جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
اسراف، تجمل‌گرايي؛ بيماري اجتماعي
-(5 Body) 
اسراف، تجمل‌گرايي؛ بيماري اجتماعي
Visitor 398
Category: دنياي فن آوري
چندسالي مي‌شد كه از كشور كويت برگشته بود. گاه‌گاهي متناسب با اهل مجلس خاطراتي از آن روزها را به عنوان نقل مجلس بر زبان مي‌آورد. از بازاري كه يك حجرة محقر در آن داشته است، از ارتباط با دوستان و تفريحات دوستانه، از ملاقات با امير كويت به عنوان يكي از ايرانيان سرشناس ساكن كويت، از خورد و خوراك و پوشاك مردم و از خيلي چيزهاي ديگر.از جمله آنكه گفت: در برخي از مهماني‌هاي طبقة اعيان، يكي از ملاك‌هاي افتخار آن است كه پس از ناهار يا سوم چه مقدار گوشت و مواد غذايي قابل مصرف در سطل زباله ريخته شده باشد! سيخ‌هاي كباب دست نخورده و ماهي‌هاي لابد سفيد ( كه در شب عيد در خطة شمال هر كيلو تا يازده‌هزارتومان قد مي‌كشد) و ديگر مواد غذايي. من هم تعجب كردم، مثل شما كه با خواندن اين مطلب شگفت‌زده شديد. مرحبا بر كساني كه شناسنامة افتخار و مباهات آن‌ها را ته ماندة مواد غذايي‌شان صادر مي‌كند!اسراف، تبذير، ريخت و پاش بي‌مورد، خرج كردن‌هاي بي‌برنامه، چشم‌و هم‌چشمي‌ها، تجمل‌گرايي و بالاخره بي‌توجهي به قناعت، اگر نگوييم يك بيماري روحي و رواني است، به طور قطع يك بيماري اجتماعي است كه از يك سو معنويّت را در افراد مي‌خشكاند و از سوي ديگر، مي‌تواند به يك معضل براي جامعه تبديل شود، خصوصاً زماني كه به عنوان يك فرهنگ معقول و يك هنجار اجتماعي مورد پذيرش قرار بگيرد.
شايد گفته شود در جامعه‌اي كه درصد بالايي از افراد، زير شاخص‌ فقر زندگي مي‌كنند، چه جاي سخن گفتن از اسراف و بريز و بپاش است؟ در چنين اجتماعي بايستي از فقر و نداري سخن گفت، نه از اسراف و تبذير.جواب آن است كه اولاً اسراف و ريخت و پاش‌ خارج از ضابطه كه گناه كبيره است، خاص ثروتمندان نيست و مي‌تواند همة افراد را شامل گردد. ثانياً سخن، مخاطب خود را پيدا مي‌كند؛ چنان كه آب، چاله را. طرح يك معضل و فرهنگ غلط اجتماعي، مخاطب خاص خود را نشانه مي‌گيرد؛ همان‌طور كه شايد تلنگر و تنبهي باشد بر كساني آگاهانه يا غيرآگاهانه در آن معضل گرفتارند.بر اين اساس، نمي‌توان اين نكته را منكر شد كه فرهنگ اسراف و تبذير و تجمل‌گرايي پايه‌هاي زندگي بسياري از خانواده‌ها را در جامعة ما مي‌لرزاند و از آنجا كه بسياري از آنچه مصداق بارز اسراف و تبذير به حساب مي‌آيد، صورت نوعي ضرورت زندگي و استفادة معمولي از مواهب طبيعي را به خود گرفته، بيم آن مي‌رود كه افراد براي به دست آوردن اين «ضرورت» و رسيدن به اين «مواهب طبيعي» انجام دادن هركار و چيدن هر تمهيدي را مباح بدانند. در همين نقطه است كه اسراف و تبذير شكل يك فرهنگ پذيرفته شده به خود مي‌گيرد.از سوي ديگر، اسراف و تجمل‌گرايي تنها به عنوان يك نقيصة اجتماعي مطرح نيست، تا گفته شود هرگاه سطح رفاه عموم مردم به نقطة مطلوبي رسيد، اسراف و تجمل‌گرايي و تبذير و ولخرجي منطقاً مجاز است؛ بلكه اين مهم به عنوان يكي از گناهان كبيره در ضمن مباحث اخلاقي و در حقيقت در قالب يكي از عواملي كه انسان را از رسيدن به تكامل معنوي باز مي‌دارد مطرح است. نگرش به اسراف از اين زاويه، اهميت مطلب را دو چندان مي‌كند. 

