هفت اصل براي برپايي راهكار هوشمندي تجاري با بودجه محدود
-(7 Body)
|
هفت اصل براي برپايي راهكار هوشمندي تجاري با بودجه محدود
Visitor
1703
Category:
کامپيوتر
همکاران سيستم - براي اينکه به سازمان خود کمک کنيد تا از اطلاعات خود بهتر استفاده کند، لازم نيست که حتماً يک «راهكار هوشمندي تجاري» با نرمافزارهاي پيچيده و گرانقيمت بخريد که برپا کردن و کار با آن نيازمند استخدام کارشناسان، خريد وسايل جانبي براي ذخيره دادهها، و صرف زمان طولاني باشد. شما چه مدير فناوري اطلاعات سازمان خود و چه يکي از مديران امور مالي باشيد که هم خواهان بهبود فرايند کسبوکار شرکت هستيد و هم از سرمايهگذاري خود انتظار بازده زياد داريد، ميتوانيد راهحلي با هزينه معقول براي ايجاد يک «راهكار هوشمندي تجاري» بيابيد؛ سامانهاي که نحوهي استفاده از اطلاعات، همفکري و تصميمگيريهاي درون شرکت را بهبود بخشد. «دان موري» (Dan Murray)، نايبرئيس و مدير بخش اطلاعات کارخانهي «بلاسترک»(Blastrac) ، يک شرکت جهاني با اندازه متوسط، به کمک همکارانش موفق شد با بودجهاي محدود، يک سامانه اطلاعاتي بسيار سطح بالا فراهم كند. آنها توانستند مجموعهي از همگسيختهاي از کاربرگها، پايگاههاي دادهها، و گزارشهاي ناهمساز را که از شش سامانه متفاوت «برنامهريزي منابع سازماني» به دست ميآمد، به يک «داشبورد»(Dashboard) سازمانيافتهي مشترک و يک محيط گزارشدهي با بازدهي اقتصادي بسيار زياد تبديل کنند. طبق استعلامي که از مشاوران و فروشندگان «سامانههاي اطلاعاتي» شده بود برپايي چنين سامانهاي از 130 تا 580 هزار دلار هزينه برميداشت و حدود 4 تا 6 ماه نيز طول ميکشيد، اما «دان» و همکارانش توانستند اين سامانه را با کمتر از 40هزار دلار برپا کنند و در کمتر از چهار هفته شروع به گرفتن گزارش و اطلاعات از نمايندگيهاي سراسر کشور کنند. عوامل موفقيت «بلاسترک» در برپايي «راهكار هوشمندي تجاري» با بودجهي محدود چه بود؟ و چگونه ميتوان اين موفقيت را تکرار کرد؟ در اين مقاله، به هفت اصل عمدهاي که کارشناسان «بلاسترک» در تلاشهايشان رعايت کردند و اينکه چرا اين تلاشها موفق از آب درآمد ميپردازيم. 1- مشکل را به روشني مشخص کنيد ـ تير در تاريکي نيندازيد. 2- نيازها و مسائل مشخص کاربران را شناسايي کنيد ـ مسائل آنها را حل کنيد. 3- موضوعهاي نهفته در پس دادهها را درک کنيد ـ سامانه اطلاعاتي فقط يک نرمافزار نيست. 4- ابزار مناسب را انتخاب کنيد ـ دنبال يک نرمافزار سريع، آسان، سبک و کمهزينه باشيد. 5- آمادهي انعطاف و تغيير باشيد ـ توجه داشته باشيد که کاربران در اوايل خواهان تغيير خواهند بود. 6- از کارکنان موجود بهره بگيريد ـ راهحلهايي را که بدون کارکنان و يا مشاوران جديد امکانپذير نيست، کنار بگذاريد. 