جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
آداب سفر به روايت علامه مجلسي
-(9 Body) 
آداب سفر به روايت علامه مجلسي
Visitor 463
Category: دنياي فن آوري

سفرهاي نيک و بد و ايام و ساعات نيک و بد از براي سفر

از حضرت صادق عليه‏السلام منقول است که در حکمت آل داود نوشته است که نبايد کسي سفر کند مگر از براي سه چيز: سفري که توشه آخرت در آن حاصل شود يا سفري که باعث مرمت امور معاش گردد يا سفري که از براي سير و لذتي باشد که حرام نباشد.
در حديث ديگر فرمود: سفر کنيد تا بدن‏هاي شما صحيح شود و جهاد کنيد تا غنيمت دنيا و آخرت بيابيد و حج کنيد تا مال دار و بي‏نياز شويد.
در حديث ديگر فرمود: سفر، قطعه‏اي است از عذاب، چون کار شما در سفر ساخته شود، زود به اهل خود برگرديد.
در حديث صحيح منقول است که محمد بن مسلم از حضرت صادق عليه‏السلام پرسيد: به زميني مي‏روم که در آن جا به غير از برف و يخ چيزي نيست. فرمود: چون مضطر است تيمم کند و ديگر به همچنين زميني نرود که دينش در آن جا هلاک شود.

دفع نحوست‏هاي سفر به تصدق و دعا

در حديث صحيح از حضرت صادق عليه‏السلام منقول است که تصدق کن و در هر روز که خواهي سفر برو.
در حديث صحيح ديگر منقول است که از آن حضرت پرسيدند: آيا کراهت دارد سفر کردن در روزي از روزها، مثل چهارشنبه و غير آن؟فرمودند: افتتاح سفر خود به تصدق بکن و هر وقت که خواهي به در رو.
در حديث صحيح ديگر منقول است که ابن ابي عمير گفت: من در علم نجوم نظر مي‏کردم و طالع را مي‏شناختم و در خاطرم مي‏خليد (1) در بعضي از ساعات بعضي از کارها را اختيار کردن. در اين باب به خدمت‏حضرت امام موسي عليه‏السلام شکايت کردم. فرمود: هر گاه در دل تو چيزي بيفتد تصدق کن بر اول مسکيني که مي‏بيني و برو که حق تعالي ضرر آن را از تو دفع مي‏کند.
در حديث ديگر از حضرت صادق عليه‏السلام منقول است که هر که در اول روز تصدق بکند، حق تعالي نحوست (2) آن روز را از او دفع مي‏کند.
در حديث ديگر منقول است که چون حضرت امام زين العابدين عليه‏السلام به بعضي از مزرعه‏هاي خود مي‏خواستند بروند، مي‏خريدند سلامتي خود را از خدا به آن چه ميسر مي‏شد از تصدق و اين تصدق را در وقتي مي‏دادند که پا در رکاب مي‏گذاشتند و چون خدا آن حضرت را به سلامت‏برمي‏گردانيد، شکر و حمد الهي مي‏کردند و تصدق مي‏کردند به آن چه ميسر مي‏شد.
در حديث‏حسن منقول است که عبد الملک به خدمت‏حضرت صادق عرض کرد: من مبتلا به علم نجوم شده‏ام و گاهي مي‏خواهم پي کاري بروم و به طالع نظر مي‏کنم، مي‏بينم که در طالع شري هست. مي‏نشينم و ترک رفتن مي‏کنم و اگر طالع نيک مي‏بينم، مي‏روم. حضرت فرمود: آن حاجت‏برآورده مي‏شود. آيا حکم به نجوم مي‏کني؟گفت: بلي. فرمود: کتاب‏هاي نجومت را بسوزان.
سيد بن طاوس رحمه الله روايت کرده است: چون خواهي متوجه سفري شوي، در چند وقت که سفر کردن در آن اوقات کراهت دارد، پيش از متوجه شدن سفر سوره حمد و قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق و آية الکرسي و سوره انا انزلناه و آخر آل عمران:
ان في خلق السموات و الارض. . .
تا آخر سوره بخوان: پس بگو:
«اللهم بک يصول الصائل و بک يطول الطائل و لا حول لکل ذي حول الا بک و لا قوة يمتازها ذو القوة الا منک اسالک بصفوتک من خلقک و خيرتک من بريتک محمد نبيک و عترته و سلالته عليه و عليهم السلام صل عليه و عليهم و اکفني شر هذا اليوم و ضره و ارزقني خيره و يمنه و اقض لي في متصرفاتي بحسن العافية و بلوغ المحبة و الظفر بالامنية و کفاية الطاغية الغوية و کل ذي قدرة لي علي اذيه حتي اکون في جنة و عصمة من کل بلاء و نقمة و ابدلني فيه من المخاوف امنا و من العوائق فيه يسرا حتي لا يصدني صاد عن المراد و لا يحل بي طارق من اذي العباد انک علي کل شي‏ء قدير و الامور اليک تصير يا من ليس کمثله شي‏ء و هو السميع البصير. »

