جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
هميشه مظلوم؛ نمايي از مظلوميّت زن در جاهليّت قديم و جاهليّت مدرن
-(12 Body) 
هميشه مظلوم؛ نمايي از مظلوميّت زن در جاهليّت قديم و جاهليّت مدرن
Visitor 323
Category: دنياي فن آوري
جاهليّت، ظهور گونه‏اي از حيات بشري است که با پس رفتن عقل و عدم حاکميّت آن بر قلمرو وجود، حضور و سلطه مي‌يابد. همان‌گونه که ظلمت، با حذف نور از ميدان هستي، جلوه‏اي کاذب مي‌نمايد و حکايت از غيبت روشنايي دارد.
قرآن کريم، زمان قبل از اسلام و ايّامي را که بشر، از منبع وحي دور بوده و با جهل خود، ره پيموده است، به نام «جاهليّت اولي» مي‌نامد. که به رغم تصوّرات برخي، اين وضع اسفبار، خاصِّ اعراب ما قبل اسلام نبوده و همة اقوام بشر، در منجلاب بي خدايي و دوري از حق، دست و پا مي‌زدند.
تبعات و عوارض چنين رويدادي، در همة عرصه‏هاي حيات و همة عناصر اجتماع، خود را مي‌نمايد؛ ليکن در اين ميان، اقشاري چون زنان، که در هر جرياني(مثبت يا منفي) تأثير پذيرترند و شاخص مظاهر فرهنگ هر زمان مي‌باشند، معرّفِ ايّام بربريّت نيز هستند.
نظرات اقوام و اديان آن زمان در خصوص جايگاه زن، جلوه‏هاي بارزي از آن دوران را معرفي مي‌نمايد. قرآن کريم نيز براي يادآوري رفتارهاي جاهلانة آن زمان، به اين واقعيّت اشاره مي‌کند: «وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالأُنثَي ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ كَظِيمٌ يَتَوَارَي مِنَ الْقَوْمِ مِن سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَيُمْسِكُهُ عَلَي هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرَابِ أَلاَ سَاء مَا يَحْكُمُونَ؛1 و هر گاه يكي از آنان را به دختر مژده آورند، چهره‏اش سياه مي‏گردد؛ در حالي كه خشم [و اندوه] خود را فرو مي‏خورد، از بدي آنچه بدو بشارت داده شده از قبيلة [خود] روي مي‏پوشاند، آيا او را با خواري نگاه دارد يا در خاك پنهانش كند؛ وه چه بد داوري مي‏كنند.»
نمونه‌هايي چون جريان قيس بن عاصم که نزد پيامبر(ص) اعتراف مي‌نمايد که سيزده فرزند دخترش را زنده به گور نموده، در تاريخ شرمگين جاهليّت ثبت است. ولي چنانچه اشاره شد اين همة جهالت و بربريّت منحصر به اقوام آن زمان نبوده است.

خانم پروفسور آندرا (ANDRA) در کتاب «وضع زنان در مهابراتا» مي‌نويسد:
 

هيچ مخلوقي گناهکارتر از زن نيست، آتش افروز است، لبة تيز تيغ است. در حقيقت، زن همة اين چيزها را دارد. مردان نبايد آنها را دوست داشته باشند وحتّي طبق دستور «کتاب مانو»، در اين آيين، زن نبايد هيچ وقت در جست‌و‌جوي استقلال باشد و هيچ وقت نبايد کاري را به دلخواه خودش انجام دهد و به تصريح در جمله‏هاي 140 و 147 مانو تأکيد شده که هيچ وقت زن، استقلال ندارد وحتّي بعد از مرگ اربابش، بايد تابع پسران ارباب باشد.
در متون مذهبي تمدّن چين، زن را به آب دردآلودي تعبير کرده‏اند که نيک بختي و ثروت را مي‌شويد. در ادبيّات آنان، زن نازل‌تر از مرد معرفي مي‌گردد و هيچ‌گونه حقّي را ندارد، حتّي نسبت به فرزندش و مرد نيز در قبال زنش تعهّد و مسئوليتي نداشته و هر زمان مي‌تواند، از او سلب حيثيت ‌کرده و او را بفروشد.

