جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
وظايف ما موقع دعواي بچه‌ها
-(4 Body) 
وظايف ما موقع دعواي بچه‌ها
Visitor 396
Category: دنياي فن آوري
روابط عاطفي خواهر و برادر فقط به رفتار پدر و مادرشان بستگي دارد و بس. از همان روز اولي که پاي يک فرزند جديد به خانواده باز مي‌شود، فرزند اول حس مي‌کند که رقيبي براي او خواهد آمد که محبت پدر و مادرش را بگيرد.
پدر و مادرهاي آگاه قبل از تولد فرزند دوم به شيوه‌ خاصي کودک‌شان را آگاه مي‌کنند تا به اين باور برسد که بچه جديد قرار است همراه، همبازي و هم‌فکري براي او باشد. در واقع والدين به فرزند خود امنيت خاطر مي‌دهند که تولد و ورود فرد جديد، روابط و عاطفه آنها را تغييري نخواهد داد اما آيا اين دقت به تنهايي کافي است؟ قطعا خير. ما بايد پس از تولد فرزند دوم دقت بيشتري داشته باشيم و نکاتي را به خوبي در کلام و رفتارمان مدنظر قرار دهيم.
مهم‌ترين مساله اين است که هر محبتي که قرار است به اين فرزند دوم بکنيم، بايد از کانال فرزند بزرگ‌ترمان عبور کند. منظور من حتي نکات ريزي است که شايد از نظر شما بي‌اهميت باشد؛ مثلا وقتي مي‌خواهيد به نوزادتان شير بدهيد، بگوييد: «پسرم بيا سر ني‌ني را نگه‌دار و کمک کن تا شير بخورد.»؛ «پسرم برو بالش ني‌ني را بيار و به مامان کمک کن تا بتونم بخوابونمش.»
تمام سرويس‌هايي که مي‌خواهيد به اين کودک تازه‌وارد بدهيد، بايد از کانال او بگذرد تا احساس کند مسووليت بزرگ کردن اين بچه به عهده اوست و گويا پدر و مادر فقط به او کمک مي‌کنند تا اين بچه را بزرگ کند و به زودي بتواند با اين موجود کوچولو که فقط از آن اوست در زندگي همراه شود. به مرور بذر عشق و علاقه‌اي که در وجود او مي‌کاريد، با رشد آن نوزاد بزرگ و بزرگ‌تر مي‌شود. او از اينکه بخواهيد مراقب برادر يا خواهر کوچولويش باشد تا شما به دست‌شويي برويد يا براي مدت کوتاهي از کنار آنها دور شويد، لذت مي‌‌برد.
با اين شيوه نه تنها او از اين احساس خوشايند لذت مي‌برد و نسبت به اين کوچولو پرعاطفه مي‌شود بلکه به مرور فرزند کوچک‌ترتان نيز چنين حس متقابلي را از برادر يا خواهر بزرگ‌ترش مي‌گيرد چون متوجه مي‌شود او همواره مراقب اوست و در غذا دادن يا پوشيدن لباس‌هايش با علاقه ياري‌اش مي‌کند و يا در بيرون از خانه مراقب است که آسيب نبيند و حمايتش مي‌کند.

? البته مساله به اين سادگي‌ها هم نيست!

ما در بطن خانواده خيلي مسايل را از همشيرگان خود (خواهران و برادران خودمان) ياد مي‌گيريم؛ مسايل مهمي مثل دفاع از خود، حق مالکيت، رعايت نوبت و حق‌تقدم و بسياري روابط اجتماعي.
طبيعتا ما برا‌ي يادگيري اين نکات مهم و مهارت‌هاي زندگي بايد آنها را با خواهران و برادران خود تمرين کنيم. پس مي‌بينيم که آموزش اين مسايل با منافع ما در تعارض است. وقتي مي‌خواهيم از مالکيت دفاع کنيم، درست متقارن است با وقتي که همان برادر و خواهر يک وسيله متعلق به ما را برداشته است و از همين‌جا تعارض و دعواها شروع مي‌شود. اين دعواها به خودي خود هيچ اشکالي ندارد و آن رابطه عاطفي اوليه را خدشه‌دار نمي‌کند، به شرط آنکه والدين درست عمل کنند.

