محصولات
دریافت کاتالوگ محصولات
پورتال ایمن
سیستم آرشیو اسناد
سیستم پشتیبانی (Ticketing)
سیستم مدیریت جلسات
سیستم مدیریت وظایف
سیستم پورتال داخلی ویژه همکاران
سیستم تولید و مدیریت وب سایت
سیستم اتوماسیون اداری
سیستم مدیریت فروشگاه
سیستم گفتگوی آنلاین (پشتیبانی)
نرم افزار های اندروید
فروشگاه
جستجوی محصولات
همه محصولات
بانک شماره موبایل
گالری تصویری فایل PSD
گالری تصویری فایل افتر افکت
سیستم پیامک
عضویت رایگان در سامانه
ورود به سامانه پیامک
ارسال به BTS ایرانسل
امکانات سامانه پیامک
وب سرویس رایگان پیامک
سرویس HTTP پیامک رایگان
افزونه ورد پرس
نرم افزار ویندوزی پیامک
خرید خط هزار و تلفن ثابت
عمومی
اخبار
تقویم تاریخ
نرم افزارهای موبایل
مقالات
معرفی سایت
درباره ما
پرسش و پاسخ
ارسال تیکت
اطلاعات تماس
درباره ما
پرسش و پاسخ
آموزش برنامه نویسی
سفارش تبلیغ اندروید
Type
All
کامپيوتر
دنياي فن آوري
جستجو در محصولات
4 خرداد 1388 / 30 جمادي الاولي 1430 / 25 مي 2009
-(5 Body)
4 خرداد 1388 / 30 جمادي الاولي 1430 / 25 مي 2009
Visitor 482
Category:
دنياي فن آوري
1) عزل "سيدضياءالدين طباطبايي" از رياست وزرا به فرمان احمدشاه قاجار (1300 ش)
در جريان كودتاي سوم اسفند 1299، عامل نظامي كودتا رضاخان و عامل سياسي و كارگردان ظاهر و باطن، سيد ضياءالدين طباطبايي بود كه با حمايت انگليس صورت گرفت. سيد ضياء در نخستين روزهاي ورود قواي قزاق به تهران، با احمدشاه ملاقات و فرمان رييس الوزرايي خود را با اختيارات كامل دريافت كرد. وي در اولين روز صدارت خويش دست به اقداماتي زد و نزديك به دويست تن از رجال كشور و روحانيان را باز داشت نمود و طي اعلاميهاي، علل و جهات صدارت خود را به حكّام و واليان در سراسر كشور ابلاغ كرد. نقطه زوال دولت سيدضياءالدين طباطبايي معروف به دولت سياه و كابينه صد روزه را بايد در اختلاف بين وي و سردار سپه جُست. رضاخان كه با سيدضياء روابط خوبي نداشت، با نزديك شدن هر چه بيشتر به احمدشاه و اظهار اطاعت و انقياد، زمينه را براي بركناري سيدضياء فراهم ساخت. به ويژه كه احمدشاه از زمان امضاي حكم رياست وزرايي سيدضياء، از او دلخوش نبود و اهانتها و بيادبيهاي سيد، شاه را به شدت خشمگين ساخته بود. همچنين منتقدين و وابستگان به دربار كه عده زيادي از آنان در حبس رفته بودند، تلاش شبانهروزي خود را براي بر كناري او معمول ميداشتند. سرانجام در روز اول خرداد 1300، شاه به سيدضياء، تكليف استعفا نمود، اما سيدضياء اطاعت نكرد تا اين كه احمد شاه وي را در چهارم خرداد بر كنار كرد و دولت 93 روزهاش سقوط كرد. پس از بركناري، در همان روز در حالي كه از خزانه دولت مبلغ بيست و پنج هزار تومان به او براي مخارج سفر داده بودند با تني چند از دوستان و نزديكان خود از طريق بغداد عازم اروپا شد و بيست و دو سال در اروپا اقامت گزيد.
