جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
رويكردي‏نوبه برنامه ريزي بالنده‏
-(1 Body) 
رويكردي‏نوبه برنامه ريزي بالنده‏
Visitor 206
Category: دنياي فن آوري
چكيده:
اين مقاله تلاش مي‏كند نقش ايمان و هدفمندي را در برنامه ريزي آشكار سازد و هشت گام اساسي در برنامه ريزي كارآمد را توضيح دهد . ابعاد ايمان در برنامه ريزي و سپس ملازمت ايمان و عشق در برنامه زندگي از ديگر مطالبي است كه در اين مختصر بررسي مي‏شود .

گامي به سوي موفقيت

صاحب ذوقي گفته است:
«انسان بايد عظمت را بجويد
وگرنه
از جويبار حقيري كه به چاله‏اي مي‏ريزد
مرواريدي صيد نخواهد شد»
2 شرط اساسي موفقيت
عصر امروز، عصر امپراتوري برنامه و اطلاعات به شمار مي‏آيد و همه چيز تجليگاه اراده آدمي است . اگر با عنصر آگاهي و نظم و خدامحوري عمل كنيم و مايه تحول خود و پيرامون خود شويم، بي ترديد به قله‏ها دست‏خواهيم يافت .
شعار جهان امروز چنين است:
«آينده از آن تو است‏به دو شرط: نخست آن كه با برنامه و در برنامه حركت كني؛ و دوم آن كه به برنامه ايمان داشته باشي‏»

هشت گام در برنامه ريزي كارآمد:

امروزه براي برنامه ريزي كارآمد و بهينه هشت گام تعريف مي‏كنند . وقتي مي‏خواهيد به قله كوهي صعود كنيد، شايد نخستين چيزي كه ذهن را به خود مشغول مي‏سازد، كليت قضيه است . كليت قضيه در قالب يك پرسش انديشه‏تان را زير فشار قرار مي‏دهد: آيا اساساً من مي‏توانم از اين قله بالا بروم . اين تلنگر ذهني ميزان ايمان شما به كليت عمل را مشخص مي‏سازد؛
به عبارت ديگر، شما از خود مي‏پرسيد: آيا من ايمان قلبي دارم كه مي‏توانم اين كار را بكنم؟ !
اگر اين ايمان قلبي مسلم و مسجل شد، هشت گام يا مرحله مطرح مي‏گردد .
گام اول: در اين مرحله، علت صعود به طور ذهني تبيين مي‏شود؛ يعني چرا صعود به اين قله؟ به عبارت روشن‏تر، ايمان دارم اين كار شدني است؛ اما چرا اين قله؟ بر اين اساس، شناسايي و تعيين رسالت (Mission) و بينش (Vision) مطرح مي‏شود .
گام دوم: در اين مرحله، مسير حركت از آغاز تا مقصد تعيين مي‏گردد . اين كار اصطلاحاً تعيين هدف دراز مدت خوانده مي‏شود .
تنها داشتن هدف كافي نيست؛ آدمي بايد به ابعاد هدف، مراحل هدف، نحوه حركت‏به سوي هدف بينديشد و سپس حركت را آغازکند . بنابراين، فرايندگرايي‏ونتيجه گرايي هر دو مهم و تعيين كننده‏اند؛ هر چند در طراحي و برنامه‏ريزي فرايندگرايي تأثير بيش‏تر و ارزش بالاتر دارد .
گام سوم: زمان دقيق صعود، در اين مرحله تعيين مي‏شود . اين گام اصطلاحاً نخستين گام اجرايي در مديريت زمان نام دارد .
گام چهارم: در اين گام، مراحل مهم صعود و زمان آن‏ها تعيين مي‏گردد .
وقتي يك فعاليت را به مراحلي تقسيم كنيم، به راحتي مي‏توانيم آن را در ظرف زمان و فعاليت‏هاي كوچك يا خرده فعاليت تعريف كنيم .
گام پنجم: در اين مرحله، جايگاه امروز فرد تبيين مي‏شود و فاصله او با هر مرحله از برنامه صعود به دست مي‏آيد . اين همان نگاه فرايندي مرحله‏اي به كارها است كه نوعي ارزشيابي تكويني و مرحله‏اي است .
گام ششم: مسيري كه انسان از جايگاه امروز تا جايگاه بعدي مي‏رساند، با تمام جزئياتش در اين مرحله ترسيم و طراحي مي‏گردد . (مرحله تهيه برنامه استراتژيك)
گام هفتم: نوع وسيله يا ابزاري را كه فرد بايد در هر مقطع از صعود از آن استفاده كند، در هفتمين مرحله مشخص مي‏شود . اين كار اصطلاحاً ابزارشناسي نام دارد . گاه شناخت دقيق ابزار انسان را صدها قدم به موفقيت نزديك مي‏سازد .
گام هشتم: اينك زمان اجرا است . با يك نگاه به برنامه و وضعيت موجود در هر لحظه، مراحل پيشرفت كار را مديريت كنيد . تا هدف را در آغوش بگيريد .(مراحل كنترل كار) (1)
اجراي اين مراحل در يك برنامه ريزي استراتژيك بسيار مهم است و در موفقيت انسان نقش اساسي دارد .

