|
کرمانشاه
-(1 Body)
|
کرمانشاه
Visitor
391
Category:
دنياي فن آوري
نسيم داشت براي قاصدک از شهري که نزديکش بودند تعريف مي کرد. آن قدر تعريف کرد که قاصدک گفت:«بس است ديگر.اين قدرتعريف نکن.دلم آب شد. کمي تندتر برو تا زودتربه اين شهر برسيم.» شهر،شلوغ بود. آدم ها مي رفتند و مي آمدند.دور شهر پر از کوه و تپه بود.يک کوه بزرگ هم کنار شهر بود که رويش عکس آدم تراشيده بودند.قاصدک گفت:«واي...چه شهر زيبايي؟» بعد فرياد زد و گفت:«اي شهر قشنگ و قديمي ،اسم تو چيست؟» اسمم چيه؟کرمانشاه قشنگم و قديمي مردم من چه خوبند چه خوبند و صميمي
بيا ببين که اين شهر يه شهر روياييه ببين که«طاق بستان» چه جاي زيباييه
بيا که خيلي خيلي قشنگ و با صفايم بيا و لذت ببر از نون برنجي هايم منبع:نشريه سنجاقک،شماره 56 /خ
|
|
|