جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
اعتياد، علل، پيش‏گيري
-(2 Body) 
اعتياد، علل، پيش‏گيري
Visitor 210
Category: دنياي فن آوري
آموزش همگاني مبني بر پيش‏گيري از اعتياد از مهم‏ترين راه‏هاي پيش‏گيري از سقوط در دام اين بلاي خانمان‏برانداز است . اين مطلب در شماره‏ي گذشته مطرح شد . در اين نوشتار به اين مطلب اشاره مي‏شود كه اكرام فرزندان، محبت‏به آن‏ها كه نتيجه‏ي آن ايجاد رابطه‏اي صميمي و گرم ميان والدين و فرزندان مي‏باشد، از ديگر راه‏هاي اساسي پيش‏گيري از اعتياد به حساب مي‏آيد . رابطه‏ي منطقي كه در اين خصوص وجود دارد، پيچيده نيست; زيرا هرگاه ثابت‏شود كه بي‏توجهي به فرزندان و عدم ايجاد رابطه‏اي عاطفي ميان والدين و فرزندان و يا بروز طلاق در زندگي، عامل مهم گرايش به ناهنجاري‏هاي اجتماعي و از جمله اعتياد است; آن گاه به اين اصل مسلم پي خواهيم برد كه اگر حرمت فرزندان از سوي والدين حفظ شود و رابطه‏ي ميان آن‏ها از خميرمايه و رنگ و لعاب عطوفت و مهرباني و احترام معنا يابد، سقوط فرزندان در دام اعتياد، احتمالي نزديك به صفر پيدا خواهد كرد .
در اين خصوص، رواياتي كه در متون ديني وجود دارند و سيره‏ي ائمه‏ي اطهار ( عليهم السلام) گويا و كافي به نظر مي‏رسند .
امام صادق ( عليه السلام) فرمود: «خداوند، مرد را به خاطر شدت محبت‏به فرزندش مورد رحمت‏خود قرار مي‏دهد»
توجه به اين نكته ضروري است كه داشتن محبت‏يك بعد قضيه است . و اظهار محبت‏بعد گسترده‏تر و مهم‏تري است .
به همين اساس، توصيه‏ي اسلام آن است كه اين محبت اظهار شود تا در خاطر طفل باقي بماند . بوسيدن اطفال و رعايت تساوي در بين آن‏ها از توصيه‏هاي ديگري است كه در اين زمينه وجود دارد:
رسول خدا ( صلي الله عليه و آله) فرمودند: «فرزندان خود را ببوسيد، زيرا هر بوسه‏اي مرتبه‏اي در بهشت، و هركدام با فاصله‏ي پانصد سال از يكديگر مي‏باشد; و در اين خصوص جان كلام را در اين روايت از رسول خدا ( صلي الله عليه و آله) مي‏يابيم كه فرمود: «فرزندان خود را اكرام كنيد و آداب آن‏ها را نيكو نماييد كه مورد رحمت و بخشش قرار خواهيدگرفت.»(1)
اكرام از كرامت است و در زبان فارسي نمي‏توان معادلي دقيق براي كرامت پيدا كرد . با قدري مسامحه مي‏توان آن را بزرگواري و عزت نفس (2) معنا كرد . توصيه‏ي بالا از رسول خدا ( صلي الله عليه و آله) بر اين دو اصل مبتني است كه فرزندان خود را بزرگوارو با عزت نفس پرورش دهيد و آداب نيكو و پسنديده به آن‏ها بياموزيد .
با توجه به آن‏چه گفته شد كه بدون شك جرعه‏اي از درياي آموزه‏هاي اسلام در زمينه‏ي تعليم و تربيت و اكرام و احترام فرزند مي‏باشد، اين نكته مسلم مي‏شود كه هرگاه والدين آموزه‏ها و تعاليم اسلام را در خصوص طفل قبل، از تولد و در بدو تولد در سنين اوليه‏ي زندگي طفل رعايت كننده، هرگز فرزندشان احساس خلا عاطفي نخواهد كرد; در نتيجه پا به هر دايره‏اي نخواهد گذاشت، به هر ندايي لبيك نخواهد گفت; هنجارهاي اجتماعي و اخلاقي را از ناهنجاري‏ها باز خواهد شناخت و هرگز براي گريز از مشكلات و كمبودهاي عاطفي و ترميم شخصيت‏شكسته شده‏اش به دامان ناهنجاري‏ها و از جمله اعتياد در نخواهد غلتيد .
دريغ از اين كه نكته‏اي را ناگفته رد شويم و آن اين كه:
هرگاه دنياي غرب در مواجهه و مبارزه با تبهكاري‏ها و از جمله ناهنجاري‏هايي مانند اعتياد خود را موفق نبيند، آن گاه به تعاليم و آموزه‏هاي اسلام روي خواهد آورد و سپس رمز و راز اين همه توصيه‏ي ايمني و اخلاقي را در قبل از تولد و بدو تولد و سنين اوليه‏ي طفل بررسي و تجزيه و تحليل خواهد كرد و آن گاه به اين مطلب دست‏خواهد يافت كه هرگاه والدين اين توصيه‏ها را مراعات كنند، طفل در حصن و حصاري محكم، از ناهنجاري‏ها و از جمله اعتياد مصون خواهد ماند .

