جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
آزادي و اين همه تكليف؟
-(3 Body) 
آزادي و اين همه تكليف؟
Visitor 241
Category: دنياي فن آوري
اگر خداوند ما را آزاد آفريد، پس اين همه احكام و تكاليف براي چيست؟ 1 . انسان، بر اساس خلقت‏خاص خويش، موجودي صاحب عقل و اراده است و در هر كاري مي‏تواند جانب انجام يا ترك آن را برگزيند . اين نوع آزادي انسان را «آزادي تكويني‏» مي‏خوانند . لازمه اين آزادي، آزادي ديگري است كه عبارت است از: امكان بهره‏مندي آدمي از مواهب «آزادي تكويني‏» بدون دخالت قوه، قدرت و اراده قاهري بيرون از نفس انسان . اين آزادي، «آزادي تشريعي‏» يا «آزادي حقوقي‏» نام دارد . (15)
دقت در مطالب ياد شده مشخص مي‏سازد منشا «آزادي‏» اراده آدمي است; يعني حالتي نفساني كه از ميان رفتن آن با از بين رفتن اصل انسانيت مساوي است .
2 . در نگرش اسلامي، انسان كارگزار يا خليفه خداوند در زمين و عبد او است . در مقام عبوديت مطيع خواست و اراده او است; اما در مقام كارگزاري در زمين بايد فعال باشد . او عقل و اراده دارد و اسلام مي‏خواهد انسان اراده‏اش را تابع مشيت‏خداوند سازد; زيرا تنها در اين صورت به زندگي توام با سعادت و رستگاري در دنيا و آخرت دست‏خواهد يافت . (16)
انسان قدرت دارد بر همه مخلوقات ديگر سلطه پيدا كند; اما مسؤوليت دارد از همه مخلوقات مراقبت كند . (17)
در يك برآيند كلي، اسلام آدمي را در همين كه هست و تاكنون خود را نشان داده محدود نمي‏بيند و براي او آرماني فراتر از بينش طبيعي و مادي دارد . اسلام مي‏خواهد انسان ايده‏آل بسازد نه انسان صرفا نرمال كه تنها با جامعه و ديگران هماهنگ است; برخلاف نگرش ليبراليزم از انسان كه طبيعت‏گرا است و آدمي را همين مي‏بيند كه وجود دارد و تاكنون خود را نشان داده است .
3 . آدمي نقطه صفري است كه از قابليت «تا بي‏نهايت صعود يا سقوط‏» برخوردار است، با توجه به همين دوگانگي وجودي انسان در نگرش اسلام خداوند هم «آزادي تكويني‏» به بشر عطا فرموده و هم «آزادي تشريعي‏» و تا در پرتو آن آدمي بر ترميم كاستي‏ها و ايجاد مصونيت از آسيب‏هاي ناشي از كژي‏هاي ضلع طبيعت‏خود توانا گشته، با شناخت و پرداخت آزادانه به ضلع فطرت خويش مرتبه خلافت الاهي و كارگزاري خداوند را به دست آورد; به عبارت ديگر، اسلام انسان را واجد قابليت‏ها و صلاحيت‏هايي مي‏داند كه سبب شايستگي و بايستگي بهره‏مندي او از موهبت «آزادي‏» است . از همين رو، قرآن هدف نهايي بعثت پيامبر گرامي (ص) را تحقق آزادي تكويني و تشريعي تلقي كرده است: «ويضع عنهم اصرهم والاغلال التي كانت عليهم; و از آنان قيد و بندهايي را كه برايشان بوده است‏برمي‏دارد .» (18) گويا با نبود آزادي دعوت به دين و دينداري لغو و عبث است .
