وقتي سياستمدارن وبلاگنويس مي شوند
-(5 Body)
|
وقتي سياستمدارن وبلاگنويس مي شوند
Visitor
2387
Category:
کامپيوتر
بزرگراه فناوري - قصه وبلاگنويسي در كشور ما قصه عجيبي است. چراكه عدهاي تا همين ديروز نهچندان دور بر اين باور بودند كه وبلاگ و وبلاگنويسي خاص افراد بيكاري است كه از سر وقتگذراني بهسوي اين وسيله ارتباطي گرايش پيدا كردهاند اما رفتهرفته شمار روزافزون وبلاگهاي ثبت شده بر روي سرويسدهندگان وبلاگ نشان از آن ميداد كه شمار افراد بيكار رو به افزوني است. البته اگر اين سير صعودي را با باور آن عده قياس كرده باشيم. اما واقعيت امر اين بود كه وبلاگ بهعنوان يك رسانه آزاد و در عين حال رايگان توانسته بود بهراحتي مخاطبان بسياري را از تمامي اقشار و سنين مختلف بهسوي خود براي انعكاس ديدگاههايشان جذب كند. سيد محمد خاتمي http://www.khatami.ir ابطحي http://www.abtahi.com علي لاريجاني http://larijani.ir اکبر هاشمي رفسنجاني http://www.hashemirafsanjani.ir علي ولايتي http://www.velayati.ir محمد باقر قاليباف www.ghalibaf.ir مصطفي معين http://drmoeen.ir محسن رضايي http://rezaee.ir کروبي http://www.karroubi.ir به هرحال شرايط وبلاگنويسي براي افراد عادي جامعه چندان شرايط مطلوبي نبود و در اين ميان وقتي يكي از مردان اهل حكومت در عين ناباوري با وبنوشت قدم به دنياي وبلاگها گذاشت يعني عبور از خط قرمز. همان روزها وقتي از ابطحي در مورد سختيهاي وبنوشت سؤال كردم او در پاسخ گفت، من بحران سختى را در چند ماه شروع به كار وبنوشت پشتسر گذاشتم، از يك سو اين شايعه بهطور گسترده رواج يافته بود كه من با اين وبلاگ بهدنبال شهرتطلبي هستم و از سوي ديگر عدهاي نيز بر اين باور بودند كه حكومت مرا وادار كرده است كه بهعنوان سوپاپ اطمينان عمل كنم و از طرف ديگر جريان محافظهكار به اين شايعه دامن مىزد كه من با ورود به اين فضا قصد دارم كه از روحانيت و ارزشهاى انقلابى بكاهم. به هرحال شايعه و بحثهاى زيادى وجود داشت درحالى كه هيچ كدام از اين شايعات صحت نداشت تنها دليل اين بود كه من احساس مىكردم اينترنت و وبلاگ يك محيط آزاد است كه ميتوانم بهراحتى در آن حرفهاى دلم را بزنم و من هيچكس را مجبور نكردم كه اين مطالب را بخواند، حتى اگر كسى يك بار هم روى اين مطالب كليك نمىكرد من باز هم براى دل خودم مىنوشتم. به هرحال از آن روزها مدت زماني سپري شده است و ديگر اينترنت پايگاه شيطاني و وبلاگستان محلي براي جذب افراد بيكار نيست. امروز و در تعريف جديد گفته ميشود كه وبلاگ روشي براي برقراري ارتباطي آسان و دوسويه با قشر عظيمي از كاربران است. تعريفي كه در همان روزهاي بدو ورود وبلاگ به كشورمان قالب جامعه نيز بر آن باور و اعتقاد داشتند. باوري كه سبب ميشد با وجود تمامي سختيها افراد علاقهمند همچنان به وبنويسي بپردازند. باوري كه براي باور آن سختيهاي بسياري پشتسر گذاشته شد. يك شوك بزرگ بهرهوري از پديده سايتنگاري و وبلاگنويسي پس از انتخابات رياستجمهوري سال 1380 آغاز شد و ناگهان توجه به اينترنت و راهاندازي وبسايتهاي خبري و تحليلي در حوزه سياسي و اجتماعي بسيار قوت گرفت و در همين زمان خبرگزاريها و سايتهاي