گروه‏هاي هم‏سن و سال

گروه‏هاي هم‏سن و سال از جمله عوامل مهم گرايش فرد به ناهنجاري‏ها و از جمله اعتياد مي‏باشد . در اين زمينه انتخاب وست‏براساس معيارهاي الهي و انساني مورد توصيه پيشوايان ديني است . اين كه انسان با چه كساني رفت و آمد كند و از مراوده با چه كساني بپرهيزد، بخشي از روايات اسلامي را به خود اختصاص داده است . انتخاب دوست و هدايت طفل به رفت و آمد با افرادي خاص از جمله وظايفي است كه والدين در خصوص فرزند دارند; زيرا طفل در ابتداي راه زندگي طبعا نمي‏تواند افراد را از يكديگر تمييز كند; چه بسا نتواند خير و صلاح خود را در مراوده‏ي با ديگران مورد ملاحظه قرار بدهد و اصولا با توجه به عدم قاعده‏پذيري طفل و نوجوان و به منظور ارضاي حس كنجكاوي خود ممكن است‏با افرادي رفت و آمد كند كه مصلحت آينده‏ي او خدشه دار گردد . در نتيجه‏ي اين‏ها وظيفه‏ي والدين است كه دوستان فرزندان خود را از صافي‏هاي مخصوص عبور دهند . معيارهاي دوستان نيكو را از افراد ناباب به او باز گويند; تا فرزند در آشفته بازار اجتماع، حيران و سرگردان نمانده و اين هدايت‏گري تا جايي ادامه يابد كه فرزند بتواند خوب از بدو مصلحت را از غير مصلحت و راه را از بيراهه باشناسد و سكان زندگي اجتماعي‏اش را خود به دست‏بگيرد .
سفارشي اميرمؤمنان ( عليه السلام) به فرزندانش گوياي اين نكته است كه والدين بايستي در ابتداي راه نقش هدايت‏گري داشته باشند (اگرچه واضح است كه امام حسن و امام حسين ( عليهم السلام) هرگز خطا نمي‏كنند)
امام علي ( عليه السلام) به فرزندش امام حسن ( عليه السلام) فرمود: «هم‏نشيني با آدم جاهل نحس است» . هم‏چنين به امام حسين ( عليه السلام) فرمود: «و هركس با فرومايگان معاشرت كند، حقير شود»
امام صادق ( عليه السلام) در وصيتي به فرزندش امام كاظم ( عليه السلام) فرمود:
«اگر خواستي به ديدار كسي بروي به زيارت خوبان برو و هيچ‏گاه به ديدار بدكاران مرو ...»
اين كه فرزند با چه كسي رفت و آمد كند و از ارتباط با چه افرادي بپرهيزد، نقش مهمي در گرايش‏هاي عملي او خواهد داشت .
در روايات سفارش شده است كه با افراد صالح و شايسته و اهل فضل و عاقل و با وفا و راست‏گو رفت و آمد كنيم و از مراوده با افراد ستم‏گر، فاسق و خائن و تن پرور و دروغ‏گو و بخيل و چاپلوس و احمق پرهيز نماييم . هركدام از اين‏ها موضوع رواياتي است كه جهت اطلاع بيش‏تر مي‏توان به متون روايي و كتاب‏هاي مربوطه مراجعه نمود .

