جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
نقش دين و خانواده در آموزش و پرورش كودك
-(0 Body) 
نقش دين و خانواده در آموزش و پرورش كودك
Visitor 354
Category: دنياي فن آوري
اشاره
اين نوشتار ترجمه‏اي است از مقاله تربيتي كه در فصلنامه تعليم و تربيت اسلامي دانشكده اسلامي كمبريج انگلستان نوشته شده است. نويسنده مقاله كه خود عرب تبار است، سعي كرده تأثيرات دو نهاد دين و خانواده را بر تعليم و تربيت كودك نشان دهد. و بدين منظور، مقايسه‏اي بين تربيت كودك در دوره پيش از اسلام و پس از آن انجام داده است و دستورات پيامبراكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در زمينه توجه به پرورش كودكان را بسيار برجسته و مهم جلوه داده است. از رفتار آن حضرت با كودكان به خصوص نوه‏هاي ايشان امام حسن و امام حسين عليهماالسلام در اثبات اين مهم كمك گرفته است. سرانجام، رفتار محبت‏آميز والدين در محيط خانواده نسبت به تربيت فرزندان و پرورش روحي و عاطفي آنان مهم تلقي كرده و در اثبات آن، در سيره نبوي مدد جسته و بر علم تبعيض بين فرزندان تأكيد نموده است. ضمن تشكر از جناب حجة‏الاسلام آقاي دكتر شاملي، كه اين مقاله را از نظر ترجمه و محتوا مورد بررسي قرار دادند، باهم اين مقاله را مي‏خوانيم.
مهم‏ترين نكته‏اي كه توجه ما را به رابطه دين و خانواده جلب مي‏كند آن است كه باورها و احساسات ديني طي دوره كودكي، در محيط صميمي و منظّم خانواده شكل مي‏گيرد و پرورش مي‏يابد، به گونه‏اي كه ديدگاه كودك را نسبت به زندگي و رفتار آينده تحت تأثير قرار مي‏دهد. علاوه براين، بايد روشن كرد كه اسلام معيارهاي مهمي را براي تشكيل زندگي خانوادگي مبتني بر بنيادهاي سالم و نيز ايجاد فضاي معنوي، كه كودك اولين تأثّرات شخصيت‏ساز را از آن فضا دريافت مي‏دارد، در نظر گرفته است. اين رابطه را مي‏توان به شرح ذيل تبيين كرد:

 

1. خانواده يك نهاد اجتماعي است كه احساسات مورد اهتمام دين در آن تمركز مي‏يابد. واژگاني مانند «خانه» و «خانواده» بيانگر فضاي صميمي و حراست شده‏اي است كه انسان در آن احساس راحتي و آسايش مي‏كند. اصطلاح «اِو ـ بارك صاحيبي اُلماك»(2) در زبان تركي، نشان دهنده آن است كه خانه به عنوان يك مكان مقدس پذيرفته شده است. («بارك» در زبان تركي قديم به معناي پرستش‏گاه است.) در جامعه‏شناسي، خانواده به عنوان نوعي از جامعه ديني تعريف شده كه اعضاي آن همانند اعضاي بدن با هم‏بستگي واقعي بر محور ارزش‏هاي معنوي متحدند.واقعيت اين است كه وقتي دو جنس مخالف در اثر تمايلات طبيعي باهم پيوند برقرار كردند، ارتباطي در سطح بالا كه در آن احساسات اجتماعي و اخلاقي متفاوتند، برپايه‏هاي تنكرد شناختي (فيزيولوژيكي) شكل مي‏گيرد. پدر و مادر، كه پيش از اين حس همكاري، عشق، وفاداري و اعتماد متقابل با يكديگر داشتند، با ورود كودك در محيط خانواده، نمودهاي جديدي از عشق ـ مانند دل‏سوزي، حمايت و فداكاري ـ را نيز تجربه مي‏كنند كه تمام اين نمودهاي جديد به خاطر كودكي است كه والدين را به مراقبت عاشقانه از خود و مواجهه با همه مشكلات قادر مي‏سازد. در يكي از احاديث پيغمبر، احساسات مادر نسبت به فرزند از موهبت‏هاي الهي به انسان شمرده شده است.(3) به عقيده برخي از روان‏شناسان، دل‏بستگي و علاقه‏مندي كودك به والدين از نخستين نشانه‏هاي عشق و محبت به دين است.

