جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
چگونه برخود مديريت كنيم؟
-(0 Body) 
چگونه برخود مديريت كنيم؟
Visitor 508
Category: دنياي فن آوري
كسانى كه از كارها نتيجه خوب مى‏گيرند، از خويشتن احساس خوبى دارند.
.People who produce good results feel good about themselves
«پاول هرسى وكنث بلانچارد»
1
خويشتن هر انسان، يگانه‏اى است كه با هر انسان ديگر با هر قرابتى متفاوت است؛ لذا مى‏نويسند چنانچه انسانى از انسان‏ها كم شود، ديگر كسى نيست كه جاى او را بگيرد و اصطلاحاً هر فرد انسانى منحصر به فرد است.1 از اين‏رو هر فردى مديريت خاصى بر خويشتن لازم دارد كه ملهم از تجارب و نظريات مشترك است؛ يعنى ما بايستى نظريات و اوليات و مهمات قضيه را بشناسيم تا بتوانيم انتخاب‏گر خوبى باشيم.
انسان براى آغاز مديريت بر خويش به سه نكته مهم بايد عنايت كند.
1. اطلاع كافى.
2. انتخاب‏گر شايسته.
3. آغازگر و شروع كننده.
2
براى آغاز مديريت بر خويشتن، شايسته است كه با تعاريف مديريت آشنا شويم و نبايد امور زير را فراموش كنيم:
الف. مبانى مديريت، لازمه هر انسانى در هر رشته‏اى است.
ب. تاريخچه مديريت به طول فراخناى تاريخ قدمت دارد.
ج. برنامه‏ريزى اولين گام‏2 مديريت است؛ خصوصاً در مديريت برخويشتن.
3
اغلب تعاريف مديريت از آغاز تا هزاره سوم، مسير طولانى و متنوعى طى نموده‏اند؛ به صورتى كه اغلب مطالعات قرن‏ها قبل از تاريخ فوق دائر مدار اين تعريف بودند كه «مدير كسى است كه از گروه باشد، بهترين باشد و داراى بيشترين ويژگى‏ها باشد».
4
پيچيدگى زمان وتحولات به ويژه ضرورت مديريت روابط انسانى از فرد برخويشتن تا سازمان و ديگران، تعريف دوم را رقم زد كه مى‏گويد:
«مدير خوب بايد بداند، بتواند و انسان باشد».3
5
مدير خوب بايد اطلاعات كافى از خويش و پيرامون خويش، رقبا، جامعه و دنيا داشته باشد و به يقين كسى كه بخواهد بر خويشتن مديريت خوبى داشته باشد، بايد بداندكه چه كسى است؟
در چه شرايطى زندگى مى‏كند، چه مى‏خواهد بشود و به كجا مى‏خواهد برود؟
در مديريت بر خويشتن، هر چه دانسته‏هاى فرد بيشتر باشد، فرد آگاهانه‏تر عمل مى‏كند و جالب اين كه «شناخت فرد از خويشتن و پيرامون، هر چه بيشتر و دقيق‏تر باشد، ضريب خطا كاهش مى‏يابد».
6
متخصصان معتقدند:
1. شناخت ما از خود و پيرامون و فضاى پيرامونى كم است.
2. اغلب، مشكلِ بيان مشكل داريم.
3. به جاى فرمول، برنامه، دقت، بررسى، اطمينان و عمل، معمولاً آزمايش و خطا عمل مى‏كنيم.
7
مديريت بر خويشتن، لازمه‏اش توانستن است؛ از اين‏رو در تعريف فوق گفتيم كه مدير علاوه بر دانستن، بايد بتواند. چيزهايى را كه بايد بتواند، عبارتند از:
1. برنامه‏ريزى كند و نزديك، متوسط و دور را ببيند.
2. هماهنگى بين انرژى‏هاى خويش ايجاد كند.
3. تصميم‏گيرى كند.
4. تصميم‏سازى كند.
5. كنترل و بازخورد از خود و فعاليت‏هاى خود داشته باشد.
8
مديريت خوب بر خويشتن، نتيجه دانايى و توانايى است؛ از اين‏رو گفته مى‏شود: «مديريت خوب بر خويشتن، امتداد سايه دانايى و توانايى يك فرد بر خويشتن است».
