از منظر امام، نماد ارزشمند و بسيار روشن زن در جامعه اسلامي، زني است كه در براندازي رژيم شاه و پس از آن در مراحل تصويب و تثبيت جمهوري اسلامي نقش ارزنده داشته، حتي انقلاب اسلامي، گاه به نام او و «انقلاب چادرها» ناميده ميشود.
اين زن در جنگ و دفاع نقش تعيينكننده دارد و در هدايت و رهنمود جوامع، جزو رسولان و فرستادگان ديني است؛ چنان كه در هيأت اعزامي به شوروي مشاهده كرديم. در ديدگاه وي، زن مربي انسان و مظهر تحقق آمال بشر است و از دامن وي مرد به معراج ميرود، و اگر آنان از ملتها گرفته شوند، ملتها به شكست و انحطاط كشيده ميشوند.
معني الگو
الگو در كلام و سيره عملي امام، پيوند عملي و اطاعت و متابعت و پيروي و سرمشق برگزيدگان است. الگوي مذهبي و نمونهاي كه امام خميني معرفي ميكند، به معناي اقتدا به ايمان و علم و ادب و شجاعت و ايثار و جهاد و مكارم اخلاق و عفت است. اين الگوها فقط اندرز نميدهند، بلكه راهكارها و نمونههاي گفتاري و رفتاري را ارائه ميكنند، تا بالندگي در زمينههاي مختلف به گونه عيني ثابت گردد. آنها معرفي ميگردند تا انسانها هدايت و روشنگري يابند و از ارتكاب كژيها سر باز زنند.
در اين مقاله، به اين مباحث پرداخته ميشود: الگوي زنان از ديد امام، جايگاه زن در انديشه امام، الگوي مبارزه، خديجه الگويي ديگر، زن و مسايل اخلاقي تربيتي، الگوي تربيتي، الگوي اخلاقي، الگوي ديني، الگوي مقاومت، بانوان و مسايل علمي، فرهنگي و الگوي فرهنگي.
الگوي زنان از ديد امام
اِنَّ اللّه اصْطَفاكِ وَ طهَّركِ اصْطَفاكِ عَلي نَساءِ العالَمين.(1)
از منظر رهبر فقيد انقلاب، حضرت فاطمه زهرا(ص) و نيز حضرت زينب(ع) الگوهايي برازنده و فراگير هستند، كه زنان مسلمان بايد در تمام زمينهها از آنان پيروي كنند، زيرا آنان كسانياند كه هويت انسان در آنها جلوهگر است. آنها زناني هستند كه افتخار خاندان وحياند و چون خورشيدي بر تارك اسلام ميدرخشند. حضرت زهرا(س) زني است كه فضايل او همتراز فضايل بينهايت پيغمبر اكرم(ص) و خاندان عصمت و طهارت(ع) است. زني كه هر كس، با هر بينش، در باره او گفتاري دارد، ولي از عهده ستايش او برنيامده است. بانوي عالَم اسلام، زني روحاني و ملكوتي و به تمام معنا انسان است. او نسخه تمام انسانيت و حقيقت تمام زن و انسان است.(2) او موجودي الهي جبروتي است كه در صورت يك زن ظاهر شده است. زني كه تمام ويژگيهاي انبيا در او است. او است كه حركت معنوي را از مرتبه طبيعت شروع كرده، با قدرت الهي و تربيت رسول اكرم(ص) به مرتبهاي رسيده كه دست همه از او كوتاه است. اين گونه زن، يكي از هدفهاي آفرينش است و تأويل «حيّ علي خير العمل» نيكي به او و فرزندان او است.(3) همو است كه الگوي امام زمان (وَ في اِبْنَةِ رَسُولِ اللّه لي اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ)(4) و همه مؤمنان ـ چه مرد و چه زن ـ است.(5) او زيربناي فضيلتهاي انساني و ارزشهاي والا است.