ايمان در برنامه ريزي:

ايمان در حقيقت نوعي رجوع به خويشتن خويش است . رجوع به خويشتن يعني شناخت‏خويشتن يا تلاش در جهت‏ شناخت ‏خويشتن .
آندره تاركوفسكي، فيلمساز نام‏آور روس، مي‏نويسد:
اگر انسان حتي به درخت‏خشكيده با ايمان آب دهد سبز خواهد شد، زيرا ريشه دارد . (2)
مي‏توان گفت مقصود از مديريت زمان توام با ايمان و اعتقاد، مديريت‏برنامه‏ها در ظرف زمان است نه مديريت‏بر زمان . بنابراين، زمان عاملي است‏با قابليت انعطاف نامحدود براي دسته بندي بهينه فعاليت‏ها؛ همچون قفسه‏هاي كتابخانه كه عاملي است‏براي چينش صحيح كتاب‏ها .
ايمان در زندگي با عشق، شوق، و انتظار درآميخته است . اگر به گذشته بنگريد، مي‏بينيد لحظه‏هاي خطير، لحظه‏هايي هستند كه به راستي زندگي كرده‏ايد و با عشق و محبت‏به سر شده است . (3) بنابراين، براي آزاد ساختن انرژي بي نهايت درون خويش در برنامه ريزي، جز محبت‏سرشار بي ريا و بي انتظار به ذره ذره اين عالم هيچ راهي وجود ندارد . تمام اعمال نادرست ما در حبس اين نيروي عظيم در دايره تنگ خودخواهي‏هاي كور ريشه دارد .
فرانچسكوي قديس مي‏نويسد:
ديدن با چشمان بسته، ايمان با قلبي خاموش، اين است معجزه دائمي . (4)

همراهي ايمان و عشق در برنامه زندگي

ايمان و عشق در برنامه ريزي زندگي ملازم حركت مي‏كنند . عشق، هر دو كيفيت تاريكي و روشنايي را در خود دارد و تركيبي است از شب و روز و مرگ و زندگي . انسان بايد از بخش تاريك شروع كند . شروع هميشه از تاريكي است، درست مثل بذري كه زندگي خود را از تاريكي درون خاك شروع مي‏كند . تمام شروع‏ها در تاريكي است؛ زيرا تاريكي از مهمترين عوامل آغاز هر حركت است . البته حركت در تاريكي با نور ايمان معنا مي‏شود و متبلور مي‏گردد .
تاريكي داراي عمق خاصي است و قدرت فراواني براي تغذيه شما دارد . روز هميشه شما را خسته مي‏كند، ولي شب هنگام دوباره نيرو مي‏گيريد و زنده مي‏شود . بنابراين، حركت‏خود را از تاريكي و ابهام ولي با ايمان شروع كنيد و بدانيد روشنايي سحر در پيش خواهد بود . اگر از تاريك هراسان باشيد و فرار كنيد هرگز روشنايي روز را در نمي‏يابيد . اگر انسان بخواهد بدون تجربه تاريكي شب از آن گذر كند، هرگز قادر به تجربه روز نخواهد بود .
انسان بايد با نور ايمان به درون تاريكي روح نفوذ كند تا از آن بگذرد و به روشنايي سحرگاهان برسد . ابتدا مرگ را مي‏چشيد و سپس زندگي را تجربه خواهيد كرد . در ترتيب عادي كارها ابتدا تولد است و سپس زندگي ولي در دنياي باطني و سفر دروني مساله كاملاً فرق دارد . ابتدا از خود گذشتن را تجربه مي‏كنيد و سپس زندگي مي‏چشيد .
ابتدا تاريكي را تجربه مي‏كنيد و سپس روشنايي از درون آن زاده مي‏شود . چنان كه آساني از دل سختي، حيات از دل مرگ، محبت از دل محنت، شادي از دل غم، وصل از دل هجر و نور از دل ظلمت‏برون مي‏تراود .
حافظ شكايت از غم هجران چه مي‏كني
در هجر وصل باشد و در ظلمت است نور
اگر نيك و ظريف به زندگي بزرگان و فرهيختگان بنگريم، از محنت‏ها و غم‏ها و هجران‏ها و حرمان‏ها و سختي‏هاي طاقت فرسا آكنده است . آنها به ياري ايمان به هدف به قله‏هاي رفيع موفقيت دست‏يافتند . صاحبدل متفكري مي‏فرمود: «جوانان امروز بايد همواره بكوشند .» زندگي نامه بسياري از بزرگان و ذوالفنون و انديشه ورزان و عالمان و مخترعان و مكتشفان را مطالعه كنند؛ چرا كه چهار چيز به ما هديه مي‏دهد:
1- الگو گيري
2- برنامه ريزي
3- تعهد به هدف
4- ايمان به مسير و عاقبت راه ها نبايد فراموش كرد كه رشد و تعالي و شخصيت هر فرد ساخته و پرداخته خود او است . دانش برنامه ريزي و ايمان به هدف موتورهاي محرك انسان به سوي تعالي‏اند . انسان واقعي در جبر خطي و قالبها نمي‏گنجد و غير قابل پيش بيني است . او از حصارهاي به ظاهر معقول و زنجيرهاي مرئي و نامرئي آزاد است و به همين سبب، ساختار شكن است نه قانون شكن؛ قالب‏هاي محدود را در هم مي‏شكند و پيش مي‏رود . رمز پيشرفت و خلاقيت‏بشر نيز در همين شالوده شكني به ظاهر غير معقول نهفته است .
«پيشرفت‏ها يكسره به انسان‏هاي فرا ساختار يا ساختار شكن و قالب شكن بر مي‏گردد؛ چون آدمهاي قالبي هميشه در صدر و تطبيق خويش با وضع موجود هستند، حال انسان ساختار شكن و متحول وضع موجود را برخود و نيازهاي خود منطبق مي‏سازد . بنابراين براي وقوع هر گونه تغيير جدي بايد چشم اميدمان به انسان متفاوت و متحول باشد .» (5)

