بازيهاي المپيک به جشنواره ورزشي اي گفته ميشود که به عقيده باستانشناسان و تاريخنويسان در يونان باستان به انجام ميرسيد، و در اواخر قرن 19 ميلادي مجدداً احيا شد. در دوره باستان جشنها در ابتدا جنبه مذهبي داشته و براي اداي احترام به زئوس (پادشاه خدايان يونان) در صحن مربوط به او در المپيا برگزار ميشد. در يونان باستان شرکت کنندگان متشکل از مرداني که ثروت و وقت کافي داشتند که به تمرين ورزشي بپردازند بودند. پس از احيا مسابقات در دوران مدرن، تا دهه هفتاد قرن بيستم ميلادي شرکت کنندگان حتما ميبايست ورزشکاران غير حرفهاي ميبودند. ولي در طي دهه هشتاد قرن بيستم، درها به روي ورزشکاران حرفهاي هم باز شد.
نماد پنج حلقه در سال 1913 طراحي، در سال 1914 پذيرفته و نخستين بار در بازيهاي المپيک1920 آنتورپ استفاده شدهاست.
تاريخ و پيدايش بازيهاي المپيک
بازيهاي المپيک در ابتدا يک جشن مذهبي بود که براي اداي احترام به زئوس (پادشاه خدايان يونان) در صحن مربوط به او برگزار ميشد. اين مسابقات هر چهار سال يک بار و از سال 776 قبل از ميلاد در المپيا که محل صحن زئوس بود برگزار ميشد.
پيدايش
افسانههاي زيادي پيرامون پيدايش مسابقات المپيک به وجود آمدهاست:
بر اساس يک داستان، هرکول (که در اساطير يوناني نيم خدا بود) آن را جهت تجليل از فتوحات بي نظيرش بوجود آورد. بر اساس افسانههاي ديگر زئوس و کرونوس، دو خداي يونان باستان، با يکديگر بر سر فرمانروايي المپيا به جدال برخاستند که نهايتاً زئوس به پيروزي نائل آمد. بر اساس اين داستان مسابقات المپيک يادبود اين پيروزي ميباشد.
بر اساس اساطير، پادشاه ايفيتوس از اليس، که به دنبال برقراري صلح در ميان يونانيان در حال جنگ بود به ملاقات اوراکل از دلفي رفت. در آنجا به ايفيتوس توصيه شد هر چهار سال يکبار با جايگزين کردن رقابتهاي ورزشي دوستانه به جاي جنگ، حلقه درگيريها را قطع کند. ايفيتوس از پادشاه ليکورگوس از اسپارتا و پادشاه کلئوستنس از پيسا براي اين کار دعوت به همکاري کرد. آنان آتش بسي را که "اکهيرياً نام گرفت پذيرفتند و نخستين بازيهاي المپيک را در المپيا برگزار کردند. جنگ از 12 روز قبل از مسابقات تا 12 روز پس از آن قطع ميشد، و بدين ترتيب ورزشکاران، هنرمندان، و تماشاگران ميتوانستند به المپيا سفر کنند، تا در مسابقات شرکت کرده و دوباره در آرامش به سرزمينهاي خود بازگردند.
خاستگاه
در مورد خاستگاه بازيهاي المپيک روايات متعددي وجود دارد. يکي از اين روايات نخستين بازيهاي المپيک را با مفهوم ????????? «(اکخيريا)» يا آتش بس المپيک مرتبط ميداند. بر اساس شمارش سالهاي المپيادها تاريخ آغاز اين بازيها به سال 776 پيش از ميلاد مسيح بازمي گردد، گرچه نظرات محققان در مورد زمان آغاز مسابقات بين سالهاي 884 پيش از ميلاد تا 704 پيش از ميلاد در نوسان است.
از آن زمان به بعد، اين مسابقات در يونان باستان از اهميت بسيار بيشتري برخوردار شد، و اين مسابقات در قرون شش و پنج پيش از ميلاد مسيح به اوج اهميت خود دست يافت. المپيک از اهميت مذهبي بنياديني برخوردار بود، و در بين رقابتها قرباني و مراسمي براي اداي احترام به زئوس و پلوپس برگزار ميشد. (زئوس مجسمه عظيم در المپيا مستقر بود)، و پلوپس، قهرمان آسماني و پادشاه المپيا بود که مسابق ارابه راني وي از شهرت بسياري برخوردار بود و مسابقات به افتخار وي برگزار ميشد.
