جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
جستارهايي درباره علل افزايش سن ازدواج
-(18 Body) 
جستارهايي درباره علل افزايش سن ازدواج
Visitor 455
Category: دنياي فن آوري

مقدمه

نياز جنسى، بخشي جداناشدني و انكارناپذير ماهيت زيستي ـ رواني انسان است كه پاسخ گويي به هنگام و مشروع به آن، نقش بسيار مهمي در سلامت رواني فرد و جامعه دارد. آموزه‏هاي دينى، ازدواج ديرهنگام را بر نمي‏تابد و به افرادي كه در اين باره كوتاهي مي‏ورزند، نگاهي از سر ناخشنودي دارد و ازدواج به هنگام را امتيازي براي شخص مي‏داند. به تعبير مقام معظم رهبرى:
اسلام اصرار دارد كه پسرها و دخترها در همان سنيني كه براي ازدواج آماده‏اند ازدواج نمايند. هر چه زودتر بهتر؛ يعني از همان وقتي كه دختر و پسر احساس نياز مي‏كنند به داشتن همسر، هر چه اين كار زودتر انجام بگيرد، بهتر است. علتش نيز آن است كه اولاً: بركات و خيراتي كه در امر ازدواج وجود دارد، در وقت خود و زودتر از اينكه زمان بگذرد و عمر تلف شود براي انسان حاصل مي‏شود؛ ثانياً جلو طغيان‏هاي جنسي را مي‏گيرد.[1]
متأسفانه چند سالي است سن ازدواج بالا رفته و اين امر سرنوشت ساز، به وادي تأخير فرو افتاده است. بي‏گمان اين رخداد نامبارك، مانند هر پديده اجتماعي ديگر، سر در عوامل و ريشه‏هايي دارد كه در اين نوشته بدانها اشاره مي‏كنيم.

1. شرايط نامناسب اقتصادى

بسياري از جوانان، به سبب تهي‏دستي و كم بهره‏ بودن از مواهب مادّي ازدواج نمي‏كنند و برآنند تا نخست به امكانات مادي دلخواه دست يابند و سپس تن به ازدواج دهند. همين بينش نادرست، موجب مي‏شود سال‏ها ازدواج آنها به تأخير افتد واز حلاوت ازدواج به هنگام محروم بمانند. در حالي كه اين نگرش، با آموزه‏هاي اصيل ديني ناهماهنگ و در تعارض است؛ چنان كه در حديثي از امام صادق(ع) در اين باره مي‏خوانيم كه:
هر كه از ترس تهي‏دستي ازدواج نكند، به خداي عز و جلّ گمان بد برده است؛ زيرا خداوند عزّ وجلّ مي‏فرمايد: «اگر تهي دست باشند، خداوند از فضل خود توانگرشان مي‏سازد».[2]
همچنين در حديث ديگري از آن حضرت مي‏خوانيم: «الرّزق مع النساء و العيال؛ روزى، همراه زنان و فرزندان است».[3]
دليل افزايش رزق و روزى در اثر ازدواج را نيز مي‏توان با اندكي تأمل پيدا نمود و آن اينكه: انسان تا مجرّد است، در خود چندان احساس مسئوليت درباره درآمد و كسب رزق و روزى نمي‏كند و انگيزه‏اي ندارد، ولي پس از ازدواج شخصيت طفيلي او به شخصيّتي خودكفا و مستقل تبديل مي‏شود؛ به گونه‏اي كه به يك‏باره خود را مسئول اداره يك خانواده مي‏يابد كه بايد به خوبي از عهده آن برآيد و آن را سر پا نگه دارد. در نتيجه، همه توان و تلاش و تدبير خود را براي سامان دهي مادي و اقتصادي خانواده خويش به كار مي‏گيرد و بدين گونه، دريچه‏هاي مواهب مادي را به روي خويش و خانواده مي‏گشايد و دير يا زود به شكوفايي اقتصادي دست مي‏يابد.

