چرا مسائل مربوط به موسيقي اينقدر پيچيده و مبهم است . احساس ميكنم بين آنچه در اسلام آمده و آنچه در حكومت اسلامي ما اجرا ميشود، فاصله بزرگي وجود دارد . البته شايد هم از ناآگاهي من و امثال من است . بالاخره روح انسان به موسيقي نياز دارد؟ آيا اين احساس نياز تلقيني است؟ در صورت عدم نياز، خللي كه به وجود ميآيد ناشي از چيست و با چه بايد آن را پر كرد؟
هر گرايش طبيعي و دروني پاسخي ميطلبد . جذابيت موسيقي از اين قاعده مستثنا نيست؛ اما بايد دانست پاسخ به غرايز ابتدايي و نيازهاي پس از رشد يافتگي، ميان تمام اقوام و فرهنگها و پيروان اديان مشترك است؛ مانند آن كه همگان براي رفع تشنگي از «آب» استفاده ميكنند . تفاوت از آنجا آغاز ميشود كه براي رفع اين نياز اصلي در پي آمادهسازي و پيشنهاد نوشيدنيهاي متنوع باشيم . اينجا است كه نظريههاي انسانشناختي و فاكتورهاي اقتصادي، سياسي، فرهنگي رخ مينمايد و كنشها و واكنشها بروز ميكند . پيچيدگيها و ابهامها آنگاه فزوني مييابد كه در عصر ارتباطات تنوع پاسخ بسيار ميشود و از ميان آن همه، انتخاب «پاسخ درست» و «بدون عوارض» و پياده سازي «جايگزين» كاري بس دشوار است و تلاش همگاني ميطلبد .
موسيقي به طور كلي دو نوع است:
1 . موسيقي غنايي: هرگونه آهنگي است كه به لحاظ شكل يا محتوا موجب تحريك شهوت و متناسب با مجالس گناه است . اينگونه موسيقي، گاه آرامش تخديرگونه براي اعصاب دارد و گاه هيجانات ناهنجار براي روان؛ و غفلت از ياد خدا و پردهپوشي عقل از آثار نمايان آن است .
2 . موسيقي غيرغنايي: شامل صوت قرآن، موسيقي عرفاني، مارشهاي حماسي، آواز حدي (براي حركت دهي حيوانات) و حتي موسيقي مناسب براي رشد گياهان . اين نوع موسيقي ميتواند پاسخگوي نياز انسان باشد و با اجراهاي متنوع جايگزين موسيقي غنايي شود .
قرآن كريم نثري هم آوا دارد و اين خاصيتيكي از ابعاد اعجاز قرآن است . (1) از تشويقي كه درباره آهنگين و نيكو خواندن قرآن وجود دارد، نتيجه ميگيريم براي بهرهمندي بيشتر از كلمات و به منظور تحصيل آرامش رواني و صفاي دل، به طور طبيعي به صوت دلنشين نيازمنديم . به همين جهت، تلاوت قرآن با صداي نيكو مستحب و محبوب خداي متعال است .
غزليات و اشعار عرفاني معنايي پرجاذبه دارد؛ شنيدن و زمزمه آن با صداي خوش بسيار آرامشبخش و آگاهيساز است و ميتواند جايگزين مناسبي براي موسيقي غنايي باشد . افلاطون حكيم ميگويد: «آن كسي كه همه عمر را به ترنم نغمات و حظ از زيبايي صوت ميگذراند، همان طور كه آهن در اثر آتش نرم ميشود، عنصر «غيرت» در نفس وي ملايم ميگردد و طولي نخواهد كشيد كه «شجاعت» وي نيز تحليل رود» . (2)
از امام خميني (ره) در اين باره آمده است: «اي عزيز، بكوش تا صاحب عزم و اراده شوي كه خداي ناخواسته اگر بيعزم از اين دنيا رحلت كني، انسان صوري بيمغزي هستي در آن عالم كه محل كشف باطن و ظهور سريره است؛ و جرات بر معاصي كمكم انسان را بيعزم ميكند و اين جوهر شريف را از انسان ميربايد . استاد معظم ما - دام ظله - ميفرمودند: بيشتر از هر چه گوش دادن به تغنيات [موسيقيها] سلب اراده و عزم از انسان ميكند . . .» (3) . ابوعلي سينا نيز در اين باره مينويسد: «آهنگ خوش، آن مقدار كه حكمت لازم ميشمارد، جوهر نفس آدمي را تقويت ميكند و قواي باطني او را تمركز ميبخشد نه آن آهنگي كه امور شهواني را در انسان تحريك ميكند» . (4) به اميد آن كه با همفكري و خويشتنداري به بالندگي معنوي خود و جامعه كمك كنيم .
