جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
تحري حقيقت - پاسخ به بهاييت
-(4 Body) 
تحري حقيقت - پاسخ به بهاييت
Visitor 333
Category: دنياي فن آوري
کلمه تحري مصدر است و به معناي جست و جو کردن مي ايد.در زبان عرب گويند : التحري :طلب ما هو اخري.
يعني : تحري جستجوي چيزي است که سزاوار تر باشد.
تحري حقيقت هموارهبا همواره با ترک تعصب پيوند دارد و کسي که گرفتار طرفداري جاهلانه و سخت از عقيده اي يا شخصي باشد نمي تواند راي مخالفت را بپذيرد و ره به سوي حقيقت برد زيرا او را بت دروني گرفتار ساخته است.!
تحري حقيقت ،تعبيري است که از قديم ميان اهل معرفت متداول بوده و اخيرا فرقه بهائي ان را بازگو مي کنند.عباس پسر بزرگ بهاالله که غالبا خود را عبد البها مي خواند در گتاب خطابات گفته است:
«اول تعليم بهاالله،تحري حقيقت است و بايد انسان تحري حقيقت کند و از تقليد دست بکشد» کتاب خطابات مبارکه جلد دوم ص144 (127بديع)
متاسفانه اين سخن در ايين بهايي تنها صورت شعار به خود گرفته و در مقام عمل ،کمتر خبري از ان مي توان بدست اورد زيرا در درجه نخست ،خود بها و سپس پسرش عبالبها بدان عمل نکرده اند و بر سخن باطل تعصب ورزيده اند!گواه اين امر،ماجراي ذيل است:
علي محمد باب شيرازي در يکي از اثار خود به نام دلائل السيعة که پيروانش ان را اثر الهام خداوند مي شمرند ،دچار غلط بس روشني شده است. وي پنداشته است که داوود پيامبر (صلّي الله عليه و آله و سلّم) مدتي مديد پيش از موسي کليم الله مي زيسته است در حاليکه داوود (عليه السلام) از پادشاهان و پيامبران بني اسرائيل شمرده مي شود و به تصريح قران مجيد و تورات قوم يهود پس از موسي (عليه السلام) زندگي مي کرده است.علي محمد در اين باره مي نويسد:
«نظر کن در امت داود ،پانصد سال در زبور تربيت شدند تا انکه به کمال رسيدند .بعد که موسي ظاهر شد ،قليلي که از اهل بصيرت و حکمت زبور بودند،ايمان اوردند،مابقي ماندند.»کتاب الاسرا الاثار اثر اسدالله مازندراني مبلغ بهايي حرف ر-ق-ص109(129بديع)
اين سخن بر پيروان باب گران امد اما در دوران حياتش از وي چيزي نپرسيدند .پس از مرگ باب ،مکرر از بهاالله سوال مي نمودند که مگر ممکن است داود پيش از موسي ظهور کرده باشد؟
بهاالله بجاي انکه راه انصاف را پويد و به خطاي باب اذعان کند ،در دفاع از وي تعصب ورزيده و در کتاب اشراقات چنين نوشت:
«الي حين چند کره اهل باين سوال نموده اند که حضرت داود صاحب زبور بعد از حضرت کليم –عليه بهاالله الابهي-بوده لکن نقطه اولي –روح ما سوي فداه-(منظور علي محمد باب است)ان حضرت را قبل از موسي(عليه السلام) ذکر فرموده و اين فقره ،مخالف کتب و ما عند الرسل است»کتاب اشراقات اثر بهاالله ص18
سپس بدين اشکال چنين پاسخ داده است:
«سزاوار عباد ان که مشرق امر اللهي(مقصود علي محمد باب است)را تصديق نمايد و در انچه از او ظاهر شود چه که به مقتضيات حکمت بالغه ،احدي جز حق اگاه نه.»