7- از بالا هدايت کنيد ـ از اقتدار و اختيارات مديريتي خود بهره بگيريد مشکل را به روشني مشخص کنيد ـ تير در تاريکي نيندازيد «موري» و گروهش کار خود را با تعيين دقيق و روشن مشکل شروع کردند. «بلاسترک» از يک شرکت مادر بزرگتر جدا شده بود و به عنوان يک شرکت مستقل به ميدان آمده بود و عملاً هيچ «مديريت سازماني» (Back office)نداشت. آنچه آنها به واقع در اختيار داشتند شش سيستم متفاوت «برنامهريزي منابع سازماني» بود. هيچ سيستم گزارشدهي هماهنگي هم در کار نبود. ذخيره دادهها چندگانه بود و بنابراين سيستم گزارشدهي هم چندگانه بود؛ از دادههاي مربوط به فروش گرفته تا سرمايهي در گردش، انبارداري، تحليل خريد و امثال آن. گروه اجرايي به اين فکر افتاد که آنچه نياز دارد يک پروژه تلفيق گسترده و جمعوجور کردن يک سيستم يكپارچه «برنامهريزي منابع سازماني» است. اما نصب، برپايي و جمعوجور کردن يک سيستم يكپارچه «برنامهريزي منابع سازماني» جديد، يکونيم ميليون دلار خرج برميداشت و دو سال وقت ميبرد، و اين تازه غير از آشفتگي گستردهاي بود که در اين مدت شرکت دچار آن ميشد. هنگامي که «موري» به سراغ مشکل اصلي رفت، متوجّه شد که به راحتي ميتوان گفت: اطلاعات جاري و صحيحي که مديران و کارکنان براي تصميمگيريهاي بينبخشي و سراسري به آن نياز دارند، کمتر از حد مطلوب است. آنچه «بلاسترک» نياز داشت، اين بود که بتوان اطلاعات را به صورت همساز و متناسب در سراسر سازمان به اشتراک گذاشت. مديران، بخش فروش، قسمت عمليات و امور مالي بايد از لحاظ عملکرد و مقتضيات شرکت، اطلاعات هماهنگي داشته باشند. به سادگي معلوم بود که نياز به شراکت در اطلاعات است و نه يک سيستم «برنامهريزي منابع سازماني». البته، مقتضيات جزئيتر نيز در کار بود. راهحل بايد به گونهاي ميبود که هم شرکت استطاعت مالي آن را داشته باشد، هم به سرعت بتوان آن را بکار بست، و هم فارغ از اينکه «بلاسترک» با چندين نوع ارز کار ميکند، بتوان دادهها را بطور هماهنگ ارائه کرد. لازم به گفتن نيست که اين يک چالش بزرگ بود. اما با مشخصکردن مشکل به صورت روشن، «موري» توانست مقتضيات و چشمانداز را بطور مناسب تعيين کند. با ترسيم روشن مقتضيات و چشمانداز، ديگر خطر چنداني از بابت دو مشکلي که بطور معمول در پروژههاي «سامانههاي اطلاعاتي کسبوکار» با آنها برخورد ميکنيم، وجود نداشت: حل مشکلات نامربوط و تير در تاريکي انداختن. نيازها و مسائل کاربران را شناسايي کنيد ـ مسائل آنها را حل کنيد شيوه قديمي «بلاسترک» اين بود که انبوهي از دادهها را از شش سيستم متفاوت «برنامهريزي منابع سازماني» استخراج کند و آن دادهها را به دهها کاربرگ نرمافزار «اکسل» انتقال دهد، در اين نرمافزار با استفاده از دستوراتي دادهها را دستهبندي و تنظيم کند و با استفاده از قالبهاي حاضر و آماده، جدولها يا فهرستهايي براي مصرف همه کاربران تهيه شود و از طريق ايميل براي آنها ارسال گردد. درست است که اين کاربرگهاي عظيم از جهاتي سودمند بودند اما متأسفانه کاربران را دچار مسائل بزرگي ميکردند. کاربران نميتوانستند به راحتي دادهها را درک کنند. اطلاعات درست و دقيق نبودـ اطلاعات استخراجي متنوع بود و کاربران هم در کار با کاربرگها مهارت نداشتند. بخصوص بخش اطلاعات فروش نميتوانست با اين قالب کار کند. بنابراين، اولين کاري که «موري» انجام داد اين بود که مشکل را بر اساس نوع کاربر تفکيک کرد. وي با گزارشدهي فروش شروع کرد و 15 تا 20 مصاحبه با مديران اصلي قسمت فروش درباره اينکه چه چيزي در مجموعه گزارشهاي موجود اشتباه است، انجام داد. يک مدير فروش گفت تقريباً جزئيات کافي وجود