راه خويش گير

هر انساني موجودي يگانه و منحصر به فرد است كه مي‏تواند در مسير خود ساختگي و اجتماع سازي منشأ تحول شود .
بودا مي‏گويد: «اي انسان خود پناه خويشتن باش‏» (6) يعني با ايمان به خويش و توان خويش حركت كن تا مرزهاي سعادت را درنوردي و به دنبال سبو و مشك آب و راه‏هاي رفته و قطب‏هاي مختلف نباش .
آب كم جو تشنگي آور به دست
تا بجوشد آبت از بالا و پست
انسان چگونه‏اي است كه براي تقابل با چراهاي زندگي آفريده شده است و كوركورانه نبايد تابع محض يا منتظر محتضر باشد . حركت، تكاپو، خلاقيت، رشد، تحول و انتقال و مهاجرت و گريز از بندهاي ناگزير همه و همه نشان انسان پيراسته از تقليد كوركورانه است .
روزي عارف بزرگ خواجه عبدالله انصاري همراه يكي از مريدانش از جاده‏اي مي‏گذشت . «مريد» به رسم ادب پشت‏سر خواجه در حركت‏بود كه خواجه به وي گفت: اي پسر! پشت‏سرم راه مرو . مريد پيش خود گفت: خطا كردم؛ شايد خواجه را ميل سخت گفتن و درس گفتن با من باشد . پس به سمت راست‏خواجه شتافت و از اين سوي به راه افتاد لحظه‏اي بعد، خواجه گفت: اي پسر از سمت راست من راه مرو . مريد با خود گفت: خطا كردم؛ سمت راست‏بزرگان جايگاه مريدان ارشد است . پس از سمت چپ خواجه قدم در راه نهاد . لحظه اي بعد خواجه گفت: اي پسر از سمت چپ من راه مرو . مريد بر خود نهيب زد: باز هم خطا كردم؛ من بايد پيشاپيش خواجه بروم تا همه راه را بر او باز كنم و همه مانع تابش اشعه خورشيد بر رخسارش گردم؛ و چنين كرد . اندكي بعد، خواجه او رابه خود خواند و گفت: اي پسر، پيشاپيش من راه مرو .
مريد متحير شد و گفت: نه پشت‏سر شما، نه سمت راست و چپ شما، نه پيشاپيش، پس از كدام سمت‏حركت كنم؟
خواجه فرمود . اي پسر، راه خويش درياب و ازآن سوي برو» .
بنابراين، هر كس بايد، در كنار بهره‏گيري از مربي، به سبك و سيرت خود راه خويش را كشف كند . كشف راه در پرتو ايمان و هدفمندي ممكن مي‏شود . برنامه و حركت رهاورد اين دو عنصر مهم است . انسان در هدفمندي برنامه‏هاي خود را ترسيم مي‏كند و در ايمان باور به خويشتن را تا مرز عمل پيش مي‏راند .
رشد و تحول و فتح قله‏ها، حق شما است . و گذرگاه آن برنامه و باور خويشتن است . اين حق حقيقي شما است . مهم نيست ديگران چه مي‏انديشند؛ زيرا بسياري از افراد ترمز و مانع حركت و تحول به شمار مي‏آيند . حركت كنيد و آرام باشيد . بگذاريد جهان راه خود را طي كند و شما با دو بال ايمان و هدفمندي كه خداوند كريم در وجود تان به وديعه نهاده است، لذت غافلگير كردن خود را كشف كنيد .

پي‏نوشت:

1 . مديريت زمان، سعيد رجحان .
2 . گنگ خواب ديده، هوشنگ گلمكاني .
3 . از دولت عشق، هنري در آموند، ترجمه سعيد رجحان .
4 . يادداشتهاي ممنوعه، برداشتهاي وارونه، عبدالعظيم كريمي، ص‏181 .
5 . عصر سنت‏گريزي، هنري چارلز، ترجمه عباس مخبر، ص‏10تا19 .
6 . يادداشت‏هاي پراكنده، دست نويس، احمد ناصري .

Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image