رهبر كبير انقلاب، عبادت، فصاحت و بلاغت، فرزانگي و دانش، معرفت و حكمت، جهاد و مبارزه، رفتار مادرانه و احساسات و شخصيت جامعالاطراف حضرت فاطمه زهرا را الگوي زن مسلمان ميداند. ايشان معتقد است: ارزش و مقام والاي حضرت زينب(س) از حركت عظيم انساني و اسلامي او بر اساس تكليف الهي و تصميمگيري بر مبناي شناخت دقيق و صحيح موقعيتها ناشي ميشود. لذا زناني كه فاطمه زهرا و زينب كبرا ـ عليهماالسلام ـ را الگوي خود قرار داده باشند، بايد زندگي خويش را بر اساس فهم درست، هوشياري در درك موقعيتها، انتخاب بهترين كارها در حد فداكاري و پايداري در راه انجام تكليف الهي بنا نهند. سكينه كبرا شاگرد حضرت زينب يكي از مشعلهاي معرفت و دانش در تاريخ اسلام محسوب ميشود، و اين خود نشان دهنده آن است كه پيروي زنان مسلمان از آن حضرت به معناي قرين شدن با دانش، معرفت، بينش جهاني، روشنفكري و فرهنگ است.
امام، زنان بزرگواري را كه زينبگونه، در راه خدا و اسلام از همه چيز گذشته و به اين امر مفتخرند، ميستايد!(6) ايشان به ملت توصيه ميكند چگونگي مبارزه با حكومت قلدران را از زينب كبرا(س) بياموزند و ببينند چگونه مصايب در نزد او كوچك است.(7) از آنرو كه اهل بيت سيدالشهدا تكليف و فداكاري در ميدان و تبليغ در خارج از ميدان را به ما آموختند و خطبههاي حضرت زينب به اندازه مبارزه امام حسين(ع) در مقابل جائر تأثير داشته است.(8)
زن و فعاليتهاي سياسي ـ اجتماعي
امام زنان و بانوان ايران را شيردلاني ميداند كه با همت والايشان اسلام از قيد اسارت بيگانه بيرون آمده است. ايشان بانوان را خواهراني محترم، عزيز و شجاع ميداند كه دوشادوش مردان پيروزي را براي اسلام بيمه كردهاند. امام از تظاهرات پرشور و پشتيباني زنان از اسلام، كه با فرزندان خردسال خود به خيابانها آمدهاند، تشكر ميكند و آرزو دارد خداوند و امام عصر(ع) از آنان راضي باشند.(9)
امام خميني، زنان را رهبر نهضت و خود را دنبالهرو و خدمتگزار بانوان ميداند.(10) از نظر رهبر انقلاب، مسايل بزرگي همچون مجاهدت و مبارزه و مخاطبه (سخنراني) بر عهده بانوان است، زيرا تعيين روز زن در سالروز تولد حضرت زهرا(س) بدين معناست.
امام، بويژه بانوان و همسران منتسب به بيوت علما و فضلا را شايسته حفظ اهداف اسلام ميداند و آنان را همچون بيت نبوت ميانگارد.(11)
رهبر انقلاب معتقد است: زنان در نهضت سهم بسزايي داشتند و در همه جا كمك كردند و پيشوا بودند و موجب تقويت قدرت مردان شدند.(12)
امام معتقد است: امروز غير از روزها و زمانهاي سابق است و بانوان ميبايست با حفظ عفت عمومي، وظايف اجتماعي سياسي خود را انجام بدهند.(13)
ايشان با برشمردن مسؤوليت زنان در حكومت اسلامي ميفرمايد: «زنان از نظر اسلام نقش حساسي در بناي جامعه اسلام دارند، و اسلام زن را تا حدي ارتقا ميدهد كه او بتواند مقام انساني خود را در جامعه باز يابد و از حد شيء بودن بيرون بيايد و متناسب با چنين رشدي ميتواند در ساختمان حكومت اسلامي مسؤوليتهايي به عهده بگيرد.»(14)
امام اذعان ميدارد زن بايد در مقدرات اساسي مملكت دخالت كند، و عنايتي كه اسلام به زنان دارد، بيشتر از عنايتي است كه به مردان دارد. امام، حق زنان را در نهضت بيشتر از مردان ميداند.(15)
وي حضور و دخالت زنان در امور سياسي را لازم ميداند و معتقد است: براي حفظ جامعه اين امر واجب است. امام اين اعتقاد را برگرفته از اسلام ميداند و ميفرمايد: «زنها هم بايد در فعاليتهاي اجتماعي و سياسي، همدوش مردها باشند؛ البته با حفظ آن چيزي كه اسلام فرموده است، كه بحمداللّه امروز در ايران جاري است.»(16)
رهبر انقلاب آگاهي و نظارت زنان در امور اجتماعي و سياسي را لازم ميداند و از آنها ميخواهد در اين مسايل اظهارنظر كنند.(17) امام خميني به زنان ايران افتخار ميكند، زيرا آنها بزرگوارانه در مقابل رژيم ستمكار سابق و پس از آن در مقابل ابرقدرتها و وابستگان آنان در صف اول ايستادگي و مقاومت كردند؛ آنچنان كه در هيچ عصري چنين مقاومت و شجاعتي از مردان ثبت نشده است.