در آيين بودا نيز، مطابق دستور و تعليم خاصّي مي‌گويند:
 

«نيروانا»، يعني نجات، هيچ‌گاه در مصاحبت زن، تحصيل نمي‌شود و به طور‌کلّي زناشويي و علاقه به زندگي خانوادگي، مخالف هدف نهايي آنها مي‌باشد. زيرا هدف نهايي اين کيش، کشتن تمايلات است و اين، مستلزم عزوبت است.2
به نقل از مورّخ معروف وستر مارک (WESTERMARK) از نظر بودا، همة زنان داراي روح اغوا و فريبنده هستند که براي مردها گسترده و نيروي فريبندگي در نهاد زن‌ها با خطرناک‌ترين شکل مجسّم شده است و همين فريبندگي زن‌ها است که فکر عالي را کور مي‌سازد.
در مکتب يهود نيز نه تنها مطالبي در باب حقوق زنان عنوان نشده، بلکه يک دستور العمل شديد در متن «تورات» مي‌يابيم که دالّ بر کناره‏گيري مطلق انسان‌ها از زن به هنگام عادت ماهيانه است.3
يونانيان، زن را منشأ انواع بدبختي‏هاي بشر مي‌دانند. پاندورآ(PANDROA)، سمبل اندوه بشر است. در دين يهود نيز حوّا به عنوان علّت اصلي عدم اطاعت آدم در برابر خداوند معرفي مي‌شود. در قانون «رم»، زن، نقشي همانند نقش برده‌دارد و به شوهران اجازه داده مي‌شود که زنان خود را در صورت عدم فرمانبرداري به قتل برسانند. در اساطير «يونان» و در تمدّن هند باستان، زنان بخش جدا ناشدني از پيکرة همسرانشان تلقّي مي‌شدند و به همين دليل هر گاه شوهرشان از دنيا مي‌رفت، زن نبايد زنده مي‌ماند، به همين دليل هزاران زن، قرباني اين خرافات به ساتي معروف شده‏اند. زنان در هند حقّ مالکيت نداشته و از ارث محروم بودند و سمبل سکس ناميده مي‌شدند.

دکتر اسپرينگ(SPRING) در کتاب «جنايات قرون وسطا» مي‌نويسد:
 