ندارد و يک مدير ديگر گفت بيش از اندازه جزئيات وجود دارد. به روشني پيدا بود که برخي افراد ميخواستند با ريزبيني بسيار زياد به دادهها نگاه کنند، حال آنکه برخي ديگر فقط به نتايج فشرده و خلاصه بسنده ميکردند. متأسفانه درخواستهايي با چنين تنوع را به سختي ميتوان با کاربرگها تأمين کرد. اما «موري» دستکم طيف مسائل کاربران و نيازهاي را که بايد برآورده ميساخت، شناسايي کرد. او همچنين فرايند پديد آمدن اطلاعات را نيز مورد بررسي قرار داد. مجموعه کاربران سامانه اطلاعاتي، فقط گيرندگان گزارشها نبودند. لازم بود کاربران مسئول تهيهي گزارشها را نيز در نظر گرفت؛ که آنها نيز چالشهاي خودشان را داشتند. تقريباً هر هفته يک روز از وقت چندين نفر صرف تهيه گزارشها ميشد. بطوريکه در مجموع، هر هفته بيش از بيست ساعت وقت صرف توليد گزارشهايي ميشد که چندان هم مطلوب نبودند. بهعلاوه، تنوع و ناهماهنگي زيادي در سراسر گزارشها وجود داشت. «موري» و گروهش بايد هم براي کاربران مصرفکننده اطلاعات و هم براي کاربران توليدکننده اطلاعات، راهي سريعتر و آسانتر مييافتند. موضوعهاي نهفته در پس دادهها را درک کنيد ـ سامانه اطلاعاتي فقط يک نرمافزار نيست نکته مهم ديگر براي شرکت «بلاسترک» اين بود که آنها دادهها و ساختارهاي موجود را عميقاً بفهمند. با چنين فهمي، آنها ميتوانستند تشخيص دهند که در طرح يک راهحل با چه مسائل عمدهاي روبرو هستند. «موري» براي تعيين ساختار و منطق دادهها بايد به گروه خودش اتکا ميکرد. «موري» به دقت دادههايي را که از منظر يک کاربر تجاري مورد نياز بود، بررسي کرد و سپس رابطه ميان آن دادهها را تعيين کرد. وي براي دادهها يک ساختار طراحي کرد که مشتمل بود بر: «جدولهاي مختصات»(Dimension Tables) -که دادههاي آن آمادهي دستهبندي، جستجو، و رديفشدن هستند و از اين هفته به آن هفته تغيير محسوسي ندارند- و «جدولهاي واقعيات» (Fact Tables) -که دادههاي مربوط به اندازهها و دادههاي حاصل از محاسبات در آن قرار ميگيرند و از اين هفته به آن هفته بطور محسوس تغيير ميکنند- و يک «شماي ستارهاي»(Star Schema) که تعامل دادههاي موجود در جدولهاي مختصات با جدولهاي واقعيات را نشان ميدهد. داشبورد هفتگي حسابهاي پرداختي با داشبوردها بهتر و سريعتر ميتوان روندها و الگوها را ديد و فهميد حاصل اين طراحي، يک رشته «کاربرگهاي چند بُعدي همخوان» يا جدولهايي بود که همه دادهها ميتوانستند با آن هماهنگ شوند. اين جدولها که رابطه بين آنها بسيار ريز و جزئي بود، جزئيات خيلي زيادي در اختيار ميگذاشت که ميتوانست پايههاي راهحلي باشد براي سيستم گزارشدهي. «موري» و گروهش با وقتي که صرف تعيين ساختار دادهها و چگونگي پيوند دادهها کردند، ديگر نيازي نيست نگران تغيير متغيرها و ساختار دادهها باشند. به ندرت لازم ميشود که آنها مجبور به تغيير آن شوند و در صورت لزوم ميتوانند در عرض چند ساعت آن را بهروز کنند. با پيشرفت پروژه و درآمدن آن از شکل اوليهاش، شکل واقعي کاربرگها تغيير کرد. در آغاز آنها متکي به «اکسل» بودند، اما سرانجام به «اکسس» تغيير يافتند و اکنون به يک سرور SQL رشد کردهاند. نکته اصلي اين است که ابداً نيازي نبود ساختارهايي