جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
افكار او حادتر از خميني است !
-(2 Body) 
افكار او حادتر از خميني است !
Visitor 400
Category: دنياي فن آوري
شرح كوتاهي از نظرات و مبارزات آيت الله صدوقي در يزد
در بررسي نظريات و مبارزات شهيد صدوقي ابتدا به ديدگاه وي درباره حكومت پهلوي مي‌پردازيم كه از خلال فعاليت‌ها و سخنان وي به نظريات مي‌توان رسيد . در بسياري از حوادث انقلاب ؛ به ويژه از سال‌هاي دهه 40 به بعد ، مي‌توان جنبه فعال زندگي مبارزاتي شهيد صدوقي را پي‌ گرفت .
در اولين مرحله بايد به مشروعيت جايگاه رژيم در ديد او توجه داشت . اين امر در بسياري از گزارش‌هاي ساواك به نادرست و ناشايست بودن جايگاه رژيم در تصور او اشاره مي‌كند . نمونه آن را در نامه‌اي مي‌توان ديد كه از طرف شهيد صدوقي در مورد اقدامات رژيم ، به آيت‌الله ميرزا جواد تهراني نوشته شده است ؛ اهداف نقشه‌هاي آنها را محو اسلام و مقررات اسلامي قيد مي‌كند كه با حركاتي چون وقايع فيضيه ، 15 خرداد سال 42 ، پيمان نظامي ، تغيير تاريخ ، اهانت به مرجعيت در روزنامه‌ها و ... خود را نشان مي‌دهد .
ساواك در گزارشي كه از او دارد، « افكار او را حادتر از امام خميني مي‌داند كه با تشويق و ترغيب عمليات ضد ملي و رژيم ، آرزوي قيام كل مملكت را عليه رژيم در سر خود مي‌پروراند» در «اعتراض به رژيم ، انتقاد او به فساد جامعه بود و وابستگي به غرب و خريد همه چيز از غرب» و در ادامه آن «انتقاد از سينما و تلويزيون و عكس‌هاي برهنه مقابل سينماها ، جشن هنر شيراز و ...» ؛ به ويژه كه «پول نفت صرف فساد اخلاقي در جامعه» مي‌شود . «جشن‌هاي 2500 ساله را نيز سراسر فضاحت و رسوايي و... مي‌داند كه رژيم با گرفتن آن سند كفر و زندقه بودن خود را امضا كرد و بر نامسلمان بودن خود صحه گذاشت».
اعتراض‌هاي زيربنايي نيز در تفكرات او ديده مي‌شود. او با استناد به «اصل نظارت پنج تن از علما بر مجلس و مصوبات آن در قانون اساسي زمان» حكومت را غيرقانوني مي‌دانست. عملكرد حكومت در نظر او قابل انتقاد بود. نمونه آن در اعتراضي است كه به برخورد دولت با روحانيون دارد و رفتار نادرست رژيم با آنها را دليلي در اثبات بي ديني رژيم برمي‌شمارد . نهايت هدف در برخورد با رژيم، سرنگوني حكومت پهلوي است كه آن را پايان حركت اعلام مي‌كند. او هر گونه سازش و مسامحه را با رژيم نفي مي‌كند حتي به شكل عضويت در حزب رستاخيز؛ و با اين رفتار دولت و مشروعيت آن را زير سؤال مي‌برد. در زمينه امكان برقراري رابطه از سوي مأموران رژيم با خود او، سعي مي‌كند راه هر گونه نفوذ احتمالي را ببندد. او به بهانه بيماري از ملاقات با رئيس ساواك منطقه خودداري كرد و اين در حالي بود كه در مجالس نماز در مساجد حاضر مي‌شد.
به نشان عدم همكاري با دولت و اعلام نارضايتي از آن، بارها اعلام تعطيل عمومي و حتي عزاي ملي نمود تا از اين طريق اعتراض و نارضايتي به گوش رژيم برسد. نظر نهايي او درباره رژيم، سرنگوني آن و ايجاد حكومت اسلامي بود. چنين اعتقادي فقط مربوط به سال‌هاي آخر عمر رژيم نيست بلكه قبل از آن نيز در اعتراض‌هاي او در دستگيري و تبعيد امام، يا مخالفت با شركت زنان در انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي ، مخالفت با ايجاد مدارس يادبود سلطنت پهلوي و ساختمان آن – كه او آن را خلاف شرع مي‌دانست – و مخالفت با جشن‌هاي شاهنشاهي ديده شد. رويارويي او با رژيم، همان‌طور كه ديده مي‌شود حتي در سال‌هاي به اصطلاح آرامش رژيم – زمستان سال 51 – حالت بارز و جدي‌تري پيدا مي‌كند . در همان سال‌ها نيز در پيروي از ديدگاه امام خميني (ره) ارتباط روحانيون را با اوقاف – به سبب ارتباط يافتن با حاكميت و ناچار تأييد آن – جايز نمي‌داند. هر چند اين روند در سال آخر حكومت رژيم در قالب سخن از قيام مردم و نقش رژيم در ايجاد علل اين قيام بازتاب پيدا مي‌كند.
