در گذشته،بچه ها تحت تأثير ترس از مجازات کنترل مي شدند يا رفتار به خصوصي را به نمايش مي گذاشتند.وقتي کودکي بد رفتاري مي کند،يا تن به همکاري نمي دهد،اغلب والدين به طور غريزي اقدام به تهديد او مي کنند.در سياست مجازات کردن،تهديد به خشونت و تهديد به ايجاد درد به عنوان يک عامل باز دارنده مورد استفاده قرار مي گيرند:
استفاده از ترس به عنوان يک عامل بازدارنده ممکن است مؤثر واقع شود،اما ميل و انگيزه طبيعي بچه ها را براي همکاري و کمک والدين افزايش نمي دهد.مي دانيد که اطاعت و همکاري دو مقوله کاملا متفاوتند.بچه ها براي اينکه تن به همکاري بدهند بايد صميمانه چنين ميلي داشته باشند اما شکستن اراده کودک با تهديد و مجازات راه کسب همکاري کودک نيست.اما براي بسياري از والدين دست کشيدن از مجازات و تهديد ساده نيست،به اين علت که اين روش در کوتاه مدت بسيار مؤثر واقع مي شود.با اينکه نمي خواهيم فرزندانما را مجازات کنيم،اما راه ديگري سراغ نداريم.مجازات کردن رفتاري غير انساني به نظر مي رسد،اما بدون آن بچه ها لوس،متوقع،بي ادب و سرکش مي شوند.
در واکنش به اين رفتار بعضي از صاحب نظران امور تربيتي از واژه ها و مفاهيم متفاوتي استفاده مي کنند و منظورشان اين است که کودک با عواقب کارش آشنا شود.مثلا يکي از اشياي مورد علاقه اش را از او مي گيرند،اما اسم اين کار را مجازات نمي گذارند و بيشتر به آن نتيجه عمل مي گويند.اين گونه،مي خواهند به مجازات اسم بهتري داده باشند.به جاي اينکه به کودک بگويند:«تو بچه بدي هستي»به او پيام مثبت تري مي دهند و مي گويند:«مي تواني اشتباه کني،اما بايد تاوان نتيجه کارت را بپردازي.»با آنکه اين روش احساس گناه کودک را کاهش مي دهد و انساني تر است،هنوز مبتني بر هراس است.اين روش از مجازات به مراتب بهتر است اما ميل طبيعي کودک را به همکاري بيدار نمي کند.در واقع راه بهتر و مؤدبانه تري براي گفتن اين عبارت است که:«تو مجازات خواهي شد.»
در يک جامعه ي آزاد مجازات مؤثر واقع نمي شود.در سطح خانواده نيز مجازات مؤثر نيست.هر چه بچه ها بيشتر احساس مهر و عشق و توجه کنند،مجازات مبهم تر مي شود.نمي توانيم با فرزندانمان مانند حيوان رفتار کنيم و بعد از آنها انتظار توانمندي و خلاقيت داشته باشيم.نمي توانيم بخواهيم آنها از خود احساس خوبي داشته باشند و بعد به خاطر اشتباهاتشان،کاري کنيم که احساس بدي پيدا کنند.
همه احساس مي کنند و بر اين باورند که مجازات مؤثر واقع نمي شوند،همه احساس مي کنند و بر اين باورند که مجازات اقدامي غير انساني است،اما راه ديگري سراغ ندارند.بسياري هنوز به مجازات اعتقاد دارند ،به اين دليل که روشها بيش از اندازه ملايم و آسان گير موفقيتي به دست نياورده اند.کودکاني که مجازات نمي شوند اغلب قوانين را زير پا مي گذارند،به يکديگر و با بزرگترهايشان بي احترامي مي کنند.با اين حال تقريبا همه ي پدرها و مادرها به اين نتيجه رسيده اند که بايد راه ديگري وجودداشته باشد.خوشبختانه راه چاره اي به جاي مجازات وجود دارد و شرايط سياره خاکي ما براي قبول آن آمادگي دارد.