مسابقات در ابتدا تنها شامل «مسابقه دو» بود، ولي بعدها کشتي، بوکس و پرش به آن اضافه شد. شرکت کنندگان که متشکل از افرادي که ثروت و وقت کافي داشتند که به تمرين ورزشي بپردازند. افراد در اين مسابقات به صورت شخصي شرکت ميکردند و نه به عنوان نمايندگان از شهر يا ناحيهاي خاص. تمرکز اصلي اين مسابقات بر روي ويژگيهاي مردانه مانند قدرت و ورزيدگي که فرهنگ يوناني آن زمان ارج مينهاد پايه گذاري شده بود.
در زير و روي تاريخ يونان و آثار کشف شده به سال 766 پيش از ميلاد مسيح برخورد ميکنيم که «تيمائوس» نخستين مورخ يوناني در نوشتههاي خود از مردي بنام «کره ابوس» ياد کردهاست که در راه رفتن از همه سريعتر بودهاست.
اين جشنها بيشتر از آن جهت که عاملي بود براي ورزيده شدن و آماده کردن جوانان براي مقابله با هر نوع تجاوز بخاک يونان رونق گرفت.
مجسمه زئوس. مسابقات المپيک براي اداي احترام به او در صحن مقدس او در المپيا برگذار مي شد.
رشتههاي ورزشي برگزار شده در ادوار مختلف اين مسابقات شامل مادههاي مختلف مسابقات دو، پرش، پرتاب ديسک، پنجگانه باستاني، مشتزني، کشتي، پانکريشن، اسبدواني و ارابه راني ميشد.
تعداد ورزشها به 20 رسيد، و جشن تا چندين روز ادامه مييافت.از برندگان رقابتها تجليل بسياري به عمل ميآمد و آنان در شعر و مجسمه جاودانگي مييافتند. اين مسابقات هر چهار سال يکبار انجام ميشد، و فاصله زماني بين برگزاري دو دوره از مسابقات 'المپياد' نام گرفت. يونانيان از المپيادها به عنوان روشي براي شمارش سالها استفاده ميکردند. مشهورترين ورزشکار المپيک در اين دوره ميزيست: کشتي گير قرن ششم پيش از ميلاد ميلو از کروتون تنها ورزشکار المپيک است که در شش المپيک قهرمان شدهاست.
در دوران باستان معمولا تنها مردان جوان ميتوانستند در مسابقات شرکت کنند.
تنها مردان يوناني که آزاد (و نه برده) متولد شده بودند ميتوانستند در مسابقات در جشن مذهبي زئوس شرکت کنند. زناني که مجرد بودند در تاريخ ديگري به احترام هرا همسر زئوس و مادر هرکول، به مسابقه ميپرداختند. زنهاي ازدواج کرده حق شرکت در مسابقات را نداشته و در صورت مخالفت بايد بهاي آن را با جانشان ميپرداختند.
برنده مسابقه، نه تنها از شهرت کسب مقام اول برخوردار ميشد بلکه به وي تاجي از برگهاي زيتون نيز اهدا ميشد. شاخه زيتون نماد اميد و صلح است.
نوباوگان، جوانان و پهلوانان جداگانه به مبارزه ميپرداختند، در حاشيه المپيک مسابقههاي شعر و شاعري، سخنوري و موسيقي هم برگزار ميگرديد.
گرچه حمل مشعل بخش ثابتي از جشنهاي يونانيان بود، اما در بازيهاي المپيک باستان چنين مشعلي يا نماد متشکل از پنج حلقه متصل به هم وجود نداشت. اين نمادهاي المپيک نخستين بار در المپيک نوين مورد استفاده قرار گرفت.
با به قدرت رسيدن روميان در يونان از اهميت مسابقات کاسته شد. زماني که مسيحيت تبديل به دين رسمي امپراطوري روم شد، بازيهاي المپيک به عنوان جشنوارهاي کفرآميز و مغاير با اخلاقيات مسيحيت تلقي شد، و در سال 393 دوران مسيحيت امپراطور تئودوسيوس برگزاري المپيک را ممنوع کرده و بدين ترتيب به سنتي هزار ساله پايان داد.
اين تعطيلي طولاني سبب ويراني «المپيا» و نيايشگاه «زئوس» نماد قدرت و پهلواني گرديد.
