سلامتي و خوشبختي از ديرباز آرزوي تمامي انسانها بوده است. براي رسدين به آنها بشر دست به هر کاري زده و راههاي مختلفي را پيموده است. گروهي توانسته اند به آرزوهاي خود دست يابند و برخي نيز هيچگاه طعم شيرين خوشبختي را نچشيده اند. سلامتي و خوشبختي و رسيدن به آرامش درون از زمان هايي خيلي دور ابزارهايي را طلب مي کرده که بشر با توسل به آنها همواره سعي داشته به سلامت فکر و جسم نائل آيد.
اين ابزارها نامهايي چون ابديت، ذات متکي به خويش، طبيعت، برهمن، شعور کيهاني و نيروانا داشت. ولي يکي از روش هاي بسيار قديمي که قدمتش به چندين هزار سال قبل مي رسد و به عنوان علم جامع کيهاني مطرح گرديده «يوگا» ناميده مي شود. بنا به روايت و دلايل علمي مطرح شده در کتابهاي ارابه خدايان و طلاي خدايان، کيهان نوردان باستاني از ديگر کرات سماوي به زمين آمده و با انسان زميني ارتباط برقرار کرده اند. حاصل اين ارتباط پيدايش علوم جامعي بوده که پيشرفت انسان هاي آن موقع را به همراه داشته است.
يوگا يکي از همين علوم کيهاني است که درآسياي ميانه به وجود آمده و جريان عرفاني عظيمي را موجب گشت که چکيده هاي آن طي هشت هزار بيت در کتاب اوپانيشاد به تدريج در سراسر جهان به خصوص هندوستان نشر و انعکاس يافت. بدين ترتيب عده زيادي با پيروي از آن توانستند به سلامت جسم رسيده و بر احساسات و عواطف خود غلبه کنند. به عبارت ديگر پيروي از اين علم خوب زيستن باعث شد تا انسان بتواند ذهن و جسم را به حال تعادل درآورد و طعم سعادت و خوشبختي را بچشد.
به طور خلاصه مي توان اظهار داشت علم يوگا کهن ترين سيستمي است که تا کنون در جهان وجود داشته و همچنان در حال گسترش است. اين علم به بدن و روان توجه خاصي داشته و درک بسيار عميق از ذات بشر و آگاهي هماهنگي و شناخت بدن و روان را به شما نشان مي دهد. براي قدم گذاشتن در مسير تکامل انساني حتما مي بايست جسم، ذهن و روان در يک موازنه قرار گيرند.
تکنيک هاي يوگا راه حل مطمئني براي ايجاد اين موازنه و رساندن شخص به آرامش فکر و درک حقيقت از طريق آگاه شدن بر خويشتن است. اولين کسي که اصول يوگا را به صورت قابل استفاده براي همگان مدون ساخته پاتانجلي هندي است. او در 300 سال قبل يوگار را به هشت مرحله تقسيم کرد. وي اعتقاد داشت انسان قبل از زدودن ناخالصي ها و ناپاکي ها نمي تواند طالب وصل معبود در رسيدن به مقصود باشد و تنها با تفکر و تعمق در احوال جهان و زير پا گذاشتن آز، حرص و شهوات است که مي تواند به تربيت و تعالي روح خود بپردازد.
طريقت يوگا مراحل هشت گانه را فراروي يوگي گذاشته تا با اجراي آنها به سرمنزل مقصود برسد. اين مراحل عبارتند از: ياما، نياما، آسانا، پراناياما، پراتيهارا، دهارانا، ديانا، سامادهي. براي رسيدن به اين وادي و سري وسلوک در اين طريقت نيازي به اين نيست که فرد دين آبا و اجدادي خويش را رها سازد و به آيين و مذهب جديدي بپيوندد. بلکه هر کس با هر اعتقاد و فرقه و آئيني مي تواند به درس هلي ويگا در زمينه زهد و تقوا و برکناري از خشونت ها و پليدي ها پاسخ مثبت بگويد.
نهايتا آنکه با درک تکنيک هاي باستاني يوگا انسان مي آموزد که چگونه حساسيت خود را از سطح جسم و پوست به سطحي عميق تر يعني ذهن، اندام و غدد داخلي و يا در واقع جسم و ذهن و همچنين ذهن و روان منتقل کرده، اتحاد و يگانگي بين عناصر فوق به وجود آمده که نتيجه اين اتحاد و يگانگي چيزي نيست جز رسيدن به سلامتي و خوشبختي. (دايره المعارف يوگا، تاليف سوامي شيواناندا، ترجمه رضا رامز)
اصول يوگا
يک يوگي زندگي و حيات را به مانند يک مثلث مي نگرد که جسم و پيکره انسان سه مرحله تولد، رشد و سرانجام مرگ را طي مي کند. دوران جواني که اوج شکوفايي انسان است بين سنين 18 تا 20 سالگي است. در نخستين سال هاي زندگي و در مرحله جواني ميزان رشو بازسازي جسم انسان به اوج خود مي رسد و از آن پس مرحله دگرگوني بافت ها آغاز مي شود. در يک انسان عادي اين مراحل از 20 سالگي آغاز شده و تا حدود 35 سالگي ادامه مي يابد و از آن پس مرحله کاتابوليک يا همان دگرگوني بافت ها آغاز مي شود، به عبارت ديگر ماشين جسم شروع به افت و انزال مي نمايد. اين مرحله که در سنين پيري خود را نمايان مي سازد با بيماري و ناخوشي همراه است.
