جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
دوران نامزدي2
-(0 Body) 
دوران نامزدي2
Visitor 387
Category: دنياي فن آوري

وظايف و نتايج اين دوران

قدر يکديگر را دانستن

خاطره هاي دوران نامزدي، ماندگار است، چه شيرينهايش و چه تلخهايش. اين «مانايي» اي بسا که تا آخر عمر، دوام آورد. پس اگر چنين است، آيا نمي بايد که مراقب رفتارها و گفتارهامان باشيم، تا يادگارهاي فرخنده را بيافرينيم نه يادگارهاي ناخجسته و تلخکامي!؟ خردمندي کدام را روامي دارد و فرزانگي و تقوا پيشگي کدامين را ناروا مي شمارد؟
همسران فهيم و فرزانه کساني هستند که به احساسهاي لطيف همسرشان بها مي دهند و عواطف ظريفشان را ارج گذارند. چه آنکه زوجهاي نا آشنا به وظايف خويش، آنان اند که به همسرشان بي اعتنايي و نامهرباني ورزند و به احساس و عاطفه شان آسيب زنند.
برخي ازهمسران، از بي مهري نامزدشان، گله مندند و مثلا مي گويند: «با هزار اميد و آرزو، هديه اي براي نامزدم گرفتم و به ديدارش رفتم؛ اما تحويلم نگرفت و با سرسنگيني و بي مهري اش دلم را شکست و نااميد کرد...»
برخي از دختران و عده کمتري نيز از پسران مي پندارند با بي اعتنايي و سرسنگيني خود را نزد نامزدشان عزيز مي کنند و در دل و ديده او، متين و با وقار جلوه مي نمايند و آتش عشق وي را داغ تر مي سازند! حال آنکه اين، پنداري ياوه است و دل و عاطفه همسر را مجروح مي کند و بناي زندگاني را از همان ابتدا، کج مي سازد و چه بسا که اين کجي، تا ثريا بالا رود وهمچنان ناراست بماند و يا فرو ريزد و پاک ويران شود!
جوانان و همه همسران بدانند که بي محبت و بي درايت، کار زندگاني، به سامان نمي شود. مهرناورزي و ارج ننهادن به شخصيت همسر، به عزت نفس وي آسيب مي زند و از مهر همسرش در دلش مي کاهد و رنجش و کينه را جايگزين مهر او مي کند.
آري! دختر بايد که سرافراز و سرسنگين باشد، اما با نامحرمان و بيگانگان، نه با همسر خود! يادمان باشد که «هرچيز به جاي خويش نيکوست.»
بنابراين، در اين دوران (نامزدي) و نيز در روزگاران آينده زندگاني، بايد که همسران احترام گذار و حرمت نگهدار باشند و به سليقه ها و احساسات و نظرهاي درست يکديگر بها دهند وعشق و احترام خود را به هم نثار کنند. عشق و احترام پنهان و نهان در دل و جان، اگر چه ارجمند است، اما کافي نيست؛ آشکار و ابراز کردن آن لازم است.
قبول است که دختران عفيف و با حيا در ابتداي آشنايي و نامزدي، شرمناک اند و ابراز محبت و بروز رفتار صميمي، براي آنها دشوار است. پسران نيز بايد اين نکته لطيف و ظريف را در نظر بدارند و مراعات حال عزيزانشان را بنمايند و مقدار توقع و انتظارشان را کم کنند و آن را در اندازه توان دختران درآورند؛ اما اين حالت، نبايد دوام يابد و اظهار خجالت بايد جاي خود را به ابراز محبت دهد و آرام، آرام رابطه ها صميمي وعاشقانه شود، البته عاشقانه مودبانه و محترمانه.

اهداي هديه

هديه، در جذب دلها و افزايش محبتها تاثير بسيار دارد. هديه، پيام آور محبت و احترام است و به «هديه گيرنده» مي گويد: «هديه دهنده، دوستت دارد!»
از اين رو، شايسته است که در دوران نامزدي، از اين عمل خجسته بهره کامل برده شود. نامزدان زيرک با اهداي هداياي زيبا، قلمرو بيشتري از سرزمين تپنده قلبهاي يکديگر را صاحب مي شوند. هديه خوب آن نيست که گران باشد، بلکه آن است که زيبا و نيز دلخواه هديه گيرنده باشد و مهم تر آنکه ظريفانه و زيرکانه داده شود! هديه دادن و هديه ستاندن لطافت و رندي ويژه اي مي طلبد، که بايد آن را آموخت.
اين را نيز بيفزاييم که هديه دادن بايد «دو سويه» باشد؛ پسر و دختر، هر دو به هم هديه دهند، نه که فقط پسر بدهد. البته شايسته است که پسر، بيشتر بدهد، مگر نه که پسر «عاشق» است و دختر معشوق؟!

نامه نگاري

نگاشتن نامه هاي عاشقانه و معشوقانه و عارفانه، منزلتي ارجمند در شور آفريني دارد. دلها را شوقناک مي کند و به زندگاني صفا مي بخشد.
براي نامه نوشتن، لازم نيست که نامزدها از هم دور باشند و مثلا در دو شهر جداگانه زندگي کنند و يا يکي به مسافرت برود، بلکه بايد در همه حال و همه جا نامه بنويسند و هنگام ديدار، نامه ها را به هم دهند تا هرکدام در غياب ديگري و در تنهايي، بخواند. البته هنگام سفر و دوري از يکديگر، بايد نامه ها بيشتر شوند.
چه بسيارند همسراني که پس از گذشت سالها از زمان ازدواجشان، هنوز نامه هاي دوران نامزدي را نگه داشته اند و چونان عزيزترين داشته هايشان، آنها را ارج مي نهند و خجسته مي شمارند و مي خوانند و مي خوانند و خاطره هاي آن روزها را عزيز مي دارند. مگر نه که اين خاطره ها و يادها، از ثمره هاي ارزشمند فرخنده ترين روزگاران حيات آدميان است؟! چرا پاسشان نداريم؟!