2) سوء قصد به جان "آيتاللَّه هاشمي رفسنجاني" توسط گروهك فرقان (1358 ش)
در عصر روز جمعه چهارم خرداد 1358، هنگامي كه حجتالاسلام والمسلمين هاشمي رفسنجاني از اعضاي اصلي شوراي انقلاب و افراد مؤثر نظام، در منزل بود، دو نفر به قصد ملاقات ايشان و با ادعاي اين كه حامل نامهاي از جانب يكي از مقامات مملكتي براي وي ميباشند، اجازه حضور خواسته و داخل منزل شدند. در آن روز بر حسب اتفاق، پاسدار محافظ آقاي هاشمي در منزل نبود و جوان ضارب با سوء استفاده از اين موقعيت، قصد ترور ايشان را داشت كه بر اثر درگير شدن با آقاي هاشمي، موفق به انجام نقشه خائنانهاش نگرديد و گلوله به جاي حساسي از وي اصابت نكرد. در اين ميان با كمك خانواده آقاي هاشمي، ضارب كارش را ناتمام رها كرده و ميگريزد. در اثر اين سوء قصد، آقاي هاشمي از پشت هدف اصابت گلوله واقع شده كه پس از آن براي مداوا به بيمارستان منتقل گرديد. حضرت امام در پيامي در اينباره فرمودند: "بدخواهان بدانند هاشمي زنده است چون نهضت زنده است. من به آقاي هاشمي، فرزند برومند اسلام، تبريك ميگويم كه در راه هدف تا نزديك شهادت به پيش رفته و سلامت و ادامه خدمت ايشان را از خداي تعالي خواستارم".
3) سقوط شلمچه در منطقه شرق بصره توسط رژيم بعثي عراق(1367 ش)
فرايند سقوط فاو، با توجه به تأثيرات تعيينكننده آن بر تغيير توازن به سود عراق، بسيار حائز اهميت بود. عراقيها، پس از حمله به فاو، در زماني كمتر از 48 ساعت، نقل و انتقال از منطقه فاو را با هدف آمادگي براي عمليات بعدي آغاز كرده و 38 روز پس از حمله به فاو، سرانجام در بامداد روز چهارم خرداد سال 1367، به منطقه شلمچه حمله كردند، در نهايت پس از هشت ساعت درگيري، شلمچه در حالي سقوط كرد كه بيش از هفتاد درصد از توان دشمن در جنوب متمركز شده بود. نتايج برخاسته از سقوط شلمچه منجر به انجام اقداماتي از جانب جمهوري اسلامي ايران گرديد كه: افزايش فعاليتهاي ديپلماتيك و پيگيري روند جابجايي در بندهاي قطعنامه 598، دعوت از مردم براي پشتيباني جبههها و نيز انتصاب حجتالاسلام و المسلمين هاشمي رفسنجاني به عنوان جانشين فرماندهي كل قوا از آن جمله ميباشد.
4) كشف خليج گينه در غرب افريقا توسط دريانوردان فرانسوي (1360م)
خليج گينه در غرب قاره افريقا و در اقيانوس اطلس واقع شده است. اين خليج در بيست و پنجم ماه مه 1360م توسط دريانوردان فرانسوي كه از منطقه ديپ در شمال اين كشور بودند، كشف گرديد و نفوذ فرانسه در اين قاره بنا نهاده شد. مدتي پس از كشف خليج گينه، نفوذ فرانسويان در اين قاره آغاز شد و به تدريج آنان بر سرزميني كه بعدها، گينه ناميده شد، تسلط يافتند. استعمارگران فرانسه تا نيمه دوم قرن بيستم در اين منطقه به صورت مستقيم حضور داشتند.(ر.ك: 2 اكتبر)
5) تولد "رالْفْ والدو اِمِرسون" اديب، متفكر و نويسنده معروف امريكايي (1803م)
رالْفْ والْدو اِمِرْسون، شاعر و نظريه پرداز امريكايى، در 25 مه 1803م دربوستون امريكا به دنيا آمد. وي دوران كودكي و نوجواني خود را با رنج يتيمي و سختي فقر و تنگدستي سپري ساخت و درنهايت، تحصيلات خود را در دانشگاه هاروارد به پايان رساند. امرسون در ابتدا به كشيشي روي آورد ولي پس از چندي اين شغل را رها كرد و به مطالعه در فلسفه و تاريخ پرداخت. وي از آن پس به نوشتن و ترجمه آثار ادبي همت گماشت و با سفر به شهر كُنْكُورْد، مدارج ترقي علمي را پيمود. امرسون پس از چندي چنان مشهور شد كه به حكيم كنكورد معروف گرديد. وي در طي اين ساليان عقايد خود را منتشر كرد و آثار خود را به نگارش درآورد. او با فلسفه مادي مخالف بود و عالم طبيعت را مظهري از عالم معنوي و روحاني ميدانست. امرسون