جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
دو خطابه اخلاقي از شهيد آيت الله مدني (ره)
-(1 Body) 
دو خطابه اخلاقي از شهيد آيت الله مدني (ره)
Visitor 520
Category: دنياي فن آوري

1. سخنراني شهيد در جمع ائمه جمعه کشور

براي من موجب خجلت است که موعظه کنم . خودم را بيش‏تر از همه به موعظه محتاج مي‏بينم، لکن به عنوان اجابت ... .
گاهي انسان جمعيت زيادي پشت‏سر يا پاي خطابه‏اش مي‏بيند و مغرور مي‏شود، در صورتي که هر کس خود را بهتر مي‏شناسد، با اعتقاد مردم به عدالت‏بنده، من که عادل نمي‏شوم . گاهي انسان فکرهايي مي‏کند، من امام جمعه هستم، جمعيتي گوش به فرمان من مي‏کنند، جمعيتي به واسطه من آگاه مي‏شوند و امثال اين‏ها ... بله، درست است، اي بسا با يک جمله جناب عالي هزاران مفسده دفع شده، افراد زيادي به راه راست آمده‏اند، با خدا آشنا شده‏اند، اما بايد ببينيم ما خودمان آشنايي مان چقدر است؟ ... . راستي اينها براي خدا بوده؟ اگر مشکلي پيش آمد که به دست من حل شد، آيا اگر به دست‏شخص ديگري هم دفع مي‏شد، اين خوشحالي را داشتم يا نه! آيا ميل نداشتم به واسطه من باشد!
بنده که خودم گاهي به حسابم مي‏رسم، قسم مي‏دهم خدا را که به عزت و جلالت و کبريائيت و به خاصان درگاهت، از ما حساب دقيق نگير! همان ظواهر ما را حساب کن و ما چيز ديگري نمي‏خواهيم!
ارزش عمل به نيت است و نيت‏براي غير خدا به چه درد مي‏خورد! اگر غير الله منظور باشد، با خواسته ديگران چه فرقي مي‏کند! من ديگر با فلان سياستمداري که فقط و فقط در راه سياست هايش هست و کاري با «دين‏» ندارد، فرقي پيدا نمي‏کنم، بلکه بدتر از او هم مي‏شوم; به جهت اين که او هيچ کدام از کارهايش به عنوان اسلام نبود، سياستمداري بود، داشت فعاليت مي‏کرد و پيروز مي‏شد، اما من چطور! در صورتي که به مفاد آيه «لا تجعلوا الله عرضه لايمانکم‏» ، انسان فکر کند، مي‏بيند که خيلي چيزهايش در خيلي از هدف‏هايي که داشته تابع هوا بوده و کار را به اسم خدا کرده . يکي از برداران چيزي نوشته بود، مرا متاثر کرد . حرف هايش هم درست‏بود . نوشته بود که خواهشمنديم آقايان، امام را براي خودشان حربه قرار ندهند، خودشان چيزهايي مي‏خواهند به امام نبندند . من هدف‏هاي شخصي خود را به اسم امام پياده نکنم . حالا اگر امام زمان (عليه السّلام) را حربه خودمان قرار دهيم، چطور! اگر رسول اکرم را حربه خود قرار داديم، چطور!
در شرح حال مرحوم شيخ محمد حسين اصفهاني ديدم که وقتي وارد اصفهان شد، خيلي مورد توجه و استقبال مردم قرار گرفت . وقتي نماز مي‏رفت، نيم‏ساعت قبل از نماز خلوت مي‏کرد و به حساب هايش مي‏رسيد . ما هم خوب است روزهاي جمعه، علاوه بر تذکراتي که داده شد، «عليکم باعز الانفس‏» ، نسبت‏به اعزانفس که خودمان هستيم، دقت کنيم .
از ام‏سلمه، همسر گرامي رسول خدا (صلّي الله عليه و آله و سلّم) نقل شده که فرمود: شبي رسول اکرم (صلّي الله عليه و آله و سلّم) در خانه من تشريف داشت، يک وقت‏بيدار شدم ديدم پيامبر خدا نيست . بلند شدم اين گوشه و آن گوشه، صداي ناله شنيدم . متوجه شدم در يک گوشه، رسول اکرم به سجده افتاده و به شدت گريه مي‏کند، عرض مي‏کند: «الهي لا تسلبني صالح ما انعمت‏به علي ابدا، الهي لا تردني في سوء استنقذتني منه ابدا الهي لا تکلني الي نفسي طرفه عين ابدا .» - خداوند ما را از بدي‏ها که طاغوت و دشمن برايمان به وجود آورده، نجات داد، اما اگر گرفتار طاغوت نفس و هوا بوديم، بايد فکر کنيم، ببينيم آيا از اين طاغوت نجات پيدا کرده‏ايم؟
ام سلمه مي‏گويد: گريه‏ام گرفت، پيامبر خدا فرمود: چرا گريه مي‏کني؟ عرض کردم يا رسول الله! شما هستيد که مي‏گوييد: «خداوندا نعمت صالحت را از من نگير، و در بدي‏ها رهايم نکن و لحظه‏اي مرا به خودم وانگذار ...» پس رسول خدا (صلّي الله عليه و آله و سلّم) نيز گريه کرد و فرمود: چرا گريه نکنم، حضرت يونس (عليه السّلام) در يک چشم به هم زدن به حال خود واگذار شد، مبتلا شد به آنچه که شد .