پاداش ،به جاي مجازات
به جاي اينکه با مجازات به فرزندانمان انگيزه بدهيم،کودکان امروز به پاداش نياز دارند.تربيت مثبت به جاي توجه به جنبه هاي رفتار منفي،به نتايج رفتار مثبت نظر دارند ،به جاي استفاده از نتيجه منفي براي انگيزه دادن به فرزندان به نتايج مثبت فکر مي کند.
بچه ها بايد از درون خود خواهان انگيزه باشند.هر کودکي نياز دارد که با پدر و مادرش وقت صرف علاقه صرف کند.همه بچه ها عاشق هديه هستند،همه بچه به مهماني و جشن گرفتن علاقه مندند.همه والدين مي دانند و تجربه کرده اند که وقتي فرزندانشان چيزي را مي خواهند وفکر مي کنند که آن را به دست آورند تا چه اندازه رفتارشان گرم و دوستانه مي شود.
بيشتر به دست آوردن يا پيش بيني به دست آوردن،چيزي را درون کودک بيدار مي کند و کلمه آري را بر لبانش مي نشاند.انتظارپاداش به بچه ها انرژي مي دهد تا خواسته هاي پدر و مادرشان را بر آورده سازند و تن به همکاري بدهند .انتظار بيشتر به هر کسي الهام و انگيزه مي دهد،جوان يا پير فرقي نمي کند.دادن پاداش به جاي مجازات کردن ميل به همکاري را در بچه بالا مي برد.
استفاده از انگيزه در دنياي تجارت،حکم عقل سليم است،اما وقتي نوبت به تربيت فرزندان مي رسد،وضع فرق مي کند.بسياري از والدين گمان مي کنند پاداش دادن به کودکان در حکم دادن رشوه به آنهاست واگر رشوه بدهيد و مجبور به اين کار باشيد ،نشانه آن است که شما رئيس نيستند. در نظر بعضي از والدين انگيزه دادن به کودکان از طريق دادن پاداش به آنها نشانه ضعف پدر و مادر است؛نشانه آن است که بچه ها ميدان دار شده اند.اما اين اشخاص فراموش کرده اند که مجازت کردن کودکان براي دادن انگيزه به آنها نيز شکلي است که مي توانيم آن را رشوه منفي بناميم.
مسلما هزاران بدون اين که مجازات شوند بزرگ مي شوند،نيازي به تهديد و مجازات نيست.پدر ومادر اين اسخاص از مجازات آنه خود داري کرده اند و موفق هم شده اند.اين بچه ها ب آنکه نظم و انضباطشان را از دست بدهند بزرگ و موفق شده اند.اما ميليونها کودک ديگر تحت تأثير ملايمت بيش از اندازه يا سخت گيري بي تناسب بزرگ مي شوند و به موفقيت درخور توجه نمي رسند.
دو علت بد رفتاري کودک
براي درک اينکه چرا پاداش دادن سنجيده،موثر واقع مي شود ،بايد به دو علت بد رفتاري کودک توجه کنيم.قبل از هر چيز اگر بچه ها به آنچه را که مي خواهند دسترسي پيدا نکنند از کنترل خارج مي شوند.بچه هاي امروزبه درک شدن،راهنمايي،ساختار و آهنگ احتياج دارند.اين گونه ،خود به خود احساسات خويش را بيشتري درک مي کنند.
وقتي بچه ها به آنچه نياز دارند نرسند از کنترل خارج مي شوند و بدرفتاري مي کنند.بد رفتاري آنها به دليل بد بودنشان نيست،بلکه به اين دليل است که از کنترل شما خارج شده اند.وقتي بچه ها به آنچه نياز دارند مي رسند ،تحت کنترل شما باقي مي مانند وتن به همکاري شما مي دهند.ممکن است اتومبيل بسيار خوبي داشته باشيد ،اما همين اتومبيل اگر ترمزش را از دست بدهد تصادف مي کندو خرد مي شود.اگر پدر و مادر کنترل خود را از دست بدهند فرزندانشان خرد مي شوند.