که «موري» تعريف کرد تغيير کند. «موري» توانست بدون اينکه در پايگاه دادههاي شرکت بازنويسي عمدهاي انجام دهد و يا از مشاوران سطح بالا و گرانقيمت خارج از شرکت ياري بطلبد، با اين تغييرات هماهنگ شود. در تمام قسمتها، فرايند کار به همان سر راستي بود که بازيابي معمول دادهها از سيستمهاي «برنامه منابع انساني»، بررسي جداول مختصات، افزودن واقعيات جديد، و ايجاد يک ساختار دادهاي هماهنگ براي همه دادهها. از آنجايي که آنها دادهها را و به همان خوبي، پرسشهاي نهايي کاربران را که بايد پاسخ داده ميشد، بررسي کرده بودند، توانستند ساختاري براي دادهها طراحي کنند که نيازهاي اصلي کاربران را برآورده ميساخت. ابزار مناسب انتخاب کنيد ـ دنبال يک نرمافزار سريع، آسان، سبک و کمهزينه باشيد «موري» يک رشته کاربرگهايي طراحي کرده بود که از لحاظ مختصات هماهنگ بودند و رونوشتي از يک پروژه بزرگ نگهداري دادهها بود. اما مسأله اصلي، پيدا کردن مجموعه ابزاري براي قرار گرفتن بر فراز اين دادهها بود. توليدکنندگان اطلاعات نياز داشتند که نه فقط به جداول دادهها وصل باشند تا بتوانند به سرعت ديدگاههاي درستي پيدا کنند، بلکه همچنين نياز داشتند تا نتايج به دست آمده را به سادگي به اشتراک بگذارند بطوريکه مصرفکنندگان اطلاعات بتوانند دقيقاً اطلاعاتي را که ميخواهند به دست آورند. «موري» ابزاري براي تجسم بصري دادهها به کار گرفت.مصرفکنندگان اطلاعات براي دسترسي به اطلاعات هفتگي از نرمافزار داشبورد استفاده ميکنند. «بلاسترک» قادر بود به سرعت حدود 15 نوع گزارش توليد کند که تمام نيازهاي تجاري شرکت را برآورده ميساخت و همچنين قادر بود به سرعت به دادهها متصل شود. همه گزارشها هر هفته، همزمان با توليد شدن، بطور خودکار بههنگام هم ميشوند. فايدههاي مستقيم اين نرمافزار براي کاربران نهايي واضح بود. کاربران از آن پس قادر بودند در يک برنامه واحد که امکان ديدن خلاصه اطلاعات با جزئيات بينهايت را فراهم ميساخت به هر سطحي از جزئيات که ميخواستند، دسترسي داشته باشند. بزرگترين مزيت اين نرمافزار براي «بلاسترک» اين بود که آنها را قادر ساخت تا يک راهحل واحد متکي بر يک رابطکاربري (Interface) ساده و آسان را به اجرا بگذارند. کاربران به جاي اينکه مجبور باشند ياد بگيرند که چگونه از يک جدول محوري (Pivot Table) استفاده کنند، يا گزارشهايي را که توسط ديگران توليد شده کشف رمز کنند، ميتوانند تنها با فشردن يک دگمه، ابعاد و سطح جزئياتي را که مايلند ببينند، انتخاب کنند. همچنين براي توليدکنندگان اطلاعات، يکبار که ورکبوک توليد شد، قابل استفاده مجدد است و هر هفته بطور خودکار بههنگام ميشود. حالا ديگر بههنگام شدن کامل بيش از 15 ورکبوک مربوط به فروش، حسابهاي پرداختني، امور مالي و ديگر بخشها، در هفته تنها يک ساعت وقت ميبرد، و آن چند روزي که بطور هفتگي در فرايند قبلي صرف اين کار ميشد، صرفهجويي ميگردد. افزون بر اين، اگر چيزي غيرعادي در جريان کسبوکار رخ دهد (نظير يک فروش هنگفت استثنايي)، توليدکنندگان اطلاعات ميتوانند به سرعت اين حالت غيرمتعارف را ببينند و شرحي بر دادهها بنويسند و مانع از طرح انبوهي از سؤالات در واکنش به اين واقعه