معناي اسراف

شهيد آيت‌الله دستغيب در كتاب ارزشمند «گناهان كبيره»، اسراف را به عنوان يكي از گناهان كبيره مورد بحث و بررسي قرار داده است.«اسراف» به معناي تجاوز از حد و زياده‌روي‌كردن است و آن يا از جهت كيفيت است كه صرف كردن مال است در موردي كه سزاوار نيست ... و يا از جهت كميّت است و آن صرف كردن مال است در موردي كه سزاوار است ليكن بيشتر از آنچه شايسته است و بعضي صرف مال را در موردي كه سزاوار نيست، «تبذير» گفته‌اند و صرف مال را در زيادتر از آنچه سزاوار است، اسراف دانسته‌اند...

اسراف و تبذير در آيات قرآن و روايات ائمه(ع) مذمّت و نكوهش شده است.

چنانكه در آية بيست و نه سورة مباركة اعراف آمده است: «بخوريد و بياشاميد، ولي از حد نگذرانيد. به درستي كه خداوند اسراف كنندگان (تجاوز كنندگان از حد) را دوست نمي‌دارد.»هم‌چنين در سورة مباركة مؤمن آية سي‌وچهار به اسراف‌كنندگان و شك‌كنندگان، وعدة عقوبت و عذاب داده شده و در آية بيست و هفت از سورة‌ مباركة بني‌اسرائيل در يك تشبيه زيبا و هشدار دهنده اسراف كنندگان، برادران شيطان خوانده شده‌اند.در روايات صادره از معصومين(ع) نيز اسراف و تبذير نكوهش شده؛ چنان‌كه رسول اكرم(ص) فرمودند: «كسي كه بنايي براي ديدن و شنيدن مردم مي‌سازد، خداي متعال آن بنا را ... طوقي برگردنش كرده و او را به آتش مي‌اندازد.» از آن حضرت سؤال شد منظور از بناكردن براي ديدن و شنيدن مردم چيست؟ حضرت فرمود: «بنايي است كه زيادتر از احتياج بسازد، بدان منظور كه بر همسايگان و برادران ديني خود مباهات ورزد.»در روايت ديگري از امام صادق(ع) آمده است: «جز اين نيست كه خداوند، اقتصاد (ميانه‌روي در مخارج زندگي) را دوست، و اسراف را دشمن مي‌دارد...» 

معيار و ميزان اسراف

قبل از بيان مصاديقي از اسراف و تبذير لازم است معيار و ميزاني در اين زمينه دانسته شود. به عبارت ديگر، دانستن اين نكته لازم است كه مرز ميان اسراف و اقتصاد در زندگي و شاخص مخارج مجاز از غيرمجاز چيست؟ در برخي از روايات، شاخص‌هاي گويايي در اين مورد عنوان شده‌اند. به سه معيار كه در روايتي از امام علي(ع) آمده است، توجه فرماييد:
امام علي(ع) فرمود:«براي اسراف كننده سه علامت است: يكي آن كه آنچه سزاوار او نيست، مي‌خورد».
در روايت ديگر از امام صادق(ع) آمده است: «لباسي كه براي حفظ آبرو و پوشيدن در انظار مردم تهيه كرده‌اي، هرگاه آن را در موقع كار كردن و جايي كه مناسب آن نيست بپوشي، اسراف به حساب مي‌آيد.»
در اين زمينه روايات ديگري نيز وارد شده كه به همين مقدار بسنده مي‌شود.
ملاحظه مي‌گردد كه شاخص‌ها و مرز اسراف از غير اسراف در روايات صادره از امام علي(ع) در سه مقولة خوراك، پوشاك وخريد لوازم(كه اين خود دامنة وسيعي دارد) مشخص و محرز شده‌اند.بيان اين معيارها و ميزان‌ها راه را براي تبيين و ترسيم مصاديق اسراف و تبذير روشن مي‌سازد. در اين‌ خصوص، عرف و شرايط زماني تعيين‌كننده است. مثلاً خريدن يك دست لباس گران‌قيمت از سوي فردي كه درآمد او متوسط است، مصداق اسراف است؛ جمع‌آوري پول با مشقت فراوان و ترتيب دادن يك مسافرت خارج از كشور براي كارمندي كه درآمد او در حد حقوق كارمندي است، اسراف و تبذير محسوب مي‌شود. خريد يك دستگاه كامپيوتر پيشرفته براي كارگري كه هر صبح بايستي سرچهارراه چشم به راه كسب باشد (و آن هم يك خط در ميان) مصداق بارز اسراف و تبذير مي‌باشد. هرگاه نياز ضروري انسان با خريد يك دستگاه پيكان برآورده مي‌شود، به آب و آتش زدن و جوركردن وام‌هاي بانكي با اقساط بالا (به اسم جعاله و مضاربه و ...) و خريد يك دستگاه پژو يا سمند و ... بدون ترديد اسراف قلمداد مي‌گردد. خريد مبلمان راحتي براي منزل براي به رخ كشيدن و چشم و هم‌چشمي اسراف خواهد بود. اختصاص دو و نيم ميليون تومان براي خريد لوازم چوبي منزل ـ از سوي عروس ( به عنوان جهيزيه) و يا از سوي داماد (در قالب شيربها) در حالي كه ‌داماد بي‌كار است و اين مبلغ مي‌تواند سرماية اوليه‌ يك توليدي كوچك را برايش فراهم آورد، بدون ترديد اسراف است.
خريد يك دستگاه تلويزيون رنگي دويست و پنجاه‌هزارتوماني براي يك كارگر كه كل درآمد او يكصد و بيست هزارتومان در ماه مي‌باشد و معمولاً نيمي از اين مبلغ را دائم‌القسط است، اسراف و تبذير است. ده‌ها مورد ديگر را نيز كه متأسفانه در زندگي بسياري از افراد جامعة ما شكل ضرورت به خود گرفته است، مي‌توان به عنوان مصاديق بارز اسراف و زياده‌روي به حساب آورد.

