ورود به دنياي ذهن و خلاقيت، در حقيقت نگاهي به اوجگاه هنرنمايي خداوند، در موجودي به نام انسان است. خداوند حكيم در خلقت انسان، هنرهايي رقم زده است كه گاه توسط پزشكان و گاه توسط كاوشگران روان و هنرمندان، كشف و عرضه و مورد اشاره و تحليل قرار گرفته است .دنياي ذهن از اين مقولههاست؛ قابل روءيت نيست؛ ولي قابل توصيف، تحليل و شناسايي است و دنياي علم و كاروان انديشه بشري، بعد از ايجاد رشتههاي متعدد و متنوع، به آن دست يازيده كه يكي از اين عوالم و دانشهاي جديد، دنياي روانشناسي است. سعي شده است تا در اين مقاله، به اين بحث پرداخته شود.
1
واژههايي مانند معماري، مهندسي، ساختن، برآوردن، بنيان، ساخت، توسعه و رشد، نشان از حركت، بالندگي و تحول مثبت ميباشند و آن گاه كه از طبيعت و جزئيات زميني فراتر برويم، به معماري و مهندسي ذهن و روان ميرسيم.
دكتر طوسي1 ميگويد: «هر انساني معمار ذهن خويش است؛ مصالح موجود است؛ همت و حركت فرد، عامل مهندسي و بارآوري ذهن است».
2
هندسه ذهني افراد با هم متفاوت است؛ بعضي شكلي سهل و ساده دارند و به اين جهت، از آرايههاي قوي و لايههاي متعدد ذهني بيبهرهاند و برخي فيلترها و پيچيدگيهاي زيادي در ذهن دارند. از اين رو، ذهني تحليلگر و قوي دارند. روانشناسان، دوستي و ارتباط با افراد داراي ذهن هندسي، فعال، تحليلگر و البته اميدوار و بالنده را توصيه ميكنند.
3
هويت اجتماعي بسياري از انسانها در ارتباط با ديگران و تأثيرپذيري از ذهنهاي پيراموني شكل ميگيرد. روانشناسي به نام «تاجفل» مينويسد: «وقتي آدمها در گروه قرار ميگيرند، دست به همانندسازي ميزنند و از اين ارتباط، تأثيرات ذهني ميپذيرند و اگر با اذهان پويا و مثبت در ارتباط باشند، صاحب خودانگاره مثبت ميشوند».
4
يكي از راهكارهاي مهمي كه دانشمندان در شناخت افراد داراي ذهن عالي نشان ميدهند، شناخت دو چيز است كه ما نيز براي اين كه اين افراد را بشناسيم، لازم است كه اين دو ويژگي را به خوبي بشناسيم؛ روانشناسان، اين دو ويژگي افراد داراي ذهني عالي را «قدرت تفكر» و «قدرت حل مسئله» ميدانند.2
5
از طرفي نبايد فراموش كنيم كه دو استوانه يا دو ستون اصلي سلامت فكر، بُعد نظر، قدرت تحليل و اساساً مهندسي ذهن را اين دو تشكيل ميدهند كه امروزه به اين دو قدرت و توان، «هوش» گفته ميشود.
6
نكته ديگري كه در مهندسي ذهن مطرح است، اين است كه يك فرد با ذهني ساده يا كمتجربه، در ارتباطات مداوم با ذهنهاي خلاق، اصطلاحاً موتورهاي خاموشش روشن ميشوند.3
7
يك نكته جالب ديگر اين كه ما براي شناخت و فراشناخت خويش، ميتوانيم دست به بررسي خويش بزنيم و رابطهاي را كشف كنيم كه نشان ميدهد هوش يا قواي ذهني، در چه وضعيت كيفي در ما وجود دارد. در برخي مطالعات، به رابطه بين هوش و سرعت پردازش اطلاعات نيز اشاره شده است. محور اصلي اين مطالعات نيز زمان واكنش بوده است. «ورنون» در سال 2000م. بر اساس اين مطالعات، نتيجه ميگيرد كه سرعت پردازش اطلاعات، يكي از جنبههاي مهم هوش است.
8
نبايد فراموش كنيم كه هوش يك توانايي عمومي است كه خود به چند توانايي تقسيم ميشوند. بر اين اساس، نبايد در قضاوت خود نسبت به خويشتن يا ديگران دچار اشتباه شويم. برخي جنبهها در برخي افراد متفاوتتر، قويتر يا ضعيفترند.