ايا بهاالله نمي دانست که ان خطاي تاريخي قابل انکار نيست و با مقتضيات حکمت بالغه تفاوت دارد؟اري،او بدين امر واقف بود ولي ترک تعصب و تحري حقيقت را به فراموشي سپرده بود!اما عباس عبدالبها چون اين غلط اشکار را در اثار باب ديد،به جاي انکه ديده انصاف گشايد و تسليم حقيقت شود،او نيز در مقام توجيه برامده و نوشت:
«در لوح حضرت اعلي،ذکر داودي است که پي از حضرت موسي بود،بعضي را گمان چنان است که مقصود داودبن يسا است و حال انکه حضرت داود بن يسا بعد از حضرت موسي بود.لهذا مغلين و معرضين که در کمين اند اين بهانه را نمودند و بر سر منابر –استغفر الله ذکر جهل و ناداني کردند.اما حقيقت حال اين است که دو داود است، يکي پيش از حضرت موسي(عليه السلام) ديگري بعد از حضرت موسي» اسرار الاثار ص110
اين توضيح خود تعصب و غفلت عبدالبها را مي رساند زيرا در سخن باب و نيز در گفتار بها ذکر داودي رفته است که صاحب زبور بوده است و اين همان داود بن يسا است که مدتت ها بعد از موسي زندگي مي کرد و از انبايا بني اسرائيل به شمار مي امد نه داودي که پانصد سال قبل از موسي مي زيسته و داراي امتي بوده است اما هيچ نام و نشاني از او در ميان نيست!چنين داودي جز در تخيلات متعصبانه عبدالبها ان هم در تنگناي جدل-يافت نمي شود!متاسفانه بهائيان نيز به پيروي از روساي خود،به راه توجيه و تاويل گرائيده اند و از شدت تعصب تحري حقيقت را فراموش کرده اند.
بهائيان همواره وانمود مي کنند که آئين بهايي با چند همسري مخالف است! هنگامي که به ايشان گفته مي شود:بهاالله ،خود بيش از يک همسر داشت،شما چگونه ادعا مي کنيد که ائين او با چند همسري مخالفت دارد؟ پاسخ مي دهند:
بهاالله بدين کار پيش از بعثت و رسالتش اقدام نموده است! در حالي که بها الله ضمن کتاب اقدس که پيروانش ان را کتاب اسماني مي دانند ،سفارش نموده که بهاييان بيش از دو همسر نگيزيينند و مي گويد:اياکم ان تجاوز عن اثنتين(بپرهيزيد که از دو زن تجاوز نکنيد)خود وي نيز چنانکه گذشت،چند همسر گرفته است ولي پيروانش دست از تعصب و انکار بر نمي دارند!
در اسلام،رعايت دقيق عدالت براي چند همسري شرط لازم است(نسا ايه 3) و اجراي ان کار هر کس نيست و همينقدر خوف عدم عدالت،مانع از چند همسري مي شود به دليل ايه : فان خفتم ان لا تعدلوا فواحده.
ما مسلمانان دستور به تحري حقيقت را در قران کريم يافته ايم انجا که مي فرمايد:
فبشر عبادي الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه اولئک الذين هداهم الله و اولئک هم الوالباب.(زمر/18)
از سوي ديگر قران مجيد حمين و نعصب جاهلانه را به کافرين نسبت مي دهند و مي فرمايند:
اذ جعل الذين کفروا في قلوبهم الحمية،حمية الجاهليه...(فتح26)
از پيامبر بزرگ اسلام نيز پرسيده اند:
ايا اين از تعصب است که کسي وابستگانش را دوست داشته باشد؟
پيامبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) فرموده:
نه!ولي اين امر نمونه تعصب است که کسي وابستگانش خود را در ستمگري ياري دهد.)سنن اين ماجه کتاب 36 باب 7
اينک بايد پرسيد:کدام تعصب و ستمگري بدتر از اين است که انسان ،ديگران را در ايين باطلشان ياري دهد؟سزاوار است که بهائيان انصاف روا دارند و کجروي روساي خود را انکار نکنند و انان را در راه باطل ياري نر سانند.همچنانکه توده مسلمانان نيز بايد به پيروي از کتاب خدا و سنت رسولش ،ترک تعصب کنند و چون به ايشان اندرز دهند که از پيرايه هاي مذهبي دوري گزينند و دين خالص خدا را بجويند،لجاجت نشان ندهند.
منبع: سايت محاکمه
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image