علت دوم بد رفتاري کودک مربوط به اين مي شود که پدر و مادر با رفتار خلاف قاعده کودک چگونه برخورد مي کنند.در صورت توجه کردن دايم به رفتار منفي،بچه ها به رفتار منفي خود ادامه مي دهند.وقتي به رفتار منفي توجه مي کنيد،بيشتر با آن مواجه مي شويد.مجازات کردن کودکان آنها را مجبور مي کند که به جاي توجه داشتن به رفتار مثبت،به رفتار منفي بينديشند.
چر دادن پاداش موثر واقع مي شود
پاداش دادن به کودک به خاطر رفتارخوب نشانه توجه داشتن به کارهاي خوب اوست.وقتي فرزندانتان را مجازات مي کنيد در واقع به جنبه هاي بد آنها توجه مي کنيد،اين گونه اين مفهوم تداعي مي شود که بد هستند و بد به دنيا آمده اند و در نتيجه تأديب و اصلاح آنها ضرورت دارد.وقتي به جنبه هاي بد توجه مي کنيم ،جنبه هاي خوب فرصت خود نمايي پيدا نمي کنندو ابراز نمي شود.
به هر توجه کنيد رشد مي کنند.وقتي کودکي را مجازات مي کنيد،به رفتار منفي او توجه داريد.ممکن است حتي پدر و مادري به فرزندانشان بگوييد:«درسي به تو مي دهم که هرگز آنرا فراموش نکني.»نقطه مقابل مجازات کردن،رفتار بخشاينده است.در رفتار و برخورد بخشاينده به کودک مي گويد که مي تواند و حق دارد که اشتباه کند.مهم اين است که نياز هاي فرزندمان را مرتفع سازيم و آنها را در جهت مناسب به سوي موفقيت سوق دهيم.
اگر به رفتار خوب کودک پاداش بدهيد،اين رفتار را افزايش مي دهيد.به جاي توجه به اشتباهات کودک ،پدر ومادر بايد به جنبه هاي مثبت رفتار او توجه کنند.هرگاه مي بينيد فرزندتان در جهت صلاح حرکت مي کند او را تشويق کنيد و مطمئن باشيد که او در همان جهت به حرکت خود ادامه خواهد داد.
براي کودک چهار تا نه ساله خود فهرستي از کارهايي را که بايد انجام دهد تهيه کنيد و بعد به هنگام خواب فهرست را با او مرور کنيد.هر کاري را که با موافقيت انجام داده است،با زدن ستاره ،يا نوشتن صد آفرين بدهيد.اما اگر ديديد کاري را قرار بوده انجام دهد،به آن شکل که مي خواهيد انجام نداده است،به روي او نياوريد.بي توجهي به آن بگذاريد،مطلبي در برابر آن ننويسيدوبه عبارت ديگر به رفتار منفي بي توجهي کنيد.در پايان هفته ستاره ها وصد آفرين ها را جمع بزنيدو مثلا وقتي شمارشتان به 25 رسيد در مقام تشويق فرزندتان کاري صورت بدهيد،مثلا او را به پارک ببريد.اين گونه،ميل به موفقيت را در فرزند خود ايجاد مي کنيد.
بسياري از والدين متوجه نيستندکه چقدر به جنبه هاي منفي رفتارشان توجه کرده منفي خود ندارند.وقتي فرزندانمان را باعبارات غرق مي کنيم ،نمي توانيم همکاري آنها را انتظار داشته باشيم.
اگر بدانيم تا چه ندازه از عبارات منفي استفاده مي کنيم ، مي توانيم از آن دست بکشيم.به جاي توجه به اموذ منفي و مجازات کردن فرزندانمان به اين دليل که کامل بي عيب و نقص نيستند،مي توانيم آنها را هدايت کنيم.اگر نتوانيم به آنها حرف مثبتي بزنيم،اگر نتوانيم آنها را به شکل مثبتي هدايت کنيم،در اين صورت بهتر است حرف نزنيم.
