جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
روش تربيت ديني جوانان: (1)
-(6 Body) 
روش تربيت ديني جوانان: (1)
Visitor 488
Category: دنياي فن آوري

اشاره

در اين نوشتار شيوه هاي آموزشي و تربيتي حضرت رسول اعظم (صلي الله عليه و آله) مورد بحث قرار گرفته است. آن چه در اين مقاله مورد نظر است نشان دادن شيوه هاي متنوع آموزشي و تربيتي حضرت در امر تعليم و تربيت است شيوه هايي که هر کدام در جايگاه مناسب خود مي تواند در امر تعليم و تربيت، مهم تلقي گردد. شيوه هاي مورد بحث عبارتند از: آموزش به روش غير مستقيم، آموزش به شيوه تکرار، آموزش به شيوه عکس العمل مناسب، آموزش به شيوه رفتاري نه تنها رهنمود گفتاري، آموزشي به شيوه خطابه، آموزش به شيوه استفاده از وسايل آموزشي، آموزش به شيوه عيني و تجربي، آموزش به روش نمايش خود عمل.

مقدمه:

همه قراين حاکي از آن است که پيامبر اعظم (صلي الله عليه و آله) به امر آموزش به صورت عام و آموزش و تربيت ديني به صورت ويژه اهميت زيادي مي داد. اما آن چه در آموزش و تربيت ديني با توجه به ويژگي خاص آموزه هاي ديني و مسايل تربيتي اهميت دارد، استفاده از روش -هايي است که بتوان به اهداف تعيين شده نايل آمد. امروزه بسياري از معلمين و استادات امور ديني و تربيتي نسبت به آموزش و تربيت مخاطبان، توفيق چنداني ندارند. آن چه در مرحله ي اول بر اساس يک تجربه عام از علت اين ناکامي مي توان سخن به ميان آورد، استفاده نکردن از روش هاي متنوع آموزشي و تربيتي در بعد ديني است. آن چه امروزه بيشتر در امر آموزش و تربيت ديني استفاده مي شود، روش خطابه و يک طرفه است؛ گويي يک نفر مي خواهد به ديگران بگويد؛ چه چيزي خوب است و چه چيزي بدو تو بايد به خوب عمل کني و از بد اجتناب نمايي، در حالي که براي رسيدن به اهداف الهي شيوه هاي آموزشي و تربيتي متنوعي متصور است. آن چه در اين مقاله به آن پرداخته شده است بررسي شيوه هاي آموزش و تربيت ديني در سيره عملي پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) است. در اين مقاله نشان خواهيم داد که چگونه حضرت رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) از شيوه هاي بسيار جذاب و موفق براي آموزش و تربيت ديني استفاده مي کرد و قطعاً اين امر يکي از عوامل موفقيت حضرت در امر مذکور بوده است. استفاده از شيوه ها در اين زمان مي تواند در موفقيت اهداف آموزش و تربيت ديني تأثير زيادي داشته باشد.