آداب غسل و نماز و دعا در وقت‏بيرون رفتن

سيد بن طاوس- عليه الرحمه- روايت کرده است که چون اراده سفر نمايد، سنت است که غسل کند پيش از بيرون رفتن. در وقت غسل بگويد:
«بسم الله و بالله و لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم و علي ملة رسول الله و الصادقين عن الله صلوات الله عليهم اجمعين اللهم طهر به قلبي و اشرح به صدري و نور به قبري اللهم اجعله لي نورا و طهورا و حرزا و شفاء من کل داء وافة و عاهة و سوء مما اخاف و احذر و طهر قلبي و جوارحي و عظامي و دمي و شعري و بشري و مخي و عصبي و ما اقلت الارض مني اللهم اجعله لي شاهدا يوم حاجتي و فقري وفاقتي اليک يا رب العالمين انک علي کل شي‏ء قدير. »
در حديث معتبر از حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم منقول است که هيچ خليفه‏اي آدمي در اهلش نمي‏گذارد بهتر از آن که در وقت‏بيرون رفتن دو رکعت نماز بگزارد. پس بگويد: «اللهم اني استودعک نفسي و اهلي و مالي و ذريتي و دنياي و آخرتي و امانتي و خاتمة عملي. »
ابن طاوس- عليه الرحمه- گفته است که در رکعت اول قل هو الله احد و در رکعت دوم انا انزلناه بخوان.
در حديث معتبر منقول است که چون حضرت امام محمد باقر عليه‏السلام اراده سفري مي‏کردند، عيال خود را در حجره‏اي جمع مي‏کردند و اين دعا مي‏خواندند: «اللهم اني استودعک الغداة نفسي و مالي و اهلي و ولدي و الشاهد منا و الغائب اللهم احفظنا و احفظ علينا اللهم اجعلنا في جوارک اللهم لا تسلبنا نعمتک و لا تغير ما بنا من عافيتک و فصلک. »
سيد بن طاوس- عليه الرحمه- روايت کرده است که بعد از نماز اين دعا بخواند: «اللهم اني استودعک اليوم نفسي و اهلي و مالي و ولدي و من کان مني بسبيل الشاهد منهم و الغائب اللهم احفظنا و احفظ علينا اللهم اجمعنا في رحمتک و لا تسلبنا فضلک انا اليک راغبون اللهم انا نعوذبک من وعثاء السفر و کآبة المنقلب و سوء المنظر في الاهل و المال و الولد في الدنيا و الاخرة اللهم اني اتوجه اليک هذا التوجه طلبا لمرضاتک و تقربا اليک فبلغني ما اؤمله و ارجوه فيک و في اوليائک يا ارحم الراحمين. » و اگر خواهي اين دعا هم بخوان: «اللهم خرجت في وجهي هذا بلاثقة مني لغيرک و لا رجاء ياؤي بي الا اليک و لا قوة اتکل عليها و لا حيلة الجا اليها الا طلب رضاک و ابتغاء رحمتک و تعرضا لثوابک و سکونا الي حسن عائدتک و انت اعلم بما سبق لي في علمک في وجهي مما احب و اکره اللهم فاصرف عني مقادير کل بلاء و مقضي کل لاواء و ابسط علي کنفا من رحمتک و لطفا من عفوک و سعة من رزقک و تماما من نعمتک و جماعا من معافاتک و وفق لي فيه يا رب قضائک علي موافقة هواي و حقيقة عملي و ادفع عني ما احذر و مالا احذر علي نفسي مما انت اعلم به مني و اجعل ذلک خيرا لي لآخرتي و دنياي مع ما اسئلک ان تخلفني فيمن خلفت ورائي من ولدي و اهلي و مالي و اخواني و جميع خزانتي بافضل ما تخلف فيه غائبا من المؤمنين في تحصين کل عورة و حفظ کل مضيعة و تمام کل نعمة و دفاع کل سيئة و کفاية کل محذور و صرف کل مکروه و کمال ما يجمع لي به الرضا و السرور في الدنيا و الاخرة ثم ارزقني ذکرک و شکرک و طاعتک و عبادتک حتي ترضي و بعد الرضا اللهم اني استودعک اليوم ديني و نفسي و اهلي و مالي و ذريتي و جميع اخواني اللهم احفظ الشاهد منا و الغائب اللهم احفظنا و احفظ علينا اللهم اجعلنا في جوارک و لا تسلبنا و لا تغير ما بنا من نعمتک و عافية و فضل. »
در حديث معتبر منقول است که چون حضرت صادق عليه‏السلام اراده سفر مي‏کردند، اين دعا مي‏خواندند: «اللهم خل سبيلنا و احسن يسيرنا و اعظم عافيتنا» .