2. خطابه واپسين (قبل از شهادت)

شما و خودم را به تقواي خدا سفارش مي‏کنم، زيرا راه نجاتي جز تقوا نداريم . روز جمعه روزي است که ما دردهايمان را دوا کنيم و درد اول هر انساني خود انسان است; براي اين که هر اندازه به کمال برسد، اگر [روح] مريض باشد، کمال براي او فايدهاي ندارد . آيه قرآن و همچنين اعتقاد ما اين است که کلمه‏اي از زبان انسان در نمي‏آيد، مگر اين که همراه آن نگهباني مهيا مي‏باشد تا کلام را حفظ کند . (1)
حال که ما معتقديم هر کلمه‏اي از زبان انسان در آيد، نوشته خواهد شد و فردا بايد حسابش را بدهد، پس هر حرفي که مي‏زنيم بايد به نفع اسلام و انقلاب باشد، نصيحتي براي مسلمين باشد و يا حداقل براي کسب حلال زده شود . اگر حرفي که مي‏زني، به نفع اسلام و مسلمين نباشد، در صحيفه کارهاي ثواب نوشته نمي‏شود! ... بنابراين، بر مسلمانان لازم است‏حرفي که مي‏زنند، حساب شده باشد . در زنده و زنده کننده اهل بيت عصمت (عليهم السّلام) حديثي وارد شده است - اعتقاد ما اين است که در عرصه قيامت هم بايد حاضر باشيم - به اين ترتيب مي‏فرمايد که ظرفي پر از خون روي کسي مي‏پاشند و مي‏گويند: اين سهم توست از خون فلان کس که به ناحق ريخته شده! مي‏گويد خدايا! من که در قتل کسي شرکت نکرده‏ام، من که کسي را نکشته‏ام؟ مي‏گويند: تو يک کلمه حرف زدي و آن حرف، برزگ شد و به جايي رسيد که در ريختن خون يک مسلمان، اين حرف مؤثر افتاد . (حرف تو به قدري شاخ و برگ پيدا کرد که در نتيجه آن، به اندازه اين حرف در قتل آن مسلمان شريک شدي). چطور امکان دارد کسي با حرفش در ريختن خون شرکت کند! مبادا حرفي پشت‏سر کسي بزنيد که آن حرف منجر به کشته شدن و ريخته شدن خون‏ها شود . براي همين است که مي‏گويند: عمده‏ترين چيزي که موجب جهنم رفتن انسان مي‏شود، زبان انسان است . علي (عليه السّلام) که مي‏فرمايد: منطقهم الصواب: يعني مواظب هستند که گفتارشان، گفتار خوبي باشد .
انسان مسلمان متواضع مي‏شود، تکبر در او راه ندارد . ضرر منيت و نفع تواضع چيست؟ اين را بايد بدانيد که تواضع و اخلاق حسنه رسول اکرم (صلّي الله عليه و آله و سلّم) بود که سبب شد اسلام عالمگير شود . خدا لعنت کند کساني را که جلو پيشرفت اسلام سنگ انداختند . رسول اکرم (صلّي الله عليه و آله و سلّم) با کيفيتي که اسلام را بنيانگذاري کرده بود و به طريقي که اميرالمؤمين آن را تعقيب مي‏کرد و با اخلاقي که داشتند، و اگر نبود فعاليت‏هاي منافقين داخلي و ستون پنجم، اخلاق اسلامي اينها دنيا را جلب مي‏کرد . با اين که در زمان ائمه اطهار (عليهم السّلام) حکومت در دست‏بيگانگان بود و آن‏ها افرادي عادي بودند که به هيچ نحو قدرت فعاليت نداشتند و حتي سوال کردن از آنها محدود بود، با اين همه آن‏ها با اخلاقشان توانستند افراد کثيري از ملل مختلفه را به اسلام آورند . همچنان تکبر ابوجهل و امثالش خودشان و ملت هايشان را خاکسترنشين کرد .