احياي بازيهاي المپيک
در قرن هفدهم، جشنواره ورزشي بازيهاي کاستولد در ماچ ونلاک، شروپشاير انگلستان، برگزار شد و پس از آن بازيهاي ملي المپيک، از قرن نوزدهم آغاز شد و تا به امروز ادامه يافت. بعدها، رويدادهاي مشابهي در فرانسه و يونان اتفاق افتاد، اما همه اين رويدادها در سطحي محدود و نه در سطحي بين المللي اتفاق ميافتاد. پس از آنکه خرابههاي المپيا توسط باستان شناسان آلماني در اواسط قرن نوزدهم کشف شد علاقه به احياي المپيک به عنوان يک رويداد بين المللي افزايش يافت. همزمان، بارون پير دوکوبرتين در جستجوي دليلي براي شکست فرانسه در جنگ فرانسه و پروس (1870-1871) بود. او تصور ميکرد که دليل اين شکست آن است که فرانسويان فاقد تربيت بدني مناسب هستند، و به دنبال برطرف کردن اين مشکل بود. در سال 1890 او در بازيهاي سالانه انجمن المپين ونلاک حضور يافت. کوبرتين همچنين به دنبال راهي براي نزديکتر کردن ملتها به يکديگر، و ايجاد زمينهاي براي رقابت جوانان جهان در ورزش و نه در ميدان جنگ بود. از نظر وي، احياي بازيهاي المپيک ميتوانست به هر دوي اين اهداف دست يابد. در کنگره المپيک در دانشگاه سوربون، در پاريس، که از 16 ژوئن تا 23 ژوئن، 1894 برگزار شد او عقايد خود را براي حضاري از سرتاسر جهان بيان کرد. در آخرين روز کنگره، تصميم گرفته شد که نخستين مسابقات المپيک نوين در سال 1896 در آتن، در کشور زادگاه المپيک برگزار شود. براي سازماندهي اين رقابتها، کميته بين المللي المپيک (IOC) ايجاد شد، و ديميتريوس ويکلاس يوناني به عنوان نخستين رئيس اين کميته انتخاب شد. تعداد کل ورزشکاران حاضر در المپيک تابستاني 1896نخستين المپيک نوين، کمتر از 250 نفر بود، که با توجه به معيارهاي امروزي اندک به نظر ميرسد، اما اين رقابتها بزرگترين رويداد ورزشي بين المللي تا زمان خود بود. مقامات يونان و مردم نيز مشتاقانه از اين رقابتها استقبال کردند و حتي پيشنهاد در اختيار داشتن انحصار برگزاري رقابتها را نيز مطرح کردند. اما کميته بين المللي المپيک تصميمي خلاف خواست آنان اتخاذ کرد، و المپيک تابستاني 1990 در پاريس، برگزار شد. در المپيک پاريس نخستين بار به زنان اجازه حضور در رقابتها داده شد.
گوشه اي از مراسم افتتاحيه المپيك 2008 پكن
رشد
شمار شرکت کنندگان در المپيک از 245 شرکت کننده از 15 کشور جهان در سال 1896، به حدودا 11?100 ورزشکار از 202 کشور جهان در المپيک تابستاني 2004 در آتن رسيد. شمار شرکت کنندگان در المپيک زمستاني بسيار کمتر از شرکت کنندگان در المپيک تابستاني است؛ در المپيک زمستاني 2002 در سالت ليک سيتي، 2?400 ورزشکار از 77 کشور جهان در 78 رويداد ورزشي با يکديگر به رقابت پرداختند.
المپيک يکي از بزرگترين رويدادهاي رسانهاي است. در المپيک سيدني 2000 بيش از 16?000 گزارشگر و روزنامهنگار حضور داشتند و حدود 8/3 ميليارد بيننده از طريق تلويزيون بازيها را مشاهده کردند. رشد المپيک يکي از بزرگترين مشکلاتي است که المپيک در حال حاضر با آن مواجهاست. گرچه در دهه 1980، ورود ورزشکاران حرفهاي و کمک مالي توسط شرکتهاي بزرگ بين المللي مشکلات مالي را برطرف کرد، اما شمار زياد ورزشکاران، خبرنگاران و تماشاچيان شهرهاي ميزبان را در مورد سازماندهي المپيک با مشکل مواجه ميکند.
