جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
موانع زندگي زناشويي و راه حل هاي قرآني
-(0 Body) 
موانع زندگي زناشويي و راه حل هاي قرآني
Visitor 426
Category: دنياي فن آوري

مقدمه

ازدواج از نيازهاي بنيادين بشر است که تکامل و رشد مادي و معنوي انسان را به همراه دارد. «آرامش و نشاط» و «محبت و رحمت» انسان در سايه ازدواج به کمال خود مي رسد. انسان اگر هر آنچه را مي خواهد در اختيار داشته باشد اما آرامش نداشته باشد زندگي براي او رنج آور خواهد بود. زندگي قرين با آرامش اهميت بسياري دارد تا جايي که خدا وقتي مي خواهد يکي از مهمترين نشانه هاي خود را بيان کند به ازدواج اشاره مي کند و مي فرمايد: « وَ مِن ءَايتِهِ اَن خَلَقَ لَکم مِن اَنفُسِکم اَزواجاً لِتَسکُنُوا الَيهَا و جَعَلَ بَينَکم مودهً و رحمهً اِنَّ فيِ ذَلِکَ لَاَيَتٍ لِقَومٍ يَتَفَکَّرون» و از نشانه هاي او اينکه از[نوع] خودتان همسراني براي شما آفريد تا بدان ها آرام گيريد، و ميانتان دوستي و رحمت نهاد. آري، در اين [نعمت] براي مردمي که مي انديشند قطعاً نشانه هايي است.

تمايل به ازدواج نياز فطري است

دقت در جامعه هاي گذشته و گوناگون حکايت از اين دارد که انسان در همه عصرها به ازدواج تمايل داشته و آرامش روح و جسم خويش را در آن جستجو مي نموده است و بر همين اساس آداب و رسومي متناسب با فرهنگ خود براي آن وضع کرده که نشان از تقديس مراسم ازدواج نزد انسان هاي نخستين تا انسان مدرن امروز دارد.
ازدواج تا آنجا اهميت دارد که خدا پس از خلقت حضرت آدم و حوا آن را به ازدواج هم در مي آورد ودر قرآن نيز وقتي سخن از نخستين خانواده است سکونت در بهشت را براي حضرت آدم به همراه حضرت حوا فراهم مي کند و مي فرمايد: « وَ قُلْنا يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ » وگفتم: «اي آدم، خود و همسرت در اين باغ سکونت گير»
کشش بين زن و مرد ريشه الهي دارد و بر همين اساس در ميان دين مبين اسلام سفارش و تاکيد به ازواج و نهي از انزوا و رهبانيت شده است و از ويژگي هاي پيامبران محبت ورزي نسبت به همسرانشان است.
البته براي اين مهم ملاک و معيار وجود دارد که با رعايت آن زندگي مشترک صفا و صميميت مي يابد. در عصر ما مراکز مشاوره قبل از ازدواج مي کوشد تا اين ملاک ها را به کساني که قصد ازدواج دارند بياموزد. چه نيکوست که انسان عاقل از اين مراکز بهره مند شود و با آگاهي کامل دست به انتخاب همسر بزند.

امکان بروز اختلاف در خانواده

در مرحله بعد که ازدواج صورت پذيرفت بديهي است که امکان بروز اختلاف وجود دارد چون زن و مرد هر دو انسان هستند باديدگاه ها و سليقه هاي ويژه خود و هرگاه هر دو بخواهند نظرشان را اجرا کنند اصطکاک به وجود خواهد آمد.اين اختلاف نظر و سليقه بين زن و شوهر يک پديده طبيعي است و هنر يک زوج از زماني به نمايش در مي آيد که اختلاف بين آنها به وجود آيد. اينجاست که بايد بکوشند بدون اينکه آسيبي به پيکره خانواده وارد شود اختلاف را رفع نمايند.
اگر همسران توجه به سرمايه عظيم مودت و رحمت، که خدا بين آنان قرار داده و نخستين هديه الهي براي يک زوج است، داشته باشند به سادگي آن را از بين نمي برد و پيوسته براي حفظ آن تلاش مي کنند و تا مي توانند با رفتار و گفتار صحيح اين پيوند عاطفي را تقويت مي کنند.
اين قبيل اختلاف ها گاهي به سبب عدم شناخت صحيح از زندگي و عدم تجربه است. اگر يک زوج از مهارت هاي زندگي مطلع باشند به سادگي مي توانند مشکلاتشان را بر طرف کنند و زندگي لذت بخشي داشته باشند اما اگر اين مهارت را نداشتند از کاه، کوه مي سازند و مشکلات ساده را تبديل به بحران مي کنند و از کلاف سردرگمي که خودساخته اند سرگردان وپريشان مي شوند.