2. وسواس در انتخاب همسر

گر چه دقت بايسته در گزينش همسر مناسب و توجه به ويژگي‏هاي اخلاقى، رفتارى، معنوي و ظاهري او، امري ضروري و سرنوشت ساز است، وسواس در انتخاب همسر، مانع گزينش به هنگام و سبب تأخير در ازدواج خواهد شد. داشتن معيارهاي دست نيافتني و ناممكن، به دنبال فر ايده‏آل و همسر رؤيايي بودن، سخت‏گيري‏هاي بي‏مورد و نابجا، ترديدها و حساسيت‏هاي زياده از اندازه، همگي عواملي هستند كه از روح وسواسي شخص خبر مي‏دهد و تأخير در امر ازدواج در پي خواهند داشت. به تعبير مقام معظم رهبرى:
دخترها و پسرها به دنبال ايده‏آل نباشند. در امر ازدواج، هيچ كس ايده‏آل نيست. انسان نمي‏تواند ايده‏آل خود را پيدا كند. بايد بسازند و زندگي كنند. خداوند ان شاء الله زندگي را شيرين خواهد كرد و به آنها بركت خواهد داد. آدم اول كه نگاه مي‏كند، همه‏اش حُسن است. بعد كه وارد مي‏شود، اخلاقيّاتي هست، نقايص و كمبودهايي هست، ضعف‏هايي وجود دارد كه به تدريج در يكديگر كشف مي‏كنند. اينها نبايد موجب سردي بشود. بايد با اين كمبودها ساخت؛ چون بالاخره مرد ايده‏آل بي‏عيب، و زن ايده‏آل بي‏عيب در هيچ كجاي عالم پيدا نمي‏شود.[4]
به گفته آيت الله اميني در كتاب همسردارى:
آرزوي هر مرد و زني است كه همسر ايده‏آلي پيدا كند كه از همه عيب‏ها و نقص‏ها دور باشد و نقطه ضعفي نداشته باشد. من گمان نمي‏كنم در دنيا چنين همسري پيدا شود كه صد در صد كامل و بي‏عيب باشد. چون اين گونه افراد همسرشان را با آن موجود خيالي ذهنشان مطابق نمي‏بينند، از ازدواجشان اظهار پشيماني مي‏كنند و خود را شكست خورده و بدبخت مي‏شمارند؛ البته اين ايده‏آل انديشى، غالباً به وسواسي در انتخاب همسر و تأخير در امر ازدواج مي‏انجامد.[5]
گفتني است وسواس در انتخاب همسر، معمولاً به انتخاب نامناسب نيز خواهد انجاميد؛ چرا كه در اثر تأخير حاصل از وسواس در انتخاب همسر، شخص دچار دلهره و سرگرداني و آن گاه بي‏حوصلگي مي‏شود و اين بار براي رهايي از اين آشفتگي روحي و بدون به كار گرفتن حوصله لازم در شناخت درست همسر آينده، دست به ازدواج مي‏زند و طبيعي است چنين ازدواجي بر اساس انتخاب سنجيده و شايسته نخواهد بود.