عضويت
در حال حاضر 203 کشور در رقابتهاي المپيک شرکت ميکنند. اين رقم از 193 کشوري که سازمان ملل متحد به رسميت شناخته بيشتر است. کميته بين المللي المپيک بر خلاف ديگر سازمانهاي بين المللي به کشورهايي که داراي استقلال سياسي نيستند نيز اجازه شرکت در رقابتهاي المپيک را ميدهد. در نتيجه، بسياري از مستعمرات و کشورهاي غير مستقل اجازه دارند تا تيمها و ورزشکاران خاص خود را روانه مسابقات المپيک کنند حتي اگر اين ورزشکاران داراي شهروندي يک کشور ديگر عضو کميته المپيک باشند. سرزمينهايي همچون پورتوريکو، برمودا، و هونگ کونگ، نمونههاي بارز اين مساله هستند، و تمامي آنها گرچه قانونا بخشي از يک کشور ديگر هستند اما به صورت کشورهايي مستقل در اين رقابتها شرکت ميکنند. همچنين، از سال 1980، تايوان تحت عنوان «چين تايپه»، و تحت پرچمي که کميته بين المللي المپيک طراحي کرده در اين رقابتها شرکت ميکند. پيش از اين سال جمهوري خلق چين به بهانه آنکه تايوان تحت عنوان «جمهوري چين» در اين رقابتها شرکت ميکرد از شرکت در اين رقابتها امتناع ميکرد.
گوشه اي از مراسم افتتاحيه المپيك 2008 پكن
مشکلهاي المپيک
جنگ
به رغم آنچه که کوبرتين اميد آن را داشت، المپيک نتوانست مانع از وقوع جنگ شود در حقيقت، به خاطر جنگ سه المپياد بدون برگزاري مسابقات المپيک سپري شد؛ المپيک 1916 به خاطر جنگ جهاني اول برگزار نشد، و رقابتهاي 1940 و 1944 نيز به دليل جنگ جهاني دوم برگزار نشد. همچنين، کشورهاي پيروز جنگ جهاني اول مانع از حضور کشورهاي مغلوب در المپيک 1920 شدند.
تروريسم
در زمان بازيهاي المپيک تابستاني سال 1996 در آنتاليا، جورجيا، ايالات متحده، انفجار بمبي در المپيک پارک سنتينال باعث کشته شدن 2 نفر و زخمي شدن بيش از صد نفر شد. گفته ميشود بمب گذار اريک رابرت رودلف بودهاست که اكنون در سوپرمکس در فلورنس، کلورادو در حبس ابد بسر ميبرد؛ با اين حال چندين تئوري توطئه در اين مورد وجود دارد.
المپيک زمستاني 2002 در شهر سالت ليک، ايالات يوتا، ايالات متحده آمريکا، اولين سري از بازيهاي المپيک زمستان بود که پس از حملات 11 سپتامبر 2001 برگزار شد. از آن زمان تا کنون شرايط امنيتي سختي بر روي بازيهاي المپيک اعمال ميشود تا از فعاليتهاي تروريستي احتمالي جلوگيري شود.
سياست
سياست نيز در چند مورد در بازيهاي المپيک اختلال ايجاد کرد که اولين آنها در بازيهاي المپيک تابستاني 1936 در برلين رخ داد. حزب نازي آلمان از اين بازيها بعنوان حربهاي تبليغاتي استفاده کرد. در اين بازيها لو زلانگ با کمکي که به جسي اونز (دونده و پرنده سياه پوست) در مسابقه پرش طول کرد، باعث شد او اول شود و خود در جايگاه دوم ايستاد و بدين گونه روح ورزشکاري را در بازيهاي المپيک به نمايش گذاشت. جسي اونز در اين مسابقات بر خلاف تصورات رايج در مورد برتري نژاد سفيد، که به ويژه از سوي ناسيونال سوسياليستهاي آلماني مطرح شد، با کسب 4 مدال طلا يکي از نقاط اوج ورزش سياهان و جنبش ضد تبعيض نژادي را رقم زد.
اتحاد جماهير شوروي تا بازيهاي المپيک تابستاني 1952 در هلسينکي در اين بازيها شرکت نکرده بود. در عوض اين کشور بازيهايي بين المللي به نام اسپارناکايد را از سال 1928 به راه انداخته بود. بسياري از ورزشکاران عضو اتحاديههاي کارگري يا احزاب کمونيست يا هواداران آنها بازيهاي المپيک را تحريم نموده يا از حضور در آن منع ميشدند و در عوض در بازيهاي اسپارتاکايد شرکت ميکردند.
ماجراي سياسي ديگري که در مقياس کوچکتري اتفاق افتاد مربوط يه بازيهاي المپيک تابستاني 1968 در مکزيکوسيتي است. دو ورزشکار آمريکايي رشته دو و ميداني به نامهاي تامي اسميت و جان کارلوس بخاطر پيروزي در مسابقات دو 200 متر به نشانه جنبش حمايت از حقوق سياهان سلام نظامي با مشتهاي گره خورده دادند. در پاسخ رئيس کميته بين المللي المپيک (آي او سي) اوري برانديژ از کميته ملي المپيک ايالات متحده آمريکا خواست که اين دو ورزشکار را به کشورشان باز گرداند و گرنه تيم دو و ميداني اين کشور را اخراج خواهد کرد. مقامات ورزشي آمريکايي نيز ناگزير آن دو را به کشور بازگرداند.