مطمئنا بايد فرزندانمان زا اصلاح کنيم،اما به جاي توجه به رفتارهاي منفي آنها،مي توانيم به آنها فرصتي بدهيم تا در رفتارشان تجديد نظر کنند.حتي اصلاح اشتباهات فرزندان به شکل مثبت نيز مي تواند نتيجه معکوس داشته باشد.پس چه بهتر که به جنبه هاي مثبت آنها بهاي بيشتري بدهيم.بچه ها اغلب از آن جهت به صحبت پدر و مادرشان گوش نمي دهند زيرا به جنبه هاي منفي رفتاري آنها توجه مي شود.
با پرداختن به جنبه هاي مثبت و رفتارهاي خوب بچه ها،آنها خود را موفق احساس مي کنند.اين تصوير مثبت از خويشتن نه تنها ميل به همکاري را در آنها افزايش مي دهد،بلکه به بالا بردن عزت نفس،اعتماد به نفس و احساس صلاحيت و شايستگي آنها کمک مي کند.
معجزه پاداش
تربيت مثبت به طرق گوناگون بچه ها را به همکاري و تعاون تشويق مي کند.به جاي دستور دادن،خواهش مي کنيم،به نيازهاي فرزندانمان توجه مي کنيم،به مقاومتشان گوش فرا مي دهيم،سخنراني نمي کنيم و ناراحت نمي شويم.و زماني که مؤثر واقع نمي شود از پاداش و تشويق براي جلب همکاري آنها استفاده مي کنيم.اما اگر پدر و مادر تنها از پاداش استفاده کنند به نتيجه مطلوب نمي رسند.پاداش انگيزه مي دهد،اما به کودک ساختار،جهت و آهنگي را که به آن نياز دارد نمي دهد.
پاداش،به خصوص زماني مفيد است که فرصت لازم را براي رفع نيازهاي فرزندانمان در اختيار نداريم.گاه اتفاق مي افتد که نمي توانيم تمام نيازهاي فرزندانمان را مرتفع سازيم.در اين مواقع استفاده از پاداش،موقتا همکاري مورد نياز ما را فراهم مي آورد.
چرا بچه ها در برابر ما مقاومت مي کنند
-فرزند شما ناراحت است،مي خواهددقايقي با شما حرف بزند،اما شما فرصت سنيدن حرفهاي او را نداريد.
-فرزند شما خسته است و نياز به خواب دارد،آهنگ طبيعي او مخدوش شده است.
-فرزند شما بيش از حد تناسب برنامه هاي تلويزيون را تماشا کرده و حالا به هيجان آمده است،فرزند شما در کنار شما به خريدي طولاني رفته و خسته شده است؛تفريح بيش از اندازه کرده و فعاليت بيش از اندازه داشته است.
-فرزند شما از چه چيزي ناراحت است.مي خواهد با شما حرف بزند و از شما کمک بگيرد.ممکن است گوش درد داشته باشد،ممکن است امروز کسي يا موردي او را ناراحت کرده باشد.
گاه عوامل بيروني و استرس خارج از کنترل شما فرزتان را مي آزارد و در او توليد مقاومت مي کند.بچه ها به دلايل عديده که مواردي از آنها را توضيح داديم در برابر پدر و مادر خود مقاومت مي کنند.وقتي بچه ها مقاومت مي کنند علتش اين است که نيازهاي برآورده نشده دارند.ما در دنياي کاملي زندگي نمي کنيم.به عنوان پدر و مادر هم کامل و بي عيب و نقص نيستيم.نمي توانيم هميشه همه نيازهاي فرزندانمان را برآورده سازيم.گاه وقتي به قدر کافي براي فرزندانمان وقت صرف نمي کنيم،وقتي به آنها توجه کافي نمي کنيم،وقتي به آنها ساختار و جهت و آهنگ مورد نيازشان را نمي دهيم،در برابر ما مقاومت مي کنند.
به جاي آنکه به اشتباه فرض را براين بگذاريم که فرزندانمان ميل به همکاري ندارند بايد به اين مهم توجه کنيم که آنها آنچه را براي همکاري نياز دارند به دست نمي آورند.اگر اتومبيل شما به دليل نداشتن سوخت حرکت نمي کند،درست نيست که فرض را بر اين بگذاريم که اتومبيل شما خراب شده است.وقتي بچه ها مقاومت مي کنند دليلش اين است که در آن لحظه توان همکاري ندارند.هدف پاداش دادن به بچه ها اين است که کمي از سوخت مورد نيازشان را تأمين کنيم تا ميل به همکاري در آنها تقويت شود.
