جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
داستان کوتاه(1)؛بيماري عجيب!
-(3 Body) 
داستان کوتاه(1)؛بيماري عجيب!
Visitor 388
Category: دنياي فن آوري
مي گويند در زمان ابوعلي سينا، دانشمند مشهور ايراني، جواني به بيماري عجيبي مبتلا شد. او احساس مي کرد که گاو شده است. اين طرف و آن طرف مي دويد و صداي گاو از خودش در مي آورد.
خانواده ي آن جوان به سراغ ابوعلي سينا رفتند تا بيماري فرزندشان را مداوا کند.
ابوعلي سينا فکري کرد. لباس قصاب ها را پوشيد و چاقويي در دست گرفت و به سراغ مرد جوان رفت. مرد جوان با خوشحالي جلو دويد. ابوعلي سينا به او گفت که من قصاب هستم و آمده ام تو را سر ببرم.
جوان بيش از اندازه خوشحال شد و فرياد زد که:« چقدر خوب... آقا، قصاب! لطفاً زودتر مرا که گاو خوبي هستم، قرباني کنيد!»
به دستور ابوعلي سينا دست و پاي او را بستند. ابوعلي سينا بالاي سر او آمد و نگاهي به مرد جوان انداخت و گفت:« دست و پاي اين گاو را باز کنيد. او خيلي لاغر و مردني است. گوشت خوبي ندارد.»
خانواده ي مرد جوان از اين کار ابوعلي سينا سر در نمي آوردند. يک نفر پرسيد:« اي حکيم ، حالا ما بايد چکار کنيم؟»
ابوعلي سينا گفت:« به او غذاي حسابي بدهيد تا بخورد و پروار و چاق شود تا به موقع بيايم و او را قرباني کنم!»
وقتي که ابوعلي سينا قصد رفتن کرد، يک نفر پيش دويد و آهسته پرسيد:« اي حکيم، بگوييد، بايد چکار کنيم.»
ابوعلي سينا گفت:« هيچ، تا مي توانيد به او غذا بدهيد. لابه لاي غذاها هم داروهايي که من مي گويم را با غذا مخلوط کنيد و به او بدهيد، حالش خوب مي شود.»
آنها هم همين کار را کردند مرد جوان شروع به خوردن کرد و بعد از مدتي کم کم حالش خوب شد و از احساس گاو بودن بيرون آمد.
منبع:شاهد نوجوان،شماره 54
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image