آنچه که براي بسياري از معلمان و دستاندرکاران آموزش و پرورش و خانوادهها مطرح بود، اين بوده که در امر يادگيري و پيشرفت تحصيلي دانشآموزان، عملکرد گروهي و همکاري ميان آنها مهمتر است يا رقابت انفرادي؟
در گذشته اعتقاد بر اين بود که کلاس درس بايد از آرامش و سکوت مطلق برخوردار باشد و نيز دانشآموزان را به رقابتي سخت و تنگاتنگ با يکديگر وا ميداشتند. اما امروزه بسياري از مدارس در صدد استفاده از برنامههايي هستند که دانشآموزان را به بيان عقايد و همکاري و مشارکت در يادگيري دعوت ميکنند، در دهههاي اخير يادگيري مشارکتي و همکاري و تعاون در گروه، موضوع بحث انگيزي در آموزش شده است و معلمان در حال تجربه کردن روشهاي يادگيري مشارکتي و گروهي هستند تا سطح آموزش را در کلاسهاي خود از لحاظ کمي و کيفي ارتقا دهند. اين گزارش تلاش دارد تا به کالبدشکافي و بررسي رقابت در امور درسي که يک شيوه سنتي است و نيز همکاري و مشارکت ميان دانش آموزان به مثابه تحولي در سيستم يادگيري، بپردازد.
در سوره مائده، آيه 2 قرآن کريم آمده است «تعاونوا عليالبر والتقوي» در امور نيک و تقوا همکاري نماييد.
همکاري يعني چه؟ بطور خلاصه، همکاري زماني صورت ميگيرد که دو نفر يا بيشتر براي پيدا کردن راهحلي که بهتر از راهحل خودشان است با هم کار ميکنند راهحلي بهتررا برگزينند.
همکاري سازنده با ديگران، در پيشرفت و موفقيت انسان موثر است، اما به هر حال رقابت با ديگران هم بخشي از زندگي است و سهمي براي خود دارد. کودکان رقابت را خيلي زود ميشناسند (از وقتي که ميخواهند توجه بيشتر پدر و مادر و بزرگترها را به خود جلب کنند تا وقتي که در مدرسه براي نمرات بهتر و جوايز و تحسينهاي بيشتر رقابت ميکنند) رقابت هم براي خود جايي در زندگي دارد اما بايد توجه داشت که در محدوده خود بماند و از حد معيني تجاوز نکند. البته هستند کساني که زندگي را تنها «يک مسابقه و مبارزه دائمي» تلقي ميکنند. اگر انسان چنين احساسي داشته باشد معنياش اين است که براي پيشرفت خود دائماً نياز به کنار زدن و از سر راه برداشتن ديگران دارد. در رقابت دوستانه در نظر گرفتن انصاف و ملاحظه اساس کار است. متاسفانه بيشتر رقابتها، نهايتاً به سرانجامي نامطبوع ختم ميشوند.
در جريان فعاليتهاي گروهي بسياري از دانشآموزان در فرآيند و جريان مطالعه و شناخت خود و شرکت جستن فعالانه در مصاحبت با گروه همسالان به مراتب احساس امنيت بيشتري پيدا ميکنند. علاوه براين فعاليت گروهي به فرد فرصت ميدهد. تا ايجاد رابطه با ديگران و اجتماعي شدن را هرچه بيشتر عملاً تجربه کند. توانايي در ايجاد ارتباط با ديگران خود عامل اصلي سازندگي فرد است.
يکي از جريانهاي اساسي در زندگي آدمي همکاري است. همکاري رکن اساسي زندگي انساني است. در هر وضع و هر موقعيت همکاري شرط اصلي زندگي جمعي است. جنبه اجتماعي رشد و آماده کردن بچهها براي به سر بردن با ديگران و همکاري با ايشان مدتهاست که نظر مربيان را جلب کرده است.
تحقيقات جامعهشناسان و توسعه جامعهشناسي تربيتي در کار مدرسه و توجه معلم به جنبه اجتماعي تعليم و تربيت در اين زمينه اثر خاصي داشته است. يکي از علايم رشد اجتماعي بچه بستگي به گروه يا دسته همسن خود و شرکت در بازيهاي اجتماعي دارد. بچه کمکم خود را با زندگي گروهي سازش ميدهد و با ديگران همکاري ميکند.
شرکت در فعاليتهاي گروهي و تماس با ساير بچهها باعث آشنايي آنان به اموري مانند همکاري، تقسيم کار و وظايف قبول مسئوليت و همدردي با ديگران ميشود.