لوازم مديريت بر خويش هم بسيار ساده است كه شامل تأمل در خويشتن، تفكر در عملكرد گذشته و تصميمات بزرگ براى آغازهاى بزرگ است.
آدمى هميشه آماده دو مقوله مهم در زندگى است؛ اصلاح و تغيير؛4يعنى اصلاح گذشته وتغيير روش‏ها، مدل‏ها و حركت‏هاى آينده.
9
معجزه آدمى در دو مقوله اصلاح متناسب و تغيير كارآمد است. اين امر در سنين جوانى نتايج درخشانى دارد؛ چون انسان محصول مؤلفه‏هاى زير است:
فرصت‏ها، انتخاب‏ها، اصلاحات، تغييرات، آغازها و حركت‏هاست.
10
يكى ديگر از مؤلفه‏هاى تعريف دوم انسان بودن است و لازمه انسان بودن، شناخت است. انسان خليفة الله است و شأن او بالاتر از حيات زمينى است و قرين او بايد جهت دهنده و كامل كننده باشد.
محيط آدمى براى به تعالى رسيدن پر از «ترمزهاى» ناخواسته و مملو از «تنش‏هاى» محاسبه نشده است. آلوده «اغراض و حسدها»ست و
به همين خاطر هم مى‏گويند گاهى حتى موفقيت، دشمن انسان مى‏شود و نبايد بسيارى از ترمزها و غرض‏ورزى‏ها متوجه توفيق آدمى گردند.
11
چرا؟
چون فتنه‏ها، حسدها، كينه‏ها، بغض‏ها و ضد مديريت‏ها شروع مى‏شود و برنامه‏هاى آدمى را مختل مى‏كند. نمونه‏هاى بسيارى در طول تاريخ وجود دارد؛ مانند داستان برادران حضرت يوسف و حتى پيش از آن داستان تلخ و ناگوار هابيل و قابيل.
حضرت مولى الموحدين اميرالمؤمنين على عليه‏السلام نيز به اين موضوع اشاره مى‏فرمايد و تأكيد مى‏كند كه در هنگام بارش فتنه‏ها (حسدها، بغض‏ها و كينه‏ها) كه مانند تكه‏هاى شب سياه تداوم دارد، فَعَلَيكم بِالْقرآن؛ بر شما باد به قرآن خواندن.
12
در راه توفيق و حصول موفقيت‏ها، شايد شما يك ذره از انسانيت و بزرگ‏منشى عدول نكنيد؛ اما گرگ‏ها صف بسته‏اند تا فتنه كنند و سگ‏ها رها و سنگ‏ها بسته‏اند. پس لازمه اين مهم، احتياط، عزم راسخ، توكل، مشاوره و انتخاب دوستانى همدل و جهت دهنده است؛
زيرا همراه سست عنصر، شكاك، بى‏انگيزه و خودمدار، مورد نكوهش است.
پس براى مديريت بر خويشتن، نياز مبرمى به همرهان همدل، همدين و همدرد و مرد راه است.
13
آدم‏هاى سست عنصر، به جاى راهنمايى، بيشتر چاه‏نمايى مى‏كنند و شناخت همراه و هم مسير خوب، امر فوق العاده‏اى در مديريت برخويشتن است.
14
تعريف ديگرى از مديريت كه منطبق بر مديريت بر خويشتن است و بسيارى از نظريات مديريتى اخير را پوشش مى‏دهد و با روحيه جوان بسيار سازگار است، اين است كه «مديريت يعنى علم، هنر و جرأت (اقدام)».
15
انسان مخلوق شايسته خدا و گيرنده تصميمات بزرگ است و اين تصميمات بايد با دانش كافى، آميخته به هنر و توأم با جرأت و حركت باشد؛ زيرا دانستن كافى نيست؛ عمل مهم است و حركت و توكل آدمى را به اوج مى‏رساند. بسيارى از جوانان، دانشمندان و سرآمدان بالقوه هستند و به شرطى بالفعل مى‏شوند كه آغازهاى خوب و جهت دهى مناسب، دانش لازم و هنرمندى در حركت و اقدام توأم با توكل را تجربه كنند.