راه حل هاي قرآني براي رفع اختلاف

در قرآن براي رفع اختلاف بين زن و شوهر راه حل هايي ارائه شده است.که به ذکربرخي از موارد آن بسنده مي کنيم. ريشه اختلاف بين همسران گاهي به نوع ديدگاه و مختصات فرهنگي هر کدام از آنان بر مي گردد و گاهي نيز علت آن سهل انگاري در وظايف زناشويي است. البته انتظارات بيش از حد از طرف مقابل نيز گاهي مشکل مي-آفريند. در مواردي که نوع بينش و تفاوت فرهنگ موجب بروز اختلاف شده مناسب ترين راه حل اين است که همسران مختصات فکري و رفتاري همديگر را در نظر بگيرند و انتظارات خود را با آن تطبيق دهند و آنگاه که اختلاف در اثر سهل انگاري در وظايف زناشويي است بهترين گزينه پس از يک تذکر غير مستقيم گذشت مي باشد. قرآن راه حل نخستين را صلح مي داند به اين معنا که همسران به گونه اي رفتار کنند تابين آنان آشتي برقرار شود. قطعاً کسي که درخانواده خويش بستر سازش را فراهم مي کند علاوه بر اينکه آرامش را به خانواده خود برگردانده و اثر لذت بخشش را مي چشد نزد پروردگار نيز جايگاه برتري مي يابد.
هنگام بروز اختلاف ، همسران در مرحله نخست مي بايست بکوشند خودشان اختلاف را بر طرف کنند و با گذشت آن را حل نمايند. آيه زير شاره به اين راه حل دارد.
«و اِنِ امَراَهٌ خَافَت مِن بَعلِهَا نُشُوزاً اَو اعراضاً فلاجُنَاحَ عَلَيهِمآ اَن يُصلِحا بَينَهُما صُلحاً و الصُّلحُ خَيرٌ و اُحضِرَتِ الانفُسُ الشُحَّ و اُن تُحسِنوا و تَتَّقُوا فانَّ اللهَ کانَ بِمَا تَعلمونَ خبيرا» و اگر زني از شوهر خويش بيم ناسازگاري يارويگرداني داشته باشد، بر آن دو گناهي نيست که از راه صلح با يکديگر به آشتي گرايند، که سازش بهتر است [ولي] بخل [و بي گذست بودن]، در نفوس، حضور [و غلبه]دارد؛ و اگر نيکي کنيد و پرهيزگاري پيشه نماييد، قطعاً خدا به آنچه انجام مي دهيد آگاه است.
تاکيد آيه بر روي صلح است تا جايي که سه مرتبه از آن بهره مي-گيرد و نهايتاً مي گويد «الصلحُ خيرٌ» يعني صلح بهتر است.
اما اگر اين کار از توان آنها خارج بود و نتوانستند بدون مداخله ديگران به سير زندگي طبيعي ادامه دهند مي بايست از مشاور کمک بگيرند. در قرآن و سخنان معصومين به نقش مشاور تاکيد شده است.
در عصرکنوني مراکز مشاوره ازدواج اين نقش را به عهده دارندو پسنديده است همسراني که اختلاف در خانواده شان شدت گرفته از اين مراکزه بهره بگيرند و با اين اقدام عاقلانه اجازه ندهند اختلاف تبديل به بحران شود و بنيان خانواده از بين برود.
انسان به کمک مشاور مي تواند راه حل هاي مناسب را بيابد چون با مشورت از گنجينه عقل و دانايي ديگران بهره مي گيرد. خانواده هايي که براي رفع مشکلات شان به بن بست رسيده اند و حاضر نيستند از مشاور کمک بگيرند درهاي نجات را بر روري خود مي بندند و بايد بدانند هيچ کس از مشورت پشيمان نمي شود.
يک خانواده اگر پس از بهره گيري از مشاور نتوانست به مسير متعادل خود برگردد، مي بايست به حاکم مراجعه کند.در اين مرحله حاکم تلاش مي کند بدون اينکه خدشه اي به بنيان خانواده برسد مشکلات زوجين رابرطرف کند.او تشخيص ميدهد کدام يک از طرفين به وظايفش پايبند نيست ؛سپس فرد خطاکار را ملزم به پذيرش تکاليفش مي نمايد.در اينجا حاکم بر خلاف مشاور قدرت اجرايي دارد ومي تواند با خطاکار برخورد قانوني کند.
در عصر کنوني اين وظيفه به دادگاه هاي حل اختلاف محول شده . امااز آنجا که زمان نزول قرآن جامعه عرب نسبت به جوانع کنوني گسترش کمتري داشت و نوع اختلافات مردم به دست بزرگ قوم يا قبيله برطرف مي شود، قرآن پيشنهاد مي کند فردي از وابستگان زن وفرد ديگري از بستگان شوهر مشکلات خانواده را بررسي کنند و بکوشند تا زندگي زناشويي آنان به حالت تعادل برگردد.وآيه زير اشاره به مشاور خانواده دارد.
"و اِن خِفتُم شِقاقَ بَينهما فَابعَثواحَکماً مِن اَهلِه و حَکما مِن اَهلِها اِن يُريدا اِصلحاً بُوَفق اللهُ بَينَهما اِنَّ اللهَ کانَ عليماً خبيراً." "واگر از جدايي ميان آن دو [:زن وشوهر] بيم داريد پس داوري از خانواده آن [شوهر] و داروي از خانواده آن [زن] تعيين کنيد. اگر سر سازگاري دارند، خدا ميان آن دو سازگاري خواهد داد. آري خدا داناي آگاه است."