در پاسخ به اين حرکت و رويکرد سياست گريزانه کميته بين المللي المپيک در سال 1973 تعدادي از ملتهاي تازه به استقلال رسيده، در حرکتي به نام گانفوا بازيهاي کشورهاي تازه شکل يافته با نام گانفو را آغاز کردند که به صراحت طرفدار دخالت سياست در ورزش بود. آي او سي اعلام کرد که شرکت کنندگان در بازيهاي گانفو حق حضور در بازيهاي المپيک را ندارند.
آفريقاي جنوبي هم از سال 1964 تا 1992 به دليل مخالفت برخي از کشورها با سياست آپارتايد در اين کشور از حضور در بازيهاي المپيک محروم شده بود.
در سالهاي 1999 تا 2002 حضور ورزشکاران اهل کشور افغانستان در المپيک و ميدانهاي جهاني و آسيايي به حالت تعليق درآمد. پس از سقوط رژيم طالبان در سال 2001 افغانستان دوباره در بازيهاي المپيک تابستاني 2004 حضور يافت.
تحريم
بدليل سرکوبي شورش مجارستانيها توسط پيمان ورشو کشورهاي هلند، اسپانيا، سويس المپيک ملبورن 1956 را تحريم کردند.کشورهاي کامبوج، مصر، عراق و لبنان نبز بدليل بحران کانال سوئز اين بازيها را تحريم کردند.
در 1972 و1976 جمع کثيري از کشورهاي آفريقايي براي اجبار IOC به محروم کردن آفريقاي جنوبي، رودزيا، نيوزيلند تهديد به تحريم بازيها کردند. IOC در دو مورد اول همکار ي کرد، اما در سال 1976 اقدامي نکرد، زيرا تهديد تحريم از سوي تور تيم راگبي نيوزيلند به آفريقاي جنوبي بود و راگبي جزو بازيهاي المپيک محسوب نميشد. با شروع بازيها کشورهاي تهديد کننده تيمهاي خود را به کشورشان بازگرداندند، در حاليکه برخي از ورزشکاران آفريقاي جنوبي رقابت خود را آغاز کرده بودند. با اين ورزشکاران که به اجبار دولتهايشان مجبور به ترک دهکده المپيک بودند همدردي شد. با اين حال در خارج از آفريقا با اين حرکت دولتها به سردي برخورد شد. 22 کشور (گوانا تنها کشور غير آفريقايي در اين ميان بود) بازيهاي مونترال را تحريم کردند، زيرا نيوزيلند از بازي محروم نشده بود.
همچنين در سال 1976، بدليل فشارهايي که از سوي جمهوري خلق چين اعمال شد، کانادا به تيم اعزامي از جمهوري خلق چين ( تايوان) اعلام کرد که اين تيم نميتواند تحت نام «جمهوري چين» در المپيک تابستاني مونترال بازي کند، با اين حال توافق شد که تايوان از پرچم جمهوري چين و سرود ملي جمهوري چين استفاده کند. تايوان مخالفت کرد و تا سال 1984 در اين بازيها حضور نيافت، تا اينکه بار ديگر با نام « چين تايپه» و با پرچم مخصوص خود بازگشت.
در سال 1980 و 1984 طرفين درگير در جنگ سرد بازيهاي يکديگر را تحريم کردند. ايالات متحده بهمراه 64 کشور غربي ديگرالمپيک مسکو در سال 1980 را به دليل حمله شوروي به افغانستان تحريم کردند؛ اين در حاليست که 16 کشور غربي در بازيهاي لمپيک مسکو حضور يافتند. بدليل اين تحريم تنها 80 کشور در اين المپيک حضور يافتند.از سال 1956 تا کنون اين کمترين تعداد کشورهاي حاضر در المپيک بودهاست.اتحاد جماهير شوروي و 14 عضو بلوک شرق (بجز روماني) با عنوان اين مطلب که امنيت ورزشکارانشان تامين نيست در المپيک لس آنجلس در سال 1984 حضور نيافتند.تحريم کنندگان بازيهاي المپيک سال 1984 در ماههاي جولاي-آگوست جام دوستي را آغاز کردند.
در سال 1988 کره شمالي در اعتراض به اينکه با کره جنوبي ميزبان مشترک نشد، درالمپيک سئول شرکت نکرد. سه کشور ديگر کوبا، اتيوپي، نيکاراگوئه (بيشتر بدليل مشکلات اقتصادي و عدم توانايي فرستادن ورزشکاران) متحدا از حضور در بازيها انصراف دادند، اما براي اينکه توسط IOC تحريم نشوند، رسما اعلام تحريم کردند.