به سال 1500م. در انگلستان، شوراي اجتماعي براي شکنجه دادن به زن‌ها تشکيل شد و وسايل تازه‏اي را براي اين کار، ابتکار نمودند و در نتيجة اين طرح، مسيحيان، زنان را زنده زنده سوزاندند.
در مسيحيّت نيز وضعي مشابه ساير آيين‏ها وجود داشته است. به طوري که فرقة ابي يوني‏ها، عقيده داشتند که زن، به علّت پستي فطرتي که دارد، قابل زناشويي نيست و ذاتاً ناپاک است وحتّي کوشيده‏اند تا يک کليسا را وادار به تحريم ازدواج نمايند. حتّي مواردي حاکي از عدم اجازة تحصيل زنان وجود دارد.4
در ايران قبل از اسلام نيز، وضع نکبت باري از زنان، نقل شده است. پروفسور کريستيان بارتلمه در مورد وضع زن در امپراتوري ساساني چنين مي‌نويسد:
در زمان ساسانيان، ازدواج با خواهر و زن پدر متداول بوده است. ازدواج با خواهر به ويژه در خاندان سلطنتي براي حفظ و نگهداري خون و ميراث شاهنشاهي رايج و برقرار بوده است.
در ميان اعراب رفتارهاي وحشيانه و غير انساني نسبت به زنان شهرت بيشتري داشت و اين شهرت يا به دليل وضعيّت اجتماعي و اقتصادي حاکم بر آن سرزمين بود، که اکثراً مجبور به کوچ‌نشيني و دوره‏گردي بودند، يا جنگ‌ها و درگيري‌هاي پي در پي، آن را سبب مي‌شد يا به ميمنت ظهور اسلام، تفاوت فاحش اين اوضاع با وضعيّت ناشي از تعاليم والاي اين دين بوده که بروز و جلوة بيشتري به آن داده است. از نمونة بربريّت و جاهليّت حاکم در ميان اعراب در برخورد آنان با زنان، مي‌توان به برخي ازدواج‌هاي مرسوم آن دوران اشاره کرد که زنان هيچ نقشي در تعيين همسر و زندگي زناشويي خود نداشتند.
اگر فروش دختران، با مبادلة همسران در برخي ازدواج‌ها يا معامله بر سر زنان در جنگ‌ها، بخشي از تاريخ بشر را سياه کرده و ما در عصر ارتباطات آن را محکوم مي‌کنيم. امروزه فروش کودکان و نوجوانان توسط دلّالان اسرائيل در سراسر دنيا چه وجهي دارد؟ يا تربيت دختران از کودکي براي بهره‏برداري در مراکز فساد و گرداندن محافل عيش و طرب عيّاشان، با کدام قانون بشري سازگار است؟
اگر بي رحمي و زورگويي مردان، در برخي قبايل در به کارگيري زنان به مشاغل سنگين يا جايگزيني آنان با چارپايان براي امرار معاش، چهره‏اي کريه و خشن به بخشي از تاريخ کهن بخشيده، امروزه فرياد به ظاهر پيشرفته و زيباي «تساوي زن و مرد از همة جهات»، از جمله همة مشاغل، چه توجيه برتري دارد؟
نگاهي به اخبار و آمار دهشتناک موقعيّت زنان از حيث امنيّت، در محيط خانه و اجتماع در کشورهاي به ظاهر متمدّن، حکايت از پيشرفت ظلم و مدرن گشتن فساد و غارت عليه زنان دارد:
? امروزه تقريبا 5/8 ميليون خانوار تک والد در «ايالات متّحده» وجود دارد که داراي فرزندان زير هجده سالند. در ازاي هر يک مرد آمريکايي که به تنهايي از فرزندان خود نگهداري مي‌کند، هفت زن داراي چنين شرايطي بوده و طبق گزارش دولت آمريکا، اکثر اين زنان در فقر به سر مي‌برند. بسياري از اين زنان هرگز ازدواج نکرده‏اند؛ بيشتر اين عدّه را دختران نوجوان زير بيست سال تشکيل مي‌دهند.
? حدود 28 درصد از تمامي متولّدان سال 1991م. در آمريکا، خارج از پيوند زناشويي والدين خود پا به عرصة جهان گذاشته‌اند. اين رقم در مورد فرزندان سياهپوستان آمريکايي به 68 درصد بالغ مي‌شود. از هر صد مورد ازدواج در آمريکا، 55 مورد به طلاق مي‌انجامد.5
? سالانه سه تا چهار ميليون نفر از زنان آمريکايي در کانون خانوادگيشان مورد ضرب و جرح قرار مي‌گيرند. در 44 درصد از مواردي که زنان در اين کشور به قتل مي‌رسند؛ قاتل، همسر يا دوست پسر(نامزد) آنهاست.6
? در تحقيقي که اخيراً در سي دانشگاه آمريکا به عمل آمده است، اين حقيقت آشکار شده که 12 درصد از دانشجويان زن، توسط هم‌کلاسان خود مورد تجاوز به عنف قرار گرفته‏ اند.
