آيت الله صدوقي رحمه الله، در هشتم صفر 1327 (ه . ق) در شهر يزد متولد شد . پدرش ميرزا ابوطالب، فرزند محمدرضا و او فرزند آخوند ملا مهدي بود . آيت الله صدوقي در سن هفتسالگي، پدر و در نه سالگي، مادرش را از دست داد و از آن پس حتسرپرستي پسرعمويش، ميرزا محمد کرمانشاهي قرار گرفت (1) . به اعتقاد همگان اين خاندان پاسداران شريعتبودند و ملامحمد مهدي که در عصر فتحعلي شاه ميزيست، به دليل ظلم ستيزياش، مورد غضب شاه قرار گرفت و از کرمانشاه به يزد تبعيد شد . آيت الله صدوقي، دروس ابتدايي را در مکتب خانه، به پايان رساند و در 13 سالگي وارد مدرسه عبدالرحيمخان شد. پس از اتمام جامع المقدمات و قوانين راهي مدرسه چهارباغ اصفهان شد و يک سال بعد به يزد بازگشت (2) .
وي در 22 سالگي (1349) به قم هجرت کرد و به دليل فضايل اخلاقي و امانتداري به سرعت مورد توجه بسياري قرار گرفت . در قم از محضر آيات عظام; عبدالکريم يزدي، سيد صدرالدين صدر، محمد تقي خوانساري، محمد حجت کوهکمرهاي بهره برد . معظم له امر تحصيل و تدريس را در اولويت قرار داد و لذا به يکي از اساتيد برجسته حوزه علميه قم مبدل گرديد . از جمله بزرگاني که از محضر او خوشهچيني کردند ميتوان از آيات عظام و بزرگاني چون فاضل لنکراني، شهيد قدوسي، شهيد مطهري، محمد تقي جعفري، احمد جنتي و سيدهاشم رسولي محلاتي ياد کرد (3) .
شهيد صدوقي رحمه الله مبارزه را از دوران رضاخان آغاز کرد; عصري که شاه عزم خود را براي نابودي حوزه علميه قم جزم کرده بود . با ورود امام خميني رحمه الله به صحنه، مبارزات شهيد صدوقي هم شدت بيشتري يافت . او از فدائيان اسلام، مسلمانان لبنان و امام موسي صدر حمايت ميکرد .
در بهمن ماه سال 1330 همزمان با رحلت آقا شيخ غلامرضا فقيه خراساني، با درخواست مردم و توصيه امام رحمه الله، به يزد رفت (4) و دامنه مبارزاتش را گسترش داد . اين امر باعثشد تا مردم يزد و شهرهاي مجاور به صحنه مبارزه عليه حکومت پهلوي کشانده شوند و در وقايع پانزده خرداد و مبارزه با مظاهر فساد و تمدن منحط غربي، کشف حجاب، تبديل تاريخ شمسي به شاهنشاهي، جشنهاي هنر و ... حضوري موثر داشته باشند . شهيد صدوقي هر از چند گاهي به تبعيديان سر ميزد و از آنها دلجويي مينمود .
پس از پيروزي انقلاب، به فرمان حضرت امام، معظم له به امامت جمعه يزد منصوب گرديد . ايشان به اقدامات فرهنگي و عمراني فراواني دست زد که ميتوان به تعمير 18 مسجد، تاسيس و تعمير 19 مدرسه علوم ديني، تاسيس سازمانهاي خيريه و بنياد صدوق قم به مساحت 220 هزار متر مربع و . . . اشاره نمود .
وي به دليل تاثيرگذاري فراوان در جريان انقلاب، به شدت مورد خشم دشمنان انقلاب قرار داشت و چند بار نيز مورد سوء قصد قرار گرفت . سرانجام در رمضان سال 1360 (ه . ش) بعد از نماز پرشکوه جمعه، مورد حمله منافقي سياه دل قرار گرفت و در سن 75 سالگي شربت وصال محبوب را سرکشيد .