گوشه اي از مراسم افتتاحيه المپيك 2008 پكن
داروهاي نيروزا
يکي از مهمترين مشکلات پيش روي المپيک (و بطور کلي رقابتهاي ورزشي بينالمللي)، استفاده از داروهاي نيروزا است. از اوايل قرن بيستم، بسياري از ورزشکاران براي تقويت عملکرد خود به استفاده از دارو رو آوردند. به عنوان مثال، برنده دو ماراتن در المپيک تابستاني 1904 توسط مربي خود حتي در حين مسابقه از استريکنين و کنياک استفاده کرده بود.
با شدت گرفتن استفاده از اين روشها، به تدريج اين آگاهي پديد آمد که چنين روشهايي در ورزش سالم نيستند.
اولين و آخرين مورد مرگ در اثر استفاده از داروهاي نيروزا در المپيک، در سال 1960 رخ داد. در ميدان دوچرخهسواري رم، کنت انهمارک دانمارکي از دوچرخهاش به زمين خورد و پس از آن فوت کرد. بررسي پزشکي قانوني نشان داد که مرگ وي در اثر استفاده از امفتامين بودهاست. در اواسط دهه 60، فدراسيونهاي ورزشي استفاده از داروهاي نيروزا را منع کردند و در سال 1967، کميته بينالمللي المپيک نيز همين رويه را دنبال کرد.
اولين ورزشکار المپيک که آزمايش دوپينگش مثبت بود، هانس گونار ليلينوال سوئدي بود که در رشته پنجگانه مدرن شرکت کرده بود و به دليل استعمال الکل، مدال برنز خود را از دست داد. طي 38 سال بعدي، هفتاد و سه ورزشکار ديگر نيز به سرنوشت وي دچار شدند که در ميان آنان چندين برنده مدال نيز حضور دارد. مشهورترين رد صلاحيتي که به خاطر دوپينگ صورت گرفت، مربوط به بن جانسون دونده دو سرعت از کانادا بود. او در المپيک 1988 سئول برنده دو صد متر شد اما جواب آزمايش استانوزولول وي مثبت شد.
با وجود انجام آزمايشها، بسياري از ورزشکاران بدون اينکه گير بيافتند به استفاده از مواد نيروزا ادامه دادند. در سال 1990، اسنادي فاش شد که نشان ميداد بسياري از ورزشکاران زن آلمان شرقي به عنوان بخشي از سياستهاي دولت کشورشان به دستور مربيان خود از آنابوليک استرويد استفاده کردهاند.
در اواخر دهه نود، کميته بينالمللي المپيک در حرکتي سازمانيافتهتر عليه دوپينگ دست به اقدام زد که اين حرکت به تشکيل آژانس جهاني مبارزه با دوپينگ در سال 1999 منجر شد. درالمپيک تابستاني اخير در سال 2000 و المپيک زمستاني 2002، معلوم شد که اين نبرد هنوز پايان نيافتهاست چراکه بسياري از مدالآوران رشتههاي وزنهبرداري و اسکي ميداني، به دليل استفاده از داروهاي نيروزا رد صلاحيت شدند.
در المپيک زمستاني 2006، تنها يک ورزشکار در آزمايش دوپينگ مردود شد و مدالش لغو شد. در تنها مورد ديگر، سطح هموگلوبين 12 نفر ديگر بالا تشخيص داده شد و جريمه آن يک تعليق 5 روزه به دليل ملاحظات بهداشتي بود.
در طي اين بازيها، کميته بينالمللي المپيک براي اولين بار طرح آزمايش خون را به اجرا گذاشت.
جنبش المپيک
چندين سازمان در برقراري بازيهاي المپيک نقش دارند. آنها در کنار هم نهضت المپيک را شکل ميدهند. قوانين و راهکارهايي که اين سازمانها بر اساس آن فعاليت ميکنند در بخش المپيک عنوان شدهاند.
کميته بين المللي المپيک (IOC) قلب نهضت المپيک را تشکيل ميدهد. از اين کميته به عنوان دولت المپيک ياد ميشود، زيرا کار حل و فصل مشکلات، تصميم گيريهاي حياتي مانند انتخاب ميزبان مسابقات و برنامه ريزي براي المپيک بر عهده اين کميتهاست.
