قال ابو محمد حسن بن علي (عليه السّلام) : « .. و لم يهمل العباد سدي من المملکة .. »
و [ خدا ] بندگان را در مملکت وجود ، بيهوده رها نکرده است. (1)
ضرورت هدف گرائي
هر انسان براي اينکه به نقطه مطلوب و دلخواهي برسد ، ناگزير به حرکت در يک مسير است . بديهي است که يکي از مقدمات انتخاب مسير ، تعيين مقصد مي باشد . نمي توان همه جهات را انتخاب کرد ؛ نمي توان به تمام مقاصد رسيد ؛ نمي توان در يک لحظه در چند مسير بود و نمي توان تمام راه ها را به انتها رساند تا از پايان آنها آگاهي پيدا کرد . انسان محدود است و محکوم به انتخاب و حرکت ؛ خوب يا بد ، سرنوشتش در گرو تصميماتش است .
انتخاب هدف
بي شک انتخاب زماني معنا پيدا خواهد کرد که چند گزينه با ماهيت هائي متفاوت وجود داشته باشد . به دو طريق مي توان به بهترين گزينه دست يافت :
الف – تفکر در خود
انسان با تأمل و تفکر در وجود مادي و روحاني خويش در مي يابد که براي چه خلق شده است . در مقام مثال مي توان اين کالبد دو وجهي را به وسيله اي چون تلفن همراه تشبيه کرد ؛ چگونه است که انسان با در دست گرفتن يک گوشي ، مدام و پيوسته تلاش مي کند تا کاربرد هاي مختلف آن را کشف و آنچه را که مي پسندد به کار بندد ، ولي بر وجود الهي خويش لحظه اي درنگ نمي کند تا دريابد چه اعجاز شگفتي درونش نهفته دارد و چه اعمال عظيمي مي تواند از او حادث شود . همان طور که فرد دوست دارد با سرمايه اش بهترين گوشي با بالاترين قابليت را تهيه و از آن بهره مند شود ، مي بايست اين سرمايه اماني خويش را نيز به بهترين وجه استفاده کند . قابليت هاي خود را کشف و با به کارگيري شان ، آنها را ارتقا دهد .
ب – اطاعت از فرستادگان الهي
در راستاي همان روش قبلي ، نوعي شناسائي نيز به واسطه معرفي هدف توسط افرادي قابل اطمينان صورت مي پذيرد . حال در اين ميان ، چه کسي قابل اطمينان تر از کساني که هيچ گونه اشتباهي در طول عمرشان مرتکب نشده اند وجود دارد ؟ و يا چه کسي صادق تر است از کساني که از طرف پروردگار عالميان تصديق گشته اند ؟ بي شک هيچ کس !
لازمه پيروي از اين روش تبعيت از همان ابزار عقل و رجوع به همان ثروتي است که خداوند نزد ما به وديعه نهاده است ؛ همان عقلي که وجود خالقي را براي دنياي خودش اثبات مي کند و فرستادگان او را براي هدايت بشريت مي پذيرد و راه روشن شده از جانب خداوند را برترين راه و هدف انتخاب کرده او را برترين مقصود قبول مي کند .
انواع هدف
همان گونه که از معناي « هدف » مشخص است بر يک چيز بيشتر نمي تواند تعلق گيرد ؛ آنچه گاهاً به عنوان اهداف فرعي ، کمکي يا کوتاه مدت ذکر مي شود همان چراغ هاي موجود در مسير منتهي به هدف اصلي ( يگانه هدف ) است که در هدايت سالکان بدان سمت مؤثرند . به تعبيري ديگر اين اهداف کمکي همان مختصات نقاط مشخص و شناخته شده در طول مسير اصلي مي باشند و بدين علت طي طريق را تسهيل مي کنند که از دو نقطه ( هدف اصلي و کمکي ) يک خط ( صراط المستقيم ) بيشتر نمي تواند بگذرد . به همين جهت است که چندگانگي اهداف در عين يگانگي هدف قابل توجيه مي باشد .
در تعاريف ، اگر مختصات اين نقاط کمکي در مکاني بين ما و هدف اصلي باشد ، هدف را مثبت و اگر حرکت به سمت آن باعث شود که هدف اصلي از مقابل ما کنار رود ، هدف را منفي مي نامند . اين تعبير مي تواند بهترين معيار براي انتخاب اهداف کمکي باشد .
به طور کلي افراد براي رسيدن به هدف اصلي به دو عامل توجه مي کنند ؛ دسته اي بر اساس نوع هدف فرعي و دسته اي بر اساس نوع مسير هدف اصلي . به سادگي مي توان از قانون پذيرفته شده اسلام ( هدف وسيله را توجيه نمي کند ) اثبات کرد که هدف ، مسير را هم توجيه نمي کند و صرف هموار بودن يا ناهموار بودن مسيري ، صحيح بودن يا نبودن آن را آشکار نمي سازد . از اين رو ، انتخاب اهداف فرعي مثبت ، يکي از الزامات رسيدن به هدف اصلي مي باشد .
پي نوشت :
(1) ص 360 فرهنگ جامع سخنان امام حسن (عليه السّلام) ( ترجمه کتاب موسوعه کلمات الامام الحسن (عليه السّلام) – همراه با متن ) / شريفي ، محمود / ترجمه : علي مؤيدي / نشر معروف / چاپ اول : تابستان 1382 قم
ارسال مقاله توسط عضو محترم سايت با نام کاربري : mndm_88
/س