 

2. عمق عشق دو جانبه حاكم بر خانواده، اين نهاد را مناسب‏ترين محيط براي دين مي‏سازد، تا آن‏كه به جاي خواسته‏هاي خودپسندانه، به وسيله خواسته‏هاي اصيل و عالي پشتيباني و دنبال شود. اگرچه در يادگيري انسان محدوديت سنّي وجود ندارد، ولي شكي نيست كه سال‏هاي اول زندگي در يادگيري بسيار مهم است؛ زيرا كودك باورها، نگرش‏ها و رفتارهاي اساسي را در همان سال‏هاي نخستين فرا مي‏گيرد. به گفته برخي از روان‏شناسان، شيوه زندگي كودك تا چهار يا پنج سالگي، چنان عميق شكل مي‏گيرد كه پس از آن، عوامل بيروني نمي‏تواند آن شيوه را تغيير دهد. كوتاه سخن آن‏كه زندگي كودك در چنين محيط پرمهر و محبتي نقش مهمي در شكل‏گيري نوع شخصيت او دارد؛ شخصيتي كه با انواع عشق و محبت نوع دوستانه، با خوش‏بيني به زندگي مي‏نگرد؛ يعني گرايش‏هاي عالي همانند گرايش‏هاي اجتماعي و ديني را به فعليت مي‏رساند.
مهر و محبت بين پدر و فرزند رابطه متقابل دارد و فقط با مهر و محبت مي‏تواند به شكوفايي برسد. پيامبر خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله به شخصي كه محبت به فرزند را به ديده تعجب مي‏نگريست، فرمودند: «كسي كه نشانه‏اي از مهر و محبت در او مشاهده نشود، دوست داشتني نيست.»(4)
اسلام آن نوع زندگي را كه بر محور نيازهاي تنكردشناختي، شهوت‏ها و تمايلات زودگذر تمركز يافته است، به عنوان سطحي از زندگي حيواني مي‏پذيرد، اما پيغمبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در اين زمينه مي‏فرمايند: هدف دين شكل دادن آن سطح از زندگي است كه بالاتر و ظريف‏تر از سطح تنكردشناختي است.
اين‏گونه زندگي اخلاقي، گرايش‏هاي طبيعي انسان را از بين نمي‏برد، بلكه آن‏ها را محدود و هدايت مي‏كند. ايمان واقعي انسان به خدا از يك سو و شيوه زندگي پايدار، جامع و هدفمند از سوي ديگر، نتايج اميدبخشي پديد مي‏آورد كه فرد را به برخورد صميمانه با ديگران قادر مي‏سازد؛ يعني در واقع، شيوه‏اي اخلاقي را در زندگي ايجاد مي‏كند كه در آن، ايمان به خدا نقشي پويا و واقعي دارد.
در حديثي از پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله ارتباط اعتقادي و عاشقانه با خدا اين‏گونه بيان شده است: «اگر شما به خدا ايمان نداشته باشيد، نمي‏توانيد به بهشت برويد، و اگر مهر و محبت نداشته باشيد، ايمان به خدا نيز نخواهيد داشت.»(5) در يكي از آيات قرآن، به اين موضوع تصريح شده كه انسان براي عبادت آفريده شده است.»(6) «عبادت ـ به مفهوم فراگير آن ـ شامل بسياري از اعمال و رفتارهايي است كه نسبت به مخلوقات ديگر انجام مي‏دهيم. در واقع بسياري از كارهايي كه ملزم به انجام آن هستيم، بخشي از گذران يك زندگي اخلاقي است. كسي كه در درون خود وجود مطلق (خداوند) را احساس كند، خواهد توانست نشانه‏هاي خداوند را در خود و طبيعت بيابد. اين شناخت به او كمك مي‏كند تا تمام ارزش‏ها و قابليت‏هاي فطري خود را شكوفا سازد.
همان‏گونه كه از قرآن استفاده مي‏شود، خانواده‏اي كه با ازدواج مرد و زن شكل مي‏گيرد، براي به فعليت رساندن و پرورش دادن توانايي‏هايي انسان و تكامل وي، بستر اجتماعي پرباري را همراه با مهر و محبت و روابط متقابل پديد مي‏آورد. از اين‏رو، نخستين تجربه‏هاي خانواده به كودك كمك مي‏كند تا به تدريج از زندگي خود محور طبيعي‏اش به سوي زندگي جمعي حركت كند و عضو جامعه‏اي گردد كه در ارزش‏هاي مشترك‏آن سهيم‏است.همچنين‏شخصيت‏كودك،كه‏او را از ديگران ‏متمايز مي‏كند، در محيط ‏خانواده ‏شكل مي‏گيرد.خلاصه آن‏كه هدف حقيقي دين پرورش احساسات عالي و مهر و محبت اجتماعي انسان‏هاست. پدر و مادر در محيط خانواده نخستين مراجع صلاحيت‏دار و نمونه‏هايي هستند كه كودك ارزش‏هاي اساسي و رفتارهايي را كه روش زندگي او را شكل خواهد داد، از آن‏ها فرا مي‏گيرد.

