«نگراني» ، گاهي همچون خوره، به جان روح آدم ميافتد . اين هم يكي از بيماريهاي شايع در ميان برخي از جوانان است، البته سالخوردگان نيز از نگرانيهاي خاصي رنج ميبرند . چگونه ميتوان بر اين بيماري روحي غلبه كرد؟ روش دستيافتن به روحي آرام و دلي پراميد و خاطري آسوده چيست؟ عوامل نگراني آور كدامند؟ چرا بعضيها دچار «افسردگي روحي» ميشوند و احساس «دل مردگي» به آنان دست ميدهد؟ چگونه ميتوان «اضطراب» را از خود دور كرد و از زندگي لذت برد؟
«نشاط و شوق زندگي، زچهرهها رميده است
و جغد دل فسردگي، به روي بام خانهها نشسته است
خندهها تصنعي،
چهرهها، سلامها، عبوس و سرد
و قلبها جدا زهم، اسير غم
و اندرون سينهها، پرندههاي عشق پر نميزند
به شاخههاي زندگي،
نسيم عشق و شور جان نميوزد ...» (1)