جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
از زرد به سرخ
-(7 Body) 
از زرد به سرخ
Visitor 506
Category: دنياي فن آوري
نام گفت و گو شونده : ميرجلال‌الدين كزازي

درباره جشن آييني چهارشنبه سوري

شايد اگر از هرکدام از ما بپرسند که کدام شب‌هاي روزگارتان ايراني‌تر بوده است بي‌درنگ ياد يلدا و چهارشنبه‌سوري بيفتيم؛ شب‌هايي که هرکدام به رنگي در خانه‌هاي ياد ما نشسته‌اند و به‌ويژه در آن‎چه از کودکي‌هايمان در ياد داريم. نيازي به بازگوکردن نيست که در بين اين دو شب، ما چهارشنبه‌سوري را بيشتر جشن مي‌پنداريم تا يلدا؛ دليلش هم مي‌تواند اين باشد که به هرحال تکاپوها و جست‌وخيزهاي اين شب بيشتر با آن‎چه ما از جشن مي‌شناسيم هم‎خواني دارد و افزون بر آن اينکه آيين چهارشنبه‌سوري بيشتر بيروني است و يلدا، اندروني. اما چه خوب است که اين تکاپو را يکسره بازي نپنداريم و در آستانه‎ي نوروز به آن‎چه مايه و پايه‎ي بنيادين چنين جشن‌هايي بوده است نيز بينديشيم؛ با همين خواست، پاي سخن دکتر ميرجلال‌الدين کزازي نشستيم.
? جناب دکتر کزازي ! گمان مي‌کنم اگر پيش از هر صحبتي اشاره‌اي داشته باشيد به پيشينه‎ي پديده‎ي «آتش» در فرهنگ ايراني، مي‌توانيم از گذرگاه خوبي وارد بحث شويم.
- آيين و جشن چهارشنبه‌سوري يکي از آيين‌ها و جشن‌هاي ايراني است که خاستگاه آن گرامي‎داشت روشنايي و گرماست که در آتش نمادينه شده است؛ هم از اين روست که در اين جشن و آيين، آتش جاي‎گاهي ويژه دارد. ايرانيان در واپسين چهارشنبه‎ي سال کهن يا به گفته‌اي روشن‌تر، در سه‌شنبه‌شب يا شب چهارشنبه آتشي برمي‌افروزند، از فراز آن برمي‌جهند، به هنگام جستن از آتش مي‎گويند «زردي من از تو / سرخي تو از من». در نمادشناسي ايراني، سرخي که يکي از رنگ‌هاي خورشيد است و رنگي است گرم، نماد به‎روزي و تندرستي و شادکامي است؛ از اين روي در زبان پارسي، سرخ‌روي کنايه‌اي شده است از نيک‎بخت و تندرست. در استعاره‌اي تمثيلي نيز ما همين نکته را مي‌بينيم. آن استعاره اين است: «فلان، با سيلي روي خود را سرخ مي‌گرداند.» خواست گوينده از اين استعاره آن است که آن کس مي‌کوشد خود را نيک‎بخت و به‎روز و بي‌نياز نشان بدهد. در برابر، زردي، نماد بيماري و تهيدستي و بينوايي است. روي زرد را مي‌بايد به هر شيوه، به روي سرخ دگرگون کرد. از سوي ديگر زردي و سرخي هردو از رنگ‌هايي است که در آتش يافته مي‌شود. بر اين پايه ايرانيان به هنگام پريدن از فراز آتش مي‌گويند که زردي روي من از آن تو باد و سرخي روي تو از آن من؛ بدين‌سان آرزو مي‌برند که سالي را که در پيش است، در به‎روزي و نيک‎بختي و فراخ‌دستي و بي‌نيازي بياغازند و به پايان ببرند.