 

3. بنا به گفته روان‏شناسان، در كودك، نوعي ظرفيت فراگير و گرايش فطري به دين وجود دارد. خانواده بايد گرايش كودك به دين را، كه از همان سال‏هاي اوليه زندگي آغاز مي‏شود، هماهنگ با عقايد خود هدايت كند. گرايش كودك به دين بيش‏تر با عوامل بيروني بروز پيدا مي‏كند. كودك درباره مفهوم واژه‏ها و عبارت‏هاي ديني، كه در محاورات روزانه مي‏شنود، پرسش‏هايي مطرح مي‏كند و به رفتارها و مراسم ديني، كه مشاهده مي‏كند، توجه دقيق دارد. ممكن است بعضي از كودكان در اين مسير، پا را فراتر گذارده، درباره تولد، مرگ، اهميت زندگي و امثال آن پرس‏وجو كنند. در حقيقت، اشتياق كودك به يادگيري و علاقه والدين به آموزش باهم تلفيق مي‏شوند. علاقه‏مندي و دل‏سوزي والدين نه تنها نيازهاي رواني كودك را تأمين مي‏كند، بلكه پدر و مادر را در انتقال باورها و ارزش‏هاي خود به كودك نيز ترغيب مي‏نمايد. از اين‏رو، در مدتي كه كودك از نظر جسمي تحت حمايت قرار دارد، مقرراتي كه او را به داشتن روابط عادي در محيط اجتماعي قادر مي‏سازد، فراگرفته خواهد شد. در آن زمان، ذهن كودك به عنوان يك عضو گيرنده عمل مي‏كند؛ زيرا هنوز توان فكري او در زمينه پندارها و نقد و بررسي‏ها رشد نكرده است؛ هر چه به او گفته شود، مي‏پذيرد و بيش‏تر نگرش‏ها و رفتارهاي والدين را به صورت ناخودآگاه تقليد مي‏كند.
پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله اهميت خانواده را در شكل‏دادن گرايش ديني كودك گوشزد نموده‏اند، اما رشد ديني كودك به دليل فقدان ژرف‏نگري در احساسات اوليه ديني او به وقوع نمي‏پيوندد. طبق فرموده پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله درست همان‏گونه كه صاحب حيوان با داغ زدن بر آن به تولد نوزاد سالم او آسيب مي‏زند، والدين هم ممكن است با آموزش باورها و ارزش‏هاي غلط به كودك، مانع رشد فطري وي شوند.
همان‏گونه كه از مطالب گذشته دريافتيم، اسلام محتوا و روشي از تعليم و تربيت ارائه مي‏دهد، كه براي رشد گرايش فطري كودك به دين راه همواري را فراهم مي‏سازد. از آيات قرآن كريم، كه در اين زمينه نازل شده، يك مطلب به روشني استفاده مي‏شود: روح انسان بايد با همان سرشتي كه خدا مردم را بر آن سرشته است پرورش يابد. آفرينش خدا تغييرپذير نيست. اين است همان دين پايدار، ولي بيش‏تر مردم نمي‏دانند.(7)
برخي از افراد با نيت نيك، تعليمات ديني را به كودك مي‏آموزند، ولي به دليل نداشتن شناخت كافي، روح كودك را تباه مي‏كنند.به نظر برخي از صاحب‏نظران، حس ديني كودك به صورت دل‏بستگي و عشق به والدين ظاهر مي‏شود؛ والديني كه به نظر كودك بسيار قوي، با اطلاع و فناناپذيرند. هرقدر كودك از محدوديت توان و دانش والدين آگاه گردد، اين دل‏بستگي به سوي قدرت عالي‏تر هدايت مي‏شود و نيز در اثر تعليم و تربيت سازنده ديني به موجود غيرمادي، واقعي، مطلق و كامل و سرانجام،به ميزان آگاهي خود از عقيده مادي و انسان انگارانه، به ايمان واقعي به خداوند رهنمون مي‏گردد.

