جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
اعتياد، علل، پيشگيري
-(3 Body) 
اعتياد، علل، پيشگيري
Visitor 685
Category: دنياي فن آوري
با ورود به دوره‏ي جواني و مرز جواني اولين سؤالات مبتني براحساس هويت، در ذهن فرد جرقه مي‏زند: من كيستم؟ چرا آفريده شدم؟ چه بايد بكنم؟ و سؤال‏هايي از اين دست . هرگاه نوجوان و جوان بتواند پاسخ‏هايي قانع كننده براي اين سؤالات پيدا كند، زندگي‏اش را هم‏سو با ارزش‏هاي حاكم برجامعه، جهت مي‏دهد; و الا به اصطلاح روان شناسان، دچار بحران هويت‏خواهد شد و براي گريز از اين سؤالات و رهايي از خاطره‏هاي دغدغه‏بار به ستون‏هايي تكيه مي‏كند كه هرگز نمي‏توانند براي او تكيه‏گاه مناسبي باشند . فراموشي ناشي از اعتياد، از جمله پناهگاه‏هاي متزلزل و غيرقابل اعتمادي است كه برخي از جوانان براي فرار از اين بحران هويت‏برمي گزينند و در نتيجه در دامي فرو مي‏غلتند كه رهايي از آن برايشان امكان‏پذير نيست .
براساس آن‏چه گفته شد، اولين عامل در گرايش افراد را به اعتياد، بايستي اين اقتضاي نوجواني و جواني يعني «احساس هويت و كشف آن‏» دانست .
اين مطلب را مقاله‏ي قبل در خدمت‏شما بوديم .

خانواده:

عامل ديگري كه در گرايش فرد به اعتياد و در نتيجه سقوط در اين دره‏ي وحشتناك، نقش عمده دارد، چارديواري خانواده‏ي اوست . به تعبير يكي از دانشمندان خارجي، بندرت مي‏توان دايره‏ي تربيت طفل را به خارج از خانواده تسري داد و به تعبير «گزل‏» روان‏شناس آمريكايي، شالوده‏ي شخصيت فرد در پنج‏سال اول زندگي شكل گرفته است و از اين تعبير، اساسي‏تر و عميق‏تر روايتي است از رسول خدا ( صلي الله عليه و آله) كه فرمودند:
«انسان بدبخت در شكم مادر خود اين گونه است و انسان سعادتمند هم در شكم مادر، سعادتمند است‏» . اين روايت گوياي آن است كه زمينه‏ي تربيتي طفل، قبل از اين كه با ورود به دنيا فراهم شود، از سوي عواملي رقم زده مي‏شود كه مثل قبل از تولد در اين خصوص نقش دارند، اين امور كه مي‏توان آن‏ها را عوامل تربيتي قبل از تولد نام نهاد، فصلي را در كتاب‏هاي تربيتي و كتاب‏هايي كه به مسائل خانواده و تعليم و تربيت پرداخته‏اند، به خود اختصاص داده است .
در خانواده، پايه‏هاي سعادت يا بدبختي و تيره‏روزي طفل، رقم زده مي‏شود و گرايش طفل، به انجام دادن كارهاي نيكو و يا گرايش به ناهنجاري‏هاي اجتماعي و اخلاقي، معلول عواملي است كه ريشه در مزرعه‏ي خانواده دارد، و از آن‏جا كه دو عنصر تعيين كننده در چارديواري خانواده، پدر و مادر هستند، گاه از خانواده به والدين تعبير مي‏شود .
يافته‏هاي روان شناسان گوياي اين نكته است كه در مقاطع مختلفي از زندگي، نوعي گرايش به معيارهاي بزرگ‏سالان در طفل بروز مي‏كند، اما قبل از آن بايستي از ويژگي همانندسازي كه در كودكي اجتناب‏ناپذير است‏ياد كرد . «همانند سازي‏» را مي‏توان نوعي تقليد از حركات بزرگ‏ترها دانست . همانندسازي، جزئي جدانشدني از ويژگي كودكان است، لذا نقش والدين در جهت دهي شخصيت و گرايش‏هاي كودكان اولين رتبه را در تكوين شخصيت آن‏ها به‏خود اختصاص مي‏دهد . البته در اين كه كدام يك از پدر و مادر، در اين فرايند همانندسازي نقش بيش‏تري دارد، طي نظر سنجي از دانشجويان يك دانشگاه مشخص شده است كه از لحاظ اخلاق و علايق شخصيت‏يك چهارم پسرها شبيه مادر خود هستند و يك چهارم از دخترها در اين موارد شبيه پدر خود عمل مي‏كنند . (1) در فرايند همانندسازي نقش ساير اعضاي خانواده، مانند برادر و خواهر نيز بي‏تاثير نيست .
هرگاه طفل در خانواده و با كساني زندگي كند كه ارزش‏هاي اجتماعي و اخلاقي آن‏ها با ارزش‏ها و هنجارهاي عرفي و رايج هم‏سو نباشد، گرايش طفل در بزرگ‏سالي به ناهنجاري‏هاي اخلاقي و اجتماعي امري محتمل است و برعكس، هرگاه درخانواده و با افرادي زندگي كند كه ارزش‏ها و هنجارهاي اجتماعي و اخلاقي را مراعات مي‏كنند، سعادت طفل تاحدودي زيادي تضمين مي‏گردد .
عدم توجه به طفل، بي‏توجهي به اقتضائات سني او، درنظر نگرفتن كرامت و بزرگ‏منشي طفل، از مهم‏ترين عوامل زمينه ساز گرايش به ناهنجاري‏هاي اجتماعي و به صورت مصداق، گرايش به اعتياد است .
بر طبق يك از يافته‏ها، مصرف دارو در بين جواناني بيش‏تر است كه به خانواده‏هاي ناخرسند تعلق دارند كه در آن‏ها والدين علاقه‏اي به فرزندان خود ندارند، و به تنبيه بدني شديدي متوسل مي‏شوند، تا در بين جواناني كه در محيطهاي خانوادگي شادتري بزرگ شده‏اند . ارزش‏هاي والدين نيز نقش مهمي در استفاده از دارو دارند . جواناني كه در خانواده‏هاي محافظه كاري بزرگ شده‏اند كه در آن‏ها برارزش‏هاي اجتماعي و ديني سنتي و اهميت هدف‏هاي دراز مدت تاكيد مي‏گردد، كم‏تر به مصرف دارو گرايش نشان مي‏دهند، تا جواناني از خانواده‏هايي كه در آن‏ها عدم دخالت در كار همديگر تشويق مي‏شود . شايد قوي‏ترين تاثير والدين اين باشد كه الگويي براي مصرف دارو فراهم مي‏كنند . در خانواده‏هاي كه در آن آزادانه الكل، آرام بخش‏ها و ساير داروهاي قانوني استفاده مي‏شود، ممكن است كودكان نيز در انتخاب داروها آزادي عمل نشان دهند ...» (2)
برمبناي آن‏چه گفته شد، خانواده مهم‏ترين تاثير را در گرايش محفل به هنجارها و ناهنجاري‏هاي اجتماعي دارد; و به تعبير ويل دورانت: «كودك سركش است و پاي‏بند هيچ قانوني و قراردادي نيست و هرچه ممنوع است، مورد توجه و ميل طبيعي اوست . نخستين وحدت اجتماعي كه اين موجود خودخواه بدان علاقه پيدا مي‏كند، خانواده است ...» (3)
خانواده و والديني كه با عطوفت و مهرباني با فرزندان خود روبه رو مي‏شوند، بذر يك زندگي طبيعي را در دل فرزندان خود مي‏كارند . چنين فرزنداني هرگز مجبور نمي‏شوند، براي چشيدن يك جرعه محبت، چشم به دست ودهان هركس و ناكس بدوزند و برعكس، فرزنداني كه جاي خالي يك لحظه عطوفت را در زندگي خود احساس مي‏كنند و تشنه‏ي يك جام محبتند، به اندك گوش چشمي تغيير مسير مي‏دهند و چه بسا گم شده‏ي خود را به سفره‏اي ببينند كه محتويات آن را بلاي ويرانگر اعتياد تشكيل مي‏دهد .
منابع ديني ما مشحون از رواياتي است كه محبت‏به فرزندان را توصيه كرده‏اند كه در شماره‏هاي آينده ان‏شاءالله مصاديقي خواهدآمد .