در روايت ديگر منقول است که چون حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم اراده سفري مي‏نمودند، اين دعا مي‏خواندند در وقتي که بر مي‏خواستند که متوجه شوند: (3) «اللهم بک انتشرت و اليک توجهت و بک اعتصمت انت ثقتي و رجائي اللهم اکفني ما اهمني و ما لا اهم له و ما انت اعلم به مني اللهم زودني التقوي و اغفرلي و وجهني الي الخير حيث ما توجهت. »
در حديث معتبر از حضرت موسي بن جعفر عليه‏السلام منقول است که هر که اراده سفري نمايد و در خانه خود بايستد و به جانبي که اراده دارد که متوجه شود، پس سوره حمد را از پيش رو و جانب راست و جانب چپ بخواند و آية الکرسي را نيز از پيش رو و از جانب راست و از جانب چپ بخواند. پس بگويد: «اللهم احفظني و احفظ ما معي و سلمني و سلم ما معي و بلغني و بلغ ما معي ببلاغک الحسن الجميل. » حق تعالي حفظ کند او را و آن چه با اوست و به سلامت دارد او را و آن چه با اوست و برساند او را و آن چه با اوست.
سيد بن طاوس- عليه الرحمه- روايت کرده است که چون بر در خانه بايستد، تسبيح حضرت فاطمه عليها السلام بخواند و سوره حمد و آية الکرسي را به نحوي که گذشت، بخواند. پس بگويد: «اللهم اليک وجهت وجهي و عليک خلفت اهلي و مالي و ما خولتني قد وثقت‏بک فلا تخيبني يا من لا يخيب من اراده و لا يضيع من حفظه اللهم صل علي محمد و آل محمد و احفظني فيما غبت عنه و لا تکلني الي نفسي يا ارحم الراحمين اللهم بلغني ما توجهت له و سبب لي المراد و سخر لي عبادک و بلادک و ارزقني زيارة نبيک و وليک امير المؤمنين و الائمة من ولده و جميع اهل بيته و عليهم السلام و مدني منک بالمعونة في جميع احوالي و لا تکلني الي نفسي و لا الي غيري فاکل و اعطب و زودني و التقوي و اغفر لي في الاخرة و لاولي اللهم اوجه من توجه اليک. »
و اين دعا نيز بخواند:
«بسم الله و بالله و توکلت علي الله و استعنت‏بالله و الجات ظهري الي الله و فوضت امري الي الله رب امنت‏بکتابک الذي انزلت و بنبيک الذي ارسلت لانه لا ياتي بالخير الهي الا انت و لا يضرب السؤء الا انت عز جارک و جل ثناؤک و تقدست اسماؤک و عظمت آلاؤک و لا اله غيرک. » به درستي که در روايتي وارد شده است که هر که صبح از خانه بيرون آيد اين دعا بخواند، بلايي به او نرسد تا شام به خانه برگردد، و هر که در شام بخواند و از خانه بيرون رود، بلايي به او نرسد تا صبح که به خانه برگردد.
در روايت ديگر وارد شده است که چون حضرت صادق عليه‏السلام به سفري مي‏رفتند، اين دعا مي‏خواندند: «اللهم احفظني و احفظ ما معي و بلغني و بلغ ما معي ببلاغک الحسن بالله استفتح و بالله و بمحمد صلي الله عليه و آله و سلم اتوجه اللهم سهل لي کل حزونة و ذلل لي کل صعوبة و اعطني من الخير کله اکثر مما ارجو و اصرف عني من الشر اکثر مما احذر في عافية يا ارحم الراحمين. » و اين دعا نيز مي‏خواندند: «اسئل الله الذي بيده ما دق و جل بيده اقوات الملائکة ان يهب لنا في سفرنا امنا و ايمانا و سلامة و اسلاما و فقها و توفيقا و برکة و هدي و شکرا و عافية و مغفرة و عزما لا تغادر ذنبا. »
از حضرت امير المؤمنين عليه‏السلام منقول است که چون کسي به سفري بيرون رود بگويد: «اللهم انت الصاحب في السفر و الحامل علي الظهر و الخليفة في الاهل و المال و الولد. » پس بايد آن دعاها که از براي خانه بيرون آمدن و سوار شدن در فصل‏هاي سابق گذشت، بخواند. پس چون سوار شود بگويد:
«الحمد لله الذي هدانا للاسلام و من علينا بمحمد و آله سبحان الذي سخر لنا هذا و ما کنا له مقرنين و انا الي ربنا لمنقلبون و الحمد لله رب العالمين اللهم انت الحامل علي الظهر و المستعان علي الامر اللهم بلغنا بلاغا تبلغ به الي خير، بلاغا تبلغ به الي رحمتک و رضوانک و مغفرتک اللهم لا ضيرک و لا خير الا خيرک و لا حافظ غيرک. »

