جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
سخني با ابن جبرين بزرگ مفتي وهابيت
-(4 Body) 
سخني با ابن جبرين بزرگ مفتي وهابيت
Visitor 370
Category: دنياي فن آوري
ما ابداً کينه اي از ملّت سعودي نداريم. امّا امّت عربي به ابن جبريني مبتلا شده که جوانان را گول مي زند و آنها را در آتش جهنّم مي اندازد! در يکي از فتواهايي که همه شنيدند و در جرائد و مجلاّت و شبکه هاي عنکبوتي پخش شد او مي گويد که رافضه (شيعيان) مرتد هستند! و حکم مرتد در اسلام قتل است!!!
بسم الله الرحمن الرّحيم
الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ أُولَـئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ . بقره. 21
و اما... کيست که نداند ابن جبرين سبب اول و اصلي نفوذ القاعده به عراق است، او با صدور فتواهاي شيطاني، بزرگترين گروه از وهابيان تندرو سعودي را دور خود گرد آورده و آنها را با افکار و اعتقادات و فتاوا و نظراتي که تاريخ مصرفش گذشته، به گمراهي کشانده، و براي تحقق اهداف خود راهي جزء جوانان سعودي، که با استناد به يک کلمه مستعار از قرآن کريم "جهاد" گمراه شده اند، پيدا نکرده است. ولي آيا اين جماعت حقيقتاً مي دانند جهاد چيست؟ آيا او نفوذ و تأثير خاصّي دارد که توانسته آنها را به آن سمت بکشاند آنگونه که افکار و فتاواي او را مي پذيرند و آنچه که او از ايشان مي خواهد، اجرا مي کنند، به اعتبار اينکه او ولي امر است و اطاعتش واجب مي باشد!!!
ما ابداً کينه اي از ملّت سعودي نداريم. امّا امّت عربي به ابن جبريني مبتلا شده که جوانان را گول مي زند و آنها را در آتش جهنّم مي اندازد! در يکي از فتواهايي که همه شنيدند و در جرائد و مجلاّت و شبکه هاي عنکبوتي پخش شد او مي گويد که رافضه (شيعيان) مرتد هستند! و حکم مرتد در اسلام قتل است!!!
بدينگونه ابن جبرين به گلّه گوسفندان فرمان مي دهد و آنها، آنچنان که بره اي مادرش را دنبال مي کند، از او پيروي مي کنند. اين فتوا به عنوان امري واجب الاجرا تلّقي مي گردد. آنگاه اين فتواها در کشور سعودي عمومي شده و مجّاني در دارالفتوي چاپ مي شود! سپس سخنرانان در دانشگاهها جوانان را جمع نموده و به آنها تلقين مي کنند که جهاد و قتل رافضه واجب است... بايد عراق را آزاد کنيم و يک دولت اسلامي در آن به وجود بياوريم!!!
در همين هفته، کنفرانسي در قاهره، به رياست دکتر عادل عبد الناصر (برادر رئيس جمهور سابق مصر ، جمال عبد الناصر) با مشارکت گروهي از علماء و مورخين و کارشناسان تشکيل شد و همگي آنان تأکيد کردند که نظام سعودي حاکم در جزيره العرب، منبع تروريسم بين المللي در جهان است و اين حرفي نيست که تنها سيد احمد العباسي (نويسنده مقاله) بگويد!
... امروزه سايتهاي اينترنتي فراوان تروريسم سعودي، فتواهاي جديد ديگري از ابن جبرين ، عضو هيئت بزرگان علماي کشتار و ذبح شيعه و پيروان اهل بيت (عليهم السّلام) منتشر مي کنند... جامعه بين المللي بايد در برابر اين فتواها که علناً به قتل فرمان مي دهد، سکوت نکند، امّا با کمال تعجّب سازمانها و مؤسسات مبارزه با تروريسم کاملاً سکوت کرده اند؛ آنها اين فتواها را مي شنوند و چشمشان را به روي همه اينها مي بندند در حالي که مي دانند نتيجه اين فتاوي کشتار ملّتها است!
