امروزه كمتر كسي را ميتوان يافت كه در ضرورت تفاهم و تقريب مذاهب اسلامي، شك و ترديد كند. چرا كه مطالعات تاريخي و مشاهدات كنوني، اين حقيقت را ثابت كرده است كه تفرقها و تشتتها خواست دشمنان اسلام است. باوجود وضوح ضرورت تقريب اسلامي و وحدت مسلمانان، اما همچنان ابهامات بسياري در معنا و مبناي تقريب و نيز حدود و ثغور آن وجود دارد بنابراين، اين عرصه چشم انتظار مطالعات و تحقيقات نظري بسياري است. مطالعه سيره، سخن و نوع رويكرد اهل بيت نسبت به مخالفان مذهبي از جمله ميانبرهايي است كه ميتواند ما را به تقريب درست و راهبردي، رهنمون شود.
گفتار و رفتار امامان شيعه، در نقش الگوهاي برتر ديني، هم اهميت و مكانت همگرايي اسلامي را نشان ميدهد و هم آفات و لغزش گاههايي را كه داعيان تقريب، بايد از آنها برحذر باشند روشن ميكند.
اين نوشتار به معرفي و بررسي كتاب «امامان شيعه و وحدت اسلامي»* اثر علي آقانوري، عضو هيات علمي دانشگاه اديان و مذاهب قم ميپردازد كه كوشيده تا ميزان اهتمام پيشوايان شيعه به همدلي و وحدت مبنايي مسلمانان و همچنين راهكارهاي تحقق اين همدلي و موانع و آسيبهايي كه اين آرمان اسلامي را مورد تهديد قرار ميدهد، نشان دهد.
كتاب امامان شيعه و وحدت اسلامي در 7 فصل سامان يافته است. در انتهاي كتاب نيز پيوستهايي كه در برگيرنده نامهها و بيانيههايي در نكوهش افراط در تكفير و نيز رفتارهاي تفرقه افكنانه و پيامدهاي زيانبار سب و لعن است، آمده است. اينك به بررسي برخي از فصول هفتگانه كتاب حاضر ميپردازيم.
فصل اول، كليات
در اين فصل، مولف به تعريف و توضيح كليات مهم براي ورود به بحث پرداخته است. كلياتي از قبيل مراد از وحدت اسلامي، قرآن و وحدت اسلامي، پيامبر و وحدت اسلامي، موانع و مشكلات امامان در عصر حضور و اقسام مخالفان در عصر حضور اهل بيت.
وي وحدت را تبديل گسستگي به هم بستگي، واگرايي به هم گرايي، پراكندگي به پيوستگي، اختلاف نظر به وحدت نظر و تعيين هدفي مشترك و توافق براي برگزيدن راهي مشخص براي رسيدن به آن در نظر گرفته و بيان ميكند كه در ترسيم الگويي از وحدت اسلامي، با راهها و تصورات گوناگوني رو به رو هستيم؛ چرا كه نوانديشان، مصلحان و صاحبان هر يك از عقايد و مذاهب مختلف اسلامي، تلقي خاصي از اين مقوله دارند.
از نگاه مولف اين اثر، وحدتي ماندگار است كه بر پايه تقريب بين باورها ي انواع مذاهب، استوار باشد؛ تقريبي اساسي ميان اصول و اركان مذاهب و نه تقريب صوري و نمادين، بين معدودي از انديشوران چند مذهب.
آن گاه با بيان اين مطلب كه با ارائه راهكارهايي مناسبتر و علميتر كه هم ريشه در راه و رسم اهل بيت دارد و هم بر مبناي دين استوار است ميتوان به وحدت مطلوب و ماندگار اسلامي دست يافت، به ويژگيهاي اين نوع وحدت، اشاره ميكند. اين ويژگيها عبارتند از:
1- در وحدت مطلوب اسلامي، بايد پذيرفت كه مسلمانان باوجود اجتهادهاي كلامي و فقهي و سياسي مختلف، امت واحده هستند. عناصر قوام بخش اين امت نيز، پذيرش اصول مشتركي چون توحيد، نبوت، معاد، و اعتقاد و التزام به احكام و فروع عملي مورد قبول همه مسلمانان است.
