جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
خاطراتي از مبارزات شهيد صدوقي
-(1 Body) 
خاطراتي از مبارزات شهيد صدوقي
Visitor 395
Category: دنياي فن آوري
آيت الله صدوقي رحمه الله، در هشتم صفر 1327 (ه . ق) در شهر يزد متولد شد . پدرش ميرزا ابوطالب، فرزند محمدرضا و او فرزند آخوند ملا مهدي بود . آيت الله صدوقي در سن هفت‏سالگي، پدر و در نه سالگي، مادرش را از دست داد و از آن پس حت‏سرپرستي پسرعمويش، ميرزا محمد کرمانشاهي قرار گرفت (1) . به اعتقاد همگان اين خاندان پاسداران شريعت‏بودند و ملامحمد مهدي که در عصر فتحعلي شاه مي‏زيست، به دليل ظلم ستيزي‏اش، مورد غضب شاه قرار گرفت و از کرمانشاه به يزد تبعيد شد . آيت الله صدوقي، دروس ابتدايي را در مکتب خانه، به پايان رساند و در 13 سالگي وارد مدرسه عبدالرحيم‏خان شد. پس از اتمام جامع المقدمات و قوانين راهي مدرسه چهارباغ اصفهان شد و يک سال بعد به يزد بازگشت (2) .
وي در 22 سالگي (1349) به قم هجرت کرد و به دليل فضايل اخلاقي و امانتداري به سرعت مورد توجه بسياري قرار گرفت . در قم از محضر آيات عظام; عبدالکريم يزدي، سيد صدرالدين صدر، محمد تقي خوانساري، محمد حجت کوهکمره‏اي بهره برد . معظم له امر تحصيل و تدريس را در اولويت قرار داد و لذا به يکي از اساتيد برجسته حوزه علميه قم مبدل گرديد . از جمله بزرگاني که از محضر او خوشه‏چيني کردند مي‏توان از آيات عظام و بزرگاني چون فاضل لنکراني، شهيد قدوسي، شهيد مطهري، محمد تقي جعفري، احمد جنتي و سيدهاشم رسولي محلاتي ياد کرد (3) .
شهيد صدوقي رحمه الله مبارزه را از دوران رضاخان آغاز کرد; عصري که شاه عزم خود را براي نابودي حوزه علميه قم جزم کرده بود . با ورود امام خميني رحمه الله به صحنه، مبارزات شهيد صدوقي هم شدت بيشتري يافت . او از فدائيان اسلام، مسلمانان لبنان و امام موسي صدر حمايت مي‏کرد .
در بهمن ماه سال 1330 همزمان با رحلت آقا شيخ غلامرضا فقيه خراساني، با درخواست مردم و توصيه امام رحمه الله، به يزد رفت (4) و دامنه مبارزاتش را گسترش داد . اين امر باعث‏شد تا مردم يزد و شهرهاي مجاور به صحنه مبارزه عليه حکومت پهلوي کشانده شوند و در وقايع پانزده خرداد و مبارزه با مظاهر فساد و تمدن منحط غربي، کشف حجاب، تبديل تاريخ شمسي به شاهنشاهي، جشنهاي هنر و ... حضوري موثر داشته باشند . شهيد صدوقي هر از چند گاهي به تبعيديان سر مي‏زد و از آنها دلجويي مي‏نمود .
پس از پيروزي انقلاب، به فرمان حضرت امام، معظم له به امامت جمعه يزد منصوب گرديد . ايشان به اقدامات فرهنگي و عمراني فراواني دست زد که مي‏توان به تعمير 18 مسجد، تاسيس و تعمير 19 مدرسه علوم ديني، تاسيس سازمانهاي خيريه و بنياد صدوق قم به مساحت 220 هزار متر مربع و . . . اشاره نمود .
وي به دليل تاثيرگذاري فراوان در جريان انقلاب، به شدت مورد خشم دشمنان انقلاب قرار داشت و چند بار نيز مورد سوء قصد قرار گرفت . سرانجام در رمضان سال 1360 (ه . ش) بعد از نماز پرشکوه جمعه، مورد حمله منافقي سياه دل قرار گرفت و در سن 75 سالگي شربت وصال محبوب را سرکشيد .
امام در پيام تسليتي چنين فرمودند: «اينجانب دوستي عزيز که بيش از سي سال با او آشنا و روحيات عظيمش را از نزديک درک مي‏کردم، از دست دادم و اسلام خدمتگذاري متعهد و ايران فقيهي فداکار و استان يزد سرپرستي دانشمند را از دست داد . (5) »
مقام معظم رهبري درباره ايشان فرمودند: «او تسليم و مطيع امام بود; فکرش و عقيده‏اش و عملش در جهت و در خط فکر عقيده و عمل امام بود و هيچگونه راي و فکري را بر راي و فکر امام ترجيح نمي‏داد . به همين دليل بود که از اول انقلاب تا آخر، مواضع ايشان يک مواضع صد در صد صحيح و درست‏بود . (6) » اينک که در آستان سالگشت ‏شهادت اين فقيه مبارز قرار گرفته‏ايم، با گوشه‏هايي کوتاه از زندگي و مبارزات او در راه دفاع از ارزشهاي ديني آشنا مي‏شويم .

