جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
وهابيت تندرو و بازگشت به عصر جاهليت‏
-(1 Body) 
وهابيت تندرو و بازگشت به عصر جاهليت‏
Visitor 324
Category: دنياي فن آوري

جمعى از انديشمندان اسلامى‏

بسيارى از متفکران اسلامى معتقدند که حرکت «وهابيت تندرو» با ويژگى‏هاى اعتقادى، اخلاقى و عملى از جهاتى نوعى بازگشت به دوران جاهليت عرب است؛ زيرا بسيارى از خصائص آن دوران را با خود داشته و دارد.
دلائل و مدارک آنها را ذيلاً مى‏آوريم و داورى نهايى را به عهده خوانندگان مى‏گذاريم:
1. از بارزترين صفات عرب جاهلى خشونت و قساوت بى‏حساب بود، از کشتن انسان‏ها لذت مى‏بردند و ساليان دراز خونريزى در ميان آنها متوقف نمى‏شد.
در ذيل آيه 103 سوره آل عمران در تفاسير مختلف آمده است که ميان دو قبيله «اوس» و «خزرج» جنگ‏هاى خونينى رخ داد که 120 سال به طول انجاميد.
( جامع البيان، ج 4، ص 46؛ الدرالمنثور، ج 2، ص 61؛ تفسير البغوى، ج 1، ص 333؛ فتح القدير، ج 1، ص 369 و روح المعانى، ج 4، ص 19.)
همچنين ابن اثير در تاريخ خود بيش از شصت جنگ مهمّ زمان جاهليت را نام مى‏برد که در آنها هزاران تن کشته شدند. البته تعداد( کامل ابن اثير، ج 1، ص 448-321، طبع بيروت، دار احياء التراث العربى، 1408 ق.)
جنگ‏هاى کوچک و بزرگ تا 1700 جنگ نيز ثبت شده است.
(العرب قبل الاسلام، ص 128.)
همچنين نقل شده است که روزى پيامبرصلى الله وعليه وآله از بهشت و نعمت‏هاى آن سخن گفت، در اين ميان عربى جاهلى از آن حضرت پرسيد: آيا در آنجا جنگ و خونريزى وجود دارد؟ هنگامى که پاسخ منفى شنيد، گفت: «إذَنْ لاخَيْرَ فيها؛ بنابراين، فايده‏اى ندارد!!». ( پيام امام اميرالمؤمنين، ج 2، ص 112.)
آنها فرزندان خود را با دست خويش زنده زنده زير خاک مى‏کردند و به آن افتخار مى‏نمودند.
مفسران ذيل آيه 8 و 9 سوره تکوير «وَإِذَا الْمَوْءُودَهُ سُئِلَتْ * بِأَىِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ» داستان‏هايى از زنده به گور کردن دختران توسط عرب جاهلى آورده‏اند.
(ر.ک: جامع البيان، ج 30، ص 91؛ تفسير ابن ابى‏حاتم، ج 10، ص 3403؛ تفسير قرطبى، ج 19، ص 233؛ تفسير ابن کثير، ج 2، ص 186 و ج 4، ص 510؛ تفسير آلوسى، ج 30، ص 54. )
قيس بن عاصم تميمى محضر رسول خداصلى الله وعليه وآله آمد و گفت: من در جاهليت هشت دخترم را زنده به گور کرده‏ام! رسول خدا فرمود: در برابر هر يک از آنان يک برده را آزاد کن. در تفسير ابن کثير (ج 4، ص 510 ) ( جامع البيان طبرى، ج 30، ص 91؛ تفسير قرطبى، ج 19، ص 233)
آمده است که قيس گفته است من دوازده يا سيزده دختر را زنده به گور کرده‏ام،...
عرب قبر را صهر (داماد) مى‏ناميد! زيرا دخترانشان را در آن زنده به گور مى‏کردند.
( ر.ک: بحارالانوار، ج 73، ص 344)
اسلام با شعار «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَهً لِّلْعَالَمِينَ» ومطرح کردن‏( انبياء، آيه 107)
رحمانيت و رحيميت خداوند هر روز در نمازها، به مبارزه با اين خوى زشت پرداخت و بر آن غلبه کرد و رحمت و رأفت الهى محيط اسلام را فرا گرفت.
