آثار وفوائد ورزش.
ارزش و اعتبار هر امري را از غايت وهدف ان نيز ميتوان تعيين کرد و در واقع آثار و مصالح و مفاسد، ميتواند معيار براي ارزش واهميت يک موضوع قرار گيرد. در جهان امروز فوائد که از طريق ورزش براي جسم و جان انسان ايجاد ميشود براي همگان ثابت شده است. اما از انجاي که اجتماع از فرد پديد ميآيد نتايج و آثار فردي ورزش طبعاً براي جامعه نيز مؤثر خواهد بود. در اين قسمت نوشتار به آثار وفوائد فردي ورزش پرداخته و سپس به آثار اجتماعي، اخلاقي، اقتصادي، سياسي و... آن خواهم پرداخت.
آثار فردي ورزش.
1 ورزش وسلامت.
اهميت سلامتي جسماني بر کسي پوشيده نيست و توجه به اين مهم از حقوق بدن محسوب ميشود چنانکه رسول گرامي اسلام ميفرمايد: «ِإِنَّ لِرَبِّكَ عَلَيْكَ حَقّاً وَ إِنَّ لِجَسَدِكَ عَلَيْكَ حَقّاً؛ (39) پروردگارت بر تو حقي دارد، وبدنت بر تو حقي دارد، وخانواده ات (نيز) بر تو حقي دارد». آنچه در اينجا قابل توجه است اين است که رسولخدا تا بدان پايه براي جسم و بدن ارزش قائل است که حق بدن را در کنار حق پروردگار و در کنار حق خانواده وحتي قبل از آن بيان ميدارد. البته اگر انسان از بدن سالم و نيرو مند بر خوردار باشد حق پروردگار وخانواده خويش را به شکل بهتر اداء خواهد کرد.
از طرفي نقش آفريني ورزش در سلامت جسمي انسان از امور مسلّم و غير قابل انکار است و کساني که در زندگيشان داراي برنامهاي ورزشي بوده است از سلامت بيشتر برخوردار است، علاوه بر آن بسياري از مريضيها توسط ورزش درمان ميپذيرد که به اين شيوهي «ورزش درماني» گفته ميشود. يکي از مراجع عظام که داراي نبوغ فکري واستعداد عجيب، جسم سالم و روحيهاي شاداب و پرنشاط است يکي از عوامل سلامتي و شادابيشان را اهميت به ورزش ميداند چنانکه درکتاب «حيات پر برکت» در بيوگرافي حضرت آيت الله مکارم شيرازي (دام ظله) به نقل از خود معظم له مينويسد: ما طبيبى داشتيم كه طبيب خانوادگى ما بود، روزى به من گفت: بيست سال تجربه پزشكى خودم را مىخواهم در دو جمله براى شما خلاصه كنم و آن دو اين است كه رمز سلامت انسان در دو چيز است: كم خوردن و فعّاليّت جسمانى. من توصيه او را قبول كردم و هر سال كه اقدام به آزمايش كلّى بدن مىكنم به حمدالله نتيجه آزمايشات به گونهاى است كه گويا آزمايش بعدى سالمتر از قبلى است و اين بار يكى از دكترها تشويقنامه مفصّلى به رايم نوشت، از جمله نوشته است كه به تشخيص من رمز سلامتى شما در سه چيز است: 1- رعايت حفظ الصحّه در كمّ و كيف غذا. 2- ورزش. 3- تسلّط بر اعصاب و پرهيز از عصبانيّت (البتّه آينده با خداست).(40) سپس ايشان در مورد ورزش و تحرّكات بدنى مى افزايد: «به مسأله حركت جسمانى و پيادهروى سخت پاىبندم، صبحها حتماً بايد با حركات مخصوص بدنى، نرمشهايى انجام بدهم، پزشكان توصيه نرمشهاى خاصّى را كردند و من از وقتى كه آنها را انجام مىدهم به حمدالله احساس كمردرد و پادرد نمىكنم».و نيز در زمينه پيادهروى نيز سخنى دارند: درباره فوايد پيادهروى مطالب بسيارى ديدهام و لذا مقيّدم همه روز در يك جاى خلوت و بىسر و صدا يا خارج از شهر يا جاهايى كه مثل خارج شهر است بروم و پياده روى كنم و اين كار، جزء زندگى من شده كه اگر انجام ندهم بيمار مىشوم و اين كار، كمك زيادى به من مىكند به طورى كه در حال حاضر كه بيش از هفتاد سال دارم (آينده با خداست نمىدانم) هيچگونه ناراحتى جسمانى در هيچ قسمت از بدن خودم احساس نمىكنم، گاهى فكر مىكنم مثل سن چهل سالگى كارهايم را ادامه و برنامههايم را در قسمت مطالعه و نوشتن و امثال اينها ادامه مىدهم. (41) از طرفي ما ميبينيم در کشورهاي صنعتي که ماشين روز به روز جايگزين انسان ميشود و از فعاليتهاي مداوم و روزمره انسان ميکاهد