اشاره
شهيد راه فضيلت، آيتاللهسيد اسدالله مدني، در شمار عالماني است که از عمر شريف خود در راه احياي معارف اسلامي و نشر فرهنگ اهلبيت عليهمالسلام بهره برد و در سنگرهاي گوناگون، به ستيز با جهل و تباهي و ستم پرداخت.
وي از جواني قدم در راه مبارزه با طاغوت نهاد و در اين راه، دستگيريها و تبعيدهاي مداوم را به جان خريد. در سالهاي دوري از وطن و زندگي در نجف اشرف، جاذبه معنوي او، روشنضميران حقيقتجو را همانند پروانههاي عاشق، گرداگردش جمع کرد و آنان را از محضر پر فيضش سيراب ساخت. همزمان با اوجگيري قيام مردمي در خرداد 1342 و تبعيد امام خميني رحمهالله به نجف اشرف، همواره مدافع امام بود و در کنار آن رهبر فرزانه، در پاسداري از اسلام کوشيد. وي پس از انقلاب نيز در کنار امام و ياران گرانقدرش، در حفظ آرمانهاي نظام اسلامي و دفع توطئههاي دشمنان نظام، عاشقانه تلاش ميکرد. شهيد مدني، در طول زندگي پرثمرش، خدمات ارزندهاي به اسلام و ملت ايران در نقاط مختلف کشورمان به يادگار گذاشت و سرانجام به دست منافقان کوردل، در محراب نماز جمعه به شهادت رسيد.
تولد و تحصيلات
آيت اللّه سيد اسدالله مدني دهخوارقاني، در سال 1293، در روستاي آذرشهر يا دهخوارقان، از توابع تبريز پا به عرصه وجود نهاد. در چهار سالگي مادر و در شانزده سالگي پدر خود را از دست داد و دوران کودکي را با رنج و سختي به پايان رسانيد.
سيداسدالله در اوايل جواني، به سلک طالبان علم و کمال راه يافت و دروس ابتدايي را در حوزه علميه يزد فرا گرفت. قلب لبريز از عشق و شعف به معارف اسلامي، او را واداشت که سالها در کنار بارگاه فاطمه معصومه عليهاالسلام ؛ ماندگار شود و از محضر بزرگان دانش فقه و اصول بهرهمند گردد. وي مدتي در محضر استاداني چون آيتالله حجت کوه کمري، آيتالله سيدمحمدتقي خوانساري و چهار سال در محضر امام خميني رحمهالله حضور يافت و از درسهاي فلسفه، عرفان و اخلاق ايشان بهره فراوان برد و همين کلاسهاي درس سبب شد عشقش به حضرت امام فزوني يابد.
پس از آن، سالهاي هجرت از وطن را در کنار بارگاه قدسي امام علي عليهالسلام ، زانوي ادب بر زمين نهاد و شب و روز در فضاي آکنده از معنويت حوزه علميه نجف، از دانش و معارف بزرگاني چون آيتالله حکيم، آيتالله سيدابوالحسن اصفهاني و آيتالله عبدالهادي شيرازي بهره برد تا سرانجام به درجه اجتهاد رسيد.
آغاز مبارزات
آيتالله مدني افزون بر استعداد خاصي که در زمينه تحصيل از خود نشان ميداد، مبارزي بيامان و سازشناپذير بود. وي پس از چندين سال دوري از وطن، در سال 1331، با کولهباري از دانش از نجف اشرف به زادگاه خود بازگشت. او که از جواني همت خود را در راه مبارزه با ستم و فساد قرار داده بود، در نخستين برخورد آشکار با رژيم طاغوتي، مردم را به مقابله با توليد و فروش محصولات کارخانه بزرگ مشروبسازي آذرشهر تشويق کرد و خواستار برچيده شدن فوري اين کارخانه شد. وي در سخنراني، با تهديد مزدوران رژيم پهلوي گفت که پانزده روز مهلت دارند تا کارخانه مشروبسازي را از آذرشهر بردارند. در غير اين صورت، مردم بساط آن را برخواهند چيد و هر کس در اين راه کشته شود، شهيد است. در آن سالهاي سياه که هيچ فريادي بلند نميشد و هيچ ندايي براي دفاع از اسلام و مسلمانان برنميخواست، اين تهديدها و سخنرانيها، از کسي جز مدني ساخته نبود.
اقامه نماز عيدفطر
شهيد آيتالله مدني که از تمام فرصتها براي مبارزه با رژيم پهلوي سود ميجست، در مبارزاتش بر ضدرژيم ميکوشيد از پيشوايان معصوم عليهالسلام پيروي کند. به همين دليل، با نزديک شدن عيدفطر سال 1331، زمزمه نماز پرشور عيد فطر در خارج از شهر، در بين مردم به گوش رسيد. شهيد مدني در اجتماع مردم در مسجد جامع شهر اعلام کرد: «اي مردم! فردا، نماز عيد را در خارج از شهر اقامه خواهيم کرد. کساني که حميّت و غيرت اسلامي دارند، فردا صبح در محل حاضر باشند.» پس از اعلام اين مطلب، مردم يکپارچه پاسخ ميدهند: «کفنهاي ما آماده است و ما آماده هر گونه فداکاري در راه اسلام هستيم».