با دادن پاداشهاي کوچک،کار تربيت فرزندان به مراتب ساده تر مي شود.در بسياري از موارد مقاومت کودک با گرفتن يک پاداش جزئي برطرف مي شود.با دريافت پاداشهاي گه گاهي،کودک با ميل طبيعي خود براي راضي کردن پدر و مادرش در تماس مي شود و خود به خود بيشتر همکاري مي کند.
با اين حال بعضي از والدين نگرانند که فرزندشان از اين سياست آنها سوء استفاده کند،و براي انجام هر کاري تقاضاي پاداش داشته باشد.خوشبختانه اين طور نيست.وقتي از اين روش به همراه ساير روشهاي تربيت مثبت استفاده مي کنيم،تمايل همکاري در کودک افزايش مي يابد و شرايطي فراهم مي گرددکه او بدون دريافت پاداش هم ميل به همکاري نشان مي دهد.
وقتي بچه ها در شرايط کنترل هستند نيازي به پاداش ندارند.تنها براي اينکه تحت کنترل شما قرار بگيرند به آنها پاداش مي دهيد.تنها زماني به بچه ها پاداش مي دهيد که ميلي براي همکاري نشان نمي دهند و در واقع با ميل طبيعي خود به راضي کردن پدر و مادر فاصله گرفته اند.وقتي رفتار به خصوصي در کودک شکل مي کيرد نياز به دريافت پاداش کاهش مي يابد.
پاداشي هست که در تمام موارد مؤثر واقع مي شود و نيازي نيست که به آن بيش از اندازه فکر کنيد.موضوع بر سر زمان است.مي توانيد بگوييد:«اگر به حرفم گوش بدهي،فرصت بيشتري پيدا مي کنم تا کاري برايت صورت دهم.»
هرگاه فرزندتان با شما همکاري مي کند و به اصطلاح با شما راه مي آيد،فرصت بيشتري پيدا مي کند که با شما صرف وقت کند.وقتي اين حقيقت ساده را با آنها در ميان مي گذاريد،بلافاصله انگيزه اي پيدا مي کنند که با شما بيشتر همکاري کنند.براي افزايش اثربخشي پاداش دادن مي توانيد موضوع را به شکلي که بيشتر خوشايند فرزند شماست با او در ميان بگذاريد.
پاداش با توجه به مشرب
بهتر است پاداش دادن به کودک با نوع مشرب و خلق و خوي او ارتباط داشته باشد.در مورد کودکان احساساتي تر،در توصيف پاداش براي آنها از عبارات احساسي تر استفاده کنيد.مثلا:«اگر به حرفم گوش بدهي و همين حالا کارت را تمام کني،فرصت بيشتري خواهيم داشت که بعد از آن کار جالبي بکنيم.مي توانيم به باغچه برويم و براي مامان گل بچينيم.مامان عاشق گل است.مي توانيم يک دسته گل برايش درست کنيم.»
وقتي براي بچه هاي فعال از پاداش حرف مي زنيد به جزئيات عمل تأکيد کنيد:«اگر به حرفم گوش بدهي،فرصت بيشتري خواهيم داشت که بعد از آن کار جالبي بکنيم،مي توانيم در باغچه بازي کنيم و براي مامان يک دسته گل درست کنيم.حتي مي توانيم نردبان را به باغچه ببريم و شکوفه درختها را بچينيم.»
توجه داشته باشيد که طرز توضيح دادن بسيار مهم است،توضيح بايد به گونه اي باشد که انگيزه کودک را بيشتر کند.