16
ظريفى مى‏نويسد:
موفقيت از آنِ افراد داراى سرعت عمل است وگرنه افراد مردد و بى‏برنامه آن قدر طول مى‏دهند كه همه چيز خراب مى‏شود.
17
قانون پاركينسون مى‏گويد:
كارها را اگر كش دهيم و زمان را بُكشيم، خود نيز دچار تحليل و سستى مى‏رويم.
18
تعريف چهارم‏
دانش مديريت كه مديريت بر خويشتن را نيز به خوبى نمايان مى‏سازد، مى‏گويد:
«مديريت، دانش استفاده از دانش‏هاست».
شما در هر حرفه و سطح سواد و رشته تحصيلى يا مقطع تحصيلى كه باشيد براى اين كه از دانش‏هاى آموخته شده خود يا مهارت‏هاى خويش بهره بگيريد، نياز مبرمى به مديريت دانش داريد؛ يعنى اين كه چگونه بتوان از اين دانش بهره برد، خود دانش ويژه‏اى است كه به راحتى مى‏توان آن را آموخت.
19
امروزه براى پوشش اين تعريف مى‏گويند كه براى بهره‏گيرى از دانش كاربرى دانش‏ها، آدمى بايد «5¬pomic بلد باشد كه اين عبارت به شرح زير است:
p = برنامه ريزى بلد باشد.
o = سازماندهى فعاليت‏ها را صورت دهد.
m = انگيزه داشته باشد.
i = نوآورى‏جويى كند.
c = فعاليت‏هاى خود را كنترل كيفى، تجزيه و تحليل و بررسى بگيرد.
20
تعريف پنجم از مديريت كه بيشتر با شرايط زمان ما منطبق است و براى آغاز هزاره سوم قابل اعتناست، مى‏گويد:
«مديريت، توانايى اداره شرايط متناقض است».
دنياى امروز، دنياى پيچيدگى‏هاست. انسان‏ها نسبت به سه دهه قبل بسيار پيچيده شده‏اند و مديريت برخويشتن، شناخت وضع موجود و توانايى اداره شرايط متناقض و فوق‏العاده متغير است.
21
لارتس نظريه معروف خود تحت عنوان نظريه آشوب را مطرح مى‏سازد و مى‏گويد:
«اگر پروانه‏اى در پكن به پرواز درآيد، ممكن است طوفانى در فلوريدا به پا كند».
22
در اين دنياى پيچيده تصميم گرفتن مستلزم تفكر دقيق است و بيشتر افق‏هاى آينده را بايد در نظر داشت. وقتى از نيچه، فيلسوف آلمانى، سؤال شد كه مطالبى كه عنوان مى‏كنى غالباً باعصر جارى هماهنگى ندارد، در جواب گفت: من براى آينده صحبت مى‏كنم.
23
براى اين دنياى پيچيده گاهى بايد از مسئله فاصله بگيريد و به دقت روى آن فكر كنيد؛6 يعنى از افق بالاتر نگاه كنيد. هر چه افق ديد انسان بالاتر باشد، مديريت او بالاتر مى‏رود و به مرحله رهبرى مى‏رسد و بهترين نمود آن خود رهبرى‏7 است.
24
در تعريف مديريت در قالب تمثيل مى‏گويند: مدير كسى است كه «بالا رفتن از پله يا پله‏ها را بلد است».
25
كسى كه به مرحله رهبرى يا خود رهبرى مى‏رسد كسى است كه «محل و مكان گذاشتن پله را بلد است».
26
ضرب المثلى هم هست كه مديريت سطح بالا بر خويشتن را - كه در حقيقت مرحله «خود رهبرى» است - اين گونه تعبير مى‏كند:
اگر كسى را دوست ندارى، ماهى به او بده تا بخورد؛
ولى اگر كسى را دوست دارى، ماهى‏گيرى به او بياموز
و اگر كسى را خيلى خيلى دوست دارى، توربافى به او ياد بده.
27
آدم تورباف، لذت ماهى‏گيرى و ماهى خوردن را خود مى‏برد و وابسته نمى‏ماند؛ مانند يك خود راهبر است كه هم مسير را مى‏شناسد و هم جهت حركت و هم انتهاى مسير را.