امام در پيام تسليتي چنين فرمودند: «اينجانب دوستي عزيز که بيش از سي سال با او آشنا و روحيات عظيمش را از نزديک درک ميکردم، از دست دادم و اسلام خدمتگذاري متعهد و ايران فقيهي فداکار و استان يزد سرپرستي دانشمند را از دست داد . (5) »
مقام معظم رهبري درباره ايشان فرمودند: «او تسليم و مطيع امام بود; فکرش و عقيدهاش و عملش در جهت و در خط فکر عقيده و عمل امام بود و هيچگونه راي و فکري را بر راي و فکر امام ترجيح نميداد . به همين دليل بود که از اول انقلاب تا آخر، مواضع ايشان يک مواضع صد در صد صحيح و درستبود . (6) » اينک که در آستان سالگشت شهادت اين فقيه مبارز قرار گرفتهايم، با گوشههايي کوتاه از زندگي و مبارزات او در راه دفاع از ارزشهاي ديني آشنا ميشويم .
رويکرد به جوانان
آيت الله صدوقي که در سن 45 سالگي به يزد بازگشت، نسبتبه جوانان رويکردي مثبت داشتبه گونهاي که در اندک زماني پس از ورود، مسجد حظيره برخوردار از يک نماز جماعتبا صفهاي مملو از جوانان شد . گاهي جوانان در ايام امتحانات براي درس خواندن به مسجد ميآمدند; البته به مقتضاي شور جواني، سر و صدا ميکردند و اين بر برخي نمازگزاران گران ميآمد; لذا نامهاي به آيت الله صدوقي نوشتند که «مسجد خانه خداست نه جاي بيادبي، فکري به حال اين جوانها بکنيد که به مسجد نيايند .» آيت الله صدوقي رحمه الله به شدت از اين طرز تفکر ناراحتشد و گفت: «بگذاريد جوانها با مسجد انس بگيرند و آشنا شوند . مسجد که فقط براي کهنسالان و بازنشستگان نيست . اينها اميد کشورند . روزي ميآيد که اينها چرخ عظيم اجتماع را به حرکت در ميآورند .» طولي نکشيد که الفت او با جوانان بيشتر شد و سه شنبه شبها جلساتي با حضور 50 الي 60 جوان پيرامون مسايل ديني و اجتماعي شکل گرفت (7) . طبق گزارشهاي ساواک - معمولا - مبارزين اطراف وي از جوانان بودند .
مخالفتبا بهائيان
ايران عصر پهلوي; جولانگاه بهائيان بود و آنان در پي تسلط بر منابع مالي و توليدي کشور ميکوشيدند; در مقابل، علماي دين در تلاش بودند تا مردم را از مصرف محصولات آنان منع کنند و منابع کشور به خدمتبهائيان درنيايد . حضرت آيت الله شهيد صدوقي در يزد براي مبارزه با اين کار از شيوه تکثير اعلاميه مراجع و اطلاع رساني به مردم در مورد تحريم کالاهاي بهائيان استفاده ميکرد .
ساواک فعاليتشهيد صدوقي براي اطلاع رساني در اينباره را چنين گزارش ميکند: «شيخ محمد صدوقي، فرزند ابوطالب، پيشنماز مسجد حظيره شهرستان يزد، اعلاميههايي مبني بر تحريم فراوردههاي شرکتهاي زمزم و ايران گاز در اختيار دارد و به وسيله چند نفر، بين اهالي توزيع مينمايد . . . . (8) »
مقابله با رباخواري
رباخواري از جمله گناهان اقتصادي بزرگي است که چرخهاي اقتصاد و توليد را متوقف و نظام اقتصادي را فلج ميکند، ولي اين مقوله، در حکومت پهلوي به شدت رواج داشت; لذا در مقابله با اين پديده زشت و حرام، حضرت آيت الله صدوقي به ويجسنتحسنه قرض الحسنه همت گمارد و با تاسيس صندوق قرض الحسنه، افراد زيادي را از دام اين پديده شوم رهايي بخشيد (9) .
مرزبان دينداري
يکي از مومنين يزد که با زني تازه مسلمان ازدواج کرده بود، وفات يافت . همسر و فرزندش بيسرپرست ماندند . همکيشان پيشين آن زن به ملامت وي پرداختند و پيشنهاد کردند در صورت بازگشتبه دين قبلي، به او کمک کنند . شهيد آيت الله صدوقي رحمه الله به محض اطلاع، تمام وجوه شرعي را که به دستش رسيده بود، براي آن خانواده فرستاد و آنان نيز ضمن حفظ دين اسلام، تا مدتها بدون دغدغه روزگار گذراندند (10) .
