جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
گفت و گو با مديرعامل ايراني بزرگترين غول مخابراتي جهان
-(4 Body) 
گفت و گو با مديرعامل ايراني بزرگترين غول مخابراتي جهان
Visitor 1229
Category: کامپيوتر
دنياي اقتصاد - دکتر حسين اسلامبولچي از جمله متخصصان برجسته حوزه ارتباطات و فناوري اطلاعات است که براي مدت دو دهه در بالاترين رده‌هاي مديريتي غول مخابراتي ايالات متحده (AT&T) قرار داشته است.
او پس از يک دوره موفق کاري در مديريت بخش تغييرات شبکه، سيستم‌ها و خدمات شرکت AT&T و همزمان با ادغام آن با شرکت SBC مديرعامل يک وب پورتال به نام Divvio را برعهده گرفته است. موفقيت‌هاي دکتر اسلامبولچي در زمينه‌هاي برنامه ريزي و نقش‌هاي موثر وي در عرصه تکنولوژي موجب شد تا هفته نامه بيزنس ويک در اواخر سال 2005 او را به عنوان يک پيشتاز عرصه تکنولوژي معرفي کرد. وي همچنين در طول سالهاي 2001 تا 2005 در فهرست رهبران برتر سياست‌هاي اجرايي تکنولوژي قرار گرفت. وي اخيرا کتابي با عنوان چشم انداز 2020 درباره اساس و برنامه ريزي صنعت ارتباطات تا دو دهه آينده منتشر کرده است.
دکتر اسلامبولچي همچني طي مدت فعاليت خود به عنوان رييس و مديرعامل AT&T Labs با گروهي از بهترين دانشمندان و مهندسان جهان در تغيير ميراث شبکه‌هاي اطلاعاتي نقش ويژه‌اي داشت.
دکتر اسلامبولچي تاکنون بيش از يک هزار حق ثبت ابداع را به خود اختصاص داده و همين موضوع باعث شده که از سوي انجمن مخترعان و ابداع گران نيوجرسي به عنوان ابداع گر سال 2001 معرفي شود عنواني که پيش از اين به افرادي چون توماس اديسون و آلبرت انيشتين داده شده است. زماني که درخواست اين مصاحبه از طريق ايميل به وي داده شد بلافاصله آن را پذيرفت و در کوتاه‌ترين مدت به پرسش‌هاي ما پاسخ گفت. در انجام و هماهنگي اين مصاحبه آقاي عليرضا کاشيان نيز تلاش‌هاي فراواني را انجام دادند که از ايشان و همچنين خانم ندا لهردي براي ترجمه مصاحبه تشکر مي‌کنيم.

***

به عنوان پرسش نخست مايليم بدانيم بعد از يك دوره مسووليت و فعاليت موفق در شركت AT&T هم‌اكنون مشغول به چه كاري هستيد؟
در حال حاضر من رييس و مدير عامل يك وب پورتال به نام Divvio هستم كه به كاربران اجازه مي‌دهد به وسيله بهترين و پيشرفته‌ترين فناوري‌هاي آموزشي و نسل دوم خدمات تحت وب (web2.0)، شبكه (كانال)‌هاي محتويات ديجيتال شخصي بسازند. اين تكنولوژي يكي از منحصربه فرد‌ترين تكنولوژي‌هاي قرن 21 است، چون با استفاده از يك زبان بين‌المللي و الگوريتم‌هاي آموزشي ماشيني توانايي ايجاد محتويات مولتي مديا شخصي را براي كاربران خانگي و تجاري به وجود مي‌آورد. من اين تكنولوژي را با استفاده از حدود 30حق ثبت ابداع (Patent) و در طول شش ماه گذشته در ايالات متحده ارائه كرده‌ام.

علاوه بر اين من رياست و مديرعاملي شركت «2020 Ventare Partners» را هم بر عهده دارم. اين شركت تكنولوژي و خدمات اجرايي شركت‌هاي خصوصي سهامي عام و سرمايه‌‌گذاران بورس را در حوزه زيرساختي مخابرات، فراهم مي‌كند.

بدون شك AT&T يكي از بزرگ‌ترين شركت‌هاي ارتباطي در ايالات متحده به شمار مي‌آيد؛ در حال حاضر وضعيت اين شركت بعد از تغييرات وسيع سال گذشته به چه صورتي است؟
در سال گذشته با تمركز بر كاربران 22 ايالت، ادغام AT&T با دو شركت SBC و BellSoutl كامل شد و حالا هم شركت بزرگ Cingalar با در اختيار داشتن 61 ‌ميليون كاربر از 49 ايالت در آمريكا به طور كامل به AT&T تعلق دارد و به زودي به AT&T Wireless تغيير نام خواهد داد. آمارهاي مقدماتي نشان مي‌دهند درآمد AT&T در سال مالي 2006 به 117ميليارد دلار رسيده است. در حقيقت AT&T نهمين شركت بزرگ ايالات متحده آمريكا و هجدهمين در سطح دنيا است. اين شركت حدود 300هزار كارمند داشته و فعاليت‌هاي آن در سرتاسر جهان با برند AT&T شناخته مي‌شود. اين در حالي است كه AT&T در ميان كاربران تمام كشورها به عنوان پيشگام و مبتكر در عرضه خدمات ارتباطي شبكه‌هاي مبتني بر IP، به حساب مي‌آيد. در آمريكا اما اين برند به دنبال پيشتازي AT&T درعرضه خدمات اينترنت بي‌سيم و پرسرعت، برقراري ارتباط مخابراتي محلي و با فواصل دور و راهنماي شهري و مشاغل مجازي توانست به محبوبيت قابل توجهي برسد.