28
در مديريت برخويشتن و محيط، هيچ‏گاه نبايد پيش‏داورى كرد. پيش‏داورى كردن، يعنى تك سبب‏بينى و متعصب بودن.
29
بايد دقت داشته باشيم كه زندگى داراى يك‏سرى استاندارد است. در مديريت برخويشتن، نياز داريم تا استانداردهايمان واقع‏گرا باشند. استانداردهاى دانش مديريت برخويشتن عبارتند از: سطح كافى از دانش، امروزى بودن، رفتار ترازمند و عملكرد مناسب.
30
اهداف دست يافتنى را براى حرارت فكرى و حركت و سرعت انتخاب كنيد و در آغاز، اهداف قريب را تعقيب كنيد و نگذاريد تهديدها و ابهامات دنبال شما بدوند.
31
يكى از ويژگى‏هاى مديريت بر خويشتن سكوت به موقع است.
سعى كنيد در همه مراحل، ضمن اين كه طوفان و آتش‏فشانى از حركت و اوج‏طلبى و رشديابى در درون شما شعله‏ور است، پيك آرامش باشيد.
32
همواره بر سكوت متمركز شويد؛ ولى در جاى خود تلاطم بيان شويد
هنگامى كه سكوت فرا رسيد، سكوت را زندگى كنيد و بكوشيد به هر جا كه مى‏رويد، پيك اميد، آرامش و حركت به سمت موفقيت باشيد .
33
بعضى افراد هميشه نماد مديريت و آرامش با اهدافى‏بلند و روحياتى بلند مرتبه‏اند؛ اينها را بايد شناخت و از آنها الگو گرفت.
34
براى رسيدن به خود رهبرى و مديريت بر خويشتن، دورى از افراد مضطرب لازم‏ست؛ زيرا معاشرت دائمى و ارتباط با مردمان مضطرب،8 شما را گرفتار مى‏سازد.
35
برعكس ارتباط با انسان‏هاى آرام حتى به مدت كوتاه، آرامش را به شما هديه مى‏كند؛ چون آرامش و ناآرامى مانند مغناطيس منتقل مى‏شوند.
36
براى تمرين آرامش در مديريت كارها و مديريت بر خويشتن سعى كنيد هر كارى را ده دقيقه زودتر آغاز كنيد كه اين كار به ويژه در سفر، شما را از اضطراب دور مى‏كند.
37
براى مديريت بهتر بر خويشتن و در برخورد با ديگران و رويدادها تمرين كنيد تا بهترين را ببينيد.
38
براى تكميل روحيه خود راهبرى و مديريت برخويشتن، بخشنده باشيد. آموخته‏هاى خود را به ديگران بياموزيد و تجاربتان را منتقل كنيد. وقتى شما تجربه‏اى را منتقل مى‏كنيد، سعى خواهيد كرد كه به جاى آن چيز جديدى بياموزيد؛ از اين‏رو هميشه جست‏وجوگر باقى خواهيد ماند و طراوت و تازگى علمى و عملى خواهيد داشت.
39
براى حركت به سمت مديريت كارآمد بر خويشتن، انگيزش و آرامش دو روى يك سكه‏اند و اگر با هم باشند، خيلى مفيدند.
40
از زندگى لذت ببريد و معنويت را در زندگى جريان دهيد. انسان زمانى به شهود بر خويشتن مى‏رسد كه در حيات خويش، روزنه‏هاى معنويت را بيشتر كند. يكى از مهم‏ترين عوامل آرامش‏زا و دغدغه‏زدا، دنياى معنويت است كه نوعى اكسير آرامش است.

پى‏نوشت:

.Vniqe .1
.First step in the management .2
.Human Relationship .3
.Reform and change .4
.control ,Innovating ,motivating ,organizing ,planing =Pomic .5
6. ران كلمن، گيلزبرى، 525 راه براى مديريت بهتر، ترجمه، محمد محمودى، ص‏129.
.selfledership .7
8. پاول ويلسون، كتاب كوچك آرامش، رازهاى دست‏يابى به آرامش، ترجمه، باجلان فرخى، ص‏11.

Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image