امام فداكاري زنان بزرگ ايران در جنگ تحميلي را اعجابآميز ميداند و قلم و بيان را از ذكر آن ناتوان، بلكه شرمسار توصيف ميكند.(18)
ايشان از زنان ميخواهد مردان و دولتمردان را هدايت و نصيحت كنند و ناصحان خوبي براي جامعه باشند.(19) رهبر انقلاب معتقد است: موانع و فعاليتهاي سياسي بانوان مرتفع شده، در آنان بينشي به وجود آمده و اميد است هر كدام به پايهاي برسند كه بتوانند عدهاي را تربيت كنند.(20)
امام معتقد است زنان در انتخاب فعاليت و سرنوشت و همچنين پوشش ـ با رعايت موازيني ـ آزادند.(21) ايشان ملتي را كه بانوانش در صف مقدم براي پيشبرد مقاصد اسلامياند، آسيبناپذير ميداند. ملتي كه بانوانش در ميدان جنگ با ابرقدرتها و مواجه شدن با قواي شيطاني، قبل از مردها حاضر شدهاند، پيروز خواهد شد. ملتي كه شهيد ـ هم از بانوان و هم از مردان ـ دارد و مردان و زنانش شهادت را طلب ميكنند، آسيبناپذير خواهد بود.(22)
رهبر كبير انقلاب، مردم ايران را مرهون شجاعتهاي زنان شيردل ميداند و از اين امر احساس غرور ميكند. زنان در پيروزي پيشقدم بودند و مردان را شهامت و جرأت بخشيدند.(23)
امام خميني ميفرمايد: «من هر وقت بانوان محترم را ميبينم كه با عزم و اراده قاطع در راه هدف، حاضر به همه طور زحمت، بلكه شهادت هستند، مطمئن ميشوم كه اين راه به پيروزي منتهي ميشود ... من در جامعه زنها يك جور تحول عجيبي ميبينم كه بيشتر از تحولي است كه در مردها پيدا شده [است] و آن قدري كه اين جامعه محترم به اسلام خدمت كردند در اين زمان، بيشتر از آن مقداري است كه مردها خدمت كردند. خدمت مردها هم بسيارش مرهون خدمت زنها است.»(24)
امام خميني به زنان اجازه ميدهد در وزارتخانهها فعاليت كنند.(25)
ايشان اميدوار است زنان وحدت داشته و با صفوف فشرده و پيشاپيش مردان، در پيشبرد اهداف اسلامي اقدام كنند، همان گونه كه تاكنون مصمم بودند جمهوري اسلامي را به ثمر برسانند.(26)
الگوي مبارزه
ايشان همان كمال و وضعيت حضرت زهرا را براي زنان الگو ميداند و ميفرمايد:
حضرت به اندازه خودش كه در اين ظرف كوتاه، مجاهده داشته است، مخاطبه داشته است با حكومتهاي وقت، محاكمه ميكرده است حكومتهاي وقت را، شما بايد اقتدا به او بكنيد تا پذيرفته باشيد كه اين روز، روز زن است، يعني روز تولد اين حضرت، روز زن است.
