جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
زعامت آيت الله اصفهاني و پويايي حوزه هاي علميّه (1)
-(3 Body) 
زعامت آيت الله اصفهاني و پويايي حوزه هاي علميّه (1)
Visitor 510
Category: دنياي فن آوري

چکيده

دوران زعامت و مرجعيت آيت الله العظمي سيّد ابوالحسن اصفهاني يکي از حسّاس ترين دوران جهان اسلام و به ويژه عالم تشيّع مي باشد .تخريب قبور امامان بقيع به دست وهّابي هاي حجاز، کشف حجاب، قيام مسجد گوهرشاد، به قدرت رسيدن رضاخان، آتاتورک و ملک فيصل در ايران، ترکيه و عراق، شهادت آيات سيّد حسن مدرّس، حاج آقا نورالله اصفهاني و شيخ محمّد تقي بافقي به دست عمّال رضاخان و ممنوع شدن جلسات عزاداري براي خاندان عصمت و طهارت(عليهم السّلام) برخي از رخداد هاي اين زمان بيست و پنج ساله است.
فقيه اصفهاني در اين دوران، با توکل فوق العاده به خداوند، کمک گرفتن از ائمه معصومين(عليهم السّلام) تلاش خستگي ناپذير و درايت ويژه خود، به دفاع از مباني تشيع برمي خيزد.
فقيه اصفهاني بيشترين اهتمام خود را مصروف حفظ حوزه هاي علميه شيعه ـ به عنوان تنها متصدي امور ديني مردم ـ مي نمايد.
برخي از اقدامات فقيه اصفهاني در اين مورد عبارت است از:
ـ پويا نگه داشتن هرچه بيشتر حوزه علميّه نجف اشرف.
ـ ايجاد و تقويت حوزه هاي علميّه شهرستان ها.
ـ تجليل از عالمان شيعي معاصر خويش.
ـ استعداد يابي طلّاب و محصلين جوان حوزه و جهت دهي آن.
ـ صدور اجازات اجتهاد، روايت و امور حسبيّه به صورت گسترده، براي حفظ کيان روحانيّت.
ـ واهتمام ويژه به تحصيل علم و مسائل معيشتي طلّاب و فضلاي حوزه ها.

مقدمه

آيت الله العظمي سيّد ابوالحسن اصفهاني، يکي از درخشان ترين ستارگان آسمان هميشه فروزان فقاهت، زعامت و مرجعيّت شيعه مي باشد؛ فقيه ژرف انديشي که رهبري عالم تشيّع و جهان اسلام را در يکي از بحراني ترين دوران تاريخ اسلام بر عهده گرفت و کارنامه اي درخشان ، از خويش بر جاي گذارد .
هدف از نگاشتن اين نوشتار، ترسيم دور نمايي از دوران زعامت فقيه اصفهاني و تدابير خاص اين فقيه فرزانه، جهت مقابله با زمامداران فاسد کشورهاي اسلامي، تشويق مردم به دينداري و حفظ حوزه هاي علميه شيعه به عنوان تنها متصدّي امور ديني مردم مي باشد؛ تا چه قبول افتد و چه در نظرآيد.
بررسي کارنامه درخشان فقيه اصفهاني بدون مروري ـ هر چند اجمالي ـ بر حوادثي که در اين دوره 25 ساله رقم مي خورد قطعاً نمي تواند کامل باشد؛ از اين روي در ابتدا، اين موضوع مورد کاوش قرار گرفته، سپس به اقدامات فقيه اصفهاني در جهت تشويق مردم به دينداري پرداخته شده و پس از اين دو، وضعيت حوزه هاي علميه شيعه و تدابير فقيه اصفهاني در جهت پايايي و پويايي آن، مورد بررسي قرار مي گيرد.

فصل اول: رخدادهاي مهم دوران زعامت فقيه اصفهاني

مروري بر برخي از مهم ترين حوادثي که براي جهان اسلام در اين دوره 25 ساله (1300ـ 1325 شمسي و 1340 ـ 1365 قمري ) رخ مي دهد مي نماييم.
رخداد هاي فوق به صورت اجمالي در سه حوزه، قابل بررسي است.