پيغمبر اسلام‏صلى الله وعليه وآله که پيغمبر رحمت است، محبت در حق کودکان و افراد بى‏گناه و حتّى مراعات حيوانات و درختان را در جنگ‏ها سفارش مى‏فرمود.
اميرمؤمنان‏عليه‏السلام در نامه معروف خود به مالک اشتر (نامه 53) به او فرمود: نسبت به همه مردم اعم از «مسلمان» و «غير مسلمان»، مدارا و محبت کن (فانّهم صِنفان: إمّا أخٌ لک فى الدين، او نظيرٌ لک فى الخلق).
ولى وهابيت سلفى تندرو امروز، فتوا به اباحه جان و مال و ناموس همه کسانى که هم فکر آنها نيستند مى‏دهد، و پيروان آنها هر روز خون بيگناهان، اعم از شيعه و سنى زن و بچه و حتى کودک شيرخوار را مى‏ريزند، هر جا را بتوانند آتش مى‏زنند، حتى اعمال وحشتناکى که در عصر جاهليت هم معمول نبود را انجام مى‏دهند. با رفتار آنان مصداق بارز «ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِکَ فَهِىَ کَالْحِجَارَهِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَهً» ظاهر شد، تا( بقره، آيه 74 )
آنجا که بيگانگان اين شعار را سر داده‏اند «اسلام يعنى خشونت و آدم‏کشى».
همايش ضد پيروان مکتب اهل‏بيت که اخيراً در عربستان برگزار شد و سخنان پاره‏اى از عالم‏نمايان وهابى در سخت‏گيرى و تشدّد نسبت به آنها اعم از بزرگ و کوچک حتى شيرخواران و دستور به کشتار آنان حاکى از اوج قساوت قلب و زنده شدن خوى جاهلى در آنان است.
( در اين همايش صالح الفوزان عضو هيأت عالى افتاى سعودى در سخنانى خواستار آن شد تا هيأت حاکمه اين کشور، شيعيان مقيم مناطقى چون قطيف، مدينه منوره و نجران را به اسلام! دعوت کند و به اجبار آنها را به پذيرش انديشه سلفى وادارند. عبداللَّه بن جبرين نيز در سخنان خود در اين همايش خواستار دشمنى با پيروان مکتب اهل‏بيت و تحقير و توهين آنان شد و گفت: نبايد به آنان اجازه داد تا در مساجد نماز بخوانند؛ بايد با آنان برخورد شديد داشت. وى همچنين گفت: بايد قربتاً الى اللَّه با فرزندان شيعه در دانشگاه‏ها سخت‏گيرى کرد و در صورت لزوم کشتن آنها واجب است.
يکى ديگر از وهّابى‏ها به نام ناصر العمر، در سخنان خود خواستار برخورد با مردم عراق شد؛ وى در يادداشتى خواستار ممانعت از حجّ آنها و همچنين جلوگيرى از انتشار کتاب، روزنامه و يا مجلاتى که آنان در نگارش آن نقش دارند در عربستان شد. لازم به يادآورى است که در همايش مذکور سلمان بن عبدالعزيز، امير منطقه رياض نيز حضور داشت. (شبکه المرصد العراقى MARSAD IRAQ.NET ؛ سايت شيعه نيوز، 7 مهرماه shia-news.com 1386))
اين حرکت غير انسانى منحصر به شيعيان نبوده و نيست. راه انداختن حمام خون در طائف و مناطق ديگر در تاريخ گذشته آنها ثبت است و گواه ديگر اين مدعاست.
