الف: پيشگويى از تفرقه تلخ و شکننده ميان امّت اسلامى:
شکى نيست که پيامبر گرامى صلىاللهعليهوآله از آينده امّت اسلامى و از اختلافى که پس از ايشان ايجاد مىشد، باخبر بود و از اين رو، از پىآمد تلخ تفرقه ميان آنان هشدار داده، با صراحت فرمود:
تفرّقت اليهود على إحدى وسبعين فرقه أو اثنتين وسبعين فرقه والنصارى مثل ذلک وتفترق امّتى على ثلاث وسبعين فرقه(1)؛
همان طورى که امّت موسى و عيسى به هفتاد و يک و يا هفتاد و دو فرقه منشعب شدند امّت من نيز به هفتاد و سه فرقه متفرّق خواهند شد.
و در برخى ديگر از روايات آمده که حضرت فرمود:
کلّهم فى النار إلاّ ملّه واحده(2)؛ يعنى جز يک فرقه، تمام فرقهها در آتش هستند.
و نيز ترديدى نيست که اختلاف عمده امّت اسلامى بر سر رهبرى بود. چنان که شهرستانى، عالم مشهور اهل سنّت مىگويد:
وأعظم خلاف بين الأمه خلاف الإمامه، إذ ما سُلّ سيف فى الإسلام على قاعده دينيّه مثل ما سُلّ على الإمامه فى کلّ زمان(3)؛ بزرگترين اختلاف ميان امّت اسلامى اختلاف در امامت بود و هيچ زمان نسبت به يک امر دينى همانند امر امامت شمشير کشيده نشده است.
در اين جا اين پرسشها مطرح مىشود: آيا پيامبر اکرم صلىاللهعليهوآله که با تلاش بيست و سه ساله خويش حکومت اسلامى را تأسيس نمود، نسبت به آينده آن بىتفاوت بوده است؟
آيا بدون انتخاب جانشين براى هدايت و سرپرستى امّت اسلامى، دار فانى را وداع فرموده است؟
آيا رسول اللّه صلىاللهعليهوآله راهى براى جلوگيرى از تفرقه و اختلاف معيّن ننموده است؟
اين پرسشها و صدها سؤال ديگر که نيازمند پاسخ صحيح از ناحيه کسانى است که عقيده دارند پيامبر گرامى صلىاللهعليهوآله جانشين بعد از خويش را معين نفرمود و موضوع انتخاب را به عهده امّت واگذار نمود.
ب: تمسک به قرآن و عترت تنها راه وحدت:
با مراجعه به کتابهاى فريقين (شيعه و سنّى) درمىيابيم که رسول گرامى صلىاللهعليهوآله راه را براى رفع اختلاف و ايجاد وحدت براى ملّت اسلامى نشان داده و تکليف را براى همگان روشن ساخته است.
ايشان تنها عامل وحدت را «تمسّک به قرآن و اهل بيت عصمت و طهارت عليهمالسلام » معيّن فرموده است.
مىتوان گفت: بهترين عامل، بلکه منحصرترين راه براى تقريب ميان مذاهب و وحدت ميان مسلمانان، عمل به توصيه رسول اکرم صلىاللهعليهوآله در تمسّک به قرآن و اهل بيت عصمت و طهارت عليهمالسلام که ضامن هدايت و بيمه از هر گونه ضلالت و گمراهى است، مىباشد.
رسول گرامى صلىاللهعليهوآله بارها نسبت به تمسّک مردم به قرآن و اهلبيت عليهمالسلام گوشزد نمود و فرموده است:
إنّى تارک فيکم ما إن تمسّکتم به لن تضلّوا بعدي، أحدهما أعظم من الآخر، کتاب اللّه حبل ممدود من السماء إلى الأرض وعترتي أهل بيتي ولن يتفرّقا حتّى يردا عليّ الحوض، فانظروا کيف تخلفوني فيهما(4)؛ من دو چيز گرانبها در ميان شما به يادگار مىگذارم، اگر به آن دو چنگ زديد، هيچگاه گمراه نخواهيد شد، يکى از اين دو، بزرگتر و مهمتر از ديگرى است، کتاب خدا (قرآن) اين ريسمان الهى که از آسمان تا زمين کشيده شده است و عترت و خاندان من، اين دو از هم ديگر جدا نخواهند شد تا کنار حوض بر من وارد شوند، پس بينديشيد که چگونه حقّ مرا در باره اين دو ادا مىکنيد.
