جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
مهارتهاي جديد براي ابراز قاطعيت
-(3 Body) 
مهارتهاي جديد براي ابراز قاطعيت
Visitor 402
Category: دنياي فن آوري
بزرگترين قدرت پدر و مادر توانايي هدايت فرزندان است.بچه ها ذاتا به راضي کردن پدر ومادر و همکاري با آنها شايق اند.بچه ها پيشاپيش مي خواهندبه روساش خانواده احترام بگذارند . پدر و مادر با داشتن اين علم و اطلاع به راحتي بيشتري روشهاي منسوخ ايجاد فضاي رعب و وحشت را کنار مي گذارد. بدون داشتن علم و اطلاع در اين زمينه که از اين قدرت خود چگونه استفاده مي کنند، کودک ميدان دار مي شود. اگر پدر و مادر از قدرت خود براي هدايت فرزندانشان استفاده نکنند ، کنترل و احاطه خود را از دست مي دهند.
بچه ها مي خوتهند پدر و مادرشان را راضي کنند ، اما در ضمن خواسته ها و نيازهاي خود را دارند.وقتي بچه ها بتوانند خواسته هاي خود را ابراز کنند و در ضمن از خواسته هاي پدر و مادر خود با اطلاع باشند خود به خود تن به همکاري مي دهند و مطابق ميل و خواسته پدر و مادرشان ظاهر مي شوند.
وقتي پدر و مادر از احساس گناه و هراس براي جلب همکاري فرزندشان استفاده مي کنند،از ميل طبيعي آنها براي همکاري مي کاهند.ممکن است بچه ها در واکنش به خشم ،ناراحتي و رنجش پدر و مادر از آنها اطاعت کنند،اما بخشي از وجود خود را از دست مي دهند.نه تنها رشد طبيعي آهنا محدود مي شود ،بلکه بعدا در زندگي تنها به راضي کردن ديگران مي انديشند.

چگونه احاطه خود را حفظ کنيم

قبل از فرمان دادن بايد خواهش کنيم. بايد از کودک خود بخواهيد خواسته شما را برآورده سازد.اگر اودر برابر اين درخواست شما مقاومت کرد،قدم بعدي گوش فرا دادن و توجه کردن است.اگر گوش دادن کافي نبود،نوبت ته دادن پاداش مي رسد. اگر پيشنهاد پاداش مؤثر واقع نمي شود، لازم است که پدر و مادر به فرزندانشان امر کنند،درست همان طور که يک زنرال به سربازانش دستور مي دهد.
دستور دادن بدين معناست که صريحا خواسته خود را با کودک در ميان مي گذاريدو انتظارتان را به او منتقل مي سازيد.استفاده از احساسات،دليل آوردن،توضيح دادن،مشاجره کردن،سرزنش يا تهديد نمودناتز اختيار و اقتدار شما مي کاهد. ناراحت شدن و در مقام مجاب کردن کودک بر آمدن براي جلب همکاري او نشانه آن است که به نقش خود به عنوان يک زنرال،يک رئيس،يا يک والد مطمئن نيستند.اگر کودک در سه مرحله اول،دوم وسوم،تن به همکاري نداد،پدرومادر بايد صريحا به او تفهيم کنند که اختيار دار کيست.با ابراز رهبري،بار ديگر به مقام رياست مي رسيد.کودک به رهبر قدرتمندي نياز دارد تا به فرمان او گوش فرا دهد.
بسياري از والدين،بدون اينکه مراحل يک تا سه را طي کنند اقدام به دستور دادن مي کنند.اشتباه است و مؤثر واقع نمي شود.مسلما پدر و مادر هميشه مجبور نيستند مراحل قبلي را پشت سر بگذارند اما اگر از سياست فرمان دادن بيش از اندازه استفاده شود،اگر پدر و مادر به مراحل سه گانه قبلي توجه نکنند،فرمان دادن تأثير مثبت خود را از دست مي دهد.در گذشته بچه ها مقهور و تسليم فرمان پدر و مادر مي شدند،اما امروزه نياز دارند که کسي هم به حرفهاي آنها گوش فرا دهد.
بچه ها از تجربيات قبلي درس مي گيرند.به اين نتيجه مي رسند که وقتي دستوري مي دهيد از آن عدل نمي کنيد.مذاکره تمام است.اگر به مقاومت خود ادامه دهند،براي اثبات رهبري خود صرفا به حرفشان گوش مي دهيد،با آنها همدلي مي کنيد و با ايسن حال دستورتان را تکرار مي نماييد.قدرتمندترين شيوه ابراز قاطعيت تکرار فرمان خويشتن است؛با اين اطمينان که کودک به زودي تسليم مي شود.