جميل صدقى زهاوى از علماى اهل سنت عراق درباره حمله وهابيان به شهر سنى‏نشين طائف مى‏نويسد: «از زشت‏ترين کارهاى وهابيان در سال 1217 قمرى قتل عام مردم طائف است که بر صغير و کبير رحم نکردند، طفل شيرخوار را بر روى سينه مادرش سر بريدند، جمعى را که مشغول فراگيرى قرآن بودند کشتند، و حتّى گروهى را که در مسجد مشغول نماز بودند، به قتل رساندند و کتابها که در ميان آنها تعدادى قرآن و نسخه‏هايى از صحيح بخارى و مسلم و ديگر کتب حديث و فقه بود، در کوچه و بازار افکنده و آنها را پايمال کردند.
( الفجر الصادق، ص 22 )
زينى دحلان مفتى مکه نيز اين ماجرا را در کتاب خود آورده است.
( الدرر السنيّه، ص 45)
غالب محمد اديب از تاريخ جبرتى نقل مى‏کند که وهابيان سه روز به غارت طائف پرداختند و مرد و زن و کوچک و بزرگ را کشتند.
( اخبار الحجاز و نجد فى تاريخ الجبرتى، ص93. )
صلاح الدين مختار که خود وهّابى است مى‏نويسد: در سال 1216 امير سعود با لشگر انبوهى از مردم نجد و عشاير جنوب و حجاز و ديگر نقاط، به قصد عراق حرکت کرد؛ در ماه ذى‏قعده به کربلا رسيد و تمام برج و باروى شهر را خراب کرد و بيشتر مردم را که در کوچه و بازار بودند، به قتل رساند و نزديک ظهر با اموال وغنايم فراوان از شهر خارج شد. آنگاه خمس اموال غارت شده را خود برداشت و بقيّه را به نسبت، هر پياده يک سهم و هر سواره دو سهم ميان لشگريان خود تقسيم کرد!.
( تاريخ المملکه السعوديه، ج 3، ص 73)
شيخ عثمان نجدى از مورّخان وهّابى مى‏نويسد: «وهابيان به صورت غافلگيرانه وارد کربلا شدند و بسيارى از اهالى آنجا را در کوچه و بازار کشتند. ضريع حسين‏عليه‏السلام را خراب کردند و آنچه داخل آن بود را غارت نمودند و در شهر نيز هر چه از اموال، اسلحه، لباس، طلا و فرش و قرآن نفيس يافتند را ربودند، نزديک ظهر از شهر خارج شدند، در حالى که قريب به دو هزار تن از اهالى کربلا را کشته بودند».
( عنوان المجد فى تاريخ نجد، ج 1، ص 121، حوادث سال 1216)
آرى اين يک خوى بسيار زشت جاهلى بود که آن را تجديد کردند.
2. عرب جاهلى از شنيدن حرف حق ابا داشت لذا به هم سفارش مى‏کردند که به هنگام تلاوت آيات قرآن از سوى پيغمبر اکرم‏صلى الله وعليه وآله فرياد سر دهند، تا کسى سخن آن حضرت را نشنود.
( قرآن مى‏فرمايد: «وَقَالَ الَّذِينَ کَفَرُوا لَا تَسْمَعُوا لِهَذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِيهِ». (فصلت، آيه 26) )
وهابيان سلفى تندرو نيز امروز صدها هزار کتاب بر ضد مخالفان خود که مملو از دروغ و تهمت است منتشر مى‏سازند و به زور به آنها مى‏دهند، اما اجازه نمى‏دهند حتى يک جلد کتاب روشنگر در پاسخ آنها منتشر شود.
کسى حق ندارد در سرزمين حجاز کتابى در پاسخ به شبهات وهابيت که مستدل، منطقى و محترمانه نوشته شده باشد منتشر کند و اگر از کشور ديگر نيز کسى کتابى در همين زمينه به آنجا ببرد، دستگير و زندانى مى‏شود. در حقيقت آنها با تمام امکانات به تبليغ آيين خويش مى‏پردازند، ولى نه خود گوش شنوايى براى شنيدن پاسخ‏هاى منطقى دارند و نه اجازه مى‏دهند کسى اين پاسخ‏ها را بشنود!!
3. مشرکان عصر جاهليت بعد از نزول آيات قرآن آنچه را به نفعشان بود مى‏پذيرفتند و آنچه به زيانشان بود نفى مى‏کردند و از روش «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکْفُرُ بِبَعْضٍ» استفاده مى‏کردند.