شوند. آمادهي انعطاف و تغيير باشيد ـ توجه داشته باشيد که کاربران در اوايل خواهان تغيير خواهند بود «موري» ميدانست ورکبوکها و گزارشهاي اوليه به هر شکلي هم که باشند باز کاربران درخواست گزارشها و نمودارهاي ديگري را نيز ميکنند. از آنجايي که آنها ساختارهاي دادهاي خود را طوري ساختند که جامع باشد و از آنجايي که ابزارهاي گزارشدهي سريع و منعطفي را به خدمت گرفتند، «موري» قادر بود به سرعت درخواستهاي کاربران براي تعديل و ارتقاء گزارشها را در عرض چند ساعت پس از رسيدن درخواست، اجابت کند. «بلاسترک» اکنون فقط با پنج نفر، گزارشهاي موردنياز را براي 50 مصرفکنندهي پراکنده در سراسر جهان توليد ميکند. «بلاسترک» براي هر قسمت از فعاليت تجاري خود، کافي بود تنها يک ورکبوک بسازد، نه اينکه اسير تعديلات و سفارشسازيهاي بيپايان شود. هر کاربري ميتواند در صورت نياز دستهبندي خاص خود را بکند و تغييرات مورد نظر خود را بدهد. کاربران ميتوانند به جاي آنکه هر هفته ساعتها وقت صرف انجام درخواستهاي تعديل و سفارشيسازي کنند، اين کار را يک بار و در عرض چند دقيقه انجام دهند. از کارکنان موجود بهره بگيريد ـ راهحلهايي را که بدون کارکنان و يا مشاوران جديد امکانپذير نيست، کنار بگذاريد در آغاز، فروشندگان سامانههاي اطلاعاتي کسبوکار، به «موري» گفتند ماهها وقت و کمکهاي حرفهاي زيادي نياز است تا او بتواند به راهحلي براي به اشتراک گذاشتن اطلاعات هماهنگ در قالبي آسانفهم دست يابد. اما «موري» نخستين نتايج خود را در عرض سه روز گرفت و ظرف چهار هفته به يک راهحل تمام عيار دست يافت. او اين کار را با تکيه بر کارکنان موجود و کمترين پشتيباني از جانب فروشندگان انجام داد. يک موضوع مهمي که «بلاسترک» با آن روبرو بود، مسأله پاک کردن دادهها و ساختار بخشيدن به دادهها بطور متناسب بود. از آنجايي که گروه «بلاسترک» اهداف تجاري دادهها را ميدانست، توانست يک پايگاه دادهها را به سرعت و به شکلي که در خدمت نيازهاي اطلاعاتي کاربران نهايي باشد، برپا کند. اعضاي گروه اصلي عبارت بودند از: «الين هيلير»، مدير گزارشدهي مالي جهاني، «برايان دوني» کنترلکننده در ايالات متحده، و «گايلون گارستون» حسابدار هزينهها. همه اين افراد براي بهبود کيفيت و صحت دادههايي که به سيستم معاملات آمريکاي شمالي «بلاسترک» وارد ميشد کار کردند. «مارسل بوزبوم» مدير فناوري اطلاعات شرکت در اروپا، توانست طرح مبنايي را که در ايالات متحده ايجاد شده بود بگيرد و آن را با پنج سيستم مختلف معاملات در اروپا منطبق سازد. مهارتهاي «بوزبوم» در برنامهنويسي SQL اين مکان را فراهم آورد که عليرغم چالشهاي چشمگير در زمينهي زبان و مسألهي دقت در ترجمه، سيستم جديد در بخش اروپايي «بلاسترک» به سرعت و در کمتر از پنج روز برپا كند. سرانجام هنگامي که «بلاسترک» آماده بود تا پايگاه دادههاي MS SQL خود را با بالاترين کيفيت برپا کند، شرکت «اينترورکس» که در شهر «استيلواتر» ايالت اوکلاهما قرار دارد، به سرعت طرح زيربنايي و نقشهي «استخراج، انتقال، و بارگذاري»(ETL Logic) دادهها را تهيه و ارائه کرد. از بالا هدايت کنيد ـ از اقتدار و اختيارات مديريتي خود بهره بگيريد «موري» کسبوکار «بلاسترک» را کاملاً ميفهمد؛ آن هم نه فقط از منظر فناوري اطلاعات. به همين خاطر، توانايي او در فهميدن سريع نيازهاي کاربر نهايي بر شالودهاي از درک عميق او از کسبوکار و روابط استوار است. به علاوه، تيم مديريتي «بلاسترک» ميدانست مشکلي که در حال حل کردن آن بودند حائز اهميت بود. و آنها براي اين راه حل ارزش قائل بودند؛ بخصوص از وقتي که معلوم شد بودجهاي اندک ميخواهد و به سرعت انجامپذير است. همه اين کارها چند ماه وقت نگرفت؛ عملاً چند هفته بود. او از اينکه 500 هزار دلار خرج کند و کارشناساني از بيرون شرکت بيايند و يک زيرساخت جديد براي دادهها بسازند، خودداري ورزيد. داشبورد هفتگي حسابهاي دريافتني توليدكنندگان اطلاعات ميتوانند به سادگي ار عهده درخواستهي ويژه برآيند،از آنجايي كه ايجاد نمودارها به سرعت و يكپارچه صورت ميگيرد از نظر مديريت ارشد سازمان و کاربران نهايي، «موري» و گروهش، قهرمان هستند. اقتدار و اعتبار «موري» و همچنين اختيارت اجرايي وي، عامل اصلي در دستيابي وي به اين نتايج درخشان بود. گام بعدي «موري» و گروهش چيست؟ آنها در حال ارتقاء سيستم خود و استفاده از امكانات تحت وب هستند که يک راهحل اينترنتي است و به افراد امکان ميدهد تا گزارشها و اطلاعات مورد نياز خود را از طريق اينترنت ببينند. توضيح شما مي توانيد براي دريافت اطلاعات بيشتر در زمينه داشبوردهاي سازماني و راهكارهاي گزارش گيري و تحليل اطلاعات به نشاني اينترنتي زير مراجعه كنيد: http://sgbi.systemgroup.net يادداشت 1. Dashbord: داشبورد مجموعهاي از نمودارها و جداول و گزارشهاي اطلاعاتي است که به شکلي ساده و بدون نياز به نرمافزارهاي مختلف در اختيار مدير گذاشته ميشود و مدير ميتواند با نگاهي به اين مجموعه از وضعيت شرکت يا واحد تحت مسئوليت خود مطلع شود؛ همانطور که يک راننده با نگاهي به علائم و نشانههاي روي داشبورد اتومبيل از وضعيت بنزين، روغن، دماي آب، سرعت، شتاب و... مطلع ميشود- م. 2. Dimension Tables : در بحث نگهداري و پردازش داده، جدولهاي مختصات، جدولهاي ضميمهي جدولهاي واقعيات هستند و مختصات دادههاي موجود در جدول واقعيات را نشان ميدهند، بطور مثال اگر در جدول واقعيات فروش، نام يک فروشگاه به عنوان يک داده آمده باشد، اين داده ميتواند به يک جدول مختصات مربوط شود و در آن جدول، مختصات آن فروشگاه نظير شماره شناسايي، محل استقرار، درجهي کيفيت و... درج شود. م. 3. Fact Tables : در بحث نگهداري و پردازش داده، جدولهاي واقعيات، جدولهايي حاوي دادههاي مشخص نظير اندازه و مقياس و... هستند، بطور مثال در جدول واقعيات فروش، دادههايي همچون تاريخ فروش، فروشگاه، کالاي فروش رفته و... ميتواند وجود داشته باشد. م. 4. Star Schema : در بحث نگهداري و پردازش داده، شماي ستارهاي، يکي از انواع طرحهايي است که رابطه جدولهاي واقعيات را با جدولهاي مختصات مربوط به آن نشان ميدهد. شماي ستارهاي از سادهترين طرحهاست که معمولا شامل يک يا چند جدول واقعيات به همراه چندين جدول مختصات ميشود. م. 5. SQL : يک زبان کامپيوتري براي کار با دادههاي موجود در پايگاههاي دادهها. 6. ETL Logic: Extracting, Transformation and Loading
|
|
|