در ابتدا بايد به اين نكته توجه كرد كه تورات و انجيل فعلي، مجموعهاي از كتابهايي است كه به وسيله ياران حضرت موسي عليهالسلام و حضرت عيسي عليهالسلام به وجود آمده و در عين حال، شك نيست كه قسمتي از تعليمات انبيا و محتواي كتابهاي آسماني، در ضمن گفتههاي پيروانشان به اين كتابها انتقال يافته است؛1 پس آن چه در كتابهاي اديان فعلي وجود دارد، وحي آسماني نيست تا اعتبار و حجيت داشته باشد.با توجه به اين نكته، بايد گفت كه آن چه از قرآن درباره بشارتهاي كتابهاي قبلي و اصلي - تحريف نشده - استفاده ميشود و آن چه هم از لابهلاي انجيل و تورات فعلي استفاده ميشود، اين است كه بشارت به آمدن پيغمبري به نام «محمد و احمد» صلياللهعليهوآله دادهاند؛ نه منجي كه تمام بشريت را نجات دهد و عدالت را فراگير و جهاني نمايد كه در ذيل به اين مطلب اشاره ميشود:
بشارت در آيات قرآن
1. «و به ياد آوريد، هنگامي را كه عيسي بن مريم گفت: اي بنياسرائيل! من فرستاده خدا به سوي شما هستم؛ در حالي كه تصديق كننده كتابي كه قبل از من فرستاده شده [تورات] ميباشم و بشارت دهنده به رسولي كه بعد از من ميآيد و نام او احمد است».2 اين آيه ميگويد كه آن چه در تورات اصلي آمده، بشارت به آمدن رسولي به نام احمد است و نه منجي.
2. «آنها كه از فرستاده خدا - پيامبر امي - پيروي ميكنند، همان كسي كه صفاتش را در تورات و انجيلي كه نزدشان است، مكتوب ميبينند».3 از اين آيه هم استفاده ميشود كه بشارت كتابهاي قبلي، آمدن پيامبر امي بوده، نه منجي جهاني.
3. «هنگامي كه از طرف خداوند، كتابي [قرآن] براي آنها آمد كه موافق نشانههايي بود كه با خود داشتند و پيش از اين جريان به خود نويد فتح ميدادند [كه با كمك او بر دشمنان منطقهاي پيروز گردند، با اين همه] هنگامي كه اين كتاب و پيامبري را كه از قبل شناخته بودند، نزد آنها آمد، به او كافر شدند. لعنت خدا بر كافران باد».4
در شأن نزول اين آيه چنين ميخوانيم: «يهود در كتابهاي خويش ديده بودند كه هجرتگاه پيامبر اسلام صلياللهعليهوآله بين كوه «عير» و «احد» خواهد بود؛ لذا از سرزمين خويش بيرون آمدند و در جستوجوي سرزمين مهاجرت رسول اكرم صلياللهعليهوآله پرداختند. در اين ميان، به كوهي به نام «حداد» در اطراف مدينه رسيدند و گفتند: حداد، همان احد است و در همان جا متفرق شدند و هر گروهي در جايي مسكن گزيد.5 اين نشان ميدهد كه در كتابهاي آنها، نام حضرت محمد صلياللهعليهوآله و محل هجرتش مشخص بوده و اين مشخصات، غير از آن چيزي است كه درباره منجي عالم آمده است.
بشارت در تورات و انجيل
در انجيل يوحنا چنين آمده است: «و من از پدر خواهم خواست و او تسلي دهنده ديگر، به شما خواهد داد...»؛6 همين طور، فخرالاسلام، نويسنده معروف انسالاسلام كه خود يكي از كشيشان بود، جريان مفصلي دارد كه نشان ميدهد لفظ «فارقليطا»، به زبان سرياني و «پريكتوس»، به زبان يوناني كه در تورات و انجيل آمده، «احمد» و «محمد» است كه همان پيامبر اسلام است7 و نه منجي جهاني.