1. آموزش به شيوه ي غيرمستقيم

گاه در مواردي آموزش غير مستقيم اثر بيشتري در متعلم مي گذارد يعني اگر به متعلم مستقيماً گفته شود که فلان امر خوب يا بد است يا ان کار بايد انجام بشود يا نه، ممکن است او موضع گيري نمايد و خيلي توجه نکند و اين امر در مسايل اخلاقي و ارزشي و مذهبي بسيار مهم است که هميشه به صورت مستقيم آموزش داده نشود. گرچه تأثير آموزش مستقيم در جاي خود بسيار زياد است. ولي در مواردي آموزش غيرمستقيم مؤثرتر است. حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) در مواردي به صورت غيرمستقيم، حقايق عام الهي را تفهيم مي کرد. ابومسعود انصاري مي -گويد: غلامي داشتم که او را کتک مي زدم، از پشت سر خود صدايي شنيدم که مي فرمود: بدان ابا مسعود! خداوند تو را بر او توانايي داده است. (او را بنده تو ساخته) ، برگشتم، ديدم رسول خدا (صلي الله عليه و آله) است. به رسول خدا(صلي الله عليه و آله) گفتم: من او را در راه خدا آزاد کردم !! پيامبر (صلي الله عليه و آله) فرمود: اگر اين کار را انجام نمي دادي، آتش تو را فرا مي گرفت. (1)
در اين داستان، پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) به صورت مستقيم از ابتدا نفرمود که تو به اين بنده ظلم مي کني و جايگاه تو آتش است بلکه مطلب را به صورت غيرمستقيم و کتابي به او فرمود و اين آموزش چنان در ابومسعود اثر گذاشت که آن بنده را در راه خدا آزاد کرد. نوع بيان در آموزش هاي ارزشي و دستورالعمل هاي رفتاري بسيار مهم است. بايد بيان به گونه اي باشد که در قلب مخاطب فرو نشيند.
از امام علي (عليه السلام) روايت است که فرمود:
هر گاه فردي در نزد پيامبر (صلي الله عليه و آله) دروغ مي گفت ايشان تبسم مي نمود و مي- فرمود: حرفي است که او مي گويد. (2)
طبق اين روايت پيامبر اعظم (صلي الله عليه و آله) به صورت غير مستقيم مي فهماند که دروغ بد است و نزد حضرت (صلي الله عليه و آله) جايگاهي ندارد يعني تعبير اين که حرفي است که او مي گويد کنايه است که مورد قبول من نيست و نبايد دروغ گفت.
پيامبر اعظم (صلي الله عليه و آله) مي خواست بفهماند که مردگان پس از مردن نابود نمي شوند بلکه ارواح آن ها داراي ادراک مي باشند. پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) مي توانست اين امر را مستقيماً بيان کند اما با شيوه اي غير مستقيم، پس از اين که مطلب خود را در ذهن مخاطب وارد مي کند و سؤالي براي او مطرح مي شود نهايتاً حرف آخر را به صورت مستقيم بيان مي- کند. در حديث معروفي آمده است که پيامبر (صلي الله عليه و آله) در جنگ بدر دستور داد اجساد کفار را بعد از پايان جنگ در چاهي بيفکنند سپس آن ها را صدا زد و فرمود: «آيا شما آن چه را که خدا و رسولش وعده داده بود به حق يافتيد من که آن چه را خداوند به من وعده داده بود به حق يافتنم». در اينجا عمر اعتراض کرد و گفت اي رسول خدا چگونه با اجسادي سخن مي گويي که روح در آن نيست. پيامبر (صلي الله عليه و آله) فرمود: شما سخنان مرا از آن - ها بهتر نمي شنويد چيزي که هست آن ها توانايي پاسخگويي ندارند. (3) يعني اين که پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) با مردگان سخن مي گويد به صورت غير مستقيم دارد بيان مي کند که آن ها درک دارند.

