شنيده بودم كه در يكي از ورزشهاي رزمي داراي عنوان و افتخارات است و چند بار در مسابقات استاني و فرا استاني شركت كرده است . وقتي كه در چهار سال پيش براي اولين بار او را ديدم، با همين ذهنيت در چهره اش خيره شدم . در صورتش نشاط و شادابي محسوسي موج ميزد و لبخندي مغرورانه لبانش را قلقلك ميداد . چهارسال فرصتخوبي بود تا سرنوشت زندگياش در مسير ديگر طي شود . چندي پيش دورهي درسش تمام شده و آمده بود، تا براي رفتن به زادگاهش از من خداحافظي كند . در اتاق را باز كرد . با شرمندگي و چهره اي كه پايين را مي پاييد! به صورتش ميخكوب شدم، و از او پهناي صورتش را كبودي ملايمي پوشانده و پاسخ چشمانش را باد ملايم پاييزي به زردي نشانده بود و دريغ از آن قامت رعنا كه نه من، بلكه بسياري از همسن و سالهايش را به حسرت و غبطه ميهماني ميكرد . لبخندي ساختگي صورت سعيد را معناي عاريتي داده بود . چند دقيقه كه با او بودم، من نيز خودم را با يك تبسم مصنوعي اداره كردم . ملاقات كوتاه بود . وقتي دستش را به علامتخداحافظي در دستانم فشردم، لرزش خفيف و اجباري دستانش را حس كردم . سعيد رفتبه سوي سرنوشتي مبهم و نا معلوم; و من نيز در اين انديشه كه ديو اعتياد در كمين صدها سعيد نشسته است . سعيد برادر من نبود، اما سرنوشت او ميتواند ميان سعيد و برادرم، ميان سعيد و فرزندم مشترك باشد . از اين پس اعتياد است كه سعيد را اداره ميكند . سعيد، برگ خزان زدهاي است در چنگال اعتياد، تا باد پاييزي او را در كدام باتلاق ناشناخته مدفون سازد .
اگر در گذشته درصدي اندك از افراد جامعه را معتادان تشكيل ميدادند، در حال حاضر اين درصد فزوني يافته و دامنهي آن، قشر جوان جامعه را نيز نشانه گرفته است . تنوع مواد اعتيادآور، سهولت دستيابي به آن ها، گسترش عواملي كه افراد - خصوصا قشر جوان جامعه - را به اعتياد دعوت ميكند، عدم كارآيي و يا كم اثر بودن راه حل هايي كه به عنوان پيشگيري از اعتياد و يا مبارزه با آن پيموده ميشود، و ... اعتياد را به عنوان دشمني خطرناك براي نسل حاضر و آينده نشان مي دهد .
اين زنگ خطر بيشتر صدا ميكند، زماني كه آمارها نشان ميدهند، حدود 600 هزار نفر از دانش آموزان كشور در معرض ابتلا به دخانيات هستند و نزديك به 12 درصد جمعيت 15 تا 69 سال كشور سيگارياند و 7 درصد از اين تعداد را افراد زير 40 سال تشكيل مي دهند (1) همين تكه از آمار، گوياي گسترش مصرف دخانيات در گروه سني زير 40 سال است و در حقيقت نشان ميدهد كه ظرف دو دههي گذشته، چه تعداد از افراد به مصرف دخانيات روي آورده اند; اگر افراد زير 20 سال را گرفتار دخانيات ندانيم .
آمار ديگري كه رئيس سازمان ملي جوانان ارائه كرده است، نشان مي دهد كه 30% از جمعيت دو ميليون معتاد ايراني را جوانان تشكيل ميدهند . (1)
زنگ خطر به صدا در آمده است:
سازمان بهداشت جهاني سيگار را قاتل انسان معرفي كرده است . سالانه حدود پنج ميليون نفر بر اثر استعمال دخانيات جان خود را از دست مي دهند . آمار برخي از كشورها نشان ميدهد كه چه اندازه دامنهي استعمال دخانيات گسترش يافته است . مثلا در امريكا حدود 28% از مردم به سيگار معتادند . اين آمار در برزيل رقم 15% و در ژاپن 30% را نشان ميدهد .