ساير آداب بيرون رفتن و بيان چيزي چند که بايد با خود بردن

در حديث معتبر از حضرت امير المؤمنين عليه‏السلام منقول است که حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: هر که به سفري رود و با خود بردارد عصايي از چوب بادام تلخ و اين آيات را بخواند، حق تعالي او را ايمن گرداند از هر سبع درنده و هر دزدي و هر صاحب زهري تا به اهل خود برگردد و با او هفتاد و هفت ملک باشند که از براي او استغفار کنند تا برگردد و عصا را بگذارد. اين است آيات:
و لما توجه تلقاء مدين قال عسي ربي ان يهديني سواء السبيل و لما ورد ماء مدين وجد عليه امة من الناس يسقون و وجد من دونهم امراتين تذودان قال ما خطبکما قالتا لا نسقي حتي يصدر الرعاء و ابونا شيخ کبير فسقي لهما ثم تولي الي الظل فقال رب اني لما انزلت الي من خير فقير فجائته احديهما تمشي علي استحياء قالت ان ابي يدعوک تخف نجوت من القوم الظالمين قالت احديهما يا ابت استاجره ان خير من استاجرت القوي الامين قال اني اريد ان انکحک احدي ابنتي هاتين علي ان تاجرني ثماني حجج فان اتممت عشرا فمن عندک و م اريد ان اشق عليک ستجدني انشاء الله من الصالحين قال ذلک بيني و بينک ايما الاجلين قضيت فلا عدوان علي و الله علي ما نقول وکيل.
در روايت ديگر منقول است که چون حضرت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به سفر مي‏رفتند، شيشه روغن و سرمه‏دان و مقراض (4) و آينه و مسواک و شانه و سوزن و ريسمان و چيزي که با آن کفش را پينه کنند و تسمه‏هاي نعل را برمي‏داشتند.