هر چه که ابن جبرين ادعا ميکند دروغ و تهمت است... تناقض عجيبيي در ادّعاهاي اين پيرمرد وجود دارد در حالي که تلاش مي کند اختلاف و نفاق را در دلها بکارد. نمي دانم چگونه پيرمردي در سنّ و سال او دروغ مي گويد و همه مسلمانان را فريب مي دهد و بين شيعه و سني تفرقه مي اندازد! شگفتا از اين پيرمرد که نوه شيطان است و از نوشيدن خونهاي مسلمانان دست بر نمي دارد...
... چگونه کسي که بين طوايف و ملل و مذاهب و اديان تفرقه مي اندازد، با پروردگار روبرو خواهد شد؟ ابن جبرين چگونه به ذهنش فشار مي آورد و مي گويد رافضيان، يعني شيعيان مشرکند! در اينجا هيچ توضيح و توجيهي براي اين نامگذاري وجود ندارد! مسئله بزرگي که هست، اين است که که وي، دلايل و توجيهاتي مي آورد و تلاش مي کند صدايش را براي عدّه اي ساده لوح که سخنش را راست مي دانند، بالا ببرد و افکار عمومي سعودي را به هيجان وادارد تا فتواهاي او را بپذيرند، توجيهاتي مي آورد تا دليل کافي و اجازه عملي و شرعي باشد براي جوان سعودي، که به عراق برود و در جهنّم گرفتار شود و بدترين عاقبت را براي خود رقم بزند!
نمي دانم ابن جبرين اين فتواها را از کجا آورده؟ من از اين منبر آزاد با او در برابر تمام جهان، درخواست مي کنم تا براي درستي حرفهايش دليلي بياورد... و گرنه کلام انشايي او فايده اي نخواهد داشت و خالي از هر محتوا خواهد بود. حتي يک دليل براي صدق کلامش وجود ندارد و فقط براي برانگيختن جوانان عرب است تا به عراق بروند و شهروندان عراقي را بکشند! کجاي اين جنايات جهاد است؟ من از ابن جبرين مي پرسم که مدّتي پيش چه کسي به عمليات (سوق الغزل) دست زد و به دو دختر عقب افتاده که درک و فهم درستي نداشتند، تجاوز کرد... به خاطر اينکه وهابيون خودشان را در برابر اين اعمال قانع کنند، مي گويند اين عمل باعث ورود به بهشت است! آيا اين سخن منطقي و درستي است؟... آيا کسي که اين فتواها را نوشته يک شيخ مسلمان بوده؟ آيا اين کلام شيوخ است؟ آيا کسي که اين فتوا را نوشته عاقل بوده يا مجنون؟... هر کاري که او به روش خودش انجام مي دهد تماماً اسائه ادب به صحابه محسوب مي شود و هيچ دليلي جز ادّعاهايي بي پايه و اساس ندارد و من براي اين فرد(ابن جبرين) که فقط ادّعا مي کند، دليل و برهان مي آورم...
به ابن جبرين مي گويم، چه کسي به قران کريم طعنه زده؟ ما يا شما؟ آيا قرآنمان يکي نيست؟ چگونه ممکن است قرآن هاي ما متفاوت باشد؟
چه کسي به تو گفت که ما علي (عليه السّلام) را مي پرستيم؟ عجب! آيا عقلت به اينجا رسيده که تصوّر مي کني مردماني وجود دارند که مخلوقي را عبادت مي کنند؟ آيا مي داني، اي ابن جبرين که امام علي (عليه السّلام) مانند سايه رسول الله (صلّي الله عليه و آله و سلّم) بود، بنده اي از بندگان خدا که به سخن رسول الله گوش مي داد و از اوامر او اطاعت مي نمود، امّا اگر خوب فکر کني مي فهمي که اين تو هستي که مرا مجبور مي کني که بگويم بعضي از صحابه که تو آنها را مي شناسي به سخن رسول الله گوش نمي دادند...
و ليکن ما (شيعيان) که در عاشوراء به عزا مي نشينيم به خاطر يادبود واقعه کربلاست که هر ساله به شکلي ناخودآگاه تکرار مي شود و به امر شخص خاصّي نيست، بلکه از سر عشق و محبّت و تمسّک به عقيده اهل بيت (عليهم السّلام) است، حالا بگو اين کار چه ضرري دارد؟
سؤالي من اين است که ابن جبرين چرا به حجّ خانه خدا مي رود ولي در طول زندگي اش ازدواج نکرده؟ آيا ممکن است به جواب اين سؤال برسم؟
مي خواهم به تو اي ابن جبرين، يادآور شوم که ما اصحاب دليل و برهان هستيم، نه مثل شما که به ديگران سخني به گزاف نسبت دهيم...