رويکرد به جوانان

آيت الله صدوقي که در سن 45 سالگي به يزد بازگشت، نسبت‏به جوانان رويکردي مثبت داشت‏به گونه‏اي که در اندک زماني پس از ورود، مسجد حظيره برخوردار از يک نماز جماعت‏با صفهاي مملو از جوانان شد . گاهي جوانان در ايام امتحانات براي درس خواندن به مسجد مي‏آمدند; البته به مقتضاي شور جواني، سر و صدا مي‏کردند و اين بر برخي نمازگزاران گران مي‏آمد; لذا نامه‏اي به آيت الله صدوقي نوشتند که «مسجد خانه خداست نه جاي بي‏ادبي، فکري به حال اين جوانها بکنيد که به مسجد نيايند .» آيت الله صدوقي رحمه الله به شدت از اين طرز تفکر ناراحت‏شد و گفت: «بگذاريد جوانها با مسجد انس بگيرند و آشنا شوند . مسجد که فقط براي کهنسالان و بازنشستگان نيست . اينها اميد کشورند . روزي مي‏آيد که اينها چرخ عظيم اجتماع را به حرکت در مي‏آورند .» طولي نکشيد که الفت او با جوانان بيشتر شد و سه شنبه شبها جلساتي با حضور 50 الي 60 جوان پيرامون مسايل ديني و اجتماعي شکل گرفت (7) . طبق گزارشهاي ساواک - معمولا - مبارزين اطراف وي از جوانان بودند .

مخالفت‏با بهائيان

ايران عصر پهلوي; جولانگاه بهائيان بود و آنان در پي تسلط بر منابع مالي و توليدي کشور مي‏کوشيدند; در مقابل، علماي دين در تلاش بودند تا مردم را از مصرف محصولات آنان منع کنند و منابع کشور به خدمت‏بهائيان درنيايد . حضرت آيت الله شهيد صدوقي در يزد براي مبارزه با اين کار از شيوه تکثير اعلاميه مراجع و اطلاع رساني به مردم در مورد تحريم کالاهاي بهائيان استفاده مي‏کرد .
ساواک فعاليت‏شهيد صدوقي براي اطلاع رساني در اين‏باره را چنين گزارش مي‏کند: «شيخ محمد صدوقي، فرزند ابوطالب، پيشنماز مسجد حظيره شهرستان يزد، اعلاميه‏هايي مبني بر تحريم فراورده‏هاي شرکتهاي زمزم و ايران گاز در اختيار دارد و به وسيله چند نفر، بين اهالي توزيع مي‏نمايد . . . . (8) »

مقابله با رباخواري

رباخواري از جمله گناهان اقتصادي بزرگي است که چرخهاي اقتصاد و توليد را متوقف و نظام اقتصادي را فلج مي‏کند، ولي اين مقوله، در حکومت پهلوي به شدت رواج داشت; لذا در مقابله با اين پديده زشت و حرام، حضرت آيت الله صدوقي به ويج‏سنت‏حسنه قرض الحسنه همت گمارد و با تاسيس صندوق قرض الحسنه، افراد زيادي را از دام اين پديده شوم رهايي بخشيد (9) .

مرزبان دينداري

يکي از مومنين يزد که با زني تازه مسلمان ازدواج کرده بود، وفات يافت . همسر و فرزندش بي‏سرپرست ماندند . همکيشان پيشين آن زن به ملامت وي پرداختند و پيشنهاد کردند در صورت بازگشت‏به دين قبلي، به او کمک کنند . شهيد آيت الله صدوقي رحمه الله به محض اطلاع، تمام وجوه شرعي را که به دستش رسيده بود، براي آن خانواده فرستاد و آنان نيز ضمن حفظ دين اسلام، تا مدتها بدون دغدغه روزگار گذراندند (10) .