آنكه در اين زمينه ميتواند الگو باشد، بانوي محترمي است كه در ميدانهاي مختلف، جهاد كرده، از اسلام و امامت و ولايت و پيامبر و بزرگترين سردار اسلام امير مؤمنان دفاع نموده، و از اينرو به «امابيها» و «امائمه» ملقب گشته است. دخت گرامي رسول اكرم(ص) غمگساري مهربان براي پدر، همسري فداكار براي شوهر و مربي بزرگ براي فرزندان بود و در دامان او شخصيتهايي چون امام حسن و امام حسين ـ عليهماالسلام ـ و حضرت زينب كبرا(ع) تربيت شدند. اين دختر مثل فرشته نجاتي براي پيغمبر(ص)، مثل مادري براي پدر خود و مثل پرستار بزرگي براي آن انسان بزرگ مشكلات را تحمل كرد. در مقابل حكومت جبار ايستاد و خطبهاي خواند كه به گفته علامه مجلسي و بزرگان فصاحت و بلاغت بايد بنشينند و كلمات و عباراتش را معنا كنند. خطبهاي كه پرمغز است و از لحاظ زيبايي هنري، مثل زيباترين و بهترين كلمات نهجالبلاغه و سخنان امير مؤمنان است. خطبهاي كه در مقابل مردم و با زبدهترين و گزيدهترين معاني گفته شد.(27)
حضرت خديجه(س) الگويي ديگر
از ديگر الگوها، حضرت خديجه(س) است كه با قدرت روحي و عزمي قوي، در مقابل كارشكنيها و مخالفتهاي دشمنان پيامبر ايستادگي كرد و رسالت را از هيچ به حال كنوني رساند.(28) امام به همگان توصيه ميكند در محاصره اقتصادي و كمبود ارزاق، به همسر بزرگ و عزيز پيامبر تأسي كنند و ببينند چگونه آنها مقاومت كردند.(29)
زن و مسايل اخلاقي ـ تربيتي
امام، خيرخواه بانوان است و نميخواهد آنان به فساد كشيده شوند و ملعبه و بازيچه دست جوانهاي اراذل باشند. امام توصيه ميكند زنان از راههاي انحرافي، كه جوانان را به فساد ميكشاند برگردند.(30)
بنيانگذار جمهوري اسلامي، زهد و تقوا و عفافي را كه حضرت فاطمه داشته، سرمشق بانوان دانسته، شرافت ورود به روز زن را در گرو پيروي از كردار سرور بانوان عالم ميداند.(31)
ايشان زن را مبدأ همه سعادتها و خيرها ميداند و معتقد است: زن، انساني بزرگ و مربي جامعه است. او است كه با تربيت صحيح خود، انسان درست ميكند و كشور را آباد مينمايد.(32)
ايشان جامعه زنان كنوني را، جامعهاي ميداند كه زينبگونه شدهاند و تابع فاطمه(س)اند. زناني كه روزي تابع آرايش اروپايي بودند و ميبايست از اروپا طرح لباسشان بيايد، اما اكنون پيرو مكتب اسلام هستند و آنچه آن مكتب بپسندد، مورد قبول آنها است. امام اين تحول را بالاترين تحول جامعه ميداند، كه بايد حافظ آن بود.(33)
از ديد امام، زن نقش بزرگي در اجتماع دارد. او است كه مظهر تحقق آمال بشر و پرورشدهنده زنان و مردان ارجمند است. از دامن وي است كه مرد به معراج ميرود و همو است كه زنان و مردان بزرگ را تربيت ميكند.(34)
ايشان ميفرمايد: «نقش زنان در عالم از ويژگيهاي خاصي برخوردار است. صلاح و فساد يك جامعه از صلاح و فساد زنان در آن جامعه سرچشمه ميگيرد. زن يكتا موجودي است كه ميتواند از دامن خود افرادي به جامعه تحويل دهد كه از بركاتش يك جامعه، بلكه جامعهها به استقامت و ارزشهاي والاي انساني كشيده شوند.»(35)
