جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
فعاليتهاي سياسي علامه مجلسي
-(2 Body) 
فعاليتهاي سياسي علامه مجلسي
Visitor 551
Category: دنياي فن آوري
علامه مجلسي در مدت هفتاد و سه سال عمر خود با چهار تن از پادشاهان صفوي معاصر بود كه به ترتيب عبارت‏اند از:
ـ شاه صفي؛ جانشين شاه عباس اول "1038ـ1052 ه".ق"؛
ـ شاه عباس دوم "1052ـ1077 ه".ق"؛
ـ شاه سليمان صفوي "1077ـ1106 ه".ق"؛
ـ شاه سلطان حسين صفوي؛ آخرين پادشاه سلسله صفوي "1106ـ1135 ه".ق".
مجلسي بعد از رحلت آقا حسين خوانساري (كه منصب شيخ‏الاسلامي را در زمان شاه سليمان صفوي به عهده داشت)، در سال "1098 ه".ق" با پيشنهاد و در خواست شاه سليمان از طرف وي به مقام شيخ‏الاسلامي دارالسلطنه اصفهان منصوب شد و تا پايان سلطنت وي در اين مسند باقي ماند. بعد از مرگ شاه سليمان در سال "1105 ه".ق" و جلوس شاه سلطان حسين بر تخت سلطنت، علامه مجلسي مجدداً از طرف شاه صفوي در منصب قبلي خود ابقا گرديد و تا سال وفاتش "1110 ه".ق" عهده‏دار اين منصب بود.
بنا بر اين، علامه مجلسي به مدت هفت سال در دوران سلطنت شاه سليمان و نيز پنج سال در سلطنت شاه سلطان حسين و در مجموع مدت دوازده سال شيخ‏الاسلام اصفهان بود. وي در اين مدت به رسم معمول، منصب امامت جمعه و قضاوت شهر اصفهان را نيز به عهده داشتند. بعد از محقق كركي، ايشان از با نفوذترين علماي دوران صفوي بودند، به طوري كه بعضي از مخالفان، او را مخترع مذهب شيعه ملقب ساختند (2). علامه در مدت تصدي‏شان بر منصب شيخ‏الاسلامي فعاليتهاي سياسي مهمي را انجام دادند كه به اجمال به چند مورد آن اشاره مي‏شود.
1ـ مرحوم مجلسي بعد از به دست گرفتن اجراي احكام شرع در دوران سلطنت شاه سليمان نخستين كاري كه انجام داد، شكستن بت كفار هند در شهر اصفهان بود: "روزي به گوش شيخ رسيد كه جماعتي از كفار هند پنهاني بتي را كه در شهر اصفهان بوده، مي‏پرستيدند. پس حكم شرعي به شكستن آن بت صادر كرد و سعي و تلاش كفار مؤثر نيفتاد و هر چه مال و منال و هدايا تقديم همايوني نمودند كه بلكه آن داهيه را از سر معبود خودشان دفع كرده باشند، سودي نبخشيد و بر حسب حكم نافذ آن عالم رباني، بت را شكستند".(3) اهميّت اين كار مرحوم مجلسي در آن بود كه وجود بت در پايتخت كشور مدعي شعار توحيد و نفي شرك و بت‏پرستي، مايه ننگ آن محسوب مي‏شد.اين اقدام وي در زمان خود و بعد از وي مورد تحسين و ستايش عالمان ديني قرار گرفت. به گفته ملك الشعرا "اين عمل در ترويج شيخ، فايدتي بزرگ حاصل نمود".(4)
2ـ مورخان نوشته‏اند: در مراسم تاج‏گذاري شاه سلطان حسين صفوي، شاه اجازه نداد كسي از صوفيان به رسم معمول شمشير را زيب پيكر وي سازد، و در عوض انجام آن را از شيخ‏الاسلام خواست.(5) علامه مجلسي با دست خود شمشير سلطنت را به كمر شاه بست و خطبه مراسم تاج‏گذاري را نيز انشا نمود. شاه صفوي در مقام سپاس از اين اقدام علامه اظهار داشت: در عوض اين خدمت چه خواسته‏اي دارند تا آنها را برآورده سازد. علامه مجلسي سه خواسته را عنوان كرد: نخست، منع شراب؛ دوم، منع جنگ طايفه‏ها و سوم، منع دستجات كبوتربازي. شاه خواسته‏هاي ايشان را پذيرفت و بي‏درنگ فرمان لازم را صادر كرد.(6)
در مورد خواسته دوم و سوم، بايد اوضاع اجتماعي آن روز اصفهان و ديگر شهرهاي ايران ملاحظه شود؛ چرا كه در آن عهد، اشخاصي در پي ارتكاب اين اعمال موجب اذيت و آزار شهروندان مي‏گشتند. جنگ طايفه‏ها هم كه بنيان‏گذار آن شاه عباس اول بود،پيامدهاي ناگواري از قبيل كشته و زخمي شدن عده‏اي بي‏گناه را به دنبال داشت،اين دو مسأله از مسائل و مشكلات اجتماعي آن دوران محسوب مي‏شد، به گونه‏اي كه رفع اين منكرات جز با فرمانهاي حكومتي امكان‏پذير نبود.