2. آموزش به شيوه تکرار

تکرار يکي از روش هاي آموزشي و پرورشي پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) بود که حضرت در شرايط مناسب از آن براي نشان دادن اهميت موضوع و نهايتاً هضم آن در ذهن مخاطب استفاده مي نمود . در زمان حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) مردي بود که شغل مناسبي نداشت و از بيکاري در تنگنا زندگي مي کرد، روزي همسرش او را راضي کرد که براي گرفتن کمک نزد پيامبر (صلي الله عليه و آله) برود، او نيز راهي خانه پيامبر (صلي الله عليه و آله) نشست لب به سخن نگشود پيامبر (صلي الله عليه و آله) نشست لب به سخن نگشود پيامبر (صلي الله عليه و آله) به وي گفت: هر کس از ما ياري بخواهد او را ياري مي کنيم ولي اگر بي نيازي بورزد خدا او را کمک مي کند. مرد مأيوس برگشت روز بعد براي بار دوم به نزد پيامبر (صلي الله عليه و آله) رفت باز پيامبر (صلي الله عليه و آله) همان جمله را به وي گفت بار سوم وقتي مرد همان جمله را شنيد تازه فهميد که پيامبر (صلي الله عليه و آله) از او چه مي خواهد و چه درسي به او داده است. بلافاصله يک تبر برداشت و به صحرا رفت و با هيزم هايي که به دست آورده بود درآمد خوبي پيدا کرد آن گاه خدمت پيامبر (صلي الله عليه و آله) آمد و گزارش داد که چگونه براي سؤال آمد و چه از پيامبر (صلي الله عليه و آله) شنيد: پيامبر (صلي الله عليه و آله) فرمود: من که به تو گفتم: هر که از ما سؤال کند به او عطا کنيم و هر که بي نيازي جويد خدايش بي نياز کند . (3)
در اين داستان، اگر پيامبر (صلي الله عليه و آله) به بار اول اکتفا مي کرد مرد متوجه نمي شد اما با تکرار مطلب، شخص متوجه پيام تربيتي و آموزشي حضرت (صلي الله عليه و آله) گرديد.
در روايتي از ابي الدرداء آمده است: روزي درباره ي مسأله اي ديني در حال جدال و مراي بوديم که پيامبر (صلي الله عليه و آله) بر ما وارد شد و با ديدن اين حالت (مراء و جدال) به قدري خشمگين گشت که سابقه نداشت، سپس فرمود: همانا پيش از شما، مردم به خاطر مراء و جدال هلاک شدند، مراي و جدال را کنار بگذاريد، چرا که مؤمن ، مراء نمي کند ، مراء را رها کنيد ، چرا که اهل مراء زيان کارند، مراء را رها کنيد، چرا که من روز قيامت مراء کننده را شفاعت نمي کنم، مراء را کنار بگذاريد، همانا من سه خانه در ابتدا، وسط و بالاي بهشت براي کسي که صادقانه مراء را رها کند، ضامن هستم، مراء را رها کنيد، زيرا پس از پرستش بتها، اولين چيزي که پروردگارم مرا از آن نهي کرده، مراء است. (5)
روزي يکي از اصحاب از پيامبر خواست که به وي اندرز بدهد. پيامبر از او سه بار قول گرفت و او را متوجه اهميت مطلبي که مي خواهد بگويد کرد، به او فرمود: قبل از انجام هر کاري در عاقبت آن بينديش. اگر ديدي نتيجه و عاقبتش صحيح است آن را دنبال کن و اگر عاقبتش گمراهي و تباهي است از تصميم خود صرف نظر نما. (6)
ابن عباس گفت: هر گاه پيامبر سخني را مي فرمود يا در مورد چيزي از ايشان سؤال مي شد، سه مرتبه تکرار مي کرد تا هم سخن آن شخص کاملاَ روشن شود و هم ديگران بفهمند . (7)
نکته قابل توجه اين است که تکرار مضامين الهي در گفتار پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) خلاصه نمي گردد بلکه گاه به علت اهميت موضوع پيامبر (صلي الله عليه و آله) به تأکيد و تکرار عملي بر يک فعل مي پرداخت. مانند آن که پيامبر (صلي الله عليه و آله) پس از نزول آيه تطهير چندين ماه در خانه علي و فاطمه (عليهما السلام) مي آمد و همراه با سلام کردن به اهل خانه، آيه تطهير را تلاوت مي نمود. (8)