مختلفي راهاندازي شدند. رفتهرفته تمايل به بهرهبرداري از محيط اينترنت براي تبليغات سياسي تا آنجا پيش رفت كه در انتخابات نهمين دوره رياستجمهوري شاهد بوديم كه علاوه بر راهاندازي سايت توسط كانديداها، هواداران كانديداها نيز اقدام به راهاندازي سايتي جهت حمايت از فرد مورد علاقه خود كردند و در كنار آن وبلاگها نيز به نشانه حمايت خود از اين حركت سياسي، روز بهروز بر تعدادشان افزوده شد و در كنار تمامي اين سايتها و وبلاگهاي شخصي، احزاب و تشكلهاي رسمي و غيررسمي نيز اقدام به راهاندازي سايت كردند. اين اقدام با خود يك نكته مثبت به همراه داشت يعني اينكه اگر يكي از اين كانديداها بر كرسي رياستجمهوري تكيه زد چون خود در خلال انتخابات وبلاگ و سايت را براي تبليغات و ارتباط با مخاطبان انتخاب كرده است يعني به نوعي اين محيط را به رسميت شناخته است. بنابراين سايتداران و وبلاگنويسان ميتوانند براي آينده مدعي يك حاشيه امنيتي براي خود باشند. نتيجه انتخابات با تمامي فراز و نشيب خود مشخص و يكي از آن چند مدعي بر كرسي رياست نشست. محمود احمدينژاد در دوران انتخابات با سايت مردم يار دات كام به تبليغات پرداخت. سايتي كه پس از پيروز شدن نيز همچنان بهروزرساني آن ادامه دارد. اما نكته مثبت و در خور توجه اين بود كه احمدينژاد به اين سايت اكتفا نكرد و پا را از چارچوب خشك و رسمي يك سايت دولتي بيرون گذاشت و در يك اقدام جالب به وبلاگنويسي رويآورد. از تولد وبلاگ محمود احمدينژاد به آدرس www.ahmadinejad.ir چند روزي سپري شده است. اولين مطلب اين وبلاگ و به نوعي درحال حاضر تنهاترين مطلب اين وبلاگ اختصاص به زندگينامه وي دارد. يك مطلب بسيار مفصل در قسمتي از آن ميخوانيم: «دوران دبيرستان من همراه با جشنهاي 2500 ساله شاهنشاهي بود. آن سالها فشار فقر بر اقشار محروم مضاعف شده بود و در چنين شرايطي ديگر پتك و سندان پدر كفاف مخارج خانواده را نميداد و من مجبور شدم براي كمك به خانواده و تامين خرج تحصيل در كارگاه يكي از همسايهها مشغول به كار شوم و كانال كولر پرس بزنم. با وجود آنكه بسيار بازيگوش و پرجنبوجوش بودم اما از درس و مدرسه هم غافل نبودم و دانشآموز ممتاز محسوب ميشدم. از همان دوران بود كه به معلمي علاقهمند شدم و گاه و بيگاه براي دوستاني كه تقاضاي كمك داشتند در خانه يا مسجد كلاسهاي تقويتي برگزار ميكردم. سال آخر دبيرستان با چند كتاب تست و تلاش شبانهروزي مانند همه كنكوريها و البته بينصيب از كلاسهاي تقويتي كنكور خود را براي اين آزمون آماده كردم. قرار داشتن در بحبوحه جريان انقلاب و فعاليتهاي مبارزاتي پراكنده عليه رژيم شاه باعث نشده بود كه دچار ضعف تحصيلي شوم و با تلاش مضاعف سعي ميكردم تا در كنار فعاليتهاي اجتماعي و انقلابي آمادگي علمي خود را نيز همواره در حد مطلوب نگه دارم. صبح روز امتحان كنكور مطمئن بودم كه رتبهام تكرقمي خواهد بود، اما تقدير چنان رقم خورد كه در جلسه امتحان دچار خونريزي بيني شوم. با اين حال رتبه 132 رياضي هم رضايتبخش بود و من توانستم در رشته مورد علاقهامـ مهندسي عمران - در دانشگاه علم و صنعت سه سال قبل از پيروزي انقلاب پذيرفته شوم. در ابتداي جنگ 25 سال داشتم. مادر و همسرم