پس از اقامه نماز و خطبههاي پرشور آن شهيد آسماني، راهپيمايي پرشوري شکل گرفت و شهيد مدني با گامهايي بلند و استوار، پيشاپيش جمعيت حرکت ميکرد. اين شور اسلامي در مردم سبب شد تا عدهاي از سربازان که براي حفاظت از اماکن دولتي گماشته شده بودند، سلاحهايشان را زمين بگذارند و به توده مردم بپيوندند. در اين هنگام، شهيد مدني به سخنراني پرداخت و مردم را به آرامش دعوت کرد. آنها نيز در حالي که راضي و خشنود از حرکت ضدطاغوتيشان بودند، بر سر و دستهاي او بوسه زدند و با تأييد اين حرکت اسلامي، به آن خاتمه دادند.
پيآمدهاي نماز عيد
شهيد مدني با درايت و هوشياري خاص خود توانست باورهاي مردم را به خوبي هدايت کند و آنها را با اقامه نماز عيد، به مقابله با رژيم بکشاند. از اين رهگذر، نخستين راهپيمايي اعتراضآميز در برابر نظام شاهنشاهي به سال 1331 ترتيب داده شد. به دنبال حرکت عميق و عظيم آيتالله مدني، وحشت بيسابقهاي مسئولان را فرا گرفت، بهگونهاي که افراد سرشناس و فعال راهپيمايي، شناسايي و در عمليات وحشيانهاي دستگير و زنداني شدند. اين بار نيز شهيد مدني از غيرت ديني مردم بهره جست و آنها را به تحصن در تلگرافخانه براي آزادي دستگير شدگان دعوت و تشويق کرد. مردم متحصن به دستور شهيد مدني، بر درخواست خود پافشاري کردند و آيتالله مدني نيز در سخنان شورانگيزي، آخرين اخطار را به مسئولان داد و گفت: «اگر تا فردا زندانيان که به جرم دفاع از اسلام دستگير شدهاند، آزاد نگردند، ما خودمان ميدانيم آنها را چهطور آزاد کنيم.» به دنبال سخنان کوبنده و تهديد آيتاللهمدني، زندانيان و در واقع، ترتيب دهندگان نخستين راهپيمايي و تظاهرات مخالف با حکومت پهلوي، آزاد و پيروزمندانه وارد شهر شدند.
آيتالله مدني در همدان
آيتالله مدني، در دوران اقامت در نجف، به طور مرتب به ايران سفر ميکرد و مبارزه با مفاسد اجتماعي و مظاهر طاغوت، يکي از کارهاي اصلي او بود و به همين دليل، پيوسته از شهري به شهر ديگر تبعيد ميشد. البته اين سختيها هرگز مانع انجام رسالت و وظيفهاش در برابر اسلام نميشد و همواره در شهرهاي مختلف به تبليغ و روشنگري ميپرداخت. او نخستين حرکت تبليغي خود را از روستاي مرادبيک همدان، هنگام تبعيد به آنجا شروع کرد، چنانکه خود ميگفت: «من ديدم بايد همدان را حرکت بدهم. از يک ده کار را شروع کردم تا مردم ببينند، بعد گرايش پيدا کنند.» وي دستور داد کسي حق ندارد بدون حجاب اسلامي وارد روستا شود. همچنين فروختن و نوشيدن مشروبات الکلي را ممنوع کرد و بدين ترتيب، روستاي مرادبيک، به روستايي نمونه تبديل شد.
اين رفتار سبب شد مردم همدان گرد او جمع شوند و در مبارزات سياسي بر ضد رژيم، شهيد مدني، رهبري و ارشاد مردم را به عهده گرفت. او در سالهاي 41 و 42 و پس از قيام پانزده خرداد، به مبارزاتش در اين شهر شدت بخشيد. شهيد مدني در سالهاي حضور در همدان، افزون بر فعاليتهاي مبارزاتي، خدمات ارزندهاي نيز داشت. از آن جمله ميتوان به ساخت مدرسه ديني در روستاي دره مرادبيک همدان، مدرسه علميه در همدان، مؤسسه مهديه و صندوق تعاون و امور اجتماعي اشاره کرد.
تبعيدگاههاي شهيد مدني
شهيد محراب، آيتالله مدني هرگز لحظهاي نياسود. اينک نه تنها تبريز و آذربايجان که ديگر شهرهاي کشورمان نيز خاطرات شيريني از او دارند. همدان و خرمآباد، ياد تبعيدي غريبي را که بذر مبارزه در دلهاي مردم ميافشاند، به يادگار دارند. نقش محبتها و مردانگيهاي او را نورآباد مَمَسني در استان فارس و بندرکنگان جاودانه ساختهاند و مردم مهاباد، اعم از شيعه و سني مهرش را در دل دارند؛ چرا که او بزرگمنادي وحدت در سالهاي رواج تفرقه و نفاق در آن شهرها بود.