بر اين عقيده بود كه خدا واقعيت مطلق است و از عالم هستي جدا نيست. با اين حال، او عقيده داشت كه همه آدميان اجزاي حياتي يك وجود هستند و آن، بشريت است. بنابراين كار ما اين است كه وحدت و يكپارچگي انسان را به عنوان پارهاي از خداوند، دوباره مورد تاييد قرار دهيم. امرسون ميگفت: افراد انسان، نامتناهي هستند و زندگي خصوصي هر انساني را ميتوان شكوهمندتر از مملكتي در تاريخ گردانيد. در فلسفه استقلال جهاني امرسون، زيبايى دوستي در شناسايى ارتباطي كه ميان همه افراد بشر وجود دارد نهفته است. او ميگفت: زندگي، مكتبي براي پرورش دوستي است و ما هميشه مشتاقيم تا به كلاس توحيدبخش ارواح انساني بشتابيم. به طور كلي، يگانگي بشر، عظمت انسان معمولي و ترقي مستقيم همه آدميان در پرتو سائقه دوستي به سوي شناسايى روحي جهاني كه وحدت بخش همه نفوس فردي است، اصول فيلسوفانه امرسون را تشكيل ميدهند. همچنين امرسون عقيده داشت كه حيات هرگز از بين نميرود و تمام موجودات زنده، فعاليت خود را در پسِ پرده مرگ ادامه ميدهند. كتابهاي بعدي وي از جمله دانش پژوه امريكايى، راه زندگي و اجتماع و انزوا و... امرسون را به عنوان مبلغ و مروج آزادي انديشه و هنر معرفي نمود و او با شعر و نوشتار فلسفي و افكار ملي خود، جنبش و حركتي را به وجود آورد كه از آن به عنوان رنسانس امريكا ياد ميشود. فلسفه امرسون يك نظام فلسفي خشك نبود و او ادعا نداشت كه انديشهاش از يك ثبات جزمي و يقيني برخوردار است.اشعار امرسون نيز بيشتر رنگ عارفانه دارد و غالباً آميخته با حكمت و پند و اندرز است. امرسون در كتابهاي خود به سرگرداني بشر و تحير انسان در انتخاب زندگي اجتماعي و يا انزوا اشاره ميكند و راه اصلي را جستجو در وجود خويش معرفي مينمايد. رالف امرسون سرانجام در بيست و دوم دسامبر سال 1882م در حالي كه به كلي مردي فراموشكار شده بود، در هفتاد و نه سالگي درگذشت.
6) خودكشي "هاينْريشْ هيمْلِرْ" رئيس سازمان اطلاعات و امنيت آلمان نازي (1945م)
هاينريش هيملر از سران جنايتكار آلمان نازي در 7 نوامبر 1900م در شهر مونيخ آلمان به دنيا آمد. وي از خانوادهاي اشرافي بود اما براي امرار معاش به مشاغل گوناگون دست زد و در جريان تأسيس حزب نازي از نخستين اعضاي آن شد. هيملر در سال 1929م به رياست گروه پليس سياسي نظامي آلمان موسوم به اساس رسيد. ايدئولوژي ناسيونال سوسياليسم مبتني بر تفوق و برتري نژاد آريايى و سركوب دشمنان داخلي و خارجي آلمان به رهبري يك پيشوا بود و هيملر نيز در پستهاي گوناگون خود، اين تفكر و ايدئولوژي را دنبال ميكرد. هيملر در سال 1936 به رياست شهرباني آلمان رسيد و در سالهاي مياني جنگ جهاني دوم به وزارت كشور منصوب گرديد. وي در تمامي دوران مسئوليتهاي مختلف و گوناگوني كه برعهده داشت با بيرحمي و شدت عمل هرچه بيشتر رفتار ميكرد و دامنه اين برخورد آنچنان گسترده بود كه حزب نازي نيز تابع نظرات آن شده بود. هاينريش هيملر در اين زمان از سفاكترين افراد حزب نازي به شمار ميرفت و عامل شكنجه و قتل عده بسياري از انسانها در اردوگاههاي مرگ بود. در واقع در چند سال آخر حكومت نازيها بر آلمان، هيمْلِر به سانِ يك ديكتاتور واقعي رفتار ميكرد و حتي رؤسا و كارگردانان حزبي را هم دچار وحشت و اضطراب كرده بود. با اين همه، وي در آستانه شكست آلمان در جنگ جهاني دوم، در آوريل 1945م به متفقين پيشنهاد داد كه آلمان بين انگلستان و فرانسه تقسيم شود ولي متفقين اين پيشنهاد را نپذيرفتند. وي يك ماه پس از آن توسط نيروهاي انگليسي بازداشت گرديد، اما قبل از رسيدگي به جرائمش به وسيله سيانور خودكشي كرد و در 25 ماه مه 1945م در 45 سالگي به عمرش خاتمه داد.