الگوي تربيتي
امام به زنان توصيه ميكند در تهذيب اخلاق خود و ديگران كوشش كنند و همه به بزرگزني اقتدا كنند كه حيثيت زنان است. ايشان بر اين باور است كه همه بايد دستورهايشان را از اسلام به وسيله حضرت زهرا و فرزندان او بگيرند و همان طور كه ايشان بودهاند، باشند.(36)
رهبر انقلاب از زنان ميخواهد احكام اسلام را عمل كنند و ديگران را نيز وادار به عمل نمايند و معتقد است: همان گونه كه هر فردي موظف است خود را اصلاح كند، موظف است ديگران را هم اصلاح كند. ايشان امر به معروف و نهي از منكر را، راهكاري براي اصلاح جامعه ميداند.(37)
امام، زن را همچون قرآن، انسانساز ميداند و معتقد است: اگر زنان شجاع و انسانساز از ملتها گرفته شوند، ملتها به شكست و انحطاط كشيده ميشوند.(38)
الگوي اخلاقي از ديد امام
براي امام خاطره فراموشنشدني و الگوي اخلاقي، ازدواج يك دختر جوان با پاسداري است كه در جنگ هر دو دست خود را از دست داده و از هر دو چشم آسيب ديده است. امام در ستايش اين دختر ميفرمايد: «آن دختر شجاع با روحي بزرگ و سرشار از صفا و صميميت گفت: حال كه نتوانستم به جبهه بروم، بگذار با اين ازدواج دِين خود را به انقلاب و به دينم ادا كرده باشم. عظمت روحاني اين صحنه و ارزش انساني و نغمههاي الهي آنان را نويسندگان، شاعران، گويندگان، نقاشان، هنرپيشگان، عارفان، فيلسوفان، فقيهان و هر كس را كه شماها فرض كنيد، نميتوانند بيان و يا ترسيم كنند، و فداكاري و خداجويي و معنويت اين دختر بزرگ را هيچ كس نميتواند با معيارهاي رايج ارزيابي كند.»(39)
بنيانگذار جمهوري اسلامي معتقد است: خدمات مادران به جامعه، از خدمات معلمان و ديگران بالاتر است، زيرا افراد جامعه را در دامن خود تربيت ميكنند، و اين كاري است كه انبيا ميخواستند؛ انبيا ميخواستند بانوان، شيرزنان و شيرمرداني تربيت و به جامعه تقديم كنند.(40)
رهبر انقلاب، بچهداري را بزرگترين مسؤوليت و شريفترين شغل ميداند، زيرا ين (تحول دادن يك انسان به جامعه) هدفي است كه خداي تبارك و تعالي انبيا را در طول تاريخ براي آن فرستاد.(41)
امام، تحويل يك فرزند خوب را به جامعه، بهتر از همه عالم و به اندازهاي داراي شرافت ميداند، كه نميتوان بيان كرد.(42)
امام بر اين باور است كه حرفشنوي فرزندان از مادر بيشتر است و آن اندازه كه اخلاق مادر تأثير دارد و به فرزندان منتقل ميشود، از ديگران برنميآيد. مادرها مبدأ خير هستند و اگر خداي ناخواسته بچهها را بد تربيت كنند، سرمنشأ شرّند. مادران ممكن است بچهاي را تربيت كنند، كه او امتي را نجات دهد، همان گونه كه بر عكس ممكن است.(43)
رهبر كبير انقلاب، بانوان را معلم مردان ميداند و با درود بر آنان درخواست ميكند با نصيحتهاي خود، مردان را به راه راست وا دارند. زنان در نهضت شريف ايران، معلم مردان بودند و اكنون نيز همچنان است.(44)