? ايرانيان همواره در بنيان جشن‌ها و آيين‌هايشان انگيزه‌هايي نهفته داشته‌اند و از سوي ديگر برخي آيين‌هاي ايراني نيز بنا به رخدادهاي تاريخي گرامي داشته مي‌شوند؛ در مورد آيين چهارشنبه‌سوري نيز مي‌توان نشانه‌‌اي از اين دست يافت يا تنها رفتن به پيش‌باز نوروز و آماده‌شدن براي گرامي‎داشت زاده‌شدن دوباره‎ي خورشيد، بهانه‎ي اين جشن بوده است؟
- به‌درستي روشن نيست که چرا اين جشن و آيين در شب چهارشنبه برگزار مي‌شود، از اين روي چهارشنبه‌سوري ناميده شده است اما آن‎چه در پاسخ به پرسش شما مي‌توانم گفت، اين است که سه‌شنبه در باورشناسي ايراني روزي آييني و ارزشمند شمرده مي‌شده است. آن را روز بازخوانده و وابسته به ناهيد مي‌دانسته‌اند. يکي از نام‌هاي ناهيد در ايران نو «بي‌بي سه‌شنبه» است که گاهي براي بزرگ‎داشت وي حتي خواني(سفره‌اي) آييني مي‌گسترند که بيشتر رفتاري است زنانه؛ تنها زنان بدين خوان، بدين سفره فراخوانده مي‌شوند. اين ويژگي خود يادآور پيوند اين روز و آن رفتار آييني است با ناهيد. اما در آبشخورها و متن‌هاي کهن به روشني و فراخي، سخني از جشن چهارشنبه‌سوري نرفته است. واژه‎ي «سوري» در نام اين جشن مي‌تواند نشانه‌اي بر ديرينگي اين نام باشد زيرا به گمان بسيار، واژه‎ي سوري در چهارشنبه‌سوري به معني سرخ است. يکي از معناهاي سوري در زبان پارسي سرخ‌فام است؛ بر همين پايه است که «وَرد» يا گل سرخ، گل سوري ناميده مي‌شود يا در متن‌هاي کهن گاهي باده‎ي سرخ‌فام را «مِيِ سوري» خوانده‌اند. سور در اين معنا ريختي است از «سُهر» يا «سُخر» که در پارسي با ريخت «سرخ» به کار برده مي‌شود. بر اين پايه‎ي چهارشنبه‌سوري به معني چهارشنبه‌‎ي سرخ خواهد بود. اين ويژگي سرخ نيز بازمي‌گردد به آن کارکرد و نقشي که آتش در اين آيين دارد. اما بدان‌سان که گفته شد، چهارشنبه‌سوري نيز جشني است که مانند بسياري ديگر از جشن‌هاي ايراني، در آن روشنايي و گرما که در آتش نمادينه شده است، بزرگ داشته مي‌شود. يکي از نامورترين اين جشن‌ها که هنوز در ايران‌زمين به گونه‌اي برگزار مي‌گردد، جشن سده است؛ جشني که در زمستان، صد روز پس از آغاز زمستان بزرگ در گاه‌شماري کهن ايراني، بر پاي داشته مي‌شود. در اين جشن هم بر خرمن‌هاي بلند و باشکوه آتش مي‌افروخته‌اند به‎گونه‌اي که روشنايي و شرر آن را مي‌توانسته‌اند از چندين فرسنگ آن‌سوتر ببينند. جشن سده هم ويژگي‌ها و رسم‌ و راه‌هايي دارد که مي‌بايد در جاي خود، از آنها سخن گفت. از ديگر سوي، يکي از خاستگاه‌هاي جشن و آيين نوروز که چهارشنبه‌سوري، نويدگر و پيش‌درآمد آن شمرده مي‌شود، بزرگداشت روشنايي و گرما يا خورشيد است. جشن نوروز هم‎زمان است با يکي از خجسته‌ترين رخدادهاي گاه‌شمارانه و کيهاني که ترازمندي بهاري يا اعتدال ربيعي است. در آغاز نوروز و بهار، خورشيد به برج حمل درمي‌آيد؛ بدين‌سان شب و روز هم‎ساز و هم‌تراز مي‌شوند؛ از آن پس بر روز مي‌افزايد و از شب مي‌کاهد. به گونه‌اي نمادين، ترازمندي بهاري نشانه‎ي آن است که چيرگي تيرگي و سرما و شب به فرجام رسيده است، چيرگي روشنايي و گرما و روز، آغاز گرفته است. تا چندي پيش به هنگام چهارشنبه‌سوري در روستاهاي کردستان و کرمانشاه آتشي بلند بر بام خانه‌ها مي‌افروختند که اين آتش را آتش نوروزي مي‌ناميدند؛ بدين معني که اين جشن و آيين و افروختن آتش، آيين و جشني است که ايرانيان با برگزاري آن به پيش‌باز جشن و آيين نوروز مي‌روند که بزرگ‌ترين جشن فراگير و ميهني ايرانيان است.