و تمامي مادران و همسراني كه جوانان و همسرانشان در جبههها از كيان كشور خويش دفاع ميكردند صبورانه به تربيت نسلي مقاوم، شجاع و مومن اهتمام داشتند. جوانان توانمند امروز ثمره همان تلاشها و به جان خريدن سختيها هستند. دفاع مقدس دانشگاه منحصر بهفردي براي آموختن انسانيت بود. تجربه همزمان مرگ و زندگي انسانهاي جنگ را در بهشتي ميان دنيا و آخرت نگه داشته بود كه هرچه ميگفتند و ميشنيدند و انجام ميدادند الهي بود. برادري و صميميت، جديت و سخت كوشي، معنويت و عبادت، شوق و شادماني، ايثار و رشادت، همه و همه به ما ثابت ميكرد كه دنيا و آخرت در بستر دين نهتنها با هم در تضاد نيستند بلكه مكمل يكديگرند. شهادت تنها آرزوي رزمندگان ما بود و هست». هر چند اولين مطلب اين وبلاگ بسيار طولاني است تا آنجا كه ادامه آن به روزهاي آينده موكول شده است، اما احمدينژاد بابت اين طولانينويسي از خوانندگان وبلاگ عذرخواهي كرده است و اين بدين معناست كه از اين به بعد با متنهاي مختصر در اين وبلاگ روبهرو خواهيم شد. رمز بقا در وبلاگنويسي ارتباط مستقيم بهروزرساني آن دارد. مسئلهاي كه گاهي اوقات از سوي نويسندگان وبلاگها در نظر گرفته نميشود و همين امر باعث سردرگمي خوانندگان و به نوعي فراموش كردن آدرس آن وبلاگ ميشود. اما بهروزرساني در سايت احمدينژاد داتآيآر به چه صورتي است. ميگويند قرار است احمدينژاد هر هفته 15 دقيقه صرف اين وبلاگ كند و در مجموع سايت را هر هفته يكبار يا دو بار بهروز كند. اين وبسايت به چهار زبان فرانسه، عربي، انگليسي و فارسي طراحي شده است (هر چند بخش فرانسه آن هنوز غيرفعال است) و در گوشه سمت راست با كليك روي نقشههايي كه نشان از زبان اختصاصيافته دارد ميتوان به متن با زبان دلخواه دست يافت. بهعنوان نمونه با كليك روي پرچم عربستان ورود به سايت با زبان عربي فراهم ميشود. همچنين در اين سايت بخشي اختصاص به نظرخواهي دارد و در اولين نظرخواهي آمده است كه، آيا بهنظر شما هدف آمريكا و اسرائيل از تجاوز به لبنان كليد زدن جنگ جهاني ديگري است كه كاربران با فشردن كليد بله يا خير ميتوانند در اين نظرسنجي شركت كنند. از ديگر امكانات اين وبسايت قرار دادن لينك ثبت نظر روي نوشتههاست؛ كاري كه پويا بودن يك وبلاگ را نشان ميدهد. بهعنوان نمونه براي اولين مطلب اين وبلاگ تاكنون چهار نظر ثبت شده است. در يكي از نظرها نويسندهاي با نام مينا از ايران نوشته است: «آقاي رييسجمهور چرا از شنيدن نظر واقعي مردم وحشت داريد؟ بگذاريد پيامها گزينشي نباشد. اينگونه خودشناسيتان هم بهتر ميشود». با خواندن اين پيام و تست كردن بخش ثبت پيام مشخص ميشود نظرخواهي در اين وبلاگ بهطور مستقيم نيست و پس از طي مراحلي و در صورت تاييد، امكان چاپ آن فراهم ميشود. بهنظر ميرسد بهتر است يا بهطور كلي اين بخش از وبلاگ حذف شود يا اينكه آنقدر سيستم اظهار نظر آزاد باشد كه هر پيام قابليت انتشار داشته باشد. بهعنوان نمونه ميتوان به وبلاگ محمدعلي ابطحي اشاره كرد كه بهطور كلي امكان ثبت نظر را حذف كرده است و خوانندگان تنها با ارسال ايميل ميتوانند با نويسنده ارتباط برقرار كنند. در مقابل وبلاگ مصطفي معين امكان ثبت نظرخواهي او آزاد است و دست