? در فرهنگ جديد، بي سر و صدا و از طريق نيروهاي جنسيّت‌گرا، به طور واضح تشويق به تجاوز وجود دارد، آنها، خشونت و مسائل جنسي را به نحو خطرناکي به يکديگر آميخته و زن را به کالايي تبديل ساخته‌اند که در تملّک مرد مي‌باشد.... چنين طرز فکرهاي خشن و سلطه طلبانه، به جهان کودکان، کتاب‌هاي آنها، برنامه‌هاي تلويزيوني و بازي‌هاي ويديويي‌شان نفوذ کرده، تصوّرات و تخيلات آنها را به سوي خود جلب نموده و به مرور زمان، شکل‌دهندة رفتار و حالات آنها مي‌گردند.7
? در هيچ کجاي «آلمان»، مثل درون چهار ديواري خانه، اين همه کسي را خفه نمي‌کنند، نمي‌زنند و با چاقو بدنش را سوراخ سوراخ نمي‌کنند. گذراندن يک شب در جمع خانواده، اغلب خطرناک‌تر از گشت زدن در محل‌هاي خطرناک و فاسد «فرانکفورت» يا «هامبورگ» است. آمار جرايم سال 1993م. عبارت بود از 3858 کشته که در مشاجره‏هاي خانوادگي قرباني شده‏اند و 86922 نفر زخمي.8
«بريتانيا» وفق دادن خود با بسياري از الگوهاي اجتماعي را که حدود ده تا بيست سال قبل از آن در ايالات متحّده مشاهده مي‌شود، آغاز کرده است. اين الگوها مشتمل بر از هم پاشيدن خانواده‏ها، حرامزادگي، غيبت پدران و مادران از خانه به سبب مشغلة کاري فراوان يا از روي غفلت هستند.
دين راجک، استاديار رشتة جامعه‏شناسي در «دانشگاه جورجيا»، چنين مي‌گويد: ما اکنون داراي جمعيّتي از نوجوانان هستيم که از نظر اخلاق و رفتار بسيار عجيب و غريب هستند. طيّ بيست سال اخير در آمريکا، الگوهاي تبهکاري به نحوي نگران کننده، تغيير شکل داده است. سابقاً جرايم مرگبار و خشونت بار مسئله، مختصّ بزرگسالان بود و کودکان تنها در سرقت‌هاي کوچک و کم اهميّت يا ورودهاي غير مجاز به اماکن مختلف شرکت داشتند. اکنون نه شيطنت کودکانه بلکه موادّ مخدّر است که بر ايجاد موج بزهکاري توسط جوانان دامن مي‌زند.9
اينجا است که فلسفة اين جهاني بودن دين بيش از پيش بارز مي‌گردد و پاسخ مدرنيست‌هايي است که مي‌گويند:
خداوند بِالذّات، دين را براي کارهاي اين جهاني و سامان دادن به معيشت درمانده‌ها در اين جهان فرو نفرستاده است، تعليمات ديني، علي الاصول براي حيات اخروي جهت‏گيري شده‏اند؛ يعني براي تنظيم معيشت و سعادت اخروي هستند.10
امّا پيام «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ؛ و جنّ و انس را نيافريدم جز براي آنكه مرا بپرستند.»11 گوياي آن است كه:
پيامبران از اين جهت مردم را به پرستش خدا و قرب به او دعوت مي‏كردند تا آنها را به سوي هدف آفرينش، رهسپار سازند.
حال، دنيايي كه با تفكّر صرف بشري آباد شود و انسان‌ها، در كشمكش هواي نفس يكديگر، غالب و مغلوب باشند چه جايي براي رشد انديشه‏هاي توحيدي و برپايي عدل و قسط اهدايي پيامبران خواهد بود؟
دين آمد تا با ايجاد زمينه‏هاي مناسب اجتماعي و ارائة برنامه‏هاي سازندة بر مبناي عقل و حكمت، بشريّت را به غايت و هدف آفرينش، يعني شناخت حقّ و عبوديّت آن، برساند.
حال كه ميزان سعادت فردي و اجتماعي بشر، مستقيماً به ميزان دوري و نزديكي او به پذيرش حقّانيت انبياء و تن دادن به تعاليم آنان بستگي دارد و با طلوع اسلام، تاريخ شاهد خروج بشر از ظلمات جاهليّت و بي هويّتي بوده و اسلام حيات انساني او را تضمين مي‌نمايد. امروزه نيز، نياز به رويكردي دوباره بر اين دين احياگر، بيش از پيش احساس مي‏شود و بشر براي خروج از اين جاهليّت پيشرفته، ناچار از پذيرش و انقياد دستورات همه جانبه و هدايتگر اسلام در همة شئون زندگي است.

پي‌نوشت‌ها:
 

? مقالة حاضر تلخيص شدة مقاله‌اي با عنوان «نمايي از مظلوميّت زن در جاهليّت قديم و جاهليّت مدرن» است.
1.سورة نحل(16)، آيات 58و59.
2.قانون بودائي، قسمت اوّل، ص2.
3.تورات، سفر لاويان، باب 5، آية 19 به بعد.
4.خيرالله مرداني، حقوق زن از نظر تاريخ ملّت‌ها و اسلام، ص12.
5.واشنگتن پست، آمريکا، نوزدهم ژوئيه 1995م.
6.واشنگتن پست، آمريکا، چهارم آگوست 1995م.
7.ال پائيس، اسپانيا، هشتم سپتامبر 1995م.
8.اشترن، آلمان، بيست و چهارم نوامبر 1994م.
9.ديلي تلگراف، انگلستان، دوازدهم سپتامبر 1995م.
10.ماهنامة کيان، ش28، ص48.
11.سورة ذاريات(51)، آية 56.
 

منبع:www. mouood.org
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image