تو ما را متهم مي کني که اهل سنّت را مي کشيم و تا حدّ مرگ شکنجه مي دهيم. اگر دنبال حقيقت هستي خودت ببين چه کسي آنچه که تو ادّعا کرده اي را انجام مي دهد ولي من تو را به خدا و پيامبر (صلّي الله عليه و آله و سلّم) قسم مي دهم در برابر تاريخ و حقيقت منصف باشي و بگويي چه کسي بر عليه انسانها تجاوز مي کند؟
زياد به تو سخت نمي گيرم؛ چون مي دانم الان مشغول نوشتن فتوايي جديد، با روشي جديد هستي، که با دفعات قبل تفاوت دارد، تا حکم قتل زنان و کودکان شيعه را شرعي و واجب کني، اما به تو، و هر کسي که عقل و شعور و بينش تو را دارد، اين کلام خداي عزّ و جلّ را يادآور مي شوم که: {فَإِن حَکَمتُم فَاحکُمُوا بِالعَدل}.
يادت باشد که خداي عزّ و جلّ روز قيامت حساب سختي از تو خواهد کشيد و در برابر او چون موش ترساني خواهي بود، در حالي که جهنّم در پشت سرت جوش و خروش مي کند، آيا آنوقت مي تواني به سوراخي بخزي، اي قاتل، چه مي کني؟

نکته:

يکي از علماء باب گفتگو را با امام جماعت سابق مسجد نبوي باز کرد و آنگاه که مقدار زيادي از دلايلي که در کتابهاي خود آنان در مورد حقيقت خلافت علي (عليه السّلام) هست، آورد، آن امام مسجد نبوي دست اين شخص را گرفت و کنار قبر رسول الله برد و فقط يک حرف به او گفت: " اگر اين آدم (با اشاره به قبر رسول الله) برخيزد و همين سخن تو را بگويد هرگز نظر من در اين موضوع تغيير نخواهد کرد "... تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِي الْعُمْيَ وَمَن کَانَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ
آيا غير از اين بود که پيشواي شما (يزيد) وحي و اسلام را تماماً انکار مي کرد؟ آيا نشنيده اي که مي گفت مساجد را براي بندگان بگذار تا در آن ساکن شوند و از خمره شراب بر ما بنوشان که خدا نگفته واي بر کسي که شراب بنوشد، بلکه گفته واي بر نماز گزاران، هيچ کدام از شما از سلف صالحتان انتقاد نکرده ايد، از کساني مثل وليد که قرآن را پرت کرد و پاره نمود.
به نام گوينده "هَل أنبّئکم بالأخسرينَ عَمَلا...الذين ضَلّ سَعيُهم في الحياه الدنيا و هم يَحسَبونَ أنّهُم يحُسنونَ صُنعا"[1]
مي خواهيم به ابن مفتي(ابن جبرين) بگوييم": تو عالمي يا جاهل؟ اگر جاهلي که چه بسيار جاهلاني که در جهل مرکبند و خود خبر ندارند و اگر ادّعاي علم داري بگو آيا از مذهب اهل بيت و پيروانش آگاهي داري؟ آيا آنها حسن و حسين را به جاي خداي تعالي مي خوانند، مگر نه اين است که امامان ما مي گويند شيعه ما کسي است که تقواي الهي داشته باشد و فقط از او اطاعت کند چگونه ما کسي را به غير از خدا بخوانيم.
خدا رسوايت کند! اي دروغگو! چگونه حکم مي کني؟ آيا اين سخن خداوند را خطاب به داوود (عليه السّلام) نخوانده اي (يا داوودُ إنّّا جَعَلناکَ خَليفهً في الأرض فَاحکُم بينَ النّاسِ بِالعَدل وَ لا تَتبّع الهَوي فَيُضِلَّکَ عَن سَبيلِ اللهِ[2]) آيا تو عادلانه قضاوت کرده اي، اي شيخ!؟
روز قيامت به خدا چه مي گويي؟ آنگاه که شيعيان جمع شوند و بگويند به ما تهمت کفر زدي، که ما غير خدا را پرستيديم و تو اي خدا مي داني که ما هيچ کس را جز تو نمي خوانيم، بلکه پيرو کساني هستيم که امر تو را اطاعت کردند و تو گفتي (قل لا أسئلکم أجراً إلاّ المودّه في القربي) تمام روايات گواهي مي دهند که منظور از قربي خاندان پيامبر هستند که ما دوستدار آنانيم.