«و حجدوا بها و استيقنتها انفسهم ظلما و علوا فانظر کيف کان عاقبه المفسدين .» (2) اين آيه يکي از آيات عجيب قرآن است، گروهي بودند که آيات الهي و نبوت رسول اکريم و انبيا را انکار مي‏کردند، زير بار نمي‏رفتند، ولي در نفس‏هايشان يقين داشند، ابوجهل، پيغمبر اکرم را از ما بهتر مي‏شناخت، همان طور که بني‏صدر امام را بيش‏تر از من و شما مي‏شناخت . انکار کردند آيات الهي را در حالي که يقين داشتند . وقتي انسان به حدي برسد که حتي انسانيت‏خودش را زير پايش بگذارد و آيات الهي را انکار کند، منشاش چيست؟ همان خودبيني است که اين انسان به آنچه که يقين دارد، عمل نمي‏کند و زيربار نمي‏رود، منيت و خودبيني و علوطلبي است که باعث مي‏شود انسان، انسانيت‏خود را زير پا گذارد . ببين که عاقب کار اين‏ها به کجا مي‏رسد .
خدا بر خود واجب کرده است هر کسي هر معصيتي را که کرده، علاوه بر عذاب آخرت، در دنيا نيز به بلائي نظير آن معصيت مبتلا کند . مثلا کسي که عمدا روزه‏اش را بخورد، ممکن است از گرسنگي بميرد، يعني به قدري گرسنه شود و چيزي نتواند بخورد که بميرد و [نعوذبالله] با عداوت خدا از دنيا برود . شخصي از روي منيت «من‏» بگويد و زيربار حق نرود، نتيجه‏اش اين است که به ذلت مبتلا شود، خوار شود و به جاي اين که به مقام بالايي برسد، پايين‏تر رود! محمدرضاي خائن منفور کاملا رهبر انقلاب را مي‏شناخت و کاملا مي‏دانست که کيست و چه مي‏گويد، حتي در مجلسي اقرار کرده بود که مرجع بايد اين چنين باشد، ولي از جهت منيت‏به نصحيت امام گوش نداد و در نتيجه، با ذلت فرار کرد و به سادات، نوکر آمريکا و اسرائيل پناهنده و بالاخره در زير پاي فرعون به خاک سپرده شد .
مي‏گويد تا متوجه باشيم که اگر هر کدام از ما به اندازه خود متکبر باشيم، و الله مبتلا خواهيم شد .
در گذشته، شخصي در تبريز بود که ظاهرا جزو افراد مهم آن زمان به حساب مي‏آمد . روز اول هر سال با تمام مشکلات که مسافرت داشت، با ماشين به مراغه مي‏رفت و در مقابل يک صوفي بي‏سواد تعظيم کرده و دستش را مي‏بوسيد . يک وقتي از پيرمرد عاقلي پرسيدم: اين بدبخت چرا اين کار را مي‏کند . گفت: نتيجه عمل اوست! اين شخص در مقابل مرحوم آيت الله انگجي تواضع نکرده، حالا بايد در مقابل يک نفر آدم بي‏سواد خائن تواضع کند! بني‏صدر هم در مقابل امام و رهبر انقلاب تواضع نکرد، بايد به صهيونيسم پناهنده شود . واقعا ذلت‏بالاتر از اين نمي‏شود .

پي نوشت :

1) برگرفته از مضمون سوره ق، آيه 18
2) نمل/14

برگرفته از : پگاه حوزه ، شماره 103
منبع:سايت حوزه نت
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image