( نساء، آيه 150)
سلفى‏هاى امروز نيز نسبت به آيات قرآن چنين مى‏کنند مثلاً براى نفى شفاعت پيامبر و ساير معصومين به آيه «قُلْ للَّهِ‏ِ الشَّفَاعَهُ جَمِيعاً» متوسل‏( زمر، آيه 44)
مى‏شوند و آياتى همچون «مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ» را که با ( بقره، آيه 255)
صراحت از شفاعت اولياءاللَّه سخن مى‏گويد، به فراموشى مى‏سپارند.
4. عرب جاهلى تازه مسلمانان را شکنجه مى‏دادند و مجبور به تغيير عقيده مى‏کردند.
(داستان شکنجه‏هاى ياسر و سميّه که به شهادت آنان انجاميد و شکنجه‏هاى بلال و ديگر مسلمانان توسط مشرکان مغرور قريش را همگان شنيده‏اند.)
وهابيت تکفيرى نيز به اجبار و تهديد به قتل، مسلمين را وادار به تغيير عقيده و پذيرش آيين خود مى‏کنند و اعمال غير وهّابى را صحيح نمى‏دانند و در گذشته نه چندان دور شاهد و ناظر بوديم که در مسجد مدينه مرتباً مخالفان را شلاق مى‏زدند.
احمد زينى دحلان مفتى مکه مکرمه مى‏نويسد: «اگر کسى به مذهب وهابيت در مى‏آمد و قبلاً حج واجب انجام داده بود «محمد بن عبدالوهاب» به وى مى‏گفت: بايد دوباره حج انجام دهى، زيرا حج گذشته تو در حال «شرک» صورت گرفته است! و به کسى که مى‏خواست وارد کيش وهابيت بشود، مى‏گفت: پس از شهادتين بايد گواهى دهى که در گذشته کافر بوده‏اى و پدر و مادرت نيز در حال کفر از دنيا رفته‏اند! و همچنين بايد گواهى دهى که علماى گذشته نيز کافر مرده‏اند! اگر گواهى نمى‏داد وى را مى‏کشتند و هر کس را که از مذهب وهابيّت پيروى نمى‏کرد، مشرک دانسته و خون و مال او را مباح مى‏دانست. آرى، او بر اين باور بود که طىّ قرون گذشته تمامى مسلمانان کافر بوده‏اند!».
( الدرر السنيّه، ج 1، ص 41؛ الفجر الصادق، تأليف جميل صدقى الزهاوى، ص 17)
اکنون نيز در کنار قبرستان بقيع سردابى توسط سلفى‏هاى تکفيرى درست شده که اگر کسى زيارت نامه‏اى با صداى کمى بلند در بقيع بخواند او را به آنجا مى‏برند و شکنجه مى‏دهند و مى‏گويند تا از کار خود اظهار پشيمانى نکنى رها نمى‏شوى!
5. عرب جاهلى به ماه‏هاى حرام (ماه هايى که جنگ در آن حرام بود) اهميت نمى‏داد و به ميل خود آن را تغيير مى‏داد.
( ماه‏هاى حرام چهار ماه است، ماه‏هاى ذى قعده، ذى حجه، محرم و رجب که در ميان عرب جنگ در اين چهار ماه حرام بود، ولى چون جنگ و غارت جزئى از زندگى عرب جاهلى شده بود، لذا تحمل سه ماه آتش بس براى آنان مشکل بود، به همين خاطر گاه بعضى از اين سه ماه را از ماه‏هاى حرام حذف مى‏کردند و ماه ديگرى را به جاى آن مى‏گذاشتند. قرآن در همين باره مى‏فرمايد: «إِنَّمَا النَّسِى‏ءُ زِيَادَهٌ فِى الْکُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ کَفَرُوا يُحِلُّونَهُ عَاماً وَيُحَرِّمُونَهُ عَاماً لِيُوَاطِئُوا عِدَّهَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فَيُحِلُّوا مَا حَرَّمَ اللَّهُ زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمَالِهِمْ وَاللَّهُ لَا يَهْدِى الْقَوْمَ الْکَافِرِينَ» (توبه، آيه 37))
سلفى‏هاى تکفيرى امروز بدتر از عرب جاهلى، کشتارهاى دسته‏جمعى بيگناهان را در عراق هيچ روز و در هيچ ماهى متوقف نمى‏کنند و حکومت طالبان در افغانستان نيز چنين بود.