هر چند که يک يوگي معتقد است که ما (انسان) خلق نشده ايم که فقط عاملي باشيم و پس از تحمل رنج و درد به سراغ مرگ رويم. هدف از زندگي بالاتر از همه اينهاست. رشد نيروهاي روحي هدف بوده و احتياج به استعداد زياد و نيروي اراده مي باشد. تمامي اين موارد در سايه رشد جسم و ذهن پديد مي آيند. به همين خاطر عقلاي قديم سيستمي را گسترش داده بودند که باعث دفاع بدن در برابر بيماري ها و به تعويق افتادن مرحله کاتابوليک و همچنين نيرومند ماندن قواي فيزيکي و رواني مي شود. اين سيستم يوگا نام دارد. يوگا يک برنامه ساده و طبيعي است که بر پنج اصل استوار است:
1) تمرينات يوگا
2) تنفس
3) رژيم غذايي
4) ريلکس و آسودگي
5) تفکر مثبت و مديتيشن
يوگا يک روش شخصي در زندگي است و بر اساس اصول و عقايد مي باشد. ساده زيستن و تفکر والا. جسم مانند يک معبد و يا يک وسيله نقليه براي روح است و براي استفاده مطلوب از آن احتياج به يک سري اصول داريم. اين اصول همانند اصولي است که در هر وسيله نقليه به شمار مي رود. يک اتومبيل به پنج چيز مهم احتياج دارد:
1) سيستم لغزنده يا همان چهار چرخ
2) برق يا همان باطري
3) سيستم خنک کننده
4) سوخت
5) يک راننده براي رانندگي در پشت فرمان
اکنون احتياجات انسان را بررسي مي کنيم:
1- اصل تمرينات
حرکات و اعمال به مانند سيستم لغزنده هستند که رباط ها، مفاصل، عضلات، تاندون ها و ديگر نقاط بدن را به کمک افزايش جريان خون و قابليت انعطاف نرم مي کنند.
2- اصل تنفس
اين اصل بدن را در ارتباط با باطري ياري مي کند. شبکه خورشيدي که نيروي عظيم پتانسيلي در آن ذخيره شده است و از طريق استفاده از تکنيک هاي تنفسي ويژه يوگا پرانامايا اين انرژي در جهت برقراري تعادل فيزيکي و رواني آزاد مي شود.
3- اصل رژيم غذايي
اين اصل سوخت مناسبي را براي بدن تهيه مي کند. مصرف مناسب غذا، هوا، آب و نور آفتاب از ضروريات است.
4- اصل ريلکس و آسودگي (وانهادگي)
اين اصل همانند سيستم خنک کننده يا رادياتور در ماشين عمل مي کند. هنگامي که ذهن و جسم به طور مرتب فعاليت مي کنند، ظرفيت آنان تقليل مي يابد. وانهادگي راه طبيعي جبران نيروي از دست رفته است.
5- تفکر مثبت و مديتيشن
خود را کنترل کنيد. ذهن آرام مي گيرد. از طريق سکون و تمرکز فکر، طبيعت و سرشت تحت کنترل آگاهي قرار مي گيرد.
اصل تمرينات
سيستم هاي بي شماري براي گسترش و توسعه حرکات مکانيکي عضلات طراحي شده است. همان طور که گفتيم در مکتب يوگا به پيکره آدمي همانند وسيله نقليه اي براي روح نگريسته مي شود. وسيله نقليه اي که روح را در سفرش به سوي تکامل ياري مي کند. آسانا (تمرينات فيزيکي يوگا) براي توسعه و گسترش تعبيه شده است.اين تمرينات باعث رشد استعدادهاي روحي و رواني مي شود. بايد در نظر داشت که تفاوت هاي اساسي و بنيادين بين تمرينات يوگا و تمرينات فيزيکي وجود دارد. تمرينات و ورزش هاي فيزيکي عادي تاکيد زيادي بر حرکات عضلات دارد.
در حالي که در يوگا عکس اين حالت مي باشد زيرا ورزش هاي عادي ميزان زيادي اسيد لاکتيک در الياف و بافت هاي عضله توليد و همين باعث کوفتگي عضلات مي شود. در هنگام انجام آسانا تاثير اسيد اضافه و کوفتگي توسط قليائي موجود در الياف عضلاني خنثي مي شود. البته اين عمل با تنفس عميق اکسيژن انجام مي شود. رشد عضلات به معني سلامتي بدن نيست. سلامتي موقعي اطلاق مي گردد که تمام ارگان هاي بدن تحت کنترل هوشمند ذهن باشد. تمرينات فيزيکي يوگا آسانا نام دارد. آسانا مي بايست به طور مرتب و دائمي انجام شود. اولين فايده اين کار در اين است که قابليت انعطاف بدن را افزايش مي دهد به طوري که در سنين بالا قادر خواهيد بود انعطاف بدن را افزايش دهيد.
تمرينات يوگا ابتدا بر سلامتي ستون فقرات تاکيد و تمرکز دارد و باعث انعطاف و نيرومندي آن مي شود. ستون فقرات محل تمامي اعصاب مهم بدن مي باشد و همين اعصاب تمامي پيامهاي مختلف بدن را از طريق ستون فقرات به مغز مي رسانند. به همين دليل است که تمرينات يوگا تاکيد زيادي بر انعطاف و نيرومندي آن دارد و با انجام آساناها عمل گردش خون بهبود يافته و مواد غذايي و اکسژن سهل تر به اعصاب مي رسند. آساناها بر روي اندام داخلي هم تاثير به سزايي دارد همانطور که باعث بهبود عملکرد عضلات مي شود بر روي عملکرد غدد و ارگان ها نيز تاثير مثبت بر جاي مي گذارد.