3. آموزش به شيوه عکس العمل مناسب

گاه حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) مطلب خود را با يک عکس العمل و رفتار مناسب به مخاطب مي فهماند، يعني به جاي سخن گفتن، با يک موضع گيري مشخص و مناسب پيام خود را مي رساند که اين شيوه آموزشي و تربيتي در جايگاه مناسب خود بسيار مؤثر است.
حضرت روزي وارد خانه ي حضرت فاطمه (عليهما السلام ) شد و ديد فاطمه (عليه السلام) دستبندي از نقره، به دست دارد و يک پرده الوان هم آويخته است. پيغمبر با آن علاقه ي مفرطي که به حضرت زهرا (عليهما السلام) داشت، بدون آن که حرفي بزند برگشت. حضرت زهرا (عليهما السلام) احساس کرد که پدرش اين مقدار را هم براي ايشان نمي پسندد چون دوره - ي اهل صفه است . فوراً آن دستبند نقره را از دستش بيرون آورد و پرده ي الوان را هم پايين کشيد و به همراه کسي خدمت رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) فرستاد. آن شخص آمد عرضه کرد: يا رسول الله ! اين ها را دخترتان فرستاده و عرض مي کند : به هر مصرفي که صلاح مي -دانيد برسانيد، آن وقت چهره ي پيامبر شکوفا شد و فرمود پدرش بقربانش باد.(9)
آن حضرت مالي را ميان اصحاب خود تقسيم کرد، يکي از اعراب گفت: در اين قسمت خدا را ملاحظه نکرد. چون اين خبر به رسول الله (صلي الله عليه و آله) رسيد رخسارش سرخ شد – حضرت با اين عکس العمل به ديگران فهماند که آن عرب چه گفتار ناشايستي گفته است – سپس فرمود خدا رحمت کند برادرم موسي را بيش از اين اذيت ديد و صبر کرد. (10)

4. آموزش به شيوه ي پرسش و پاسخ

پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) در روند آموزش و تعليم خود موارد زيادي سؤال مي کرد تا جواب سؤال يا به واسطه خود فراگيران به دست آيد يا به جواب سؤال نزديک شود يا حداقل زمينه بهتر، جهت پاسخ صحيح توسط خود پيامبر (صلي الله عليه و آله) فراهم آيد. در اين روش پيامبر (صلي الله عليه و آله) ضمن بيرون کشيدن اطلاعات مخاطبين و ارزيابي وسعت دايره ي اطلاعات آن ها متناسب با آن، جواب مي داد. نکته جالب آن است که پرسش هاي پيامبر (صلي الله عليه و آله) کاملاً به صورت دقيق و متناسب با موقعيت و در فاصله هاي زماني مشخصي بود تا مخاطب خود شخصاً درگير موضوع شود و فرصت تفکر را بياب. البته گاهي پيامبر (صلي الله عليه و آله) ابتدا خود پرسش مي کرد و گاه زمينه را طوري فراهم مي نمود که مخاطب در ذهنش سؤال ايجاد شود. و با توجه به اين که آن سؤال محصول ذهن مخاطب بود جواب پيامبر (صلي الله عليه و آله) چنان براي او قابل تفهيم بود که بهتر از آن امکان نداشت. روايت پيامبر (صلي الله عليه و آله) که به اصحاب خود فرمود: برادر خود را ياري کنيد، چه مظلوم باشد چه ظالم. بلافاصله يکي از صحابه سؤال کرد: يا رسول الله ، اگر او مظلوم باشد، ياري اش مي کنم اما بفرماييد چگونه مي توانم يک ظالم را ياري دهم؟ پيامبر (صلي الله عليه و آله) جواب داد: در آن صورت او را از بي عدالتي بازدار! چرا که کمک واقعي، بازداشتن او از ظلم است. (11)
اين روايت به خوبي روشن مي نمايد که يک جمله دقيق چگونه ذهن مخاطب را تحريک مي- کند و چه سؤال زيبايي براي او مطرح مي شود و چه زيباتر حضرتش (صلي الله عليه و آله) پاسخ مي دهد.
خدمت رسول خدا (صلي الله عليه و آله) از مردي ستايش کردند تا آنجايي که همه ي خصال خوب را برايش شمردند، رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فرمود: عقل او چگونه است؟ عرض کردند: رسول خدا! ما به شما از کوشش وي در عبادت و کارهاي خير گزارش مي دهيم، شما از عقلش پرسش مي نماييد؟! حضرت (صلي الله عليه و آله) فرمود: به راستي احمق به خاطر کم خرديش به مراتب بيشتر از بدکردار، گرفتار فسق و فجور شود. فرداي قيامت مردم تنها به عقلي که دارند به درجات بالا و به قرب پروردگار خود مي رسند. (12).
در اين روايت زيبا حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) براي مشخص کردن جايگاه عقل در اسلام چگونه با سؤال و سپس جواب اصحاب، آموزه خويش را بيان مي کند.
اين شيوه علاوه بر آن که موجب نشاط مخاطب مي گرديد زيرا او را درگير مطلب مي نمايد، باعث مي شد که مطلب در ذهن و قلب مخاطب بهتر فرو نشيند.