3. تجملات و تشريفات زياده از اندازه

تشريفات غيرضروري ازدواج، رسم‏هاي نادرست و كمرشكن، مهريه‏هاي سنگين و اسراف‏هاي ويرانگر در مراسم ازدواج، سبب شده است كه اين موهبت الهي در نظر جوانان بسيار دشوار جلوه كند. و براي بسياري از آنها، همانند امر ناممكن درآيد و در نتيجه، ميانگين سن ازدواج افزايش يابد. بديهي است راه چاره در اين باره، كاستن از توقع‏هاي كم‏اهميت و تشريفات و مخارج غيرضرور مي‏باشد. زياده روي در مخارج ازدواج، افزون بر اثرگذار بودن در تأخير اين امر مهم، معمولاً به بدهكار شدن شخص از نظر مالي نيز خواهد انجاميد كه اين مسئله، خواه ناخواه از شيريني لطف ازدواج خواهد كاست.
مقام معظم رهبرى در اين باره مي‏فرمايد:
جوان‏ها مي‏گويند اگر ازدواج كنيم، بعدش چه كار كنيم براي خانه؟ براي شغل؟ و مانند اينها. اين موارد قيودي هستند كه هميشه جلو كارهاي اصلي و اساسي را مي‏گيرد. خداي متعال وعده داد كه آنها را كفايت خواهد كرد. ازدواج در وضع معيشت انسان، دشواري خاصي به وجود نمي‏آورد، بلكه به عكس، خداوند آنها را از فضل خود بي‏نياز مي‏كند. بله، اين ما هستيم كه براي خودمان به قول معروف به جاي خرج، برج درست مي‏كنيم، اضافه‏هاي زندگي و نيازهاي كاذب به وجود مي‏آوريم، كه البته مشكل پيش مي‏آيد. تجملات براي يك جامعه بد و مضر است. با تجملات زيادي جامعه زيان مي‏كند. بنده راضي نيستم از كساني كه با خرج‏هاي سنگين و با اسراف در امر ازدواج كار را بر ديگران مشكل مي‏كنند و به تأخير در امر ازدواج دامن مي‏زنند. عروسي شيرين، آن عروسي‏اي نيست كه در آن، خيلي خرج مي‏شود و اسراف زياد در آن مي‏شود. عروسي شيرين، عروسي صميمانه است. هر چه مراسم را كمتر و ساده‏تر بگيريم، بهتر است. بگذاريد آن كساني كه ندارند، به ازدواج تشويق شوند و مأيوس نشوند. بعضي لباس عروس گران قيمت مي‏خرند نه! اين كار چه لزومي دارد.
بعضي هم لباس عروس را كرايه مي‏كنند. چه مانعي دارد؟ آيا ننگ دارد؟ نه‏! چه ننگي دارد؟ چه مانعي دارد؟ بعضي‏ها اين را ننگ مي‏دانند. ننگ اين است كه انسان يك پول گزافي بدهد يك چيزي بخرد كه يك بار آن را مصرف كند، بعد بيندازد دور.[6]
دگرگوني در زندگي افراد به واسطه تحول جامعه از سنتي به صنعتى، اجبارها و پيامدهايي را نيز به همراه داشته، كه از جمله آنها دگرگوني در مسئله ازدواج و تأخير در اين امر بوده است. بي‏گمان در جريان تغيير الگوي مصرف، نوع پوشاك، مسكن و سطح انتظار افراد شكل مي‏گيرد و حتي گاه مفهوم زندگي نيز دچار دگرگوني مي‏شود. براي مثال، هر چه از جمعيت روستاها كاسته و بر جمعيت شهرها افزوده مي‏شود، به همان ميزان ازدواج سنّتي كه ازدواج به هنگام از آثار مثبت آن بوده است، دستخوش فراموشي مي‏گردد. تشكيل زندگي مشترك كه در نخستين سال‏هاي جواني و بنا بر اصول نظام سنتي امري معقول به نظر مي‏رسيد، در جامعه صنعتي و شهري تا سي‏ سالگي و بيشتر به تأخير مي‏افتد و فرهنگ شهرنشيني و جامعه صنعتى، هر روز موانع بيشتري را بر سر راه ازدواج جوانان به بار مي‏آورد. ويل دورانت در اين باره مي‏نويسد:
در حالي كه شهر نشيني و صنعت، موانعي سر راه ازدواج مي‏گذارد، در همان حال، براي تحريك غريزه جنسي و تسهيل ارضاي آن، همه گونه وسايل را آماده مي‏سازد. رشد جنسي مانند گذشته زود دست مي‏دهد، ولي رشد اقتصادي ديرتر مي‏رسد. محدود ساختن شهوات كه در زندگي سنتي و روستايي امري بديهي بود، در جامعه صنعتي كه ازدواج را تا سي سالگي به تأخير مي‏اندازد، امري دشوار و غيرطبيعي مي‏نمايد. شهوت، ناگزير سر بر مي‏آورد و كف نفس مشكل مي‏گردد و عفّت كه جزو فضايل بود، مردود مي‏شود و حجب و حيا كه بر شدت عشق و محبت مي‏افزود، از ميان مي‏رود.[7]
وي همچنين مي‏گويد:
انتقال از جامعه كشاورزي به جامعه صنعتي و از ده به شهر، زن را آزاد ساخته و ازدواج را سست كرده و اخلاقيات قديم را نقض كرده و تجمل را جايگزين رياضت، و لذت‏جويي را جانشين تقدس ساخته است.[8]