اندام هاي داخلي پيامها و تحريکات را از طريق حرکات گوناگون و مختلف آساناها دريافت کرده و بدين ترتيب عملکردشان هماهنگي بيشتري مي يابد. سيستم درون ريز (غدد و هورمون ها) دوباره فعال شده و به متعادل شدن تحريکات و همچنين به پيشرفت نيروي رواني کمک مي کند. به همراه انجام تمرينات يوگا تمرين تنفس تمرکز فکر را انجام مي دهيم. يک ساعت تمرين حرکات، يک ساعت تمرين ريلکس عميق، و يک ساعت تمرين مديتيشن باعث تقويت نيروهاي تمرکزي به همراه نيروي جسماني خواهد شد. تمريناات سيستم يوگا با هيچيک از سيستم هاي ورزش هاي ديگر قابل قياس نيست. انجام آرام و آگاهانه (با هوشياري تمام) آسانا علاوه بر فوايد فيزيکي باعث تقويت نيروهاي رواني، تمرکز و مديتيشن خواهد شد.
اصل تنفس يا پراناياما
اکثر مردم تنها بخشي از ظرفيت دستگاه تنفسي يا ريه را براي تنفس استفاده مي کنند. اين دسته از مردم که تنفسشان سطحي بوده و کمي از قفسه سينه را منبسط مي کنند شانه هاي خم شده اي دارند و در قسمت بالاي گردن و پستانشان فشار دردآوري را متحمل مي شوند و از کمبود اکسيژن رنج مي برند. اين عده بدون آنکه خود بدانند به سرعت خسته مي شوند. با تمرينات تنفسي يوگا علاوه بر پيشگيري از اين موارد مي توانيد انرژي حياتي و سلامتي خود را تضمين نماييد.
از تمامي روش هاي تنفسي قادر خواهيد بود ظرفيت انرژي حياتي را افزايش دهيد. چنانچه هنگام بالا رفتن از پله ها خسته مي شويد سعي کنيد که شانه ها را صاف نگه داشته و در هر دو پله عمل دم و در دو پله بعدي عمل بازدم (تخليه تنفس) را انجام دهيد. با =يروي از چنين عملي يعني دو پله دم و دو پله بازدم قادر خواهيد بود آرام آرام پله ها را بالا رفته و بدون کمبود اکسيژن و نفس به بالاي پله ها برسيد. با چنين آهنگ تنفس قادر خواهيد بود ميزان زيادئي از دي اکسيدکربن را بيرون داده و اکسيژن را جايگزين آن نماييم، بدين ترتيب کمتر دچار خستگي مي شويم.
تنفس
امروزه يک برنامه تنفسي قادر است ما را در زندگي روزمره کمک فراواني کند. بحران ها، فشارهاي عصبي، افسردگي و کسالت با تبعيت از يک سري تمرين ها قابل رفع مي باشند. بدون هيچگونه فشاري شانه ها را صاف نگه داريد و نفستان را تماما تخليه کنيد. مکث کرده و سپس به طور عميق نفس بکشيد، اين روند بايد کاملا آرام باشد. عمل دم مي بايست به قدري باشد که شش ها کاملا پر شوند. بدون تغيير حالت شانه ها نفس را از طريق بيني به آرامي تخليه کنيد. شما بايد همزمان با دريافت اکسيژن مغز و اعصاب را آسوده و آرام کنيد. سه روش تنفسي وجود دارد:
روش سطحي
بدترين روش تنفس مي باشد. هنگامي که عمل دم صورت مي گيردشکم منقبض شده و شانه ها و استخوان ترقوه بالا مي روند. در اين نوع تنفس حداکثر کوشش به کار مي رود اما حداقل ميزان هوا نصيب فرد مي شود.
تنفس دنده اي
در اين نوع تنفس عضلات سينه، قفسه سينه را منقبض مي کنند. اين نوع تنفس هم تنفس کاملي نيست.
تنفس عميق شکمي
اين روش بهترين روش تنفس مي باشد. در اين روش هوا به تمامي قسمت هاي شش ها و حتي قسمت هاي تحتاني آن مي رسد و تنفس آرام و عميق مي باشد. به اين روش تنفس ديافراگمي نيز گفته مي شود. در حقيقت هيچيک از اين سه روش تنفس کامل نيستند. يک يوگي هر سه روش را با هم ترکيب مي کند. ابتدا با تنفس عميق شروع کرده و با تنفس دنده اي و سطحي به عمل دم ادامه مي دهد. براي اينکه تنفس ديافراگمي را احساس کنيد، يک لباس شل و آزاد پوشيده و به پشت دراز بکشيد. دست ها را بر روي ديافراگم قرار دهيد. عمل دم و بازدم را به طور آهسته انجام دهيد. در هنگام دم، شکم بايد به طرف خارج منبسط شده و سپس قفسه سينه منقبض شود. سعي کنيد اين حرکت و جنبش را احساس کنيد. دم به طور آرام، شکم منبسط شده و سپس قفسه سينه منبسط شده و در آخر قسمت بالاي شش ها منبسط مي شود.