5. آموزش به شيوه تمثيل

در امر آموزش، استفاده از مثال هاي زيبا، در فرايند يادگيري و تنوع و نشاط آن سهم زيادي دارد. پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) همانند قرآن مجيد از مثال هاي زيادي در مناسبت هاي گوناگون براي رساندن پيام الهي و ياد دادن حقايق معنوي استفاده نموده است. استفاده از تمثيل موجب مي شود که مخاطب مطلب را ساده تر بياموزد. پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) براي آن که بفهماند که دين اسلام، دين منطقي و معتدلي است و نبايد انسان ها با فشار آوردن و سختگيري بيش از حد، فکر کنند که زودتر به مقصد مي رسند بلکه اين امر چه بسا موجب شود که اصلاً به مقصد نرسند خطاب به جابر فرمود: اي جابر! دين اسلام، دين با متانتي است. با خودت با مدارا رفتار کن . اي جابر! انسان هايي که خيال مي کنند با فشار آوردن و سخت گيري بر خود زودتر به مقصد مي رسند، اشتباه مي کنند آن ها اصلاً به مقصد نمي رسند . مثل آن ها، مثل آدمي است که مرکبي به او داده اند که از شهري به شهر ديگ برود. او خيال مي -کند که هر چه بيشتر بر مرکب فشار بياورد، زودتر مي رسد، منزل اول و دوم و سوم را ممکن است در ظرف يک روز برود. اما ناگاه متوجه مي شود که حيوان بيچاره را زخمي کرده است و حيوان هم از راه مانده است در اينجا به مقصد که نرسيده است هيچ، مرکب خويش را هم ناقص کرده است . (13)
در حديث گويا و بيدار کننده اي از امام صادق(عليه السلام) مي خوانيم رسول خدا وارد زمين بي آب و علفي شد به يارانش فرمود هيزم بياوريد عرض کردند اي رسول خدا(صلي الله عليه و آله) اينجا سرزمين خشکي است که هيچ هيزم در آن نيست فرمود: برويد هر کدام هر مقدار مي - توانيد جمع کنيد، هر يک از آن ها مختصر هيزم يا چوب خشکيده اي با خود آورد همه را پيش روي پيغمبر (صلي الله عليه و آله) روي هم ريختند سپس پيامبر(صلي الله عليه و آله) فرمود: « اين گونه گناهان کوچک روي هم متراکم مي شوند( و شما به تک تک آن ها اهميتي قايل نيستيد) » سپس فرمود: « بترسيد از گناهان کوچک که هر چيزي طالبي دارد و طالب آن ها آن -چه را از پيش فرستادند و آن چه را از آثار باقي گذاشته اند مي نويسد و همه چيز را در کتاب مبين ثبت کرده.»(14)
اين حديث تکان دهنده ترسيمي است گويا از تراکم گناهان کم اهميت و آتش عظيمي است که از مجموع آن ها زبانه مي کشد. (15)
در اين سيره ي، پيامبر (صلي الله عليه و آله) براي عيني کردن اين حقيقت که گناه گرچه کم و کوچک باشد، ولي در اثر تکرار، زياد و بزرگ مي شود، اصحاب را براي جمع آوري هيزم در بيابان خشک و بي آب و علف مأمور ساخت تا اين حقيقت را به صورت را به صورت عيني و محسوس به آنان نشان دهد.

