جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
ترس‏هاى ما و نيازهاى آنان
-(5 نفر) 
ترس‏هاى ما و نيازهاى آنان
بازدید 529
گروه: دنياي فن آوري
سنين بين 13 تا 18 سالگى، اغلب پر نشاطترين و هيجان انگيزترين سال‏هاى عمر فرزندان مى‏باشد. اين سنين، زمان تضادها و ضد و نقيض‏ها براى كودكان و والدين آنهاست. نوجوانان قدم به برهه‏اى مى‏گذارند كه رشد و تغييرات فيزيكى، روحى و روانى پيدا مى‏كنند. آگاهى از چگونگى بلوغ و رشد فرزندانمان و همچنين جستجو كردن هويت و استقلال فكرى آنان، كليد حل مشكلات دوران نوجوانى است.
دوران نوجوانى، زمان رشد جسمانى و آفريدن اميدهاى بزرگ است، همچنين اين دوران زمان سردرگمى‏هاى بزرگ و عدم امنيت نوجوان و تلاش او براى جستجوى هويت شخصى‏اش مى‏باشد. اين سؤال كه من «چه كسى هستم»، نقش بزرگى را در چگونگى تفكر، احساسات و رفتار او بازى مى‏كند و در شكل گيرى شخصيت واقعى او مؤثر است. همگى افراد دوست دارند كه فرزندانشان بزرگ و بالغ شوند ولى در عين حال ترس و واهمه‏اى نيز با اين آرزو، همراه آنان است و آن نيز از دست دادن فرزندان، به واسطه‏ى بزرگ شدنشان است. گاهى اوقات والدين بايد نفوذ و توانايى خود را در قبال فرزندان به كار گيرند و بعضى مواقع نيز بهتر است كه اجازه دهند كه كارها به خودى خود پيش رود. در واقع مسئوليت والدين در زمان و محيطهاى مختلف تغيير مى‏كند و فراز و نشيب‏هايى دارد و قانون خاصى براى آن وجود ندارد. در واقع كتاب و دستور العمل خاصى وجود ندارد كه ميزان آزادى داده شده به نوجوان را مشخص كند و يا اين كه چه زمانى بايد به او سخت گرفت و چه زمانى او را آزاد گذاشت. اغلب اوقات اين مسئله به خود نوجوان بستگى دارد و به ميزان بلوغ و رشد او و محيط اطرافش وابسته است. پس والدين با توجه به زمان و مكان و رفتار نوجوان فرد بايد بدانند كه چه وقت به او اجازه‏ى آزادى بدهند و چگونه آزادى‏هايى را در اختيار او بگذارند.