از طرفي به عنوان بخشي از سياست‌هاي تكميلي، اين شركت در حال گسترش عرضه خدمات ويدئويي خود مانند خدمات مربوط به نسل آينده تلويزيون‌ها با عنوان AT&T Fiber و رساندن آنها به كاربران خانگي است. AT&T عرضه‌كننده خدمات ارتباطي به كاربران سراسر دنيا است و به عنوان مثال با استفاده از روش‌هاي كنترل از راه دور دسترسي به بيشتر از 45هزار نقطه در 149 كشور را فراهم كرده است.

Cingalar هم با وسيع‌ترين پوشش شبكه‌هاي بي‌سيم به كاربران آمريكايي امكان برقراري تماس با استفاده از تلفن بين‌المللي در شش قاره و 190 كشور دنيا را همراه با ارائه سرويس‌هاي بي‌سيم انتقال ديتا براي كاربران لپ‌تاپ و ديگر ابزارهاي ديجيتالي قابل حمل، فراهم مي‌كند.

AT&T يكي از بزرگ‌ترين شركت‌هاي عرضه‌كننده خدمات اينترنت پرسرعت با 1/12ميليون خط فعال تا پايان سال 2006 و يكي از عرضه‌كنندگان مهم اينترنت بي‌سيم (wi-fi) با 47هزار و 500فضاي ارتباط با اينترنت رايگان (Hot Spot) در 79كشور دنيا است.

همچنين اين شركت با تصاحب مجموعه‌اي از شركت‌هاي بزرگ فعال در آمريكا توانسته ضمن فراهم كردن تقاضا و نيازهاي مختلف كاربران، نقش مهمي در ادغام و تلفيق سرمايه‌ها داشته باشد. به اين ترتيب تجميع دارايي و سرمايه‌ها و نظم و انسجام بخشيدن به آنها مي‌تواند مقدمات حضور در بازار محصولات جديد مانند نرم‌‌افزارهاي مولتي ‌مديا را براي اين شركت فراهم كند.

ادامه اين روند و داشتن كنترل كامل بر سيستم‌هاي بي‌سيم، AT&T را به عنوان يك شركت بزرگ تلفيقي در زمينه ارتباطات نه تنها در آمريكا بلكه در تمامي دنيا مطرح مي‌كند. چنين مسووليت بزرگي مشكلاتي را هم به دنبال خود دارد كه ناشي از فرصت‌هاي چند بعدي هستند، فرصت‌هايي كه از زيرساخت‌ها سرچشمه گرفته و كاربران خانگي و تجاري را نشانه مي‌روند.

شما سال‌ها در زمينه شبكه‌ها و زيرساخت‌ها كار كرده‌ايد، يك پرسش اصلي توسعه‌اي در حوزه ارتباطات اين است كه آيا بايد ابتدا شبكه‌ها و زيرساخت‌ها را ساخت و بعد انتظار ارائه سرويس‌ها و Aplication را روي آن داشت يا اينكه با ايجاد بخشي از يك شبكه و ارائه سرويس‌هاي همزمان بايد توسعه را پيش برد؟
زيرساخت‌ها براي عرضه خدمات لازم و ضروري هستند. در گذشته اين دو در واقع يكي بودند. بهتر است شبكه عمومي سوئيچينگ تلفن (PSTN) و الكترونيك سوئيچينگ را بررسي كنيم. زماني كه اين شبكه‌ها در دهه 70 گسترش پيدا كردند، يك زيرساخت و خدمات پايه‌اي محسوب مي‌شدند. اين جريان باعث اضافه شدن امكانات و قابليت‌هاي جديد به اين شبكه‌ها شد. در ارتباطات مبتني بر IP شما زيرساخت‌هاي IP شامل مسير‌ياب‌ها (routers)، فيبرهاي نوري (optics)، شبكه‌هاي اوليه بي‌سيم و مكان ياب‌ها و لايه‌هاي فيزيكي لينك و شبكه را در اختيار داريد. لايه‌هاي شبكه و زيرساخت‌هاي مربوط به آن از لايه خدمات جدا هستند، بنابراين شما خدمات VOIP و IPTV را كه مي‌توانند شبكه‌هاي متعددي را دربرگيرند، در اختيار داريد.

اين يكي از مزاياي بزرگ IP است كه نه تنها امكان اجراي سرويس‌هاي مختلف را بر روي يك شبكه فراهم مي‌كند، بلكه خدمات IP مي‌توانند از يك نقطه به نقطه ديگر (براي مثال از يك شبكه كابلي به يك شبكه بي‌سيم) منتقل شوند.