2- در وحدت اسلامي، برخورد و مواجهه فكري با ديگر گروههاي رقيب بايد بر پايه مجادله احسن، مدارا و حسن معاشرت باشد.
3- وحدت مطلوب و حقيقي مسلمانان را بايد بر پايه مباني و اصول ديني، استوار كرد و آن را به عنوان مطلوب في نفسه، يك وظيفه ديني دانست.
4- در وحدت مطلوب اسلامي نبايد از باورهاي هيچ گروهي لوازم ساختگي، ناخواسته و غير قابل قبول آنان را برداشت كرد و به ايشان نسبت داد.
5- وحدت طلبان واقعي و نه صوري به اين نكته وقوف دارند كه آنچه جامعه اسلامي را در گذشته و حال دچار آسيب و مشكل كرده و ميكند، وجود ديدگاههاي متنوع كلامي و فقهي و غيره نيست؛ بلكه مشكل اصلي را ميبايد بيش از همه در نوع نگرشها، برخوردها، سوءتفاهمها، سياهنمايي و احيانا تحريك احساسات مذهبي جستجو كرد.
نويسنده در ذيل عنوان قرآن و وحدت اسلامي، با بيان اين نكته كه ائمه، قرآن را مهمترين محور وحدت ميدانستند و مكتبشان برگرفته از آموزههاي آن است به نگاه كلي قرآن به پديده وحدت اشاره ميكند و آن را در دو محور تاكيد بر وحدت و همدلي و نهي از تفرقه و راهكارهاي ايجاد وحدت و جلوگيري از تفرقه مورد بررسي قرار ميدهد.
وي، آنگاه با ذكر اين نكته كه بيش از 50 آيه قرآن به موضوع اختلاف، وحدت و روشهاي كسب اتحاد و عوامل اختلاف پرداخته، به نمونههايي از اين آيات اشاره ميكند. سپس به اين موضوع مهم توجه ميكند كه آنچه البته در فرهنگ قرآن و شريعت اسلام، مدنظر و مورد اهتمام است، رعايت حدود، ثغور و بيان معيارهاي نظري، عملي و راههاي روشمند و جهتمند كردن اختلافات است و نه ريشه كن كردن اصل آن بنابراين بايد به 2 مورد مهم حقگرايي و دوري از عناد و نيز تمسك به كتاب و سنت توجه شود. همچنين در ذيل عنوان پيامبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) و وحدت اسلامي، مؤلف به بيان پارهاي از سخنان و سيره نبوي كه با هدف اوليه ايجاد وحدت اسلامي، صورت ميگيرد در دو بخش دعوت عمومي پيامبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) به هم بستگي و سيره عملي ايشان پرداخته و برخي از تلاشها و روشهاي عملي پيامبر را در ايجاد همدلي و وحدت اصحاب بيان ميكند كه عبارتند از:
1- تاسيس مسجد و تاكيد بر اجتماع مومنان در نمازهاي جمعه و جماعت
2- تشكيل امت واحده اسلامي
3- ايجاد پيوند اخوت ايماني، ميان افراد و گروههاي مسلمان
4- ايجاد وحدت ملي و هم بستگي و پيماننامه عمومي ميان مردم
5- تعيين رسول اكرم (صلّي الله عليه و آله و سلّم) به عنوان مرجع قانوني حل اختلافات
6- مبارزه معقول با عادات و تعصبات جاهلي
در بخش ديگري از اين فصل، نويسنده به موانع و مشكلات امامان در عصر حضور پرداخته و مهمترين آنها را در:
الف) انواع فشار و اختناق سياسي
ب) رقابتها و تنازعات دروني اصحاب شيعي
ج) ظهور پديده غلو و غاليگري
د) پديده جعل، تحريف احاديث بيان ميكند
در بخش پاياني فصل اول به اقسام مخالفان در عصر حضور اهل بيت اشاره ميشود كه عبارتند از مخالفان داخلي و خارجي مكتب اهل بيت كه به 3 دسته صاحبان اديان و انديشههاي غير اسلامي، خلفا و حاكمان سياسي و مذاهب كلامي و فقهي تقسيم پذيرند.