چنين است كه مأموران رژيم در بررسي تفكرات او، وي را حامي خط مشي امام ذكر مي‌كنند و با قيد عبارت «او در همه موارد از خميني كسب تكليف مي‌كند»، ارتباط تفكري او را با مباني مورد قبول امام در مورد حكومت پهلوي و مشروعيت آن نشان مي‌دهند. در ادامه چنين امري، هر حركتي از سوي رژيم در ابقاي خود و يا تغيير شرايط و تلاش در استواري پايه‌هاي حاكميت از سوي او مورد عدم پذيرش و اعتراض و انتقاد قرار مي‌گيرد. برنامه جشن 28 مرداد و بزرگداشت آن از سوي او تحريم شد. تغيير كابينه‌ها و روي كار آمدن هيئت دولت جديد – كه بعد از سقوط كابينه هويدا تا پيروزي انقلاب اسلامي چندين بار در كشور تكرار شد – از طرف او فريب و خدعه رژيم اعلام مي‌شود. به عنوان نمونه در اعتراض به كابينه جديدالتأسيس شريف امامي به جاي آموزگار، شهيد صدوقي عبارت "فريب" را ذكر كرده و اهداف اعلام شده توسط نخست‌وزير جديد را "رسوايي" مي خواند و از ملت مي‌خواهد كه "فريب نخورند".
در مورد ادعاهاي فضاي باز سياسي يا آشتي ملي كه از سوي رژيم براي ساكت كردن مردم، مدام به كار برده مي‌شد، او به سبب كشتار پير و جوان و زن و مرد، كمك به اسرائيل و كشتار ملت ، اصطلاحات فوق را درست نمي‌دانست و شرط آشتي را اعتراف به جنايت‌ها، آزادي زندانيان، بازگرداندن تبعيد شدگان، عمل به قانون اسلام – كه زير پا گذاشته شده - ، بازگشتن امام به ايران و در پايان، برقراري حكومت اسلامي مي‌داند.
او نارضايتي خود را از رژيم و حاكميت آن با نوشتن نامه سرگشاده به جمشيد آموزگار – نخست‌وزير وقت – به حاكميت نيز منعكس مي‌كند و عكس‌العمل‌هاي رژيم در برخورد نادرست با ملت ، «كشتن ، سوزاندن و تبعيد مردم را نشانه ضعف رژيم و نداشتن قدرت معنوي» مي‌داند.
تلاش رژيم در جلب قلوب مردم به خصوص روحانيون يا اصناف و بازاريان نزد او دسيسه‌اي بيش نيست تا در ميان صفوف مردم تفرقه ايجاد كند و با تكيه به فتواي امام، مذاكره – پيشنهاد دولت براي حل اختلاف با بازار و اصناف از طريق تعيين نماينده آنها – را ممنوع اعلام كرد و از ملت مي‌خواهد نفرت و انزجار خود را نسبت به دولت نظامي اظهار كنند. اعلاميه‌هاي او ضربات سنگيني بر پيكر فرسوده رژيم وارد مي‌كرد؛ به ويژه با مشخص شدن ضعف رژيم، او حركت آن را به سوي سقوط تشخيص داده، در روزهاي آخر از ملت مي‌خواهد با يك جهش ديگر آخرين سنگر رژيم را تسخير كنند.
تأسي به امام (ره) به عنوان قائد نهضت و عدم مقبوليت رژيم در نظر او با اين كلام مورد تأكيد قرار مي‌گيرد : «ايشان (امام) صد در صد ايستاده كه تا حكومت اسلامي بر پا نشود، دست برنداريم؛ ما هم اين گونه هستيم». با اين حال او رفتار عادلانه و بدون درگيري را با افرادي كه در دستگاه‌هاي دولتي رژيم مشغول كار هستند، توصيه مي‌كند. ادعاهاي رژيم نزد او اثر خود را از دست داده بودند. مانند اين مورد كه او با تشبيه مسئله ادعاي فضاي باز سياسي به جريان عمروبن عاص و فريب‌كاري او در صفين، فريب بودن وعده‌هاي رژيم را به ديگران مي‌شناساند.