از طرفي ما براي كشورها يا شركت‌هايي كه تكنولوژي را به شكل يك تقاضا نمي‌بينند، نياز به تغيير يا انتقال الگو داريم.

به تكنولوژي بايد به عنوان يك قدرت‌دهنده نگاه كرد، نه يك محصول. من معتقدم آنچه كه در اطراف يك شبكه وجود دارد، درون آن را هم تحت‌تاثير قرار مي‌دهد.

ما بخش‌هاي دروني شبكه را تنظيم و به بخش‌هاي بيروني آن مي‌رسيم تا به تقاضاي كاربران نزديك‌تر شويم.
تقاضاي كاربران در اندازه‌ها و نيازها متنوع است. ما نه مي‌توانيم يك الگو و سايز مناسب براي همه را فراهم كرده و نه اينكه الگوهاي مصرفي كاربران خاص را آماده كنيم. تنها يك سرويس رايج وجود دارد كه مي‌تواند جوابگوي كاربري‌هاي مختلف باشد.

بعضي اعتقاد دارند كه پهناي باند اينترنت يك شاخص براي توسعه ارتباطات به شمار مي‌رود و در واقع كشوري كه پهناي باند بيشتري داشته باشد در جايگاه بالاتري در جدول شاخص‌هاي توسعه قرار مي‌گيرد، آيا شما با اين اعتقاد موافق هستيد؟
اينترنت پرسرعت معيار مناسبي براي توسعه براساس اينترنت است، اما عوامل ديگري هم مانند آموزش برنامه‌هاي تحت وب مثلP،PHP XML، Java و...، دسترسي آسان به اطلاعات و همكاري‌هاي بين‌المللي براي پيشرفت بهتر در اين زمينه دخالت دارند.

با اين حال فكر مي‌كنم عوامل بسيار ديگري هم مانند سياست‌هاي دولتي براي سانسور كردن، ابزارهاي لازم براي امكان نشر به زبان‌هاي ملي هر كشور در وب و عوامل اقتصادي بر اين موضوع تاثير مي‌گذارند.

در واقع اين عوامل هم به اندازه معيار اينترنت پرسرعت مي‌توانند شاخص خوبي براي توسعه ارتباطات باشند.

همين حالا هم ما با استفاده از خدمات محدود اينترنت پرسرعت كاربري‌هاي مختلفي را در اختيار داريم.

رايج شدن بازي و سرگرمي‌هاي آنلاين و امكان دانلود كردن محتويات مختلف نمونه‌هاي خوبي از اين كاربري‌ها هستند.
در بخش‌هاي تجاري هم وقتي به جست‌وجوي كالاهاي موردنظرمان در دنياي وب پرداخته و آنها را مي‌خريم، مي‌توانيم شاهد سرويس‌هاي پيشرفته و بهتري باشيم.به عنوان مثال خريداران خودرو در دنياي مجازي مي‌توانند فضاي 360درجه بيروني و نماهاي باكيفيت داخلي خودروها را در اختيار داشته باشند.تله مديسن (Telemedicine) يا بازنگري اسكن‌هاي پزشكي از طريق وب براي راديولوژيست‌ها يكي ديگر از امكانات مهمي است كه تنها به وسيله اينترنت پرسرعت مي‌‌تواند به مرحله اجرا برسد.

در حقيقت اينترنت پرسرعت از آنجايي كه امكانات و كاربردهاي جديد را در دسترس كاربران قرار مي‌دهد، از اهميت ويژه‌اي برخوردار است.
به علاوه دسترسي كاربران به اينترنت پرسرعت يك شرط و امكان لازم است و نه كافي.
ميزان پوشش و نفوذ هم جايگاه خاص خودشان را دارند. از طرفي دسترسي آسان كاربران به خدمات باكيفيت، پيوسته و البته دسترسي به زيرساخت‌ها در مواقع لزوم همگي موارد مهمي هستند كه نبايد تحت عنوان اينترنت پرسرعت از آنها به راحتي گذشت.

در بسياري از كشورها به دليل دورافتادن از بك‌بون‌هاي بين‌المللي هزينه پنهاي باند از هزينه آن در بسياري از كشورهاي صنعتي بيشتر است. اين موضوع در فرآيند سرمايه‌گذاري و توسعه اينترنت تاخير ايجاد كرده و توسعه اينترنت را با مشكل مواجه مي‌كند و در بعضي موارد حتي مسوولان دولتي معتقدند كه كاربران خانگي نيازي به دسترسي به اينترنت پرسرعت براي استفاده روزانه ندارند. نظر شما درباره شاخص توسعه و اينترنت پرسرعت در كشورها چيست؟

اگر اطلاعات واقعا فصل آينده روند توسعه (بعد از كشاورزي و صنعت) باشد، من زيرساخت‌هاي اينترنت را به زيرساخت‌هاي حمل‌ونقل يك كشور تشبيه مي‌كنم. در گذشته در اغلب كشورها توسعه با معيار نزديكي به يك راه‌آهن، بزرگراه يا يك فرودگاه سنجيده مي‌شد.