البته گفتني است كه اين دسته آخر از مخالفان، بيشتر مورد توجه و دغدغه وحدت خواهي اهل بيت بودند كه در مجموع ميتوان آنها را در 3 گروه عمده پيروان مذهب عامه، فرقههاي كلامي و فرقههاي انشعابي شيعه، جاي داد.
فصل دوم، ضرورت و جايگاه وحدت سياسي اجتماعي در سيره و سخنان ائمه
وحدت اجتماعي مسلمانان و دوري از تفرقه و تنازع سياسي اجتماعي نزد اهل بيت به مثابه يك هدف و در اولويت نخست بوده است. نويسنده اين فصل به گوشههايي از تلاش و توجه ائمه در قالب سفارشها و سيره عملي اشاره ميكند.
در بخش اول به سفارش ائمه به اجتماع و پرهيز از تفرقه پرداخته و دستورات شريعت اسلام به وحدت اجتماعي و تاكيد و سفارش امامان شيعه به اين مهم را يادآوري و ارشاد به حكم عقل و سيره عقلا قلمداد ميكند.
در بخش ديگر از اين فصل به سيره عملي اهل بيت پرداخته شده است و به سيره وحدت طلبانه امام علي(عليه السّلام) به طور مبسوطي اشاره ميكند و اهم رفتارهاي وحدت طلبانه آن حضرت را بيان مينمايد كه عبارتند از:
1) سياست صبر و سكوت
2) بيعت و مصالحه با نظام حاكم
3) مساعدت فكري و تصحيح اشتباههاي حقوقي و قضايي
4) مشاوره و كارشناسي نظامي
5) برخورد حكيمانه امام علي (عليه السّلام) درجريان شورش بر عثمان
6) سيره وحدتطلبانه امام علي(عليه السّلام) در دوران خلافت خويش
مولف در پايان اين بخش با ذكر اين فرمايش امام علي(عليه السّلام) كه «صلح و سازش را مادامي كه به سستي پايههاي اسلام منجر نشود ، سودمندتر از جنگ و خونريزي يافتهام» ، به سراغ بخش بعدي اين فصل، يعني عنصر وحدت طلبي در صلح و قيام حسنين(عليه السّلام) ميرود.
وي با بيان اين مطلب كه امام حسن(عليه السّلام) و امام حسين(عليه السّلام) در روزگار خلفاي راشدين، پا به پاي پدر بزرگوارشان حركت ميكردند و بنابراين نميتوان مواضعي جداي از مواضع امام علي(عليه السّلام) را براي آنها در نظر گرفت به بررسي صلح امام حسن(عليه السّلام) و قيام امام حسين(عليه السّلام) ميپردازد.
در خاتمه اين فصل، نويسنده به سيره وحدتطلبانه ديگر امامان اشاره ميكند و تلاش آنها را بر پايه حفظ اصل جلوگيري از ايجاد تنشهاي سياسي اجتماعي بيان ميكند. وي يادآور ميشود كه مسير وحدتطلبي ديگر امامان به گونهاي نبود كه به تقويت و قبول و تاييد نظام خلافت اموي و عباسي بينجامد كه از طريق قهر و غلبه يا فرصتطلبي به قدرت رسيده بودند. بلكه بايد وحدتخواهي آنان را بر محور حفظ كيان سياسي اسلام، تقويت كليت دولت و نظام اسلامي و جلوگيري از نابودي آنان در مقابل بيگانگان تفسير كرد.
فصل سوم، مباني نظري و محورهاي وحدت از نگاه امامان
گفتني است كه امر مهم اتحاد مسلمانان با سليقهها و افكار مختلف، با صرف صدور دستور و بدون ملاحظه مباني و اصول مشترك و ارائه چارچوب و محورهاي مورد قبول همگان به هيچوجه ميسر نخواهد شد بنابراين امامان شيعه، مباني، شرايط و اصول مشخصي را ارائه كردند كه توجه به آنها ميتواند بهترين پايه وحدتطلبي، رسيدن به اتحاد يا كاهش و جهتمند كردن اختلافات باشد. مجموعه اين موارد به 5 اصل محوري و وحدت بخش باز ميشود كه عبارتند از:
الف) به رسميت شناختن اختلاف سليقه و انديشه
ب) محوريت قرآن
ج) تمسك به سيره و سخن پيامبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم)
د) توجه به اصول مشترك ديني
و) اطلاعات از رهبري ديني و سنت و سيره اهل بيت به عنوان روشنترين راه بيان تعاليم قرآن و سنت نبوي
پايبندي به اصول و ادبيات نقد، تحمل مخالفان، پرهيز از تكفير و نگاه مثبت به آنان را نيز ميتوان در چارچوب پذيرش اين اصول ارزيابي كرد.