نقش زمان در مصاديق اسراف

نقش زمان و عرف را نيز در تعيين مصاديق اسراف نبايد از نظر دور داشت. به عبارت ديگر، اوضاع و احوال اقتصادي زمان، عنصر تعيين‌كننده‌اي در ترسيم اسراف و تبيين حد و مرز آن با ضرورت‌هاي زندگي است. مثلاً در زمان امام علي(ع) چه بسا نوع خاصي از پوشش، اسراف به حساب مي‌آمد، در حالي كه همان پوشش در زمان امام صادق(ع) نه تنها اسراف قلمداد نمي‌گرديد؛ بلكه از حد عرف افراد معمولي نيز پايين‌تر بود. در اين زمينه نيز سطح زندگي عموم افراد جامعه ميزان و شاخص تعيين‌كننده‌اي است. حكايت زير، گوياي همين نكته است:
در زمان رسول خدا(ص) و امام علي(ع) عموم مردم در فقر و بي‌نوايي زندگي مي‌كردند، در حالي كه از زمان امام سجاد(ع) به بعد، اوضاع اقتصادي مسلمانان رونق قابل ملاحظه‌اي يافت. به اقتضاي اين پيشرفت اقتصادي، تغييري در نحوة زندگي و خوراك و پوشاك ائمه(ع) نيز پيش آمد. لذا برخي افراد ظاهربين از اين بزرگواران سؤال مي‌كردند كه چرا لباس‌هاي فاخر پوشيده‌اند، در حالي كه اجدادشان چنين لباس‌هايي نمي‌پوشيدند. جواب آن‌ها اين بود كه در زمان رسول اكرم(ص) و امام علي(ع) فقر و بي‌نوايي عموميت داشت و پوشش مناسب زمان آنان، همان بود كه آن‌ها مي‌پوشيدند، در حالي كه در شرايط فعلي، وضع اقتصادي عموم جامعه در سطحي است كه هرگاه لباس‌هايي هم‌چون لباس‌ اجدادمان بپوشيم، چه بسا مورد اهانت قرار بگيريم.
براين اساس، نمي‌توان شرايط زماني و سطح عرف و معمول جامعه را به عنوان شاخصي براي تعيين حد و مرز اسراف ناديده انگاشت. اين شاخص در مركب،‌ خانه و ساير لوازم نيز تعيين‌ كننده است؛ اما بايستي متوجه بود كه در مورد اين شاخص، يعني سطح اقتصادي عموم جامعه، مصادرة‌ به مطلوب و تفسير به رأي صورت نگيرد؛ زيرا در اين صورت به جاي آنكه سطح اقتصادي متوسط افراد جامعه در نظر گرفته شود، يكي‌دو پله بالاتر مي‌رويم. در اين صورت غلتيدن در اسراف آن هم ناخواسته و البته براساس سهل‌انگاري دور از دسترس نيست.