الف: عربستان، ترکيه و افغانستان

در اين زمان حرکتي هماهنگ و از قبل برنامه ريزي براي حمله به بنيان هاي اسلام به صورت گسترده شروع مي شود، که سه مورد آن عبارت است از:
(1 ). 8 شوّال 1344 تخريب قبور ائمه بقيع به دست وهّابي هاي حجاز
( 2). 4 ارديبهشت 1305؛ به قدرت رسيدن مصطفي کمال آتاتورک در ترکيه
(3). به قدرت رسيدن نادر شاه در افغانستان

ب: کشور عراق

حوادث کشور عراق با توجه به وجود مرقد شش امام معصوم و حوزه علميّه نجف اشرف به عنوان مرکزيت ومحوريت حوزه هاي علمي شيعه، قابل بررسي است:
(1). 1341قمري: به قدرت رسيدن ملک فيصل در عراق، توسّط انگليس
(2). تبعيد علّامه شيخ مهدي خالصي کاظميني به حجاز توسّط انگليسي ها در همان سال
(3). مرداد1302 ( ذي حج? 1341 ـ محرم 1342 )؛ مهاجرت اعتراض آميز آيات عظام سيّد ابوالحسن اصفهاني، سيّدعلي شهرستاني و ميرزا حسين نائيني غروي به ايران.
قسمتي از بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در اين مورد، چنين است:
« ... در آن زمان، انگليسي ها وقتي ديدند نمي توانند عراق را مسستقيماً اداره کنند، دولت دست نشانده ايجاد کردند ... يک عرب تبار را بر سر کار آوردند و حکومت سلطنتي در عراق آغاز شد. تا ده سال نماينده انگليس مستقيماً در هم? امور دخالت داشت، بعد از آن هم دخالت آنها کم وبيش وجود داشته. به هر حال مرحوم اصفهاني در چنين دوراني، زعامت شيعه را بر عهده گرفتند ...» .
(4). 2 ارديبهشت 1303؛ بازگشت فقيه اصفهاني و علماي مهاجر به عراق و ورود به نجف اشرف
(5 ). 1344 قمري؛ رحلت مرحوم آيت الله شيخ احمد کاشف الغطاء
(6). 16 صفر 1349؛ حادثه غمبار کشته شدن سيّدحسن اصفهاني ـ فرزند بزرگ فقيه اصفهاني ـ در صف نمازجماعت مغرب و عشاء در صحن مطهّر حضرت علي عليه السلام.
(7). 22 شعبان 1352؛ رحلت مرحوم علّامه فقيه شيخ محمّد جواد بلاغي ( صاحب تفسير ارزشمند آلاء الرحمن ) در نجف اشرف...
(8). 26جمادي الاولي 1355؛ وفات مرحوم آيت الله ميرزا حسين نائيني غروي.
(9). 28 ذي قعده 1361؛ رحلت مرحوم آيت الله آقا ضياءالدين عراقي در نجف اشرف.
(10). 5 ذي قعده 1361؛ رحلت مرحوم آيت الله شيخ محمّدحسين اصفهاني نجفي معروف به « کمپاني » درنجف اشرف.

ج: کشور ايران

شايد بيشترين اين رخدادها درايران رخ مي دهد که با توجّه به جايگاه ويژه آن درتمدّن اسلامي و ارادت مردم آن به خاندان عصمت و طهارت(عليهم السلام) قابل بررسي جدّي است، مانند:
(1). 3 فروردين 1301 ( 24 رجب 1340 )؛ مهاجرت آيت الله شيخ عبدالکريم حائري به قم، استقرار در اين شهر و تأسيس حوزه علميّ? قم.
(2). 10 تير 1304 ( 11 ذي حجه 1343 )؛ رحلت ميرزا جواد ملکي تبريزي، در شهر قم.
(3). 21 آذر 1304؛ انتخاب رضا خان از طرف مجلس مؤسّسان به پادشاهي ايران و انقراض سلسله قاجار
(4). 4 ارديبهشت 1305؛ به قدرت رسيدن رضا خان
(5). مرداد 1305 ( محرّم 1345 ) ؛ قيام مردم تبريز به رهبري سيّد ابوالحسن انگجي
(6). 1306 شمسي ؛ مهاجرت علماي شهر هاي مختلف ايران، به قم و نقش ممتاز مرحوم آيت الله حاج آقا نورالله اصفهاني
(7). 21 شهريور 1306 (15 ربيع الاول 1346 ) ؛ ورود آيت الله حاج آقا نور الله اصفهاني به قم
(8). 4 دي 1306 (1 رجب 1346 )؛ شهادت حاج آقا نورالله اصفهاني به دست عمّال رضا خان
(9). فروردين ماه سال 1307 ؛ ضرب وشتم مرحوم آيت الله شيخ محمّد تقي بافقي توسّط رضا خان و تبعيد وي به شهر ري.
(10). 1307 شمسي ؛ تبعيد آيت الله سيّد حسن مدرّس به خواف
(11). دي ماه 1307 ـ فروردين ماه 1308 ؛ تصويب شدن قانون اتحاد شکل لباس و اجراي آن .
(12). اسفند1311 ( 6 ذي قعد? 1351 ) ؛ رحلت ميرزا صادق آقا تبريزي در شهر قم
(13). 1313 شمسي ؛ تبعيد آيت الله العظمي حاج آقا حسين قمي به عراق
(14). تير ماه 1314 شمسي ؛ واقع? خونبار قيام مسجد گوهر شاد و سرکوب قيام توسط عمّال رضاخان
(15). 10 دي ماه 1314 شمسي ؛ کشف حجاب
(16). 10 بهمن 1315 (17ذي قعده 1355 )؛ وفات مرحوم آيت الله شيخ عبدالکريم حائري يزدي در شهر مقدّس قم.
(17). 10 آذر ماه 1316 شمسي؛ شهادت آيت الله سيّد حسن مدرّس در خواف، به دست عمّال رضا خان
(18). 25 شهريور ماه سال 1320؛ اشغال ايران توسّط متفقين
(19). 25 شهريور1320؛ سقوط حکومت ديکتاتوري رضا خان
(20). مهر 1321 ؛ تأسيس حزب توده با حمايت شوروي سابق.
(21). 11 بهمن 1321 (24 محّرم سال 1362 )؛ رحلت آيت الله شيخ محمّد رضا نجفي اصفهاني( صاحب کتاب وق آيت الأذهان ) در شهر اصفهان.
(22) ـ 30 بهمن 1321 ( 13 صفر 1362 ) ؛ رحلت آيت الله مير سيّد علي حسيني مجتهد نجف آبادي در اصفهان .
(23). شهريور و مهر 1322 ، تاليف و انتشار کتاب ضد ديني «اسرار هزار ساله » توسّط علي اکبر حکمي زاده
(24). 1322 و 1323 شمسي؛ تأليف کتاب «کشف الاسرار» ( نقد و ردّ کتاب اسرار هزارساله ) توسّط امام خميني وچاپ اول آن .
(25). 27 خرداد 1323( 26رجب 1363 )؛دستگيري و تبعيد آيت الله سيّد ابوالقاسم کاشاني به کرمانشاه.
(26). 9 دي 1323 (14 محّرم 1364 )؛ ورود مرحوم آيتالله العظمي حاج اقا حسين بروجردي به قم در پي دعوت فضلاي حوزه و به خصوص امام خميني و برعهده گرفتن سرپرستي حوزه پس از مرحوم مؤسّس حائري.
(27). 1324 شمسي؛ تشکيل جمعيت فدائيان اسلام به رهبري مرحوم شهيد سيّد مجتبي نواب صفوي
(28). 20 اسفند سال 1324؛ ترور احمد کسروي (مؤلّف کتاب گمراه کننده « شيعي گري» )، توسّط فدائيان اسلام
(29). 12 جمادي الاولي 1365؛ شهادت مرحوم آيت الله شيخ محمّد تقي بافقي در شهر ري، پس از حدود نوزده سال تبعيد .

فصل دوم : اقدامات مرحوم فقيه اصفهاني

اينک و پس از مروري اجمالي بر حوادثي که براي جهان اسلام در اين دوران رقم مي خورد، به اقدامات فقيه اصفهاني براي پايايي و پويايي حوزه هاي علميّه پرداخته و آن را در دوازده موضوع متفاوت، بررسي مي کنيم:
اول: توجّه ويژه به حوزه علميّه نجف اشرف به عنوان مرکزيت حوزه هاي علميّه شيعه
شايد بتوان گفت بيشترين اهتمام فقيه اصفهاني در اين دوران حسّاس و حياتي به حفظ حوزه کهن نجف بوده است و پس از آن به ايجاد حوزه هاي کوچک و تقويت آنها.
در سال 1341 قمري شيخ مهدي خالصي کاظميني؛ از علماي برجسته عراق، انتخابات مجلس مؤسّسان را در اين کشور تحريم مي کند وبه همين جهت به دست انگلسيي ها به حجاز تبعيد مي شود، پس از تبعيد وي به حجاز فقيه اصفهاني و بسياري از عالمان شيعي عراق به مخالفت با اين اقدام برخواسته و به عنوان اعتراض خاک عراق را ترک گفته وبه سمت ايران و شهر مقدّس قم حرکت نموده ودر چهارم محّرم 1342 وارد اين شهر مي شوند و پس از توفقي يازده ماهه ، باز به سوي نجف اشرف بر مي گردند و در پايان همان سال وارد اين شهر مي شوند.
در اين مدت يازده ماهه اي که فقيه اصفهاني و ميرزاي نائيني در نجف حضور ندارند، سرپرستي حوزه علميّه نجف و طلّاب آن با مرحوم سيّد محمّد يزدي فيروز آبادي است.
بيان يکي از مؤلّفين معاصر در اين مورد، چنين است :« اصفهاني ميل به ماندن در ايران نداشت. او و ساير علماي مهاجر
نمي خواستند محيط نجف را که مرکز روحاني تشيّع بود از دست بدهند و موجبات تشتت مرجعيّت و رياست حوزه علميّه نجف و در نتيجه پراکندگي واختلال در معيشت و تحصيل طلّاب را فراهم آورند.»
از ديگر مواردي که افزون بر سعه صدر و داشتن مقام تسليم مي توان از آن اهتمام فوق العاده فقيه اصفهاني را براي حفظ حوزه نجف استفاده نمود، حادثه غم بار شهادت فرزند بزرگ ايشان است که سيّد، قاتل فرزند را مي بخشد و چنين تعبير
مي کند که تمامي طلّاب فرزندان من هستند و کسي اجازه ندارد نسبت به آنها، کوچکترين بي احترامي بنمايد.
قسمتي ديگر از بيانات رهبر معظّم انقلاب اسلامي در اين مورد، چنين است:
« ... از لحاظ عظمت روحي مرحوم سيّد، يکي از مسائلي که مطرح است، کشته شدن پسر ايشان در صف نمازاست که ايشان قاتل را مي بخشند. مرحوم پدرم از عموي ما ـ که در آن نماز جماعت حضور داشته اند ـ نقل مي کردند که تنها حسرتي که مرحوم سيّد در رابطه با اين حادثه خوردند اين بود که هنگام برگشتن با حسرت گفتند: عجب با سيّد حسن آمديم و بي سيّد حسن بر مي گرديم .ايشان به عشاير شيعه اجازه نمي دهند که قاتل پسرشان را قصاص کنند؛ ايشان داراي چنين روح بلندي بوده اند. »
همچنين ايشان در قسمتي ديگر از بيانات خويش درباره دو برهه سياسي زندگي فقيه اصفهاني، مي فرمايد:
« دو برهه سياسي براي زندگي مرحوم آيت الله اصفهاني مي توان قائل شد. برهه اول، حکومت انگليس در عراق و آن انتخابات صوري و تبعيد علماء ...
در برهه دوّم زندگي سيّد، تمام همّت ايشان صرف تقويت حوزه نجف و گسترش افکار شيعه، توسّط نمايندگان و وکيلان ايشان در سراسرجهان اسلام است.»
دوم: توجّه ويژه به حوزه هاي علميّه شهرستان ها
فقيه اصفهاني اهتمامي ويژه نسبت به حوزه هاي علميّه کوچکي که در گوشه و کنار شهرها قرار دارد دارند.
با توجه به اين نکته که در دوران رضا خان با وضع قانون اتحاد لباس و پس از آن خلع لباس برخي از اهل علم و سخت گيري هايي که نسبت به روحانيّون مي شود، اقدامات فقيه اصفهاني در جهت ايجاد حوزه هاي علميّه در شهرستان ها و يا تقويت اين حوزه ها ـ با عنايت به دور بودن از مرکز حکومت و به وجود آمدن کمترين حسّاسيت از ناحيه دولتيان عصر پهلوي ـ بسيار درخور دقت وقابل تأمّل است.
ما در اين جا و با توجّه به رعايت اختصار در اين نوشتار، به ذکر دونمونه اکتفا مي نماييم:
الف: سفارش به ايجاد حوزه هاي علميّه در شهرستان ها
ـ فقيه اصفهاني دو نامه به يکي از سرشناس ترين علماي کرمانشاه به نام آيت الله شيخ هادي جليلي کرمانشاهي مي نويسد و ايشان را تشويق به ايجاد مدرسه علميّه در آن شهر مي نمايد؛ قسمتي از يکي از اين دو نامه چنين است:
« ...هميشه تأسف داشته ام که چرا کرمانشاهان از مدارس دينيّه و حوزات علميّه خالي باشد، خصوصاً بعد از جنبش احساسات بعض بلاد، بلکه قرا و قصبات در احداث مدارس و مشروعات دينيّه و... تأسف اينجانب بيشتر شده که چرا بروز اين احساسات از کرمانشاه نشود ولاسيّما بعد از آنکه مثل آنجناب، رئيس مطاع جامع الجهات را داشته باشند ، ودر نظر بود در اين موضوع تصديع داده باشم و... حاصل آنکه در اين موضوع، فوق العاده حريص بوده ام ... . »

ب : تقويت حوزهاي علميّه شهرستانها

در اين مورد نيز به ذکر يک نمونه، اکتفا مي کنيم:
ـ مرحوم آيت الله شيخ ابراهيم رياضي و حوزه علميّه نجف آباد
مرحوم رياضي ( 1323 ـ 1374 ق ) نامه اي به فقيه اصفهاني در مورد مدرسه تازه تأسيس نجف آباد و شهريه طلّاب آن
مي نويسد.
قسمتي از جواب فقيه اصفهاني در پاسخ استجازه ونامه اول مرحوم رياضي، چنين است:
« ... جناب مستطاب ... آقاي آقا شيخ ابراهيم نجف آبادي ـ سلّمه الله ـ از قبل اين جانب مجازند که هر ماهي مبلغ شصت تومان از بابت سهم مبارک امام ـ عليه السلام ـ اخذ نمايند در مصارف طلّاب و تعمير و روشنايي مدرس? جديد الاساس نجف آباد؛ و مؤمنين نيز مجازند در پرداختن اين مقدار... »
مرحوم رياضي سال بعد، نامه ديگري مي نويسد و متذکّر مي شود که تا به حال براي مدرسه و طلّاب آن شش هزار تومان هزينه شده و حدود شش هزار تومان ديگر نيز لازم است؛ وافزون بر اين طلّاب اين مدرسه نسبت به سال قبل بيشتر شده اند و...
قسمتي از جواب فقيه اصفهاني به اين نامه و درخواست مطرح شده در آن، چنين است:
« مصرف تکميل مدرسه را از وجوه بدهند، مجازند؛ چنانچه براي مصارف طلّاب علوم دينيّه ـ که اشتغال کامل داشته باشند ـ نيز مجازند از وجوه به مقدار وافي بدهند.»
سوم: تجليل عملي و کتبي ازعالمان و شخصيت هاي علمي معاصر خويش
در اين قسمت تنها به ذکر دو نمونه ـ آن هم به صورت مستند ـ اکتفا مي نماييم.

الف: آيت الله العظمي حاج آقا حسين قمي(متوفاي 1366 ق )

يکي از چهره هاي علمي، اجتماعي و سياسي معاصر مرحوم فقيه اصفهاني، مرحوم آيت الله حاج آقا حسين قمي است. اين فقيه بزرگ پس از کشف حجاب رضاخاني به مبارزه با آن برخواست و پس از آن، به عراق تبعيد شد؛ به هنگام ورود وي به کربلا، مرحوم فقيه اصفهاني داماد خود آقاي آقا سيّد ميرزا را به عنوان نماينده مخصوص خويش به منزل مرحوم قمي فرستاد، مرحوم آقا سيّد ميرزا به هنگام شرفيابي خطاب به آيت الله قمي گفتند: « آقا به من دستور داده اند از طرف ايشان دست شما را ببوسم. »

ب : آيت الله سيّد ابوالقاسم کاشاني ( 1300 ـ 1381ق )

يکي ديگر از شخصيت هاي علمي و سياسي معاصر مرحوم فقيه اصفهاني، مرحوم آيت الله سيّد ابوالقاسم مي باشد؛ اين عالم خدوم و مجاهد في سبيل الله ، درسال 1301 قمري در تهران چشم به جهان مي گشايد، در سن بيست و پنج سالگي به درجه اجتهاد مي رسد و از همين دوران به مبارزه علني با استعمار انگليس مي پردازد.
نامه فقيه اصفهاني در مورد آيت الله کاشاني، مربوط به ماه صفر سال 1340 مي باشد؛ يعني زماني که آيت الله کاشاني در سن چهل سالگي مي باشد.
مخاطب اين نامه، دو تاجر کاشاني به نام هاي حاج علي اکبر و حاج محمّد جعفر مي باشند که در تهران سکونت دارند.
قسمتي ازاين نامه را باهم مرور مي کنيم:
« ... عرض مي شود حضرت مستطاب رکن الملة والدين، عمدة المجتهدين، حجّة الإسلام والمسلمين آقاي حاج ابوالقاسم کاشاني ـ دامت برکاته الشريف ـ که وجود شريفشان از براي مسلمين خيلي مغتنم است ـ به تهران مدّتي است تشريف آورده اند ...آن وجود مسعود شريف از هر جهت شايسته و به صفات حميده آراسته و در ديانت و درستکاري قليل النظير هستند؛ احکام شرعيّ? ايشان، نافذ و مطاع و تسليم حقوق شرعيّه و سهم امام ـ عليه السلام ـ خدمتشان، محتاج به استيذان نيست. تأييد و ترويج ايشان، تأييد دين مبين و و تقويت شريعت حضرت سيّد المرسلين ـ صلّي الله عليه و آله وسلم ـ مي باشد...» .
چهارم: تشويق و تجليل از طلّاب جوان وفاضل حوزه
آيت الله حاج آقا مجتبي بهشتي اصفهاني ـ دام ظلّه ـ در سال هاي پاياني حيات مبارک فقيه اصفهاني، از طلّاب فاضل حوزه علميّه نجف اشرف بوده و امروز شيخ الفقهاي حوزه علميه پربرکت اصفهان و از اساتيد دروس خارج فقه واصول.
زماني که وي به قصد اصفهان، شهر و حوزه نجف را ترک مي کند. فقيه اصفهاني، توصيه نامه اي براي وي و خطاب به بازاريان وتجّار اصفهان مي نويسد و در آن براي وي از تعابير بلندي چون « قدوة الأفاضل الکرام » ، « زين الأماثل الفخام» ،
« مروّج الدين والأحکام » و « العالم المصفي » استفاده مي نمايد؛
قسمتي از اين نوشته را باهم مرور مي کنيم:
« ...واضح بوده باشد که جناب مستطاب ، قدوة الأفاضل الکرام وزين الأماثل الفخام ، مروّج الدين و الأحکام، العالم المصفي، جناب شيخ مجتبي الإصبهاني ثمّ النجفي ـ وفقه الله تعالي لما يحبّ و يرضي ـ از جمله مشتغلين و محصلين حوز? مقدّسه علميّ? نجف اشرف، داراي صفات حسنه و ملکات مستحسنه، وبا نهايت جديّت، اشتغال به تحصيل علوم دينيّه داشته وتفوّق بر اقران وامثال خود پيدا نموده و به درجه ساميه از مراتب عاليه ، فائز شده فليشکرالله علي هذه النعمة الکبري و الموهبة العظمي.
إن شاء الله اخوان مؤمنين قدر جناب ايشان را دانسته واز تجليلات وتبجيلات در حقّ مشارإليه کوتاهي ننمايند و...» .
بايد توجّه داشت که در آن زمان حضرت آيت الله حاج آقا مجتبي بهشتي ـ دام ظله ـ در سنين بين بيست تا بيست و پنج سالگي قرار داشته اند.
پنجم: توجّه به زمان، کشف استعداد افراد و رشد آن
همان گونه که گذشت دوران زعامت فقيه اصفهاني مصادف است با اوج گيري حرکت هاي دين ستيزانه زمامداران فاسد کشورهاي اسلامي، از همين روي فقيه اصفهاني با درک صحيح از زمان و به مصداق حديث مشهور « العالم بزمانه لا تهجم عليه اللوابس » ، به مبارزه آگاهانه و مقابله هوشمندانه برمي خيزد. يکي از موارد فوق، درک استعداد افراد و رشد آن در مسير صحيح آن مي باشد.
کساني که از نظر بيان و بنان و به تعبير گوياتر درد و حوزه گفتار و نوشتار، داراي توان بالايي مي باشند، سخت مورد توجّه و عنايت فقيه اصفهاني قرار مي گيرند؛ در مورد توجّه فقيه اصفهاني به صاحبان قلم در قسمت بعد توضيح مختصري خواهد آمد؛ ولي در مورد قدرت گفتار، فنّ بيان و استعداد خطابه و منبر رفتن، براي نمونه دو مورد ذکر مي شود:

الف ـ شيخ محمّد تقي بهلول خراساني

مرحوم شيخ محمّدتقي بهلول از کساني است که با توجّه به استعداد فوق العاده و حافظ? قوي، در کنار فراگيري دروس حوزوي از دوران نوجواني، اهتمام جدّي به منبر رفتن دارد و سخنراني هاي آتشين و پر شور وي در مسجد گوهر شاد هنوز در اذهان، ماندگار و جاودان است.
وي در زمان حيات مرحوم ميرزا محمّد حسين نائيني به نجف و کربلا مشرف مي شود و نيمه اول ماه شعبان را در کربلا شب ها، منبر مي رود و فقيه اصفهاني نيز که به زيارت سالار شهيدان - عليه السلام - مشرّف شده، در اين جلسات حضور مي يابد و پس از اين از مرحوم بهلول مي خواهد که بعد از نماز جماعت در نجف و در صحن علوي سخنراني کند و بعد از آن هم مرحوم بهلول به دعوت مرحوم نائيني و بعد از نماز جماعت وي به منبر مي رود.
مرحوم شيخ محمّد تقي بهلول در خاطرات سياسي خويش، در اين باره، چنين مي نويسد:
« ... در يک ملاقات خصوصي ، آقاي سيّد ابوالحسن از من پرسيدند که تو به چه خيال به کربلا آمدي، براي زيارت يا براي درس؟گفتم : فعلاً براي زيارت آمده ام و مادرم همراه من است، ولي اگر اورا به وطن رساندم دوباره براي درس خواندن خواهم آمد، چون که دوره سطح را خوانده ام و احتياج به خواندن درس خارج دارم که مجتهد شوم. گفتند : از که تقليد مي کني ؟
گفتم از شما .
گفتند: به فتواي من، امروز درس خارج خواندن و براي اجتهاد کوشش کردن، براي تو حرام است و منبر رفتن و بر خلاف مقرراتي که رضا شاه پهلوي در ايران بر خلاف قرآن اجرا مي کند سخن گفتن، واجب عيني است. مجتهد بسيار داريم و مبلّغ و منبري ... کم داريم و تا زماني که تو مجتهد شوي رضا شاه مسلماني در ايران، باقي نخواهد گذاشت که از تو تقليد کند.
گفتم: بنده به اين کار حاضرم ومدت چند سال است که به اين کار مشغولم ...»