كم براي هر مطلب بالغ بر 200 پيام ثبت شده است، پيامهايي كه از هر طيف نوشته شده است از چپ و راست گرفته تا سلطنتطلب كه بهنظر ميرسد خواندن پيامها براي اكثريت جذابتر از خود متن نوشته شده است. بخش پيوند علاقهمندي نويسنده وبلاگ را نشان ميدهد كه به چه موضوع يا گرايشي علاقهمند است. پيوندهاي سايت احمدينژاد داتآيآر شامل پنج پيوند است. با فشردن اولين آدرس پيوند پايگاه اطلاعرساني دفتر حفظ و نشر آثار رهبري گشوده ميشود، سايتي كه به دو زبان فارسي و انگليسي در دسترس كاربران است. دومين پيوند نيز متعلق به دفتر رهبري است، وبسايتي كه به پنج زبان فارسي، عربي، انگليسي، فرانسه و اردو طراحي شده است. سومين پيوند نيز سايت اخبار رياستجمهوري را دربر ميگيرد. سايتي كه در آن ميتوان تمامي اخبار حوزه رياستجمهوري را مورد مطالعه قرار داد. اين وبسايت دوره قبل پذيراي خاتمي بود، كافيست روي آرشيو كليك كنيد تا به دوم خرداد برسي. چهارمين پيوند نيز به خبرگزاري ايرنا اختصاص يافته است و آخرين پيوند از علاقهمندي نويسنده اين وبلاگ اختصاص به سايت صداوسيما البته از نوع شبكه يك دارد. وبلاگنويسي احمدينژاد گرچه در داخل آنچنان به خبر داغ تبديل نشد، اما رسانههاي جهان پوشش نسبتا گستردهاي به باز کردن وبلاگ احمدينژاد نشان دادهاند تا آنجا كه اينديپندنت در مطلبي مينويسد: «براي رييسجمهور کشوري که به سانسور اينترنت متهم است وبلاگنويس شدن شايد يک کار شگفتانگيز بهحساب آيد، اما احمدينژاد همواره يک شوک است. او براي گسترش انديشههاي سياسي خود اين وبلاگ را ايجاد کرده و نظرسنجي را در مورد جنگ لبنان و ورود به جنگ جهاني در آن ايجاد کرده است. وي در اين وبلاگ آمريکا را شيطان خطاب کرده است». گاردين نيز براي ورود احمدينژاد به دنياي وبلاگنويسي اينچنين آورده است كه: «رييسجمهور ايران از طريق اين وبلاگ ميخواهد انديشههاي سياسي خود را در سطح جهان گسترده کند». در همين حال يکي دو سايت خبري نيز از هک شدن اين سايت براي چند ساعت توسط هکرهاي اسرائيلي خبر دادند، خبري که هيچ رسانه معتبر داخلي يا خارجي آن را تاييد نکرد. غايب شكلاتي گرچه يكي از مشاوران نزديك خاتمي به نوعي پايگذار وبلاگنويسي در ميان مردان سياست را رقم زد، اما متاسفانه شخص رييسجمهور در تمام دوران رياست خود تمايلي براي داشتن يك وبلاگ از خود نشان نداد. نزديكان وي اعتقاد داشتند بهخاطر مشغله كاري ايشان از وبلاگنويسي دور افتادهاند، اما شايد واقعيت اين بود چون مشاور رييسجمهور از سوي جناح مقابل به شيخ وبلاگنويس متهم شده بود ديگر وبلاگنويسي رييسجمهور معنا نداشت و شايد هم روحيه خاتمي با دنياي وبلاگنويسي همخواني نداشت. علت هرچه بود خاتمي پا به دنياي وبنويسي نگذاشت اما اين مسئله سبب نشد كه دوستداران وي دست از فعاليت بكشند تا آنجا كه برايش وبسايت مردي با عباي شكلاتي را ثبت كردند، همان عبايي كه روزهاي اول حرف و حديثهاي بسياري را با خود همراه داشت اما رفتهرفته به يك لباس فرم تبديل شد بله مردي با عباي شكلاتي آمد تا بلكه خاتمي را وبنويس كند. دوستداران خاتمي در اولين مطلب اين وبلاگ نوشته بودند: «اينجا آخر پستمدرنيسم است؛ براي پست نوشته نشدهوبلاگ سيدمحمد