به رسميت شناختن اختلاف و تنوع افكار، طبايع و سلايق اجتنابناپذير بشري را بايد نخستين و چه بسا مهم ترين گام و مبناي وحدت طلبي به شمار آورد.
در ادامه اين فصل، مولف به نگاه كلي قرآن به اين نوع اختلافات اشاره ميكند و سپس به ارائه گزارش مختصري از رويكرد اهل بيت به اين مهم ميپردازد. اهتمام آن بزرگان به اين آموزه صريح قرآني را ميتوان در تقسيمبندي آنان از مجموعه افراد بشري و نيز توجه دادن به تفاوت درجات ايمان و درك مومنان از يك سو و از طرف ديگر در تقسيم معارف ديني به وضوح دريافت.
اصل مهم بعدي وحدت بخش، محوريت قرآن است كه بصراحت، تمام جامعه اسلامي را به چنگ زدن به ريسمان الهي و اجتناب از تفرقه دعوت كرده است. علت اهتمام ويژه به محوريت قرآن به ويژگيهاي مهم قرآن، همچون جامعيت قرآن در بيان تعاليم كلي دين، وضوح مفاهيم و تعاليم قرآن و مرجعيت آن بازگشت دارد.
تمسك به سنت نبوي، دومين منبع اصيل شريعت و از مهمترين محورهاي وحدت بخش و مورد اتفاق مسلمانان است.
آموزهها، اصول و مشتركات قطعي ديني و توجه به آنها نيز يكي ديگر از مهمترين محورهاي وحدت در يك جامعه ديني است و شايد از مهمترين ضوابط و معيارهاي فكري از نگاه قرآن و سنت، عدم تخطي و عدول از اساس و پايههاي مشترك و اصول دين باشد.
در واقع ميتوان پايههاي كلي و خدشهناپذير تعاليم اسلام درعرصههاي نظري و عملي كه شاخصه دينداري نيز هستند را در اين موارد بيان كرد:
1- ايمان به خدا، غيب، رسالت انبيا و معاد، پذيرش اين موارد از اساسي ترين شرايط پذيرش هر دين الهي و از مشتركات بين اسلام و ديگر اديان الهي است 2- ايمان به قرآن و رسالت حضرت محمد(صلّي الله عليه و آله و سلّم) كه لازمه مسلماني است 3- التزام به احكام عملي.
اصل آخر وحدت بخش، اطاعت از رهبري ديني و مرجعيت اهل بيت است. مرجعيت اهل بيت و امامان شيعه به عنوان بارزترين مصاديق آن به گواهي و تاييد قرآن و سنت رسيده و فيالجمله، مورد گواهي عالمان بزرگ اهل سنت نيز قرار گرفته است و ميتوان آن را در طول مرجعيت كتاب و سيره و سخنان پيامبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) قبول كرد.