تغييرات

همان طور كه فرزندان بزرگ مى‏شوند و وارد سن نوجوانى مى‏گردند، انتظارات پدر و مادر و خود كودكان تغيير مى‏كند. در اين زمان بسيارى از مقررات گذشته قابل اجرا نيست و مؤثر واقع نمى‏شود. به نظر والدين، فرزند جوانشان كه پر از شور و شوق و شيطنت دوران نوجوانى است، تبديل به فردى سركش و خود خواه گرديده است. والدين مرتبا از رفتار فرزندان شكايت دارند و مى‏گويند «چرا تو بزرگ نمى شوى؟»،«پس چه وقت بزرگ مى‏شوى؟» از نظرنوجوان، والدينش در اين دوران، تبديل به افرادى سختگير شده‏اند كه دائما كارهاى او را كنترل مى‏كنند، نوجوان در اين زمان از دست والدين خود شاكى است و مى‏گويد كه:«چرا مرا درك نمى‏كنيد؟» به هر جهت اين گونه تضادها، در اين دوران وجود دارد و رفتارهاى دو طرف نيز اغراق‏آميز است اما به هر حال اينها انتظاراتى است كه هر دو طرف شاهد آنند و هر يك از آنان بر پايه‏ى تصورات و انتظاراتى كه دارند عمل مى‏كنند. اگر هر يك از دو طرف (فرزند و والدين) يكديگر را به چشم دشمن بنگرد، در اين صورت نه قادر به درك يكديگر و نه توجه دو جانبه خواهند بود و مطمئنا، تضاد و كشمكش ادامه پيدا خواهد كرد و نقش واقعى هر يك از اعضاى خانواده در روند زندگى، خدشه‏دار خواهد شد.
توماس فلن (1)، روان شناس معروف، در كتاب پر محتواى خود به نام «بقاى نوجوانان» به درستى بيان مى‏دارد كه والدين و نوجوانان نه تنها از لحاظ ظاهرى متفاوتند بلكه تفاوت‏هاى اساسى بسيارى با يكديگر دارند. اولين تفاوت اين است كه نوجوانان پر از رويا و آرزو هستند و درك و فهمشان از زندگى به وسيله‏ى رؤياهايشان شكل مى‏پذيرد، آينده‏اى پر از هيجان در انتظار آنهاست، اما در عين حال كشمكش‏هاى درونى همچون ورود به دانشگاه، يافتن شغل، خريد اتومبيل و منزل در آينده نيز فكر آنها را به خود مشغول مى‏سازد. در مقابل نوجوان، والدين او قرار دارند كه به مشكلات امروز توجه دارند و سعى در حل مشكلات كنونى و آنى زندگى و واقعيت‏هاى آن دارند، به طور مثال پرداخت قبوض، كارهاى خانه و مشكلات شغلى كه هيچ گاه پايانى ندارند. توجه آنان به اين موضوعات به اين جهت است كه بحران‏هاى زندگى به آنها ضربه وارد كرده و آنها متوجه شده‏اند كه رؤياهاى آنان با اميدهايشان ارتباط چندانى ندارد و بايد خود را از شيفتگى به رؤياهايى كه هرگز محقق نمى‏شود، رها سازند.
برخلاف والدين، نوجوان به روياهايش مى‏نگرد و به دنبال انديشه‏اى خوب و خوش بينانه است ولى پدر و مادر، نسبت به اين دنيا بيزار و بدگمان هستند. اين نگرش نه درست است و نه غلط. والدين و نوجوان هر كدام از ديدگاه مخالف يكديگر به زندگى مى‏نگرند پس نگرش‏هاى متفاوتى نيز دارند.
دومين تفاوت اساسى ميان والدين و نوجوان اين است كه وظيفه‏ى اصلى نوجوانان، كسب استقلال و رهايى از وابستگى است و خواستار آزاد انديشى و رهايى از قيد و بندهاى والدينند، اما والدين به دنبال اين موضوع هستند كه چگونه راه درست را در مقابل فرزندان قرار دهند و او را راهنمايى نمايند. معمولا اين روند به شكست مى‏انجامد و سبب ايجاد درگيرى بين والدين و نوجوان مى‏گردد. زيرا اين دو تلافى زمانى با يكديگر ندارند و نگرششان نسبت به زندگى متفاوت است. حقيقت اين است كه به خاطر سلامت روحى و روانى، فرد نوجوان نياز دارد كه احساس كند فرد مستقلى شده و بالغ گرديده است. در بعضى موارد، آزادى دادن به فرزندان نسبتا بى‏خطر به نظر مى‏رسد، همچون آزادى نوع لباس و موسيقى، ولى در اين ميان مواردى نيز مشاهده مى‏شود كه براى فرزندان مضر و حتى خطرناك است از جمله‏ى اين امور مى‏توان عدم رعايت قوانين عبور و مرور و مصرف الكل و مواد مخدر را نام برد. در اين ميان وظيفه‏ى پدر و مادر عاقل و هوشمند اين است كه طرز برخورد صحيح با فرزند را بياموزند و به كار بندند، در غير اين صورت ارتباط بين والدين و پدر و مادر خصمانه‏تر خواهد گرديد.
نكته‏ى سومى كه بايد در مورد فرزندان توجه شود، تفاوت‏هاى فرهنگى و اختلاف بين نسلى است كه با پدر و مادر خود دارند. والدين هيچ گاه نبايد در مورد طرز پوشش، نوع موسيقى و ديگر علايق فرزندان، آنها را مجبور كنند كه طبق سليقه‏ى پدر و مادر عمل كنند. اجبار نمودن فرزندان براى تقليد كردن از رفتار و پوشش والدين، كار نابجايى است و سبب دور شدن آنها از پدر و مادر و دلبستگى‏شان به دوستان مى‏گردد.
نوجوانان احتياجاتى دارند همچون نشان دادن استقلال فردى، اما در عين حال آنها به عشق و پذيرش و توجه پدر و مادر نيز نيازمندند. والدين بايد در قبال فرزندان، انعطاف‏پذيرى داشته باشند و براى گفتگو با فرزندانشان آگاه بوده و اشتباهات خود را پذيرا باشند. اگر والدين عملكرد درستى در قبال فرزندان خود داشته باشند، در اين صورت، درس خوبى را در زمينه‏ى قبول مسئوليت و ارتباط متقابل در اجتماع، به فرزندان خود آموخته‏اند و در آينده اين فرزندان نيز برخورد صحيحى را در جامعه و در قبال كودكان خود خواهند داشت.

پي نوشت :

(1). Thomas Phelan

اضافه کردن نظر
نام:
پست الکترونيک:
نظرات کاربران:
کد امنیتی: تصویر امنیتیتغییر عکس