خاتمي کامنت بگذاريد! راستش را بخواهيد قرار است بعد از جشن چله چلچراغ، خاتمي وبلاگنويس شود. البته خودش هنوز نميداند، يعني اميدواريم بعد از جشن چلهچلچراغ، که او هم حضور دارد، وبلاگ نوشتن را از همينجا شروع کند. مثلا دربارهحواشي مراسم شب چله بنويسد يا از هر چيز ديگر. چه هيجانانگيز ميشود». اما همگان در جريان هستند كه خاتمي پنجشنبه اول ديماه سال 84 به جشن چلچراغ رفت اما نه از حواشي مراسم آن شب نوشت نه آنكه وبلاگنويس شد . تنها خاتمي بعد از چند روز براي آن هم شور و هيجان اين پيغام را نوشت: «عشق به حقيقت و تلاش براي دريافت آن و عشق به آزادي و تعالي و كوشش براي رسيدن به آن جوهر آدمي است و اگر اميد به اين دريافت و رسيدن نبود زندگي پرمرارت آدمي در طول تاريخ ناممكن ميشد. آنچه خواستني است دوستي و مهر است كه زندگي را طربناك ميكند و آنچه ناخواستني است خشونت و نامهرباني است كه جهنم جان آدمي است. براي عزيزاني كه هديه ارزنده وبلاگ را به من ارزاني داشتند و براي همه ارجمنداني كه با اظهار نظر خود جان خسته مرا نواختند، آرزوي شادكامي و سلامتي ميكنم. بياييد تا ايمان به حق را با هيچ متاعي سودا نكنيم و بياييد براي آباداني و اعتلاي ايران عزيز از هيچ كوششي خسته نشويم و بياييد اميدوار باشيم و با همبستگي و بيداري راه سربلندي را با يكديگر طي كنيم». در تنهاترين پيغام ثبت شده خاتمي در وبلاگ مردي با عباي شكلاتي اثري از آمدن به دنياي وبنويسي نيست. او بعد از اين پيغام هرگز در اين فضا مطلبي ننوشت اما جالب آن است كه براي همين يك مطلب تاكنون بيش از سه هزار نفر پيغام گذاشتهاند و اين نشان از آن ميداد كه خيليها براي ورود خاتمي به دنياي وبلاگنويسي لحظهشماري ميكردند اما او نيامد. به هرحال خاتمي به وبلاگنويسي چرا غ سبز نشان نداد اما گويا علاقهمندان وي همچنان بر ورود وي به دنياي وب پافشاري دارند تا آنجا كه با ثبت دامنه ديگر اين بار به آدرس .khatami.ir وبسايت رسمي راهاندازي كردند. وبسايتي كه كاملا خبري است و از قسمتهاي مختلفي چون زندگينامه، اخبار، سخنراني، يادداشت، در رسانهها، نامه و پيام رسمي، نظرات ديگران، تاليفات و گالري تشكيل شده است. درحال حاضر در رسانهها و نظرات ديگران غيرفعال است و اميدواريم حداقل بخش نظرات ديگران فعال شود، هر چند كه اين سايت رسمي فرسنگها با وبلاگنويسي فاصله دارد. اما باز هم مشخص نيست كه اين وبسايت تا چه اندازه مورد توجه خاتمي قرار گرفته است. *** ميگويند وبلاگنويسي مانند ايستادن در وسط يك ميدان است و اگر اهل سياست باشي و قصد وبلاگنويسي داشته باشي، براي ايستادن در آن نياز به يك ريسك بزرگ داري، اما امروز اين ميدان هموار شده است و براي ورود به آن ديگر دلهره و ترديدي در كار نيست. شايد نبود همين دلهره و ترديد و شايدهاي ديگر اقبال وبلاگ و وبلاگنويسي را براي اهل سياست اين چنين به اوج برده است. ديگراني كه مخالف بودند آمدند، چراكه بهدرستي دريافتند كه اين محيط چگونه جذب مخاطب ميكند. اي كاش ديگراني كه بدون دليل نيامدند نيز قدم بهسوي اين پل ارتباطي بردارند. چراكه هنوز خوانندگان يك فضاي اينترنتي با نام مردي با عباي شكلاتي همچنان چشمانتظار هستند.
|
|
|