هميشه چيزي در آستين داشته باشيد
پاداش دادن به کودک زماني مؤثر واقع مي شود که چيزهايي پيداکنيد که به واقع به او انگيزه بيشتري بدهد.وقتي دانستيد چه عاملي به کودک شما انگيزه مي دهد،از آن استفاده کنيد.ممکن است در مورد کودکي مهم اين باشد که به او بگوييد:«اگر همين حالا به حرفم گوش بدهي،بعدا برايت قصه مي گويم.»کودک ديگري ممکن است با اين عبارت انگيزه پيدا کند:« اگر همين حالا به حرفم گوش بدهي،به آشپزخانه مي رويم و شيريني مي خوريم.»هر کودک به چيزي احتياج دارد.مهم اين است که علايق فرزندتان را تشخيص دهيد و از آنها براي دادن انگيزه استفاده کنيد.
اگر فرزند شما به شنيدن داستان علاقه مند است،برايش داستان بخوانيد.اما توجه داشته باشيد که در دادن پاداش زياده روي نکنيد.مي توانيد از خود کودک درباره علايقش کمک بگيريد.مثلا کودک شما مي گويد:«مي توانيم اين هفته به پارک برويم؟»و شما در جوابش مي گوييد:«بله،کار جالبي است.اگر فرصت کنيم حتما اين کار را مي کنيم.»بعد در فرصتهاي ديگر،وقتي کودک در برابر حرفتان مقاومت مي کند،به او بگوييد:«اگر به حرفم گوش بدهي،وقت بيشتري خواهيم داشت که تو را به پارک ببرم.»گرچه برنامه شما از قبل اين بوده که به پارک برويد،حالا از اين تمهيد براي دادن انگيزه بيشتر به کودک استفاده مي کنيد.
به مفهومي،از همان چيزهايي که براي مجازات استفاده مي کنيد،مي توانيد براي دادن پاداش استفاده کنيد.اگر پدر يا مادر تهديد مي کنند که کودکشان را به گردش نخواهند برد،مي توانند از به گردش بردن کودک براي دادن انگيزه به او استفاده کنند.به جاي اينکه در مقام تهديد به فرزندتان بگوييد:«اگر اسباب بازيهايت را جمع نکني اجازه نمي دهم با آنها بازي کني.»مي توانيد به او بگوييد:«اگر اسباب بازيهايت را جمع کني،بعدا با هم با اسباب بازهايت بازي مي کنيم.»مهمترين و بهترين پاداشي که مي توانيد به کودکتان بدهيد اين است که فرصت بيشتري از وقت خود را در اختيار او بگذاريد.
والدين با تجربه و مهيا،هميشه پاداشهايي در آستين خود دارند.به نمونه پاداشها توجه کنيد.
فهرستي از چند پاداش
-فرصت بيشتري خواهيم داشت که بعدا کار جالبي بکنيم.
-مي تواني سوار دوچرخه ات بشوي.
-مي توانيم مهماني چاي بدهيم.
-مي توانيم لگو بازي کنيم.
-مي توانيم شيريني بپزيم.
-مي توانيم قبل از خواب سه داستان بخوانيم.
-مي توانيم به شنا برويم.
تعيين مهلت زماني براي انجام دادن کاري مي تواند بسيار مؤثر باشد.به ويژه کودکان پذيرنده به اين مهم پاسخ مثبت مي دهند.به جاي اينکه بگوييد:«وقت پوشيدن لبايت رسيده»،بگوييد:«تا پنج دقيقه ديگر بايد به مدرسه برويم.تا آن وقت مي خواهم لباست را پوشيده و آماده باشي.اگر زودتر آماده شدي مي توانيم با اتومبيل به مدرسه برويم.»
پدر ومادر عاقل پيشاپيش در مورد نوع انگيزه دادن به فرزندان خود تصميم مي گسرند.
تصور کنيد که زمان خوابيدن فرزندتان فرا رسيده است.مي توانيد به او بگوييد:«بسيار خوب وقت خواب رسيده.تا پنج دقيقه ديگر بايد سراغ کارهايم بروم.اگر حرف نزني و چشمهايت را ببندي اين پنج دقيقه را پيش تو مي مانم،اما اگر حرف بزني و نخوابي همين حالا مي روم.»با آنکه اعلام زودتر رفتن نوعي تهديد به نظر مي رسد،اشکالي در آن وجود ندارد زيرا شما پيشاپيش به او وعده داده ايد که اگر به حرف شما گوش بدهد پنج دقيقه نزد او مي مانيد.