دفاع فرهنگي

بي‏شک اقدامات فرهنگي مانند چاپ کتبي که به دفاع از تشيع در مقابل تهاجمات مي‏پردازند از جمله عرصه‏هاي دفاع از ارزشهاست . آيت الله صدوقي با اين ديد به چاپ کتاب «تشييد المطاعي و کشف الضغائن‏» همت گمارد . اين کتاب توسط علامه سيد محمد لکنهوي (1260 ق) و در پاسخ به کتاب «تحفه اثناعشريه‏» نوشته شده بود . در پايان مقدمه اين کتاب چنين آمده است: «چون کتاب تحفه اثناعشريه مجددا به چاپ رسيده و پخش شده است; لازم بود جوابش هم چاپ شود . سماحة حجة الاسلام والمسلمين آيت الله صدوقي «ادام الله ظلاله الوارفة‏» امر فرمودند و مخارج چاپ اين کتاب را بذل فرموده، احسان عظيمي به جامعه تشيع فرمودند . (11) »

در برابر طاغوت

بعد از آن که در 25 شهريور 1320، رضاخان با سپردن امور به دست وليعهد خود استعفا داد، سوار اتومبيل شد و به سوي اصفهان رفت . اتومبيل در عباس آباد دليجان خراب شد، شاه ديروز و پدر شاه امروز خواست در فرصتي که ايجاد شده در باغهاي اطراف گردش کند; لذا روانه باغي شد، اما دقايقي بعد معلوم شد باغ توسط آيت الله صدوقي اجاره شده است و معظم له نيز آن روز در باغ بود . وقتي به او خبر مي‏دهند رضاخان مي‏خواهد به باغ شما وارد شود - به دليل تنفر از شاه - مي‏گويد: «به او بگوييد باغ خانوادگي است و نمي‏توان وارد شد .» ، اما رضاخان بي‏اعتنايي مي‏کند و وارد باغ مي‏شود . حضرت آيت الله صدوقي با لباس روحانيت در باغ به راه افتاد و با ابراز ترشرويي و ناخشنودي، نارضايتي خود را بروز داد و شاه را به خشم آورد . شاه نيز مجبور به خروج از باغ شد . محمد رضا شاه که از اين برخورد با پدرش به شدت خشمگين بود، تصميم گرفت در سفر به يزد، آيت الله صدوقي را ادب کند، اما اقتدار و نفوذ شهيد صدوقي نزد مردم مانع از اين عمل گرديد (12) .

حمايت از فدائيان اسلام

آيت الله صدوقي از فدائيان اسلام به شدت حمايت مي‏کرد، به گونه‏اي که خانه‏اش در شهر قم پناهگاه آنان بود . در سال 1330 (ه.ش) وقتي سيد عبدالحسين واحدي (مرد شماره دو فدائيان اسلام) تحت تعقيب قرار گرفت، آيت الله صدوقي او را در خانه‏اش پنهان کرد . ماموران شاه دو مرتبه به منزل او ريختند، ولي بعد از ناکامي از پيدا کردن واحدي، با عذرخواهي از آنجا خارج شدند (13) .

اعلام بيزاري با صدور بيانيه

وقتي فاجعه حمله به مدرسه فيضيه در دوم فروردين ماه سال 1342 به وقوع پيوست، شهيد صدوقي اعلاميه‏اي تحرير کرد و آن را به امضا ديگر علما نيز رساند . طي اين اعلاميه از اقدامات رژيم، چنين اعلام نفرت شده بود: «. . . ضرب و شتم و نهب و قتل عده‏اي از محصلين علوم دينيه در مدرسه فيضيه، قضيه‏اي نيست که زود از خاطر مسلمين محو و نابود شود و جراحات قلوب به مرور التيام پذيرد . اينک در ضمن عرض همدردي، خاطر آقايان محترم را مستحضر مي‏داريم که ماداميکه روح در بدن و نيم جاني در تن است، طبق تصميمات علماي اعلام و راهنماييهاي آيات الله العظام از هيچگونه اقدامي به منظور حفظ احکام و شعائر اسلام فروگذار نخواهيم کرد . (14) »

اعتراض به جشن هاي 2500 ساله و . . .