آداب توشه برداشتن در سفر و آداب صرف کردن آن

از حضرت صادق عليه‏السلام منقول است که چون به سفر رويد، سفره با خود برداريد و طعام‏هاي نفيس در آن سفره بگذاريد. از حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم منقول است که از شرف آدمي آن است که توشه خود را نيکو گرداند هر گاه به سفري رود.
در حديث‏حسن منقول است که صفوان از حضرت صادق عليه‏السلام پرسيد: من اهل خود را با خود به حج مي‏برم. خرجي خود را در کمر خود مي‏بندم. حضرت فرمود: بلي، پدرم مي‏گفت: از قوت مسافر آن است که نفقه خود را حفظ کند.
در حديث ديگر منقول است که ديگري به آن حضرت عرض کرد: دراهمي (5) که در آن صورت‏ها نقش کردند با خود دارم و آن را در هميان (6) مي‏کنم و در کمر مي‏بندم در حالت احرام. فرمود: باکي نيست. خرجي تو است و اعتماد تو بعد از خدا بر آن است.

رفيق با خود بردن در سفر و آداب معاشرت ايشان

در احاديث معتبره بسيار وارد شده است: کسي که تنها به سفر رود ملعون است.
در حديث معتبر منقول است که حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم به حضرت امير المؤمنين عليه‏السلام وصيت نمود: يا علي!هرگز تنها به سفر مرو، که شيطان با يک کس است و از دو تا دورتر است. يا علي!شخصي که تنها به سفر مي‏رود گمراه است و دو کس که مي‏روند دو گمراهند و سه کس مسافرانند.
در روايت ديگر منقول است که شخصي به خدمت‏حضرت صادق عليه‏السلام آمد. آن حضرت پرسيدند: در راه کي مصاحب تو بود؟گفت: تنها بودم. فرمود: اگر من پيشتر تو را مي‏ديدم تو را نيکو تاديب مي‏کردم که چگونه بايد سفر رفت. پس فرمود: يک کس شيطان است و دو تا شيطانند و سه نفر مصاحبان‏اند و چهار نفر رفيقان‏اند.
به سند معتبر از حضرت موسي بن جعفر منقول است که هر که به سفري رود، بگويد: «ما شاء الله لا حول و لا قوة الا بالله اللهم انس وحشتي و اعني علي وحدتي و اد غيبتي. »
در حديث معتبر از حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم منقول است که رفيق به هم رسان، پس به سفر برو. و فرمود: دو کس با هم رفيق نمي‏شوند مگر آن که محبوب‏ترين ايشان نزد خدا و آن که ثوابش بيشتر است، آن است که مدارا با رفيقش بيشتر مي‏کند.
در حديث ديگر فرمود: بهترين رفيقان و مصاحبان نزد خدا چهار نفرند و هيچ گروهي زياده از هفت کس نمي‏شود مگر آن که صداهايشان بسيار مي‏باشد. پس از اين احاديث معلوم شد که اقل رفيقان سه نفرند و اکثر ايشان هفت، و آن که زياده از هفت‏خوب نيست در رفيقان هم توشه و هم سفره.
از حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم منقول است که سنت است که رفيقان هم توشه، اول خرجي‏هاي خود را به درآورند و بر روي يکديگر بگذارند، که اين بيشتر اعث‏خشنودي خاطر و نيکي اخلاق ايشان مي‏شود.
از حضرت امير المؤمنين عليه‏السلام منقول است که مصاحبت مکن در سفر با کسي که فضيلت تو را بر خود نداند، آن قدر که تو از فضيلت او بر خود مي‏داني.
از حضرت صادق عليه‏السلام منقول است که مصاحبت و رفاقت کن با کسي که تو به او زينت‏يابي و مصاحبت مکن با کسي که او به تو زينت‏يابد، يعني تو کسب علم و کمالات از او تواني نمود.
در حديث ديگر از شهاب منقول است که گفت: به خدمت‏حضرت صادق عرض کردم: شما مي‏دانيد حال و توانگري مرا و احساني که با برادران خود مي‏کنم. پس با جماعتي از ايشان رفيق مي‏شوم در راه مکه و بر ايشان توسعه مي‏کنم و بسيار خرج مي‏کنم. فرمود: اي شهاب!چنين مکن. اگر تو دست‏به خرج کردن بگشايي و ايشان هم بگشايند، به ايشان ضرر مي‏رسد و پريشان مي‏شوند و اگر تو بکني و ايشان نکنند، باعث مذلت ايشان است. پس رفاقت‏با جماعتي بکن که مثل تو باشند در توانگري و توانايي.
در روايت ديگر از حضرت امام محمد باقر عليه‏السلام منقول است که اگر مصاحبت کني، با مثل و مانند خود مصاحبت و رفاقت‏بکن و با کسي رفيق مشو که خرج تو را کشد، که اين موجب خواري مؤمن است.
از حضرت صادق عليه‏السلام منقول است که حق مسافر بر رفيقان، آن است که چون بيمار شود، سه روز براي او توقف کنند.
در حديث ديگر منقول است که از حضرت امام محمد باقر پرسيدند: جماعتي که با يکديگر رفيق مي‏شوند و در ميان ايشان مال دار و پريشان هست، آيا آن مالدار خرج آن‏ها را مي‏تواند کشيد؟فرمود: اگر آن‏ها به طيب (7) خاطر راضي باشند باکي نيست.
در روايت ديگر منقول است که از حضرت صادق عليه‏السلام پرسيدند: شخصي رفيق مي‏شود با جماعتي مال دار و از آن‏ها مالش کمتر است و آن‏ها خرج خود را بيرون مي‏آوردند و او مثل آن‏ها خرج نمي‏تواند کردن. فرمود: من دوست نمي‏دارم که خود را ذليل کند. با کسي رفيق شود که مثل او باشد.
در احاديث معتبره منقول است که از ما نيست کسي که با مصاحبانش نيکو مصاحبت نکند و با رفيقانش نيکو رفاقت نکند و کسي که نمک خورد و حق نمک را رعايت نکند.