برخى از بزرگان اهل سنّت اين روايت را صحيح شمردهاند(5).
در برخى از روايات بهجاى ثقلين تعبير به دو خليفه و جانشين شده است:
إنّي تارک فيکم خليفتين: کتاب اللّه ... وعترتي أهل بيتى، وأنّهما لن يفترقا حتّى يردا عليّ الحوض(6)؛ من دو جانشين در ميان شما مىگذارم: کتاب خدا و عترت و اهل بيت من و آن دو از هم جدا نخواهند شد تا در کنار حوض به من ملحق شوند.
و در بعضى از روايات آمده است:
فلا تقدّموهما فتَهلِکوا، ولا تُقَصِّروا عنهما فتهلکوا، ولا تعلّموهم فإنّهم أعلم منکم(7)؛ بر آنان پيشى نگيريد و فاصله نداشته باشيد که موجب هلاکت است و در مقام آموزش به آنان نباشيد که آنان از همه شما داناترند.
ج: تفسير حبل اللّه به اهل بيت عليهمالسلام :
برخى از مفسّران بزرگ اهل سنّت مانند فخر رازى اين حديث را در ذيل آيه «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا(8)»(9) آوردهاند.
هم چنين آلوسى که تفکّر سلفى و وهّابى دارد اين حديث را در تفسير آيه شريفه از زيد بن ثابت نقل کرده، مىگويد: «وورد بمعنى ذلک أخبار کثيره(10)؛ به اين مضمون، روايات زيادى وارد شده است». ثعلبى متوفّاى 427، از مفسّران اهل سنّت در تفسير آيه شريفه از امام صادق عليهالسلام نقل کرده که فرمود:
نحن حبل اللّه الذى قال اللّه: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلاتَفَرَّقُوا»(11) و (12)؛ ما اهل بيت، همان ريسمان خداوندى هستيم که خداوند در قرآن فرموده: همگى به ريسمان خدا چنگ بزنيد و دچار تفرقه نشويد.
حاکم حسکانى (متوفّاى حدود 470) از علماى اهل سنّت نيز از رسول اکرم صلىاللهعليهوآله نقل کرده که فرمود:
من أحبّ أن يرکب سفينه النجاه ويتمسّک بالعروه الوثقى ويعتصم بحبل اللّه المتين فليوال عليّا وليأتمّ بالهداه من ولده(13)؛ هر کس دوست دارد که سوار کشتى نجات شود و به ستون قابل اعتماد تکيه کند و به ريسمان محکم الهى چنگ زند، على را ولى خود انتخاب کند و فرزندان هدايتگر على را امامان خويش قرار دهد.
پي نوشت:
(1) سنن ترمذى، ج 4، ص 134، ح 2778، أبواب الإيمان، باب افتراق الأمّه؛ مسند أحمد، ج 2، ص332، ح 1203 و سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1321، ح 3991.
ترمذى گفته است: «حديث أبي هريره، حديث حسن»؛ حديث ابوهريره، حديث خوب است. سنن ترمذى، ج 4، ص 134، ح 2778.
ناصر الدين البانى وهّابى گفته است: «اين حديث صحيح است». سلسله الأحاديث الصحيحه، ج 1، ص 358، ح 204 و ج 3، ص 480، ح 1492.
حاکم نيشابورى گفته است: «هذا حديث صحيح على شرط مسلم ولميخرجاه»؛ اين حديث بر مبناى شرايط مسلم، صحيح است. مستدرک، ج 1، ص 128 و 6، ج 4، ص 430. هيثمى نيز حديث را صحيح مىداند. مجمع الزوائد، ج 1، ص 179 و 189.
(2) سنن ترمذى، ج 4، ص 135، ح 2779.
ر.ک: مسند أحمد، ج 3، ص 145، مستدرک، ج 1، ص 129؛ مجمع الزوائد، ج 1، ص 189 و ج 6، ص 233 و 226؛ مصنف عبدالرزاق صنعانى، ج 10، ص 155 و 156؛ عمرو بن أبى عاصم، کتاب السنه، ص 7 و کشف الخفاء عجلونى، ج 1، ص 149 و 309.