از احساسات براي فرمان دادن استفاده نکنيد

اگر پدر و مادر فريا بکشند،عصباني بشنوند،ابراز ناراحتي بکنندو يا تهديد به مجازات بکنند،قدرت فرمان دهي خود را از دست مي دهند.استفاده از احساسات منفي و ناخوشايند،فرمان شما را به يک درخواست تبديل مي کندو در نتيجه موقعيت مثبت شما تضعيف مي شود.مي توانيد مقاومت فرزندتان را بشکنيد و او را به اطاعت مجبر کنيد،اماميل طبيعي او را به همکاري تقويت نمي کنيد.
اگر احساساتي نشويد قدرت فرماندهي شما به مراتب بيشتر مي شود.با توجه به اين مطلب آرام تر باقي مي مانيد.ما بي آنکه بخواهيم از آن ناراحت مي شويم که بخشي از وجود ما گمان مي کند که اگر ناراحت شويم و احساسات به خرج دهيم موفق تر مي شويم.
دادن فرمان روشن و تکراري،بدون لحن پريشاني و درماندگي،به شدت مؤثر است.
حتي برخي از برنامه هاي آموزش تربيت فرزندان به والدين توصيه مي کنند که براي انگيزه دادن به فرزندانشان،احساسات خود را با آنها در ميان بگذارند.در ميان گذاشتن حتي احساسات ملايم،والد و فرزند را در يک سطح قرار مي دهد و اين به تدريج از موقعيت پدر و مادر به عنوان دارندگان اختيار مي کاهد.بهتر اين است که بچه ها را به طرح احساسات تشويق کنيم،اما براي سلطه جويي بر آنها از مطرح کردن احساسات خود،خدداري ورزيم.
وقتي بچه ها تن به همکاري نمي دهند،زمان طرح احساسات پدر و مادر نيست.به جاي آن بهتر است در اين زمان به احساسات گودک گوش فرا دهيم.در ميان گذاشتن احساس خشم،ناراحتي يا نوميدي با فرزندان به کسي کمک نمي کند.وقتي بچه ها مقاومت مي کنند،ميکنند بهتر اين است يت که احساسات و خواسته هاي آنها را تأييد کنسم. وقتي به کودک فرصت مي دهيم تا احساسات و خواسته هايش را با ما در ميان بگذاردفوقتي به لو امکان مي دهيم که با تن دادن به همکاري پاداشي دبه دست آورد ،فرصتي است براي پدر و مادر تا اختيار و اقتدار خود را به فرزندانشان نشان دهند.وقتي به حرف بچه گوش مي دهيم و با احساسشان آشنا مي شويم فرمان دادن به آنها ساده تر مي شود.

مي توانيد اشتباه کنيد

مطمئنا در مواقعي پدر و مادر کنترلشان را از دست مي دهندو در حالي که فرماني صادر مي کنند که در شرايط خشم و ناراحتي قرار مي گيرند.توجه داشته باشيد که مجبور نيستيد کاملا بي عيب و نقص باشيد.اما تلاش براي بي عيب ظاهر شدن مؤثر است.وقتي اشتباه مي کنيد و احساس خود رل بروز مي دهيد،وقتي کنترلتان را از دست مي دهيد،راه حل عذر خواهي کردن در موقعيتي مناسبي است.
مي توانيد اشتباه کنيد.
بچه ها والدين کامل و بي کم و کاست نمي خواهند ،به جاي آن والديني مي خواهند که بيشترين تلاش خود را بکنندو مسئوليت اشتباهاتشان را بپذيرند.
يک عذر خواهي ساده بعدا تفاوت بزرگي را ايجاد مي کند.مي توانيد به فرزندانتان بگوييد:«از اينکه بر سرت فرياد کشيدم معذرت مي خواهم.نبايد اين کاررامي کردم
فرياد کشيدن روي مناسبي برلي حرف زدن با هم نيست.اشتباه کردم»