طلاق آخرين راه حل نه نخستين گزينه

راه حل پاياني طلاق است . زندگي که در آن آرامش نباشد با فلسفه تشکيل آن تضاد دارد و اگر تلاش همسران براي رفع بحران به نتيجه نرسيد. طلاق آخرين گزينه است.
در اين مورد نيز در قرآن سلسه مراتب رعايت شده است تا اگر باز هم امکان سازش بود به جدايي منجر نگردد. بسياري از موارد طلاق بر اساس تصميمات شتابزده مي باشد به همين جهت سفارش شده که زن مطلقه تا پايان عده در منزل مشترک بين او و همسرش زندگي کند تا اگر تصميم بر اساس احساسات صورت پذيرفته پس از کنار رفتن احساسات هيجاني و حضور عقل از تصميم خود برگردند و سعي در رفع مشکل از طريق ديگري بنمايند.
نگاه به طلاق در جامعه هاي مختلف متفاوت است و داراي سابقه اي بسيار آشفته و پريشان است واقعه طلاق مانند هر پديده اجتماعي ديگر اگر جايگاه مناسب خود را نيابد تعادل اجتماع را بر هم مي-زند و بستر انحراف را فراهم مي کند.
در جامعه عرب پيش از اسلام جدايي بين همسران مطرح بود ونياز نبود اسلام آن را تاسيس کند بلکه کوشيد اشتباهات آن سنت ديرينه را بکاهد و آن را اصلاح کند.
طلاق در فرهنگ اسلام به عنوان يک راه حل براي مشکلات زناشويي پذيرفته شده البته تنها راه حل و نخستين راه حل نيست بلکه گزينه آخر است و شرايط خاص خود را دارد. در روزگار ما آمار و ارقام طلاق متاسفانه حکايت از اين دارد که طلاق راه حل نخستين شده و زوج ها گاهي آنچنان عجولانه آن را بر مي گزينند که کسي توان مقابله با آن را ندارد.
تاسف بارتر اينکه گاهي پس از طلاق عداوت و کينه ها بر افروخته مي شود و زوجين تمام تلاش خود را مي کنند تا به همسر سابقشان ضربه برسانند و گاهي ابايي هم ندارند، که ضربه مالي و يا آبرويي و يا حتي جاني باشد.
نکته ديگر اينکه برخي افراد از طرف ديگر افراط مي کنند و مي-پندارند با لباس سفيد عروسي بايد بروند و با کفن سفيد برگردند. بسوزند و بسازند چون در جامعه نوع نگاه به زن مطلقه و يا مردي که زن طلاق داده جالب نيست.