با استفاده از دادن پاداش مي توانيد فرزندان خود را براي انجام دادن کارهايي ترغيب کنيد.تربيت مثبت فرزندان بدون استفاده از پاداش مؤثر واقع نمي شود.
برخورد با کودک دشوار در حضور ديگران
اگر بيرون از خانه و در مجامع عمومي فرزند شما بد خلقي مي کند،نمي توانيد بي درنگ براي جلب همکاري او خواسته اش را برآورده سازيد. در اين مواقع اگر شيريني،شکلات يا آب نبات مورد علاقه اش را همراه داشته باشيد،مي تواند بسيار مفيد واقع شود.ممکن است نتوانيد همدلانه به حرفهايش گوش بدهيد،اما مي توانيد براي او پاداشي در نظر بگيريد.اگر پاداشي در آستين نداريد،در صورتي که امکانش وجود داشته باشد،خواسته او را برآورده سازيد.اين کار اگر به طور گه گاه انجام گيرد مشکلي توليد نمي کند.با اين حال اين نشانه اخطاري است که در منزل جدي تر برخورد کنيد و بيش از حد مشخصي از اين روش استفاده ننماييد.
پاداش به دسر شباهت دارد
وقتي به بچه ها پاداش مي دهيد،به آنها کمک مي کنيد تا با بخشي از وجود خود که به کمک کردن علاقه مند است ارتباط يابند.پاداش به همکاري آنها کمک نمي کند،به جاي آن وسيله اي در خدمت بالا بردن انگيزه هاي طبيعي آنهاست.گرفتن پاداش به خوردن دسر شباهت دارد.اگر به جاي غذا تنها دسر بخوريد مواد غذايي لازم در اختيارتان قرار نمي گيرد.يکي از دلايلي که دسر را پس از صرف غذا مي خوريم اين است که دسر مي تواند به تنهايي شما را سير کند و در نتيجه انگيزه خوردن موادغذايي مفيدتر را از شما مي گيرد.به همين شکل اگر در کار تربيت فرزندان تنها به پاداش توجه کنيم،بچه ها ميل به همکاري را اي دست مي دهند.
وقتي يک بالغ تنها به خاطر پاداش کار کند،چيزي کم و کسر دارد.در اين صورت شخص تنها براي رسيدن به خواسته خود کار مي کند،فراموش مي کند قرار است خدمتي ارائه دهد،به ارائه خدمات خوب و برجسته بي علاق مي شود،واين شرايطي ناسالم است.
به همين شکل تنها به ارائه خدمت انديشيدن و نيازهاي افراد خانواده را در نظر نگرفتن نيز اقدامي ناسالم است.بالغهاي موفق هم به خود و هم به ديگران توجه دارند.مي خواهند تفاوتي ايجاد کنند،اما در ضمن به دريافت آنچه نياز دارند فکر مي کنند.دادن پاداش مناسب به بچه ها،از آنها بالغهاي موفق مي سازد.
مهم است اگر بچه ها بدانند که زندگي فرايندي از يک بده و بستان است.اگر چيزي بدهيد،متقابلا چيزي دريافت مي کنيد.براي آنکه بيشتر بگيريد بايد بيشتر بدهيد.هر بار از فرزندانتان مي خواهيد خدمات بيشتري ارائه دهند و در مقابل به آنها قول مي دهيد که پاداش بيشتري به آنها خواهيد داد،در س مهمي از زندگي را به آنها آموزش مي دهيد.به آنها معمله کردن و مذاکره نمودن را ياد مي دهيد.آنها ياد مي گيرند که وقتي بيشتر از خود مايه مي گذارند،شايسته دريافت چيزهاي بيشتري هستند؛مي آموزند که از خواسته هاي فوري خود بگذرند تا به خواسته هاي مهمتري در آينده برسند.