پراناياما
مهمترين چيز در مورد تنفس خوب، پراناياما يا انرژي لطيف حاصل از تنفس حياتي مي باشد. کنترل پرانا باعث کنترل ذهن مي شود. تمرينات تنفسي يوگا پراناياما ناميده مي شود که به معني کنترل پرانا مي باشد. بزرگترين علامت و نشانه پرانا در بدن، حرکت شش ها مي باشد. اين حرکت نظير يک چرخ طيار عمل کرده و ديگر نيروهاي بدن را به جنبش در مي آورد. پراناياما يعني کنترل شش ها که از طريق کنترل پرانا صورت مي گيرد. ديگر علامت پرانا در بدن، روند آرام و آهسته تحت کنترل گرفتن بدن است. هر قسمتي از بدن با پرانا لبريز خواهد شد.
هنگامي موفق به اين عمل شده که تمامي بدن تحت کنترل ما باشد. تمامي بيماري ها را مي توان از طريق کنترل و نظم پرانا کنترل و ريشه کن نمود. اين رابطه دانش سري و رمز شفابخشي مي باشد. ما در تنفس عادي مقداري ناچيز از پرانا را جذب مي کنيم ولي هنگامي که تمرکز کرده و آگاهانه به عمل تنفس نظم مي بخشيم، ميزان زيادي از پرانا را ذخيره مي کنيم.
اصل ريلکس
هنگامي که جسم و ذهن به طور مداوم کار مي کنند، بازدهي آنها تقليل مي يابد. زندگي نوين اجتماعي، تغذيه و کار اصل وانهادگي و ريلکس را براي مردم امروزي دشوار نموده است. حتي اکثر مردم فراموش کرده اندکه ريلکس و استراحت راه طبيعي جبران نيروهاي از دست رفته مي باشد و حتي برخي از مردم در هنگام استراحت نيز مقداري نيروي رواني و فيزيکي را صرف اين عمل مي نمايند. بدين ترتيب مقدار زيادي از نيروي بدن بيهوده تلف مي شود. مقدار انرژي که در عضلاتمان براي آماده بودن در هنگام کار صرف مي شود بيش از ميزاني است که براي انجام کار صرف مي شود.
به عبارت ديگر مقداري زيادي از انرژي که در بازوهايمان آمده است بدون بهره وري تلف مي شود. با متعادل و منظم کردن فعاليت جسم و ذهن، حداقل انرژي را مصرف مي کنيم. اين عمل با يادگيري فنون ريلکس حاصل مي شود. لازم به ذکر است که در طول روز، بدن تمامي انرژي لازم براي روز بعد را فراهم مي کنيد. اما گاهي اتفاق مي افتد که تمامي اين انرژي در عرض چند دقيقه توسط عصبانيت، صدمه و يا خشم زياد از بين مي رود. اين فرايند (عصبانيت و خشم) گاهي اوقات به صورت عادي در مي آيد و نتيجه ناخوشايندي را هم براي جسم و هم براي ذهن به دنبال دارد.
در طول مرحله ريلکس کامل عضلات، هيچگونه انرژي کامل يا پرانا استفاده نمي شود. اگر چه مقدار اندکي براي جريان خون و نگه داشتن بدن در حالت عادي مصرف مي شود. در يوگا براي رسيدن به ريلکس کامل از سه روش استفاده مي شود:
1) فيزيکي،
2) رواني
3) روحي.
ريلکس زماني کامل مي شود که شخص به ريلکس روحي برسد.
1- ريلکس فيزيکي
مي دانيم که هر عملي الهام گرفته از فکر و انديشه مي باشد. انديشه، حالت عمل را ارئه کرده و جسم به آن واکنش نشان مي دهد. ذهن پيغامي به عضلات فرستاده و دستور انقباض را به آنها صادر مي کند. سپس پيغام ديگري فرستاده و به عضلات خسته فرمان استراحت و ريلکس مي دهد. ريلکس فيزيکي ابتدا از انگشتان آغاز شده سپس به بالا ادامه مي يابد. تلقين به خود، از عضلات عبور کرده وبه بالا يعني چشم ها و گوش ها مي رسد. سپس به ارامي پيام ريلکس به کليه ها، کبد و ديگر اندام بدن صادر مي شود. اين نوع ريلکس شاواسان يا حالت مرده ناميده مي شود.
2- ريلکس رواني
هنگامي که بحران و فشار رواني پديد مي آيد، لازم است که به مدت چند دقيقه به آرامي و به طور منظم عمل تنفس را انجام دهيد. متوجه خواهيد شد که به زودي زود آسودگي بر شما چيره خواهد شد. در اينجا نوعي احساس بي وزني و پرواز خواهيد نمود.
3- ريلکس روحي
با ريلکس رواني تمامي فشارها و نگراني ها، اضطراب ها، ترس و عصبانيت هم به وجود آمده و تمامي اين حرکات بحران هاي روحي را به وجود مي آورند. ريلکس کامل و واقعي زماني حاصل مي شود که انسان خويشتن را از خودآگاهي جدا سازد. در اينجاست که يک يوگي در خود فراواني، نيرومندي، آرامش و نشاط يا به عبارت بهتر آگاهي خالص مي يابد. وي مي داند که منبع تمامي نيروها، دانش، آرامش و نيرو در خود مي باشد نه در جسم. (دايره المعارف يوگا، تاليف سوامي شيواناندا، ترجمه رضا رامز)
اصل رژيم غذايي گياهخواري
رژيم غذايي يک يوگي عبارت است از گياهخواري که علاوه بر سادگي و طبيعي بودن به راحتي قابل هضم بوده و باعث افزايش سلامتي مي شود. غذاهاي ساده به عمل هضم کمک کرده و به خوبي جذب بدن مي شوند. مواد مورد نياز بدن به پنج دسته تقسيم مي شوند: پروتئين ها، کربوهيدرات ها، مواد معدني، چربي ها و ويتامين ها. هر شخصي براي ميزان کردن يک رژيم غذايي مناسب بايد در مورد برنامه هاي غذايي اطلاعات کافي داشته باشد. غذاهايي که مصرف مي شوند بايد مستقيما از طبيعت گرفته شده باشد و در خاک حاصلخيز کشت شده باشند (ترجيحا خاک عاري از کودهاي شيميايي باشد) زيرا چنين محصولاتي منبع مواد غذايي مورد نياز مي باشند. عمل سرخ کردن و يا پختن باعث از بين رفتن ارزش غذايي اينگونه محصولات مي شود. زنجيره اي در طبيعت وجود دارد که چرخه غذايي يا زنجيره غذايي ناميده مي شود.