4. كاهش سطح اخلاقي جامعه

بدحجابى، چشم چرانى، داشتن ارتباط نامشروع دختر و پسر و آزادي به مفهوم غربي و غيراسلامي آن، امكان لذت جويي و پاسخ گويي جنسي را از راه غير ازدواج فراهم مي‏كند، به گونه‏اي كه احساس نياز به ازدواج و تأمين نيازهاي عاطفي و غريزي از راه مشروع، رنگ مي‏بازد و مجرد زيستن، امري عادي مي‏شود. طبيعي است در اين هنگام، قداست ازدواج و تشكيل خانواده رنگ مي‏بازد و ميانگين سن ازدواج افزايش مي‏يابد و در مواردي هم، اصل ازدواج هرگز تا پايان عمر شكل نمي‏گيرد. نتيجه آن مي‏شود كه جواني كه تا ديروز، بيرون آمدن از دوران تنهايي و گام نهادن در باغ سرسبز و باشكوه ازدواج را افتخار مي‏دانست، امروز در اثر پايبند نبودن به موازين اخلاقي و آزادي‏اي كه در خود حس مي‏كند، به سادگي و راحتي به ازدواج تن نمي‏دهد. ويل دورانت در اين باره مي‏نويسد:
برخي از جوان‏ها آن قدر در امر ازدواج تأمّل مي‏كنند كه از سر ملامت تن به ازدواج مي‏دهند. بعضي از آنها در پارك‏هاي شهر اطلاعاتي دست دوم درباره امور جامعه و زندگي به دست مي‏آورند و غالباً از گناهي به گناه ديگر درمي‏غلتند و پس از آنكه به بي‏ثمري تجرّد پي بردند. مشكلات ازدواج در نظرشان ناچيز مي‏نمايد و مسئوليت روزافزون ازدواج و مسائل پيچيده آن را صدبار براي بي‏حاصلي و بوالهوسي تجرد ترجيح مي‏دهند. در جامعه‏اي كه سطح اخلاقي جامعه كاهش يافت، نمي‏توان از جوانان توقع عفت و كفّ نفس داشت ،مگر آنكه اوضاع و احوال دوره‏اي را كه اين امور در آن فضيلت محسوب مي‏شد، از نو زنده كنيم و تدابيري به كار گيريم كه ازدواج، زودتر و در سال‏هاي طبيعي آن انجام گيرد.[9]

پي نوشت ها:

[21]. مطلع عشق، ص 13.
[22]. عبد علي بن جمعة العروسي الحويزى، تفسير نور الثقلين، تصحيح و تعليق: سيد هاشم رسولي محلاتى، قم، دارالكتب العلميه، ج 3، ص 597.
[23]. همان، ص 595.
[24]. مطلع عشق، ص 108.
[25]. ابراهيم امينى، همسردارى، قم، دفتر تبليغات حوزه علميه قم، 1380، چ 17، ص 81.
[26]. مطلع عشق، صص 118، 119 و 123.
[27]. ويل دورانت، لذات فلسفه، ترجمه: عباس زرياب خويى، تهران، شركت انتشارات علمي و فرهنگى، چ 18، ص 94.
[28]. همان، ص 3.
[29]. همان، صص 94 و 95.

منبع: گلبرگ شماره 109
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image