همچنين بايد گفت كه اگر (بر فرض محال) چنين چيزي بوده كه تحقق نيافته است؛ زيرا پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله كه به اعتقاد پيروان همه اديان و جهانيان از دنيا رفت و عدالت فراگير جهاني به وجود نيامد؛ هر چند او دين كامل و جهاني آورد؛ ولي عدالت، جهاني نشد و تمام بشريت نجات نيافت؛ پس گذشت تاريخ، بطلان اين نظر را نشان داده است؛ علاوه بر اين، در همان اديان، به طور جداگانه، بشارت به منجي جهاني داده شده است كه به نمونههايي اشاره ميشود:
1. در كتاب مقدس هندوها، چنين ميخوانيم: «دور دنيا تمام شود، به پادشاه عادلي در آخرالزمان كه پيشواي ملائكه و پريان و آدميان باشد؛ حق و راستي با او باشد».8 «پادشاهي دنيا، به فرزند سيد خلايق [همان پيامبر خاتم صلياللهعليهوآله] دو جهان، كشن بزرگوار، تمام شود. او كسي باشد كه بر كوههاي مشرق و مغرب دنيا حكم براند و بر ابرها سوار شود و دين خدا، يك دين شود و دين خدا زنده گردد».9
برهمائيان ميگويند: «و شينو در ميان مردم ظاهر گردد... او از همه كس قويتر و نيرومندتر است... هنگام ظهور وي، خورشيد و ماه، تاريك شوند و زمين خواهد لرزيد».10
چينيان معتقدند كه: «كريشنا ظهور كرده، جهان را نجات ميدهد».11 چينيها همچنين ميگويند: «هنگامي كه فساد، انحطاط و تباهي، جهان را فرا گيرد، شخص كاملي كه آن را تيرتنگره (نويد دهنده) گويند، ظهور كرده، تباهي را از بين ميبرد و صافي را از نو برقرار ميسازد».12
در كتابهاي آسماني تحريف شده انبياي گذشته، بيشتر از موعود جهاني سخن به ميان آمده است. اين موعود، در دين مجوس، به نام «بهرام ايستاده (قائم) و نجات دهنده»، در زبور، به نام «عفيق»، در صحف ابراهيم به نام «حاشر»، در تورات، «ماشع» و در انجيل، «مسيح الزمان» خوانده شده است.13 در كتابهاي مقدس زرتشتيان چنين ميخوانيم: «سوشيانت (نجات دهنده)، دين را به جهان رواج دهد؛ فقر و تنگدستي را ريشه كن سازد؛ ايزدان را از دست اهريمنان نجات دهد و مردم جهان را همفكر، همگفتار و همكردار سازد».14
در زبور داوود، چنين آمده است: «قومها را به انصاف داوري خواهد كرد. آسمان، شادي كند و زمين، مسرور گردد. دريا غرش نمايد. صحرا و هر چه در آن است، به وجد آيد. آن گاه، تمام درختان، ترنم خواهند نمود به حضور خداوند؛ زيرا كه [او[ ميآيد... ».15
در تورات، كتاب مقدس يهوديان، چنين آمده است: «مسكينان را به عدالت داوري خواهد كرد. گرگ با بره سكونت خواهد كرد. پلنگ با بزغاله خواهد خوابيد و در تمامي كره زمين مقدس، شر و فسادي نخواهد بود؛ زيرا كه جهان از معرفت خداوند پر خواهد شد».16
و در انجيل متي چنين ميخوانيم: «شما نيز حاضر باشيد؛ زيرا در ساعتي كه گمان نبريد، پسر انسان ميآيد». همچنين آمده است: «همچنان كه برق از مشرق ساطع ميشود تا به مغرب ظاهر ميشود، ظهور پسر انسان نيز چنين خواهد بود».
در سخنان هيچ يك از پيامبران گذشته، بسان پيغمبر آخرالزمان، سخن از مهدي موعود و منجي بشر نرفته و تصوير جامع و كاملي از قيام، عدالت، حكومت و اوصاف شخصي آن حضرت ارائه نشده است. بخشهاي نقل شده از اديان گذشته، نشاندهنده آن است كه منجي جهاني، غير از پيغمبر خاتمي است كه بشارت ظهور وي در اديان گذشته داده شده است.
براي مطالعه بيشتر، به كتابهاي زير مراجعه نماييد:
1. خورشيد مغرب، محمد رضا حكيمي.
2. مجله مبلغان، شماره 34 (در مقاله نبرد انتظارها) و شماره 58 (مقاله خاتم انبيا از خاتم اوصيا ميگويد).
3. مهدي، انقلابي بزرگ، ناصر مكارم شيرازي.
پينوشت
1. ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه، دارالكتب الاسلاميه، ج 1، ص 210.
2. صف(61)، آيه 6.
3. اعراف(7)، آيه 156.
4. بقره(2)، آيه 89.
5. تفسير نمونه، ج 1، صص 342-343؛ طبرسي، مجمعالبيان، ج 1، ص 310؛ نخبه التفاسير، ج 1، ص 282.
6. تفسير نمونه، ج 24، ص 75.
7. همان، ج 1، ص 211-212.
8. مجله مبلغان، شماره 58، ص 45؛ سخنان مهدي، ص 5.
9. مجله مبلغان، شماره 34، ص 45؛ سيد هادي خسروشاهي، مصلح جهاني، ص 60.
10 و 11. اوپانيشاد، ص 647؛ به نقل از مجله مبلغان، شماره 58، ص 45؛ ريك و داماند الاي، ص 16 و 24.
12. مجله مبلغان، شماره 58، ص 46.
13. شيخ محمود عراقي، دارالسلام، ص 47.
14. جاماسب نامه، ص 141 و مجله مبلغان، شماره 58، ص 45.
15. زبور، مزامير، مزمور 96، جمله هاي 10-13.
16. قاموس مقدس، ص 219؛ مبلغان، شماره 58، ص 45.