درخواست نخست،بسيار مورد توجه و داراي اهميت بود. به نظر مي‏رسد علامه مجلسي با تيزبيني و آينده‏نگري كه داشت،متوجه انحطاط دولت مقتدر صفويه در آينده نه چندان دور شده بود؛ زيرا به گمان قوي، او از شراب‏خواري شاه سليمان و درباريان فاسد، آگاه بود.
به گفته شاردن "نمي‏توان باور كرد كه تاب و تحمّل اين پادشاه در نوشيدن مشروب تا چه اندازه است... شاه تقريباً هميشه مست است... حتي اين پادشاه، بزرگان و اشراف را نيز مجبور مي‏كرد مشروب بخورند..."(7).
تاريخ صفويّه پر از گزارش‏هايي است كه موّرخان درباره مي‌گساري پادشاهان آن داده‏اند. در ميان پادشاهان صفوّيه، جز شاه طهماسب و احتمالاً شاه اسماعيل اول و سلطان محمد خدابنده صفوي، بقيّه سلاطين اين سلسله به مي‌گساري و عياشي آلوده بودند. اعتياد به شراب در مورد جانشينان شاه عباس اوّل، يعني شاه صفي، شاه‏ عباس ‏دوّم، شاه سليمان و شاه سلطان حسين از حد گذشته ‏بود.
با توجه به حاكميت چنين شرايط نامناسب اخلاقي بر دربار صفوي و نيز جامعه آن روز مي‏توان گفت: علامه مجلسي از ابتداي تصدّي منصب شيخ‏الاسلامي در پي فرصتي مي‏گشت تا فرمان منع شراب را از شاه صفوي بگيرد، به گونه‏اي كه خود شاه و درباريان را نيز فرا گيرد. با وجود احتمال آلوده شدن شاه جديد به باده‏ نوشي و لزوم پيش‏گيري از آن، اظهار چنين
خواسته‏اي به منظور اجراي يكي از احكام الهي، ضروري مي‏نمود. بنابراين، آنچه وظيفه ديني و مسؤوليت سياسي وي اقتضا مي‏كرد، انجام داد.
البته بنا به گزارشهاي تاريخي، اقدامات علامه مجلسي در جلوگيري از آلوده شدن شاه صفوي به باده‏ نوشي، با توطئه مريم بيگم ـ عمه پدر شاه ـ با شكست مواجه شد و شاه سلطان حسين نيز مانند اعقاب و پدران خود به شراب ِ ممنوع آلوده گشت. به گفته مورخان "از آن به بعد سخت پاي‏بند شراب شد، به طوري كه ندرتاً هوشيار ديده مي‏شد و طبعاً ديگر قادر به تمشيت امور دولتي نبود."(8)
نتيجه ناديده گرفتن اين حكم شريعت، آن بود كه شاه سلطان حسين بر اثر افراط در باده ‏نوشي و عياشي چنان سست عنصر و بي‏اراده گشت كه در حمله افغان با دست خود تاج و تخت سلطنت را به محمود افغان تسليم كرد.
3ـ از ديگر اقدامات سياسي علامه مجلسي تأليف رساله مستقل ساده و روان فارسي به نام "آداب سلوك حاكم با رعيّت" را مي‏توان ذكر كرد. اين رساله ترجمه عهدنامه مالك اشتر به ضميمه سه حديث ديگر است. از آنجا كه مسلك علمي علامه مجلسي، به مسلك اخباري نزديك بوده، قهراً سياست‏نامه را نيز با همان روش تأليف كرد. به نظر مي‏رسد علامه مجلسي با مشاهده فساد دولت‏مردان صفوي و گرايش آنها به عياشي، تجمل‏گرايي، اسراف و تبذير، راحت‏طلبي، ظلم و ستم نسبت به مردم و غفلت آنان از امور كشورداري، در صدد نگارش اين رساله برآمد و هدف از تأليف آن را "تنبيه ارباب غفلت و اصلاح اصحاب دولت"(9) بيان كرد. تاريخ تحرير اين رساله كه با عنوان "كيفيّت سلوك ولات عدل با كافّه عباد" نيز نام‏گذاري شد، بنا بر قولي به سال "1103 ه".ق" در زمان سلطنت شاه سليمان صفوي ذكر شده است.(10)

پي نوشت ها :

1- ميرزا محمد علي مدرس، ريحانةالادب، ج‏5، ص‏246.
2- همان، ص‏194.
3- مهين پناهي،علامه مجلسي و آثار فارسي او،ص‏66 و 67.
4- لارنس لكهارت، انقراض سلسله صفويّه، ترجمه دكتر دولت شاهي،ص‏44 و سيد عبدالحسين خاتون آبادي، وقايع السنين و الأعوام، ص‏541.
5- لارنس لكهارت، همان و حسن طارمي،علامه مجلسي،ص‏97.
6- لارنس لكهارت،همان،ص‏46.
7- همان.
8- علامه محمد باقر مجلسي، بيست و پنج رساله فارسي، ص‏135.
9- سيد مصلح الدّين مهدوي، زندگي‏نامه علامه مجلسي، ج‏2،ص‏203.
10- علامه محمد باقر مجلسي، حيات‏القلوب، ج‏1،مقدمه.

منبع: www.nezam.org
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image