(3) ملل و نحل، 30.
(4) صحيح ترمذى، ج 5، ص 329، ح 3876، درّ المنثور، ج 6، ص 7 و 306؛ صواعق المحرقه، ص 147 و 226؛ أسد الغابه، ج 2، ص 12 و تفسير ابن کثير، ج 4، ص 113.
(5) ابن کثير دمشقى سلفى متعصّب مىنويسد: «وقد ثبت فى الصحيح أنّ رسول اللّه صلىاللهعليهوآله قال فى خطبته بغدير خم: «إنّى تارک فيکم الثقلين کتاب اللّه وعترتى وإنّهما لميفترقا حتّى يردا عليّ الحوض؛ در روايت صحيح آمده که رسول اکرم صلىاللهعليهوآله در خطبه غدير فرمود: من دو چيز گرانبها در ميان شما مىگذارم، کتاب خدا و عترت خود و اين دو از يکديگر جدا نخواهند شد تا نزد حوض کوثر به من ملحق شوند». تفسير ابنکثير، ج 4، ص 122.
و همچنين گفته: «قال شيخنا أبو عبد اللّه الذهبى: وهذا حديث صحيح؛ استاد من، ذهبى گفته است که اين روايت صحيح است. بدايه ونهايه، ج 5، ص 228.
ناصر الدين البانى وهّابى نيز به صحّت حديث ثقلين تصريح کرده است. صحيح الجامع الصغير، ج 2، ص 217، ح 2454 و ج 1، ص 482، ح 2457.
حاکم نيشابورى گفته است: «هذا حديث صحيح على شرط الشيخين ولم يخرجاه بطوله؛ اين حديث مطابق شرط بخارى و مسلم صحيح است و آن دو در کتاب صحيح خويش نياوردهاند». مستدرک، ج 3، ص 109.
هيثمى نيز حديث را صحيح شمرده است. مجمع الزوائد، ج 1، ص 170.
ابن حجر مکى در کتابى که بر ضدّ شيعه نوشته گفته است: «روى هذا الحديث ثلاثون صحابيّا وإنّ کثيرا من طرقه صحيح وحسن؛ اين روايت را سى نفر از صحابه نقل کردهاند و بسيارى از سندهاى آن صحيح و نيکو است». صواعق المحرقه، ص 122.
(6) مسند أحمد، ج 5، ص 182 و 189، به دو طريق صحيح، مجمع الزوائد، ج 9، ص 162؛ الجامع الصغير، ج 1، ص 402 و درّ المنثور، ج 2، ص 60.
(7) معجم کبير طبرانى، ج 5، ص 166، ح 4971، مجمع الزوائد، ج 9، ص 163 و درّ المنثور، ج 2، ص 60.
(8) آل عمران (3) آيه 103: همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد و پراکنده نشويد.
(9) رازى در تفسير آيه مىگويد: «وروى عن أبي سعيد الخدري عن النبيّ صلىاللهعليهوآله أنّه قال: إنّي تارک فيکم الثقلين، کتاب اللّه تعالى حبل ممدود من السماء إلى الأرض، وعترتي أهل بيتي». تفسير رازى، ج 8، ص 173.
(10) آلوسى در تفسير آيه مىگويد: «وأخرج أحمد عن زيد بن ثابت قال: قال رسول اللّه صلىاللهعليهوآله : إنّي تارک فيکم خليفتين کتاب اللّه عزّوجلّ ممدود مابين السماء والأرض وعترتي أهل بيتي وإنّهما لن يفترقا حتّى يردا عليّ الحوض وورد بمعنى ذلک أخبار کثيره». تفسير آلوسى، ج 4، ص 18.
(11) آل عمران (3) آيه 103.
(12) تفسير ثعلبى (الکشف والبيان) ج 3، ص 163؛ شواهد التنزيل، ج 1، ص 168، ح 177، قندوزى از ثعلبى در ينابيع الموده لذوى القربى، ج 1، ص 356 و ج 2، ص 368 و 440 و صواعق المحرقه، «باب حادى عشر، فصل اوّل»، ص 151.
(13) شواهد التنزيل، ج 1، ص 168، ح 177.
منبع:پايگاه اطلاع رساني سبطين/خ