6. اعراب جاهلى سعى در تخريب مساجد داشتند چنانکه در تفسير آيه شريفه «وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْکَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِى خَرَابِهَا» آمده است که مشرکان مکه بعد از مهاجرت مسلمين به مدينه‏( بقره، آيه 114)
محل عبادت و نماز آنها را ويران کردند.
( در تفسير مجمع البيان ذيل آيه فوق آمده است: «وقد وردت الروايه بانّهم هدموا مساجد کان اصحاب النبى‏صلى الله وعليه وآله يصلّون فيها بمکّه لمّا هاجر النبى‏صلى الله وعليه وآله الى المدينه؛ در روايات آمده است، مشرکان قريش مکان‏هايى را که مسلمين در آنجا نماز مى‏خواندند، پس از هجرت پيامبر به مدينه، ويران ساختند»)
سلفى‏ها نيز اخيراً فتوا دادند مساجد پيروان اهل‏بيت‏عليهم‏السلام را تخريب کنند و مراقد ائمه اهل‏بيت‏عليهم‏السلام که مرکز عبادت الهى بود نيز به دست آنها تخريب شد؛ همانگونه که طىّ چند سال گذشته مسجد على‏عليه‏السلام و مسجد حضرت زهراعليهاالسلام را در مدينه (از مساجد سبعه) تخريب کردند.
7. عرب جاهلى بر اثر جهل و نادانى، خود را عاقل‏ترين مردم و مسلمانان را به عنوان سفهاء و ابلهان معرفى مى‏کرد.
( «وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ ءَامِنُوا کَمَا ءَامَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ کَمَا ءَامَنَ السُّفَهَاءُ» (بقره، آيه 13))
عالم‏نمايان نادان وهابى تکفيرى نيز، خود را از همه علماى اسلام اعم از سنى و شيعه عالم‏تر و بزرگان علماى اسلام را به جهل و ناآگاهى نسبت مى‏دهند.
8 . عرب جاهلى براى زنان کمترين ارزشى قائل نبود و هنگامى که به او بشارت مى‏دادند خدا به تو دخترى داده، صورتش از شدت غضب سياه مى‏شد و مدتى پنهان مى‏گرديد، سپس اگر مى‏توانست دختر را زنده بگور مى‏کرد.
( قرآن کريم در اين رابطه مى‏فرمايد: «وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً وَهُوَ کَظِيمٌ * يَتَوَارَى‏ مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَيُمْسِکُهُ عَلَى‏ هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِى التُّرَابِ أَلَا سَاءَ مَا يَحْکُمُونَ» (نحل، آيه 59-58) )
سلفى‏هاى متعصب نيز هيچ‏گونه حقى براى زنان قائل نيستند، نه مشاغل اجتماعى، نه حق رأى دادن؛ حتى حق رانندگى با رعايت کامل حجاب اسلامى را نيز به زنان نمى‏دهند.
حال خود قضاوت کنيد آيا وهابيت تندرو بازگشت به دوران جاهليت عرب نيست؟
ما اميدواريم آنان بيش از اين به خود و جهان اسلام ستم نکنند و به مقتضاى «فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» با علماى ‏( زمر، آيه 18-17)
اسلام اعم از شيعه و اهل سنت بنشينند و سخنان روشنگرانه آنها را بشنوند و به اشتباهات خطرناک خود پى ببرند و راه تفاهم جهان اسلام را به روى خود بگشايند و اتهامات دشمنان را دائر بر خشونت اسلامى در پرتو معارف نورانى واحکام حيات‏بخش و مملو از رحمت و رأفت اسلامى را بزدايند.
«وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَکَّرُونَ».
( قصص، آيه 51 )
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image