? آيا در نوشته‌هاي کهن ما اشاره‎ي مشخصي به آيين چهارشنبه‌سوري وجود دارد يا نه؟
- نه، تا جايي که من مي‌دانم در سروده‌ها و نوشته‌هاي کهن پارسي سخني از چهارشنبه‌سوري نرفته است؛ از ديگر جشن‌هاي ايراني مانند نوروز، سده، مهرگان، بهمنگان، فراوان سخن در ميان آورده شده است اما از چهارشنبه‌سوري نه.
? خوب است که نگاهي هم داشته باشيم به آيين‌هايي که هم‎زمان با چهارشنبه‌سوري برگزار مي‌شده؛ از قبيل قاشق‌زني يا کاسه‌زني.
- جشن و آيين چهارشنبه‌سوري مانند بسياري از ديگر جشن‌ها و آيين‌هاي ايراني مانند نوروز يا جشني که جشن شب يلدا ناميده مي‌شود، خواني ويژه دارد که ايرانيان هنوز در اين جشن آن خوان را مي‌گسترند. يکي از ويژگي‌هاي اين خوان ويژه، آجيلي است که بر آن مي‌نهند که آجيل شيرين ناميده مي‌شود. آجيل شيرين بدين معني است که گذشته از دانه‌ها، از شيريني هم در اين آجيل بهره مي‌برند. ويژگي ديگر اين آجيل آن است که دانه‌ها مانند بادام، پسته، فندق، بايد که به شيوه‎ي خام يا دراصطلاح «بونداده» در اين آجيل نهاده بشوند. اين آجيل مانند آجيل شب يلدا به شيوه‌اي نمادين و رازآلود، گرامي‎داشت طبيعت و فرآورده‌هاي آن را آشکار مي‌دارد چون به هنگام شب يلدا هنوز درختان به بار ننشسته‌اند و ميوه‎ي تروتازه در دسترس نيست؛ فرآورده‌هاي گيتي يا طبيعت را در نمود اين آجيل گرامي مي‌دارند. از ديگر آيين‌هاي چهارشنبه‌سوري، کاسه‌زني يا قاشق‌زني است که بيشتر، جوانان خانواده آن را به انجام مي‌رسانند؛ قاشق را بر کاسه مي‌کوبند، به در خانه همسايگان مي‌روند تا هنگامي که در خانه‎ي همسايه گشوده نشود و او ارمغاني در کاسه قاشق‌زنان ننهد، قاشق‌زني همچنان مي‌پايد. اين رسم‌وراه‌ها که در همه‎ي جشن‌‌هاي ايراني ديده مي‌شود، رفتارهايي است براي آنکه پيوند در ميانه‎ي مردمان به بهانه‌هاي گوناگون استوار داشته بشود. براي نمونه اگر دو خانواده، دو همسايه از يکديگر رنجيده و آزرده هستند، به بهانه‎ي آيين قاشق‌زني، آن رنجش و آزردگي را به کناري بنهند و مهر و آشتي به جاي دشمني و کينه بنشيند.
? هنگامي که ما به آيين‌هاي ايراني نگاه مي‌کنيم، مي‌بينيم که ايرانيان به طبيعت نگاهي ويژه دارند، تا اينجاي سخن ما هم درباره‎ي آتش بود؛ يکي از پديده‌هاي طبيعي، لطفا سخني هم داشته باشيد درباره‎ي ديگر جشن‌هاي ايراني که به گونه‌اي با آخشيج هاي چهارگانه (آتش، آب، باد، خاک) پيوند داشته‌‌اند؛ جشن‌هايي از قبيل آب‌پاشان و... .
- ما جشن‌هايي هم داريم که در پيوند با بزرگداشت آب يا خاک است. من هم‌اکنون جشني را که در آن باد گرامي داشته شده باشد، در ياد ندارم.

? آيا مي‌توانيم جشن‌هاي خرمن را به بزرگداشت باد هم نسبت بدهيم؟
- جشن‌هاي خرمن هنگامي که کشاورزان دستاورد تلاش پي‎گير خود را مي‌ستانند و گندم يا جو يا ديگر فرآورده‌ها را توده مي‌کنند در خرمن، بيشتر برمي‌گردد به اين فرآورده و دستاورد تا باد. درست است که براي گسستن دانه از خوشه از باد بهره مي‌برند، آن را در باد مي‌افشانند، يا چنان که گفته مي‌شود در بوم‌هاي باخترينه ايران، «شَن» مي‌کنند (شَن واژه‌اي است که از افشاندن به يادگار مانده است) اما نمي‌توان اين جشن‌ها را در پيوند با بزرگداشت باد دانست.