به نظر من كشورهاي در حال توسعه بايد با چنين ديدگاهي، سرمايه‌گذاري‌هاي اوليه خود را براي حمايت بيشتر از توسعه زيرساخت‌هاي اينترنت در مناطق مركزي و اصلي به كار بگيرند.
ارتباط و دسترسي به محتوا هم بخش حساس و تعيين‌كننده‌اي است. در اختيار داشتن پهناي باند وسيع بدون محتوا مثل داشتن يك خودروي فراري (Ferrari) با تنها يك جاده خاكي است!
از طرفي لازم است به داشتن محتواهايي قابل تغيير براي فضاهاي محلي و البته نامحدود براي دسترسي جهاني هم فكر كنيم.

براي مثال شما در زيرساخت‌هاي ذخيره‌سازي محلي سرمايه‌گذاري مي‌كنيد كه نه تنها محتواي محلي را در خود جا مي‌دهد بلكه مي‌تواند براي مضامين جهاني هم پاسخگو باشد.
به اين ترتيب نياز به ارتباط‌هاي طولاني و گران هم مرتفع شده است. اين همانندسازي مي‌تواند درباره‌ ماهواره‌ها و يا همكاري با كشورهاي منطقه‌اي هم انجام شود.

اين جريان در هند با بكار‌گيري عواملي مانند: آموزش، بهبود ارتباطات با استفاده از كابل‌هاي جديد فيبرنوري، حذف تدريجي نظارت دولت بر مخابرات و خصوصي سازي اتفاق افتاد.
شاخص توسعه در هند بالا است با اين وجود گويا هنوز بيشتر كاربران هندي به اينترنت دسترسي ندارند. بنابراين هنوز ظرفيت و پتانسيل‌هاي زيادي براي توسعه در آنجا وجود دارد.

شما براي سال‌هاي متمادي مسووليت‌هاي متعددي را در بزرگ‌ترين شركت‌هاي شبكه داشتيد آيا در اين مدت شانس مقايسه توسعه زيرساخت در آمريكا را با ديگر كشورهاي توسعه‌يافته يا در حال توسعه داشتيد؟
مسلما، من روند توسعه در بسياري از قاره‌ها را مانند اروپا، آسيا و اقيانوسيه و آمريكاي لاتين را بررسي كرده‌ام.
به اعتقاد من پيشرفت‌هاي سازمان يافته و قابل توجهي در سرتاسر دنيا اتفاق افتاده است اما آنچه به عنوان كمبود اين پيشرفت‌ها حس مي‌شود، تجربه دنبال كردن و به اوج رساندن اهداف بزرگ است كه اين موضوع نياز به بررسي‌ و فعاليت‌هاي كارشناسي دقيق دارد.

با اين وجود فكر مي‌كنم با كمي آموزش اوليه و پايه‌اي كشورهاي زيادي مي‌توانند به راحتي با روند توسعه ايالات متحده هماهنگ و همراه شوند.

به همين دليل هم هست كه معتقدم براي پيشرفت سخت‌افزاري آسياي پاسيفيك (آسيا و اقيانوسيه) و براي پيشرفت‌هاي نرم‌افزاري ايالات متحده آمريكا جزو بهترين كشورها هستند.

موج انقلاب سيليكوني به عقيده برخي از صاحب‌نظران ناشي از همكاري متخصصان، محققان برجسته، مهندسان و تاجران كشورهاي مختلف در سيليكون ولي بود، آيا شما با اين نظر موافقيد؟ تا چه حد متخصصان خارجي را در شكل‌گيري و رشد اين موج سهيم مي‌دانيد؟
نه تنها افراد مستعد سرتاسر جهان بلكه معتبرترين دانشگاه‌هاي فني كاليفرنياي شمالي هم در نوآوري‌هاي منطقه Bay Area (كه مدت‌ها پيش Silicon Valley ناميده مي‌شد) نقش داشته‌اند و البته حضور شركت‌هايي مانند HP، Varian Associates، Spectra Physics، Fairchild Semiconduvtor و... موسسان شركت بزرگ GOOGLE هم الگوريتم اوليه كار خود را در Stanford (بخشي از منطقه Silicon Valley) شروع كردند.

در منطقه Bay Area رابطه‌اي عميق‌ ميان يك دانشگاه و يك محيط صنعتي خلاق وجود دارد.
برتري در هر زمينه مانند ورزش، سرگرمي، كار و تجارت يا تكنولوژي كوچك‌ترين ارتباطي با جنسيت، رنگ پوست و يا اصل و نسب مليتي ندارد.

دره Sillicon قسمتي از ايالات متحده آمريكا است كه به وسيله مهاجران سرتاسر دنيا كه در طي مسير زندگي خود يا حتي يك فرصت جذب آن شده‌اند، به وجود آمده است.
Sillicon Valley توانست اعتبار و شهرت لازم را كسب كند تا مكاني براي تلاقي عقل و هوش با سرمايه و شكل‌گيري صنعتي بزرگ و رو به رشد شود.