 

4. اسلام براي تشكيل و حفظ خانواده يك سلسله پيش‏گيري‏ها و راهنمايي‏ها ارائه داده و روابط خانواده را به صورت قانون مطرح كرده است. در قرآن كريم، ميل جنسي به عنوان يك انگيزه مهم انسان، همانند ميل به مال و ثروت، مطرح شده و مايه افزايش زيبايي زندگي برشمرده شده است.(8) اشاره‏اي كه در سوره يوسف در مورد ميل جنسي آمده اين است: گاهي اين ميل چنان بر شخص غلبه مي‏كند كه مرتكب گناه مي‏گردد.(9)
پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله فرمودند: يكي از سه چيزي كه در دنيا عشقش در دل انسان كاشته شده، زن (و آن دوي ديگر بوي خوش و نماز) است.(10)
اسلام ساختار جامعه عرب بت‏پرست پيش از اسلام را، كه زنان و كودكان در آن بي‏مقدار و كم اهميت بودند، به دوره‏اي تغيير داد كه ارزش‏هاي اصيل انساني بر آن حاكم گرديد.
شيوه زندگي اعراب بت‏پرست پيش از اسلام، آن‏گونه كه در تاريخ آمده است، شيوه‏اي معقول، مناسب يا از نظر منطقي، داراي نگرش منسجم نبود و به ويژگي‏هاي افراد خوبي كه بتوانند جامعه‏اي سالم بسازند، اهميت نمي‏داد. در نگرش جديد، توجه اصلي بر تربيت و آماده‏سازي افراد براي زندگي اخلاقي با فرهنگ و آبرومند، متمركز شد. ارزش انسان نبايد با معيارهاي مادي و جسماني مورد سنجش قرار گيرد، بلكه آن را با علم و تقوا بايد سنجيد. نقش‏ها و وظايف اجتماعي را بايد بر اساس توانايي، مهارت و فرهنگ افراد تقسيم كرد.خانواده نهاد اصلي جامعه است. خانه سالم نگهباني براي كودك در نظر مي‏گيرد تا او فكر و اخلاق سالم داشته باشد. همان‏گونه كه قبلاً گفته شد، پيغمبر خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله فرمودند: خانواده در دست‏يابي افراد به نگرش درست يا نادرست از زندگي و روش آن، نقش اساسي دارد.به همين دليل، مادر كه در تربيت ونگه‏داري كودك نقش اصلي را برعهده دارد، در ميان اعضاي خانواده، نسبت به پدر از جايگاه مهم‏تري برخوردار است.
پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله ضمن جلب توجه به ساختار حساس رواني زن، اهميت احساس مادرانه را نسبت به كودك بيان مي‏دارند و مي‏فرمايند: كريمانه‏ترين موهبت دنيا داشتن همسري نيكوست.(11) به دليل همين توصيه‏هاي پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله ، زنان معمولاً براي فراگيري احكام دين به راحتي نزد آن حضرت مي‏رفتند و در حل مشكلات از ايشان كمك مي‏خواستند. عايشه نيز اين ويژگي زنان مدينه در يادگيري معارف ديني را تأييد مي‏كرد. او همچنين در برابر كساني كه مي‏گفتند: اگر زن، الاغ يا گربه از جلوي نمازگزار عبور كند نمازش باطل است، واكنش نشان مي‏داد و با اين عقيده، كه زن با حيوان برابر است، مخالف بود.
قرآن كريم دو چيز را چشمگير و حياتي تلقي كرده و آن دو عبارت است از: حقوق زن و قانون خانواده. براي تحوّل شرك وآداب جاهلي پيش از اسلام، كه مبتني بر بي ارزش دانستن زنان و موقعيت پايين آنان در خانواده و ساختار اجتماعي بود، سوره بلندي (مشتمل بر 176 آيه) به نام «نساء» نازل شد. برخي از موضوعات مربوط به زنان در سوره‏هاي ديگر نيز آمده است. در اين آيات، قوانيني مربوط به امنيت مالي زنان متأهّل، حق ارث براي آنان، مصونيت دختران يتيم از سوء استفاده و احكام «طلاق» بيان شده است.

 

