«سيد بن طاووس» از عالمان وارسته و عارفان دانشمندي است كه پاكي و طهارت نفس، همراه با اعلميت او مورد اتفاق همهي كساني است كه يا با او همعصر و معاشر بوده، يا در محضرش زانوي شاگردي زده و يا بعدها از طريق آثار علمي و معنوي او به حالات عرفاني و معنوي صاحب اثر پي بردهاند . (در ادامهي همين نوشتار به نظر برخي از اين شخصيتها اشاره خواهيم كرد) سيدبن طاووس در روز پنجشنبه، نيمهي ماه محرم پانصد و هشتاد هجري در «حله» متولد شد، در نقلي ديگر در نيمهي محرم الحرام پانصد و هشتاد و نه و به قولي ديگر در پانصد و هشتاد و هفت هجري قمري . اسم او «علي» است و به خاطر ضرورت تقيه، نام «عبدالمحمود بن داودالمضري» را براي خود برگزيده، در توجيه اين انتخاب گفته است: «محمود يكي از اسمهاي خداوند است . تمام مردم نيز بندگان خداوند هستند» (عبدالمحمود) .
داوود، يكي از اجداد من است و مَضَر نيز به آن دليل كه بني هاشم همگي از بني مضر ميباشد . براساس اين مطلب، نام «عبدالمحمودبن داوود المضري» را به عنوان تقيه براي خود برگزيده . اگر چه در تاليفات و حتي قرنها پس از زندگياش عنوان سيد همواره او را به اذهان تداعي ميكند . معروفترين كنيهي او «ابن طاووس» است . در علت اين كنيه (ابن طاووس) گفته شده است كه يكي از اجداد بزرگوارش به نام «محمدبن اسحاق» بسيار زيبا رو بوده . به همين جهتبه طاووس - كه در بين پرندگان مظهر زيبايي است - ناميده شده و فرزندانش به ابن طاووس معروف شدهاند . اين عنوان به سيدبن طاووس رسيده است .
نسبتسيدبن طاووس، به امام حسن مجتبي از ناحيهي پدري و به امام حسين از ناحيهي مادري ميرسد . دوران كودكي و نوجواني «سيدبن طاووس» در زادگاهش حله گذشت . مراتبي از علم و دانش را در اين شهر پيمود، و ظاهرا در چهل سالگي به بغداد مهاجرت نمود . حوزهي علميهي نجف از ديگر مراكزي است كه سيدبن طاووس چندي را در آنجا به تحصيل اشتغال داشته است .
از بعد علمي
اگرچه سيدبن طاووس عمدتا به كسي معروف و مشهور است كه به توفيق الهي و توجهات ولي عصر (عج) پلكاني از مراتب معنويت را طي كرده; اما از لحاظ علمي نيز در محافل علمي درميان صاحبان راي و نظر، مقامي والا به خود اختصاص داده است . به طوري كه تا شصت اثر كتبي به وي انتساب دادهاند . متاسفانه بسياري از آثار اين عالم رباني درگذر زمان از بين رفتهاند . از جمله ويژگيهاي تاليفات سيدبن طاووس عنايتخاصي است كه از ناحيهي پروردگار به آنها شده است .
مرحوم حاج آقا بزرگ تهراني در خصوص يكي از تاليفات سيد ميگويد: «... كتاب ... الحق اسمي است كه از آسمان نازل شده ... اين كتاب با (حجم) كوچكي كه دارد، بركتابهاي بزرگ كه در اخلاق سير و سلوك نوشته شده است، فضيلت و برتري دارد .»
از منظر ديگران
مرحوم علامه بحرالعلوم - كه خود از اوتاد و ستونهاي علم و معنويت و از شاگردان برجستهي سيد است - در خصوص مقام معنوي او ميگويد: «ورضي الدين علي - كه رحمتخدا براو باد - داراي كراماتي بود كه برخي از آنها را خودش براي من بيان كرد و پارهاي از آنها را پدرم بازگو كرد و من از او شنيدم .»
مرحوم علامه مجلسي پارساتراز سيدبن طاووس سراغ ندارد . او ميگويد: «سيدبن طاووس صاحب كرامات و مقاماتي بوده و در اصحابمان عابدتر و اورع (پارساتر) از او يافت نميشود .
از بعد معنوي
سيدبن طاووس به دليل مبارزات طولاني با نفس و به لطف و عنايتخداوند، به مراتب بالايي از كمال و معرفت نايل شده و كرامات عديدهاي از آن مرد بزرگ صادر گرديده است اگرچه آن مرد الهي همواره درصدد كتمان اين مقامات و كرامات بوده است، اما به منظور بيان برخي از واقعيتهاي معتبر و به عنوان الگو مواردي را از خود مطرح ميكند . از جمله گفته است كه از نعمتهاي خداوند برمن معرفت الهي است، به طوري كه خطر اشتباه و تاريكي در آن راه ندارد . همچنين در برخي از موارد، كرامات و حالات خوش معنوي را كه برايش پيش آمده است، را بيان ميكند . كمالات معنوي سيدبن طاووس را ميتوان مهمترين وجه از شخصيت وي به شمار آورد; و البته مهمتر از اين، عنايات خاصي كه از سوي پروردگار متعال و حضرت ولي عصر (عج) به آن بندهي پاك و وارسته ارزاني شده است .