نمونه اي فرخنده

نامه نگاري «فهيمه» و «علي» در روزهاي آتشباران و با حالتي آتشناک آغاز شد. آنان چند روز پيش از عمليات بيت المقدس (که به آزادي خرمشهر انجاميد) کارهاي مقدماتي نامزدي شان را سروسامان دادند و علي، عزم ديار عاشقان کرد و لباس رزم پوشيد. فرصتي براي جشن نبود. علي پيش از رفتن به جبهه گفت: «پيغمبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرموده اند که بدترين مردگان امت من «عزب ها» هستند، يعني بي همسران و چون ممکن است من شهيد شوم، نمي خواهم عزب باشم. حالا که فرصتي براي برگزاري مراسم جشن نيست، فرصت عقد موقت که هست، عقد موقت هم انسان را از عزب بودن در مي آورد و او را «متاهل» مي کند. فهيمه هم پذيرفت و عقد بسته شد و چند ساعت بعد علي به جبهه رفت.
اکنون فهيمه و علي به هم محرم بودند و مانع شرعي براي نامه نگاري شان نبود. نخستين نامه فهيمه چند روز پس از اعزام علي به جبهه نوشته شد؛ نامه اي بود حماسي و عرفاني، همراه با چاشني ملايمي از عشق و محبت و اولين نامه علي، در دشتهاي تفتيده و سوخته خوزستان و زيرآتش و آهن و با دستاني خون آلود نوشته شد؛ بوي باروت و خون مي داد! و چون علي چندان اميد نداشت که نامه اش پيش از شهادتش به دست فهيمه برسد، «چاشني عشق» را خيلي کم به نامه زد، تا که شهادتش بر فهيمه، سخت نيايد. علي شهيد نشد. نزديکاي خرمشهر که آن وقت خونين شهر بود. گلوله اي به پايش خورد و با عصا برگشت. در همه دوران نامزدي فهيمه و علي، که حدود بيست ماه بود. نامه نگاري شان هرگز قطع نشد، حتي وقتهايي که از هم دور نبودند و هفته اي نمي گذشت که هم را نبينند. آنان براي نامه نوشتن، منتظر «فرصت» نمي ماندند؛ خودشان فرصت را مي ساختند! نوشته هاشان کليشه اي و رسمي نبود. به تعداد سطرها نيز بي توجهي نمي کردند؛ هم نامه هاي چند صفحه اي داشتند و هم چند سطري و گاهي هم چند کلمه اي. به نوع کاغذ نبود، فرصت هم کم بود، از مقوا، پارچه، کاغذ پاره، دستمال کاغذي و هرچه در دسترس بود بهره مي بردند و نامه هاشان را مي نگاشتند و به هر شکل ممکن، به دست يکديگر مي رساندند.
اين دوره بيست ماهه، به خوشي گذشت؛ با خاطره هاي شيرين و به ياد ماندني؛ تا که عروسي کردند و«يک آشيانه اي» و «تک کاشانه اي» شدند. از آن پس نامه نگاري به گونه اي ديگر شد. يک گونه اش زماني بود که يکي شان به سفر مي رفت، علي بيشتر سفر مي کرد و آن هم به جبهه. نوع ديگر نامه نوشتنشان اين بود که هرگاه هرکدامشان حرفي داشتند، که به هر دليل، نمي دانستند يا نمي توانستند رو در رو به هم بگويند و يا دوست مي داشتند که به جاي گفتن، بنويسند، نامه مي نوشتند و به هم مي دادند.
بيشترين، زيبا ترين، عارفانه و عاشقانه ترين و نيز بلند ترين و کوتاهترين نامه هاشان از جبهه و به جبهه بود. اين زمان، علي بيشتر نامه مي نوشت؛ چون نشاني فهيمه معلوم بود؛ اما نشاني علي، هميشه، معلوم نبود؛ يا به خاطر جابه جايي در جبهه، و يا در زمانهاي قبل و بعد از عمليات، تا مدتي به دلايل امنيتي، نمي شد که نشاني داده شود.
هنگام عمليات خيبر، فهيمه و علي، يک «محمد»چند ماهه نيز داشتند، علي عکس محمد را برداشت و به سوي جبهه شتافت. اين سفر جهادي، پيش از چهار ماه طول کشيد و بيشترين و شوقناک ترين نامه ها و نيز بلند ترين و کوتاه ترين آنها، در اين سفر نوشته شد. مثلا يکي از نامه هاي کوتاه که ازجزيره مجنون – که تازه فتح شده بود و آتش و آهن، ازهر سو به شدت بر آن مي باريد – نوشته شد، چنين بود:
به نام خداي مجاهدان و شهيدان
فهيمه جان! سلام. قربانت من زنده ام.
همه را سلام برسان، محمد جانمان را به جاي من ببوس.
خدا نگهدارت. همسرت: علي.
و پس از عمليات که وضعيت عادي شد و فراقتي حاصل گشت. علي نامه هاي هفت، هشت صفحه اي نيز براي همسرش مي نوشت. درسفرهاي غير جبهه اي و نيز پس از جنگ، تبادل نامه ها همچنان ادامه يافت.
فهيمه و علي، نامه هاي هم را نگه مي داشتند و هراز گاهي و به هر بهانه اي، آنها را مي خواندند و مي خواندند. نامه هاي جمع شده هرکدامشان، اندازه کتاب پر برگ شده بود و چونان گنجينه اي فرخنده از دوره هاي گونه گون حيات محسوب مي شد.
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image