7) امضاي منشور سازمان كشورهاي افريقايي و تشكيل سازمان وحدت افريقا (1963م)
به دنبال تشكيل كنفرانس تاريخي سازمان وحدت كشورهاي افريقايى در آديسآبابا پايتخت اتيوپي در بيستم مه 1963م، اين سازمان در 25 مه آن سال شكل گرفت و به تدريج تمامي كشورهاي استعمارزده اين قاره به عضويت آن درآمدند. بنيانگذاران سازمان وحدت افريقا، جمال عبدالناصر، قوام نكرومه و احمد سُكوتوره رؤساي جمهوري وقت مصر، غنا و گينه بودند. اين سازمان تلاشهاي خود را جهت ايجاد يكپارچگي ميان كشورهاي افريقايى، حل و فصل اختلافات اين كشورها، دفاع از حق حاكميت كشورهاي عضو و آزادي سرزمينهاي تحت استعمار افريقا متمركز كرده است. منشور سازمان كشورهاي افريقايى كه با حضور 30 كشور اين قاره در اتيوپي به امضا رسيد در حال حاضر مورد تأييد 53 كشور، چندين سازمان و جبهه آزادي بخش افريقايي است و همگي عضو اين سازمان ميباشند. مقر سازمان وحدت افريقا در كشور اتيوپي ميباشد و اجلاس سران، هرسال در يكي از كشورهاي عضو برگزار ميشود. سازمان وحدت افريقا در سال 2002م باتحت پوشش قراردادن اكثريت مطلق كشورهاي اين قاره، به اتحاديه افريقا تغيير نام داد.
8) عقبنشيني فضاحتبار نيروهاي رژيم صهيونيستي از جنوب لبنان (2000م)
پس از امضاي قرارداد كمپ ديويد توسط انورسادات رئيس جمهور مصر، اين كشور در بين همپيمانانِ عرب خود مورد سرزنش قرار گرفت و طي ساليان بعد منزوي گرديد. ادامه اختلاف بين كشورهاي عربي و اوضاع بحراني لبنان، رژيم صهيونيستي را به عمليات تجاوزكارانهاي در منطقه تشويق كرد. از اين رو در روز ششم ژوئن 1982م، نيروهاي رژيم اشغالگر قدس، به اين بهانه كه لبنان به مركز عمليات تروريستي عليه اسرائيل تبديل شده و امنيت اين رژيم را به خطر انداخته و نيز به بهانه ايجاد امنيت مرزهاي شمالي اسرائيل حمله سراسري و همه جانبهاي را به جنوب لبنان آغاز نمودند و تا جنوب بيروت نيز پيشروي كردند. نيروهاي رژيم صهيونيستي پس از تصرف بخشي از جنوب لبنان و بمباران مراكز تجمع فلسطينيها در بيروت، اين شهر را مورد حمله قرار دادند. در همين حال اردوگاههاي فلسطيني بيروت نيز كه در محاصره ارتش رژيم اشغالگر قدس قرار گرفته بود، مورد حمله فالانژهاي مسيحي قرار گرفت. اين قتلعامها، خشم و نفرت عمومي را در سراسر جهان برانگيخت. از اين رو، پس از مدتي و در اثر مقاومت فلسطينيان و فشار افكار عمومي، نيروهاي صهيونيستي، از بيروت عقبنشيني نموده و در جنوب لبنان مستقر شدند. اما سرانجام با حملات پي در پي استشهادي و وارد آوردن تلفات جاني و مالي بسيار به نيروهاي اسرائيل توسط جان بركفان حزب اللَّه لبنان، ارتش رژيم صهيونيستي مجبور شد به طرزي ذلت بار در 25 مه سال 2000م از جنوب لبنان عقبنشيني نموده و پس از هجده سال، خاك لبنان را ترك كند.
/س
Add Comments
Name:
Email:
*
User Comments:
SecurityCode: