جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
ورزش باستاني
-(13 Body) 
ورزش باستاني
Visitor 376
Category: دنياي فن آوري
پيش از اَشوزرتشت آرين ها باور داشتند که در بلندترين شب سال ميترآ يا مهر کنار يک رود از دل تخته سنگي زاده شده است او خداي شکست ناپذير، مهر و دوستي، محبت ، نور و عدالت، داراي هزار چشم که هيچ کاري از ديدگان او پنهان نمي ماند و خداي وفاي به عهد و پيمان.
ميترآ گاو سپيد مقدسي داشت که يک روز خورشيد کلاغي را به نزد او مي فرستد و به او فرمان ميدهد که گاو خود را قرباني کند، ميترا گاو خود را مي کشد و از خون گاو، گيتي و هر آنچه در آن است به وجود مي آيد، پس از آن ميترآ سوار بر ارابه آتشين خورشيد مي شود و به آسمان ها مي رود و از آن پس ميانجي است بين آفريدگار و آفريدگان. ايرانيانِ پيش از زرتشت هر سال شب ميلاد ميترآ (شب يلدا) را جشن بزرگي مي گرفتند.
با آمدن اَشو زرتشت، پرستش خدايان پنداري نادرست خوانده شد و آنان را کنار گذاشتند اما از آنجاييکه باورهاي کهنه ديرپا هستند مُغها (روحانيون کيش ميترآ) زيرکانه پس از گذشت چند صده شماري از خدايان ديرن خود را بنام فرشته يا ايزد وارد ادبيات ديني کردند.
اين ايزدان جديد وخدايان قديم به صورت مخلوق و ياور اهورامزدا در آمدند و در اين ميان اهورا مزدا شد مهربان، چرا که مهر خداي نيست و در پناه اهورامزدا، با هزار چشم به کردار مردمان نظاره دارد و در روز پسين به همراه سروش در دادگاهي که رَشن (راستي) رئيس آن است به کرده هاي مردمان رسيدگي مي کنند.
ميترآ مظهر جنگ آوري و وفاي به پادشاه هم بود و امپراتوران و افسران و سربازان سخت پيروان آيين مهر بودن بنابر اين در ايران و رم معابد بزرگ و باشکوهي در کنار رودخانه ها براي ميترآ ساخته شد.
در رم کيش کهن با پيروان فراوان، رقيب آيين نو پاي مسيحيت بود و به تدريج با پيروز شدن امپراتورهاي مسيحي آنان کوشيدند تا از قابيلت ها و سنت هاي ديرينه آيين ميترآ به منظور گسترش مسيحيت استفاده کنند و اينچنين شد که عيسي تمام شکوه و عظمت ميترآ را به خود گرفت.
در ايران، ايزد مهر در اوستا ميترآ ناميده شد و به همراه خورشيد، هر کدام يشت (سرود نيايش) جداگانه اي يافتند، ميترا نگهبان نورو روشنايي، کشتزارهاي پهناور، حرمت تعهد، وفاي به پيمان و دشمن دروغ است او نيرومند، کوشا، با شکوه و بدون گذشت است…
مراسم مهري معمولاً مي بايست در غارها انجام يابد. اين غارها مظهر طاق آسمان وپهنه زمين بود. در نزديك اين معابد طبيعي يا در داخل آن مي بايست آبي روان وجود داشته باشد، اما در شهر ها يا جلگه ها كه غاري نبود، اين معابد را به شباهت غارها، در زيرزمين بنا مي كردند. معبد به وسيله پلكاني طولاني به سطح زمين مي رسيد. اين معابد پنجره نداشتند و از نور خارج بهره اي نمي بردند. گاه پلكان به اطاقي ختم مي شد كه در آن، پيروان خود را براي اجراي مراسم آماده مي ساختند و سپس از انجا به محوطه اصلي معبد وارد مي شدند. طاق معبد را چون آسمان شب مي آراستند. در داخل معبد در دو سو، دو رديف سكو قرار داشت و در ميان دو رديف سكو، صحن مستطيل و گود معبد قرار گرفته بود كه مراسم در آنجا انجام مي يافت و تماشاگران بر نيمكت هائي كه كنار سكوها، پاي ديوار بود به تماشاي اين مراسم مي پرداختند. در آخر صحن، در محرابي، منظره اي از مهر در حال كشتن گاو وجود داشت. در كنار در ورودي ظرفي پايه دار براي آب تبرك شده قرار داشت در ظرف مقابل، در پاي تصوير مهر، دو آتشدان بود. بر ديوارهاي معبد اغلب تصويرهاي بسيار نقش شده بود. نكته عمومي درباره همه اين معابد، كوچكي آنها بود بطوري كه در اين معابد جز گروه معدودي جا نمي گرفت. متاسفانه از مراسمي كه در صحن گود اين معابد برپا مي شده است ، اطلاعي نداريم.
و اما امروز…
همگان نام ورزش باستاني را هر روز و هر روز مي شنويم و گاه بامدادان با صداي دلنشين شير خدا کمي ورزش هم مي کنيم و چه شگفت انگيز که ميان آيين مهر و آيين زورخانه بسيار شباهت وجود دارد.
زورخانه هاي ما شباهت هاي بسيار با معابد مهري دارند. زورخانه ها هميشه با پلكاني طولاني از زيرزمين به سطح خيابان مي رسند. همه ي زورخانه ها كه به آئين نياكان و نه با معيارهاي «مدرن» ساخته شده اند، در زير زمين قرار دارند و معمولاً در زير بناهاي ديگر اين زورخانه هاي كهن نوري اندك دارند.
در داخل زورخانه، بر خلاف معابد مهري، دو سكوي كناري و يك صحنه مستطيل گود مياني وجود ندارند وگود چند ضلعي يا مربع زورخانه از همه سو با سكو احاطه شده است، ولي، درست مانند معابد مهري، در كنار سكو، در پاي ديوار، نيمكت قرار دارد كه تماشاگران بر آنها مي نشينند و به مراسم نگاه مي كنند. به هر حال، نكته اصلي اشتراك گود، سكو و نيمكت است. در كنار در ورودي زورخانه، مانند معابد مهري، آبداني وجود دارد كه البته، امروزه مورد استعمال اصلي خود را از دست داده است. به جاي آتشدان ها كه در معابد مهري، در انتهاي صحنه و در دو سوي تصوير مهر قرار دارد، در زورخانه، در جلو سردر، اجاقي است كه امروزه از آن براي گرم كردن ضرب و تهيه نوشيدني گرم استفاده مي شود. به همان گونه كه بر ديوارهاي معابد مهري نقش هائي مقدس بود، در زورخانه ها نيز تصاوير و نقش هائي از رستم و ديگر پهلوانان وجود دارد. نكته همانند ديگر، كوچكي زورخانه ها است كه تنها مي توانند گروه كوچكي را در خود جاي دهند.
يك چيز در معابد مهري هست كه در زورخانه ها نيست و آن نقش مهر در حال كشتن گاو است. علت حذف كامل اين صحنه (اگر كشتن گاو توسط مهر يك سنت ايراني باشد) نه تنها به سبب مسلماني مردم، بلكه، با اطمينان مي توان گفت، بخصوص بدين جهت است كه در زير تاثير آئين زردشتي در ايران، كشتن گاو به اهريمن نسبت داده شده و بدين روي، ديگر جائي براي وجود آن بر ديواره ها در ايران نبوده است.
كشتي گرفتن و آداب آن، بنا به افسانه هاي رومي درباره مهر، ايزد مهر، پس از زاده شدن، بر آن شد تا نيروي خود را بسنجد. بدين روي، نخست با ايزد خورشيد زورآزمائي كرد و كشتي گرفت. درين كشتي گرفتن، خورشيد تاب نيروي مهر را نياورد و بر زمين افتاد. سپس، مهر او را ياري داد تا برخيزد. آنگاه دست راست خويش را به سوي خورشيد كرد. دو ايزد با يكديگر دست دادند و اين نشان بيعت خورشيد با مهر بود. سپس، مهر تاجي بر سر خورشيد نهاد و از آن پس ،آن دو ياران يكديگر ماندند.