براي پاسخ به پرسش شما، مبني بر نياز روحي انسان به موسيقي، توجه به نكات زير مفيد است:
1 . زيبايي دوستي يكي از اميال فطري انسان است و ابعادي وسيع دارد . آنچه در گزينشها مهم مينمايد اين است كه رابطه هر چيز و هر رفتار را با كمال نفساني انسان بسنجيم و آنگاه مورد ارزيابي قرار دهيم . از آن جا كه كمال مطلق خدا است، هر چه انسان را از خدا دور سازد يقينا مايه خسرانش خواهد شد . در آيات و روايات، ضمن تاييد ميل زيبايي دوستي، اولا به زيبايي معنوي بيش از زيبايي ظاهري و مادي بها داده شده است؛ و ثانيا خدا جميل مطلق است . از اين روي فرمود: «الابذكرالله تطمئن القلوب» (5) . اگر انسان به اين حقيقت مطلق روي آورد، از بسياري اوهام يا واقعيتهاي كم بها رويگردان خواهد شد .
2 . اگر بر فرض ثابتشود موسيقي آثار مثبتي در نفس دارد - اين مساله، خصوصا به گونهاي كه عميق و ماندگار باشد، به شدت محل تامل است - (6) همان طور كه استاد شهيد مطهري فرمودهاند بايد توجه داشت كه: «خيلي چيزها فايدههايي بر وجودشان مترتب است ولي اينها جاي چيزهايي را اشغال كردهاند كه اگر آنها ميبودند فوايد خيلي بيشتري مترتب ميشد . . . ما نميتوانيم به آن سبك «ويليام جيمز» (بنيانگذار مكتب پراگماتيسم) بينديشيم كه هر چيزي كه يك اثر مفيد داشته باشد، پس حق است . . . هرگز شما نميتوانيد به صرف اين كه يك شيء آثار مفيدي داشته باشد آن را صحيح و واقعي و از جانب خدا بدانيد» . (7)
در توضيح اين دو نكته بايد گفت: بيترديد در ساختمان وجودي انسان هيچ ميل اصيلي به گزاف نهاده نشده است و همواره بين اميال و كششهاي فطري انسان و واقعيات جهان هستي، هماهنگي كامل وجود دارد . اگر انسان يك يا چند ميل و كشش فطري و اصيل داشته، از امكان ارضاي آنها برخوردار نباشد، دراين صورت بايد معتقد شد در كار خلقت فريبكاري و گزاف وجود دارد؛ در حالي كه با مطالعه در جهان خلقت در مييابيم همه امور، از كوچكترين آنها تا بزرگترينشان، بر اساس طرحي دقيق و هدفي كاملا حساب شده خلق شدهاند . از سوي ديگر، بايد به اين حقيقت نيز توجه كرد كه اميال فطري انسان از قبيل حقيقت جويي، زيبايي دوستي و قدرتطلبي ما را در شناخت كمال وجودي انسان كمك ميكند، اما شعاعشان تا بينهايت امتداد مييابد و هيچ يك از آنها در مرتبه معيني اقتضاي محدوديت و توقف ندارد . خواستههاي نامحدود و بسنده نكردن به كاميابيهاي موقت و محدود از خصايص بارز انسان است . بينهايتبودن خواستهاي فطري انسان از مهمترين اختلافات اساسي انسان و حيوان به شمار ميرود . آن كه اميال فطري انسان به امور مختلف تعلق ميگيرند، اما سرانجام همه آنها به هم ميپيوندند و ارضاي كامل و نهاييشان در پرتو ارتباط با سرچشمه علم، قدرت، جمال وكمال تحقق مييابد . تنها در نزديكي به خدا و اتصال به معدن جمال و كمال تمام خواستهاي فطري انسان ارضا ميگردد و انسان به مطلوب نهايياش دست مييابد . همه اهداف و مقصدهاي ديگر با آفت نقص و محدوديت رو به رويند و به همين جهت، نميتوانند فطرت بينهايت طلب انسان را پاسخ دهند .
تاكيد ميكنيم گاه اموري در مرتبه طبيعي براي بشر مفيد مينمايند؛ اما براي حيات معقول و طيبهاش زيانبارند . از انسانهاي فهيم انتظار ميرود در سنجشها و گزينشها حيات معنوي و معقول را درنظر بگيرند . گناهان و بي بندوباريها مرتبه طبيعي حيات انسان را پوشش داده، ارضا ميكند؛ اما درخت وجودش - موجود بي نظيري كه ظرفيت وجودياش نيل به خلافت الاهي است - را از ريشه ميخشكاند . (8) همان طور كه قرآن كريم ميفرمايد: «اذهبتم طيباتكم في حياتكم الدنيا و استمتعتم بها؛ شما در آخرت سرمايهاي براي حيات ابدي كه حيات حقيقي شما است، نداريد؛ چون شما نيروها و سرمايههاي پاكيزه خود را در زندگاني دنيوي از دست داديد و از آنها بهرهمندگشتيد .» (9)
اين آيه درباره كساني است كه در اين دنيا كفر ورزيدند و در رستاخيز با عذاب الاهي روياروي ميشوند؛ ولي ملاك، تمتع و برخورداري از تمايلات و خواستهايي است كه موجب از بين رفتن سرمايه حياتي ميشود . (10)
پرسشهاي مهمي در خصوص موسيقي مطرح است از جمله اين كه:
1 . آيا موسيقي هيجانانگيز و لذت بخش و نشاط آور است؟ اگر چنين است، پس فلسفه ممنوعيت و محروميت از آن چيست؟
2 . تفاوت موسيقيهاي روحاني و غيرروحاني، خوب و يا بد و حلال و حرام در چيست؟
3 . آيا موسيقي به تلطيف روح يا نفس ميانجامد؟
4 . علت گرايش به موسيقي در ميان شخصيتهاي كمال يافته چيست؟
5 . تأثير موسيقي بر شخصيت آدمي چگونه است؟
6 . موسيقي درماني چيست و تا چه اندازه بر اصول علمي استوار است؟ علامه محمد تقي جعفري در كتاب «موسيقي از ديدگاه فلسفي و رواني» دست كم به ابعادي از پاسخ اين پرسشها اشاره كرده است .
در پاسخ به سؤال نخستشما مبني بر وجود شكاف يا دوگانگي بين آنچه در اسلام آمده و آنچه در حكومت اسلامي ما اجرا ميشود، ضمن اعتراف به اين واقعيت در بسياري از موارد، ميتوان آن را معلول عوامل گوناگون دانست . شماري از اين عوامل عبارت است از:
1 . دوري از زمان معصوم (عليه السلام) كه از حيث معرفت ناب به آموزههاي اصيل اسلامي محروميتهاي بسيار بر ما تحميل ميكند .
2 . فقدان تجربه حكومتي: حكومت اسلامي مبتني بر فرهنگ شيعي كه حقيقتا در صدد اجراي فقه جعفري باشد، به اين وسعت و مقياس، جز در مدت زماني كوتاه در عصر معصومان (عليهم السلام) تحقق نيافته است؛ به عبارت ديگر، حكومت اسلامي مبتني بر فقه آل محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) نهالي نوپا است كه افت و خيزهايش در مقام عمل طبيعي است؛ به تعبير مقام معظم رهبري، فقه ما يك فقه مغلوب است؛ يعني شيعه به اين گستره حاكميتي نداشته است؛ و واضح است كه آموزههاي عرشي تا فرشي و زميني نشود قابليت اجرا ندارد . در اين مرحله مشكلات بشر رخ مينمايد و فقدان تجربه حكومتي و ناپختگيها زمينه پيدايش سردرگميها ميشود .
3 . نهادهاي حكومتي نوپا نميتوانند پاسخگوي مناسبي براي نيازهاي مردمي در گستره وسيع باشند و همه طيفها را شامل ميشوند . در اين موقعيت، عدم تربيت ديني قوي مردم سبب ميشود آنها براي ارضاي نيازهاي خود به برخي راههاي جايگزين يا نامشروع روي ميآورند .
پينوشت:
1 . قرآن از جهات گوناگون معجزه است از جمله فصاحت و بلاغت، اخبار غيبي، عدم اختلاف در مفاد آن، از حيث آورنده آن كه فردي امي و بيسواد بوده است و . . . .
2 . رعد (13): 28 .
3 . ر . ك: كتاب موسيقي از ديدگاه فلسفي و رواني، استاد علامه محمد تقي جعفري .
4 . نوانديشان مسلمان در انديشه استاد مطهري، علي دژاكام، ص 102و103 .
5 . ر . ك: خودشناسي براي خودسازي، آيت الله مصباح يزدي؛ اخلاق اسلامي، محمد علي سادات .
6 . احقاف (46): 20 .
7 . موسيقي از ديدگاه فلسفي و رواني، محمد تقي جعفري، ص 63- 65 .