مراسم پاياني
نشانههاي تاريخي بسياري نيز در زمان برگزاري مراسم اختتاميه، يعني پس از اتمام تمامي مسابقات ورزشي، به اجرا گذاشته ميشود. در ابتدا حمل کنندگان پرچم از هر يک از کشورهاي شرکت کننده در يک رديف وارد استاديوم ميشوند، اما در پشت آنها تمامي ديگر ورزشکاران بدون هيچ نشانه يا دسته بندي خاصي رژه ميروند. اين سنت از بازيهاي تابستاني 1956 و به پيشنهاد دانشآموزي از ملبورن اجرا ميشود.به پيشنهاد او با اين کار ورزشکاران جهان در کنار يکديگر «يک ملت» خواهند بود. (در 2006 ورزشکاران با هموطنان خود وارد استاديوم شدند و در ادامه جشن همه با هم مخلوط شدند)
گوشه اي از مراسم افتتاحيه المپيك 2008 پكن
پرچم سه کشور هر يک در هر بار همزمان با نواخته شدن سرود ملي کشورشان در ميلههاي پرچم به اهتزاز درآمدهاست. پرچم يونان (که افتخار خواستگاه مسابقات المپيک را يدک ميکشد)، پرچم کشور ميزبان و سر انجام پرچم کشوري که ميزبان مسابقات المپيک تابستاني يا زمستاني در سال آينده خواهد بود. (استثنائا در سال 2004 که مسابقات المپيک در آتن برگزار شد، تنها يک پرچم؛ يعني پرچم يونان به اهتزاز در آمد)
طي مراسمي موسوم به ‹ مراسم آنتورپ ›، (علت اين نام گذاري آن است که اين سنت در خلال المپيک تابستاني 1920 در شهر آنتورپ براي اولين بار اجرا شد) شهردار شهري که مسابقات را سازماندهي کردهاست، يک پرچم مخصوص المپيک را حمل ميکند و آن را به رئيس کميته ملي المپيک ميرساند. رئيس کميته ملي المپيک پس از دريافت پرچم المپيک، آن را به شهردار شهري که ميزبان مسابقات المپيک است، ميدهد. شهردار نيز پس از دريافت پرچم، آن را هشت مرتبه ميچرخاند. از اين پرچمها 3 عدد بيشتر وجود ندارد و اين 3 پرچم با همه ديگر پرچمها فرق دارند؛ تفاوت اين پرچمها با ساير پرچمها در آن است که دور آن پرچمهاي 3 گانه يک حاشيه 6 رنگي وجود دارد و نيز آن پرچمها توسط روبانهاي 6 رنگي به ميله پرچم بسته شدهاند.
پرچم آنتورپ: اين پرچم توسط شهردار شهر آنتورپ، بلژيک در المپيک تابستاني 1920 به کميته ملي المپيک عرضه شد و تا مسابقات سئول 1988 به ديگر شهر سازمان دهنده المپيک تابستاني انتقال داده ميشد.
پرچم اسلو: اين پرچم توسط شهر اسلو، نروژدر المپيک زمستاني 1952 به کميته ملي المپيک عرضه شد و پس از آن به ديگر شهر سازمان دهنده المپيک زمستاني انتقال داده ميشد.
پرچم سئول: اين پرچم توسط شهر سئول، سئول، کره جنوبيدر المپيک تابستاني 1988 به کميته ملي المپيک عرضه شد و پس از آن به ديگر شهر سازمان دهنده المپيک تابستاني انتقال داده ميشد.
پس از به اهتزاز درآمدن اين 3 پرچم سنتي، کشور ميزبان با اجراي هنرمندانه صحنههايي از هنر و نمايش خاص سرزمينش، به معرفي خود ميپردازد. اين سنت از زمان مسابقات 1976 شروع شد.
پس از سخنراني رئيس کميته برگزاري مسابقات المپيک کشور ميزبان، رئيس کميته ملي المپيک به ايراد سخنراني ميپردازد و در پايان سخنراني خود رسما مسابقات را خاتمه ميبخشد. مشعل المپيک خاموش ميشود و در حالي که سرود المپيک نواخته ميشود، پرچم المپيک که در مراسم افتتاحيه به اهتزاز درآمده بود، از ميله پرچم پايين کشيده ميشود و به بيرون از ورزشگاه برده ميشود.