خورشيد منبع انرژي تمامي موجودات زنده در کره زمين مي باشد و گياهان از آن قوت مي گيرند (در بالاترين زنجيره غذايي مي باشد) سپس گياهان توسط حيوانات گياه خوار و در ارامه خود اين حيوانات توسط جانوران گوشت خوار خورده مي شوند. گياهاني که مستقيما از خورشيد تغذيه مي کنند در بالاترين سطح زنجيره غذايي قرار دارند و حاوي عظيم ترين مواد خاصيت رشد براي موجودات مي باشند. از نظر ارزش غذايي، گوشت حيوانات در درجه دوم قرار دارد. تمام غذاهاي طبيعي (ميوه ها، سبزيجات، دانه ها، غلات و حبوبات) به اندازه هاي مختلف از ارزش هاي غذايي مختلفي برخوردار مي باشند. منابع پروتئيني به راحتي جذب بدن مي شوند با اين وجود منابعي که در درجه دوم اهميت قرار دارند (گوشت حيوانات) از نظر هضم شدن اغلب با مشکل مواجه هستند. بيشتر مردم از اين بيم دارند که چگونه پروتئين کافي را کسب کنند اما از عوامل ديگر غافل مي شوند.
کيفيت پروتئين از کينت آن مهم تر است. فرآورده هاي شيري، سبزيجات، آجيل و دانه هاي روغني منبع مناسبي براي پروتئين مي باشند. يک شعار در باب سلامتي هست که مي گويد: خوردن براي زيستن، نه زيستن براي خوردن. مهاتما گاندي رهبر فقيد هند که در زمان حيات خود يک يوگي به شمار مي رفت مي گفت: من غذا را به عنوان دارو مصرف مي کنم نه براي لذت. بد نيست که بدانيم هدف از خوردن، جذب نيرويحيات يا پرانا (انرژي حيات) است.
مهمترين رژيم غذايي براي هنرجويان يوگا استفاده از غذاهاي طبيعي و تازه است. هر چند که رژيم غذايي حقيقي يوگا از اين هم پيچيده تر است. يک يوگي غذايي مي خورد که تاثير لطيفي بر جسم و روح او داشته باشد. بنابراين وي از غذاهايي که تحريک کننده هستند پرهيز مي کند و غذاهايي را ترجيح مي دهد که باعث آرامش فکر شوند. شخصي که با جديت راه يوگا را دنبال مي کند مي بايست از خوردن انواع گوشت، ماهي، تخم مرغ، پيازها، سير، قهوه، چاي (به جز گياه)، الکل و مواد مخدر امتناع کند. هر گونه تغيير در رژيم غذايي مي بايست به طور تدريجي انجام گيرد. ابتدا مي بايست مقادير زيادي از سبزيجات، حبوبات، غله، دانه ها و آجيل را جانشين کنيد و در مر حله آخر تمامي فراورده هاي گوشتي را از برنامه هاي غذايي حذف کنيد. برنامه غذايي يوگا شمار را به استاندارد بالايي از سلامتي رسانده و همچنين باعث آرامش ذدهن مي شود.
تفکر مثبت و مديتيشن
هنگامي که سطح دريا و يا برکه اي آرام و ساکن باشد، شخص قادر است کف آن را به وضوح مشاهده کند اما هنگامي که سطح آب متلاطم باشد اين امر مقدور نخواهد بود. همين حالت در هنگامي که ذهن آرام باشد صدق مي کند. يعني موقعي که ذهن بدون فکر و انديشه باشد شما قادر خواهيد بود خود را مشاهده کنيد. اين پديده يوگا ناميده مي شود.
ما از دو راه قادر خواهيم بود که امواج و تلاطم روان و ذهن خود را کنترل کنيم: توسط تمرکز فکر؛ هم دروني و هم بيروني.
تمرکز دروني
در اين روش ما بر روي خود يا آگاهي من هستم تمرکز مي کنيم.
تمرکز بيروني
در اين روش ما بر روي هر چيز ديگر به جز خود يا من هستم تمرکز مي کنيم.
هنگامي که ما اشايي را بر مي داريم نظير چوب گلف، براي ضربه زدن به توپ و انداختن آن در سوراخ، تمرکز مي کنيم. به عبارت بهتر، افکار ديگر را در ذهنمان متوقف مي کنيم. هنگامي که تمرکز کامل حاصل مي شود، حس مي کنيم که بازي را بهتر انجام مي دهيم. در اينجاست که احساس خوشايندي داريم البته نه به خاطر اينکه توپ را هيجده بار به درون سوراخ انداخته ايم، بلکه به خاطر اينکه به تمرکز کامل رسيده ايم و در آن موقع تمام نگراني ها و مسائل در نظرمان ناپديد مي شود. توانايي ذهن در کسب تمرکز براي همگان امکان پذير مي باشد و هيچ جيز غير طبيعي درآن وجود ندارد.