آن‏گاه که موضوع اعلام تاريخ شاهنشاهي به جاي شمسي مطرح شد و دولت در پي ترويج آن برآمد، علماي دين از جمله آيت الله صدوقي به مخالفت پرداختند . آيت الله صدوقي با فريادي رسا مي‏گفت: «اي مردم! اين حکومتهاي فعلي دستور از خارجي مي‏گيرند . همه چيزتان را از شما گرفته و مي‏گيرند; دينتان را . . . اخلاقتان را و حتي تاريخ اسلامي را با تاريخ زردشتي جايگزين کرده‏اند . (15) » وي در برابر تمام مظاهر ترويج طاغوت مقاومت مي‏کرد و گزارشهاي ساواک، گوياي اين واقعيت است: «برابر سوابق موجود، شيخ محمد صدوقي . . . در 22/8/41 با شرکت نسوان در انجمنهاي شهرستان و استان مخالفت و مردم را از دادن راي به بانوان منع نموده است . . . به آقاي محمد علي صدوقي تذکر دهند چنانچه در آينده نسبت‏به جشنهاي شاهنشاهي اظهار نظر منفي کند، از منطقه طرد خواهد شد . . . نامبرده از شرکت در مراسم نيايش 15 بهمن سال 1351 و 21 فروردين سال جاري نيز خودداري و يک روز قبل از مراسم مزبور به منظور عدم شرکت در نيايش به بهانه‏هاي مختلف منطقه را ترک نموده که عمل وي توسط مردم تعبير به تفسيرهاي مختلفي گرديده است . خواهشمند است دستور فرماييد با توجه به مراتب فوق و اين‏که امکان دارد ادامه رفتار شخص مزبور باعث تجري ساير روحانيون افراطي گردد; به هر نحو که صلاح باشد با نامبرده رفتار نمايد . (16) »

شيوه‏هاي اطلاع‏رساني

آيت الله صدوقي از طرف رژيم به عنوان عنصر خطرناک شناخته شده بود، ولي معظم له با کمال شجاعت، برنامه‏هاي مبارزاتي خود را به شيوه‏هاي مؤثر ادامه مي‏داد و مردم را به انحاء مختلف در جريان خيانتهاي خاندان پهلوي قرار مي‏داد . رهبر انقلاب حضرت آيت الله خامنه‏اي «مدظله العالي‏» ضمن نقل خاطره‏اي از آن دوره، مي‏فرمايد: «بنده از تبعيد برمي‏گشتم، از طريق يزد آمدم، رفتم مسجد ايشان، ديدم مثل اينکه اينجا جزء محيط اختناق کشور ايران نيست . توي مسجد اعلاميه‏هايي زده بودند . خيلي آزاد همه مي‏آمدند و مي‏خواندند . اين اعلاميه‏ها، داراي مضامين فوق العاده تحريک‏آميز بود، مثل اينکه مقايسه‏اي شده بود ميان بهاي تانکها، هواپيماها، وسايل نظامي که سردمداران رژيم پهلوي از پول ملت مي‏خريدند و بر عليه ملت استفاده مي‏کردند، با بهاي ساختن مدارس و بيمارستانها . . . که به سود ملت‏بود . . . (17) »

شهادت براي دين

بعد از به خاک و خون کشيدن مردم در قيام 19 دي قم و 29 بهمن 56 تبريز; آيت الله صدوقي به رغم جو خفقان و تدابير شديد امنيتي، ضمن پيامي، نوروز 57 را عزاي عمومي اعلام کرد: «سال نو با سفره‏هاي آغشته به خون بيگناهان قم، تبريز و ساير شهرستانها که براي دفاع از حريم مقدس قرآن و روحانيت قرباني شده‏اند; لذا مناسب است از برگزاري مراسم نوروز خودداري فرموده و به سوگ و ماتم شهيدان بنشينند . (18) »
پس از اين اعلاميه، وي مجلس شهداي تبريز را در دهم فروردين 57، در مسجد روضه محمديه يزد برگزار کرد که طي آن، سرکردگان دژخيمان شاه، مردم را به خاک و خون کشيدند . آيت الله صدوقي در عکس العمل به اين موضوع، با شجاعت تمام به سخنراني پرداخت و گفت: «از شهرباني تلفن زده و به من گفتند: «اين صحبتها را نکنيد» ، مرا تهديد کرده‏اند که چه‏ها مي‏کنيم! بفرماييد! اما چهار راه بيشتر نداريد; يا مرا تبعيد مي‏کنيد که هرجا بروم همينم! يا در خانه‏ام محاصره‏ام مي‏کنيد يا به زندانم مي‏بريد يا مرا مي‏کشيد و اگر مرا بکشيد بدانيد که هر قطره خون من; صدوقيها خواهد شد . (19) »
وي اين صلابت را همواره در مقابل دستگاه حاکم به کار مي‏برد . يک بار مي‏گفت: «از طرف ساواک يک کسي پيش من آمد و گفت که مامور مراقبت‏شما هستم، شما چه نقشه‏اي داريد؟ ! و ما هم علنا نقشه خود را گفتيم و کارهايي را که انجام داده بوديم و اطلاعيه‏ها و تلگرافات را همه نشان داديم و گفتيم در اين راه تا آخر هستيم . هر اقدامي که قرار است از طرف ساواک نسبت‏به ما بشود، زودتر انجام بدهيد . (20) »