فصل چهارم، راهكارهاي تحكيم وحدت و تقريب مذهبي از نگاه امامان
در اين فصل، مولف كتاب به بيان راهكارهاي تحكيم وحدت از ديدگاه امامان شيعه پرداخته و بيان ميكند كه مجموعه سخنان و اصول عملي اهل بيت در مورد راههاي رسيدن به وحدت اجتماعي و مذهبي را ميتوان در 3 محور كلي، تبيين كرد كه عبارتند از:
الف) گزارشهايي كه در آن به هم بستگي و همگرايي مذهبي و شركت و حضور اجتماعي در مراسم و شعائر مذهبي و مناسك عبادي دعوت ميشود
ب) گزارشهايي كه از تلاش اهل بيت در ترويج محورها، زمينهها، عوامل و راهكارهاي عملي رسيدن به دوستي، پيوند اجتماعي و اخوت ايماني، حكايت دارد
ج) گزارشهايي كه در آن تلاش شده تا موانع دوستي و پيوند اجتماعي برطرف شود
سپس به برخي از مهمترين برنامههاي امامان شيعه براي وحدت اشاره ميشود كه عبارتند از:
1) حضور در عبادات و شعائر مذهبي اجتماعي كه در ذيل نماز جماعت، نماز جمعه و عيدين، تاكيد بر فريضه حج، تاكيد بر امر به معروف و نهي از منكر، تحقق ميپذيرفت
2) تاكيد بر روابط اجتماعي و عاطفي و اخوت ديني در ميان مسلمانان
3) مدارا و اخلاقمداري در برخورد با مخالفان كه در اين موارد صورت ميگرفت: الف) خوش خلقي و ملايمت ب) پرهيز از پرخاشگري و ناسزاگويي ج) رعايت ملاحظات عاطفي و مذهبي مخالفان. در اين مورد، نويسنده به بررسي سيره امام علي(عليه السّلام) و سيره ديگر امامان شيعه ميپردازد و مواردي را به عنوان شاهد مثال بيان ميكند. د) تاكيد بر رعايت حقوق اجتماعي و مدني.
در اينجا به نوع برخورد حقوقي و ميزان رسميت داشتن و آزادي انديشههاي مخالف نزد امامان پرداخته ميشود و به اين منظور، سيره امام علي(عليه السّلام) و ديگر امامان شيعه مورد بررسي قرار ميگيرد.
در ترسيم الگويي از وحدت اسلامي با راهها و تصورات گوناگوني رو به رو هستيم چرا كه نوانديشان، مصلحان و صاحبان هر يك از عقايد و مذاهب مختلف اسلامي، تلقي خاصي از اين مقوله دارندگفتني است كه مولف براي روشنتر شدن مباحث پيش گفته و حدود و ثغور برخورد امامان با مخالفان مذهبي به بررسي 2 تذكر در رابطه با ضوابط مدارا و تفاوت آن با مداهنه و نيز سازگاري وحدتطلبي با بدعتگريزي ميپردازد.
در انتهاي اين فصل، فهرستي از عناوين و تعداد برخي از احاديث اهل بيت درباره آداب معاشرت اجتماعي و فرايض عبادي اجتماعي وحدت بخش در اسلام كه از كتاب جامع احاديثالشيعه (جلد بيستم) گزارش شده، آورده شده است.
فصل پنجم، آثار و لوازم فكري پذيرش اختلاف
امامان شيعه با پذيرش و به رسميت شناختن پديده تفاوتهاي فكري و اختلاف سلايق و طبايع انساني، و وجود لايههاي مختلف معنايي در آموزههاي ديني، آثار و لوازم طبيعي و معقول آن را نيز به رسميت ميشناختند. آنان تلاش ميكردند با جهتدهي صحيح اين اختلافات به مشتركات ديني بپردازند و با گشودن باب اجتهاد بر پايه معيارهايي چون قرآن و سنت صحيح و تعقل، زمينه را براي ظهور بيشتر آزادي و رشد انديشهها فراهم كنند.
نويسنده در اين فصل به مواردي از لوازم پذيرش اختلاف كه ميتوانست بيشترين تاثير را در رفع تنازعات ديني و اجتماعي و ايجاد وحدت مبنايي داشته باشد اشاره ميكند كه عبارتند از:
1) تحمل ديگران و عدم تحميل ايمان
2) ترك مخاصمه و ستيزهجويي در امور ديني
3) سفارش به رازداري و نهي از افشاي اسرار
4) پرهيز از تكفير طرفداران فرقههاي اسلامي كه يكي از روشنترين ملزومات پذيرش اختلاف افكار و تعدد برداشتها و اجتهادهاي ضابطهمند است. البته به شرط عدم تخطي از حوزه دين و مشتركات ديني.