تلاش رژيم در روي كار آوردن هيئت دولت‌هاي متعدد از نظر او مطرود بود و هر كس و هر مقام كه اقدام به تشكيل دولت كند از نظر مردم مردود است و كارش خيانت [است]، حتي اگر اين تلاش در برقراري نوعي دولت ائتلافي باشد. تلاش‌هاي رژيم در روزهاي آخر را بي‌مورد مي‌داند و ذكر مي‌كند: «براي بازگرداندن اوضاع به حال اول دير شده است» و اعتراض خود را به حكومت نظامي ابراز مي‌كند. غير از نظريات حكومتي، او در باب‌هاي ديگر نيز نظريه‌هايي داشت. در مورد جوانان، او به ايجاد آمادگي و لزوم آن براي اين قشر تأكيد داشت كه بعد از آموزش ديدن، خود جوانان مي‌توانستند در ميان مردم نفوذ داشته باشند و از جواناني كه اعلام آمادگي در همكاري با وي كرده بودند، پشتيباني مي‌نمود. در مورد عناصري كه در خدمت رژيم بودند او فكر ارتباط با پليس و مأمورين دولت و جذب آنها به سوي مردم را مطرح كرد. مهمترين گروهي كه در نظر او بودند ارتش و نظاميان بود.
« داماد او به دستور او گفت: افراد پليس و سربازان، برادران ديني ما هستند، دست آنها را بفشاريد و براي آنها احترام قائل شويد و سعي كنيد آنها را جذب نماييد». اعلاميه او در اواخر شهريور كه در كنار سپاسگزاري از عناصر مختلف، از ارتش نيز تشكر كرده بود و از آنها خواسته بود كه آلت اجراي نقشه‌هاي شوم و ويرانگر مشتي بيگانه و بيگانه‌پرست نباشند، خود تأييد اين سخن است. مدام بر اين نكته تأكيد مي‌كرد كه «داخل پليس و ژاندارم‌ها هم كساني هستند كه با ايمان و ديندار مي‌باشند و شب و روز از اين اوضاع مملكت و كار دولت ناراحت هستند» .
او براي كمك به فرار سربازان، دستور داد مردم سرشان را بتراشند تا سربازان فراري شناخته نشوند. شيوه مبارزه شهيد صدوقي از جمله مسائل بسيار جالب و مهم مي‌باشد. بررسي اين شيوه توان هدايت و رهبري او و در عين حال، سنجش‌هاي به موقع در مقابل عملكرد‌هاي رژيم و مأموران را نشان مي‌دهد كه با درايت و دورانديشي خاص استفاده مناسب از موقعيت‌ها را در پيشبرد اهداف خود مي‌برد. علاوه بر نشان دادن مخالفت – در جريان وقايع 15 خرداد و دستگيري امام – كه به شكل مهاجرت به تهران و تحصن در شهر ري انجام شد، در مقابله با اقدامات منطقه‌اي رژيم، براي نشان دادن نارضايتي خود از راه‌هاي خاصي بهره مي‌گرفت از جمله: خارج شدن از منطقه و عدم شركت به هنگام مراسم‌هاي خاصي كه توسط رژيم برقرار مي‌شد. (مثل عدم شركت در مراسم نيايش 15بهمن 51 و 21 فروردين 51 كه در هر دو مورد، يك روز قبل از مراسم، او منطقه را ترك كرده بود) اين حركت مورد انتقاد رژيم قرار مي‌گيرد.
پيش از عزيمت آيت‌الله صدوقي به پاريس، ساواك، خبر از توزيع اسلحه توسط وي مي‌دهد: «شب گذشته در مسجد حظيره توسط شيخ محمد صدوقي تعدادي در حدود 50 قبضه اسلحه كمري بين چند گروه تقسيم و اظهار داشته عده‌اي كه اسلحه ندارند، قمه و كارد در زير لباس‌هاي خود پنهان نموده و در صورت لزوم از آنها استفاده شود.»