اما اين بشر راحت شده ميزان مرگ وميرش رو به افزايش است. بر اساس تحقيقات انجام شده %50 در مرگ ومير آنها ناشي از بيماريهاي قلبي و عروقي و ناراحتيهايي در اين زمينه است که با ورزش ميتوان احتمال اين بيماريها را کاهش داد. به عقيده محققان عدم فعاليتهاي جسماني، يکي از عوامل شناخته شده در بروز ناراحتيهاي قلبي – عروقي است. آنها معتقدند که داشتن بر نامههاي منظم ورزشي و شرکت در برنامههايي که باعث تحرک بيشتر ميشود لازمه زندگي در شهرهاي بزرگ و صنعتي است زيرا دستگاه بدن انسان احتياج به تحرک دارد و عدم فعاليتهاي بدني، باعث بروز اختلالاتي در بدن ميشود که مهمترين آنها سکته قلبي است. (42) دکتر علي محمد ميگويد: شايعترين مرگ ومير ها در جهان بيماريهاي قلبي است و شايعترين شکل بيماري قلبي هم بيماريهاي عروق قلب (سکته قلبي) است و با ورزش ميتوان مانع اين خطر جدي گرديد. (43).
2 نشاط وشادابي.
بديهي است که نشاط وشادابي روحي در در کنارتندرستي و سلامتي جسماني است و هر دو را ميتوان در کنار ورزش وفعاليت جسماني جستجو کرد زيرا با ورزش هماهنگي مناسب بين اعصاب و مراکز عصبي و تقويت آن ميشود، در نتيجه کارهاي فکر آسانتر ميشود و از خستگي ان ميکاهد. به وضوح معلوم است افراد ورزشکاراز شادابي و انرژي خوبي بر خوردار است و نقطه مقابل آن، کسالت، تنبلي و بي حالي است. انسانهائي که ورزش نميکنند. به ويژه اگر کار بدني نيز نداشته باشد- اغلب در خود احساس سستي، کسالت، بي حالي و بي حوصلگي ميکنند، و در اين زمينه روايات فراواني داريم که اگر فعاليت وتلاش کنار رفت کسالت وسستي جايگزين آن خواهدشد چنانچه امام صادق (عليه السلام) در بر شمردن لشکريان علم وجهل، نشاط و شادابي را از لشکريان علم و کسالت وتنبلي را که ضد نشاط است از جنود جهل دانسته است لذا ميفرمايد: «وَالنَّشاطُ وَضِدُّهُ الْكَسَلُ؛ نشاط (ازلشکريان علم) و ضدّش كسالت (از لشکريان جهل) است».(44) ودر جاي ديگر ميفرمايد: «عَدُوُّ العَمَلِ الکَسَلُ؛ (45) تنبلي و کسالت دشمن کار و تلاش است».اين در حالي است که رهبران ديني ما، به شدت مارا از تنبلي، کسالت و آن چه موجب آنست بر حذر داشتهاند. حضرت علي (عليه السلام) ميفرمايد آدم مؤمن بانشاط و پر انرژي است و از سستي و تنبلي دور است «ياهَمّامُ، المُؤمِنُ... بَعيدٌ کَسَلُهُ، دائِمُ نَشاطُهُ؛ (46) اي همم، شخص با ايمان، از کسالت به دور، و هميشه با نشاط است». امام محمدباقر (عليه السلام) تنبلي و بي حالي را مايهاي زيان دنيا و آخرت ميداند لذا ميفرمايد: «الْكَسَلُ يَضُرُّ بِالدِّينِ وَ الدّنيا؛ (47) تنبلى به دين و دنيا زيان مىرساند». حضرت علي (عليه السلام) در جاي ديگرمي فرمايد کسالت وتنبلي با عجزو ناتواني در کنار همند و محصول آنها فقر و نداري است لذا ميفرمايد: «اِنَّ الْأَشْيَاءَ لَمَّا ازْدَوَجَتْ ازْدَوَجَ الْكَسَلُ وَ الْعَجْزُ- فَنُتِجَ مِنْهُمَا الْفَقْرُ؛ (48) چيزها چون با هم جفت شدند، تنبلى و ناتوانى نيز جفت شدند و از آنها فقر پديد آمد».همچنين در کتاب «محجهي البيضاء» يکي از وظايف که والدين نسبت به فرزندانشان دارند برنامه ورزش فرزند را بيان ميدارد: «و او را در ساعتى از روز به حركت و راه رفتن و ورزش عادت دهند تا كسالت بر او غالب نشود».(49) در کتاب «قلب و ورزش» آرامش ونشاط را يکي از آثار رواني ورزش دانسته ومي نگارد: «در نهايت از مجموع آثار فوق ميتوان نتيجه گرفت که ورزش به روشهاي گوناگون سبب افزايش طول عمر آدمي ميگردد. به عبارتي ديگر، با ورزش هم کميّت زندگي (طول عمر) و هم کيفيت آن (نشاط وآرامش) افزايش مييابد».(50) بنا بر اين يکي از آثار بسيار مهم و مفيد ورزش ايجاد نشاط وشادابي و نجات از کسالت وتنبلي است.