اين منطقه به ويژه براي مهاجران با استعداد كشورهاي ديگر جاذبه‌اي مناسب به حساب مي‌آيد تا بتوانند استانداردهاي آموزشي مورد نظرشان در زمينه تكنولوژي را در آن پيدا كنند.به اين ترتيب Sillicon Valley بهترين بهترين‌هاي سراسر دنيا را در اختيار دارد.ايالت متحده توسعه طرح و ايده‌ها را هم حمايت كرد. فكر مي‌كنم اين حمايت تركيبي از يك فضاي آزاد است كه تحقق موفقيت‌هاي Sillicon Valley را به دنبال داشته است.

از طرفي تنوع و تمايز استعدادها آن را جذاب و جذاب‌تر كرد، تنوعي نامحدود نه تنها در نژاد و مليت بلكه در طيف گسترده مهندسان، كارشناسان، تاجران و حتي هنرمنداني كه هر روز به تعداد آنها اضافه مي‌شود. همان امتيازي كه جوامع بزرگ از آن بي‌بهره‌اند.

كشور هند از بازگشت متخصصان و مغزهاي فناوري اطلاعات خود بسيار سود برده و هم‌اكنون به يكي از قطب‌هاي بزرگ فناوري اطلاعات در جهان تبديل شده است. چرا چنين تجربه‌اي براي افراد مهارت ديده و متخصص ساير كشورها تكرار نشده است؟
اين موضوع مي‌تواند با فرهنگ هند كه از روابط خانوادگي و فاميلي تغذيه مي‌شود، استانداردهاي آموزشي آنها، اجبار آنها به پذيرش سرمايه‌گذاري‌هاي خارجي و يا چنين مواردي مرتبط باشد.
از آنجايي كه بسياري از مردم اين كشور به زبان انگليسي صحبت مي‌كردند، هند مدت‌ها مكان مناسبي براي سرمايه‌گذاري انگليسي زبانان به حساب مي‌آمد.

به دنبال گسترش نفوذ اينترنت پرسرعت در اين كشور در اواخر دهه 90، آنها توانستند ارتباط بيشتري با كشورهاي ديگر برقرار كنند.

علاوه بر اين لازم است جاذبه‌هاي تجاري هند كه مهم‌ترين آنها وجود استعدادهاي زياد با هزينه كم است، را هم در نظر بگيريم.
همان چيزي كه ايالات متحده را به سرمايه‌گذاري در اين كشور ترغيب كرده تا به توليد محصولاتي منجر شود كه اين كشور را از كشورهاي ديگر متمايز مي‌كند.
بنابراين در ميان شركت‌هاي بزرگ اين كشور مي‌توانيد خيلي سريع نام IBM، HP و GE را ببينيد. به عقيده من روند توسعه تنها با تكيه به استعدادها جلو نمي‌رود. به صنعت پردازنده‌هاي نيمه رسانا در كشورهاي تايوان و كره كه جريان دگرگوني و توسعه تقريبا در آنها اتفاق افتاده است نگاه كنيد.

از طرفي من واقعا به استعدادهاي فوق‌العاده و چشمگير ايراني اعتقاد دارم. ايران مي‌تواند يك قدرت تكنولوژيك بزرگ در قرن 21 بوده و به اين ترتيب به كاهش ميزان بيكاري، افزايش توان توليد و بهره‌وري و ايجاد مشاغل بهتر براي مردم خود كمك كند.

ايران نه تنها در زمينه فرهنگ و منابع غني است بلكه در دانش تكنولوژيك هم به يافته‌هاي قابل ملاحظه‌اي رسيده است. اين كشور با دانشجويان برجسته و ممتازش كه به من احساس غرور و سرافرازي مي‌دهند، نفس مي‌كشد.

شما براي دوره‌اي، مديريت يكي از بخش‌هاي پژوهشي و ابداعي جهان يعني AT&T Labs را بر عهده داشتيد. اگر ممكن است توضيح دهيد كه چه عناصري كه مي‌تواند به فعاليت‌هاي تحقيقاتي سرعت بدهد و چگونه مي‌توان سرعت تبديل تحقيق و ابداعات را به گروه‌هاي عملياتي و اجرايي افزايش داد؟
آنچه در AT&T Labs انجام دادم براي گسترش طرح‌هاي «سسيستم‌هاي حمايت عملي» (Operantional Support Systems) شامل: صدور صورتحساب‌هاي مالي، فروش و برآورد درآمد حاصل از آن بوده است.

اين موارد به چندين مرحله اتوماسيون نياز داشت كه باعث ايجاد مشكل در خدمات IP مي‌شدند، چون نظارت و مديريت بر چنين فعاليت‌هاي بزرگي بدون در اختيار داشتن جزئيات فرآيند اتوماسيون آن تقريبا غيرممكن است. من دو نظريه جديد را در AT&T گسترش دادم كه در تمام ايالات متحده هم پذيرفته شد. اين دو نظريه شامل نظريه يك و نظريه صفر هستند. نظريه يك درباره فرآيند ساده‌تر كردن و آسان شدن امور است كه در آن مي‌گوييم: يك بار انجامش بده، درست انجامش بده و از آن در همه جا استفاده كن. نظريه صفر هم درباره اتوماسيون نهايي كارها و امور با استفاده از طرح‌هاي بزرگ تكنولوژي است. براي داشتن اطلاعات بيشتر درباره اين دو نظريه موثر مي‌توانيد به وب‌سايت من در آدرسwww.2020vp.com مراجعه كنيد.