مديتيشن چيزي نيست که يک يوگي آن را به شما تعليم دهد. شما خود بايد توانايي دور کردن افکار و انديشه ها را داشته باشيد (البته با تمرين زياد). تنها تفاوت بين مديتيشن و اين روش (تمرکز مثبت) در اين است که ما تمرکز فکر بر روي اشياي خارجي را ياد مي گيريم. هنگامي که ما وارد تمرکز کامل مي شويم گذشت زمان را احساس نمي کنيم. درست مانند اينکه زمان متوقف شده است. هنگامي که ذهن در تمرکز است هيچ زماني وجود ندارد. زمان، لحظه ها و تمامي مشاهدات خارجي، همگي ساخته و پرداخته ذهن مي باشند. تمامي خوشي هايي که توسط ذهن به آن مي رسيم موقتي و زودگذر هستند. براي دست يابي به آرامش واقعي و شادماني ابدي، ابتدا مي بايست بدانيم که چطور ذهن آسوده مي گردد، چطور تمرکز کنيم و چگونه به آن سوي ذهن و انديشه نفوذ کنيم. با تمرکز بر روي خود و درون به تمرکز کامل و عميق نائل خواهيم شد. اين ماهيت مديتيشن است.
تکنيک هاي مديتيشن
مديتيشن پديده اي است که نمي توان آن را توصيف کرد، درست مانند اين که بخواهيم براي شخص نابينايي رنگها را توضيح دهيم. تمامي پديده هاي معمولي محدود به زمان و لحظطه مي باشند (اشاره به مادي بودن). آگاهي و درک عادي ما بالاتر از اين نيست، به عبارت ديگر آگاهي و درک عادي ما محدود به زمان و مکان مي باشد. عوامل مادي با معيار گذشته، حال و آينده بررسي مي شوند. اين معيار در مورد عوامل فوق طبيعي صدق نمي کند. در حقيقت مقوله زمان براي مواردي که هميشگي و پايدار نيست، غيرواقعي مي باشد.
نگاهي اجمالي به زمان ها مي کنيم:
حال: واحدي کوچک و غير قابل اندازه گيري و زودگذر که قادر به فهم آن نيستيم.
گذشته و آينده: هيچ کدام در زمان حال وجود ندارد. ما در خيال و وهم به سر مي بريم.
حالت مديتيشن فراتر از تمامي اين محدوديت هاست و در آن گذشته و آينده وجود ندارد. تنها من نيستم در حالت ابدي وجود دارد. اين حالت فقط زماني ميسر مي شود که تمامي تعديلات رواني متوقف و ساکن مي شوند. اولين مشخصه و خصيصه اي را که مي توانيم براي اين وضعيت شرح دهيم عبارت است از: خواب عميق که در آن زمان و لحظه وجود ندارد. هر چند که مديتيشن با خواب عميق تفاوت دارد ولي باعث تغييرات در روان آدمي مي شود. با کنترل و متوقف کردن نوسانات فکري، مديتيشن آرامش رواني را در پي دارد.
از ديدگاه فيزيکي، مديتيشن به طولاني شدن مرحله آنابوليک (سازندگي بدن از لحاظ رشد و ترميم) کمک مي کند و همچنين باعث کاهش کاتابوليک (سوخت) و مرحله زوال مي گردد. به طور معمول مرحله آنابوليک تا سن 18 سالگي مي باشد. از 18 سالگي تا 25 سالگي مرحله تعادل آن بوده و از 35 سالگي به بعد مرحله کاتابوليک آغاز مي شود. مديتيشن کاهش چشمگيري در تنزل کاتابوليک دارد. هر يک از سلول ها داراي آگاهي گروهي و انفرادي مي باشند. هنگامي که انديشه ها و اميال در بدن نفوذ مي کنند، سلول ها فعال مي شوند و جسم اغلب از درخواست گروه اطاعت مي کند. از نظر علمي ثابت شده که انديشه هاي مثبت، نتايج مثبتي را براي سلول ها به همراه خواهد داشت.
همانطور که مديتيشن باعث تفکر مثبت ذهن مي شود، همچنين در بازسازي سلول ها و به تاخير انداختن زوال آنها تاثير چشمگيري دارد. چيز زيادي در مورد آموزش مديتيشن نمي توان گفت، همانطور که نمي توان براي آموزش خواب چيزي عنوان کرد. هر دو از شرايط مشابهي برخوردارند. اصول و نکاتي براي تکنيک هاي مديتيشن وجود دارد که همواره بايد آنها را به ياد داشت.
14 نکته در مورد مديتيشن
1) نظم در محل و زمان تمرين اهميت بسزايي دارد. وقتي که شرايط (زمان و مکان) منظم باشد، ذهن به آرامي و با حداقل تاخير فعال مي شود. به عبارت ديگر هميشه سعي کنيد مديتيشن را در يک ساعت بخصوص از روز و در يک نقطه مشخص انجام دهيد.
2) بهترين زمان از نظر موثر بودن، صبح زود و غروب مي باشد. يعني زماني که اتمسفر آکنده از نيروي روحي ويژه اي است. چنانچه زمان هايي که ذکر شد براي شما مقدور نبود، ساعتي را انتخاب نماييد که مصادف با فعاليت هاي روزانه نباشد و زماني باشد که ذهن آماده آرامش باشد.
3) حتي المقدور اتاقي جداگانه براي مديتيشن داشته باشيد. با تکرار مديتيشن، امواج نيرومندي در آن محل به وجود مي آيند. همچنين فضاي آرامش و خلوص مي بايست احساس شود.