در تاريخ 18/8/57، ساواك قم در مورد سفر آيت‌الله صدوقي به پاريس، اين خبر را به مركز مخابره مي‌كند: «قرار است آيت‌الله صدوقي، ساكن شهرستان يزد، به اتفاق حدود 8 نفر از روحانيون افراطي و مخالفين در اين شهرستان، بنا به دعوتي كه از پاريس از ايشان شده ، به پاريس عزيمت و پس از پيوستن به آيت‌الله خميني، ترتيب تشكيل و اعلام حكومت جمهوري اسلامي ايران در پاريس داده شود و در مقر آن در پاريس و تحت نظر خميني، برنامه‌هاي آينده را تنظيم نمايند.» سرانجام وي در تاريخ 13/8/1357 به طرف پاريس پرواز مي‌كند . « بعد براي زيارت امام به پاريس رفتيم و در حدود 12 روز كه در پاريس بوديم ، صحبت‌هايي بين ما و ايشان انجام گرفت.» طبق گزارش نمايندگي ساواك در فرانسه، محور مذاكرات آيت‌الله صدوقي با امام خميني، در مورد اعتصابات بازار و چگونگي ساماندهي مبارزات مردم و جلوگيري از فشار بيش از حد به كسبه بوده است.
با فرا رسيدن محرم سال 57 كه امام، ماه پيروزي خون بر شمشيرش لقب داد، دامنه مبارزات مردم گسترش غيرقابل محاسبه‌اي يافت. رژيم ، شرط برگزاري مجالس عزاداري سالار شهيدان را منوط به كسب اجازه از شهرباني و كلانتري‌ها كرده بود و در رسانه‌هاي گروهي خويش بر اين مطلب اصرار مي‌ورزيد. امام طي پيامي به عموم توصيه كردند كه به رغم عنف رژيم در برگزاري مجالس خويش از شهرباني و ساواك اجازه نگيرند. آيت‌الله صدوقي نيز طي سخناني در مسجد حظيره در اين باره مي‌گويد: «به مبارزه خود ادامه بدهيد و هيچ‌كس حق ندارد براي مجالس و غيره از شهرباني اجازه بگيرد. اگر شهرباني مجلس را به علت اجازه نگرفتن تعطيل كرد، بلافاصله مطلب را درشت بنويسيد و بالاي محل الصاق و نصب كنيد.» در پي انعكاس اين نظر بين مردم، به اعتراف شهرباني يزد، هيچ‌كس براي برقراري مجلس عزاداري به آنان مراجعه نمي‌كند. او در تمامي جريانات با صدور اعلاميه و دستورهاي تلفني و شفاهي، نقش سرنوشت‌سازي را در اعتصابات و راهپيماييهاي مختلف عليه رژيم ايفا مي‌كند. از قبيل اعلام همبستگي با اعتصابات كاركنان صنعت نفت، كشتار محرم سرچشمه تهران، تهديد استاندار يزد و راهپيمايي 140 هزار نفري تاسوعاي حسيني كه در تاريخ كوير بي‌سابقه ذكر شده است. به دنبال حركت انفعالي مأمورين ژاندارمري در جمع‌آوري عكس‌هاي امام خميني از ميان مغازه‌ها، وي اعلام اعتصاب مي‌كند. پس از اين اعلام، رژيم به گونه‌اي سراسيمه تصميم به تشكيل شوراي تأمين استان مي‌گيرد و به صورتي آشكار را عقب‌نشيني مي‌كند: «شوراي تأمين استان يزد تشكيل و به او اطمينان داده شود كه مأمورين از اين تاريخ به بعد با عكس‌هاي [امام] خميني كاري نخواهند داشت.»
آيت‌الله صدوقي، با تشكيل "كانون معلمان" در يزد ، به سازماندهي معلمان و فرهنگيان پرداخته، اعتصاب بزرگ فرهنگيان را به راه مي‌اندازد. به دنبال تشديد فشارهاي مردم يزد به رهبري آيت‌الله صدوقي در تاريخ 17/10/57، رئيس ساواك يزد طي گزارشي به مركز، در واقع مراتب انحلال ساواك را اعلام كرده، و از عدم امنيت براي خبرچينان و نيروهاي ساواك خبر مي‌دهد و پرونده‌ها و مدارك مربوطه را به شهرباني منتقل مي‌كند. به دنبال تحصن روحانيت مبارز در دانشگاه تهران، آيت‌الله صدوقي نيز به جمع آنان پيوسته، در پي بازگشت پيروزمندانه امام در روز 12 بهمن، آيت‌الله صدوقي پس از ديدار با رهبر و مراد خود، روز 13 بهمن به يزد باز مي‌گردد و مردم يزد از وي استقبالي بي نظير به عمل مي‌آورند.
منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامي
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image