اهداي مدال
به گفته پروفسور افتخاري رابرت کي بارني، بنيانگذار مرکز بين المللي مطالعات المپيک در دانشگاه وسترن انتاريو، ايدهِ برپايي سکوي مدال براي ورزشکاران برنده، ايدهاي کانادايي است که از سال 1930 در انتاريو بوجود آمد.
مقاله 25 صفحهاي پروفسور بارني در «مجله بين المللي مطالعات المپيک» نشان ميدهد که از سکوي مدال ابتدا در مسابقات امپراتوري انگليس در سال 1930 (اکنون بازيهاي مشترک المنافع)در هميلتون استفاده شد و پس از آن در بازيهاي المپيک تابستاني 1932 در لس آنجلس و بازيهاي زمستاني در ليک پلاسيد.
نمادهاي المپيک
نهضت المپيک نمادهاي بسياري دارد که بيشتر آنها نشاندهنده ايدهها و ايده آلهاي کوبرتين هستند. معروفترين نما در اين ميان حلقههاي المپيک است.
بي شک همه شما بارها پرچم المپيک که تشکيل يافته از پنج حلقه درهم تنيده رنگي است را ديده ايد. آن گونه که نقل است شکل اوليه اين حلقه ها بر روي ستوني در شهر باستاني المپيا محل انجام بازي هاي المپيک در عهد باستان مشاهده و به عنوان آرم المپيک انتخاب شده است.
رنگ اين حلقه ها عبارت است از قرمز، سبز ، سياه، زرد و آبي که به ترتيب نماد پنج قاره جهان مي باشند. ترتيب قرار گيري آنها هم معکوس ترتيب قرار گيري اين قاره ها بر روي کره زمين مي باشد.
از راست قرمز نماد قاره آمريکا، سبز نماد قاره اروپا، سياه نماد قاره آفريقا ، زرد نماد قاره آسيا و آبي نماد قاره اقيانوسيه است.
در هم تنيدگي اين حلقه ها نيز نمادي از همبستگي و پيوند ملت هاي اين قاره ها است که هدف اصلي برگزاري اين مسابقات است.
نکته ديگر راجع به رنگ بندي حلقه هاي پرچم المپيک اين است که پرچم تمامي کشورهاي دنيا حداقل يکي از اين پنج رنگ را درخود دارند .
پرچم المپيک در سال 1914 انتخاب شد، اما اولين بار در آنتورپ، 1920 برافراشته شد. اين پرچم براي هر يک از جشنهاي بازيها برافراشته ميشود.
اشعار رسمي المپيک «Citius, Altius, Fortius»عبارتي لاتين به معني «سريعتر، بالاتر، قدرتمندتر» است. ايدههاي کوبرتين بيش از همه در آيين المپيک نمود دارد:
"مهمترين مسئله در بازيهاي المپيک حضور در آن است، نه برنده شدن.همانگونه که در زندگي مهمترين اصل تلاش است نه پيروزي، اصل مهم فتح کردن نيست، بلکه خوب جنگيدن است."
آتش المپيک در جايگاه مخصوص المپيک روشن ميشود و مشعل آن را دوندگان بصورت امدادي حمل ميکنند. اين آتش نقش مهمي در مراسم افتتاحيه بازي ميکند. با اينکه مشعل از قبل در تاريخ بودهاست، اما حمل امدادي آن از 1936 اغاز شد.
رشتههاي ورزشي در المپيک
مسابقات المپيک تابستاني 2004 در 28 رشته ورزشي برگزار شد. اگر هر رشته ورزشي، از قبيل ورزشهاي آبي، به طور جداگانه شمرده ميشد، شمار رشتههاي ورزشي به 37 ميرسيد. 9 رشته ورزشي در برنامه نخستين المپيک جاي داشتند و در تمام دورههاي بعد نيز برگزار شدهاند: دو و ميداني، دوچرخهسواري، شمشيربازي، ژيمناستيک، وزنه برداري، تيراندازي، شنا و کشتي. اگر مسابقات قايقراني در سال 1896 به سبب شرايط نامناسب جوي لغو نميشد، اين ورزش نيز به فهرست ورزشهاي آن المپيک افزوده ميشد.