آماري كه وزارت صنايع اعلام كرده است، گوياي مصرف سالانه 33 تا 34 ميليارد نخ سيگار در كشور ماست و مركز پژوهش هاي مجلس شوراي اسلامي، مصرف سالانهي سيگار را در كشور، پنجاه ميليارد نخ اعلام كرده است . جالب توجه و يا بهتر بگوييم مسئلهي خطرناك در اين خصوص، آن كه تنها 25% از اين مقدار را شركت دخانيات توليد مي كند و بازار 75% بقيه در دست قاچاقچيان حرفه اي است . (3)
چه عامل يا عواملي در بروز اعتياد موثرند و آن را تشديد و تسهيل مي كنند؟ چگونه ميتوان از بروز اين عوامل پيشگيري كرد؟ اين دو سوال عمده فراروي كساني است كه در كشورهاي گوناگون در زمينهي پيشگيري از اعتياد و مبارزه با آن دست اندر كارند .
در اين شماره و شماره هاي آينده با اختصار در اين زمينه نكاتي تقديم ميشود:
كشف هويت
اگر در اولويتبندي عواملي كه فرد را به دامن اعتياد مي كشانند، نظر واحدي نتوان ارائه كرد، به طوري كه بعضي عوامل محيطي را به عوامل فردي و بعضا عوامل خانوادگي را در اين امر اولويت مي دهند، اما به نظر ميرسد، هرگاه آغاز كشش فرد را به اعتياد در نوجواني و جواني ببينيم، آن وقتبايستي مهم ترين عامل را اقتضاي اين سن و سال دانست .
به عبارت ديگر:
هرگاه به اين نتيجه برسيم كه نخستين رگه هاي گرايش فرد به اعتياد از سنين نوجواني و جواني بوده است، آن گاه بايد مهم ترين عامل كشاندن فرد را به اعتياد، در اين مقطع جست و جو كنيم .
به دنبال كشف هويت و اين كه من كيستم، هدف از آفرينش من چه بوده، چه بايدبكنم و چه مسيري را طي خواهم كرد; از مهم ترين سوالاتي كه فراروي مقطع نوجواني و جواني است . البته مسالهي اثبات شخصيت، نوعي احساس استقلال و حالاتي از اين دست، در مقطع پايين تر از نوجواني هم بروز مي كند، به طوري كه روان شناسي رشد نشان ميدهد، برخي از اين حالت ها در 7 - 8 سالگي جرقه ميزند، اما شروع پايدار اين حالت ها مربوط به دورهي نوجواني و جواني است; مقطعي كه معمولا از 13 سالگي شروع مي شود و تا 21 سالگي ادامه مي يابد .
بر اساس آنچه گفته شد از مسائل عمدهاي كه نوجوان با آن رو به رو ميشود مسالهي شكل گيري هويت فردي اوست; و اين بدان معناست كه او بايد به سوال هايي نظير «من كيستم "و" به كجا مي روم» پاسخي بدهد . جست و جوي هويتشخص، متضمن اين است كه شخص تشخيص دهد كه براي او چه چيزهايي مهم و چه كارهايي ارزشمند است و نيز متضمن تنظيم معيارهايي است كه وي بر اساس آنها بتواند رفتار خود و ديگران را هدايت و ارزيابي كند . علاوه بر اينها اين جست و جو تكوين احساس خود شكوفايي و شايستگي را نيز در بر مي گيرد ...
مرحوم"دكتر سيدمهديكينيا" دوران بلوغ را برزخ كودكي و جواني بر ميشمارد و در اين خصوص مينويسد: (4)
... نوجواني از خود پرستي دوران كودكي، به دگر دوستي دوران مردانگي رو مي آورد و در عين حال ممكن است هنوز از نيتخارج نشده باشد، به شدت خود دوستي نشان دهد . دوران بلوغ، دوران عجيب حيات آدمي است . گاه مانند اطفال به جست و خيز و بازي ميپردازد و گاهي احساس اتكايي شديد نشان ميدهد و زماني خود را عاقل و فرزانه ميپندارد و احساس ايمني ميكند ... قيود و محدوديت هاي مختلف در نظر او زشت و بيمعنا و ظالمانه است . همهي اين ها را ساختگي ، غير طبيعي، تحميلي، جابرانه و آميخته به ريا ميداند . مشكلات گوناگون اجتماعي و موانع مختلف او را نوميد ميسازد . به همين جهت نو بالغ بيش تر به دنياي تخيل و رويا پناه ميبرد و در اين دنياي تخيل است كه ماجرا ها ميآفريند . در حالي كه كودك در زمان حال زندگي ميكند، برنا در دوران خود پديدهي زمان را به سوي گذشته و آينده معطوف مي دارد ... . انسان در دوران بلوغ احساس ميكند كه هوس هايش زياد، ولي كوشش هاي او نارساست .