دفاع فرهنگي
بيشک اقدامات فرهنگي مانند چاپ کتبي که به دفاع از تشيع در مقابل تهاجمات ميپردازند از جمله عرصههاي دفاع از ارزشهاست . آيت الله صدوقي با اين ديد به چاپ کتاب «تشييد المطاعي و کشف الضغائن» همت گمارد . اين کتاب توسط علامه سيد محمد لکنهوي (1260 ق) و در پاسخ به کتاب «تحفه اثناعشريه» نوشته شده بود . در پايان مقدمه اين کتاب چنين آمده است: «چون کتاب تحفه اثناعشريه مجددا به چاپ رسيده و پخش شده است; لازم بود جوابش هم چاپ شود . سماحة حجة الاسلام والمسلمين آيت الله صدوقي «ادام الله ظلاله الوارفة» امر فرمودند و مخارج چاپ اين کتاب را بذل فرموده، احسان عظيمي به جامعه تشيع فرمودند . (11) »
در برابر طاغوت
بعد از آن که در 25 شهريور 1320، رضاخان با سپردن امور به دست وليعهد خود استعفا داد، سوار اتومبيل شد و به سوي اصفهان رفت . اتومبيل در عباس آباد دليجان خراب شد، شاه ديروز و پدر شاه امروز خواست در فرصتي که ايجاد شده در باغهاي اطراف گردش کند; لذا روانه باغي شد، اما دقايقي بعد معلوم شد باغ توسط آيت الله صدوقي اجاره شده است و معظم له نيز آن روز در باغ بود . وقتي به او خبر ميدهند رضاخان ميخواهد به باغ شما وارد شود - به دليل تنفر از شاه - ميگويد: «به او بگوييد باغ خانوادگي است و نميتوان وارد شد .» ، اما رضاخان بياعتنايي ميکند و وارد باغ ميشود . حضرت آيت الله صدوقي با لباس روحانيت در باغ به راه افتاد و با ابراز ترشرويي و ناخشنودي، نارضايتي خود را بروز داد و شاه را به خشم آورد . شاه نيز مجبور به خروج از باغ شد . محمد رضا شاه که از اين برخورد با پدرش به شدت خشمگين بود، تصميم گرفت در سفر به يزد، آيت الله صدوقي را ادب کند، اما اقتدار و نفوذ شهيد صدوقي نزد مردم مانع از اين عمل گرديد (12) .
حمايت از فدائيان اسلام
آيت الله صدوقي از فدائيان اسلام به شدت حمايت ميکرد، به گونهاي که خانهاش در شهر قم پناهگاه آنان بود . در سال 1330 (ه.ش) وقتي سيد عبدالحسين واحدي (مرد شماره دو فدائيان اسلام) تحت تعقيب قرار گرفت، آيت الله صدوقي او را در خانهاش پنهان کرد . ماموران شاه دو مرتبه به منزل او ريختند، ولي بعد از ناکامي از پيدا کردن واحدي، با عذرخواهي از آنجا خارج شدند (13) .
اعلام بيزاري با صدور بيانيه
وقتي فاجعه حمله به مدرسه فيضيه در دوم فروردين ماه سال 1342 به وقوع پيوست، شهيد صدوقي اعلاميهاي تحرير کرد و آن را به امضا ديگر علما نيز رساند . طي اين اعلاميه از اقدامات رژيم، چنين اعلام نفرت شده بود: «. . . ضرب و شتم و نهب و قتل عدهاي از محصلين علوم دينيه در مدرسه فيضيه، قضيهاي نيست که زود از خاطر مسلمين محو و نابود شود و جراحات قلوب به مرور التيام پذيرد . اينک در ضمن عرض همدردي، خاطر آقايان محترم را مستحضر ميداريم که ماداميکه روح در بدن و نيم جاني در تن است، طبق تصميمات علماي اعلام و راهنماييهاي آيات الله العظام از هيچگونه اقدامي به منظور حفظ احکام و شعائر اسلام فروگذار نخواهيم کرد . (14) »
اعتراض به جشن هاي 2500 ساله و . . .