فصل ششم، منكران امامت و ولايت، در آيينه احاديث
اختلاف مباني مذهبي و كلامي يكي از مهمترين عوامل تنازع صاحبنظران تقريب و مخالفان آن است. مخالفان بيشتر مباني فكري خود را با استناد به برخي از روايات و تمسك به ظاهر آنها سامان دادهاند و با اين روش ميكوشند دلسوزان وحدت اسلامي را خلعسلاح كنند.
آيا همه اين روايات صحيح است يا خير؟ و بر فرض صحت سندي، دلالت روشني بر مقصود و برداشت آنها دارد؟ و اينها سوالهايي است كه آنان بايد پاسخ دهند، اما در مجموع نميتوان منكر شد كه پذيرش و پايبندي به ظاهر برخي از احاديث، پيامدي را جز مبناي مخالفان تقريب در پي نخواهد داشت. در نتيجه، نقد، بررسي و چارهجويي از ظواهر حساسيتبرانگيز اين دسته از روايات ضروري مينمايد.
اين دسته از احاديث كه البته از احاديث آحاد (خبر واحد) نيز ميباشد، در قالبهاي مختلفي رسيده و عناوين متعددي را از جوامع روايي به خود اختصاص داده است. نويسنده در اين فصل به مضمون كلي برخي از آنها ميپردازد كه عبارتند از:
1) در برخي از روايات، پذيرش يا رد اعمال عبادي مكلفان و ثواب و عقاب براي آنها، مشروط به نوع رويكرد آنان به امامت و ولايت اهل بيت شده است
2) در دستهاي ديگر از روايات بر وجوب معرفت يا ولايت امام تاكيد و گفته شده است كه عذر تاركان اين مهم به هيچ وجه، پذيرفته نيست.
آنگاه، نويسنده با بررسي و محتواي اين روايات به پاسخهاي متعدد اشاره كرده و برداشت فقيهان از اين روايات را در پي ميآورد و آنگاه به نمونههايي از مثبتانديشي امامان درباره مخالفان مذهبي اشاره ميكند.
فصل هفتم، بررسي احاديث افتراق امت
حديث افتراق از احاديث مشهور منسوب به پيامبر است كه با تعابير مختلف، در بسياري از كتب روايي شيعه و سني و آثار مربوط به ملل و نحل گزارش شده است.
مضمون اصلي و قرائت رايجتر اين حديث آن است كه پيامبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) فرمودند: از ميان امتهاي گذشته، يهوديان به71 فرقه و نصارا (مسيحيان) به 72 فرقه، منشعب شدند و امت من نيز به 73 فرقه منشعب خواهند شد و همان گونه كه در ميان امتهاي قبلي، همه آنها بجز يك دسته، اهل جهنم يا در وادي گمراهي و هلاكت بودند، امت اسلام نيز دچار چنين سرنوشتي خواهند شد. در بخش پاياني نيز در بيان مصداق گروه ناجيه (راه يافته، يا اهل بهشت و رستگار) گزارشهاي متفاوت و احيانا متضادي رسيده است.
مولف كتاب در اين فصل به بررسي اين گزارشها ميپردازد و با بيان اين نكته كه اين حديث به گونههاي متفاوتي گزارش شده است به بيان گزارشها و تعابير مختلف حديث در 3 دسته صدر، ذيل و بخش پاياني ميپردازد.
وي در ذيل مقوله تفاوت گزارشها از صدر و ذيل حديث به 2 نكته اشاره ميكند الف) دستهاي از آنها تنها به بيان دستهبندي فرقهها و تعداد آنها در امتهاي گذشته و افزون بر آن در امت اسلامي پرداخته و هيچ اشارهاي بر نجات و هلاكت دسته يا دستههاي خاصي نكردهاند. ب) در دستهاي ديگر كه حجم عمده گزارشهاي اين حديث را تشكيل ميدهد نهتنها به اصل افتراق صاحبان اديان قبلي و نيز مسلمانان اشاره شده كه بلكه به بحث هلاكت و نجات يا دوزخي و بهشتي بودن عدهاي از آنها نيز پرداخته شده است. در اين دسته از گزارشها اشاره شده كه: از 71 فرقه يهودي، 72 فرقه مسيحي و 73 فرقه مسلمان، همه به جز يك فرقه، اهل دوزخ يا در ضلالت و هلاكت هستند.