9
نظريه هوش هشتگانه گاردنر
فرض كنيد يك نفر مهارتهاي موسيقيايي بالايي دارد؛ ولي در رياضي يا زبان انگليسي عملكرد خوبي ندارد؛ لودويك فون بتهوون، آهنگساز مشهور، چنين آدمي بود. آيا بتهوون از لحاظ قواي ذهني و هوش، آدمي كمهوش يا داراي ذهني سطحي بوده است؟ هرگز! بلكه وي در برخي موارد، با هوشتر و در برخي موارد، كم استعدادتر يا شايد بياستعداد باشد؛ ولي علاقه، حضور كمرنگي داشته باشد.
10
اين نكته مهمي است كه گاهي فرد در موارد متعدد و مختلفي، داراي استعدادهاي نهفته، دستنخورده، زنده، ولي ثابت و غيرمتحول و به طور كلي استعدادهاي ايستا و متوقف باشد و ظهور نيافتن آنها، دليل عدم آنها يا خلاء آنها نيست؛ بلكه ناشي از عدم توجه به آنها يا به حركت در نياوردن آنهاست.
به راستي چرا برخي استعدادهاي نهفته ما به حركت درنميآيند؟
11
شايد يكي از دلايل مهم توقف استعدادهاي نهفته، تعدد مشغلهها يا توجه بيش از حد به برخي جنبهها و پر كردن اوقات و داشتن علايق و مشغوليتها در ظرف زمان است؛ چون زمان، فرصت محدودي است كه در فعاليتهاي مختلف توزيع و تقسيم ميشود.
12
يكي از دلايل ديگر، عدم وجود يك محرك يا عامل رغبتساز ذهني، محيطي، دروني، اجتماعي، فرهنگي، ارتقايي و تشويقگر يا حتي كاشف اين حالت يا استعداد در وجود ماست.
13
آدمهاي خوششانس، از جهت قواي ذهني و تكنولوژي فكر يا بارآوري هوش و استعدادهاي خويش، سه دستهاند؛
1. آدمهاي خود كاشف: آدمهايي كه لذت كشف خود را از طريق تأمل در خويش، مطالعه خويش و يادداشت عادتها و روحيات خويش بررسي ميكنند و حتي با مطالعات منابع ارزشمند، به ارجمنديهاي خود پي ميبرند و متوجه ميشوند كه يادگيريشان سريع است؛ قدرت تحليل دارند؛ خوب مسائل را ميفهمند و سرعت استدلال دارند يا برعكس.
14
2. آدمهاي كشف شونده: اين نوع آدمها شايد داراي استعدادها و توانمنديهاي زيادي هم باشند؛ اما خود متوجه نميشوند يا اين كه خود را مانند بسياري از افراد ديگر (عادي) تلقي ميكنند؛ اما در يك شرايط خاص يا كنترل شده، توسط ديگران كشف ميشوند. اغلب استعدادهاي هنري، دانشگاهي، علمي، تخصصي، جسمي، مهارتي، ذهني، خلاقيتها و سينمايي، اين گونه كشف ميشوند.
15
3. كشف محيطي: افرادي كه برخي محيطها آنها را كشف ميكنند؛ يعني اين كه برخي محيطها آبستن شرايطي است كه اگر فرد در آن محيط قرار گيرد، هم براي خودش و هم در نزد ديگران شناخته ميشود.
تفاوت كشف محيطي با دو كشف قبلي اين است كه در دو مورد قبل، فرد شناخت شخصي (خودشناسي) مستقل انجام ميدهد و در ديگري، فرد توسط فرد پيراموني شناخته ميشود؛ اما در كشف محيطي، با شرايط يا فرصتهايي كه در اختيار فرد گذاشته ميشود، علاوه بر ديگران، خود او متوجه اين ظهور، خلاقيت يا قدرت ذهني و هوشي و استعداد خود ميشود.
16
گر چه نبايد فراموش كنيم كه پيرامون ما و در خود ما استعدادهاي بستهبندي شده و راكد فراواني بايگاني است و كسي يا حتي خود ما اين كمد حجيم و سنگين تواناييها را به علل مختلف باز و به آن توجه نكرده و چه بسا آنها را نابود كرده است.
فرصت تأمل در خويش،
قرار گرفتن در فرصتهاي محيطي
و اجازه به افراد فرهيخته، جهت نقد و بررسي ما، يا نصايح صادقانه،
سه راهكار مهم ظهور استعدادها و قواي ذهني و فكري و تواناييهاست.
ادامه دارد..پينوشت
1. محمد علي طوسي، سياستگذاري در نظامهاي آموزشي، دوره دكترا، علوم و تحقيقات، تهران 1379، ص 18.
2. Santrock, John w. Context Psychology,7th ed ,c 2003
3. نادرقلي قورچيان، برنامهريزي پيشرفته، دوره دكترا، علوم و تحقيقات، تهران 1378، ص 12.