ايشان زنان را همسنگ با سربازان اسلام و همدوش با بانوان صدر اسلام ميداند.(45) وي معتقد است: از نظر حقوق انساني، تفاوتي ميان زن و مرد نيست، زيرا هر دو انسانند و حق دخالت در سرنوشت خود را دارند؛ گو اينكه در برخي موارد تفاوتهايي بين آن دو وجود دارد كه به حيثيت انساني آنها مربوط نيست.(46)
در نگاه امام كسي كه ميتواند در اين زمينه الگوي بانوان باشد، زني است كه در حجرهاي كوچك و خانهاي محقر، انسانهايي تربيت كرد كه نورشان از بسيط خاك تا آن سوي افلاك و از عالم مُلك تا آن سوي ملكوت اعلي ميدرخشد.(47) اين خانه كوچك از آنِ فاطمه(س) است و افرادي كه در آن خانه تربيت شدند، چهار ـ پنج نفر بودند كه تمام قدرت حق را تجلي دادند و خدمتهايي كردند كه همه بشر را به اعجاب در آورده است.(48)
اين الگو همان است كه شادمان ميباشد كارهاي درون خانه بر عهده او است، و او مجبور نيست با نامحرمان ارتباط داشته باشد. همو است كه پيوسته مطيع شوي خويش است و هيچ گاه وي را خشمگين نكرده و در هيچ كاري از ايشان سرپيچي ننموده است.(49) او است كه هر گاه شويش به وي مينگريست، غم و اندوه را از او ميزدود.(50) همو است كه به امير مؤمنان ميگفت: از خدا شرم دارم چيزي را كه در توان تو نيست، بر تو تحميل كنم؛(51) و ميافزود: اي پسرعمو! از روزي كه با تو زندگي كردهام، نه به تو دروغ گفته و نه خيانت كرده و نه مخالفت ورزيدهام.(52)
چنين بانوي برازندهاي تأويل آيه «اَلَمْ ترَ كَيْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً كَلمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ اَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السماءِ»(53) است. و او است كه معنا و تفسير «ذي القربي»(54) است كه خداوند در كنار امر به عدل و احسان، به مواظبت بر آن سفارش ميكند.(55)
اين الگوي تربيتي ـ اخلاقي آنچنان مردمدار است، كه در عبادت شبانه خود، پيش و بيش از آنكه براي خود دعا كند، براي همسايگان دعا و طلب خير ميكند و ميفرمايد: «اَلْجارُ ثُمَّ الدّارُ»(56) همو است كه براي سير كردن گرسنگان و يتيمان و اسيران، قرص نان را از گلوي خود و فرزندانش ميزند، تا خشنودي خدا را به دست آورد.(57)
امام علي(ع) در معرفي اين الگوي ارزنده ميفرمايد: «آن قدر با مشك آب كشيد كه اثر آن در بدنش پيدا بود. چندان با دست خود آسياب كرد كه دستهايش پينه زد. آن قدر خانه را جارو كرد كه لباسهايش خاكآلود گرديد و چندان آتش زير ديگ روشن كرد كه جامههايش سياه و دودآلود شد.»(58)
خود وي به سلمان كه از جامههاي سادهاش به شگفت آمده بود، فرمود: «سوگند به خدا! پنج سال است كه با علي زندگي ميكنم و فرش ما پوست گوسفندي است كه روزها بر روي آن شتر خود را علوفه ميدهيم و شبها بر روي آن ميخوابيم.(59)
او دختر شخص اول اسلام و حاكم جهان اسلام بود، كه با سادگي و وضع فقيرانه ازدواج كرد و زندگي را گذراند. حيات او پر از كار و تلاش بود.