روايتي ديگر از ميان 73 فرقه، 3 فرقه را اهل نجات و بقيه را جهنمي ميداند. در نقطه مقابل اين دسته از روايات، روايات غيرمشهوري وجود دارد كه تمامي 73 فرقه اسلامي، بجز زنادقه را اهل نجات و بهشتي ميداند. نويسنده آنگاه اختلاف و تناقص در ويژگيها و اسامي فرقه ناجيه و هالكه اشاره ميكند سپس به پيامدهاي كلامي فرقهاي حديث افتراق پرداخته است. نويسنده در اين فصل با آوردن چند نمودار، تاثيرپذيري برخي نويسندگان مشهور دانش فرقهشناسي از حديث افتراق، اسامي و تعداد فرقهها و مذاهب اسلامي (براساس كتاب مفاتيحالعلوم محمد بن احمد خوارزمي)، فرقههاي 73 گانه براساس كتاب عقائدالثلاث و السبعين فرقه (اثر ابو محمد يمني)، فرقههاي 73 گانه براساس گزارش كتاب تلبيس ابليس (اثر ابن جوزي)، اسامي و تعداد اصلي و انشعابي فرقههاي اسلامي براساس كتاب 73 ملت (اثر نويسنده ناشناخته) و اسامي و تعداد فرقههاي شيعي براساس كتاب مشهور ملل و نحل را نشان ميدهد. در پايان اين فصل، نويسنده به نقد و بررسي محتوايي حديث پرداخته و مشكلات اين حديث را برميشمارد. ازجمله، سازگاري نداشتن محتوا و پيام اين حديث با برخي از آيات و روايات ديگر اهل بيت و پيامبر.
نتيجهگيري
مطالعه مباحث و فصول اثر حاضر نتايج ذيل را در پي دارد:
1- دعوت به وحدت اجتماعي و فراتر از آن، ايجاد الفت و محبت در جامعه اسلامي و پرهيز از تفرقه و تحزب و تنشهاي بيحاصل سياسي، اجتماعي و فكري يكي از مهمترين اصول و دستورهاي قرآن و پيامبر بوده است.
2- امامان شيعه و بويژه امام علي(عليه السّلام) با استمرار دعوت پيامبر اسلام، همواره به ضرورت توجه به اين وظيفه مهم ميانديشيدند و سيره و سخن خود را بر مبناي وحدت سياسي و اجتماعي و جلوگيري از تنازعات بي حاصل فكري مسلمانان قرار داده بودند.
3- آن بزرگان، علاوه بر دعوت به وحدت، الفت اجتماعي، گذشت و سعه صدر، مباني و محورهاي مشترك بين مسلمانان را نيز مشخص ميكردند و با تكيه بر آن، اختلافات فكري و سلايق مختلف مذهبي ايشان را به رسميت ميشناختند.
4- آن بزرگان، نهتنها در ارائه راهكارهاي علمي و عملي و بيان شيوههاي به دست آوردن وحدت، الفت اجتماعي و تقريب مذهبي از چيزي فروگذاري نكردند، بلكه تقويت بنيانهاي اخلاقي، اخوت اسلامي و هم بستگي اجتماعي را اساس سيره خود قرار داده بودند.
5- امامان شيعه، رقباي فكري، مخالفان و منكران امامت خود را از دايره مسلماني، خارج نميدانستند و به اصحاب خود سفارش مينمودند كه از نگاه تحقيرآميز به آنان پرهيز كنند.
در خاتمه ميتوان به اين مهم، اشاره كرد كه انديشه وحدت اسلامي، منشا ديني و مذهبي داشته، و برگرفته از كتاب و سنت است.
مشخصات كتابشناختي اين اثر، چنين است:
امامان شيعه و وحدت اسلامي، علي آقا نوري (قم: انتشارات دانشگاه اديان و مذاهب، 1387) 388 صفحه.
* گزارش از كتاب امامان شيعه و وحدت اسلامي، تاليف علي آقا نوري، نشر دانشگاه اديان و مذاهب قم، تابستان 1387.
منبع:روزنامه جام جم/خ