وقتي احساس کمک نمي کنند

هرگاه پدر و مادر احساسات منفي خود را بروز مي دهند ،بجه ها به اين نتيجه مي رسند که در حد انتظارات پدر و مادرشان ظاهر نشده اند و يا به قدز کافي خوب نبودهاند.احساس مي کنند در راضي کردن پدر و مادر شکست خوردهان.اين احساس ناکاني و بابسندگي ،مانع از آن مي شودکه بچه ها بتوانند آزادانه واکنش نشان دهند . وقتي پدر و مادر بعدا از اينکه فرياد سر داده اند غذر خواهي مي کنند ،کودک احساس بد بودن نمي کند.با دادن احساس بد به فرزندانمان همکاري او را جلب نمي کنيم.
در ميان گداشتن احساسات منفي زماني مفيد است که مي خواهيم به احساس بهتري برسيم. درست نيست از فرزندانمان براي اينکه به حرف و احياي ما گوش دهند استفاده کنيم.ما به همکاري فرزندانمان نياز داريم،اما درست نيست که از آنه به عنوان يک درمانگر يا دوست نزديک استفاده کنيم.بچه ها هنوز در حال يادگيري هستند،مي خواهند با احساسات خود کنار بيايند و در اين شرايط نمي توانند پذيراي احساسات پدر و مادرخود باشند.
بهتر اين است که بالغ ها به جاي مراجعه به بچه ،از بالغهايي ديگر براي حمايت از احساساتشان کمک بگيرند.
وقتي پدر و مادر احساسات منفي خود را با فرزندانشان در ميا مي گذارند،بچه ها احياي مي کنند مورد سلطه حويي واقع شده اندو اين گونه ،از گوش دادن امتناع مي ورزند.نه تنها به صحبت والدينشان کوش نمي دهند ،بلکه نسبت به احساسات خود نيز بي اعتنا مي شوند.
وقتي به شکلي مي خواهيم در مورد بچه ها سلطه جويي کنيم ،اسباب سرکشي بعدي آنلن رل فراهم مي سازيم.بچه ها براي اينکه به استقلال برسند نيازي به سرکشي ندارند.بچه ها بي آنکه تسليم شوند يا حمايت پدر و مادرشان را رد کنندمي توانند خود را بيابند.

فرياد کشيدن مؤثر نيست

به روشني، يکي از بدترين انواع برقراري ارتباط فرياد کشيدن است.وقتي فرياد مي کشيم نشانه آن است که کسي حرفهاي ما را گوش نمي دهد،بنابراين صدايمان را بلند مي کنيم.وقتي بر سر کودک يا نوجوانمان فرياد مي کشيم در واقع به او مي گوييم:«به حرف من گوش نمي دهي.»نتيجه آن مي شود که انها از گوش دادن خودداري مي ورزند.وقتي فرياد مي کشيد بچه ها گيرنده هاي خود را بر روي شما مي بندند.
مخابره فرمان با فرياد سردادن از اين هم بدتر است.معنايش اين است که آنها حرفهاي شما را به درستي نمي شنوند.فرياد کشيدن ميان بچه ها و ميل طبيعي آنها براي هدايت شدن فاصله مي اندازد.
فرياد کشيدن به نوعي تهديد کردن است.وقتي فرياد مي کشيد در واقع مي گوييد:«بهتر است گوش بدهي،در غير اين صورت!»اين نوع تهديد کردن به معناي دعوت کودک به اطاعت از پدر و مادر است.با آنکه تقاضا کردن به همراه مجازات قرن ها مؤثر واقع شده است،در دنياي آزاد امروزي کاربردش را از دست داده است.اگر مي خواهيد فرزندانتان بتوانند آزادانه به روياهاي خود تحقق بخشند،به آنها آزادي براي همکاري بدهيد.