6. آموزش به شيوه رفتاري نه تنها رهنمود گفتاري

حضرت رسول اکرم(صلي الله عليه و آله) در آموزش و تربيت دين به گفتار تنها بسنده نمي کرد بلکه او قبل از هر سخن تربيت خود اسوه عملي آن بود. آن چه به آموزش هاي ديني ويژگي خاص مي دهد، اهميت عمل و رفتار است که شخص معلم بايد پايبند باشد تا در هدف خود موفق شود. از نمونه هاي سيره عملي حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) در راستاي شرکت در ساخت اولين مسجد امت اسلام است که دوش به دوش اصحاب حضرت (صلي الله عليه و آله) کار مي کرد و وقتي اصحاب گفتند اجازه دهيد ما خودمان کار کنيم و شما استراحت نماييد پيامبر نپذيرفت.
اين رفتار، مهمترين اثر آموزشي و تربيتي را به همراه داشت که تمام افراد بايد در امور جمعي سهيم باشند و هريک در اهداف جمعي تبيين شده سهمي مثبت داشته باشد تا در هدف خود موفق شود. از نمونه هاي سيره عملي حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) در راستاي شرکت در ساخت اولين مسجد امت اسلام است که دوش به دوش اصحاب حضرت (صلي الله عليه و آله) کار مي کرد و وقتي اصحاب گفتند اجازه دهيد ما خودمان کار کنيم و شما استراحت نماييد پيامبر نپذيرفت.(16)
اين رفتار، مهمترين اثر آموزشي و تربيتي را به همراه داشت که تمام افراد بايد در امور جمعي سهيم باشند و هريک در اهداف جمعي تبيين شده سهمي مثبت داشته باشند.

7. آموزش به شيوه خطابه

پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) در مناسبت ها و شرايط گوناگون خطابه هايي جذاب و دلنشين آرايه مي کرد. در بعضي از شرايط با زبان ملاطفت و نرمش نمي توان، پيام حق را رساند بلکه آنجا جايگاه زباني برنده و گويا است تا پيام حق رسانده شود . آنجا بايد احساسات افراد را در جهت حق شکوفا کرد، گرچه فن خطابه مي تواند در جهت منفي يعني القاي اهداف غيرالهي هم استفاده شود اما آن چه مهم است تأثيرگذاري اين فن و اين شيوه آموزشي و تربيتي در بين انسان هاست. و پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله) از اين شيوه در مناسبت هاي گوناگون استفاده مي کرد.
خطابه هاي نخستين پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) ، پيرامون اصول و پايه هاي تربيت بدني بود چنان که مي توان گفت اولين خطابه حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) پس از بعثت زماني بود که بر فراز کوه صفا مردم را به خداپرستي دعوت کرد و بعد از اين خطابه ها متناسب با رشد مردم، در راستاي نيازمندي هاي فردي و اجتماعي مردم، صورت مي گرفت.
مرد انصاري خانه جديدي در يکي از محلات مدينه خريد و به آنجا منتقل شد، تازه متوجه شد که همسايه ناهمواري نصيب وي شده، به حضور رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) آمد و عرض کرد: «در فلان محله، ميان فلان قبيله، خانه اي خريده ام و به آنجا منتقل شده ام متأسفانه نزديک ترين همسايگان من شخصي است که نه تنها وجودش براي من خير و برکت و سعادت نيست، از شرش نيز در امان نيستم، اطمينان ندارم که موجبات زيان و آزار مرا فراهم نسازد . رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) چهارنفر؛ علي، سلمان، ابوذر، و شخص ديگر را – که گفته - اند مقداد بوده است – مأمور کرد با صداي بلند در مسجد بر عموم مردم از زن و مرد ابلاغ کنند که : «هر کس همسايگانش از آزار او در امان نباشند ايمان ندارد».
اين اعلان در سه نوبت تکرار شد. بعد رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) در حالي که با دست خود به چهار طرف اشاره مي کرد فرمود: «از هر طرف تا چهل خانه، همسايه محسوب مي- شوند». (17)
در اين روايت، پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) به جهت اهميت و درک موضوع چند نفر را امر فرمود تا همگي به صورت خطابي جمله اي که در بردارنده ي پيام مهم حق همسايه است را از مکاني عمومي اعلام کنند تا مردم به اهميت آن پي ببرند.
روزي سه نفر از زن ها، به حضور رسول اکرم(صلي الله عليه و آله) آمدند و از شوهران خود شکاست کردند. يکي گفت: شهور من گوشت نمي خورد. ديگري گفت: شوهر من از بوي خوش اجتناب مي کند. سومي گفت: شوهر من از زنان دوري مي کند. رسول خدا (صلي الله عليه و آله) بي درنگ در حالي که به علامت خشم ردايش را به زمين مي کشيد، از خانه به مسجد رفت و بر منبر آمد و فرياد کرد: چه مي شود گروهي از ياران مرا، که ترک گوشت و بوي خوش وزن کرده اند؟!
همانا من خودم، هم گوشت مي خورم و هم بوي خوش استعمال مي کنم و هم از زنان بهره مي -گيرم، هر کس از روش من اعراض کند از من نيست. (18)