شما در طي فعاليت خود احتمالا شاهد فعاليت‌هاي تحقيقي موازي زيادي را در سازمان‌هاي مختلف بوده‌ايد. آيا چنين موضوعي در ايالات متحده متداول است و آيا قانوني در اين كشور براي كنترل پروژه‌هاي تحقيقاتي موازي قبل از تصويب بودجه آنها وجود دارد؟
فكر مي‌كنم اين روزها انجام تحقيقات مشابه كمتر از گذشته متداول است. موازي كاري لزوما بد نيست. در تحقيقات اوليه دنبال كردن چند راه متفاوت اهميت دارد چون با اين كار همراه با كسب اطلاعات بيشتر به دانسته‌هاي علمي هم اضافه مي‌شود. در ادامه اما تلفيق كارها با هم و يا تغيير آنها به كارهايي كه به زمان كمتر و يا زمان بيشتر نياز دارند، مهم است.
يادآوري و اشاره به كارهاي موازي و روش‌ها رقابتي براي حل بعضي مشكلات مناسب است، چون اين كار نوآوري‌ها را به سمت يك هدف متمركز مي‌كند. در بيشتر مواقع روش‌ها فني و تكنيكي نبايد تنها به يك رويكرد يا راه‌حل منتهي بشوند.

مايليم نظر شما را هم درباره نقش دانش و خصوصا گروه‌هاي دانشگاهي در توسعه ICT بدانيم. به نظر شما شركت‌هاي بزرگ آي‌تي در ايالات متحده مي‌توانند فعاليت‌هاي تحقيقاتي خود را بدون همكاري با دانشگاه‌ها انجام بدهند يا خير؟ آيا اين شركت‌ها به توانايي‌هاي علمي دانشگاه‌ها وابسته‌اند؟
مسلما دانشگاه‌ها در توسعه ICT نقش دارند. به نظر من رابطه دانشگاه‌ها و شركت‌هاي بزرگ نوعي هم‌زيستي است. دانشگاه‌ها به وسيله توانايي‌هاي علمي و دانشجويانشان تحقيقات خلاقانه و بهتري را ارائه مي‌كنند. شركت‌ها هم توانايي‌هاي مشابه را دارند اما مشكلاتي مثل تشخيص اهميت انتخاب موضوع و محققان آن درنهايت نشان مي‌دهند كه رمز انجام يك تحقيق موثر، كار بر روي مشكل واقعي است كه اين امر نياز به داشتن استعدادهاي علمي كافي دارد. از طرفي معتقدم دانشگاه‌ها منبع بزرگي براي پيشرفت استعدادها هستند و همكاري تنگاتنگي ميان پيشرفت استعدادها با منابع آن وجود دارد.

شركت‌هاي ايالات متحده بايد براي حفظ استعدادهاي جوان و قابل پيشرفت خود تلاش كنند. نژاد بشر تحمل باقي‌ماندن يك گروه سني در راس امور مختلف را ندارد. دانشگاه‌ها در واقع منابع اصلي توليد و پرورش استعدادها هستند.

با فراگير شدن شبكه‌هاي IP و مفاهيم جديدي مثل NGN آيا شما فكر مي‌كنيد كه شبكه‌هاي ارتباطي قديمي از بين مي‌روند؟ شما پيش‌بيني مي‌كنيد چند سال ديگر چنين تحولي صورت مي‌گيرد؟
اگر منظور شما از شبكه‌هاي قديمي، سيستم‌هايي مثل شبكه عمومي سوئيچينگ تلفن (PSTN) است بايد بگويم بله، آنها به تدريج ناپديد شده و از بين مي‌روند. اين اتفاق ممكن است به اندازه چندين دهه طول بكشد.
فكر مي‌كنم با گذشت زمان دنياي كابل‌ها جاي خودشان را به دنياي سيستم‌هاي بي‌سيم داده و نقل و انتقالات تكنولوژي در چرخه‌هاي كوچك‌تر به‌خصوص براي طرح‌هاي تجاري، اتفاق بيفتد. ارتباطات IP با تفكيك لايه خدمات از لايه شبكه، مي‌توانند اين الگو را جابه‌جا و منتقل كنند. علاوه‌بر اين‌ها، زمان زيادي براي از ميان رفتن شبكه‌هاي قديمي مثل شبكه سوئيچينگ محلي آمريكا لازم است، اتفاقي كه احتمالا تا سال 2020 هم نمي‌افتد.