از فرمانهاي مثبت استفاده کنيد

با آنکه هميشه بهتر است فرمان لحن روشن و مثبت داشته باشد،اغلب به هنگام مخابره فرمان نخستين کلمه اي که از دهانتان خارج مي شود مفهوم منفي دارد.اگر اين اتفاق افتاد،سعي کنيد در ادامه حرف منفي،صحبتي داشته باشيد.
اگر به عادت هميشگي از فرمانهاي منفي استفاده کرديد،به دنبال پيام منفي يک پيام مخابره کنيد.مثلا ممکن است بگوييد:«دوست ندارم خواهرت را کتک بزني.دوست دارم بچه خوبي باشي.»وقتي عبارت مثبت را از دهان خود خارج مي کنيد،از مسيرتان منحرف نشويد.اگر فرزند شما همچنان به مقاومت خود ادامه داد،عبارت مثبت خود را تکرار کنيد.به چند مثال زير توجه نماييد:
مادر:ممکنه لباست را از اينجا برداري؟
کودک:نه نمي خواهم.خيلي خسته ام.فردا برمي دارم.
مادر:از قرار معلوم خسته اي و مي خواهي فردا اين کار را بکني.اما من مي خواهم همين حالا لباست را برداري.
کودک:اما من خسته ام.
مادر:اگر لباست را همين حالا برداري فرصت پيدا مي کنيم که برايت سه داستان تعريف کنم.
کودک:داستان نمي خواهم،مي خواهم بخوابم.
مادر:مي خواهم همين حالا لباست را برداري.همين حالا بلند شو و لباسهايت را از اينجا برداروبحث تمام است.
کودک:چقدر بدجنس هستي.
مادر:همين حالا لباست را بردار و از اينجا ببر.
کودک:دوستت ندارم.
مادر: همين حالا لباست را بردار و از اينجا ببر.
کودک:(در حالي که لباسهايش را بر مي دارد)چقدر بد جنسي.
وقتي ديديد که کودک شروع به همکاري مي کند و مطابق خواسته شما ظاهر مي شود،دقايقي او را به حال خود بگذاريد،بعد برگرديد و به لحني دوستانه از او تشکر کنيد.بچه ها بايد احساس کنند که به خاطر گوش دادن به حرف بزرگترهايشان مورد تعريف و تمجيد واقع مي شوند.
بسياري از والدين وقتي کار کار به دستور دادن مي رسد،از کودک به خاطر اطاعتش تشکر نمي کنند.پدر و مادر بايد به اين نکته توجه داشته باشند که بچه ها بيشترين تلاش خود را مي کنند و به همين دليل وقتي کار درستي انجام مي دهند بايد از آنها تشکر کنيم.
بعضي از والدين نگران هستند که اگر به فرزندانشان دستور بدهند،از مهر و عشق آنها محروم خواهند شد.ابدا اين طور نيست.بچه ها به والدين قدرتمند،اما مهربان احتياج دارند.آنها به والدي احتياج دارند که اين گونه به آنها انگيزه بدهد.ممکن است بچه ها در وهله نخست کمي غرولند کنند اما خيلي زود بر مي گردند و رفتار مهر انگيزي را به نمايش مي گذارند.يکي از پنج پيام تربيت مثبت اين است که مي توانيد جواب نه بدهيد،اما هميشه به ياد داشته باشيد که پدر و مادر اختياردار هستند.رهبري قاطعانه از طريق دادن فرمان،پدر و مادر را در حيطه اقتدار نگه مي دارد.
در مثال فوق جنگي بر سر اراده ها در مي گيرد،اگر شما مداومت نشان دهيد و بر سر فرمان خود بايستيد و تن به بحث و مشاجره ندهيد،برنده مي شويد.وقتي چند بار برنده شويد فرزند شما تن به همکاري مي دهد.