به گمان بسيار ايرانيان کهن جشن‌ها و آيين‌هايي در بزرگداشت باد هم که يکي از چهار آخشيجان است داشته‌اند اما آن جشن‌ها از ياد رفته است؛ به همان سان که جشن‌هايي که در پيوند با خاک است هم آن‌چنان نمودي گسترده در فرهنگ امروزينه‎ي ايران ندارد. جشن‌هايي که به يادگار مانده است، بيشتر جشن‌هايي است که با آب يا آتش در پيوندند به‌ويژه جشن‌هاي آتشين. پاسخي به اين پرسش که چرا در ميانه‎ي اين جشن‌ها جشن‌هاي آتشين بيشتر بر جاي مانده‌اند اين است که در باورشناسي ايراني، آتش، آخشيج برترين است. دو آخشيج، آخشيج‌هاي فرودين يا اين‌سري يا گيتيگ (يعني وابسته به گيتي) شمرده مي‌شوند؛ خاک و آب. دو آخشيج، آخشيج‌هاي فرازين، آن‌سري يا مينوي؛ باد و آتش. از اين روي برترين آخشيج‌هاي چهارگانه، آتش است. در باورهاي کهن، جان از گونه‎ي باد است؛ دمي ايزدي است که در کالبد خاکي دميده مي‌شود، بدان جان و زندگاني مي‌بخشد. مينويان، فرشتگان، باشندگان آسمان هم از آتش آفريده شده‌اند. آتش به‌راستي مرزي است در ميانه‎ي جهان آشکار و جهان نهان يا زمين و آسمان؛ از اين روي خاقاني در بيتي سپهر آتش يا کره‎ي آتش را پل آتش ناميده است زيرا آسمان و زمين را به يکديگر مي‌پيوندد. گفته است که «بگذرند از پل آتش که اثيرش خوانند/ تا به صحراي فلک جاي تماشا بينند.» اين بيت درباره‎ي ديدارگران از خانه‎ي کعبه سروده شده است.
? و سفارش شما به جوانان ايراني درباره‎ي اين آيين کهن چيست؟
- سخني که من با جوانان برومند ايراني دارم اين است که اين جشن‌ها و آيين‌هاي نياکاني را به شايستگي، به همان سان که گذشتگان برگزار مي‌کرده‌اند بر پاي بدارند. اين جشن‌ها همه انگيزه و بهانه‌اي بوده است براي شادماني، براي بهره‌بردن از زندگي، براي استوارگردانيدن پيوندهاي انساني و اجتماعي. اگر از اين جشن‌ها به‌درستي بهره نبريم، آن آرمان‌هايي را که بر پايه‎ي آن‎ها اين جشن‌ها پديد آمده است، فروبگذاريم، اين جشن‌ها نه‌تنها سودمند نخواهند بود، زيان‎مند هم خواهند شد. آن آتشي که افروخته مي‌شود، بايد مايه‎ي شادماني و تندرستي و بهروزي باشد. اگر آتشي بيفروزند که مايه‎ي رنج و اندوه و خداي‌ناکرده سوگ و ماتم بشود، آسيبي، زياني به کسي برساند، آرامش و آسايش را از مردمان بستاند، آن رفتار به هيچ روي رفتاري ايراني، پسنديده و نياکاني نيست.
اين جشن‌ها، اين آيين‌ها همه از آن روي پديد آمده‌اند که ما به ياري آن‎ها شيوه‎ي درست و بسامان زيستن را بياموزيم؛ بکوشيم انسان‌هايي باشيم که همواره ديگران را دوست مي‌داريم، در پي پيوند با آنان هستيم، مي‌خواهيم که دلشان را به دست بياوريم و گرهي از کارشان بگشاييم. کمابيش همه‎ي جشن‌هاي ايراني سرشتي مردمي و اجتماعي دارند.
اگر ما اين جشن‌ها را بدان سان که مي‌بايد، برگزار نکنيم، اين جشن‌ها به هيچ روي آن کارکرد فرهنگي و اجتماعي را که مي‌بايد داشته باشند و انگيزه و پايه‌اي شده است که هزاران سال بپايند، نخواهند داشت؛ پس بکوشيم که جشن‌ها را به‌راستي به شيوه‌اي «آييني» برگزار کنيم.
منبع:هفته نامه پنجره
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image