سه سازمان در سطحي تخصصي کميته المپيک را تشکيل ميدهند:
• فدراسيون بين المللي (IFs)، هيئتهاي کنترل کننده هر ورزش ( براي مثال فيفا يا فدراسيون بين المللي فوتبال و FIVB، يا فدراسيون بين المللي واليبال ) .
• کميته ملي المپيک (NOCs)، که نهضتهاي المپيک در هر کشور را هدايت و کنترل ميکنند ( براي مثال USOC، يا کميته ملي المپيک در ايالات متحده ) .
• کميته برنامه ريزي براي بازيهاي المپيک (OCOGs)، که مسئول کنترل رويدادهاي خاص در المپيک است.
در حال حاضر نهضت المپيک 202 عضو NOC و 35 عضو IF دارد. OCOG ها قبل از هر المپيک تشکيل ميشوند و پس از خاتمه آن و کامل شدن گزارشات کتبي منحل ميگردند.
به بيان ديگر نهضت المپيک متشکل از هر شخص و ارگاني است که در المپيک نقش دارند، مثل هيئتهاي داوري ورزش ملي، ورزشکاران، رسانهها و حمايت کنندگان بازيهاي المپيک.
انتقادها
اغلب بازيهاي المپيک در شهرهاي اروپايي و آمريکاي شمالي برگزار شدهاند و تنها چند دوره معدود از بازيها در مکانهاي ديگر بوده که اين مکانها نيز محدود به شهرهاي آسياي شرقي ميشود. تمامي پيشنهادهاي برگزاري المپيک از سوي آفريقا و آمريکاي جنوبي رد شدهاند. بسياري بر اين باورند که بازيهاي المپيک بايد در مناطق فقيرتر دنيا نيز برگزار شود. اقتصاددانان به اين نکته اشاره ميکنند که سرمايه گذاريهاي عظيم زيربنايي ميتواند شهرهاي فقير تر را پس از برگزاري بازيها به شهرهايي با توليد ناخالص داخلي بيشتر تبديل کند.
IOC اغلب مورد انتقاد قرار گرفتهاست که چرا سازماني انعطاف نا پذير است و تعدادي از اعضاي آن حتي تا زمان مرگ عضو باقي ميمانند. در اين ميان خوان آنتونيو سامارانش رئيس IOC بيش از ديگران مورد انتقاد قرار گرفتهاست. تحت رياست او نهضت المپيک رشد چشمگيري داشته است؛ اين درحاليست که نهضت همچنان مستبد و فاسد باقي ماندهاست. از مواردي که از او انتقاد شدهاست يکي ارتباطات او با دولت فاشيستي سابق در اسپانيا و ديگري دوره رياست اوست (21 سال---تا سن 81 سالگي)
در سال 1998 مشخص شد که چند عضو آي او سي از کميته برنامهريزي براي المپيک زمستاني 2002 رشوه گرفته اند تا سالتليکسيتي در ايالت يوتا را به عنوان ميزبان بازيها انتخاب کنند. طي تحقيقاتي که از سوي IOC صورت گرفت، 4 عضو آن استعفا دادند و 6 عضو ديگر اخراج شدند.
اين رسوايي باعث بروز اصلاحات جديدي شد تا رويه انتخاب شهر ميزبان تغيير کرده و مسئله رشوهگيري ديگر رخ ندهد. همچنين ورزشکاران فعالتر و قديمي نيز توانستند به IOC راه يابند و شرايط عضويت نيز محدود شد.
برنامهاي مستند از BBC در ماه آگوست سال 2004 با عنوان پانوراما: "فروش بازيها" پخش شد که به بررسي رشوه گيري در فرايند پيشنهاد ميزباني براي المپيک تابستاني 2012 اختصاص داشت. اين برنامه نشان داد که چگونه ميتوان به اعضاي IOC رشوه داد تا به نفع شهر خاصي براي ميزباني راي دهند. در اين برنامه 2 شخصي که مخصوصا به آنها اشاره شد ايوان اسلاوکو از بلغارستان و مطلب احمد کنسول المپيک آسيا بود. با اين حال آنها اين اتهامات را رد کردند. برخي ديگر ادعا کردند که مقامات رسمي با رشوه دادن به اعضاي IOC باعث شدند شهر تورين براي المپيک زمستاني 2006 انتخاب شود و شهر سيون سوييس انتخاب نشد.
نهضت المپيک همچنين متهم به حفاظت بيش از حد از نماد المپيک شدهاست.(آنها مخصوصا براي هرگونه ترتيبي از 5 حلقه خواهان حق کپي رايت اختصاصي شدهاند). اين نهضت حتي در برابر مسائلي که هيچ ارتباطي با ورزش ندارند مثل بازي « افسانه پنج حلقه» جبهه گيري کردند.