آنگاه که موضوع اعلام تاريخ شاهنشاهي به جاي شمسي مطرح شد و دولت در پي ترويج آن برآمد، علماي دين از جمله آيت الله صدوقي به مخالفت پرداختند . آيت الله صدوقي با فريادي رسا ميگفت: «اي مردم! اين حکومتهاي فعلي دستور از خارجي ميگيرند . همه چيزتان را از شما گرفته و ميگيرند; دينتان را . . . اخلاقتان را و حتي تاريخ اسلامي را با تاريخ زردشتي جايگزين کردهاند . (15) » وي در برابر تمام مظاهر ترويج طاغوت مقاومت ميکرد و گزارشهاي ساواک، گوياي اين واقعيت است: «برابر سوابق موجود، شيخ محمد صدوقي . . . در 22/8/41 با شرکت نسوان در انجمنهاي شهرستان و استان مخالفت و مردم را از دادن راي به بانوان منع نموده است . . . به آقاي محمد علي صدوقي تذکر دهند چنانچه در آينده نسبتبه جشنهاي شاهنشاهي اظهار نظر منفي کند، از منطقه طرد خواهد شد . . . نامبرده از شرکت در مراسم نيايش 15 بهمن سال 1351 و 21 فروردين سال جاري نيز خودداري و يک روز قبل از مراسم مزبور به منظور عدم شرکت در نيايش به بهانههاي مختلف منطقه را ترک نموده که عمل وي توسط مردم تعبير به تفسيرهاي مختلفي گرديده است . خواهشمند است دستور فرماييد با توجه به مراتب فوق و اينکه امکان دارد ادامه رفتار شخص مزبور باعث تجري ساير روحانيون افراطي گردد; به هر نحو که صلاح باشد با نامبرده رفتار نمايد . (16) »
شيوههاي اطلاعرساني
آيت الله صدوقي از طرف رژيم به عنوان عنصر خطرناک شناخته شده بود، ولي معظم له با کمال شجاعت، برنامههاي مبارزاتي خود را به شيوههاي مؤثر ادامه ميداد و مردم را به انحاء مختلف در جريان خيانتهاي خاندان پهلوي قرار ميداد . رهبر انقلاب حضرت آيت الله خامنهاي «مدظله العالي» ضمن نقل خاطرهاي از آن دوره، ميفرمايد: «بنده از تبعيد برميگشتم، از طريق يزد آمدم، رفتم مسجد ايشان، ديدم مثل اينکه اينجا جزء محيط اختناق کشور ايران نيست . توي مسجد اعلاميههايي زده بودند . خيلي آزاد همه ميآمدند و ميخواندند . اين اعلاميهها، داراي مضامين فوق العاده تحريکآميز بود، مثل اينکه مقايسهاي شده بود ميان بهاي تانکها، هواپيماها، وسايل نظامي که سردمداران رژيم پهلوي از پول ملت ميخريدند و بر عليه ملت استفاده ميکردند، با بهاي ساختن مدارس و بيمارستانها . . . که به سود ملتبود . . . (17) »
شهادت براي دين
بعد از به خاک و خون کشيدن مردم در قيام 19 دي قم و 29 بهمن 56 تبريز; آيت الله صدوقي به رغم جو خفقان و تدابير شديد امنيتي، ضمن پيامي، نوروز 57 را عزاي عمومي اعلام کرد: «سال نو با سفرههاي آغشته به خون بيگناهان قم، تبريز و ساير شهرستانها که براي دفاع از حريم مقدس قرآن و روحانيت قرباني شدهاند; لذا مناسب است از برگزاري مراسم نوروز خودداري فرموده و به سوگ و ماتم شهيدان بنشينند . (18) »