الگوي ديني
عبادت و زهد او نيز مثالزدني است. «حسن بصري» كه خود يكي از عُبّاد و زهّاد است، ميگويد: «دخت پيامبر به اندازهاي عبادت كرد و در محراب ايستاد كه پاهايش متورم شد.»(60) او در هر حال به ياد خدا بود و نشست و برخاستش براي خشنودي پروردگار بود. در دوراني كه فتوحات اسلام رخ مينمود و غنايم بسيار به خانه پدر وي براي تقسيم ميرسيد، ذرهاي دلبستگي به تجملات و تشريفات دنيا ـ كه معمولاً دختران جوان به آن دل ميبندند ـ از خود نشان نداد. معرفت و خلوص و صبر و فداكاري وي زبانزدني بود و به پاس اين شايستگيها پدر به او تسبيحاتي آموخت كه باعث شد هر ركعت نماز پاداش هزار ركعت داشته باشد.(61)
مواظبت بر عفت، حتي پس از مرگ داشت و سفارش كرد تابوتي بسازند كه حجم بدن وي را به هنگام تشييع بپوشاند. امام علي(ع) در وصف وي فرمود: «نِعْمَ الْعَوْن عَلي طاعَةِ اللّه؛ ياوري خوب در راه طاعت از خداست.»(62)
او خود را از نابينا ميپوشاند، زيرا خود نابينا را ميديد و او ممكن بود بوي خوش فاطمه را استشمام كند.(63)
الگوي مقاومت
امام خميني از اينكه الگوهاي غربي، مورد نظر زنان باشند، شرم دارد و از اين باور، اظهار كمال تأسف و تأثر را ميكند.(64) ايشان خاندان اهلبيت عصمت و طهارت را سرمشق همگان ميداند و از آنان كه زندگي خود را وقف طرفداري مظلومان و احياي سنت الهي كردند، به نيكي ياد ميكند.(65) آنان از آنرو كه در مقابل حكومت جبار ايستادند و در راه اسلام فداكاري كردند و دولت جابر اموي را رسوا نمودند و روح الهي و ايمان داشتند، براي همه الگوي مقاومت و ايستادگياند.(66)
بانوان و مسايل علمي ـ فرهنگي
امام خميني، فهم مسايل و رشد بينش ملت را ميستايد و زنان را كه در گذشته از همه حقوق اجتماعي محروم بودند، ولي اكنون بحمداللّه به گونه شايسته و با حفظ موازين شرعي وارد و آگاه به مسايل علمي ـ فرهنگي گرديدهاند و داراي درس و تبليغاتند، شايسته چنين وضعي ميداند.(67)
امام وضع كنوني جامعه را براي فعاليتهاي علمي و عرفاني و فلسفي و تربيتي بانوان، همدوش با مردان، مساعد ميداند(68) و مفتخر است بانوان و زنان پير و جوان و خرد و كلان در صحنههاي فرهنگي حاضرند و گاه بهتر از مردان در راه تعالي اسلام و مقاصد قرآن كريم فعاليت دارند.(69)
ايشان معتقد است تعليم و تربيت و تبليغ بانوان، امري است كه در انقلاب تحقق يافت، و گرنه براي بانوان هيچ حقي قايل نبودند كه حتي در مجمعي ده نفره وارد شوند و مسأله علمي يا عقيدتي بگويند، ولي اكنون با حفظ موازين اسلامي ميتوانند در همه جاي كشور و خارج از آن تبليغ كنند.(70)
الگوي فرهنگي
كسي كه در اين زمينه ميتواند اسوه و نمونه باشد، باز سيده نساء دو عالم است. او است كه دانشمندي والا است و داراي مصحفي است كه پيام وحي در آن است. پيام وحي كه توسط جبرئيل امين بر فاطمه نازل شد و در بردارنده اخبار و مسايل آينده جهان و نيز اوضاع ذريه آن بانوي دو عالم است. اگر تناسب روحي آن حضرت و جبرئيل ـ كه روح اعظم است ـ نبود، هيچ گاه بانويي شرافت دريافت پيام غيبي را نداشت. او همچون انبيا بود كه سروش آسماني را ميشنيد و فرشتگان با وي سخن ميگفتند و از همين رو است كه محدَّثه لقب وي است.(71) گاه باب شهر علم (امير مؤمنان(ع)) براي اثبات سخن خود به گفتههاي فاطمه استشهاد ميكرد،(72) زيرا سخنان وي برگرفته از نور علم بود. روايت كردهاند: روزي زني خدمت ايشان رسيد و سؤالاتي چند ـ پشت سر هم ـ پرسيد. گستره سؤالات وي چنان بود كه خود شرمنده و خجل شد؛ مبادا دختر پيامبر اسلام را خسته و به زحمت انداخته باشد! از اينرو درنگ كرد و گفت: بيش از اين شما را به زحمت نمياندازم. حضرت فرمود: من از طرف خدا مأمورم به پرسشهاي تو پاسخ گويم و براي هر جواب مزدي از خدا بگيرم كه اگر بين زمين و آسمان را پر از مرواريد كنند، باز آن مزد و پاداش پرارزشتر است.(73)
اين چنين زني فرهيخته و فرزانه است كه ميتواند الگوي معرفت و حكمت باشد.