گوشه اي از مراسم افتتاحيه المپيك 2008 پكن
آخرين المپيک زمستاني در 7 رشته ورزشي برگزار شد و اگر بخواهيم هر رشته ورزشي، از قبيل اسکيو اسکيت را به طور جداگانه بشماريم، بايد بگوييم با 15 رشته ورزشي برگزار شد. از ميان اين رشتهها، اسکي بيرون از جاده، اسکيت بازي نمايشي، هاکي روي يخ، عمليات مرکب اسکانديناويايي، پرش با اسکي، و اسکيت سرعت در برنامه همگي المپيکهاي زمستاني قرار داشتهاست. افزون بر آن اسکيت نمايشي و هاکي روي يخ حتي قبل از ظهور مسابقات المپيک زمستاني، بخشي از مسابقات المپيک تابستاني بود و تيمها در اين زمينه با يکديگر به رقابت ميپرداختند.
در سالهاي اخير، کميته ملي المپيک به منظور جلب توجه تماشاگران چندين ورزش ديگر را نيز به برنامه مسابقات افزودهاست. به عنوان مثال ميتوان به اسنو بورد و واليبال ساحلي اشاره کرد. رشد المپيک همچنين باعث ميشود که ورزشهاي کم طرفدار مانند پنج گانه مدرن يا ورزشهاي پرهزينه (قايقراني آبهاي آرام) جايگاه خود را در برنامه المپيک از دست بدهند. کميته ملي المپيک تصميم گرفتهاست از سال 2012 بيسبال و سافتبال را از برنامه مسابقات المپيک خارج کند.
مطابق ماده 48?1 منشور المپيک، هر دوره مسابقات المپيک تابستاني بايد با دستکم 15 ورزش برگزار شود. کميته ملي المپيک پس از نشست صد و چهاردهم (114) خود در (مکزيک 2002)، تصميم گرفت برنامه المپيک تابستاني را به حداکثر 28 ورزش، 301 مسابقه و 10500 ورزشکار محدود کند. مسابقات المپيک عبارت است از ورزشهايي که تحت نظارت فدراسيونهاي بين المللي قرار دارد و فهرست آن در ماده 64 منشور المپيک آمدهاست. راي دو سوم اعضاي کميته ملي المپيک لازم است تا بتوان منشور المپيک را اصلاح کرد و يک فدراسيون رسمي را به جايگاه المپيک ارتقا داد و آن رشته ورزشي را براي گنجاندن در برنامه المپيک واجد شرايط تلقي کرد. ماده 47 منشور المپيک ميگويد: تنها ورزشهاي المپيکي را ميتوان در برنامه المپيک گنجاند.
کميته بين المللي المپيک در نخستين جلسهاي که پس از هر المپياد برگزار ميکند به بررسي در مورد برنامه المپيک ميپردازد. براي آنکه بتوان نام ورزشي را در برنامه المپيک نوشت، به راي اکثريت اعضا نياز است. بر اساس قوانين فعلي، هر يک از ورزشهاي المپيک که براي قرار گرفتن در مسابقات المپيک خاصي انتخاب نشدهاند، کماکان ورزش المپيک محسوب ميشوند و ممکن است در مسابقات آتي به شرط حصول راي اکثريت در برنامه المپيک جاي گيرند. در هفدهمين جلسه کميته ملي المپيک در سنگاپور، 26 ورزش براي قرار گرفتن در برنامه المپيک 2012 لندن انتخاب شدند.
تا سال 1992 ورزشهاي نمايشي نيز در برنامه المپيک قرار داشتند. هدف از گنجاندن اين ورزشها در برنامه المپيک آن بود که اين ورزشها بتوانند تماشاچيان بيشتري براي خود جذب کنند؛ اما برندگان ورزشهاي نمايشي قهرمان رسمي المپيک محسوب نميشدند. در پارهاي اوقات ورزشهاي نمايشي تنها ورزشهايي بودند که در کشور ميزبان طرفدار داشتند، اما ورزشهايي که در سطح بين المللي مطرح بودهاند نيز در المپيک به نمايش در ميآمدند. شماري از ورزشهاي نمايشي از جمله بدمينتون و تکواندو سرانجام به عنوان ورزشهاي مدال گير و رسمي وارد برنامه المپيک شدند.
دوستاري و حرفهاي گري در المپيک
مدارس خصوصي انگليس درنيمه دوم قرن نوزدهم تاثير و نفوذ زيادي بر بسياري از ورزشها داشت. اين مدارس به شکل گيري قوانين کمک کردند و تاثير فوق العاده زيادي بر هياتهاي حاکمه اين ورزشها داشتند.