پس از اين اعلاميه، وي مجلس شهداي تبريز را در دهم فروردين 57، در مسجد روضه محمديه يزد برگزار کرد که طي آن، سرکردگان دژخيمان شاه، مردم را به خاک و خون کشيدند . آيت الله صدوقي در عکس العمل به اين موضوع، با شجاعت تمام به سخنراني پرداخت و گفت: «از شهرباني تلفن زده و به من گفتند: «اين صحبتها را نکنيد» ، مرا تهديد کردهاند که چهها ميکنيم! بفرماييد! اما چهار راه بيشتر نداريد; يا مرا تبعيد ميکنيد که هرجا بروم همينم! يا در خانهام محاصرهام ميکنيد يا به زندانم ميبريد يا مرا ميکشيد و اگر مرا بکشيد بدانيد که هر قطره خون من; صدوقيها خواهد شد . (19) »
وي اين صلابت را همواره در مقابل دستگاه حاکم به کار ميبرد . يک بار ميگفت: «از طرف ساواک يک کسي پيش من آمد و گفت که مامور مراقبتشما هستم، شما چه نقشهاي داريد؟ ! و ما هم علنا نقشه خود را گفتيم و کارهايي را که انجام داده بوديم و اطلاعيهها و تلگرافات را همه نشان داديم و گفتيم در اين راه تا آخر هستيم . هر اقدامي که قرار است از طرف ساواک نسبتبه ما بشود، زودتر انجام بدهيد . (20) »
مبارزه با تهاجم فرهنگي طاغوتيان
رژيم شاه ميکوشيد با ايجاد مراکز مختلط، مانند دانشسراي هنر و . . . روح غيرت و شرف مردم مسلمان را نابود کند . از اين رو شهيد صدوقي خود را موظف به ابراز عکس العمل ميديد . طبق گزارش ساواک، او بيان داشت: «به تازگي دانشسراي هنر در يزد ثبت نام ميکند . هنرشان اين است که دخترها و پسرها را به بيعفتي بکشانند» و توصيه کرد «جوانها ثبت نام نکنند . (21) » از سوي ديگر وي به تشکيل گروه فرهنگي علوي همت گمارد که چندين مدرسه دخترانه و پسرانه را با نظارت هيات امنا اداره ميکرد و به عنوان الگويي عملي، بخش بزرگي از جوانان را به خود جذب کرد . اين مدارس همواره از حيث علمي در رتبههاي ممتاز قرار داشتند (22) .
مبارزه منفي
شهيد صدوقي به تمامي راههاي مبارزه آشنا بود; از اين رويگاه به جاي مبارزه رو در رو به مبارزه منفي روي ميآورد . نمونهاي از آن را ميتوان در موضوع سالگرد 15 خرداد مشاهده کرد . وي از مردم خواست از هر نوع تظاهرات شديد بر عليه دولت پرهيز کنند . «15 خرداد روزي که عفريت استعمار، پرده از چهره کثيف خود بالا زد و . . . به طوري که گزارش دادهاند جمع کثيري از جوانان غيور و مبارز و مدافع از حريم قرآن و تشيع که مورد تجاوز قرار گرفتهاند، بنا دارند هيئتي با شکوه و جلوهاي مخصوص با ترتيب دادن پرچمها و عکسها، مسافت زيادي را با شعارهاي کوبنده مذهبي راهپيمايي نمايند و از هرگونه پيشامدي نهراسند .
و از آنجا که بيم آن ميرود که اين عمل موجب خرداد ديگري; بلکه شديدتر از آن شود و توپها و مسلسلها و تانکها را براي آماج گرفتن آنها آماده و مهيا نمودهاند و کوچک و بزرگ را به نام خرابکار، مارکسيستبه رگبار مسلسل و زير تانکها خواهند گرفت و بر احدي رحم نخواهند نمود و خونهايي را خواهند ريخت و مجوز شرعي نخواهند داشت، بهتر بلکه مقتضي است که از اين رويه منصرف و همگان از اداري و بازاري و روحاني و مردمان عادي، آنان که به دين و آيين علاقه دارند و فرامين مراجع بزرگ را لازم الاتباع ميدانند، همان رويه عقلايي را که مبارزه منفي و موافق نظر بزرگان از مراجع است اتخاذ و پيروي نموده، روز دوشنبه 15 خرداد سال 57 در خانه نشسته احدي بيرون نيايد . . . .»