4) در هنگام نشستن، سعي کنيد که رو به جهت شما و يا شرق قرار بگيريد تا از فوايد نيروهاي مغناطيسي بهره مند گرديد. به حالت آزاد و ثابت بنشينيد . حالت نشست مي بايست حالت لوتوس (نيلوفر) باشد. ستون فقرات و گردن کاملا عمود بوده و هيچ گونه فشاري بر آنها وارد نشود.
5) قبل از شروع، به مغزتان دستور بدهيد که به مدت معيني (از نظر زماني) آرام باشد. گذشته، حال و آينده را فراموش کند.
6) آگاهانه تنفس را منظم کنيد. به مدت پنج ثانيه تنفس شکمي انجام دهيد تا اکسيژن به مغز شما برسد. سپس به طور تدريجي مغز را آسوده کنيد.
7) تنفس (دم و بازدم) را هماهنگ کنيد. سه ثانيه دم و سه ثانيه بازدم. با منظم کردن عمل تنفس، جريان پرانا و انرژي حياتي منظم مي شود.
8) در ابتدا اجازه بدهيد تا فکرتان منحرف شود، بدين ترتيب ذهنتان به موارد گوناگوني مشغول خواهد شد، اما بالاخره تمرکز خواهد يافت.
9) براي ساکن شدن ذهن به خود فشار نياوريد زيرا با اين عمل امواج مغزي افزايش يافته و مديتيشن به تاخير خواهد افتاد.
10) يک نقطه کانوني را براي استراحت ذهن انتخاب کنيد. اشخاصي که به طور ذاتي، عقلاني (ذهني) هستند، مي توانند براي اين منظور آجناچاکرا را که محلي است بين دو ابرو انتخاب کنند. براي بقيه اشخاص (اشخاصي که تحريک پذير و هيجاني هستند) استفاده از آناهاتا يا چاکراي قلب توصيه مي شود. هرگز اين نقطه را تغيير ندهيد.
11) بر روي اشياي بي رنگ و خنثي تمرکز نموده و پس از بستن چشم ها آن شي را تصور کنيد. اگر از مانترا (ذکر يا کلمه اي که در هنگام تمرکز و مديتيشن مرتبا تکرار مي شود) استفاده مي کنيد، آن را در روان خود تکرار و با تنفس هماهنگ کنيد. چنانچه مانتراي مشخصي نداريد از کلمه اوم استفاده کنيد. اگرچه تکرار آن در ذهن نيرومندتر مي باشد. چنانچه شخص دچار خواب آلودگي شد، مانترا را با صداي بلند تکرار کند.
12) تکرار باعث خلوص و پاکي انديشه خواهد شد. در صورتي که امواج صوتي با امواج مغز همراه بوده اين عمل بدون آگاهي از معناي آن باشد. تکرار لفظي از طريق تکرار ذهني و رواني به زبان تله پاتيک پيشرفت خواهد نمود و در آنجاست که انديشه پاک خواهد شد.
13) با تمرين مديتيشن دوگانگي از بين رفته و سامادهي و يا خو برتر جانشين خواهد شد. با ادمه آن ديگر بي حوصله و بي تاب نخواهيد شد.
14) در سامادهي، شخص در حالتي از خوشي و سعادت به سر مي برد که آگاهي و شخص آگاه و دانسته ها همگي به يک مورد اطلاق مي شوند و در اينجاست که خود برتر به وجود مي آيد. (دايره المعارف يوگا، تاليف سوامي شيواناندا، ترجمه رضا رامز)
اگر روزي نيم ساعت عمل مديتيشن را انجام دهيد قادر خواهيد بود به زندگي با قدرت روحي و ارامش بيشتري بنگريد. مديتيشن عبارت است از:
برترين نيروي رواني و دراوي آرامش بخش اعصاب. در هنگام انجام مديتيشن، نيروي الهي آزادانه به جريان افتاده و بر روي ذهن، اعصاب، اندام هاي حسي و جسم تاثير مثبت مي گذارد. مديتيشن، دريچه را بر روي درک مستقيم دانش و معرفت و قلمرو سعادت ابدي باز خواهد نمود. بدين ترتيب ذهن آسوده و آرام خواهد شد.
رژيم غذايي يوگا
رژيم غذايي يوگا ذهن را آرام کرده و احساسات سرکش آدمي را مهار مي کند. رژيم غذايي يوگا راجاها را از مغز بيرون کرده و ساتوا و مديتيشن را جايگزين آن مي کند. تمامي احساسات مي بايست از خلوص آکنده شده و سپس ذهن به تمرکز مي رسد و پس از آن فرد به خودآگاهي مي رسد. چشم ها مي بايست خدا و کتاب مقدس را ببيند. گوش ها مي بايست اوپانيشادها، رامايانا و بهاگاواتا را بشنود. زبان مي بايست در مورد خدا صحبت کند. تمامي اين موارد خوراک پاک براي احساسات محسوب مي شوند. غذا در ميان افراد مختلف فرق مي کند. غذاهاي گوشتي انسان را زمخت و حيوان صفت مي کند. احساسات انسان را (خشم و شهوت) برانگيخته و افکار مسموم ارائه مي دهد.