آنها اين باور يونان باستان و روم را تقويت بخشيدند که ورزش بخش مهمي از آموزش را تشکيل ميدهد و اين نگرشي بود که در يک ضرب المثل قديمي خلاصه شده بود: ‹‹ عقل سالم در بدن سالم›› يا به لاتين mens sana in corpore sano.با توجه به اين روح و خلقيات، شرکت کردن در ورزش مهم تر از پيروزي در ميدان مسابقه بود؛ چرا که جامعه خواهان آن بود که نجيب زادگان تبديل به آدمهاي همه فن حريف شوند؛ نه اينکه الزاما در هر حوزه و زمينه سرآمد و بهترين باشند. نفرت و انزجار طبقات مختلف از ‹‹تجارت›› بر شدت و حدت اين باور افزوده بود. خانه والدين محصلان مدارس خصوصي ورودي ويژه و جداگانهاي براي نجيب زادگان داشت؛ چرا که تجار و نجيب زادگان از لحاظ طبقه اجتماعي در يک رديف و پايه قرار نميگرفتند. مدارس خصوصي نفوذ و دخالت زيادي در شکل گيري و رشد تيمهاي ورزشي و مسائل مربوط به آنها از قبيل مجموعه قوانين فوتبال بريتانيا و کريکت و هاکي روي چمن داشتهاند. مضاف بر آن، عادات مدارس خصوصي انگليس تاثير بسيار زيادي بر پير دو کوبرتن (پايه گذار المپيک) داشت. کميته بين المللي المپيک از نماينده مجمع مديران مدارس خصوصي انگليس دعوت به عمل آورد تا در جلسات اوليه آنها حضور يابد. اعضاي مجمع مديران مدارس رابرت لافان مدير مدرسه چلتنهام را به عنوان نماينده خود براي حضور در جلسات کميته بين المللي المپيک انتخاب کردند. در سال 1897 او يکي از اعضاي کميته بين المللي المپيک شد و پس از اولين حضور کميته در لندن که به سال 1904 اتفاق افتاد، اين نماينده منتخب نقش بسيار حياتي و سرنوشت سازي در شکل گيري انجمن المپيک بريتانيا داشت که يک سال پس از آن تاسيس شد.
گوشه اي از مراسم افتتاحيه المپيك 2008 پكن
به نظر کوبرتن ورزشکاران بايد نجيب زاده باشند. در ابتدا اين گونه تصور ميشد که تنها ورزشکاران آماتور داراي اين خصلت هستند؛ ورزشکاران حرفهاي اجازه نداشتند در بازيهاي المپيک حضور يابند. مربيان شمشير بازي، که انتظار ميرفت خود نجيب زاده باشند، از اين قاعده مستثني بودند. استثنا قائل شدن در مورد حرفهايها باعث به وجود آمدن منازعه و جنجال بسياري در سراسر تاريخ معاصرالمپيک شدهاست.
هنگامي که معلوم شدجيم تورپي قهرمان پنج گانه مدرن و دهگانه المپيک 1912 قبل از به دست آوردن مدالهايش به صورت نيمه حرفهاي بيسبال بازي ميکردهاست، عناوين قهرمانياش از وي گرفته شد. اما در سال 1983 کميته بين المللي المپيک از روي ملاحظات انساني عنوان قهرماني اش را به او پس داد. اسکي بازان سوئيسي و اتريشي در حمايت از مربيان خود که به سبب درآوردن پول از طريق ورزش و قرار گرفتن در رديف ورزشکاران حرفهاي از شرکت در مسابقات المپيک زمستاني 1936 محروم شده بودند، آن مسابقات را تحريم کردند.
رفته رفته براي بسياري روشن شد که قوانين آماتوريسم از رده خارج شدهاند. با اين حال کميته بينالمللي المپيک به قوانين سنتي مربوط به آماتوريسم پايبند ماند. در دهه هفتاد شرايط آماتوريسم از منشورالمپيک حذف شد و تصميمگيري در مورد حضور حرفهايها در هر رشته ورزشي، به فدراسيون بينالمللي هر ورزش محول شد. مثال بارز اين تغيير جهت، تيم رويايي آمريکا بود که از ستارگان گرانقيمت اتحاديه ملي بسکتبال تشکيل شده بود و در سال 1992 قهرمان المپيک شد. از سال 2004 به بعد تنها رشتهاي که در آن هيچ ورزشکار حرفهاي شرکت نميکند بوکس است (البته با تعريفي ساده از آماتوريسم، چراکه بوکسرها هم از کميتههاي ملي المپيک کشور خود جوايز نقدي دريافت ميکنند)؛ در فوتبال مردان تعداد بازيکنان بالاي 23 سال در هر تيم نبايد بيشتر از 3 نفر باشد.