مبارزه با تهاجم فرهنگي طاغوتيان

رژيم شاه مي‏کوشيد با ايجاد مراکز مختلط، مانند دانشسراي هنر و . . . روح غيرت و شرف مردم مسلمان را نابود کند . از اين رو شهيد صدوقي خود را موظف به ابراز عکس العمل مي‏ديد . طبق گزارش ساواک، او بيان داشت: «به تازگي دانشسراي هنر در يزد ثبت نام مي‏کند . هنرشان اين است که دخترها و پسرها را به بي‏عفتي بکشانند» و توصيه کرد «جوانها ثبت نام نکنند . (21) » از سوي ديگر وي به تشکيل گروه فرهنگي علوي همت گمارد که چندين مدرسه دخترانه و پسرانه را با نظارت هيات امنا اداره مي‏کرد و به عنوان الگويي عملي، بخش بزرگي از جوانان را به خود جذب کرد . اين مدارس همواره از حيث علمي در رتبه‏هاي ممتاز قرار داشتند (22) .

مبارزه منفي

شهيد صدوقي به تمامي راههاي مبارزه آشنا بود; از اين روي‏گاه به جاي مبارزه رو در رو به مبارزه منفي روي مي‏آورد . نمونه‏اي از آن را مي‏توان در موضوع سالگرد 15 خرداد مشاهده کرد . وي از مردم خواست از هر نوع تظاهرات شديد بر عليه دولت پرهيز کنند . «15 خرداد روزي که عفريت استعمار، پرده از چهره کثيف خود بالا زد و . . . به طوري که گزارش داده‏اند جمع کثيري از جوانان غيور و مبارز و مدافع از حريم قرآن و تشيع که مورد تجاوز قرار گرفته‏اند، بنا دارند هيئتي با شکوه و جلوه‏اي مخصوص با ترتيب دادن پرچمها و عکسها، مسافت زيادي را با شعارهاي کوبنده مذهبي راه‏پيمايي نمايند و از هرگونه پيشامدي نهراسند .
و از آنجا که بيم آن مي‏رود که اين عمل موجب خرداد ديگري; بلکه شديدتر از آن شود و توپها و مسلسلها و تانکها را براي آماج گرفتن آنها آماده و مهيا نموده‏اند و کوچک و بزرگ را به نام خرابکار، مارکسيست‏به رگبار مسلسل و زير تانکها خواهند گرفت و بر احدي رحم نخواهند نمود و خونهايي را خواهند ريخت و مجوز شرعي نخواهند داشت، بهتر بلکه مقتضي است که از اين رويه منصرف و همگان از اداري و بازاري و روحاني و مردمان عادي، آنان که به دين و آيين علاقه دارند و فرامين مراجع بزرگ را لازم الاتباع مي‏دانند، همان رويه عقلايي را که مبارزه منفي و موافق نظر بزرگان از مراجع است اتخاذ و پيروي نموده، روز دوشنبه 15 خرداد سال 57 در خانه نشسته احدي بيرون نيايد . . . .»