فرمان بدهيد اما توضيح ندهيد

سواي احساسات به خرج دادن بيش از اندازه،يکي ديگر از اشتباهات رايج والدين اين است که براي توجيح فرمان خود توضيح مي دهند و دليل مي آورند.اگر کودک شما به لحني غير مشاجره آميز دليل فرمان شما را سؤال مي کند،مي توانيد دليل خود را ارائه دهيد،اما اگر در درخواست کودک مبارزه طلبي وجود داشت به او بگوييد که توضيحش را بعدا مي دهيد.مي توانيد به او بگوييد:«بعدا در اين باره با هم صحبت مي کنيم اما در حال حاضر بهتر اين است که خواهرت را کتک نزني.بهتر است بچه هاي خوبي باشيد و با هم نزاع نکنيد.»توضيح دادن و دليل آوردن از قدرت فرماندهي مي کاهد.اگر بچه ها مي توانستند تفاوت درست و نادرست را تشخيص دهند،ديگر نيازي به شما نداشتند.اگر مي توانستندذ خوب و بد را تشخيص دهند به رانمايي شما نياز نبود.دليل و استدلال زماني مؤثر واقع مي شود که دو نفر در يک رديف و در يک سطح رشد فکري قرار داشته باشند.بچه ها آمادگي قبول دليل را ندارند و تا قبل از نه سالگي به اين ابزار تجهيز نمي شوند.بچه ها تا سن 18 سالگي که معمولا خانه را ترک مي کنند هم رديف پدر و مادر خود نيستند.
بچه ها از توان پنهاني براي تميز دادن درست از نادرست برخوردارند.اما اين توان پنهان در صورت گوش دادن به صحبت پدر و مادر بيدار مي شود،نيازي به گوش فرا دادن به نطق و سخنراني نيست.وقتي در مقام تقبيح کتک زدن به برادر به کودکي توضيح مي دهيد و بعد با يک عبارت «من مي گويم»به او دستور توقف مي دهيد،شرايطي فراهم مي سازيد تا کودک به صحبت شما گوش فرا دهد.و بعد وقتي او به درخواست شما عمل کرد و لبخند رضايت در چهره تان ديد،در موقعيتي قرار مي گيرد که درست را از نادرست تشخيص مي دهد.
وقتي فرماني صادر مي کنيد،براي حمايت از حرف خود به ذکر قاعده و مقررات و يا دليل و منطق متوسل نشويد.وقتي پدر و مادر فرمان خود را تکرار مي کنند،زمان براي مذاکره به سر مي رسد.اين حق بچه هاست که در سه مرحله نخست از پدر و مادرشان دليل بخواهند،اما وقتي نوبت به فرمان مي رسد،بايد مطابق ميل و خواسته شما رفتارکنند.در اين مرحله بهترين کار تکرار دستور و فرمان است.البته کودک شما هنوز حق مقاومت دارد اما هنوز اختيار دار شما هستيد.وقتي روي فرمان خود پافشاري مي کنيد،کودک خود به خود تسليم خواسته شما مي شود.
وقتي فرماني صادر مي کنيد تنها دليلي که فرزندانتان بايد به ساز شما برقصند و مطابق خواسته تان ظاهر شوند اين است که شما اين را از آنها خواسته ايد.بچه ها ذاتا به گونه اي هستند که مي خواهند از راهنمايي والدين خود برخوردار باشند،کافي است به آنها فرصت مناسبي بدهيم.ميل به راضي کردن پدر و مادر و همکاري با آنها،راهنماي بزرگ کودکان ماست.
بچه ها به دليل و منطق نياز ندارند،به جاي آن به رهبري قدرتمند نياز دارند،آنها بايد بشنوند که اختياردارنيستند،بايد يقين کنند که اختياردار پدر و مادر هستند.حتي در برخورد با نوجوانها که دليل و منطق را درک مي کنند،وقتي نوبت به فرمان مي رسد،نيازي به ذکر دليل نيست تنها دليلش اين است که شما پدر و مادر هستيد و مسئوليت بر عهده ي شماست.

دليل و مقاومت

وقتي بچه ها در برابر به رختخواب رفتن و خوابيده مقاومت مي کنند،آوردن دليل بي فايده است.گفتن اينکه دير شده و يا آنها به خواب احتياج دارند،به نتيجه اي نمي رسد،چيزي را هم آموزش نمي دهد.اگر بچه ها با لحني غير مبارزه طلبانه سؤال کنند،توضيح دادن به آنها بد نيست.اما اگر بچه ها مقاومت کنند و شما دليل بياوريد کمکي به حل مشکل موجود نمي کنيد.در بسياري از مواقع بهترين دليل براي اينکه آنها کاري صورت بدهند اين است که شما پدر و مادر آنها هستيد.
اغلب اوقات نو جوانها پشت سر هم سؤال مي کنند و دليل مي خواهند.مي خواهند با هر فرمان پدر و مادر مبارزه کنند.در اين شرايط پدر و مادر سعي مي کنند که منطقي باشند و بازنده مي شوند.بچه ها و نوجوانها مرتب از کلمه استفهامي«چرا»استفاده مي کنند،اما هر بار که به اين پرسش آنها جواب بدهيد ضعيف تر مي شويد.هر چه بيشتر توضيح بدهيد از قدرت خود بيشتر فاصله مي گيريد.
پدر و مادر با دليل آوردن و منطق اؤايي در برابر کودکان و نوجوانان خود به جايي نمي رسند اگر بچه ها به حرفهاي شما گوش بدهند موضوع فرق مي کند،اما اگر در مقام مقاومت باشند،به مقاومت خود ادامه مي دهند.