در نتيجه احساس مبهمي از ناتواني و اندوه دارد و ميبيند بين آرزوهايش و نيروي وصول به آن، فاصلهي بزرگي موجود است ... . (5)
بر اساس آنچه كه گفته شد، از مهم ترين، بلكه مهم ترين مشخصهي دورهي نوجواني و جواني راهبردن به هويت فردي است . همين احساس او را با سوالات گوناگون مواجه مي كند و همين سوالات شاكله و اسكلت هويت او را تشكيل مي دهند . البته بايد دانست كه اين احساس هويتبر اساس همانند سازيهاي دوران كودكي فرد است . به عبارت ديگر اين احساس هويت و پيگيري آن در نوجوان بر اساس تعاليم و ويژگيهايي است كه از كودكي با آن ها دمخور بوده و طبيعي است كه والدين در اين زمينه داراي مهم ترين نقش اند; و عوامل ديگر نظير رسانه هاي جمعي و گروه هاي همسن وسال نقش ثانوي را دارند; و هرگاه ميان نقش والدين با عوامل ديگر تعارضي مشاهده شود، نوجوان دچار حالتي ميشود كه روان شناسان آن را"سردرگمي نقش" مينامند . اعتقاد به اين يافته هاي مسلم روان شناسي ، بروز نوجوان و جوان نتوانسته است، در برابر آنچه آن را تلاش براي كشف هويت ميناميم، موفق گردد; و درحقيقت نتوانسته است پاسخي مناسب برا ي سوالات اين مقطع كه همگي در چارچوب كشف و احساس هويتشكل مي گيرند، پيدا كند، در نتيجه ماييم و دو دسته از نوجوانان و جوانان:
الف: نوجوانان و جواناني كه توانستهاند در آشفته بازار كشف هويت، خويشتن را با پيدا كردن پاسخ هاي لازم به سوالات خاص اين دوره باز شناسد و اين مقطع را با موفقيتسپري نمايند . بدون شك والدين، معلمان، رسانه هاي جمعي و توده هاي همسن وسال و رفيقان و دوستان در اين ميان نقش هدايتگري عمده اي دارند . تلاش نوجوان و جوان براي دستيابي به سوالات پيش آمده نقش اندكي دارد، زيرا نوجوان و جوان هنوز در رتبه اي نيست كه بتواند مستقلا به سوالات خود پاسخ قانع كننده بدهد .
ب: گروهي ديگر كه نتوانستهاند پاسخي مكفي و قانع كننده براي سوالات مربوط يه هويتخود پيدا كنند و در نتيجه هويتي انحرافي بر ميگزينند، هويتي مغاير با ارزش هاي جامعه اي كه در آن زندگي ميكنند . (6)
افتادن در دام اعتياد، در مقطع نوجواني و جواني، پيوندي حساس و مسلم با سوالات اين دوره و در حقيقتبا سوالات مربوط به كشف هويت دارد . هرگاه نوجوان و جوان نتواند خود را در برابر اين سوالات قانع و اجبار كند، ترجيح ميدهد، با فراموش كردن قضيه و خود را به فراموشيزدن و در واقع نوعي صورت مساله را پاك كردن ازچنگال اين بحران هويت فرار كند; و كدام راه بيش از پناه بردن به اعتياد در دسترس اوست؟
بنابراين به نظر ميرسد از مهم ترين عوامل و شايد عامل اولي در گرايش به اعتياد و افتادن در تاروپود اين بلاي خانمانسوز، نيافتن پاسخ به سوالاتي است كه براي نوجوان و جوان در بارهي كيستي و چيستي خود و در يك اصطلاح «احساس هويت» پيش مي آيد .
پينوشتها:
1 . روزنامه كيهان، 19/1/82 .
2 . همان، 20/1/82 .
3 . روزنامه جام جم، 11/3/82 .
4 . زمينهي روانشناسي ريتال اتكينسون و ... مترجم دكتر برهاني و ... ، ص 174 .
5 . جرمشناسي، ج 1، ص 331 .
6 . زمينه روانشناسي، ج 2، ص 250 .