مقررات تبليغات حداقل در زمين بازي، هنوز هم بسيار سختگيرانهاست هر چند که رسمي بودن «حاميان مالي المپيک» پديدهاي عادي است. ورزشکاران تنها مجازند که نام لباسها و لوازم ورزشي را بر روي لباسهاي خود داشته باشند. اندازه اين نامها نيز محدوديت دارد.
قهرمانان و مدالآوران المپيک
دارنده 10 عنوان المپيک از جمله: بازيهاي مياندورهاي، ري ايوري را ميتوان يکي از موفقترين ورزشکاراني دانست که در عصر حاضر در مسابقات المپيک شرکت کردهاست.
ورزشکاران (يا تيمهايي) که در هر رشته به مقام اول، دوم يا سوم ميرسند مدال دريافت ميکنند. به برندگان اول «مدال طلا» اهدا ميشود. (اگرچه تا سال 1912 اين مدالها از طلاي خالص بودند، اما در حال حاضر از نقره طلاکاري شده ساخته ميشوند. برندگان دوم مدال نقره دريافت ميکنند و به ورزشکاران رتبه سوم، مدال برنز اهدا ميشود. در برخي رقابتها که در يک دور مسابقه تکحذفي صورت ميگيرد (از جمله بوکس)، ممکن است مقام سوم مشخص نشود که در اين حالت هر دو بازنده مرحله نيمه نهايي مدال برنز دريافت ميکنند. رسم اهداي مدال به سه شرکتکننده برتر از سال 1994 رايج شد؛ در المپيک 1896 تنها به دو مقام اول و دوم مدالهاي نقره و برنز اهدا شد و اين در حاليست که در 1900 مدالهاي متنوعي اعطا شدند. با اين وجود در المپيک 1904 نيز به نفرات اول مدال نقره اهدا ميشد، که همين امر 1906 آتن را به اولين دورهاي تبديل کرد که در آن سه مدال اهدا ميشد. علاوه بر اين از سال 1948 به بعد، به ورزشکاراني هم که رتبههاي چهارم، پنجم و يا ششم را دريافت ميکنند گواهينامههايي اهدا ميشود که بصورت رسمي از آنها با عنوان «ديپلم پيروزي» ياد ميشود. از سال 1976، اين گواهينامهها به کساني که مدال دريافت کردهاند نيزاهدا ميشوند. از سال 1984 ديپلم پيروزي به رتبههاي هفتم و هشتم نيز اهدا ميشود تا اطمينان حاصل شود کليه بازندگان رقابتهاي مرحله يکچهارم نهايي که در آنها ساختار تک-حذفي حاکم است ديپلم پيروزي را کسب کردهاند تا بدين ترتيب نياز به برگزاري مسابقات دلجويي (يا بالفظ رسمي «ردهبندي») با هدف مشخص کردن نفر پنجم از بين هشت نفر مرتفع شود. (جالب اينکه رتبه مذکور هنوز هم در بسياري از مسابقات حذفي محل اختلاف است). در المپيک 1896 نيز اين گواهينامهها اهدا ميشدند اما در آن زمان، اين گواهينامهها به همراه مدال به نفرات اول و دوم اهدا ميشد. مدالها و ديپلمهاي يادبود که از لحاظ طراحي با مدالها و ديپلمهاي ذکر شده متفاوت هستند نيز به ترتيب به شرکت کنندگاني که مقامي پايينتر از سوم و هشتم را کسب کردهاند اهدا ميشود. در المپيک تابستاني 2004 آتن، به سه نفر اول علاوه بر مدال تاج گل نيز اهدا شد.
از آنجا که رقابتهاي المپيک هر چهار سال يکبار برگزار ميشوند، عموم مردم و ورزشکاران اين رقابتها را از رقبتهاي قهرماني جهان و ساير رقابتهاي بينالمللي که بصورت سالانه برگزار ميشوند مهمتر و ارزشمندتر ميدانند. بسياري از ورزشکاران پس از کسب قهرماني المپبک، در کشورهاي خود و يا حتي در سطح جهاني، به قهرمان يا فردي مشهور تبديل شدهاند.