پاشيدگي خانواده

از ديگر عواملي است كه در گرايش فرد به ناهنجاري‏هاي اجتماعي و از جمله اعتياد، مؤثر است .
پژوهش‏ها نشان مي‏دهد كه بين سي تا شصت درصد از بزهكاران به خانواده‏هايي تعلق دارند كه از هم پاشيده شده‏اند، و به اين ترتيب مي‏توان گفت كه به طور متوسط چهل درصد از بزهكاري، ثمره‏ي تلخ ازهم‏پاشيدگي خانواده‏هاست . (4)
از هم پاشيدگي خانواده‏ها، گرفتارشدن طفل به رفتار ظالمانه‏ي پدر و مادري كه مجددا تشكيل زندگي داده‏اند و روند اوليه‏ي زندگي‏شان از دست رفته، موجب خلا عاطفي شديد طفل مي‏گردد . دقت اين اطفال در امور مختلف زندگي كاهش مي‏يابد، اعتماد به نفس آن‏ها تقليل مي‏يابد، احساس پوچي مي‏كنند و لاابالي خواهند شد و چون دچار عقده‏ي حقارت مي‏شوند، افرادي ناپايدار خواهند بود .
بر اساس آن‏چه گفته شد، خانواده و والدين در ارائه‏ي الگويي به فرزندان و اتخاذ زندگي‏اي مبتني بر هنجارها يا ناهنجاري‏هاي اجتماعي، نقش اول و اساسي را دارند و عمل‏كرد آن‏ها به طور قهري در سعادت يا بدبختي فرزند مؤثر است . والديني كه برخوردهاي محبت‏آميز و طبيعي بافرزندان داشته باشند، او را شيفته‏ي لبخند ديگران نساخته و خلا عاطفي او را پر مي‏كنند . چنين فرزنداني سفره‏ي دل نزد هركس نمي‏گشايند و به دام ناهنجاري‏هاي اجتماعي و از جمله اعتياد نمي‏افتند و والديني كه سرانجام زندگي آن‏ها به جاده‏ي طلاق و از هم پاشيدگي ختم مي‏شود، سنگ بناي انحراف فرزندان خود را با دست‏خود به كار زده‏اند .