پاسخ منفي به حاكمان باطل
از نكاتي كه در زندگي سيدبن طاووس قابل تامل و توجه است، گرايشي است كه حاكمان زمان به وي داشته و در پي آن بودهاند كه به نحوي او را به دستگاه حكومتي وارد كنند . بدون ترديد، هدف آنها از اين تلاش، اين بوده است كه حاكميت آنها و عملكردشان در نزد مردم - با حضور سيدبن طاووس - موجه ومقبول گردد . بديهي است كه شخصيتي همچون سيدبن طاووس، هرگز حاضر نيست در حاكميت كساني كه از بيخ و بن باطلاند، پاي بگذارد و شريك مظالم و ستمگريهاي آنها باشد . نخست مستنصر كه از خلفاي بنيعباس بود، مقام شيخ الاسلامي را به او پيشنهاد كرد، اما سيد حاضر به پذيرش اين منصب نگرديد، زيرا اين كار، موجب تحكيم پايههاي حكومت عباسي ميگرديد . حتي مقام نقابت را - كه رسيدگي به امور سادات بود - قابل پيش بيني - است كه پاسخ منفي به حاكمان قلدر و ستمگر عباسي چه پيامدهايي خواهد داشت . و اگر نبود عنايات خاصي الهي در نگه داشتن سيد از شر و بدي حكومت عباسي، معلوم نبود كه او چه سرنوشتي پيدا ميكرد .
از جمله ابتكارات
از جمله ابتكارات سيدبن طاووس كه ميتوان آن را بيسابقه دانست، آن بود كه رسيدن به بلوغ را به عنوان جشني مهم و مبارك قلمداد مينمود، دليل وي آن است كه انسان با رسيدن به سن بلوغ، اجازهي راهيابي به محضر پروردگار پيدا ميكند و تكليف بر او بار ميشود .
سيدبن طاووس در ضمن سفارشهاي خود به فرزندش يادآوري ميشود كه هرسال و زماني كه به سالگرد بلوغ ميرسي، آن را افضل و برترين اوقات خود به حساب بياور .
به راستي چقدر تفاوت است ميان كساني كه رسيدن به بلوغ و تكليف را نوعي اجازهي پروردگار به برقراري ارتباط با او قلمداد ميكنند، با كساني كه رسيدن به بلوغ را آغاز محدوديتها عنوان ميدارند .
فرزندم!
از ديگر اقدامات سيدبن طاووس سفارشهايي است كه به فرزند خود دارد . روشن است كه سفارش و توصيههاي افرادي همچون سيدبن طاووس به فرزند، سفارشي به همهي نسلها و در همهي عصرهاست . مضمون سفارشهاي آن بزرگ مرد الهي، ضرورت معرفتخداوند و تامل ودقت در گفتار مولاي پرهيزكارن «حضرت علي ( عليه السلام)» و مطالب امام صادق ( عليه السلام) است كه در باب خلقت عنوان كردهاند و در مجموعهاي به نام «توحيد مفضل» جمع آوري شده است .
تضرع در پيشگاه پروردگار و اميد به استجابت دعا و عدم ياس از تاخير در اجابتخواستهها، از ديگر سفارشهاي او به فرزندش ميباشد . نكاتي در خصوص نبوت و امامت و مطالبي در خصوص احكام نيز در ضمن مطالبي كه به فرزندش گفته است، وجود دارد .
از جمله سفارشهاي آن مرحوم به فرزندش، عدم معاشرت با گنهكاران است . او ميگويد:
«بدان كه بدترين معاشرت، آميزش با گنهكاران است، هركه باشد . خواه از واليان باشد، يا از غير آن .»
از ديگر سفارشهاي او به فرزندش ضرورت معرفتبه امام عصر (عج)، دعا براي حضرت مهدي و دعا براي برآورده شدن حاجتهاي آن حجت الهي ميباشد و براي اين مهم تا آن مقدار اهميت قائل است كه دعا براي آن حضرت را مقدم بردعا براي خودش ميشمارد .»
سيدبن طاووس، از جمله عالمان وارسته و عارفاني است كه هيچ شك و شبهه در خلوص و طريق عرفاني او وجود ندارد . پاك متولد شد و پاك زيست و همواره مورد تاييد خداوند و اوصيا و اولياي او بود . گويي دستي از غيب، همواره او را هدايت ميكرد .
اين عارف عالم در سال شش صدو شصت و چهار هجري قمري چهره در خاك كشيد . آرامگاه او در نجف اشرف و در جوار مرقد مطهر مولايش امام علي ( عليه السلام) زيارتگاه شيعيان است .
منابع:
سيدبن طاووس در عرصهي علم و عمل «نوشتهي عبدالعلي محمدي شاهرودي»
امام زمان و سيدبن طاوور «نوشتهي سيدجعفر رفيعي»
گنجينهي وصايا «نوشتهي سيدمحمد نحوي»