ساير آداب سفر

در حديث معتبر منقول است از حضرت امام جعفر صادق عليه‏السلام که حضرت لقمان پسر خود را نصيحت فرمود: چون سفر کني با گروهي، مشورت با ايشان بکن در کارهاي خود و کارهاي ايشان، و در روي ايشان تبسم بسيار بکن و در توشه خود صاحب کرم باش در ميان ايشان و چون تو را به ضيافت‏بطلبند قبول کن و اگر از تو مدد طلبند ياري ايشان بکن و به سه چيز بر ايشان غلبه کن: به بسياري خاموشي و بسياري نماز و سخاوت و جوانمردي در هر چه با خودداري از چهار پا و مال و توشه و اگر گواهي از تو بطلبند يا بر امر حقي خواهند تو را گواه کنند و چون با تو مشورت کنند تا تواني سعي کن که راي نيکو از براي ايشان اختيار کني و زود عزم مکن و راي خود را با ايشان مگو تا تامل کني و فکر کني و جواب ايشان مگو در مشورت ايشان تا آن که در آن فکر برخيزي و بنشيني و بخوابي و چيزي بخوري و نماز کني و در اثناي اين احوال فکر خود و حکمت‏خود را در مشورت ايشان به کار فرمايي، زيرا که هر که خير خواهي خود را براي کسي که با او مشورت کند خالص نگرداند، حق تعالي راي و عقل او را سلب مي‏کند و امانت را از او برمي‏دارد و هر گاه ببيني که رفيقان تو پياده مي‏روند، با ايشان پياده برو و هر گاه ببيني رفيقان کاري مي‏کنند با ايشان بکن و اگر تصدقي کنند يا قرضي دهند تو نيز با ايشان بده و بشنو سخن کسي را که از تو بزرگ‏تر باشد. و هر گاه رفيقان کاري به تو فرمايند يا چيزي از تو سؤال کنند، بگو: بلي، و نه مگو، که نه گفتن علامت عجز و موجب ملامت است.
و چون راه را گم کنيد و حيران بمانيد فرود آييد و اگر در راه مقصود شک کنيد بايستيد و با يکديگر مشورت کنيد و مصلحت‏ببينيد. اگر يک کسي را ببينيد خبر راه از او مپرسيد و مصلحت از او نبينيد که يک شخص در بيابان اين کس را به شک مي‏اندازد که شايد جاسوس دزدان باشد يا شيطان که خواهد شما را حيران کند. از دو شخص نيز حذر کنيد مگر آن که چيزي چند از علامت‏ها و قرينه‏ها ببينيد. اي فرزند چون وقت نماز درآيد از براي امري آن را تاخير مينداز و نماز را به جا آور که هر چند بيشتر ادا مي‏کني سبک بار مي‏شوي. و نماز را با جماعت‏بکن، هر چند بر سر نيزه باشي. و بر روي چهار پا خواب مکن که اين از کردار دانايان نيست مگر آن که در ميان کجاوه باشي که ممکنت‏باشد که بخوابي براي سستي مفاصل و چون نزديک شوي به منزل از چهارپاي خود فرود آي که آن چهارپا ياور توست. و ابتدا کن به علف دادن پيش از آن که چيزي بخورد و چون خواهيد که فرود آييد، پس اختيار کنيد از بقعه‏هاي زمين مکاني را که خوش رنگ‏تر و خاکش نرم‏تر و پر گياه‏تر باشد.