گروه‏هاي هم‏سن و سال

از جمله زمينه سازان سعادت و يا بدبختي افراد به شمار مي‏روند .
فرايند رشد انسان گوياي آن است كه رشد اجتماعي از هشت‏سالگي آغاز مي‏گردد و تمايل به مقبوليت و پذيرش اجتماعي در شخص جوانه مي‏زند، هرگاه طفل درگروهي قرار بگيرد كه هنجارهاي اجتماعي را پذيرفته‏اند، قهرا كشش او به سمت رعايت هنجارهاي اجتماعي است و هرگاه در ميان كساني قرار بگيرد كه ناهنجاري‏هاي اجتماعي وجه مشخص آن‏هاست، براي كسب مقبوليت نزد آن‏ها ناچار است، ناهنجاري‏هاي پذيرفته شده‏ي گروه را مرتكب شود . اعتياد به مواد مخدر را مصداقي اين مفهوم كلي مي‏توان دانست . همچنين يك اصل پذيرفته شده‏ي جامعه‏شناسي گوياي آن است كه اعضاء در گروه‏هاي تبهكار براي كسب مقبوليت‏بيش‏تر ناچارند، ناهنجاري پذيرفته شده را بيش‏تر مرتكب شوند، مثلا اگر نوجوان يا جواني در گروهي قرار بگيرد كه اعتياد وجه مشخص آن‏هاست، چنين نوجوان و جواني بايستي براي پذيرش بيش‏تر و مقبوليت‏بالاتر فراتر از يك معتاد معمولي عمل كند، سرانجام كسي كه خواهان اين مقبوليت‏برتر و بالاتر است، به جاهايي ختم مي‏شود كه به مراتب از سرنوشت‏يك معتاد معمولي دردناك‏تر است . از اين گذشته چه بسا اين افراد هنگامي كه به شكلي سازمان يافته در آينده، نيرويي قوي و فوق العاده در ارتكاب جرائم متعدد بسازند و به مرور زمان، باند تبهكاري خطرناكي به وجود آورند . تاثير دوست و رفيق و گروه هم‏سن و سال اعضاي گروهي كه نوجوان و جوان با آن‏ها ارتباط دارند، در گرايش او به ناهنجاري‏هاي اجتماعي و از جمله اعتياد و برعكس در كشاندن او به رعايت هنجارهاي جامعه، اجتناب‏ناپذير است .

فراواني و در دسترس بودن مواد مخدر

فراواني و در دسترس بودن انواع مواد مخدر و توزيع سازمان يافته‏ي آن، از ديگر عواملي است كه افراد را به استعمال اين مواد تشويق و ترغيب مي‏كند، و هم‏جواري كشور ما با افغانستان، به عنوان بزرگ‏ترين توليد كننده‏ي مواد مخدر در جهان، اين فراواني و در دسترس بودن را تسهيل مي‏كند . از طرف ديگر تنوع اين مواد، نوع كشش مضاعف براي كساني كه ايجاد مي‏كند كه در پي ارضاي تنوع‏طلبي ذاتي خودشان هستند .
تا كنون حدود هشت صدو پانزده نوع، مواد مخدر شناخته شده كه در شكل و قالب‏هاي مختلفي عرضه مي‏شود، مضافا اين كه مصرف آن‏ها از چنان تنوع و اشكالي صورت مي‏گيرد كه كنجكاوي افراد را برمي انگيزد، و چه بسيار از اين مواد كه شخص هرگز باور نمي‏كند، به آن معتاد شده است، اما در ظرف مدت زماني حدودا يك سال، به اوضاع وخيم و اعتياد خود پي مي‏برد .

براساس آن‏چه به آن اشاره شد:

پس از احساس هويت و ضرورت كشف اين هويت، خانواده را مي‏توان عامل مهمي در كشش فرد به اعتياد عنوان نمود (بلكه اين عامل را مي‏توان اصلي‏ترين و اولين عامل برشمرد) . قرار گرفتن در گروه‏هاي هم‏سن و سالي كه ناهنجاري‏هاي اجتماعي و از جمله اعتياد در آن‏ها رواج دارد، از ديگر عوامل كشش به اعتياد است . از ديگر عوامل بروز و تشديد و ترويج اعتياد را، مي‏توان وفور و تنوع مواد مخدر دانست . آن‏چه گفته شد، برخي از مهم‏ترين علل گرايش به اعتياد است . عوامل گوناگون ديگري نيز هستند كه شايد بتوان آن‏ها را در دايره‏ي عواملي كه بيان شد، قرار داد .

پي‏نوشت‏ها:

1 . زمينه روانشاسي، ج 1، ص 167 .
2 . همان، ج 2، ص 250 .
3 . جرم‏شناسي، ج 3، ص 601 .
4 . همان، ص 730 .

Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image