نكته اصلي در كار زورخانه كشتي گرفتن است و چون پهلواني فرو افتد، دقيقاً همان اداب دست دان را دو پهلوان بجاي مي آورند و با دست هاي چپ بازوهاي راست يكديگر را مي گيرند و با دست هاي راست به يكديگر دست مي دهند و همان گونه كه مهر و خورشيد با هم پيمان دوستي بستند، دو كشتي گير نيز هرگز نبايد با يكديگ دشمني ورزند و اگر كينه اي پديد آيد، بايد يكديگر را ببوسند و آشتي كنند و دوست بمانند.
جز كشتي گرفتن، دست دادن و پيمان دوستي بستن، شباهت هاي ديگري نيز ميان اين دو آئين وجود دارد، از جمله، يكي سنت برهنگي است:
پهلوان در گود، مانند مهر به هنگام زايش، جامه اي بر تن ندارد و تنها بر ميان خود لنگي يا تنكه اي دارد كه مي تواند برابر برگ انجير باشد. برهنگي از مراسم حتمي گود است.
رسم ديگر زورخانه زنگ زدن است و آن زنگي است كه با زنجيري بر سردم زورخانه آويزان است و مرشد به هنگام ورود پهلوانان بزرگ آن را به صدا در مي آورد تا همگان از ورود ايشان آگاه شوند. در معابد مهري نيز زنگي يافته شده است كه گمان مي كنند آن را به هنگام نشان دادن تصوير مهر در پايان يا در آغاز مراسم به صدا در مي آورند. ولي ممكن است (اگر تصور ما در ارتباط آئين زورخانه با معابد مهري درست باشد) اين زنگ را در معابد مهري به هنگام ورود بزرگان دين به آواز در مي آورده اند.
وجود قمه، دشنه يا چاقو در ميان ورزشكاران ما با دشنه اي كه مهر به هنگام زادن با خود داشت و سلاح اصلي او بود همانندي دقيق دارد. پهلوانان مانيز جز با قمه و دشنه به نبرد نمي پرداخته اند.
مراتبي كه در زورخانه ها وجود دارد، مانند كهنه سوار، مرشد، پيش كسوت، صاحب زنگ، صاحب تاج و نوچه و جز آن، ما را به ياد مراتب هفتگانه پيروان مهر مي اندازد و چه بسا اين هردو از يك اصل و منشا بوده باشند.
در آداب زورخانه، چون پهلواني به مقام استاد مي رسيد و كمال تن و روان مي يافت از طرف پيشوايان طريقت به اين افتخار دست مي يافت كه تاج فقر بر سر نهد. اين مراسم در اداب مهري نيز وجود دارد.
نوچه ها، پيش خيزها، نوخاسته ها و ساخته ها در زورخانه همان مقامي را دارند كه در آئين مهر تازه واردان داشته اند.
در آئين مهر رومي، پيروان مهر را با روحيه اي جنگي تربيت مي كردند. در زورخانه نيز به صورتي نمادين، آداب نبرد آموخته مي شود. در پي اين سلسله ارتباط ها (اگر فرض ما درست باشد) مي توان گمان برد كه در معابد مهري اروپائي نيز آئين هائي شبيه به ورزشهاي زورخانه اي بجاي آورده مي شده است.
در زورخانه نيز مانند آئين مهر، تنها كساني كه به سن بلوغ رسيده اند حق تشرف دارند. در سنت پهلواني ايران، مردي مي تواند به سلك پهلوانان در آيد كه شانه بر صورت وي بايستد، يعني تازه وارد بايد بر چهره خود ريش داشته باشد.
در زورخانه نيز مانند آئين مهر، زنان را راه نيست. در زورخانه نيز مانند آئين مهر، مقام اجتماعي و ثروت جائي و ارزشي ندارد. پهلوانان يكديگر را برادر يا هم مسلك مي خوانند و اين همان است كه در ميان مهر پرستان نيز متداول بوده است. در زورخانه همواره و در هر كار حق تقدم با يش كسوتان است و اين سنت نيز دقيقاً در آئين مهر ديده مي شود.
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image