ما مثل شما جاهلان نيستيم ، تا همانند يکي از بزرگان شما بگوييم: عصاي من از محمد بهتر است چون او مرده! در حالي که آن شيخ، خود در سلام نمازش مي گويد: "السّلام عليک أيها النبي" چگونه سلام مي دهد بر پيامبري که مرده است... بهتر نيست بر عصايش سلام دهد؟! آيا تو اي شيخ! اين سخنان را انکار مي کني؟ ما هيچ گاه از شما نشنيده ايم که از کساني که با خدا و رسول به جنگ برخاسته اند، انتقاد نماييد...
آيا غير از اين بود که پيشواي شما (يزيد) وحي و اسلام را تماماً انکار مي کرد؟ آيا نشنيده اي که مي گفت مساجد را براي بندگان بگذار تا در آن ساکن شوند و از خمره شراب بر ما بنوشان که خدا نگفته واي بر کسي که شراب بنوشد، بلکه گفته واي بر نماز گزاران، هيچ کدام از شما از سلف صالحتان انتقاد نکرده ايد، از کساني مثل وليد که قرآن را پرت کرد و پاره نمود و گفت:
اي شيخ! آيا يک آدم عاقل بين شما وجود ندارد!؟ ولا تَحسبنّ الله عَمّا يَعمَلُ الظّالِمون- إنّما نُؤخّرُهم لِيومٍ تَشخَصُ فيه الأبصار مُهطِعينَ مُقنِعي رُؤوسُهم لا يرتدُّ إلَيهم طَرفُهم و أفئدتُهم هَواء[4]- اين اعمال فايده اي برايتان ندارد- و قَدِمنا إلى ما عَمِلوُا مِن عملٍ فَجَعلناهُ هَباءً مَنثورا-[5] .
از خدا بترس اي ابن جبرين! والله اينها که مي گويي دروغي بيش نيست. اين فتواهايي که مي دهي همه دروغ است حاشا که ما غير خدا را بپرستيم. خدا تو و ما و اهل حق را هدايت کند-أفمن يهدي إلي الحقّ أحقّ أن يتّبع أم من لا يهدي إلاّ أن يهدي فما لکم کيف تحکمون[6] - صدق الله العلي العظيم.

پي نوشت :

[1] - {آنان} کساني اند که کوششهايشان در زندگي دنيا به هدر رفته و خود مي پندارند که کار خوب انجام مي دهند.104کهف
[2] - اي داوود!ما تو را در زمين جانشين قرار داديم؛ پس ميان مردم به حق داوري کن واز هوس پيروي مکن که تو را از راه خدا به در کند.26ص.
[3] -آيا مرا از ستمگر سرکش مي ترساني؟ من آن ستمگر سرکش هستم.
اگر خدايت را روز قيامت ملاقات کردي، به او بگو اي خدا! وليد مرا پاره کرد.
داستان از اين قرار است که روزي وليد حاکم اموي به مکه رفت و مقابل کعبه قرآن را باز کرد، آيه 59سوره هود آمد که مي گويد:" و اتبعوا أمرَ کلّ جبّار عنيد" آنگاه وليد از اين آيه خشمگين شد و قرآن را پرت کرد و اين شعر را گفت" (مترجم).
[4] -و خدا را ازآن چه که مي کنند غافل نپندار، جز اين نيست که {کيفر} آنان را براي روزي به تأخير مي اندازد که چشمها در آن خيره مي شود. شتابان سر برداشته و چشم بر هم نمي زنند و {از وحشت} دلهايشان تهي است. 42 و 43 ابراهيم.
[5] -و به هر کاري که کرده اند مي پردازيم و آن را {چون} گردي پراکنده مي سازيم. 23فرقان.
[6] -آيا کسي که به سوي حق رهبري مي کند سزاوارتر است که پيروي شود يا کسي که راه نمي نمايد، مگر آنکه {خود} هدايت شود، شما را چه شده چگونه داوري مي کنيد؟ 35 يونس.

منبع: پايگاه اطلاع رساني سبطين
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image