? پدر و مادرها موقع دعواي بچه‌ها بايد چه‌کار کنند؟

وقتي بچه‌ها در حال کش‌ و قوس با هم هستند که مساله مالکيت يا حق تقدم را ياد بگيرند، نبايد به هيچ وجه پدر و مادر در دعواي آنها دخالت کنند؛ به صحنه زير دقت کنيد:
پدرام با فرياد يا شايد گريه‌ مي‌‌گويد: «مامان، ببينش مداد منو نمي‌ده!» مادر سراسيمه تحت شرايط و جو موجود وارد اتاق آنها مي‌شود و داد مي‌زند: «مدادش را بده! گفتم تو از اون بزرگ‌تري، عقلت نمي‌رسه که نبايد اذيتش کني!» يا «تو کوچک‌تري، بلند شو برو توپ بازي کن، برادرت با کامپيوتر کار داره.»تمام اين جملات و موارد مشابه آنها يعني کاشتن بذر نفاق و کينه بين اين دو برادر، يادتان باشد هرگز از اين گونه جملات استفاده نکنيد. توصيه ما در قالب دو راه حل که البته هر کدام از آنها به شرايط و فاصله سني فرزندان‌تان بستگي دارد، ارايه مي‌شود.
? راه‌حل اول: دخالت نکنيد
وقتي فاصله سني بچه‌ها يکي دو سال است، شما به عنوان پدر يا مادر هرگز نبايد به خاطر چنين دعواهايي وارد معرکه آنها شويد. کمي منطقي باشيد. بچه‌هاي شما به‌طور طبيعي در حال تمرين کردن دفاع از حقوق خود يا دفاع از مالکيت خود هستند. مي‌توانيد گمان کنيد آنها در مدرسه يا جامعه هستند و بايد راهکاري در مقابل مشکلات خود (برداشتن مداد يا جلوگيري از بازي با کامپيوتر) پيدا کنند. شک نکنيد که با اين عدم دخالت شما، آنها هيچ آسيبي به هم نمي‌زنند. حتي اگر يک کدام از آنها گفت: «مامان! منو زد» و به سراغ‌تان آمد، خيلي خونسرد باشيد و با مهرباني بگوييد: «عزيزم، ديروز که با هم بازي مي‌کرديد و مي‌خنديديد، منو صدا نکرديد. الان هم بهتره مشکلت را با داداشت حل کني ديگه.» با اين کلام نه تنها بذر نفاق بين آنها نمي‌کاريد بلکه لحظات خوش‌شان را يادآوري مي‌کنيد. بچه‌ها به سرعت با هم کنار مي‌آيند و همه چيز را فراموش مي‌کنند.
? راه‌حل دوم: دخالت کنيد
اگر فاصله سني دو فرزند شما زياد است و متوجه کش و قوس و دعوا بين آنها شده‌ايد، نبايد معطل کنيد چون قطعا ضربه يک بچه هشت ساله مي‌تواند به کودک سه ساله شما آسيب برساند. در اينجا توصيه مي‌کنيم بدون گفتن هيچ کلامي به فرزند بزرگ‌تر و بدون چشم‌غره رفتن به او، بچه کوچک‌تر را بغل کنيد و از اتاق بيرون بياوريد. لازم نيست از اين استدلال که تو بزرگ‌تري و بايد گذشت مي‌کردي و يا تو کوچک‌تري و بايد احترام داداشت را نگه مي‌داشتي، استفاده کنيد و اما اگر آنها بدون دعوا و خشونت و در آرامش از شما نظر خواستند، بايد بي‌طرفانه حل مساله را به آنها بياموزيد.
به طور مثال: «مامان! اين مداد مال منه يا مال اون؟» بدون هيچ گونه جانبداري پاسخ شما بايد اين طور باشد که راه‌حلي را آموزش دهد، نه اينکه يک لقمه آماده براي آنها فراهم کند: «خب، تو مطمئني که مدادت را نتراشيده بودي؟ به رنگ مدادت و اندازه‌اش خوب فکر کن و...» اگر دعواي بچه‌ها بر سر وسايل مشترک مثل کامپيوتر باشد بايد با برنامه‌ريزي مهارت رعايت نوبت را به آنها بياموزيد. اگر امروز شما به‌عنوان والدين اين درس را آموزش ندهيد، نبايد انتظار داشته باشيد که او در جامعه موفق شود. پس بسته به بضاعت و شرايط هر يک از بچه‌ها، برنامه نوبتي استفاده از کامپيوتر را طراحي بکنيد و در مواقع استثناء هم برنامه بگذاريد: «الان نوبت برادر کوچکت است اما چون تو فردا بايد اين کار کامپيوتري را تحويل معلمت بدهي، مي‌تواني نوبتت را که مثلا پس فردا ساعت فلان است با او عوض کني و از اينکه نوبتش را تغيير مي‌دهد و شرايطت را درک مي‌کند تشکر کني!»

? پيشگيري از نتايج تلخ آسان است

نتيجه رفتارهاي غلط والدين و استفاده از جملاتي که بسيار رايج است و در بالا گفتيم باعث شده دو برادر يا دو خواهر که بايد در دوره جواني و نوجواني همراز يکديگر باشند، از يکديگر بيزاري جويند و ما چنين جملات مشابهي را از آنها مي‌شنويم که مي‌‌گويند: «هميشه به خاطر او از پدرم کتک خوردم و تحقير شدم.» «مادر هميشه او را به من ترجيح مي‌‌داد، گناه من چيست که فرزند بزرگ‌تر، کوچک‌تر بودم.»و حتي حالا که بيست و چند ساله هستم نيز، نسبت به او همان‌طور بزرگ‌تر/ کوچک‌تر، هستم و خواهم بود. اصلا حس خوبي به برادرم/ خواهرم ندارم.

? يک اشتباه رايج ديگر

وقتي دو فرزند خود را يکسان لباس مي‌پوشانيد و يا همه هدايا و وسايل آنها را درست مانند يکديگر تهيه مي‌کنيد و حتي گاهي اوقات تولد آنها را با يک کيک مشترک که اغلب هم در تاريخ تولد فرزند بزرگ‌تر برگزار مي‌شود، جشن مي‌گيريد، بدانيد که در مسير جدايي آنها از يکديگر گام برمي‌داريد.اگر قرار است بين آنها رتبه‌بندي بزرگ‌تر و کوچک‌تري داشته باشيد (هر چند براي تفاوت سني يکي دو ساله) بايد فقط متوجه امتيازهاي بزرگ‌تر يا کوچک‌تر بودن نشويد؛ بلکه علاوه بر مشخص کردن امتياز سني، مسووليت‌هاي آنها را نيز معين نماييد.
براي فرزند بزرگ‌تر که مسووليت حمايت و يا کمک در انجام کارهاي برادر يا خواهر کوچک‌تر را دارد، وقتي احساس خوشايندي از اين بزرگ‌تر بودن حاصل مي‌شود که در ازاي اين مسووليت، امتيازاتي نيز دريافت کند. «وقتي از استخر برگشتيد، مراقب باش برادر کوچولوت حوله و وسايلش را جا نگذارد.» (مسووليت اوکه در واقع امتيازي براي سرويس گرفتن فرزند کوچک‌تر محسوب مي‌شود). «در برنامه‌ريزي کار با کامپيوتر حق تقدم با برادر بزرگ‌تر است و در تعارض پيش‌ آمده از تو انتظار دارم که به احترام او پيش قدم شوي» (اين مسووليت فرزند کوچک‌تر و امتياز برادر بزرگ‌تر است) با اين گونه قوانين هم رابطه عاطفي آنها را تحکيم مي‌کنيد و هم هر دو حس خوبي از موقعيت بزرگ‌تر يا کوچک‌تر بودن خود خواهند داشت.
منبع: www.salamat.ir
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image