درس گرفتن از نتايج طبيعي
بسياري از والدين بر اين عقيده اند که اگر بچه ها همکاري نکنند،رفتارشان بد است و به طور کلي بچه هاي خوبي نيستند.آنها معتقدند که بچه هاي خوب بايد خود به خود تن به همکاري بدهند.در تربيت مثبت وقتي بچه ها همکاري نمي کنند،به موجودات بدي تبديل نمي شوند.به جاي آن مي توان گفت که به خواسته هاي خود نمي رسند.وقتي بچه ها مقاومت دارند پدر و مادر يا بايد آنچه مي خواهند در اختيارشان قرار دهند و يا انگيزه کافي به آنها بدهند.
بعضي از صاحب نظران امور تربيتي توصيه مي کنند که به منظور روبه رو نشدن با مقاومت کودک آنچه را او مي خواهد در اختيارش قرار دهيم تا از نتيجه کارش چيزي بياموزد.مثلا اگر کودکي از پوشيدن کتش خودداري مي کند،به او اجازه دهيم که بدون کت از اتاق بيرون برود و در هواي سرد سرما بخورد و نتيجه کارش را ببيند.توصيه مفيدي نيست.اين طرز برخورد،به کودک آموزش مي دهد که نمي تواند روي راهنمايي پدر و مادرش حساب کند.
براي انجام دادن کارها نيازي به ايجاد رعب و هراس نيست.تربيت مثبت از فضاي رعب و ترس براي انگيزه مي دهد تا آنچه را لازم است به خاطر بسپارند.
وقتي از اشتباه کردن بترسيم،اشتباهات بيشتري مرتکب مي شويم.اغلب اشخاص تجرب کرده اند که ترس،آنچه را از آن مي ترسيم ايجاد مي کند.
توجه کردن به نتايج مثبت انگيزه بيشتري توليد مي کند.هراس لزوما وسيله مناسبي براي ايجاد انگيزه در بچه ها نيست.اگر نمي توانيد حمايت خاصي را ارزاني فرزندانتان کنيد،اين کار را بکنيد،اما اگر مي توانيد،از انجام دادن آن کوتاهي نورزيد.
ترس از پاداش
گاه پدر و مادر نگران مي شوند که اگر به فرزندانشان پاداش بدهند،آنها ميل طبيعي به همکاري را از دست مي دهند.مي گويند بچه ها به دريافت پاداش عادت مي کنند و نتيجه آن مي شود که هر بار از انها انجام دادن کاري را مي خويهيد در مقام سؤال بر مي آيندکه :«به من چه مي رسد؟»اين والدين معتقدا که با پيروي از اين سياست ميل به همکاري در بچه ها کاهش مي يابد.بعيد است که اين اتفاق بيفتد.اما اگر ساير نيازهاي کودک برطرف نشود ميل به همکاري در او نقصان مي يابد.
وقتي از بچه ها انجام دادن کاري را مي خواهيد بخش سالمي از وجودشان مي پرسد:«براي من چه فايده اي دارد؟»اما تا زماني که بچه ها آنچه را نياز دارند دريافت کنند خواهان چيزهاي بيشتري نمي شوند.بچه ها از آن رو تن به همکاري مي دهند زيرا طبيعت آنها ايجاب مي کند تا براي برخوردار شدن از مهر و عشق پدر و مادر به همکاري تن در دهند.
وقتي بچه ها نيازي دارند و نيازشان مرتفع نمي شود،احساس مقاومت مي کنند.وقتي به آنها پيشنهاد مي کنيم نا گهان روحيه شان تغيير مي کند و تن به همکاري مي دهند.عهد کردن و قول پاداش دادن بدين معنا نيست که هرآنچه بچه ها مي خواهند در اختيارشان قرار دهيم.برعکس وقتي به کودک قول پاداش مي دهيد به او مي گوييد اگر مطابق خواسته شما رفتار کند پاداش مي گيرد.قول پاداش درس بزرگي به کودک است تا ارضاء خواسته اش را به تعويق بيندازد.
گاه دادن پاداش براي به حداقل رساندن مقاومت کودک و افزايش همکاري او کافي نيست.وقتي دادن پاداش نتيجه مطلوب نمي دهد ضرورت دارد که پدر و مادر قاطعيت بيشتري نشان دهند و به فرزندانشان نشان دهند که اختيار دار زندگي هستند.
/خ