4 . اسلام هم آزادي تكويني براي انسان قائل است و هم آزادي تشريعي . براساس آيات قرآن، انسان از آزادي تكويني برخوردار است; يعني بر انجام فعل و ترك آن مختار است; و اين آزادي، فطري بشر است . همچنين آزادي تشريعي در منظر اسلام امري شايسته و بايسته است; يعني انسان آزاد است كه در زندگي از آزادي تكويني خود بهره‏مند شود و هيچ كس حق ندارد با اعمال زور از بهره‏وري معقول وي از آزادي تكويني جلوگيري كند; به فرموده خداوند متعال: «بعضي از ما بعضي ديگر را به جاي خدا به خدايي نگيرد» (19) و «هيچ بشري را نسزد كه خدا به او كتاب و حكم و پيامبري بدهد; سپس او به مردم بگويد: به جاي خدا بندگان من باشيد» . (20) و اين همان آزادي است كه حضرت علي (ع) در وصيت‏خود به فرزندش امام حسن (ع) سفارش فرمود: «نفست را از هر پستي گرامي‏دار، هر چند دنائت تو را به خواهش‏هايت‏برساند; چرا كه هرگز در برابر نفس [ارجمندت] كه مي‏بخشي چيز ارزنده‏اي به دست نخواهي آورد . بنده دگري مباش; زيرا خدايت آزاد آفريده است (21) » .
براساس روح توحيدي كه در نگرش اسلامي جايگاهي ويژه دارد، انسان تنها بايد بنده خداوند باشد، و اراده خود را تابع مشيت و اراده خداوند سازد و آزادي تكويني خود را محدود و مقيد به خواست‏خداوند گرداند . در آن صورت، در دنيا و آخرت به زندگي سعادتمندانه بار خواهد يافت; اما همين انسان در نگرش اسلامي حق ندارد بهره‏وري از آزادي تكويني خود را به اراده‏هاي انسان‏هاي ديگر محدود كرده، خود را بنده ديگران سازد و عملا از آزادي حقوقي و تشريعي محروم كند . آزادي تشريعي - با تعريفي كه از ديدگاه قرآن ارائه شد - حق مسلم و طبيعي بشر است و هيچ انساني حق محدود ساختن آن را ندارد . خلاصه آن كه، بندگي خداوند موجب آزادي و به عبارت دقيق‏تر، «آزادگي‏» است; چنان كه «همسر عمران [مادر مريم] گفت: پروردگار من، نذر كردم كه آنچه در رحم من است آزاد و در خدمت تو باشد (22) .»
اما بندگي غيرخدا بيش‏تر به معناي «رهايي‏» نزديك مي‏شود و به كارگيري واژه آزادي سزاوار آن نيست .
5 . بايد توجه داشت انسان‏هاي ديگر نمي‏توانند آزادي تشريعي را محدود سازند; ولي از آن جا كه انسان موجودي اجتماعي است، به صورت طبيعي ملزم مي‏شود اراده خود را در اراده ديگران دخالت دهد; به بيان ديگر، اراده خود را در عرصه اجتماع با اراده ديگران شريك سازد . ازاين‏رو، بايد در برابر قانوني كه حدودي براي اراده‏ها و آزادي‏هاي مردم معين و آن‏ها را تعديل كرده، خاضع بود . پس همان طبيعتي كه به انسان آزادي اراده و عمل داده، در عرصه اجتماع اراده‏اش را محدود و آزادي تشريعي را مقيد مي‏سازد .
در نگرش اسلامي، از آن جهت كه قانون براساس توحيد و اخلاق فاضله، تحت عنوان ضوابط شرع همه اعمال فردي و اجتماعي را در بر مي‏گيرد، آزادي تشريعي در اين چارچوب مرزبندي مي‏شود . با توجه به اين مطلب مهم، از ديدگاه اسلام، آزادي تشريعي بدان معنا است كه انسان آزاد و مختار است از تمام حقوقي كه قوانين شرع براي او مشخص كرده بهره‏مند شود; مثلا يكي از قوانين شرع آن است كه انسان مي‏تواند تا هر جا كه بخواهد در عرصه علم‏اندوزي پيش رود و در اين ساحت آزاد است . حتي دولت اسلامي موظف است امكاناتي براي افراد فراهم كند تا از اين حق بهره‏مند شوند .
آزادي بيان و نوشتار، آزادي اجتماعي، آزادي بينش و ازادي انديشه (در ساحت‏هاي اقتصادي - فرهنگي و سياسي) همه در چارچوب مقوله پيش گفته معنا مي‏يابد و تحليل مي‏شود . به دليل مجال اندك به همين مقدار بسنده كرده، تفصيل ابعاد ديگر اين مساله دامن‏گستر به فرصت مناسب و مكاتبات بعدي موكول شود .
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image