تنوع رشتههاي ورزشي و نيز تفاوتهاي عمدهاي که از المپيک 1896 تا کنون ايجاد شده، قضاوت در اين مورد که کدام ورزشکار موفقترين ورزشکار در کل تاريخ المپيک بوده را سخت ميکند. به علاوه با توجه به اينکه کميته بينالمللي المپيک ديگر رقابتهاي ميان مدتي را ترتيب نميدهد اينکار بسيار پيچيدهتر شدهاست. اما اگر بخواهيم با توجه به تعداد رتبههاي کسب شده اين مقايسه را انجام دهيم، ورزشکاران زير جزء موفقترينها به شمار ميآيند (در امتيازات ري ايوري دو مدال طلا مربوط به رقابتهاي ميان مدتي هستند)
ردهبندي مدال کشوري
در حاليکه شمار مدالهاي هر کشور ثبت ميشود، کميته بينالمللي المپيک هيچ «برنده» مشخصي را اعلام نميکند. برخي رسانهها همچون روزنامهها و حتي سايت کميته بينالمللي المپيک در طي بازيها، در فهرستي مدالهاي تيمها را بطور غير رسمي پيگيري ميکنند. روال متداول اينست که ترتيب کشورها با توجه به مدالهاي طلايي که کسب کردهاند مشخص ميشود اما مشخص کردن ترتيب کشورها با توجه به تعداد کل مدالها نيز صورت ميگيرد.
منابع مختلفي نيز کل مدالها و يا تعداد کل مدالهاي کسب شده از گذشته تا کنون را معيار قرار ميدهند. اين جداول ممکن است گمراه کننده باشند، چراکه کشورهايي چون ايالات متحده از آغاز بطور مرتب و پيوسته در رقابتهاي المپيک شرکت کردهاند در حاليکه ممکن است برخي کشورهاي ديگر يا بطور پيوسته شرکت نکرده باشند و يا اينکه شمار مدالهاي آنها به عنوان يک کشور بين کدهاي کميته بينالمللي المپيک پخش شده باشد.
گوشه اي از مراسم افتتاحيه المپيك 2008 پكن
نگاهي به تعدادي از بازي هاي المپيك
بازي هاي المپيک تا جنگ جهاني دوم
• 1896ـ آتن :
• 1900 ـ پاريس :
• 1904ـ سنلوئي :
• 1908ـ لندن :
• 1912 ـ استکهلم :
• 1920 ـ آنورس :
• 1928 ـ آمستردام :
• 1932 ـ لسآنجلس :
• 1936 ـ برلين :
1896ـ آتن:
يونانيها خيلي شاد بودند که بازيهاي المپيک دوباره زنده شده است، اين شادي زماني اوج گرفت که يک چوپان يوناني برندة مدال طلاي دوي «ماراتن» به مسافت 42 کيلومتر شد. هفتاد هزار نفر در استاديوم مرمرين آتن حضور داشتند.
1900 ـ پاريس:
دومين دوره هنگامي برگزار شد که در پاريس نمايشگاه بينالمللي ترتيب يافته بود، در حدود 1400 ورزشکار شرکت نمودند. در کلبههاي چوبين مخصوص قهرمانان جاي گرفتند. تشکيلات اين مسابقه چندان مرتب نبود، فرانسه 880 مرد و 4 زن را شرکت داد.
1904ـ سنلوئي:
براي کشورهاي اروپائي ساده نبود که ورزشکاران خود را از فراز اقيانوس به ايالات متحده بفرستند. آمريکائيها بيشترين مدالها را بردند. يک کانادائي به نام «ايتنه» در پرتاب چکش مدال طلا گرفت.
1908ـ لندن:
دو هزار ورزشکار از کشورهاي جهان در 22 رشته ورزشي مبارزه کردند. حادثه اي اتفاق افتاد و يک ايتاليائي به نام «دوراندو ـ پي تيري» در مسابقه ماراتن 42195 متر وقتي به استاديوم رسيد، در حاليکه چند ده متر باقي مانده بود از پاي درآمد و با کمک داوران از خط پايان گذشت و مردود شد!