و چون فرود آيي، پيش از آن که بنشيني دو رکعت نماز بکن و چون به قضاي حاجت‏بروي بسيار دور برو. پس چون خواهي که بار کني دو رکعت نماز بکن. پس از آن زمين را وداع کن و سلام کن بر آن زمين و اهل آن زمين که هر بقعه‏اي از زمين را اهلي چند از ملائکه هست. و اگر تواني مخور هيچ طعامي را مگر آن که قدري از آن را تصدق کني و بر تو باد به خواندن قرآن مادامي که سوار باشي و بر تو باد به تنزيه و ياد خدا کردن تا مشغول کار باشي و بر تو باد به دعا کردن در وقتي که تنها و بي کار باشي. و زينهار که در اول شب راه مرو، بلکه در اول شب فرودآي و در نصف آخر شب راه رو و زنهار که در راه رفتن صدا بلند مکن.
از حضرت امير المؤمنين عليه‏السلام منقول است که مروت و مردي در حضر، خواندن قرآن است و همنشيني با علما کردن و تفکر در فقه و علوم کردن و محافظت‏بر نمازهاي جماعت کردن و اما مروت سفر، پس توشه خود را صرف کردن، مخالفت رفيقان نکردن، و خدا را در هر بلندي و پستي و فرود آمدن و ايستادن و نشستن بسيار ياد کردن است.
در روايت ديگر از حضرت صادق عليه‏السلام منقول است که مروت سفر، توشه بسيار برداشتن و پاکيزه گردانيدن توشه است و عطا کردن به جمعي که رفيق تواند و آن که بعد از مفارقت از رفيقان رازهاي ايشان را که بر آن‏ها مطلع شده‏اي بپوشاني و مزاح و خوش طبعي بسيار بکني در چيزي که خدا را به خشم نياورد.
در حديث ديگر فرمود: از مروت نيست که نقل کند آدمي چيزي چند را که در سفر ديده است.
و از حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم منقول است که توشه مسافر حدي (8) خواندن است و خواندن شعري چند که در آن حرامي و باطلي نباشد.
از حضرت صادق عليه‏السلام منقول است که چون با جماعتي رفيق شوي، مگو اين جا فرود آييد يا اين جا فرود مياييد، که در ميان ايشان کسي هست که اين کار را بکند اگر تو به ايشان بگذاري.
در احاديث معتبر از حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم منقول است که هر که اعانت کند مؤمن مسافري را، حق تعالي از او هفتاد و سه شدت از شدت‏هاي دنيا را بردارد و او را امان دهد از غم و اندوه و هفتاد غم و شدت در آخرت از او بردارد در وقتي که از شدت اهوال قيامت، نفس‏هاي مردم گرفته باشد.