پينوشتها:
1 ـ آل عمران، آيه 42.
2 ـ صحيفه نور، ج6، ص185.
3 ـ بحارالانوار، ج43، ص44.
4 ـ همان، ج53، ص180.
5 ـ تحريم، آيه 11.
6 ـ صحيفه نور، ج21، ص172.
7 ـ همان، ج17، ص60.
8 ـ همان، ج17، ص59.
9 ـ همان، ج5، 15/12/57.
10 ـ همان، ج6، ص58.
11 ـ همان، ج6، ص194.
12 ـ همان، ج10، ص1.
13 ـ همان، ج13، ص69.
14 ـ همان، ج3، ص101.
15 ـ همان، ج5، ص153.
16 ـ همان، ج18، ص264.
17 ـ همان، ج13، ص70.
18 ـ همان، ج16، ص126.
19 ـ همان، ج14، ص131.
20 ـ همان، ج18، ص262.
21 ـ همان، ج2، ص259.
22 ـ همان، ج13، ص31.
23 ـ همان، ج5، ص153.
24 ـ همان، ج11، ص160.
25 ـ همان، ج5، ص150.
26 ـ همان، ج13، ص36.
27 ـ برگرفته از سخنان آيتاللّه خامنهاي.
28 ـ ولايت فقيه، ص124.
29 ـ صحيفه نور، ج18، ص4.
30 ـ همان، ج5، ص186.
31 ـ همان، ج19، ص279.
32 ـ همان، ج6، ص187.
33 ـ همان، ج14، ص131.
34 ـ همان، ج6، ص194.
35 ـ همان، ج16، ص125.
36 ـ همان، ج19، ص121.
37 ـ همان، ج10، ص1.
38 ـ همان، ج5، ص153.
39 ـ همان، ج16، ص126.
40 ـ همان، ج14، ص130.
41 ـ همان، ج6، ص261.
42 ـ همان، ج7، ص76.
43 ـ همان، ج8، ص162.
44 ـ همان، ج14، ص130.
45 ـ همان، ج6، ص137.
46 ـ همان، ج3، ص49.
47 ـ همان، ج16، ص125.
48 ـ همان، ج16، ص67.
49 ـ بحارالانوار، ج43، ص134.
50 ـ همان.
51 ـ همان، ص59.
52 ـ همان، ص191.
53 ـ تفسير صافي، ج1، ص886. آيه در سوره ابراهيم، آيه 24 است.
54 ـ نحل، آيه 90.
55 ـ بحارالانوار، ج24، ص190.
56 ـ علل الشرايع، ص181.
57 ـ دهر، آيه 8. به نقل از تفسير صافي، ج2، ص770.
58 ـ علل الشرايع، ص366.
59 ـ بحارالانوار، ج43، ص88.
60 ـ همان، ص76.
61 ـ كافي، ج3، ص343.
62 ـ بحارالانوار، ج43، ص117.
63 ـ همان، ص91.
64 ـ تبيان، دفتر هشتم، ص27.
65 ـ صحيفه نور، ج5، ص283.
66 ـ همان، ج16، ص67.
67 ـ همان، ج16، ص5.
68 ـ همان، ج18، ص262.
69 ـ همان، ج21، ص172.
70 ـ همان، ج18، ص99.
71 ـ علل الشرايع، ص182.
72 ـ خصال، ج2، ص618.
73 ـ بحارالانوار، ج2، ص3.