طرز بهتر فرمان دادن

مرحله 1:به جاي اينکه دستور بدهيد خواهش کنيد.
مرحله 2:گوش بدهيد،سخنراني نکنيد
مرحله 3:پاداش بدهيد(مجازات نکنيد)
مرحله 4:فرمان بدهيد(توضيح ندهيد،ناراحت هم نشويد)

همکاري بيشتر

نتيجه استفاده ار تربيت مثبت اين است که فرزندانتان در آينده همکاري بيشتري نشان مي دهند و حال آنکه در ساير روشهاي تربيتي مقاومت ناسالم بيشتر مي شود و ميل به سرکشي در بچه ها و نوجوانها افزايش مي يابد.اگر فرمان بدهيد و هم زمان با آن از احساسات،منطق،دليل،منازعه يا تهديد استفاده کنيد موقعيت خود را تضعيف مي کنيد و شرايطي فراهم مي سازيد تا بچه ها مقاومت بيشتري بروز دهند.
وقتي از اين چهار مرحله روش تربيتي مثبت استفاده مي کنيد،به مرور در موقعيتي قرار مي گيريد که يک درخواست و يا خواهش کافي ست.فرزندان شما در اغلب اوقات با شما همکاري خواهند کرد.البته بارها و بارها لازم مي شود که از هر چهار مرحله استفاده کنيد.هر چه از اين چهار مرحله بيشتر استفاده کنيد،کارتان ساده تر مي شود.
اگر به نظرتان دشوار مي رسد،دليلش اين است که به آن عادت نکرده ايد.مطلب جديدي است که بايد به آن احاطه پيدا کنيد.ياد گرفتن هر مهارت جديدي در شروع دشوار است،اما با کمي تمرين کار ساده تر مي شود.تربيت فرزندان هميشه کار دشوار و چالش برانگيزي است.نوع کودک تفاوتي نمي کند.تربيت مثبت از ساير روشها دشوارتر نيست و در بلند مدت بسيار مؤثرتر واقع مي شود.

انتخاب نبرد

فبل از اينکه فرمان بدهيد به خلق و خوي فرزندتان توجه کنيد.
بچه هاي احساساتي به کمک بيشتري احتياج دارند.به جاي اينکه انتظار داشته باشيد بچه هاي حساس اتاقشان را مرتب کنند،از آنها بخواهيد که به شما در انجام دادن اين کار کمک کنند.وقتي کاري را به اتفاق انجام مي دهيد آنها به تدريج مستقل تر مي شوند.وقتي به آتها فرمان داديد که به شما در مرتب کردن اتاقشان کمک کنند،دست به کار شويد.
بچه هاي حساس احتمالا احساس مي کنند که مرتب کردن اتاق برايشان دشوار است،ترجيح مي دهند به سر وقت کار ساده تري بروند.لازم است پدر و مادر اين آزادي عمل را به آنها بدهند.فراموش نکنيد اين بچه ها شبيه پروانه هستند و مي خواهند از کاري به سروقت کار ديگري بروند.
وقتي به اين بچه ها دستور مي دهيد که اتاقشان را مرتب کنند،بهتر است روحيه شان را در نظر بگيريد.احتمالا بهتر اين است که به جاي صدور دستور يکجا براي مرتب کردن اتاق،از آنها بخواهيد که اشياي اتاقشان را يکي يکي و به نوبت مرتب کنند.
بچه هاي پذيرا معمولا به فرمان احتياج ندارند.اين بچه ها بع راحتي بيشتري تن به کار مي دهند.اگر مقاومت کنند نشانه آن است که هنوز آمادگي انجام دادن کاري را که پدر و مادرشان از آنها خواسته اند ندارند.پدر و مادر به جاي دستور دادن به بچه هاي پذيرنده،بهتر است نياز آنها را به درستي تشخيص دهند.
بچه هاي فعال،به دستور اگر به طور خصوصي و در خلوت به آنها داده شود پاسخ بهتري مي دهند.مي توانيد آنها را به اتاق خلوتي ببريدو بخواهيد در زمينه اي همکاري کنند.اين بچه ها افتخار مي کنند که کارشان درسا است و از اين رو دوست ندارند در حضور ديگران کسي به آنها دستور بدهد.
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image