دعاهايي که در راه و منازل بايد خواند

در حديث معتبر ديگر منقول است که دو کس آمدند به خدمت‏حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم[و]گفتند: ما مي‏خواهيم براي تجارت به شام برويم. حرزي به ما تعليم ده که در راه بخوانيم. فرمود: چون در منزلي فرود آييد و نماز خفتن بکنيد، بعد از نماز، پهلو را به رختخواب بگذاريد و تسبيح حضرت فاطمه عليها السلام بخوانيد. پس آية الکرسي بخوانيد. چون چنين کنيد، تا صبح محفوظ مي‏مانيد. چون ايشان روانه شدند، جمعي از دزدان از عقب ايشان رفتند. چون فرود آمدند و نماز خفتن کردند و خوابيدند و تسبيح حضرت فاطمه و آية الکرسي را خواندند. پس دزدان غلام خود را فرستادند که ايشان را خبر بگيرد و چون به نزد ايشان آمد، دو ديوار ديد که از ايشان اثري نيافت. چون به دزدان خبر داد، ايشان آمدند و همين حال را مشاهده کردند. چون صبح شد به نزد ايشان آمدند و پرسيدند که شما ديشب در کجا به سر برديد؟گفتند: در همين موضع. گفتند: ما آمديم به تفحص شما و به غير از دو ديوار چيزي نديديم. شما قصه خود را به ما نقل کنيد. ايشان گفتند: ما در وقت‏خوابيدن به تعليم حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم تسبيح حضرت فاطمه عليها السلام و آية الکرسي خوانديم. دزدان گفتند: برويد که دزدي بر شما دست نخواهد يافت.

آداب مشايعت و استقبال مسافر و آداب برگشتن او

در حديث معتبر منقول است که مسافر را سنت است که چون از سفر برگردد، برادران مؤمن خود را به ضيافت‏بطلبد.
در حديث معتبر از حضرت امام محمد باقر عليه‏السلام منقول است که چون کسي از سفر آيد، براي اهل خود تحفه بياورد، اگر چه سنگي باشد.
از حضرت صادق عليه‏السلام منقول است که حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم مي‏فرمود با کسي که از مکه مي‏آمد:
«قبل الله منک و اخلف عليک نفقتک و غفر ذنبک. »
در حديث ديگر منقول است که هر که دست در گردن حاجي بکند در وقتي که با گرد راه برسد، چنان است که حجر الاسود را بوسيده است.
در روايت ديگر منقول است که چون کسي از سفر برگردد سزاوار آن است که مشغول کاري نشود تا غسل کند و دو رکعت نماز بکند و به سجده رود و صد مرتبه شکر الهي بگويد. چون جعفر طيار از حبشه آمد، حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم او را به سينه خود چسبانيد و ميان دو چشمش را بوسيد. اصحاب حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم چون به يکديگر مي‏رسيدند مصافحه (9) مي‏کردند و چون يکي از ايشان از سفر مي‏آمد ديگران دست در گردن او مي‏کردند.

پي‏نوشت:

1. به ذهنم وارد مي‏شد.
2. شومي، نامبارکي.
3. رو به مقصد کنند.
4. قيجي.
5. درهم‏ها، سکه‏ها.
6. کيسه پول.
7. رضايت.
8. آوازي که شتربانان به هنگام سفر مي‏خوانند.
9. صورت به صورت گذاشتن به هنگام ديدار.
برگرفته از : گزيده حلية المتقين، مجلسي، محمد باقر

منبع: سايت حوزه نت
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image