8. استفاده از وسايل کمک آموزشي

پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله) متناسب با امکانات موجود از وسايل کمک آموزشي براي رساندن پيام هاي الهي و تربيتي خود استفاده مي نمود و اين امر علاوه بر کمک به بهتر فهميدن، از يک نواختي در امر آموزش جلوگيري مي کرد و با ايجاد تنوع و جذابيت، امر آموزش و تربيت را سهل مي نمود جابر بن عبدالله مي گويد: پيامبر (صلي الله عليه و آله) بر روي زمين جلوي خود خطي مستقيم کشيد و فرمود: اين راه خداست سپس خطوطي مورب به آن خط وصل کرد و فرمود: اين ها همه راه هايي است که بر سر هر يک شيطاني قرار دارد که به آن دعوت مي کند، سپس دست خود را روي خط مستقيم گذاشت و اين آيه را تلاوت کرد: «اين راه مستقيم من است، از آن پيروي کنيد و از راه هاي پراکنده پيروي نکنيد که شما را از راه حق دور مي سازد اين چيزي است که خداوند شما را به آن سفارش مي کند، شايد پرهيزکاري پيشه کنيد.» (19) پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) با استفاده از ابزار در اختيار به ياران خود فهماند که راه حق هميشه واحد است اما راه هاي باطل زياد که براي هر يک آن ها شيطاني است که گمراهان را به آن سو مي کشاند.(20)
پيامبر (صلي الله عليه و آله) سه چوب را در فواصل مختلف يکي را جلوي خود دومي را کنار آن و سومي را دورتر قرار داد و فرمود: آيا مي دانيد اين چوب ها چيستند؟ عرض کردند: خدا و رسولش داناترند. پيامبر (صلي الله عليه و آله) فرمود: اين چوب (اولي) انسان است و آن (دومي) اجل و مرگ او و آن ديگري آرزوي اوست که فرزند آدم را گرفتار خود سازد و پيش از رسيدن به آرزو مرگ، او را فرا گيرد. (21)
پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) با استفاده از اين ابزار آموزشي ساده به زيبايي اين حقيقت را که انسان بايد بفهمد که به مرگ چقدر نزديک است و نبايد در تخيل نيل به آرزوهاي نامحدود که با مانعي هم چون مرگ روبروست فرو رود.