مخالفتبا سازش
حکومت طاغوتي که تمام توان خود را در نابودي خوشههاي خشم ملت مسلمان به کارگرفته و ناکام مانده بود، در ماههاي آخر سال 57، با يک طرفند سياسي از بازاريان - که ستون اقتصادي خيمه انقلاب بودند - خواست تا با انتخاب نمايندهاي، با دولتبه مذاکره بنشينند . شهيد صدوقي با تيزبيني ويژهاي، متوجه اين طرفند شد و چنين اعلام کرد: «دولتسرنيزه اتحاد ملي . . . اينک به اين تجربه تلخ دستيافته که ديگر قدرت سرنيزه به هيچ وجه، نميتواند صفوف متراکم و همبستگي پولادين اين ملت را درهم بشکند . . . . مجددا به پيروي از سلف خود دست مزورانه خويش را از آستين خيانتبه درآورده و به سوي اصناف و بازاريان که قدرت مبارزه مثبت و منفي آنها ستون فقرات رژيم را در هم شکسته است، استمداد ميجويد; استمدادي خائنانه و عاجزانه و آن اينکه کليه اصناف و بازاريان بدون دخالت هيچ يک از مامورين دولتي، نمايندگاني از بين خود انتخاب نموده تا با رئيس دولتبه مذاکره بنشينند . . . خيالي واهي و پندار پوچي که از مغزهاي آدم کش تراوش کرده . . . اين جانب . . . اخطار ميکنم که اگر چنانچه معدودي ساده لوح هنوز در بين آنها حاضر به اجراي نقشه شوم دولت ضد اسلامي و ضد ملي ايران گردد، با رساترين استدلال آنها را از خطر پشت پرده آگاه ساخته و به آنها تفهيم کنند که اين حيله شيطاني دولت وسيلهاي است که ميخواهد بوسيله آن بين صفوف محکم اصناف تفرقه انداخته و از اين تفرقه نتيجهگيري نمايد . (23) »
مبارزه با جنگ رواني
طاغوتيان که تاب مقاومت در برابر مبارزات مخلصانه مردم ايران را نداشتند، به جنگ رواني و تخريبي روي آوردند . از جمله در مجلس سنا، تظاهر کنندگان و ناراضيان را لامذهب و کمونيست ناميدند و کوشيدند با ترويج اين ادعاها مردم را از مسيري که در پيش گرفته بودند، منحرف کنند . آيت الله صدوقي در اينباره هم ساکت ننشست و طرفند تبليغي آنان را خنثي کرد . ساواک در اينباره چنين گزارش داد: «روز 21/2/37 [25] اظهار داشته . . . مجلس سنا ما را لامذهب خطاب کردند; راست ميگويند; ما لامذهب هستيم و آنها مذهب دارند . کسي که در طول عمرش حتي يک رکعت نماز نخوانده و يک روز روزه نگرفته; مذهب دارد؟ ! (24) »
پي نوشت ها:
1) پاسداران اسلام، ص12 .
2) گنجينه دانشمندان، ج7، ص443 .
3) مجله نور علم، ش7، ص74 - 78، ش6، ص98 .
4) مجموعه اطلاعيههاي شهيد صدوقي، ص30; آثارالحجة، ص392 .
5) صحيفه نور، ج16، صص20 و 219 .
6) روزنامه اطلاعات، 13/4/1361، ص2 .
7) شهيد صدوقي، صداقت محراب، صص93 - 94 .
8) شهيد صدوقي، عملکرد . . . ص109 و 110 .
9) فاجعه دهم رمضان، ص148 .
10) شهيد صدوقي، صداقت محراب، ص102 .
11) تشييد المطاعي، و . . ص «ر» مقدمه .
12) زندگينامه شهيد آيت الله صدوقي، سيد محمد موسوي، صص10 - 11 .
13) همان، ص12; اسناد شهيد آيت الله حاج شيخ محمد صدوقي، ص ت . به نقل از فرزند وي .
14) همان .
15) مجله شاهد، ش21، صص6 - 13 .
16) شهيد صدوقي، عملکرد . . . ، ص107 .
17) فاجعه دهم رمضان، صص43 - 44 .
18) مجموعه اطلاعيههاي شهيد محراب آيت الله صدوقي، ص33 .
19) کيهان فرهنگي، ش4، تير64، صص32 - 35 .
20) اطلاعيهها . . . ، ص30 .
21) مجله شاهد، ش21، صص6 - 13 .
22) فاجعه دهم رمضان، ص147 .
23) شهيد صدوقي، عملکرد . . . ، ص255 .
24) همان ، ص 203 و 204 .
منبع: http://www.hawzah.net/خ