آموزش‏هاي مذهبي

آموزش‏هاي مذهبي و ترويج تعاليم ديني نقش تعيين كننده‏اي در گرايش افراد به رعايت اصول انساني و پرهيز از ناهنجاري‏هاي اجتماعي دارند . يافته‏هاي روان‏شناسي گوياي آن است كه فرزنداني كه در خانواده‏هاي مذهبي رشد مي‏كنند، كم‏تر به انحرافات شخصيتي و ناهنجاري‏هاي اجتماعي روي مي‏آورند . جالب توجه اين كه دنياي غرب در حال حاضر مطالعات گسترده‏اي را در خصوص نقش مذهب در زندگي افراد شروع كرده و در دانشگاه‏هاي معتبر، اين مهم به عنوان يك پروژه‏ي وسيع تحقيقاتي مطرح شده است .
مبارزه با مذهب به شكلي محسوس از اواخر قرن نوزده و اوايل قرن بيستم شروع شد . اين مبارزه و بي مهري ابتدا از سوي طبقات كارگر فرانسه و پس ساير طبقات رخ نمود .
«گابريل تارد» جامعه‏شناسي فرانسوي در سال هزارو نه صدو ده نوشت:
«سرچشمه‏ي ايمان پيشين خشكيد . نمي‏دانم نسل‏هاي جديد براي تقويت مباني اخلاقي خود به كجا خواهند رفت؟ به بيان ديگر براي مبارزه عليه تمايلات مخرب غير از احساسات غني و بارور پيشين، چه عاملي آنان را در اين راه تقويت‏خواهد كرد؟» (3)
«تحقيقي كه در فرانسه در خصوص بزرگ‏سالان با سابقه‏ي محكوميت‏به عمل آمده است، نشان مي‏دهد كه تعدادي قليل از آن‏ها در مدارس مذهبي درس خوانده‏اند و بخش معتنابهي از آن‏ها در مدارس عمومي تعليم ديده‏اند» (4)
مذهب و آموزش‏هاي مذهبي مهم‏ترين عواملي است كه نوعي «خودكنترلي» در افراد ايجاد مي‏كند . رعايت تعاليم ديني آتشفشان درون و التهابات و خواسته‏هاي مبتني بر غيرهنجاري‏هاي اجتماعي را فرو مي‏نشاند و در نتيجه شخص به ارتكاب خطاها و ناهنجاري‏ها دست نمي‏زند .
علاوه بر اين نقش مهم‏تر مذهب آن است كه خلاهاي فكري و اعتقادي اشخاص را ترميم مي‏سازد، در نتيجه تكيه‏گاهي مطمئن براي شخص در مواجهه با بحران‏هاي اجتماعي و شخصي ايجاد مي‏كند . در اين صورت به جاي اين كه شخصي در مواجهه با بحران‏ها و سختي‏ها به تار و پود پوسيده‏ي اعتياد به چنگ بزند، آموزه‏هاي ديني و ارتباط با خالق را كه خميرمايه و مبناي تمامي مذاهب توحيدي است، به كار مي‏گيرد و سردرگمي دروني را سرانجامي نيكو مي‏بخشد .
بديهي است هراندازه تعاليم و باورهاي مذهبي شخصي با فطرت هم‏خواني بيش‏تري داشته باشد، او را در چنين بحران‏هايي بيش‏تر ياري مي‏كند .