3 بهتر انجام دادن تکاليف الهي.
از انجاي که هدف ازخلقت و زندگي در عالم هستي عبادت الهي و نزديک شدن به خداوند متعال است، بنابراين هرامري که در اين راستا ما را کمک کند قطعاً داراي ارزش و اهميت است. چنانکه اشاره شد ورزش در سلامتي و شادابي انسان نقش مؤثر دارد و از اين رهگذر براي ترقي و تکامل معنوي ما نيز کمک ميکند زيرا با جسم سالم و روحيهاي شاداب انسان بهتر ميتواند تکاليف ديني خويش را انجام دهد. بزرگان دين و رهبران الهي ما از خداي خويش براي عبادت و بندگي در خواست نيرو بدني وقوت جسماني داشتند چنانکه حضرت علي (عليه السلام) عرض ميدارد: : «يا رَبِّ قَوِّ عَلي خِدمَتِکَ جَوارِحِي؛ (51) اي پروردگارم اعضا وجوارحم را در راه خدمتت قوي ونيرومند گردان». ونيز امام سجاد (عليه السلام) از خدا صحت جسمي ونيروي بدني را ميخواهد وعرض ميدارد: «اللّهُمَّ اَعطِني السعهي فيِ الِرِزقِ...وَ الصحهي فيِ الجِسمِ وَ القوهي فيِ البَدَنِ؛ (52) خدايا به من وسعت در روزي [...] و صحت در جسم وقوّت ونير و دربدن عطاکن».
4 سلامتي عقل و انديشه.
معيار تمايز بين عالم انسانيت از غير آن، عقل وخرد است و به عبارتي با قوهي تعقل وتفکر انسان از حيوان، نبات وجماد جدا ميشود. پس ميتوان گفت عقل وخرد شناسنامه انسانيت انسان است و به هر مقدار که اين گوهر قيمتي ناقص و معيوب باشد به همان مقدار از انسانيت انسان کاسته خواهد شد. از طرف ديگر سلامتي عقل با سلامتي بدن مرتبط است يعني سلامتي جسم انسان در سلامتي عقل وتفکر او تأثير گذاراست. چنانچه امام خميني (ره) در توصيهي به ورزشکاران ميفرمايد: «عقل سالم در بدن سالم است. ورزش همانطوريکه بدن را تربيت وسالم ميکند عقل را هم سالم ميکند واگر عقل سالم باشد تهذيب نفس هم به دنبال او بايد باشد شما ورزشکاران همانطوريکه ورزش ميکنيد واعصاب خودتان را قوي ميکنيد وانشاءالله براي آينده مملکت مفيد خواهد بود لازم است که همه ابعاد روحي خودتان را تحت تربيت ورزشي قرار بدهيد».(53) و همچنين آيت الله مکارم شيرازي که خودشان به طور مداوم برنامهي ورزشي دارد ورزش را براي همگان، به ويژه براي جوانان نه تنها امر شايسته، بلکه بايسته ويک برنامهي ضروري ميداند لذا ميفرمايد: «ورزش در عصر وزمان ما براي همگان مخصوصاً براي جوانان عزيز امر لازمي است و شايسته است روي آن وقت گذاشته شود و سر مايه گذاري گردد و همهي افراد مقيّد باشند که در روز مقداري ورزش کنند که عقل سالم در بدن سالم است».(54).