1912 ـ استکهلم:
پنجمين المپيک، آخرين بازي بود که ورزشکاران بدون حد نصاب قبلي در آن شرکت کردند، 2500 ورزشکار رقم چشمگيري بود. ميزباني سوئديها دور از تصور بود، آغاز درخشش فنلانديها در دوهاي سنگين بود. «جيم تورب» يک ورزشکار سرخپوست آمريکائي که در پنچگانه و دهگانه پيروز شده و ورزشکاري کم نظير بود، حرفهاي شناخته شد، زيرا چند دلار بخاطر بازي بيسبال در آمريکا گرفته بود!(در آن زمان نبايد ورزشكاران حرفه اي مي بودند)
1916 ـ بعلت وضعيت زندگي درجنگ جهاني اول برگزار نشد. قرار بود در «برلين» اين دوره انجام پذيرد.
1920 ـ آنورس:
در اين دوره قهرمانان فنلاندي سرآمد همه بودند، «نورمي» و «کلماينين» در دوهاي سنگين چندين مدال طلا گرفتند. نتايج و رکوردهاي بسيار خوب و دور از انتظار بود.
1924 ـ پاريس: پاريس براي بار دوم ميزبان شد، در فاصله چهار سال از «آئورس» قهرمان فنلاندي نشان دادند که وسيعتر از گذشته به عناوين قهرماني حمله ميکنند. اين بازيها را «المپيک ـ نورمي» ناميدند، چون او در سه رشته انفرادي مدال طلا گرفت و در يک بعد از ظهر در 1500 و 5000 متر بر رقباي خود چيره شد.
1928 ـ آمستردام:
بازيها از 17 ماه مه تا 12 ماه اوت جريان يافت، آمريکائيها در دو و ميداني 12 عنوان بدست آوردند. در شناي آزاد «جاني ويسمولر» شهره گرديد. تنيس جزء برنامه بود که بعدها حذف شد. تيم هاکي هند از قاره آسيا قهرمان المپيک گرديد، 29 گل زد و حتي يک گل هم نخورد. «اوروگوئه» قهرماني خود را در فوتبال تکرار کرد و دو سال بعد جام جهاني را ترتيب داد. «ميکي اودا» Miki oda از ژاپن برنده مدال طلاي پرش سه گام شد.
گوشه اي از مراسم افتتاحيه المپيك 2008 پكن
1932 ـ لسآنجلس:
حالا ديگر بازيهاي المپيک پايه و بنيان گرفته بود. تشکيلات و رقابتها خوب بود. قهرمانان در دهکده المپيک مستقر شدند. دشواري دوري راه اروپائيان از فراز اقيانوس تا امريکا بود. تعداد شرکت کنندگان کشورهاي آن سوي جهان ناچيز بود. آغاز درخشش سياهان آمريکائي بود. «ادي تولان» در دوهاي 100 و 200 متر دو رکورد جديد بجاي نهاد، «نورمي» فنلاندي را حرفه اي شناختند و اجازه ندادند که در بازيها شرکت کند. «نامبو» Nambu از ژاپن در پرش سه گام مدال طلا گرفت.
1936 ـ برلين:
بوي باروت از اروپا بمشام خيليها رسيد. آلمان نازي از اول، تا شانزدهم ماه اوت ميزبان يکي از پرشکوهترين بازيهاي المپيک شد. نظم و ترتيب و تشکيلات يازدهمين دوره المپيک جديد هنوز زبانزد مردم جهان است. آلمان فتح جهان را آرزو ميکرد و با فتح مدالها و عناوين بازيها ميخواست قدرت هيتلر و حزب نازي را با فلسفة پوچ برتري نژاد به ثبوت برساند.
اين بازيها را بحق بايد بازيهاي «جسياونس» Jesse Owens قهرمان دوهاي سريع و پرش طول ناميد که نتايج خيرهکنندهاي بدست آورد. رکورد پرش طول او تا 24 سال دوام آورد و با درخشش خود چهرهاي جهاني شد.
«کيتي سونKitei son از ژاپن که کرهاي الاصل بود، فاتح ماراتن شد، هند همچنان قهرمان بلامنازع هاکي باقي ماند و يک نيوزيلندي به نام «لاولوک» در نبردي سخت 1500 متر را زيبا دويد و رکوردي جهاني 8/47 ـ 3 دقيقه را بنام خود ثبت کرد.
در اين بازيها«هيتلر» پيشواي نازيها از روبروشدن با قهرمانان سياهپوست روي گردان بود و تصورات و تئوريهاي نژادي خود را نقش بر آب ميديد!
منابع تحقيق :
Fa.wikipedia.org
daneshnameh.roshd.ir
www.olympic.ir
mums.ac.ir
khabaronline.ir /ن