طرح يك سؤال

باتوجه به آنچه گذشت، ممكن است اين سؤال پيش آيد كه «شأنيتي» كه در برخي روايات در تعيين حد و مرز اسراف عنوان شده (به طوري كه هرگاه خوراك و پوشاك و لوازم زندگي هركس متناسب با شأن اجتماعي و خانوادگي او نباشد، اسراف صورت گرفته است) آيا نوعي ايجاد طبقة اجتماعي نيست؟ به عبارت ديگر، چرا نوع خاصي از پوشاك و خوراك براي طبقة فقير، اسراف به حساب مي‌آيد و طبعاً عقوبت او را به دنبال داشته باشد، درحالي كه استفاده از همين نوع پوشاك و خوراك براي ثروتمندان مباح باشد؟ آيا اين نكته نوعي تبعيض شمرده نمي‌شود؟
به طور اجمال مي‌توان چنين گفت: كه اولاً، استفاده از امكاناتي بهتر (اعم از خوراك و پوشاك و ساير لوازم زندگي) ذاتاً امتيازي ارزشمند نيست كه ثروتمندان بر بي‌نوايان برتري داده شده باشند؛ ثانياً ثروتمندان نيز در معرض اسراف و تبذير قرار دارند (البته در سطحي بالاتر از زندگي فقيران) ثالثاً اداي چند نوع حقوق مالي بر عهدة ثروتمندان است، در حالي كه عموم فقيران از اداي چنين حقوقي معافند. رابعاً در عالم خلقت، تفاوت وجود دارد تا از اين رهگذر رگه‌هاي پويندة اجتماعي مستحكم گردد و اين غير از تبعيض و برتري قوم و قشري بر قوم و قشر ديگر است. البته جواب تفضيلي به اين سؤال، مجالي بيش از اين نوشتار مي‌طلبد و موضوعاً مورد بحث اين مقاله نمي‌باشد.

 قناعت؛ راه حل

آنچه مي‌تواند اسراف و تبذير و تجمل‌گرايي را ابتدا از قلب افراد و سپس از ديوارة فرهنگ اجتماع بزدايد، ترويج روحية «قناعت» و «زندگي در مسير اقتصاد و ميانه‌روي» است.اين مهم مي‌طلبد كه از يك سو متاع ارزشمند قناعت در بازار دل‌ها رونق بگيرد و سپس در قالب يك فرهنگ اجتماعي به عنوان دارويي كه بيماري اسراف را ريشه كن مي‌كند، به توليد انبوه برسد.
رسول اكرم(ص) فرمود:«قناعت مالي است كه تمام نمي‌شود»
هم‌چنين از آن بزرگوار وارد شده است: «به آنچه خداوند به تو داده است قناعت كن، تا حسابت در روز قيامت آسان گردد.»
نيز امام صادق(ع) فرمود: «در توانمندي به آن كسي بنگر كه از تو پايين‌تر است؛ نه آن كس كه از تو برتر است؛ چرا كه اين‌كار بيشتر تو را به قناعت وا مي‌دارد.»
هم‌چنين از آن حضرت روايت شده است: «كسي كه در معيشت خود ميانه‌روي كند، من ضمانت مي‌كنم كه هرگز تهيدست نگردد.»
در اين ميان نمي‌توان نقش حاكميت را به عنوان قوه و قدرتي كه بار اصلي فرهنگ سازي بر عهدة اوست، ناديده گرفت؛ عملكرد و شيوة زندگي مسؤولان و فرهنگي كه از اين آبشخور ترويج مي‌گردد، در گرايش مردم به اسراف و تبذير و يا برعكس به قناعت و ميانه‌روي در زندگي نقش اساسي دارد و از مهم‌ترين كانال‌هايي كه اين فرهنگ را در جامعه ترويج مي‌دهد، رسانه‌هاي عمومي خصوصاً نقش صداوسيما است.
به‌راستي صدا وسيماي ما مبلغ كدام فرهنگ است؟ قناعت يا ...؟

 تحليل و چكيده

اسراف و تبذير از گناهان كبيره‌اي است كه در حوزة اجتماع به صورت گرايش به تجمل و رفاه‌طلبي جلوه مي‌كند. اسراف به معناي زياده‌روي در مخارج زندگي اعم از خوراك، پوشاك و ساير لوازم زندگي است و براساس سطح زندگي افراد تعيين مي‌شود. چه بسا خريد نوعي لباس براي قشري اسراف و براي قشر ديگري اسراف نباشد. عرف جامعه و سطح اقتصادي عموم مردم شاخصي تعيين‌كننده براي اين مهم است. چه بسا رويّه‌اي خاص در زندگي در يك عصر و دوره معمولي به حساب آيد و در زمان ديگر اسراف قلمداد گردد.
در جامعة ما اگر چه سطح زندگي بسياري از افراد در حدي متوسط دور مي‌زند،‌ اما بيماري اجتماعي اسراف و گرايش به تجملات، بسياري از افراد همين قشر متوسط را در جهنمي خود ساخته مي‌آزارد. براي رهايي از اين ورطه، ترويج فرهنگ قناعت و زندگي برمدارِ اقتصاد و ميانه‌روي چارة كار است.

پي‌نوشت‌ها:

1. گناهان كبيره، ج 2، ص 103.
2. همان، ص 100.
3. بحارالانوار، ج 77، ص 187.

Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image