معتاد بيمار است

بيان يك نكته را در آخرين بخش از اين بحث ضروري دانستيم و آن اين كه براستي چرا رقم قابل توجهي از معتادان پس از ترك اعتياد، مجددا به اعتياد روي مي‏آورند؟
در اين خصوص دوعامل را نمي‏توان ناديده گرفت:
اول: ضعف اراده‏ي معتاد . شخص معتاد از اراده‏اي ضعيف برخوردار است . به طوري كه براي ترك اعتياد، لازم است او را ياري رساند و اراده‏اش را تقويت نمود . اين تقويت اراده بايستي در دوره‏هاي پس از اعتياد هم تداوم يابد . متاسفانه به دليل نوساناتي كه در اراده‏ي معتاد سابق (معتادي كه اعتياد را ترك كرده است) پيش مي‏آيد و احيانا ارتباطي كه با رفقاي قبلي پيدا مي‏كند، مجددا به دام اعتياد مي‏افتد .
دوم: نگرشي كه جامعه به معتاد سابق دارد; او را تشويق به اعتياد مجدد مي‏كند .
متاسفانه در بسياري از جوامع معتاد را به چشم يك مجرم مي‏نگرد!
سياست جنايي كشورها بايستي بيش از آن‏چه كه مفهوم جرم را متوجه معتادان كند، آن را به قاچاقچيان معطوف سازد .
اگرچه در گذشته، اعتياد، خود يك عامل مطلق براي جرم به شمار مي‏رفت و در نتيجه آن را عامل اصلي فسادهاي فردي و اجتماعي مي‏شمردند، اما در حال حاضر (ضمن اعتقاد به اين كه برخي از جرائم معلول اعتياد هستند)
اعتياد را بايستي يك معلول و يك واكنش شمرد .
نتايج‏سمينار يونسكو نيز اين گفته را تاييد مي‏كند كه معتاد را نمي‏توان يك بيمار رواني، بزهكار و تن پرور شمرد; بلكه پناه بردن معتاد را به مواد مخدر اصلا بايستي نوعي پرده‏پوشي بر مشكلات و سختي‏هاي زندگي‏اش عنوان كرد . (5)
هرگاه جامعه به افرادي كه اعتياد را ترك كرده‏اند، به ديده‏ي افرادي شرافت‏مند و با اراده نگاه كند، آن‏ها همين اجتماع را مامن و پناه‏گاهي مطمئن خواهند شمرد و در سختي‏ها روي اين اجتماع و خصوصا اطرافيان حسابي ويژه باز خواهند كرد; والا هرگاه جامعه آن‏ها را به ديده‏ي مجرميني بنگرد كه زندان برگشته‏اند و هر آينه ممكن است‏براي رسيدن به خواسته‏هاي خود به سرقت و ديگر جنايات دست‏بزنند، به مرور زمان معتاد سابق به اين باور خواهد رسيد كه مجرمي است‏بالفطره و موجوديت او با سرقت و اعتياد سرشته است و براي دستيابي به اين «شخصيت» راهي جز آلودگي مجدد به اعتياد پيش رو ندارد . آب را از سرخود گذشته مي‏بيند، حال چه يك ني و چه صدني!
معتاد، بيماري است كه بايستي با روش‏هاي علمي به درمان او پرداخت; نه مجرمي كه مجازات حق اوست .

پي‏نوشت‏ها:

1 . همان، ص 104
2 . كرامت در قرآن آيت‏ا ... جوادي آملي
3 . جرم‏شناسي، جلد 2، ص 243
4 . همان، ص 250

Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image