مخالفت‏با سازش

حکومت طاغوتي که تمام توان خود را در نابودي خوشه‏هاي خشم ملت مسلمان به کارگرفته و ناکام مانده بود، در ماههاي آخر سال 57، با يک طرفند سياسي از بازاريان - که ستون اقتصادي خيمه انقلاب بودند - خواست تا با انتخاب نماينده‏اي، با دولت‏به مذاکره بنشينند . شهيد صدوقي با تيزبيني ويژه‏اي، متوجه اين طرفند شد و چنين اعلام کرد: «دولت‏سرنيزه اتحاد ملي . . . اينک به اين تجربه تلخ دست‏يافته که ديگر قدرت سرنيزه به هيچ وجه، نمي‏تواند صفوف متراکم و همبستگي پولادين اين ملت را درهم بشکند . . . . مجددا به پيروي از سلف خود دست مزورانه خويش را از آستين خيانت‏به درآورده و به سوي اصناف و بازاريان که قدرت مبارزه مثبت و منفي آنها ستون فقرات رژيم را در هم شکسته است، استمداد مي‏جويد; استمدادي خائنانه و عاجزانه و آن اين‏که کليه اصناف و بازاريان بدون دخالت هيچ يک از مامورين دولتي، نمايندگاني از بين خود انتخاب نموده تا با رئيس دولت‏به مذاکره بنشينند . . . خيالي واهي و پندار پوچي که از مغزهاي آدم کش تراوش کرده . . . اين جانب . . . اخطار مي‏کنم که اگر چنانچه معدودي ساده لوح هنوز در بين آنها حاضر به اجراي نقشه شوم دولت ضد اسلامي و ضد ملي ايران گردد، با رساترين استدلال آنها را از خطر پشت پرده آگاه ساخته و به آنها تفهيم کنند که اين حيله شيطاني دولت وسيله‏اي است که مي‏خواهد بوسيله آن بين صفوف محکم اصناف تفرقه انداخته و از اين تفرقه نتيجه‏گيري نمايد . (23) »

مبارزه با جنگ رواني

طاغوتيان که تاب مقاومت در برابر مبارزات مخلصانه مردم ايران را نداشتند، به جنگ رواني و تخريبي روي آوردند . از جمله در مجلس سنا، تظاهر کنندگان و ناراضيان را لامذهب و کمونيست ناميدند و کوشيدند با ترويج اين ادعاها مردم را از مسيري که در پيش گرفته بودند، منحرف کنند . آيت الله صدوقي در اين‏باره هم ساکت ننشست و طرفند تبليغي آنان را خنثي کرد . ساواک در اين‏باره چنين گزارش داد: «روز 21/2/37 [25] اظهار داشته . . . مجلس سنا ما را لامذهب خطاب کردند; راست مي‏گويند; ما لامذهب هستيم و آنها مذهب دارند . کسي که در طول عمرش حتي يک رکعت نماز نخوانده و يک روز روزه نگرفته; مذهب دارد؟ ! (24) »

پي نوشت ها:

1) پاسداران اسلام، ص‏12 .
2) گنجينه دانشمندان، ج‏7، ص‏443 .
3) مجله نور علم، ش‏7، ص‏74 - 78، ش‏6، ص‏98 .
4) مجموعه اطلاعيه‏هاي شهيد صدوقي، ص‏30; آثارالحجة، ص‏392 .
5) صحيفه نور، ج‏16، صص‏20 و 219 .
6) روزنامه اطلاعات، 13/4/1361، ص‏2 .
7) شهيد صدوقي، صداقت محراب، صص‏93 - 94 .
8) شهيد صدوقي، عملکرد . . . ص‏109 و 110 .
9) فاجعه دهم رمضان، ص‏148 .
10) شهيد صدوقي، صداقت محراب، ص‏102 .
11) تشييد المطاعي، و . . ص «ر» مقدمه .
12) زندگينامه شهيد آيت الله صدوقي، سيد محمد موسوي، صص‏10 - 11 .
13) همان، ص‏12; اسناد شهيد آيت الله حاج شيخ محمد صدوقي، ص ت . به نقل از فرزند وي .
14) همان .
15) مجله شاهد، ش‏21، صص‏6 - 13 .
16) شهيد صدوقي، عملکرد . . . ، ص‏107 .
17) فاجعه دهم رمضان، صص‏43 - 44 .
18) مجموعه اطلاعيه‏هاي شهيد محراب آيت الله صدوقي، ص‏33 .
19) کيهان فرهنگي، ش‏4، تير64، صص‏32 - 35 .
20) اطلاعيه‏ها . . . ، ص‏30 .
21) مجله شاهد، ش‏21، صص‏6 - 13 .
22) فاجعه دهم رمضان، ص‏147 .
23) شهيد صدوقي، عملکرد . . . ، ص‏255 .
24) همان ، ص 203 و 204 .

منبع: http://www.hawzah.net
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image