طلاق از ديدگاه اسلام

طلاق گرچه حلال است اما از ديدگاه الهي بسيار ناپسند است و نزد خدا هيچ چيز بدتر از خانه اي نيست که با جدايي ويران مي شود. اما اگر قرار باشد زندگي پرتنش و شکننده باشد و راهي براي رفع بحران غير از جدايي وجود نداشته باشد طلاق بهترين گزينه است. پيامبر اسلام مي فرمايد: «از کساني که دعاي آنان پذيرفته نمي شود مردي است که همسرش او را اذيت مي کند و در توان دارد حقوق او را بپردازد و از او جدا شود ولي اين کار را انجام نمي دهد. » بديهي است چنين فردي از راهي که خدا براي او قرار داده استفاده نمي کند و خودش را محروم مي نمايد.
آيه زير به راه حل سوم اشاره دارد:
"وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ لا تُمْسِكُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَ لا تَتَّخِذُوا آياتِ اللَّهِ هُزُواً وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ ما أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتابِ وَ الْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليمٌ."
"چون زنان را طلاق گفتيد، و به پايان عدّه خويش رسيدند، پس بخوبى نگاهشان داريد يا بخوبى آزادشان كنيد. و [لى‏] آنان را براى [آزار و] زيان رساندن [به ايشان‏] نگاه مداريد تا [به حقوقشان‏] تعدّى كنيد. و هر كس چنين كند، قطعاً بر خود ستم نموده است. و آيات خدا را به ريشخند مگيريد، و نعمت خدا را بر خود و آنچه را كه از كتاب و حكمت بر شما نازل كرده و به [وسيله‏] آن به شما اندرز مى‏دهد، به ياد آوريد و از خدا پروا داشته باشيد، و بدانيد كه خدا به هر چيزى داناست."
مآخذ :
1 ـ قرآن کريم، ترجمه از استاد محمد مهدي فولادوند.
2- حرعاملي، شيخ محمدبن حسن: وسائل الشيعه، بيروت، موسسه ال البيت، 11413هـ ،ج22.
3--طباطبايي، محمدحسين:الميزان، ترجمه سيدمحمدباقرموسوي، چاپخانه دفتر انتشارات اسلامي .
4- عابديني ،احمد: تفسير قرآن، لوح فشرده صوتي.
5-هاشمي رفسنجاني، اکبر: تفسير راهنما، چاپ اول، تهران،مرکز فرهنگ و معارف قرآن، ، 1373، ج2.

پي نوشت :

- سوره روم آيه 21، ترجمه از استاد محمد مهدي¬فولادوند.
- سوره بقره آيه 35.
- سوره نساء، آيه 128.
- سوره نساء، آيه 35.
- شيخ محمدبن حسن حرعاملي: وسائل الشيعه، بيروت، موسسه ال البيت، 11413هـ ، ج 22، ص 11.
- سوره بقره ،آيه 231،ترجمه از محمد مهدي فولادوند.

Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image