ب : آيت الله شيخ عبد الرسول قائمي اصفهاني

مرحوم آيت الله شيخ عبد الرسول قائمي ، يکي از عالمان سرشناس و خدوم اصفهان است که سالها در آبادان به فعّاليت هاي ديني و اجتماعي مشغول بوده است، شبيه توصيه اي که فقيه اصفهاني به مرحوم شيخ محمّد تقي بهلول داشته، نسبت به مرحوم آيت الله قائمي نيز، با بياني ديگر وتأکيدي بيشتر، نقل شده است.
ادامه دارد ........
* مهدي باقري سياني، محقق و پژوهشگر حوزه علميه اصفهان.

پي نوشت :

1 ـ 4 محّرم 1342 برابر با 25 مرداد 1302؛ ورود فقيه اصفهاني وهمراهان به شهر مقدّس قم.
2 ـ نگر: مديسه ( ويژه نامه همايش آية الله سيّد ابوالحسن اصفهاني، تير ماه 1387)، ص 4.
3 . نگر: خاطرات سياسي بهلول، حيدريان، مشهد، نشر نويد، ص 50 ـ 88.
4 . نکته قابل توجّه اين که ممکن است در تطبيق بين تاريخ شمسي و قمري، در برخي موارد چند روز، اختلاف وجود داشته باشد.
5 . نگارنده، مقاله مفصلي با عنوان « رخدادهاي مهم جهان اسلام در دوران زعامت فقيه اصفهاني » دارد که مروري است بر حوادث سالهاي 1300 ـ 1325 شمسي؛ اين مقاله به خواست خداوند، در فرصتي ديگر عرضه خواهد شد.
6 . ر.ک: مجلّه حوزه، قم دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميّه قم ( مهر و آذر 1378 )، ش 94 ـ 95 ، ص 453 .
7 . مديسه، ص 8 .
8 . نگر: مرآة الشرق،صدر الإسلام خوئي، تحقيق علي صدرائي خوئي، قم، کتابخانه آيةالله نجفي مرعشي، 1427 ق، ج 1 ، ص 185 ـ 186.
9 . مديسه، ص 5.
10 . همان ، ص 4.
11. شناختنامه آية الله سيّد ابوالحسن اصفهاني، مؤسسه کتابشناسي شيعه، اصفهان، نشر وسپان، 1367 شمسي، ص 385 ـ 386.
12. ر.ک: بنيانگذار بناي عشق،محمّد جواد نورمحمّدي، قم، نشر نهاوندي، 1375 شمسي، ص 45- 46.
13. اصل اين نامه و پاسخ آن را در قسمت ضمائم ـ ضميم? شمار? 1 ـ بنگريد .
14. بنيانگذار بناي عشق ، 48 .
15 . ر.ک: مديسه، ص 36.
16 . ر. ک: روحانيّت و اسناد فاش نشده از ملّي شدن صنعت نفت، قم، دارالفکر، 1358 شمسي،ص 217.
17 . متن دستن نويس و کامل اين توصيه نامه را در قسمت ضمائم ـ شماره 2 ـ بنگريد.
18. گزيده اسناد آية الله حاج آقا مجتبي بهشتي اصفهاني ـ دام ظلّه العالي ـ ؛ تصويري از اين توصيه نامه در نزد نگارنده ، موجود مي باشد.
19 . الکافي، ثقة الإسلام کليني، تحقيق علي اکبر غفاري، چاپ هشتم، تهران، دارالکتب الإسلاميّه، ج 1، ص 27 ، ح 29.
20 . خاطرات سياسي بهلول ، ص 38 ـ 39 .
21 . نگر: نقد عمر، علي دواني، تهران، انتشارات رهنمون، 1384 ، ج 1 ، ص 67 ـ 69 و فخر تشيع، ص 59 ـ 60.

w /س
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image