معظم له طلاب را به سه دستور مهم براى سلامتى، توصيه نموده ميفرمايد:سه موضوع را به همه طلّاب عزيز سفارش مىكنم: 1- ورزش؛ زيرا فعّاليّت جسمانى بسيار مهم و بايد آن را براى خودشان از واجبات بدانند. 2- اعتدال در غذا؛ زيرا توجه به کميت وکيفيت غذا نيز ضروري به نظر ميرسد، طلاب بايد هم در کميت غذا اعتدال را فراموش نكنند و هم استقبال از غذاهاى گياهى را به عنوان بخش عمدهاى از غذايشان مورد توجّه قرار دهند ... 3- تفريح واستراحت؛ زيرا انسان براي تجديد قوا به استراحت وتفريح نياز دارد همان طور كه در حديث شريف دارد که انسان بايد براى تجديد قوا، استراحت و تفريح هم داشته باشد و آن را به عنوان يك عبادت مقدّمه واجب مىتوان دنبال كرد. ايشان در اين رابطه ميافزايد: «طبيبى در شيراز به من گفت: »شما اگر مىتوانيد كار زيادى در روز انجام بدهيد من مانع نمىشوم، ولى در هفته يك روز را از تمام كارهاى فكرى خالى كنيد و آن يك روز مطلقاً از كارهاى روزمرّه دور باشيد و استراحت كنيد، من سعى مىكنم به گفته اين طبيب عمل كنم. (55).
آثار اجتماعي وسياسي ورزش.
1 کاهش فساد وناهنجاري ها.
يکي از آثار خوب وسازنده ورزش در اجتماع کاهش مفاسد و برنامههاي غير اخلاقي است. ورزشکاران به جهت تمرکز فکري در برنامههاي ورزشي، از پرداختن به مسائل حاشيهاي و غير هنجاري، غير اخلاقي و اجتماعي در امان هستند وبه همين جهت ميتوان ورزش را يکي از مهمترين عوامل بازدارنده از مفاسد اجتماعي و اخلاقي دانست. آيت الله مکارم شيرازي يکي از راههاي که پيرامون «مشکلات جنسي جوانان» مطرح ميکند توجه و روي آوردن به ورزش است وي مينگارد: «معروف است ورزشكاران نسبت به مسائل جنسى كمعلاقه هستند، چون ورزش مقدار فراوانى از انرژىهاى بدنى و فكرى آنها را به خود اختصاص مىدهد و طبعاً از مسائل ديگر كم مىكند. به همين دليل براى جلوگيرى از تحريكات زياد جنسى لازم است جوانان برنامههاى وسيع و متنوع ورزشى انتخاب كنند».(56) ايشان ميافزايد: «به همان اندازه كه تحرّك و ورزشهاى فردى و دستهجمعى براى آنها مفيد است، انزوا و به گوشهاى خزيدن و در فكر فرو رفتن براى اين قبيل افراد سم مهلك است كه بايد به هر قيمتى شده از آن دورى گزينند. اين توصيه را فراموش نكنيد و آثار معجزهآساى آن را ببينيد، در روز آن قدر ورزش كنيد كه خسته شويد و شبهنگام به محض اين كه در بستر آرميديد در خواب عميقى فرو خواهيد رفت و از شر بسيارى از خيالات و افكار واهي نجات خوهيد يافت».(57).
2 صفا وشادابي درجامعه.
همان طوري که اشاره شد که يکي از آثار ونتايج سودبخشي که ورزش براي خود شخص دارد ايجاد روحيهاي شاداب و پرنشاط است، ولي از آن جايي که برخي ورزشها به صورت گروهي ودسته جمعي اجرا ميگردد و همچنين ورزشهاي که هرچند به صورت فردي انجام ميپذيرد اما با اين اصل که هر فرد زير مجموعهاي از خانوادهها وجامعه ميباشد ورزش به طور غير مستقيم در ساختن يک جامعه پويا وشاداب نيز نقش ايفا خواهد کرد. بنا به راين از اين زوايه نيز اهميت ورزش در جامعه آشکار خواهدشد.
3 آمادگي در مقابل دشمن.
آمادگي درمقابل دشمن و دفاع از دين وناموس وطن بر هر مسلماني لازم وضروري است. هر چند قوي و نيرومند بودن در ذات خود يک امر مطلوب و پسنديده است و بايد از ضعف وناتواني دوري جست چنانچه در روايت آمده است که رسول گرامي اسلام فرمود: «المُؤمنُ القَوىّ خَيرٌ وَ أَحَبَّ إلَى اللّهِ مِنَ المُؤمِنِ الضَّعيفِ؛ (58) مؤمني که قوي و نيرومند باشد از مؤمن ضعيف، بهتر و دوست داشتنيتر است. در جاي ديگر نيز آن حضرت مؤمن قوي ونيرو مند را محکم واستوار تشبيه به تنه درخت، و آدم ضعيف را به ساقههاي کم بنيه که با اندک بادي به اين طرف آن طرف خم ميشود تشبيه نموده است لذا ميفرمايد: »مَثَلُ الْمُؤْمِنِ الْقَوِيِّ كَالنَّخْلَةِ وَ مَثَلُ الْمُؤْمِنِ الضَّعِيفِ كَخَامَةِ الزَّرْع؛ (59) حكايت مؤمن نيرومند چون نخل است و حكايت مؤمن ناتوان چون ساقه كشت. اما از طرف ديگر ورزيده گي و توانايي دفاعي در مقابل دشمن نيز به عنوان يک وظيفه لازم وضروري است چنانچه قرآن کريم از مسلمانان ميخواهد که براي مقابله وبرابري با دشمنان اسلام. در پي کسب تواناييهاي لازم باشند بدين جهت در قرآن کريم ميفرمايد: وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة؛ (60) هر مقداري که ميتوانيد در برابر دشمنان توانايي کسب کنيد. خداوند دراينجا به يك اصل حياتى كه در هر عصر و زمان بايد مورد توجه مسلمانان باشد اشاره مىكند، و آن لزوم آمادگى رزمى كافى در برابر دشمنان است؛ لذا مى فرمايد «و در برابر دشمنان هر قدر توانايى داريد از نيرو و قدرت آماده سازيد» (وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ).يعنى در انتظار نمانيد تا دشمن به شما حمله كند و آن گاه آماده مقابله شويد، بلكه از پيش بايد به حد كافى آمادگى در برابر هجومهاى احتمالى دشمن داشته باشيد. در اين اصل اساسى که در زمينهي جهاد اسلامى و حفظ موجوديت مسلمانان، و مجد و عظمت و افتخارات آنان بيان شده است، تعبير آيه به قدرى وسيع است كه بر هر عصر و زمان و مكانى كاملا تطبيق مىكند. كلمه «قوة» چه كلمه كوچك و پر معنايى است، نه تنها وسائل جنگى و سلاحهاى مدرن هر عصرى را در بر مىگيرد، بلكه تمام نيروها و قدرتهايى را كه به نوعى از انواع در پيروزى بر دشمن اثر دارد شامل مىشود، اعم از نيروهاى مادى، معنوى، جسمي، روحي و... همچنين قدرتهاى اقتصادى، فرهنگى، سياسى، كه آنها نيز در مفهوم «قوة» مندرج هستند. خلاصه از هرنيرو و قوهاي که نقش بسيار مؤثرى در پيروزى بر دشمن دارد نبايد غفلت كرد. جالب اين است كه در روايات اسلامى براى كلمه «قوة» تفسيرهاى گوناگونى شده كه از وسعت مفهوم اين كلمه حكايت مىكند، مثلا در بعضى از روايات مىخوانيم كه پيامبر (ص) فرمود منظور از قوة «تير» است؛ و در روايت ديگرى آمده كه منظور از آن هر گونه اسلحه است؛ و باز در روايتى كه در تفسير عياشى آمده مىخوانيم كه منظور از آن شمشير و سپر است؛ و بالآخره در روايت ديگر كه در كتاب «من لا يحضر» آمده : که يكى از مصداقهاى قوة در آيه موهاى سفيد را به وسيله رنگ سياه كردن است! يعنى اسلام حتى رنگ موها را كه به سرباز بزرگسال چهره جوانترى مىدهد به خاطر ارعاب دشمن از نظر دور نداشته است، و اين نشان مىدهد كه چه اندازه مفهوم «قوة» در آيه فوق وسيع است. (61) وقتي رنگ کردن موهاي سفيد ازمصاديق «قوّه» گفته شود آيا ورزيده شدن بدن وبدست آوردن نيروي جسماني که آثر وفوائد روحي و اجتماعي واخلاقي و... ديگر دارد از مصاديق «قوة» محسوب نميشود؟ علاوه بر اينکه امروزه ورزش و ورزيدگي يکي از فنون نظامي به حساب ميآيد که بايد رزمندگان اسلام علاوه بر فنون ديگر نظامي بايد اين فن را نيز مهارت داشته باشد.
آيت الله مکارم شيرازي ميفرمايد: ولى افسوس كه مسلمانان با داشتن يك چنين دستور صريح و روشنى گويا همه چيز را به دست فراموشى سپردهاند، نه از فراهم ساختن نيروهاى معنوى و روانى براى مقابله دشمن در ميان آنها خبرى هست، و نه از نيروهاى اقتصادى و فرهنگى و سياسى و نظامى، و عجب اين است كه با اين فراموشكارى بزرگ و پشت سر انداختن چنين دستور صريح باز خود را مسلمان مىدانيم، و گناه عقب افتادگى خود را به گردن اسلام مىافكنيم و مىگوئيم اگر اسلام آئين پيشرفت و پيروزى است پس چرا ما مسلمانها عقب افتادهايم!؟.به عقيده ما اگر اين دستور بزرگ اسلامى (وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ) به عنوان يك شعار همگانى در همه جا تبليغ شود و مسلمانان از كوچك و بزرگ، عالم و غير عالم، نويسنده و گوينده، سربازوافسر، كشاورزو بازرگان، در زندگى خودآن را بكار بندند، براى جبران عقبماندگيشان كافى است. سيره عملى پيامبر ص و پيشوايان بزرگ اسلام نيز نشان مىدهد كه آنها براى مقابله با دشمن از هيچ فرصتى غفلت نمىكردند، در تهيه سلاح و نفرات، تقويت روحيه سربازان، انتخاب محل اردوگاه، و انتخاب زمان مناسب براى حمله به دشمن و به كار بستن هر گونه تاكتيك جنگى، هيچ مطلب كوچك و بزرگى را از نظر دور نمىداشتند. (62) از لحاظ قانون ادبي نيز آمادگي نيروي جسمي و ورزيدگي بدني در اين آيه مندرج است زيرا واژه «قوة» که به صورت نکره آمده عموميت را ميرساند چنانچه آيت الله مکارم در نکتههاي تفسير آيه ميفرمايد: نكته مهم ديگرى كه از آيه فوق استفاده مىشود رمز جهانى و جاويدانى بودن آئين اسلام است، زيرا مفاهيم و محتويات اين آئين آن چنان گسترده است كه با گذشت زمان به كهنگى و فرسودگى نمىگرايد، جمله «و أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» هزار سال پيش مفهوم زندهاى داشت، و امروز هم چنين است، و ده هزار سال ديگر هم مفهوم آن هم چنان زنده باقى خواهد ماند، زيرا هر سلاح و قدرتى در آينده نيز پيدا شود در كلمه جامع «قوة» نهفته است چون جمله «ما استطعتم» «عام» و كلمه «قوة» كه به صورت «نكره» آمده است عموميت آن را تقويت كرده و هر گونه نيرويى را شامل مىشود.(63)
4 تأثيرات فرهنگي.
امروز کشورها با تشکيل تيمهاي ورزشي و اعزام آنان به کشورهاي ديگر، مسابقات جهاني، جام جهاني و المپيک باعث تأثيرت فرهنگي در بين مليتهاي مختلف وکشور هاي مربوطه خواهد شد. وقتي تيمي از يک کشوري علاوه بر اجراي مسابقات ورزشي اخلاق، ايمان، توکل به خدا، امانت، صداقت، فروتني و... را نيز در مقابل انظار ميليونها شرکت کننده وتماشاگران به طور مستقيم وغير مستقيم، به نمايش ميگذارند برنده دلها و مجذوب قلوب خواهند شد زيرا دستورات اسلام منطبق با فطرت بشري است و رعايت آنها لاجرم بر دل هر انساني خواهد نشست. يک ورزشکار مؤمن و متعهد ميتواند که هويت دين ومذهبش را در چنين موقعيتهاي به ديگران اعلام نمايد و با اخلاق واعمال زيبا خويش به طور غير مستقيم مبلّغ و مروّج دين اسلام قرار گيرد و موجب عزت و افتخار گردد چنانکه خواستهي رهبران ديني ما نيز همين است لذا امام جعفر الصادق (عليه السلام) ميفرمايد: «كُونُوا لَنَا زَيْناً لَا تَكُونُوا عَلَيْنَا شَيْناً قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ احْفَظُوا أَلْسِنَتَكُمْ وَ كُفُّوهَا عَنِ الْفُضُولِ وَ قَبِيحِ الْقَوْل؛ (64) امام صادق (ع) فرمود: مايه زينت ما باشيد و مايه زشتى ما نباشيد. با مردم سخن نيكو بگوئيد و زبانتان را حفظ كنيد و از پر حرفى و سخنان زشت خوددارى نمائيد. بنابر اين وقتي يک ورزشکار فرمايشات اهلبيت را بکار بندد هم مايه زينت براي آنها خواهد بود و هم از اين رهگذر در بين اقوام وملل گوناگون با اديان و گرايشات مختلف فرهنگ اسلام واهلبيت را به جهانيان منتقل خواهد کرد.».
نتايج: ورزش وفعاليت ازلوازم زندگي انسان است به طور که از همان بدو تولد دستگاه خلقت، فعاليت و تحرک را براي رشد و توانايي او در وجودش نهادينه کرده است. بر اساس متون ديني، ورزش نه تنها يک امر جايز بلکه نسبت به آن تشويق شده است. براساس حکم عقل نيز ورزش با توجه به آثار مفيد وسازندهي فردي، اجتماعي و... که دارد؛ ضروري مينمايد.
پي نوشت ها :
1.انوري، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، ج 8، ص 8405.
2. هاشمي نوربخش، حسن، ورزش از ديدگاه اسلام، ص 17.
مکارم شيرازي، ناصر، آفريدگار جهان، ص 246. 3.
همان 4.
5.خرمشاهي، بهاءالدين وانصاري، مسعود، پيام پيامبر، ص 640
6.مظفر، محمدرضا، اصول اللفقه، ج 2، ص 76.
7.يوسف/12
8.مکارم شيرازي، ناصر، تفسيرنمونه، ج 9، ص 335
9.قصص/16
10.تفسيرنمونه، ج 9، ص 344.
همان. 11.
12.بقره/247
13.طباطبايي، محمدحسين، الميزان، مترجم محمدباقر موسوي، ج 2، ص 434.
قصص/14. 14.
تفسير نمونه، ج 16، ص 39. 15.
قصص/15. 16.
17.مسائل تربيتي اسلام، دکتر سيد محمد باقر حجتّي، ص 141
تفسير نمونه، ج 9، ص 336. 18.
روايات تربيتي، ج 3، ص 271 فلسفي، محمدتقي، 19.
امالي،229 . شيخ صدوق 20.
21.غررالحکم، ج 1 ص 263.
22.تحف العقول، ص 239.
قمي، شيخ عباس، مفاتيح الجنان، اواخر دعاي ابو حمزه ثمالي، ص 369. 23.
همان، اواخر دعاي کميل، ص 126 24.
25.ورزش از ديدگاه اسلام، ص 34
26.کنزالعمال ج،15، ص 211
27.صبوري، حسين، ورزش دراسلام، ص 175
قمي، شيخ عباس، منتهي الآمال، ج 1، ص 584 28.
نهج البلاغه، ترجمه دشتي، خطبه 124 ص 234. 29.
آشتياني، ميرزا احمد، طرائف الحکم يا اندرزهاي ممتاز، ج 2، ص 117 30.
31. البته حکم جواز بر سبق ورمايه داراي شرايطي خاصي است که در کتابهاي مانند تحرير الوسيله حضرت امام خميني، منهاج الصالحين آيت الله خويي و تبريزي و... مراجعه شود.
32.نهج الفصاحهي، ص 169
صحيفه نور، ج 7 ص 261. 33.
همان، ص 541. 34.
35.هاشمي نوربخش، حسن، ورزش از ديدگاه اسلام، ص 230
ذاريات/56. 36.
37.ورزش از ديدگاه اسلام، ص 230
38.رزش در اسلام، ص 235 و 234
39.ورايم ابن ابي فرس، مجموعهي ورايم (تنبيه الخواطر)، ج 1، ص2
قدسي، احمد، حيات پر برکت، ص 208 40.
41.همان ص 209
42.توحيدي اقدم، محمدحسين، درامدي به ورزش در اسلام، ص 97
43.حاجي زينعلي، علي محمد، قلب وورزش، ص 69.
مکارم شيرازي، ناصر، اخلاق در قرآن، ج 1، ص 110 44.
45. الحياة، ج 5، ص 437 .
46.بحارالانوار، ج 75، ص 26.
آرام، احمد، ترجمه الحياة، ج 5، ص 464 47.
الحياة، ج 5، ص 437 48.
عارف، سيد محمد صادق، راه روشن (ترجمه محجهي البيضاء)، جلد 5، ص: 175 49.
قلب و ورزش، ص 42. 50.
مفاتيح الجنان، اواخر دعاي کميل، ص 126 51.
مفاتيح الجنان، اواخر دعاي ابو حمزه ثمالي، ص 369. 52.
امام خميني، روح الله، صحيفه نور، ص 261. 53.
هاشمي نوربخش، حسن، ورزش از ديدگاه اسلام،236. 54.
حيات پر برکت، ص 211. 55.
مکارم شيرازي، ناصر والاترين بندگان خدا، ص 172 56.
173 همان، ص 57.
58.خرمشاهي، بهاءالدين وانصاري، مسعود، پيام پيامبر، ص 640
نهج الفصاحه، مترجم ابوالقاسم پاينده، ص 715 59.
انفال/60 60.
برگرفته از تفسير نمونه، براي توضيح بيشتر به ج 7 تفسير نمونه ص 223 رجوع شود. 61.
همان 62.
همان 63.
صابري يزدي، عليرضا و انصاري محلاتي، محمدرضا، ترجمه الحکم ازاهره، ص 469. 64.
منابع:
قرآن.
1. نهج الفصاحة.
2.نهج البلاغه.
3.آرام، احمد، ترجمه الحياة، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ مکرر 1380.
4.آشتيانى، ميرزا احمد و شاگردان، طرائف الحكم يا اندرزهاى ممتاز، تهران، کتابخانه صدوق، چاپ سوم 1362.
5.انوري، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ اول 1381.
6.توحيدي اقدم، محمدحسين، درامدي بر ورزش در اسلام، قم، نصايح، چاپ اول 1380.
7.تممي آمدى، عبد الواحد، تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، قم، دفتر تبليغات، چاپ 1366.
8.حاجي زينعلي، علي محمد، قلب و ورزش، تهران، موسسه کتاب همراه، چاپ دوم 1377.
9. حرانى، ابن شعبه تحف العقول عن آل الرسول (ص) ، قم، جامعه مدرسين، چاپ دوم 1404ق
10.خرمشاهى، بهاء الدين و انصارى، مسعود، پيام پيامبر، تهران، منفردريا، چاپ اول 1376
11.خميني، سيد روح الله، صحيفه نور، تهران، مؤسسه تنظيم ونشر آثار امام خميني، چاپ چهارم 1385.
12.شيخ صدوق، أمالي الصدوق، بيروت، چاپ پنجم 1400 ق.
13.طباطبايي، محمدحسين، الميزان، مترجم محمدباقر، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه، چاپ اول 1374.
14.صابرى يزدى، على رضا و انصارى محلاتى، محمد رضا، ترجمه الحكم الزاهرة، قم، سازمان تبليغات اسلامى، چاپ دوم 1357.
15.صبوري، حسين، ورزش در اسلام، مشهد، انتشارات امامت، چاپ اول 1371.
16.عارف سيد محمد صادق، راه روشن (ترجمه المحجة البيضاء)، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوى، چاپ اول، 1372
17.فلسفى، محمد تقى، الحديت- روايات تربيتى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ 1368.
18.قاسمي، وحيد، جامعه شناسي ورزش، تهران، جامعه ورزش شناسان، چاپ اول 1388
19.قدسي، احمد، حيات پر بركت، قم، بي جا، چاپ اول 1380 .
20.قمي، شيخ عباس، مفاتيح الجنان، قم، مصطفي، چاپ چهارم 1380
21.قمي، شيخ عباس، منتهي الآمال، قم، هجرت، چاپ هفدهم 1386.
22. متقي هندي، علي بن حسام الدين، کنزاعمال، بي جا، بي تا.
23. علامه مجلسى،1404 ق، بحار الأنوار، لبنان، مؤسسة الوفاء بيروت.
24.مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، قم، دارالعلم، چاپ اول 1378.
25.مكارم شيرازى، ناصر، آفريدگار جهان، قم، انتشارات مدرسة الامام على بن ابىطالب (عليه السلام).
26. مكارم شيرازى، ناصر، والاترين بندگان، قم، انتشارات نسل جوان، بي تا.
27.مكارم شيرازى، ناصر، اخلاق در قرآن، قم، انتشارات نسل جوان، چاپ 1377..
28. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ 1374،
29. ورايم ابن ابى فراس، مجموعة ورايم (تنبيه الخواطر)، قم، مكتبه فقيه، بي تا.
30.هاشمي نوربخش، حسن، ورزش از ديدگاه اسلام، قم، سبط النبي، چاپ اول 1384. /ع