همگام با امام خميني رحمهالله
پس از قيام پانزده خرداد 1342 و تبعيد امام خميني رحمهالله به عراق، شهيد مدني، از کساني بود که در سختترين روزها در کنار ايشان بود. او چه در نجف و چه در روزهايي که براي تبليغ به ايران سفر ميکرد، از امام سخن ميگفت و رسالت و وظايف مؤمنان را در برابر رژيم گوشزد ميکرد. از اين رو، بارها تحت تعقيب قرار گرفت. از سال 1341 که اخبار مربوط به شروع نهضت اسلامي در ايران به رهبري امام خميني رحمهالله به نجف رسيده بود، شهيد مدني، حرکت گستردهاي را در حمايت و پشتيباني امام در نجف ترتيب داد. از جمله اين حرکتها، تعطيل کردن کلاسهاي درس، برپايي سخنراني و جلسههاي متعدد در مساجد و برپايي راهپيمايي عظيم مردمي به طرفداري از مبارزات امام خميني رحمهالله بود. اين کارها، در انتشار خبر نهضت اسلامي در ايران و مطرح ساختن آن در اذهان مردم جهان بسيار مؤثر واقع شد. با تبعيد امام خميني قدسسرهم به نجف اشرف، شهيد مدني، در تبيين مقام علمي و تبليغ موقعيت سياسي امام کوشيد. با آنکه حکومتهاي طاغوتي ايران و عراق با توطئه برنامهريزي شده در مخدوش جلوه دادن شخصيت علمي و اخلاقي امام خميني رحمهالله ميکوشيدند، شهيد مدني با شرکت در جلسههاي درس امام و نماز جماعت ايشان، توجه طلاب و مردم را به ايشان معطوف ميداشت. او به اندازهاي براي شخصيت سياسي و علمي امام ارزش قائل بود که وقتي عدهاي از شهيد مدني به علت شخصيت بالاي علمياش رساله علميه ميخواهند، مخالفت ميکند و ميگويد: «وقتي مرجعي همچون آيتالله العظمي امام خميني وجود دارد، ما بايد همه مروّج چنين مرجعي باشيم».
در سنگر جبهه
پس از به ثمر رسيدن پقيام خونين ملت ايران به رهبري امام خميني رحمهالله ، شهيد مدني، فصل ديگري از فعاليتهاي خود را براي پاسداري از انقلاب شکوهمند اسلامي آغاز کرد. پس از آغاز جنگ تحميلي، او با روشنگري سربازان، در تقويت روحيه رزمندگان اسلام نقش بسزايي داشت. شهيد مدني با پوشيدن لباس رزم و شرکت در جبهههاي نبرد، حضور در کنار سپاهيان اسلام و شرکت در مجالس دعا و نيايش آنان، مشوق بزرگي براي رزمندگان به شمار ميآمد.
امام جمعه تبريز
پس از پيروزي انقلاب اسلامي، شهيد مدني به دعوت مردم همدان به اين شهر رفت و مردم آن ديار، او را به نمايندگي مجلس خبرگان انتخاب کردند. ايشان در تدوين قانون اساسي در کنار بزرگاني چون آيتالله بهشتي، آيتالله دستغيب، آيتالله صدوقي و ديگر بزرگان بسيار ميکوشيد. شهيد مدني پس از شهادت نخستين امام جمعه تبريز، آيتالله قاضي طباطبايي، به عنوان نماينده امام و امام جمعه تبريز منصوب گشت و در مسند امامت جمعه، شب و روز تلاش ميکرد. او طلايهدار وحدت مردم مسلمان آذربايجان، باني کارهاي عمراني و معلم اخلاق مردم بود و به قدري آنان را تحت تأثير تقواي خويش قرار داد که امت خداجوي آذربايجان، ايشان را اسلام مجسم ميدانستند. رشادت و شهامت آن بزرگوار، به قدري مردم را مجذوب سيماي ملکوتي و حياتبخش او کرد که در حوادث ناگوار، همگان با پيروي از او و کلام آرامشبخش و دلنشين وي، توانستند توطئهها را سرکوب کنند.
شهيد محراب
شهيد مدني، اين مبارز آگاه و شجاع، مدافع و حامي رهبري و ستاره درخشان آسمان روحانيت، پس از دهها سال مبارزه بيامان با ظلم طاغوت، در بيستم شهريورماه سال 1360، در محراب نماز جمعه تبريز پس از اقامه نماز جمعه و پيش از اقامه نماز عصر، به دست منافقان کوردل به شهادت رسيد و سر به سجودي ابدي نهاد. روح بزرگش به ملکوت اعلي پيوست و نفس مطمئنهاش، راضي و مرضي در پيشگاه خدايش آسود. پيکر پاک آن شهيد جاويد پس از تشييع در شهرهاي تبريز و قم، در حرم حضرت معصومه عليهاالسلام آرميد. روحش شاد و راهش پررهرو باد!
منبع: سايت حوزه
/س