جشنها
مراسم بازگشايي
مشعل المپيک در سال 1980
جداي از عناصر سنتي، کشور ميزبان هم نمايشهاي هنري از هنرهاي مرسوم در آن کشور را اجرا ميکند.
عناصر سنتي بسياري در مراسم افتتاحيه بازيهاي المپيک حضور دارند. مراسم معمولا با برافراشتن پرچم کشور ميزبان و اجراي سرود ملي آن کشور آغاز ميشود. بخش سنتي جشن با رژه ملتها شروع ميشود که در آن ورزشکاران هر کشور به ترتيب در استاديوم رژه ميروند. ورزشکار برجسته هر کشور پرچم آن کشور را در جلوي گروه ورزشکاران آن کشور حمل ميکند.
به طور سنتي (که از المپيک تابستاني 1928 شروع شد) يونان بدليل موقعيت تاريخي خود به عنوان مبدا بازيهاي المپيک، اولين کشور و کشور ميزبان، آخرين کشوري هستند که رژه ميروند. (استثنائا در سال 2004 که المپيک در آتن برگزار شد، يونان آخرين کشوري بود که رژه رفت; با اين حال پرچم يونان جلوتر از بقيه حمل شد.) ديگر کشورهاي شرکت کننده بر اساس حروف الفباي زبان اصلي کشور ميزبان و اگر زبان آن کشور به حروف لاتين نباشد، بر اساس حروف الفباي انگليسي رژه ميروند. در المپيک تابستاني 1992 در بارسلونا هر دو زبان اسپانيايي و زبان کاتالان زبان رسمي بازيها بودند، اما بدليل عوامل سياسي در حاشيه استفاده از زبان کاتالان، کشورها به ترتيب بر اساس حروف الفباي زبان فرانسوي وارد شدند.
پس از رژه کشورها، ابتدا رئيس کميته المپيک کشور ميزبان سخنراني ميکند وپس از آن رئيس IOC سخنراني کرده و در انتهاي سخنراني خود رهبر کشور ميزبان را معرفي ميکند که پس از سخنراني رئيس IOC رسما المپيک را افتتاح ميکند. در برخي موارد اشخاص ديگري به جاي رهبر کشور ميزبان المپيک را افتتاح ميکنند. دو مثال از اين مطلب به ايالات متحده بر ميگردد. در سال 1960 معاون رئيس جمهور ريچارد نيکسون بجاي دوايت آيزنهاور رئيس جمهور بازيهاي المپيک زمستاني 1960 را در دره اسکو در کاليفرنيا افتتاح کرد بار ديگر در سال 1980 والترماندال، معاون رئيس جمهور بجاي رئيس جمهور جيمي کارتر بازيهاي المپيک زمستاني1980 را در ليک پلاسيد، نيويورک افتتاح کرد. عليرغم اين افتخار برگزاري بازيها به شهر اعطا ميشود و نه به کشور.
پس از آن پرچم المپيک را وارد استاديوم ميکنند و در حاليکه سرود المپيک در حال اجرا است، آنرا برافراشته ميکنند. سپس حمل کنندگان پرچم هر کشور به دور يکديگر حلقه زده و جايگاه مانندي را درست ميکنند که در وسط آن يک ورزشکار (از زمان المپيک تابستاني 1920) و يک داور (از زمان المپيک تابستاني 1972) سوگند المپيک را ياد ميکنند که بر طبق قوانين باز ي کرده و داوري ميکنند. در آخرمشعل المپيک وارد استاديوم ميشود و پس از آنکه از دست هر ورزشکار عبور کرد به آخرين حمل کننده مشعل ميرسد که معمولا ورزشکاري مطرح از کشور ميزبان است.او آتش را در جايگاه مخصوص خود در استاديوم روشن ميکند. (آتش المپيک از زمان المپيک تابستاني 1928 روشن بودهاست، اما حمل امدادي مشعل از المپيک تابستاني 1936 آغاز شدهاست) از زمان المپيک تابستاني 1920 پس از جنگ جهاني اول، 68 سال است که پس از روشن شدن شعله المپيک کبوترها را به نشانه صلح رها ميکنند. اما پس از اينکه چند کبوتر در آتش المپيک در زمان افتتاح المپيک تابستاني 1988 سوختند، اين کار متوقف شد.
منابع تحقيق :
Fa.wikipedia.org
daneshnameh.roshd.ir
www.olympic.ir
mums.ac.ir
khabaronline.ir /ن