جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
خدا- فراموشي
-(4 Body) 
خدا- فراموشي
Visitor 206
Category: دنياي فن آوري
عده‏اي از دوستان مذهبي با ديدن جمله «كاش خدا مي‏مرد» در دانشگاه، گفتند: خدايي كه خيلي‏ها مي‏پرستند، ولي در زندگي موءثر نيست، مرده است و بايد اعتقاد به خداي حيّ داشت. آيا اين مطلب درست است؟
در رابطه با اين پرسش، توجه به چند نكته لازم است:
1. احتمالاً اين جمله از عبارت معروف نيچه گرفته شده است. جمله «خدا مرده است»1، اشاره به فراموشي خدا در جهان غرب دارد؛ اما تعبير زيباتر و قرآني آن، فراموشي خداوند يا خدا-فراموشي است.بسياري از ما انسان‏ها، خداوند را فراموش مي‏كنيم و سعي مي‏كنيم كه زندگي خود را بر اساس عقل، احساس و تصميم خود اداره كنيم. بنابراين، خدايي كه در زندگي ما تأثير نداشته باشد، گويي براي ما مرده است؛ البته خداوند زنده و پابرجاست؛ «الله لا اله الا هو الحي القيوم لا تأخذه سنة و لا نوم؛ خداست كه معبودي جز او نيست، زنده و برپادارنده است نه خوابي سبك او را فرو مي‏گيرد و نه خوابي‏گران».2 ولي ما انسان‏ها هستيم كه خداوند را فراموش مي‏كنيم و دچار شرك جلي (آشكار) چون مشركان و يا شرك خفي (پنهان) چون بسياري از مسلمانان مي‏شويم.
2. گفتيم كه قرآن از فراموشي خدا سخن مي‏گويد؛ «نسوا الله؛ خداوند را فراموش كردند»3 اما خدا-فراموشي دو پيامد تلخ دارد:
الف) خداوند نيز آنها را فراموش مي‏كند؛ «فنسيهم؛ پس خداوند نيز فراموششان كرد»4 فراموشي خداوند، به معناي ترك عنايت به آنهاست؛ زيرا خداوند دچار فراموشي، سهو و نسيان نمي‏شود و اين امور از صفات آفريده‏هاست؛ «و ما كان ربك نسيّاً؛ و پروردگارت هرگز فراموشكار نبوده است»5؛ بلكه منظور از فراموشي خداوند اين است كه خداوند آنها را ترك مي‏كند و به خودشان وامي‏گذارد و اين ترك، هم در دنياست و هم در آخرت. از اين رو، آنها استعداد ديدار خداوند را از دست مي‏دهند و مانند توپي در جهان بي‏كران پرتاب مي‏شوند كه اين، كيفري سخت است.
ب) دومين كيفر تلخ و سخت فراموش كردن خداوند، خودفراموشي است؛ «فأنساهم انفسهم؛ پس او ـ خداوند ـ آنها را دچار خودفراموشي كرد».6 انساني كه خداوند را فراموش كند و خداوند او را ترك كند و به خود واگذارد، خود را در وجود و حيات، موجودي مستقل مي‏پندارد و تنها بر خود و علل مادي اعتماد و تكيه دارد و تنها از علل و اسباب ظاهري و حسي كمك مي‏خواهد، از عوامل مادي مي‏ترسد و برنامه زندگاني‏اش، تنها براساس ماديات استوار است. چنين انساني بي‏هدف در جهان به سر مي‏برد و همانند خاشاكي بر روي آب دريا با هر موجي ـ بي‏هدف ـ به سمتي روان مي‏شود. در جهان امروز، واژگاني چون هيچ‏انگاري، بحران هويت، اليناسيون و از خودبيگانگي و جهان از خود بيگانه، واژگاني بسيار آشنا و ملموس هستند كه همگي حكايت از فراموشي خدا و نتيجه تلخ آن يعني خودفراموشي دارد.
پس عبارتي كه ذكر شده، عبارتي طنزگونه است كه در آن هشدارباشي به ما انسان‏هاست كه خداوند را در زندگي خود فراموش كرده‏ايم، چنان كه گويي خدايي وجود ندارد؛ اما خداوند وجود دارد و كيفر سخت فراموشي خداوند - خدا-فراموشي و خودفراموشي - به صورت طبيعي از دست دادن استعداد ديدار خداوند در قيامت است؛ «الذين اتخذوا دينهم لهواً و لعباً و غرّتهم الحياة الدنيا فاليوم ننساهم كمانسوا لقاء يومهم هذا و ماكانوا باياتنا يحجدون؛ كساني كه دين خود را سرگرمي و بازي پنداشتند و زندگي دنيا آنها را فريفت، پس همان گونه كه آنان ديدار امروز خود در قيامت را از ياد بردند و آيات ما را انكار مي‏كردند، ما هم امروز آنان را از ياد مي‏بريم.»7
تعبير «مرگ خداوند يا «خدا مي‏ميرد»، تعابير زيبايي نيستند و شايسته نيست درباره خداوند گفته شوند، بلكه بهتر است از تعبير زيباي قرآني «فراموشي خدا» استفاده شود.

پي‏نوشت

1. فريدريش نيجه، چنين گفت زرتشت، ترجمه داريوش آشوري، ص 7.
2. بقره (2) آيه 255.
3. توبه (9) آيه 67؛ حشر(59) آيه 19.
4. توبه (9) آيه 67.
5. مريم (19) آيه 64.
6. حشر (59) آيه 19.
7. اعراف (7) آيه 51.

Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image