با وجود گسترش فناوري 3G در كشورهاي توسعه‌يافته، هنوز بعضي كشورهاي در حال توسعه روي توسعه تكنولوژي GSM كار مي‌كنند.خطرهاي ورود به نسل جديد خدمات ارتباطي چه چيزهايي هستند؟ چرا در كشورهاي در حال توسعه سرمايه‌گذاري كمتري براي سرويس‌هاي ارتباطي جديد انجام مي‌شود در حالي كه آنها از تكنولوژي‌هاي جديد سود بسياري مي‌برند؟
فكر مي‌كنم نيازهاي اوليه به عامل قدرت خريد وابسته است. اين نيازها در ميان كشورها متفاوتند. هيچ‌كس تمايلي به سرمايه‌گذاري در تكنولوژي و سيستم‌هاي قديمي و ابتدايي ندارد. در اين كشورها نه تنها هزينه نيازهاي اوليه از ميزان درآمد بيشتر است بلكه پشتيباني و حمايت‌هاي طولاني هم مي‌تواند موضوعي جدي باشد.

در واقع به اعتقاد من اين نيازها از كشوري به كشور ديگر متفاوت است و براساس برآورد هزينه‌ نيازهاي خاص، تغيير مي‌كند. فكر نمي‌كنم در سيستم‌هاي ارتباطي يك نياز براي همه يكسان باشد.معيارهاي مشخصي براي بررسي در اين زمينه وجود دارد.از جمله اين معيارها عبارتند از: قدرت خريد اوليه، حمايت‌هاي مالي موجود، امكان گسترش، نقشه و طرح‌هاي مشخص، شبكه‌هاي مبتني بر IP و.... علاوه بر اين، شركت‌ها به سرمايه و دارايي‌هاي لازم براي سرمايه‌گذاري، دانش و توانايي علمي براي ساخت و توليد و كاربراني كه استطاعت مالي براي استفاده از اين زيرساخت‌ها را داشته باشند، نياز دارند.

شبكه‌ها در واقع چرخه‌هايي هستند كه به روند توسعه اقتصادي كشورها كمك مي‌كنند.

با گسترش شبكه‌هاي بي‌سيم و افزايش تعداد كاربران نهايي اينترنت پرسرعت، به نظر شما آيا دسترسي به اينترنت از طريق فيبر نوري مي‌تواند از لحاظ هزينه و كاربري با اينترنت بي‌سيم مقايسه شود؟
دسترسي به اينترنت از طريق فيبر نوري در آمريكا هم‌اكنون براي تمام شركت‌هاي تجاري و بعضي كاربران خانگي در چندين ايالت ميسر است و توسعه آن در ايالت‌هاي ديگر ادامه دارد.
زيرساخت‌هاي فيبر مي‌تواند فضاي رقابتي لازم را براي شركت هاي عرضه‌كننده خدمات كابل به وجود بياورد. با رسيدن اين فيبرها به تكنولوژي‌هاي خانگي هر شخص مي‌تواند به پيدا كردن جواب پرسش‌هاي خود به وسيله نوآوري اميدوار باشد. از طرفي هزينه اين خدمات براي كاربران خانگي تا چندين برابر كاهش پيدا مي‌كند.مساله قابل توجه ديگر كاهش هزينه‌ها براي كارخانه‌ها و شركت‌هاي عرضه‌كننده تجهيزات زيرساخت است.

به اين ترتيب دسترسي كاربران نهايي به اينترنت از طريق فيبر نوري امكان‌پذير به نظر مي‌رسد. البته اين موضوع به چندين عامل بستگي دارد كه تراكم جمعيت (شهري در برابر روستايي) يكي از آنها است.
فيبرهاي نوري نسبت به سيستم‌هاي بي‌سيم يا اينترنت پرسرعت در مناطق متراكم و پرجمعيت بهتر و راحت‌تر به كار برده مي‌شوند. در مقابل اينترنت بي‌سيم مانند WIMAX براي مناطق شهري با تراكم كمتر مناسب است.

AT&T يكي از شركت هاي خصوصي بزرگ در ايالات متحده بوده است. از آنجا كه در بسياري از كشورهاي در حال توسعه چنين گرايش‌هايي به خصوصي‌سازي وجود دارد، مي‌توانيم دلايل موافق و مخالف شما را درباره روند خصوصي‌‌سازي در صنعت ارتباطات آمريكا بدانيم؟
اين شركت با وجود بعضي فشار و محدوديت‌هاي قانوني دولت در سال 1934 و سال‌هاي اواخر دهه 50 و البته با محروميت از ادامه فعاليت در ميان شركت‌هاي اپراتوري محلي در سال 1984، سال‌‌هاي متمادي به عنوان يك شركت سهامي عام فعاليت كرده است.
محروميت از فعاليت به عنوان يك شركت اپراتوري محلي هم به دنبال به دست آوردن يك امتياز انحصاري اتفاق افتاد. خصوصي‌سازي در حقيقت مزايا و معايبي دارد.
مزاياي خصوصي‌سازي شامل: افزايش فضاي رقابتي، بهبود كارايي و راندمان، افزايش قدرت توليد و بهره‌وري، بهبود ارتباط با مشتري، نظارت دولتي كمتر و البته كاهش لزوم سرمايه‌گذاري در زيرساخت‌ها، كاهش زمان برگشت سرمايه، كمتر شدن ميزان خدمات عمومي و حتي گاهي كاهش هزينه‌هاي مربوط به تحقيقات و توسعه (R&D) است.