شخص گوشت خوار قادر نيست متفکر و آگاه شود. مغز انسان به قدري کودن مي شود که قادر نيست مسائل زندگي اين دنيا و بعد از آن را حل نمايد. ذهن انسان با رژيم گياه خواري آرام، هوشيار و متفکر مي گردد. گياه خواري قدرت تمرکز و تصميم گيري صحيح انسان را افزايش مي دهد. همچنين داراي نيروي حياتي بيشتري نسبت به گوشت حيوانات است. رژيم غذايي مي بايست با دقت و ترتيب خاصي انتخاب شود. ادويه جات، چاي، قهوه، الکل، غذاهاي نشاسته اي، شکرها، چربي ها و نوشيدني هاي تحريک کننده مي بايست حذف گردند.
ميوه هاي تازه، پنير، اقسام سالاد و سبزيجات خام، خشکبار (در حالت طبيعي بدون نمک)، حبوبات، نان، دانه هاي سويا، ميوه هاي خشک شده، خامه، شير، جو و عسل همگي مفيد مي باشند. غذاهاي خام داراي انرژي بيشتري هستند و خون و پيکره آدمي را سالم و سرحال تر مي کنند. تمامي مواردي را که در بالا گفتيم حداقل مي بايست 80 درصد رژيم غذايي را شامل شوند. با چنين رژيمي قسمت اعظم ناخالصي ها از سيستم غذايي حذف مي شوند. غذا مي بايست حرکت پيچشي روده را تحريک کند. براي اين منظور غذاهاي خام بهتر از غذاهاي پخته مي باشند.
اختلالات گوارشي و سوء هاضمه بر اثر پرخوري و غذاهاي غير طبيعي پديد مي آيند که باعث عکس العمل و واکنش غير طبيعي مراکز عصبي شده و تاثير سوئي را بر آنها دارند. غذا را به آرامي ميل کنيد. پس از پايان غذا مقدار زيادي آب بنوشيد. قبل از صرف غذا هيچ وقت آب ننوشيد. زيرا باعث رقيق شدن شيره معده مي شود و در نتيجه دچار سوء هاضمه و ديگر ناراحتي هاي معدوي مي شويد. ما به غذاهاي گوناگون با خواص متفاوت نياز داريم. تنوع و گوناگوني غذا الزامي است ولي نه در يک وعده. براي يک وعده دو الي سه نوع غذا کافي است. طبيعت بر حسب نياز ما انواع بي شماري از غذاها را برايمان فراهم کرده است.
يک رژيم غذايي ساده شامل حداقل غذاهاي غيرضروري و يا بيهوده مي باشد که فشار کمتري را بر روي کليه نسبت به رژيم غذايي سنگين دارد. رژيم غذايي مناسب ضامن سلامتي بوده و از تراکم غذاهاي غير ضروري در سيستم گوارشي جلوگيري مي کند. يک پزشک حاذق مي گويد: يک غذاي کامل ترکيبي از عسل، خامه، آب داغ، آرد جو، آب ليمو، بادام زميني، سيب، پسته، فندق و گردو مي باشد که تمامي ويتامين ها را داراست. اشتها به غذا و جويدن و خمير کردن آن همراه با ترشح بزاق مي باشد. با افزايش تولبد بزاق، ترشح شيره معده هم افزايش مي يابد.
اين عمل باعث تحريک غشاء مخاطي اثني عشر مي شود (اولين قسمت از روده کوچک) و در ادامه باعث ترشح هورمون مي شود. بنابراين نرم کردن و خمير کردن غذا الزامي است و خشک بودن آن مملو از خطر است. اگر يوگي غذا را خوب نرم نکند، باعث خواهد شد که معده بيشتر فعاليت کرده و مجبور به آسياب کردن غذا شود. بشر عموما به پرخوري عادت دارد و اين قضيه متوجه همه افراد است، حتي زماني که شما گرسنه نيستيد سعي داريد که معده را به کمک ادويه جات، ترشي ها و خيار شور پر کنيد. اين زبان است که شما را فريب داده و باعث روي آوردن شما به غذا مي شود. زبان شما را تحريک کرده که اين چيز يا آن چيز را ميل کنيد، اين در حالي است که معده شما فقط به مقدار کمي غذا نياز دارد.
بدين ترتيب حتي مواقعي که شما گرسنه نيستيد به غذا خوردن ادامه مي دهيد و اين يک اشتباه محض است. چنانچه واقعا گرسنه نيستيد، سريعا دست از غذا خوردن بکشيد و مطمئنا براي وعده بعدي اشتها خواهيد داشت. هزاران فرد تحصيلکرده معهده هايشان را علي رغم گرسنه نبودن پر مي کنند. اين کار آنان يک اشتباه بزرگ است و بلافاصله پس از آن دچار رنج مي شوند. با اين وجود خود را تحصيلکرده، متمدن و با فرهنگ مي دانند. هيچ وقت معده را پر نکنيد.
با اجراي اين قانون ساده هميشه سلامتي را به همراه خواهيد داشت. غريزه طبيعي انسان مقدار خوراک مصرفي را مي داند. اگر شما گوشت به ميزان زياد مصرف کرده و يا شکر را به ميزان زيادي مصرف کنيد، لوزالمعده بيش از حد فعال شده و با بالا رفتن ميزان قند دچار ديابت خواهيد شد. اگر گوشت و پروتئين را مقدار زياد مصرف کنيد، کليه ها بيش از حد فعال شده و دچار آلبومين خواهيد شد. نيروهاي طبيعي پروتئين مورد نياز را به شما خواهند داد. غذاهاي ساده طبيعي کاملا مناسب بوده و علاوه بر دارا بودن نيروهاي حياتي افزون بر استاندارد، سلامتي شما را به ارمغان خواهند آورد.
* ارسال مقاله توسط عضو محترم سايت با نام کاربري : mashhadizadeh