معلم بايد از ايجاد رقابت چشم و هم چشمي ميان دانشآموزان که به کسب موفقيت در محدودي از آنها و شکست اکثريت آنها ميانجامد، جلوگيري به عمل آورد. معلم براي اين کار ميتواند از تدابير مختلفي استفاده کند. به عنوان مثال براي جلوگيري از ايجاد رقابت ميان دانشآموزان در بحثهاي کلاسي، معلم بايد در جريان بحث، پس از گفتن نام دانشآموزي معين به طرح سوال بپردازد. اين روش موجب خواهد شد که معلم مشارکت همه افراد کلاس را در فعاليتهاي آموزشي جلب نمايد و همه افراد کلاس را تقويت کند. اما اگر معلم ابتدا سوالي را طرح کند و بعد از دانشآموزان بخواهد تا هر که ميتواند به آن جواب دهد، تعداد کمي از دانشآموزان مستعد و قوي کلاس به سوال پاسخ خواهند داد و تنها آنها مورد تاييد و تقويت واقع خواهند شد.
چنانچه محيط مدرسه فوقالعاده رقابتآميز باشد و دانشآموز همواره با سايرين مقايسه و تحقير شود، ممکن است خود را ناتوان پندارد و در نتيجه احساس حقارت کند و در موارد رقابتآميز واکنشهاي نامطلوبي نشان دهد. ديگران را تحقير کند، و بيش از اندازه از ديگران چاپلوسي کند و نسبت به انتقاد ديگران حساس شود و خود را در هدف همه انتقادها بداند و از مردم کنارهگيري کند.
رقابت امري عادي است و نميتوان آن را بيماري رواني فرض کرد ولي در جريان رقابت فرد آرامش و سکون خود را از دست ميدهد و اگر دائماً در حال رقابت باشد بهداشت رواني او به خطر ميافتد. ضمناً هدف رقابت بايد اساسي و با ارزش باشد و گرنه فرد عادت ميکند با همه کس رقابت کند و در مقابل همه کس و همه حال حتي بيماري بخواهد خود را برتر از ديگران نشان دهد. در اين گونه موارد حالت ماليخوليايي به او دست ميدهد و دائماً در حال اضطراب و نگراني بسر ميبرد. رقابت ميان پسرها بيشتر از دخترها است. زمينه فرهنگي هر جامعه در تقويت رقابتورزي موثر است. در هر حال بايد بوسيله رقابت جنبههاي تربيت را تقويت کرد و نگذاشت که اين امر سبب تزلزل شخصيت افراد و ناراحتي دائمي آنها شود. يک کودک ممکن است در رقابت با ساير کودکان واکنش مناسبي از خود نشان دهد، در حالي که کودک ديگري ممکن است در رقابت با ديگران دچار تنش شود و رفتار عصبي از خود نشان دهد.
رقابت کودکان با يکديگر تفاوت دارد. برخي به شدت رقابت ميکنند، و عدهاي رقابت را دوست ندارند. کودک، ميل به برتري و غلبه بر ديگران را در خانواده ميآموزد و رفتارهايي که در اين جهت باشند بوسيله والدين تقويت ميشوند. کودکاني که با خواهران و برادران خود رفتار مناسبي دارند، در ارتباط با ديگران کمتر به رقابت نادرست ميپردازند. رقابت درست، باعث موفقيت و رقابت نادرست موجب برهم خوردن تعادل رواني کودک ميشود.
نتيجهگيري:
يادگيري به روش همکاري گروهي بسيار موثرتر و مفيدتر از يادگيري به روش انفرادي و رقابتآميز است. يادگيري به روش همکاري گروهي، باعث ميشود کودکان بيشتر با هم مباحثه و مراوده داشته باشند و به تجزيه و تحليل و ارزشيابي ديدگاه هاي يکديگر بپردازند. به عبارت ديگر کودکان با اين روش به سطوح بالاتر يادگيري دست مييابند در حالي که وقتي کلاس به روش غيرگروهي پيش ميرود، دانشآموزان بيشتر به يادگيري در سطوح پايينتر مانند فراگيري دانش ميپردازند و فرصتي براي دستيابي و تجزيه و تحليل مطالب به دست نميآورند. همکاري سازنده با ديگران در پيشرفت و موفقيت انسان موثر است و اگر دانشآموزان مهارت سازگاري با افراد را بياموزند، با تکرار و رشد اين مهارت در زندگي شخصي و اجتماعي خودشان به سازگاري دست مييابند. دانشآموزان اين مهارت را در سايه فعاليتهاي گروهي و براثر بروز و ظهور اختلاف سليقهها و با هدايت معلم خويش به دست ميآورند. رقابت داراي آثار نامطلوب رواني و اجتماعي فراواني است و عواقب منفي آن بيش از نتايج مثبت آن است.
* کارشناس علوم تربيتي
منبع : www.ettelaat.com /خ