از طرف ديگر بهتر است بدانيد صنعت مخابرات آمريكا با استفاده از سرمايه‌هاي بخش‌خصوصي شكل گرفت. دولت تنها وظيفه نظارت بر عملكرد شركت‌ها و سازمان‌هاي وابسته به اين صنعت را به عهده داشت و هيچ بودجه‌اي را به مخابرات اختصاص نداد.

اين الگو در آمريكا بازده خوبي را به همراه داشت و مي‌تواند در بسياري از كشورهاي در حال توسعه هم به كار گرفته شود.

در يكي از مصاحبه‌ها ، شما درباره آينده روشن VOIP صحبت كرده بوديد. اما در همان مصاحبه شركت Skype را تنها يك وسيله سرگرمي معرفي كرديد. آيا فكر مي‌كنيد اين وسايل سرگرمي نقش مهمي در كاربري آينده اينترنت براي ما خواهند داشت؟
همه سرگرمي‌ها را دوست دارند اما شما در امور كاري و تجاري خود از آنها استفاده نمي‌كنيد! خدمات Voice، VOIP يا مدارهاي سوئيچينگ براي كنترل و راه‌‌‌اندازي مواردي مانند خدمات اضطراري و فوري به كار برده مي‌شوند.

شبكه سوئيچينگ عمومي (PSTN) بسيار بزرگ است، چون تقريبا هر كسي در دنيا مي‌تواند به آن دسترسي داشته باشد (نشانه و مظهر قانونSkype . (Metcalfe. و بعضي شركت‌ها و موسسات سعي دارند اين مسائل را كنار گذاشته و تنها خدمات ارزان‌قيمت را عرضه كنند، در حالي كه اين روند سودمند و مفيد بودن خدمات آنها را به خطر انداخته و كاهش مي‌دهد.
جرياني بسيار مشابه آنچه براي شركت CB و شركت راديويي HAM كه هر دو مي‌توانند نمونه‌هاي قابل توجهي از ارتباطات باشند، اتفاق افتاد. اما اين شركت‌ها لزوما نمي‌توانند APPLICATION (كاربري)‌هاي مناسبي را در مقايسه با سيستم‌هايي مانند PATN و شبكه عمومي موبايل زميني (PLMN) عرضه كنند.

البته اين را مي‌دانم كه هر جا خدمات ارتباطي IP شكل غالب ارتباطات بوده Skype نقش مناسبي مشابه به سيستم‌هاي عمومي داشته است.

بهتر است بدانيم كه اينترنت ابزار خوبي براي APPLICATIONهاي ابداعي و قابل توسعه است.
به همين دليل با طيف وسيعي از برنامه و طرح‌هاي خوب، ايده‌هاي متناسب با تقاضا سليقه عمومي و البته طرح‌هاي غيرقابل بررسي و نامناسب روبه‌رو مي‌شويم. در واقع انتقال ابزارهاي مولتي‌مديا و تنوع كاربران نتيجه افزايش تقاضا براي اينترنت پرسرعت است.

به عنوان سوال پاياني مايليم تعريف شما را از WEB2.0 (نسل دوم خدمات تحت وب) بدانيم؟
بايد بگويم WEB2.0 در حالي كه هدف برترارتباطات براي كاربري‌هاي كابلي يا بي‌سيم ديتا و ويدئو است در واقع روند شكل‌گيري و به اوج رسيدن شبكه جهاني (WWW) را ادامه مي‌دهد.
با استفاده از APPLICATION, WEB2.0 ها به وسيله ديتا بيس‌هلي (پايگاه‌هاي اطلاعات) طبقه‌بندي شده، شبكه‌اي مي‌شوند و سطوح و وجوه مشترك كاربران مي‌تواند تمام مناطق جغرافيايي و فيزيكي را در بر بگيرد. اولين اصل مهم WEB2.0 با عنوان WEB) به عنوان يك هدف) شامل موارد زير است:
- مهارت و تجربه كاربر توانگر
- پرداختن جز به جز به محتويات
- محتويات فعال و پويا (RSS)
- استفاده از امتياز اطلاعات مشترك (عقل و هوش عمومي)
- استفاده از عبارات و اصطلاح‌هاي عاميانه
- رفتارهاي از پيش تعيين نشده كاربر
- برنامه‌ريزي طولاني
- قابليت افزايش و بالا رفتن هزينه‌هاي موجود دومين اصل مهم «سازمان‌دهي شخصي» يا بررسي دقيق يك پورتال محتويات عمومي مثل پورتال ما با ميليون‌ها كاربر كه به موارد زير نياز دارد:
- توانايي طبقه‌بندي محتويات براساس ميزان فعال بودن آنها
- مهار اطلاعات مشترك
- و بالاخره به اشتراك‌گذاري و بررسي برنامه‌هاي ويروسي
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image