9. استفاده از شيوه عيني و تجربي در امر آموزش

يکي از شيوه هاي جذاب آموزشي و تربيتي پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) توجه به امور عيني در امر آموزش بود يعني: حضرت تنها به گفتارهاي صرفاً نظري و عقلاني در حوزه هاي مختلف بسنده نمي کرد. بلکه در آموزش از امور ملموس و محسوس که قابل احساس براي مخاطبان است استفاده مي کرد. زيرا براي انسان درک امور محسوس به مراتب از درک امور معقول و نظري آسانتر است و پيامبر (صلي الله عليه و آله) از امور محسوس و قابل تجربه و طبيعي انسان ها را به امور غيرمحسوس و ماوراء طبيعي هدايت مي نمود.
حضرت (صلي الله عليه و آله) براي نشان دادن علاقه ي بسيار خويش به نماز از تشبيه معقول به محسوس استفاده فرمود و خطاب به ابوذر فرمود: «اي اباذر، خداوند نور چشم مرا در نماز قرار داد و ميل به آن را در من به مانند ميل گرسنه به غذا و ميل تشنه به آب قرار داد. با اين تفاوت که گرسنه هر گاه غذا ميل کند سير مي شود و تشنه هرگاه آب بياشامد سيراب مي شود ، ولي من از نماز – هرگز – سير نمي شوم.» (22)
در اين روايت زيبا پيامبر (صلي الله عليه و آله) در امر آموزش و تربيت ذهن ها را به سمتي سوق مي دهد که مردم هر روز با آن ارتباط دارند و آن توجه به امور عيني است که بستر بهتر فهميدن مخاطب را فراهم مي نمايد.

10. آموزش به شيوه نمايش خودعمل

پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) تنها به آموزش نظري اکتفا نمي کرد بلکه از آموزش هاي عملي به صورت انجام دادن خود عمل(هدف) نيز استفاده مي نمود. اين شيوه که از بهترين شيوه - هاي آموزشي و تربيتي است بسيار در تحقق اهداف آموزشي و تربيتي مؤثر است يعني : يک بار گفته مي شود که چگونه بايد وضو گرفت و يکبار وضو گرفته مي شود تا ديگران ياد بگيرند. پيامبر (صلي الله عليه و آله) گاهي در بين مردم وضو مي گرفت و مي پرسيد « چه کساني مثل من وضو مي گيرند؟»
از ابن مسعود روايت است که حضرت (عليه السلام) در هنگام نماز دست خود را بر روي شانه -هاي ما قرار مي داد و مي فرمود: صاف و منظم بايستيد، کج نايستيد که بين دلهاي تان اختلاف مي افتد. (23) و در کتاب نهايه علامه آمده است که پيامبر (صلي الله عليه و آله) هرگاه در روز عيد فطر و قربان خارج مي شد با صداي بلند تکبير مي گفت.
و اين آموزش هاي عملي در سيره حضرت (صلي الله عليه و آله) بسيار است به گونه اي که سيره عملي خود حضرت (صلي الله عليه و آله) جزء سنت مسلمانان قرار گرفته است.

پي نوشت :

1. مجلسي بحارالانوار، ج 74، ص 142، ح12.
2. طباطبايي ، سنن النبي، ص 130.
3. مکارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 18، ص233.
4. کليني، الکافي، ج 2، ص 139، ح7، باب القناعه.
5. مجلسي، بحارالانوار، ج2، ص 138، ح 54.
6. حرالعاملي، وسايل الشيعه، ج 2، ص 457، به نقل از مطهري، مجموعه آثار، ج 18، ص 365.
7. طباطبايي ، سنن النبي، ص 13.
8. العسکري، معالم المدرستين، ج1، ص 290.
9. مطهري ، سيره نبوي، ص 58.
10. نراقي، علم اخلاق اسلامي، ص 376.
11. البخاري، صحيح بخاري، کتاب المظالم و الغصب، ص 585، ح 2444.
12. مجلسي ، بحارالانوار ، ج 77، ص 160، ح 144.
13. مطهري، سيره نبوي، ص 121.
14. کليني، الکافي، ج 3، ص 394.
15. مکارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 18، ص 334.
16. اين شهر آشوب، مناقب آل ابي طالب ، ج 1، ص 185.
17. کليني، الکافي، ج 2، ص 666، باب حق الجوار، به نقل از مطهري، داستان راستان، ج 1، ص 225.
18. مطهري، مجموعه آثار، ج 19، ص 104.
19. انعام /351.
20. الصالحي الشامي ، سبل الهدي و الرشاد ، ج 9، ص 400.
21.ورام، تنبيه الخواطر و نزهه النواظر، ج1، ص280.
22. طباطبايي، سنن النبي، ص 324.
23. همان، ص 322.

منبع: ماهنامه، آموزشي اطلاع رساني معارف
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image