5. يكي از عادات عرب‏هاي پيش از اسلام اين بود كه رفتار دوستانه و محبت‏آميز با كودكان را معمولاً نوعي ضعف تلقي مي‏كردند، با كودكان به گونه‏اي رفتار مي‏شد كه شايسته يك انسان نبود. نگرش اعراب بت‏پرست پيش از اسلام، به خصوص نسبت به دختران بسيار خشن و دور از ترحّم بود. قرآن مجيد اين نگرش را اين‏گونه حكايت كرده است: «و هرگاه يكي از آنان را به دختر مژده مي‏دادند، چهره‏اش سياه مي‏گرديد، در حالي كه خشم خود را فرو مي‏خورد. از بدي آنچه به او بشارت داده شده از قبيله [خود] روي مي‏پوشاند. آيا دختر را با خواري نگه‏دارد يا در خاك پنهانش كند؟!»(12)
قرآن بطلان و ظالمانه بودن اين ذهنيت را خاطرنشان مي‏كند: «وَه چه بد داوري مي‏كنند.»(13) علاوه بر اين، قرآن كريم از فرزندان به عنوان «زيبايي زندگي دنيا»(14) ياد مي‏كند، ترحم و مهرباني والدين را نسبت به آنان مورد تأكيد قرار مي‏دهد، و سرپرست خانواده را مسؤول حفاظت و نگه‏داري اعضاي آن از خطرات مي‏شمارد.(15)
همه اين توصيه‏ها براي آن است كه كودك را مورد توجه اصلي خانواده‏هاي مسلمان قرار دهد.پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله با كودكان بازي مي‏كردند، شوخي مي‏نمودند، با مهرباني گونه‏هايشان را نوازش مي‏دادند، به آن‏ها اجازه مي‏دادند تا روي دامانشان بنشينند و بر شانه ايشان سوار شوند و گاه اين‏ها را در آغوش مي‏گرفتند و مي‏بوسيدند. افزون بر اين، زماني كه پيغمبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله نماز مي‏خواندند، نوه‏هاي آن حضرت روي دامانشان مي‏نشستند، حتي اگر به سجده هم مي‏رفتند، به آن‏ها اجازه مي‏دادند، تا بر پشت ايشان سوار شوند. وقتي فرزند كوچك پيغمبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله از دنيا رفت، اشك از چشمان ايشان جاري شد. عرب‏هاي مشرك آن دوران هرگز اين رفتارهاي پيغمبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله را عادي تلقي نمي‏كردند، از اين‏رو، برخي از آن‏ها اين‏گونه رفتارها را بيگانه و دور از فرهنگ حاكم مي‏دانستند. اما كودكاني كه نزديك پيامبر زندگي مي‏كردند، آن‏ها كه آن حضرت را در كوچه و خيابان مي‏ديدند و شاهد اظهار محبت ايشان بودند، هميشه از پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله تصويري به عنوان «معلم دوست داشتني و صميمي» در خاطر داشتند.
به عنوان مثال، انس بن مالك، يكي از صحابه معروف پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله ، مي‏گويد: «من ده سال در خدمت آن حضرت بودم. ايشان در اين مدت، هرگز با من خشمگين نشدند و هيچ‏گاه نپرسيدند كه چرا اين كار را اين‏گونه انجام دادي يا اين‏گونه انجام ندادي.»(16)
معاوية بن حكم مي‏گويد: «من هرگز معلمي بهتر از پيامبر سراغ ندارم، نه قبل و نه بعد از ايشان. سوگند ياد مي‏كنم كه او هرگز مرا نفرين نكرد، تنبيه ننمود و ناسزا نگفت.»(17)
اهتمام پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در توجه دادن مردم به اهميت جايگاه والدين از يك‏سو و اين‏كه نياز كودك به مهر و محبت موجب هدايت او به علم و ارزش‏هاست از سوي ديگر، بيانگر آن است كه ايشان به عنوان يك معلم فرستاده شده‏اند. درست به همان اندازه كه حقوق والدين اهميت دارد، حقوق كودك نيز مهم است. پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله توصيه نمودند كه در ابراز محبت به كودكان تبعيض‏آميز رفتار نكنند و در تنبيه آنان از حدود الهي تعيين‏شده‏درقوانين‏وتعليمات‏اسلام‏تجاوزنكنندومهم‏تر ازهمه تربيت و سوادآموزي كودكان را همگاني ساختند.

پي‏نوشت‏ها

* اين مقاله ترجمه‏اي است از فصلنامه تعليم و تربيت اسلامي، انگلستان، دانشكده اسلامي كمبريج، 1995 م، 1360، ش 1
1. ev- bark Sahibi Olmak.
2. Muslim, Abul - Husayn muslim b. al - Hajjaj, Al- yami, al sahih , tawbah,
3ـ وسايل الشيعه، ج 15، ص 202
4. Muslim, Iman, P.93, 94
5. ذاريات: 56
6. روم: 30
7. آل عمران: 14
8. يوسف: 52
9. وسايل الشيعه، ج 15، ص 10
10. Ibid, tawban, 22
11. نحل: 58ـ 59
12ـ نحل: 59
13ـ كهف: 46
14ـ تحريم: 6
15. Ibid, fadail, 51
16. Ibid, Masajid, 33

Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image